عزیز (اسم الله)

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۵:۰۲ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«عَزیز» از اسماء و صفات خداوند سبحان و به معناى تفوّق و برترى نسبت به مادون است و مفاهیم قهر، غلبه، قوّت و شدّت، از آثار و لوازم آن است. عزّت تام و کامل فقط در مورد خداى متعال تحقق دارد، زیرا نور او غیرمتناهى و غیرمحدود ازلى و ابدى است، مثل علم و قدرت و حیات و سایر صفات ذاتى‌اش؛ پس او برتر است بر ماوراى عالم وجود و بر جمیع آسمانها و زمین و مابین این دو.[۱]

معنای عزیز

در اينکه معنى اصلى «عزيز» چيست، اختلاف نظر وجود دارد؛ خلیل فراهیدی مى گويد: معنى اصلى آن كميابى است؛ چنانکه مى گويند: «عَزّ الشىء»: ناياب شد. اما ابن فارس مى گويد: معنى اصلى آن چيزى است كه حكايت از شدّت و قوت و غلبه و قهر مى كند. و راغب اصفهانی مى گويد: عِزّتْ حالتى است در انسان كه مانع از مغلوب شدن مى شود، از اين جهت به زمين سفت و سخت مى گويند: «ارض عزاز»، أى صلبة؛ زمين سفت و سخت.

با توجه به موارد استعمال اين كلمه، به نظر مى رسد آنچه كه ابن فارس و راغب گفته اند صحيح تر باشد، اينك مواردى را يادآور مى شويم:

۱. (...عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّم...).(سوره توبه/۱۲۸) «رنجهاى شما بر او (پيامبر) سخت است».

۲. (وعزّنى فى الخطاب).(سوره ص/۲۳) «در مذاكره بر من غلبه كرد»، تا در طرف، قوه و قدرت نباشد، غلبه معنى ندارد.

۳. (...وَ لَولا رَهْطُكَ لَرَجَمْناكَ وَ ما أَنْتَ عَلَيْنا بِعَزِيز).(سوره هود/۹۱) «اگر قبيله تو نبود، تو را سنگسار مى كرديم، تو در برابر ما قدرتى ندارى».

در مواردى اين اسم با اسمهايى مانند «حكيم» و «ذوانتقام» و «قوىّ» همراه مى باشد، اقتران اين اوصاف دليل بر اين است كه عزيز به معنى قدرتمند است، چنان كه مى فرمايد:

۴. (...وَ مَا النَّصْرُ إِلاّ مِنْ عِنْدِ اللّهِ العَزِيزِ الحَكِيم).(سوره آل عمران/۱۲۶) «پيروزى جز از ناحيه خداى غالب و قدرتمند و حكيم نیست»، يعنى اگر هم غلبه مى كند از روى حكمت است.

۵. (...وَ مَنْ عاد فَيَنْتَقِمُ اللّهُ مِنْهُ وَ اللّهُ عَزيزٌ ذُو انتقام).(سوره مائده/۹۵): «هركس به شكار دو مرتبه دست يازد، خدا از او انتقام مى گيرد، خدا قدرتمند و انتقام گيرنده است».

۶. (إِنَّ رَبَّكَ هُوَ القَوىُّ العَزيز).(سوره هود/۶۶) «پروردگار تو، نيرومند و شكست ناپذير است».

از اين بيان روشن مى شود تفسيرى كه خلیل فراهیدی از لفظ عزيز كرده و ريشه آن را كميابى و نايابى دانسته است، با آيات ياد شده مناسب نيست، مثلاً اين كه مى فرمايد: (...وَ مَا النَّصْرُ إِلاّ مِنْ عِنْدِ اللّهِ العَزيزِ الحَكيم).(سوره آل عمران/۱۲۶) «پيروزى جز از جانب خداى عزيز و حكيم نيست». معنى متناسب با مضمون آيه اين است كه عزيز به معنى توانا باشد، نه به معنى «كمياب و ناياب».

هميشه اسمهايى كه در فواصل آيات قرآن قرار مى گيرد، با مضمون خود آيه تناسب دارد، اصمعى مى گويد: من در بيابان مشغول تلاوت قرآن بودم و آيه مربوط به «سارق و سارقه» را تلاوت مى كردم كه خدا در آن دستور مى دهد دستهاى آنان را قطع كنید، تا به كيفر اعمال خود برسند، و من آيه را چنين تلاوت كردم: (والسارقُ و السارقة فاقطعوا أيديهما جزاءً بِما كسبا نكالاً من اللّهِ وَاللّه غفورٌ رحیم)(سوره مائده/۳۸) «دست مرد و زن دزد را به كيفر عملى كه مرتكب شده اند به عنوان عقوبت الهى قطع كنيد كه او آمرزنده و مهربان است». صداى تلاوت مرا زن باديه نشينى شنيد و گفت اگر خدا غفور و رحيم بود، حكم به بريدن دستهاى آنان نمى داد، من فوراً قرآن را باز كردم ديدم اشتباه در تلاوت من است، و در مصحف به جاى غفور رحيم «عزيزٌ حَكيم» وارد شده است؛ يعنى كه آن زن باديه نشين، مسائل مربوط به بلاغت را با طبع عربى خود، به خوبى درك مى كند، زيرا اين مورد متناسب با «عزيز حكيم» است، نه با دو اسم غفور و رحيم. اتفاقاً آيه بعدى كه از توبه سارق سخن مى گويد، به تناسب، اسم «غفورٌ رحيمٌ» را آورده و فرموده است: (فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ فَإِنَّ اللّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ)(سوره مائده/۳۹).

شیخ صدوق مى گويد: عزيز به كسى مى گويند كه كسى او را عاجز نكند و آنچه را بخواهد انجام دهد؛ قاهر و غالب باشد و مغلوب نباشد، اگر برادران حضرت يوسف به او كه فرمانرواى مصر بود «عزيز» مى گفتند، به خاطر اين بود كه داراى قوه و قدرت بود: (فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ...).(سوره یوسف/۸۸)[۲]

عزیز در آیات قرآن

لفظ «عزيز» با مشتقاتش ۱۱۹ بار در قرآن کریم آمده است، و احياناً با صفاتى همراه مى باشد، از جمله: حكيم، قوىّ، حميد، رحيم، عليم، غفور، وهّاب، غفّار، كريم، مقتدر و جبّار.

شماره نام سوره آیات
۱ سوره بقره(۲) آیات ۱۲۹، ۲۰۹، ۲۲۰، ۲۲۸، ۲۴۰ و ۲۶۰.
۲ سوره آل عمران(۳) آیات ۴، ۶، ۱۸، ۶۲ و ۱۲۶.
۳ سوره نساء(۴) آیات ۵۶، ۱۵۸ و ۱۶۵.
۴ سوره مائده(۵) آیات ۳۸، ۹۵ و ۱۱۸.
۵ سوره انعام(۶) آیه ۹۶.
۶ سوره انفال(۸) آیات ۱۰، ۴۹، ۶۳ و ۶۷.
۷ سوره توبه(۹) آیات ۴۰، ۷۱ و ۱۲۸.
۸ سوره هود(۱۱) آیات ۶۶ و ۹۱.
۹ سوره یوسف(۱۲) آیات ۳۰، ۵۱، ۷۸ و ۸۸.
۱۰ سوره ابراهیم(۱۴) آیات ۱، ۴، ۲۰ و ۴۷.
۱۱ سوره نحل(۱۶) آیه ۶۰.
۱۲ سوره حج(۲۲) آیات ۴۰ و ۷۴.
۱۳ سوره شعراء(۲۶) آیات ۹، ۶۸، ۱۰۴، ۱۲۲، ۱۴۰، ۱۵۹، ۱۷۵، ۱۹۱ و ۲۱۷.
۱۴ سوره نمل(۲۷) آیات ۹ و ۷۸.
۱۵ سوره عنکبوت(۲۹) آیات ۲۶ و ۴۲.
۱۶ سوره روم(۳۰) آیات ۵ و ۲۷.
۱۷ سوره لقمان(۳۱) آیات ۹ و ۲۷.
۱۸ سوره سجده(۳۲) آیه ۶.
۱۹ سوره احزاب(۳۳) آیه ۲۵.
۲۰ سوره سبا(۳۴) آیات ۶ و ۲۷.
۲۱ سوره فاطر(۳۵) آیات ۲، ۱۷ و ۲۸.
۲۲ سوره یس(۳۶) آیات ۵، ۳۸.
۲۳ سوره ص(۳۸) آیات ۹، ۶۶.
۲۴ سوره زمر(۳۹) آیات ۱، ۵ و ۳۷.
۲۵ سوره غافر(۴۰) آیات ۲، ۸ و ۴۲.
۲۶ سوره فصلت(۴۱) آیات ۱۲ و ۴۱.
۲۷ سوره شوری(۴۲) آیات ۳ و ۱۹.
۲۸ سوره زخرف(۴۳) آیه ۹.
۲۹ سوره دخان(۴۴) آیات ۴۲ و ۴۹.
۳۰ سوره جاثیه(۴۵) آیات ۲ و ۳۷.
۳۱ سوره احقاف(۴۶) آیه ۲.
۳۲ سوره فتح(۴۸) آیات ۳، ۷ و ۱۹.
۳۳ سوره قمر(۵۴) آیه ۴۲.
۳۴ سوره حدید(۵۷) آیات ۱ و ۲۵.
۳۵ سوره مجادله(۵۸) آیه ۲۱.
۳۶ سوره حشر(۵۹) آیات ۱، ۲۳ و ۲۴.
۳۷ سوره ممتحنه(۶۰) آیه ۵.
۳۸ سوره صف(۶۱) آیه ۱.
۳۹ سوره جمعه(۶۲) آیات ۱ و ۳.
۴۰ سوره تغابن(۶۴) آیه ۱۸.
۴۱ سوره ملک(۶۷) آیه ۲.
۴۲ سوره بروج(۸۵) آیه ۸.

پانویس

  1. التحقیق، ج۸ ، ص۱۱۴، «عزّ»؛ شرح اسماءاللّه الحسنى، نیشابورى، ص ۱۶۲؛ اسماء و صفات الهى فقط در قرآن، محقّق، ج۲، ص۸۲۴.
  2. منشور جاوید، جعفر سبحانی، ج ۲، ص ۲۹۵-۲۹۷.

منابع

اسماء الله در قرآن
تعداد:۱۳۵
الف اله، اَحَد، اوّل، آخِر، اعلى، اکرم، اعلم، ارحم الراحمین، احکم الحاکمین، احسن الخالقین، اهل التقوی، اهل‌ المغفرة، اقرب، ابقى، اسرع الحاسبین.
ب بارى، باطن، بدیع، بَرّ، بصیر.
ت توّاب.
ج جبّار، جامع.
ح حکیم، حلیم، حیّ، حق، حمید، حسیب، حفیظ، حفى.
خ خبیر، خالق، خلاق، خیر، خیرالماکرین، خیرالرازقین، خیرالفاصلین، خیرالحاکمین، خیرالفاتحین، خیرالغافرین، خیرالوارثین، خیرالراحمین، خیرالمنزلین.
ذ ذوالعرش، ذوالطول، ذوانتقام، ذوالفضل العظیم، ذوالرحمة، ذوالقوة، ذوالجلال و الاکرام، ذوالمعارج.
ر رحمان، رحیم، رؤوف، رب، رفیع الدرجات، رزاق، رقیب.
س سمیع، سلام، سریع الحساب، سریع العقاب.
ش شهید، شاکر، شکور، شدید العذاب، شدید العقاب، شدید المحال.
ص صمد.
ظ ظاهر.
ع عالِمُ غيبِ السماواتِ و الأرضِ، علیم، عزیز، عفوّ، على، عظیم، علام‌الغیوب، عالم الغیب و الشهادة.
غ غافرالذنب،غالب، غفار، غفور، غنى.
ف فالق الاصباح، فالق الحب و النوى، فاطر، فتّاح.
ق قوى، قدوس، قیوم، قاهر، قهار، قریب، قادر، قدیر، قابل‌التوب، القائم على کل نفس.
ک کبیر، کریم، کافی.
ل لطیف.
م مؤمن، مهیمن، متکبر، مصوِّر، مجید، مجیب، مبین، مولی، محیط، مقیت، متعال، محیى، متین، مقتدر، مستعان، مبدى، مالک الملک.
ن نصیر ، نور.
و وهاب، واحد، ولی، والی، واسع، وکیل، ودود.
ه هادی.


قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن
مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه