حمید (اسم الله)

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از حمید)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«حَمید» از ریشه «حمد» (ستایش) و از اسماء حُسناى الهى به معناى «حامد» بُود، ستاینده خود و ستاینده مؤمنان؛ و به معنى «محمود» بُود، (ستوده) ستودن خود مر خود را و سُتودن مؤمنان او را،[۱] و به معناى کسى که ستایش براى او ثابت شده است.[۲] و اطلاق آن به معناى فاعلى (حامد) و مفعولى (محمود) بر خداوند جایز است.[۳]

وصف «حمید» در قرآن مجید هفده بار وارد شده و در همه موارد، وصف خدا قرار گرفته است و با صفات دیگرى مانند غنى، مجید، عزیز، حکیم و ولىّ همراه مى باشد، چنان که مى فرماید: «غَنِىٌّ حَمیدٌ» (بقره/۲۶۷)، «حَمِیدٌ مَجِیدٌ» (هود/۷۳)، «إِلى صِراطِ العَزِیزِ الحَمِید» (ابراهیم/۱)، «مِنْ حَکیم حَمید» (فصلت/۴۲) و «الولىّ الحمید» (شورى/۲۸).

ابن فارس مى گوید: «حمد» یک معنى بیش ندارد و آن ستایش در مقابل نکوهش است، عرب مى گوید: «حمدتُ فلاناً أحمدُه» او را ستودم. «حمد» از نظر علما و محققان، ستایش کسى است که روى اختیار، کار نیک انجام دهد، بنابر این «حمید» به معنى «محمود» مى باشد و از نظر مفهوم نسبت به «مدح» اخص مى باشد، زیرا «مدح» ستایشى است در برابر هر فعل و یا صفت نیک، خواه اختیارى باشد یا تسخیرى، بنابر این هرگاه گوهرى به خاطر درخشندگى و زیبایى آن ستوده شود، در آن مورد لفظ مدح به کار مى برند، نه حمد؛ زیرا صفات خیره کننده آن جنبه تسخیرى دارد نه جنبه اختیارى، ولى در مورد کارهاى نیک اختیارى از واژه حمد بهره مى گیرند.

اگر خدا را «حمید» مى خوانیم یا به معنى مستحق ستایش است؛ و یا به معنى محمود است، چنان که قبیل به معنى مقبول مى آید، زیرا خدا ستوده شده است، هم از جانب خود و هم از جانب بندگان، چنان که مى فرماید: «...وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِک...». (بقره/۳۰) «ما تو را با ستایش از هر نقص پیراسته مى سازیم».[۴]

اين اسم و صفت الهى در آيات ذيل مطرح شده است:

شماره نام سوره آیات
۱ سوره بقره(۲) آیه ۲۶۷.
۲ سوره نساء(۴) آیه ۱۳۱.
۳ سوره هود(۱۱) آیه ۷۳.
۴ سوره ابراهیم(۱۴) آیات ۱ و ۸.
۵ سوره حج(۲۲) آیات ۲۴ و ۶۴.
۶ سوره لقمان(۳۱) آیات ۱۲ و ۲۶.
۷ سوره سبا(۳۴) آیه ۶.
۸ سوره فاطر(۳۵) آیه ۱۵.
۹ سوره فصلت(۴۱) آیه ۴۲.
۱۰ سوره شوری(۴۲) آیه ۲۸.
۱۱ سوره حدید(۵۷) آیه ۲۴.
۱۲ سوره ممتحنه(۶۰) آیه ۶.
۱۳ سوره تغابن(۶۴) آیه ۶.
۱۴ سوره بروج(۸۵) آیه ۸.

پانویس

  1. روح الارواح فى شرح اسماء الملک الفتّاح، ص ۴۶۷.
  2. التحقیق، ج ۱ ـ ۲، ص ۲۸۱، «حمد».
  3. مفردات، ص ۲۵۶، «حمد».
  4. جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج ۲ ص ۲۰۴.

منابع

اسماء الله در قرآن
تعداد:۱۳۵
الف اله، اَحَد، اوّل، آخِر، اعلى، اکرم، اعلم، ارحم الراحمین، احکم الحاکمین، احسن الخالقین، اهل التقوی، اهل‌ المغفرة، اقرب، ابقى، اسرع الحاسبین.
ب بارى، باطن، بدیع، بَرّ، بصیر.
ت توّاب.
ج جبّار، جامع.
ح حکیم، حلیم، حیّ، حق، حمید، حسیب، حفیظ، حفى.
خ خبیر، خالق، خلاق، خیر، خیرالماکرین، خیرالرازقین، خیرالفاصلین، خیرالحاکمین، خیرالفاتحین، خیرالغافرین، خیرالوارثین، خیرالراحمین، خیرالمنزلین.
ذ ذوالعرش، ذوالطول، ذوانتقام، ذوالفضل العظیم، ذوالرحمة، ذوالقوة، ذوالجلال و الاکرام، ذوالمعارج.
ر رحمان، رحیم، رؤوف، رب، رفیع الدرجات، رزاق، رقیب.
س سمیع، سلام، سریع الحساب، سریع العقاب.
ش شهید، شاکر، شکور، شدید العذاب، شدید العقاب، شدید المحال.
ص صمد.
ظ ظاهر.
ع عالِمُ غيبِ السماواتِ و الأرضِ، علیم، عزیز، عفوّ، على، عظیم، علام‌الغیوب، عالم الغیب و الشهادة.
غ غافرالذنب،غالب، غفار، غفور، غنى.
ف فالق الاصباح، فالق الحب و النوى، فاطر، فتّاح.
ق قوى، قدوس، قیوم، قاهر، قهار، قریب، قادر، قدیر، قابل‌التوب، القائم على کل نفس.
ک کبیر، کریم، کافی.
ل لطیف.
م مؤمن، مهیمن، متکبر، مصوِّر، مجید، مجیب، مبین، مولی، محیط، مقیت، متعال، محیى، متین، مقتدر، مستعان، مبدى، مالک الملک.
ن نصیر ، نور.
و وهاب، واحد، ولی، والی، واسع، وکیل، ودود.
ه هادی.