واسع (اسم الله)

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از واسع)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

لفظ «واسع» در قرآن کریم نه بار آمده و در هشت مورد وصف خداوند متعال قرار گرفته است. چنانکه مى فرماید:

  • «وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَینَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ» (بقره، ۱۱۵) «مشرق و مغرب از آن خدا است به هر سو که رو کنید همانجا رو به خدا است خدا محیط و دانا است».
  • «... إِنَّ رَبَّک وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِکمْ إِذْ أَنْشَأَکمْ مِنَ الْأَرْضِ...» (نجم، ۳۲) «آمرزش پروردگار تو وسیع است، او به شما آنگاه که شما را از زمین آفرید آگاهتر است».

«واسع» از «وُسع» گرفته شده که خلاف «ضیق» و تنگى است، قطعاً مقصود واقعى از «سعة» و «ضیق» با توجه به متعلق روشن مى شود، در آیه نخست چون یادآور مى شود به هر طرف رو کنید آنجا خدا است، طبعاً مقصود از واسع احاطه وجودى خدا است، ولى مقصود در آیه دوم گسترش مغفرت الهى است، چنانکه در آیات دیگر نیز وسعت ناظر به علم و یا فعل الهى است، چنانکه مى فرماید: «...وَسِعَ کلَّ شَیءٍ عِلْمًا» (طه، ۹۸): «دانش او به همه چیز احاطه دارد»؛ «...قَدْ أَحَاطَ بِکلِّ شَیءٍ عِلْمًا» (طلاق، ۱۲): «از نظر دانش بر همه چیز احاطه دارد»؛ «...رَحْمَتِی وَسِعَتْ کلَّ شَیءٍ...» (اعراف، ۱۵۶): «رحمت من همه چیز را فرا گرفته است».

منابع

  • "الواسع"، منشور جاوید، آیت الله جعفر سبحانی، ج۲ ص۳۸۴-۳۸۵.
اسماء الله در قرآن
تعداد:۱۳۵
الف اله، اَحَد، اوّل، آخِر، اعلى، اکرم، اعلم، ارحم الراحمین، احکم الحاکمین، احسن الخالقین، اهل التقوی، اهل‌ المغفرة، اقرب، ابقى، اسرع الحاسبین.
ب بارى، باطن، بدیع، بَرّ، بصیر.
ت توّاب.
ج جبّار، جامع.
ح حکیم، حلیم، حیّ، حق، حمید، حسیب، حفیظ، حفى.
خ خبیر، خالق، خلاق، خیر، خیرالماکرین، خیرالرازقین، خیرالفاصلین، خیرالحاکمین، خیرالفاتحین، خیرالغافرین، خیرالوارثین، خیرالراحمین، خیرالمنزلین.
ذ ذوالعرش، ذوالطول، ذوانتقام، ذوالفضل العظیم، ذوالرحمة، ذوالقوة، ذوالجلال و الاکرام، ذوالمعارج.
ر رحمان، رحیم، رؤوف، رب، رفیع الدرجات، رزاق، رقیب.
س سمیع، سلام، سریع الحساب، سریع العقاب.
ش شهید، شاکر، شکور، شدید العذاب، شدید العقاب، شدید المحال.
ص صمد.
ظ ظاهر.
ع عالِمُ غيبِ السماواتِ و الأرضِ، علیم، عزیز، عفوّ، على، عظیم، علام‌الغیوب، عالم الغیب و الشهادة.
غ غافرالذنب،غالب، غفار، غفور، غنى.
ف فالق الاصباح، فالق الحب و النوى، فاطر، فتّاح.
ق قوى، قدوس، قیوم، قاهر، قهار، قریب، قادر، قدیر، قابل‌التوب، القائم على کل نفس.
ک کبیر، کریم، کافی.
ل لطیف.
م مؤمن، مهیمن، متکبر، مصوِّر، مجید، مجیب، مبین، مولی، محیط، مقیت، متعال، محیى، متین، مقتدر، مستعان، مبدى، مالک الملک.
ن نصیر ، نور.
و وهاب، واحد، ولی، والی، واسع، وکیل، ودود.
ه هادی.