آیه 98 سوره طه
<<97 | آیه 98 سوره طه | 99>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
تنها خدای شما آن یگانه خدایی است که جز او هیچ خدایی نیست و علمش به همه ذرات عوالم هستی محیط است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«وَسِعَ»: در بر گرفتهاست. فرا گرفتهاست.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَياةِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ وَ إِنَّ لَكَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ وَ انْظُرْ إِلى إِلهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عاكِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفاً «97»
(موسى به سامرى) گفت: پس برو (دور شو)، پس همانا بهرهى تو در دنيا اين است كه (به دردى مبتلا خواهى شد كه دائماً) مىگويى: «به من دست نزنيد» و همانا براى تو (در آخرت) ميعادگاهى استكه هرگز از آن تخلّف نخواهد شد. و (اكنون) به سوى معبودت كه پيوسته آنرا پرستش مىكردى نگاه كن، ما حتماً آن را مىسوزانيم (و) سپس خاكستر و ذرّات آن را به دريا خواهيم پاشيد.
إِنَّما إِلهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْماً «98»
(اى قوم من!) همانا معبود شما «اللّه» است كه معبودى جز او نيست (و) علم او همه چيز را فرا گرفته است.
نکته ها
در تفاسير مجمعالبيان و صافى حديثى آمده است كه حضرت موسى عليه السلام قصد داشت تا سامرى را به قتل برساند، امّا خداوند به او وحى فرمود كه چون سامرى مرد سخاوتمندى است از كشتن او صرفنظر نما، از اين روى موسى عليه السلام با جمله «فَاذْهَبْ» او را از ميان قوم بنى اسرائيل طرد كرد.
كلمه «لا مِساسَ» به معناى گرفتار شدن به بيمارى است كه به هيچ وجه احدى با او تماس نگيرد. سرانجام سامرى به يك بيمارى روانى گرفتار شد كه از مردم فرار مىكرد وهركس به
جلد 5 - صفحه 384
او نزديك مىشد فرياد مىزد: «لا مِساسَ» دور شو، دور شو. «1»
حضرت موسى عليه السلام براى سامرى چندين مجازات قرار داد:
الف: طرد «فَاذْهَبْ»، ب: نفرين «لا مِساسَ»، ج: تهديد به عذاب آخرت «لَكَ مَوْعِداً»، د: آتش زدن گوساله «لَنُحَرِّقَنَّهُ».
پیام ها
1- بعد از ثبوت جرم، بايد مجرم را مجازات كرد. «سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي- فَاذْهَبْ»
2- يكى از مراحل نهى از منكر، طرد مجرمان و كافران است. «فَاذْهَبْ»
3- مفسدين فرهنگى را بايد از ميان جامعه طرد كرد. آزادى فكر به معناى باز گذاشتن دست منحرفان در گمراه كردن ديگران نيست. «فَاذْهَبْ»
4- انبيا با علم غيب، از آينده افراد خبر مىدهند. «أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ»
5- بعضى از امراض، قهر الهى است. «لا مِساسَ»
6- براى مروّجين فكرهاى باطل، مجازات دنيوى وسيلهى تخفيف در كيفرهاى اخروى نيست. «لا مِساسَ وَ إِنَّ لَكَ مَوْعِداً»
7- شايد بتوان از كيفرهاى دنيوى فرار كرد، ولى از عذاب اخروى و قهر الهى در آخرت راه گريزى نيست. «لَكَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ»
8- بدترين نوع جرم، اصرار مجرم بر جرم است. «ظَلْتَ عَلَيْهِ عاكِفاً» (سامرى خود نيز گوساله خود را مىپرستيد.)
9- ابزار گناه و آثار انحراف بايد نابود شود. «2» «لَنُحَرِّقَنَّهُ»
«1». تفسير نمونه.
«2». همان گونه كه پيامبر اسلام دستور داد مسجد ضرار را نخست بسوزانند و باقيمانده آن را ويران كنند و آنجا را محلّ زبالههاى مردم مدينه قرار داد. تفسير نمونه.
جلد 5 - صفحه 385
10- محو آثار كفر وشرك بايد در ملأعام وبا حضور مردم باشد. «لَنُحَرِّقَنَّهُ» و نفرمود: «لاحرقنه»
11- حفظ افكار مردم از حفظ طلا مهمتر است. گاهى بايد براى ايجاد موج و مبارزه با منكر، اشياى قيمتى فدا شوند. «لَنُحَرِّقَنَّهُ»
12- غيرت دينى و قاطعيّت در برابر انحراف، لازمهى رهبرى است. «لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ» (سوزاندن طلا و به دريا ريختن آن، تصميم قطعى موسى بود)
13- بايد نشان داد كه چيزهاى نابود شدنى شايستگى پرستش را ندارند. «لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ»
14- هرگاه باطلى را محو كرديد به جاى آن حقّ را مطرح كنيد. «إِنَّما إِلهُكُمُ اللَّهُ»
15- خدايى قابل عبادت است كه احاطه علمى بر همه چيز داشته باشد. «وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْماً»
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم