سریع الحساب (اسم الله)

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از سریع الحساب)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

اسم شصت و هفتم: سریع الحساب؛

این اسم در قرآن در هشت مورد و به عنوان وصف خدا آمده است:

۱. «أُولئِک لَهُمْ نَصِیبٌ مِمّا کسَبُوا وَ اللّهُ سَرِیعُ الحِساب».(بقره/۲۰۲) «براى آنان از آنچه که کسب کرده اند نصیب و بهره اى است، خدا حسابرس سریع است».

۲. «...وَ مَنْ یکفُرْ بِآیاتِ اللّهِ فانَّ اللّهَ سَرِیعُ الحِساب».(آل عمران/۱۹) «هرکس به آیات الهى کفر ورزد، خدا حسابرس سریع است». و همچنین است آیات دیگر.

این اسم هرچند بیشتر در مورد رسیدگى به حساب مجرمان به کار رفته، امّا به آنها اختصاص ندارد، چنان که مى فرماید:

«أُولئِک لَهُمْ أَجرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللّهَ سَرِیعُ الحِساب».(آل عمران/۱۹۹) «پاداش آنان نزد پروردگارشان است، خداوند سریع الحساب است».

این اسم مرکب از دو کلمه است، یکى سریع که در مقابل «بطئى» به معنى تند است و دیگرى «الحساب» که به معنى شمارش است، چنان که مى فرماید:

«الشَّمْس وَ القَمر بِحُسْبان»(رحمن/۵) «سیر خورشید و ماه روى حساب است».

و هدف از توصیف خدا به این اسم، این است که اراده او در همه جا بدون توقف نافذ و مؤثر است. چنان که مى فرماید:

«إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ کنْ فَیکون».(یس/۸۲) «فرمان این است که هر موقع بخواهد به او مى گوید باش، آن نیز محقق مى شود».

در این جا احتمال دیگرى هست و آن این که او در حسابرسى نیازى به مرور زمان ندارد، زیرا نسبت وجود او به گذشته و حال و آینده یکسان است و چیزى او را از چیزى به خود مشغول نمى سازد، در کمترین زمان حسابرسى او انجام مى گیرد.

امیرمؤمنان (علیه السلام) مى فرماید: «خدا به حساب همه بندگان بسان روزى دادن به آنان یک جا رسیدگى مى کند».

و شاید یکى از علل «سریع الحساب» بودن خدا این است که افراد اعمال خود را در جلو دیدگان خود حاضر و مجسم مى بینند، عملى از او غایب نبوده و همگان خود را نشان مى دهند، از این جهت انکار ممکن نیست تا مایه کندى حساب شود و در این باره آیات فراوانى آمده که به برخى اشاره مى کنیم:

۱. «...وَ وَجَدوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا یظْلِمُ رَبّک أَحداً».(کهف/۴۹) «آنچه را انجام داده اند در برابر خود حاضر مى یابند، پروردگار تو به کسى ستم نمى کند».

۲. «یومَ تَجِدُکلُّ نَفْس ما عَملَتْ مِنْ خیر مُحضراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوء...».(آل عمران/۳۰) «روزى که هر انسانى هر عملى را از خیر و شر انجام داده است، نزد خود حاضر مى یابد».

و یکى دیگر از علل سرعت حساب این است که علاوه بر حضور اعمال به صورت اخروى، صحیفه اعمال انسان همه چیز را ضبط مى کند چنان که مى فرماید:

«وَوُضِعَ الکتابُ فَتَرى المُجْرِمینَ مُشْفِقینَ مِمّا فیهِ وَ یقُولُونَ یا وَیلَتَنا مالِ هذَا الکتابِ لا یغادِرُ صَغیرَةً وَلا کبیرَةً إِلاّ أَحصاها...».(کهف/۴۹) «نامه عمل عرضه مى شود و گنهکاران را خواهى دید که از آنچه که در آن است مى ترسند و مى گویند واى بر ما این نامه چیست که هیچ عمل کوچک و بزرگى از قلم نینداخته است و آن را به حساب آورده است».

با این شهود متعدد، براى بندگان خدا جاى شکى باقى نمى ماند و انسان با تمام ذرات وجود خود به صحت حساب و سرعت آن گواهى مى دهد. البته حساب مقدمه جزا است خواه به صورت کیفر یا به صورت پاداش، ولى در عین حال، حساب غیر نتیجه آن است، از این جهت باید گفت، واقعیت «سریع الحساب»، غیر «سریع العقاب» است؛ تو گویى تفاوت این دو بسان تفاوت مقدمه و ذى المقدمه است، هرچند علاوه بر این فرق، سریع الحساب، ممکن است مقدمه پاداش نیز باشد.[۱]

پانویس

منابع

اسماء الله در قرآن
تعداد:۱۳۵
الف اله، اَحَد، اوّل، آخِر، اعلى، اکرم، اعلم، ارحم الراحمین، احکم الحاکمین، احسن الخالقین، اهل التقوی، اهل‌ المغفرة، اقرب، ابقى، اسرع الحاسبین.
ب بارى، باطن، بدیع، بَرّ، بصیر.
ت توّاب.
ج جبّار، جامع.
ح حکیم، حلیم، حیّ، حق، حمید، حسیب، حفیظ، حفى.
خ خبیر، خالق، خلاق، خیر، خیرالماکرین، خیرالرازقین، خیرالفاصلین، خیرالحاکمین، خیرالفاتحین، خیرالغافرین، خیرالوارثین، خیرالراحمین، خیرالمنزلین.
ذ ذوالعرش، ذوالطول، ذوانتقام، ذوالفضل العظیم، ذوالرحمة، ذوالقوة، ذوالجلال و الاکرام، ذوالمعارج.
ر رحمان، رحیم، رؤوف، رب، رفیع الدرجات، رزاق، رقیب.
س سمیع، سلام، سریع الحساب، سریع العقاب.
ش شهید، شاکر، شکور، شدید العذاب، شدید العقاب، شدید المحال.
ص صمد.
ظ ظاهر.
ع عالِمُ غيبِ السماواتِ و الأرضِ، علیم، عزیز، عفوّ، على، عظیم، علام‌الغیوب، عالم الغیب و الشهادة.
غ غافرالذنب،غالب، غفار، غفور، غنى.
ف فالق الاصباح، فالق الحب و النوى، فاطر، فتّاح.
ق قوى، قدوس، قیوم، قاهر، قهار، قریب، قادر، قدیر، قابل‌التوب، القائم على کل نفس.
ک کبیر، کریم، کافی.
ل لطیف.
م مؤمن، مهیمن، متکبر، مصوِّر، مجید، مجیب، مبین، مولی، محیط، مقیت، متعال، محیى، متین، مقتدر، مستعان، مبدى، مالک الملک.
ن نصیر ، نور.
و وهاب، واحد، ولی، والی، واسع، وکیل، ودود.
ه هادی.