آیه 32 سوره نجم
<<31 | آیه 32 سوره نجم | 33>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آنان که از گناهان بزرگ و اعمال زشت دوری کنند مگر آنکه کمی (یعنی گناه صغیرهای یا تخیّل و وسوسهای به غلبه طبیعت و عادت) از آنها سر زند، که مغفرت پروردگارت بسیار وسیع است، او به حال شما آگاهتر است آن گاه که شما را از خاک زمین آفرید و هنگامی که در رحم مادرها جنین بودید، پس خودستایی مکنید، او به حال هر که متّقی (و در خور ستایش) است از شما داناتر است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- فواحش: فاحشه، فحشاء: چيز بسيار قبيح (قاموس قرآن).
- لمم: (بر وزن شرف) گاه گاه. راغب گويد: «فلان يفعل كذا لمما: اى حينا بعد حين» و نيز گويد: لمم: نزديك شدن به گناه است و با آن از صغيره تعبير مىشود، طبرسى از فراء نقل كرده: آن، اين است كه انسان كارى را در وقتى بكند و به آن عادت نداشته باشد آن در اصل به معنى جمع و اصلاح كردن است.
- اجنة: جمع جنين، بچه تا در شكم مادر است جنين نام دارد.[۱]
نزول
درباره معنى لمم اختلاف کرده اند. برخى گویند: مراد از آن افعالى است که در دوران جاهلیت انجام مى گرفته و خداوند مسلمین را به خاطر اعمال جاهلیت آنان مواخذه نخواهد نمود زیرا مشرکین مى گفتند: این مسلمین همانهائى هستند که دیروز به همراه ما اعمال و افعال زشتى انجام میدادند سپس این آیه نازل گردید.
و نیز کلبى و مقاتل درباره این قسمت از آیه «فَلا تُزَکوا أَنْفُسَکمْ» گویند: عده اى از مسلمین وقتى که اعمال خیرى انجام میدادند از خویشتن تعریف مینمودند و مى گفتند نماز و روزه و حج ما بهترین نماز و روزه و حج بوده است سپس این آیه نازل شد.[۲]
و ثابت بن الحرث الانصارى درباره این قسمت از آیه «هُوَ أَعْلَمُ بِکمْ إِذْ أَنْشَأَکمْ مِنَ الْأَرْضِ» گوید: هر وقتى طفل صغیرى از یهود میمیرد، مى گفتند: او راستگو و راست گفتار است این موضوع به گوش رسول خدا صلى الله علیه و آله رسید. فرمود: یهود دروغ مى گویند زیرا موجودى نیست که خداوند در رحم مادر خلق کرده باشد مگر این که یا سعید است و یا شقى سپس این آیه نازل شد.[۳]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقى «32»
كسانى كه از گناهان بزرگ و زشتىهاى آشكار اجتناب مىكنند جز گناهان ناخواسته، بىشك پروردگارت (نسبت به آنان) آمرزشش گسترده است. او به شما داناتر است، آنگاه كه شما را از زمين پديد آورد و آنگاه كه شما در شكم مادرانتان جنين بوديد، پس خود را بىعيب نشماريد كه او به تقواپيشگان داناتر است.
نکته ها
«فواحش» جمع «فاحشة» به هر گناهى گفته مىشود، نظير زنا.
براى كلمه «لمم» در روايات «1» و كتب لغت و تفسير، معانى گوناگونى نقل شده است، از جمله:
1. گناهى كه ناخواسته و بدون اصرار باشد.
2. گناهى كه تصميم بر آن گرفته شده باشد، ولى عملى نشود.
3. گناهى كه بعد از آن عذرخواهى و توبه صورت گرفته باشد.
4. گناهى كه وعده عذاب براى آن داده نشده باشد.
گناهى كه براى ارتكاب آن، حدّى تعيين نشده باشد.
مسئله بزرگ و كوچكى گناه در قرآن بارها مطرح شده است، «2» و اينكه تمام اعمال انسان ضبط شده، «كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُسْتَطَرٌ» «3» و پرونده عمل انسان در روز قيامت گشوده مىشود، «وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُوراً» «4» و در اين هنگام فريادش بلند مىشود: «يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصاها» «5» اين چه كتابى
«1». كافى، ج 2، ص 422.
«2». نساء، 31؛ كهف، 49؛ شورى، 37؛ قمر، 53.
«3». قمر، 53.
«4». اسراء، 13.
«5». كهف، 49.
جلد 9 - صفحه 326
است كه در ثبت تمام اعمال كوچك و بزرگ فروگذار نكرده است.
امام رضا عليه السلام گناهان كبيره را بدين صورت فهرست كردهاند: قتل نفس، زنا، سرقت، شرابخوارى، نارضايتى و عاق والدين، فرار از ميدان جنگ، تصرّف ظالمانه در مال يتيم، خوردن گوشت مردار، خون، گوشت خوك و آنچه به غير نام خدا ذبح شده، رباخوارى، رشوهخوارى، قمار، كم فروشى، تهمت به زنان پاكدامن، لواط، گواهى ناحق، نااميدى از رحمت خداوند، ايمن دانستن خود از عذاب الهى، يأس از رحمت الهى، كمك و تكيه به ظالمان، سوگند دروغ، حبس و ندادن حق ديگران، دروغ، تكبّر، اسراف، تبذير، خيانت، كوتاهى در انجام حج، دشمنى با اولياى خدا، اشتغال به لهو و لعب و اصرار بر گناه. «1»
امام باقر عليه السلام به مناسبت جمله «فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ» فرمودند: به نماز و زكات و روزه و عبادات خود افتخار نكنيد كه خداوند اهل تقوا را بهتر مىشناسد. «2»
از امام صادق عليه السلام پرسيدند: آيا جايز است كسى از خودش تعريف و ستايش كند؟ فرمود: اگر اضطرار پيش آمد، مانعى ندارد، سپس فرمودند: آيا نشنيدهاى كه يوسف نزد حاكم مصر از خود ستايش كرد و فرمود: «اجْعَلْنِي عَلى خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ» «3» مرا مسئول درآمدها و محصولات زمين قرار بده زيرا كه من حافظ بيت المال و فردى آگاهم.
امام على عليه السلام هنگامى كه شنيد گروهى براى فخر فروشى به يكديگر مىگويند، ما ديشب را تا صبح نماز خوانديم و ديروز روزه بوديم، فرمود: من ديشب خوابيدم و ديروز روزه نبودم.
بنابراين، گاهى بايد براى جلوگيرى از غرور خود يا ديگران، اين گونه سخن گفت.
فردى يهودى نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و معجزات حضرت موسى را به رخ پيامبر كشيد، آن حضرت فرمود: نارواست كه انسان از خود ستايش كند، ولى براى روشن شدن تو مىگويم:
حضرت آدم براى توبه خود، حضرت نوح براى نجات از غرق شدن، حضرت ابراهيم براى
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». تفسير كنز الدقائق.
«3». يوسف، 55.
جلد 9 - صفحه 327
نجات از آتش و حضرت موسى براى نجات از ترس، خدا را به حقّ محمّد و آل محمّد عليهم السلام سوگند دادند، اى يهودى! اگر موسى مرا مىديد، به من ايمان مىآورد. حضرت مهدى از نسل من است كه حضرت عيسى براى يارى او از آسمان فروآيد و پشت سر او نماز خواند.
نكاتى در باره گناه و نافرمانى
اهميّت مسأله
مخالفت فرمان خداوند هر چه باشد، بزرگ است، ولى با اين حال همه گناهان در يك سطح نيستند، برخى گناهان همچون دروغ و غيبت، زشتى بيشترى دارند و از كيفر سختترى برخوردارند. علاوه بر آنكه زمان گناه، مكان گناه، قصد گناهكار، علم و جهل او نسبت به گناه، اصرار و عدم اصرار بر گناه نيز در آن اثر مىگذارد.
ارزش هر انسانى به مقدارى است كه در برابر گناه مقاومت مىكند. اگر براى يك مثقال طلا گناه كرديم، ارزش ما يك مثقال است و اگر براى صد مثقال، ارزش ما صد مثقال است.
امام على عليه السلام فرمود: به خدا سوگند اگر كره زمين (اقاليم سبعه) را به من دهند تا براى گرفتن پوست جوى از دهان مورچهاى مرتكب گناه شوم، اين كار را نخواهم كرد. «1»
امام على عليه السلام فرمودند: بدترين گناه، گناهى است كه انسان آن را سبك يا كوچك بشمارد.
«اشد الذنوب ما استخف به صاحبه» «2»
در روايات مىخوانيم: همانا دوست پيامبر كسى است كه مطيع خدا باشد، گرچه نسبتى با حضرت نداشته باشد و دشمن پيامبر، كسى است كه نافرمانى خدا كند، گرچه از نزديكان حضرت باشد. «ان و لى محمد من اطاع الله و ان بعدت لحمته و ان عدو محمد من عصى الله و ان قربت قرابته» «3»
تبديل گناه صغيره، به كبيره
بعضى عوامل و شرايط، گناهان صغير را به كبيره تبديل مىكند، از جمله:
اصرار بر صغيره، سبك شمردن گناه، شادى كردن هنگام گناه، انجام دادن گناه از روى طغيان، مغرور شدن به مهلتهاى الهى، آشكارا گناه كردن، گناه بزرگان و افراد برجسته.
«1». نهجالبلاغه، خطبه 224.
«2». نهج البلاغه، حكمت 477.
«3». وسائل، ج 15، ص 238.
جلد 9 - صفحه 328
آثار گناه
قساوت دل، سلب نعمت، ردّ دعا، تغيير رزق، محروم شدن از بعضى عبادات نظير نماز شب، بلاى ناگهانى، قطع باران، ويرانى خانه، رسوايى و خوارى، كوتاهى عمر، زلزله، فقر و نادارى، اندوه و بيمارى، تسلط اشرار، كه براى هر يك از اين آثار، آيات و رواياتى وارد شده است.
راههاى جبران گناه
1. نماز. أَقِمِ الصَّلاةَ ... إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ «1»
2. استغفار براى خود و ديگران (شفاعت). «فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ» «2»
3. انفاق. «صدقة السر تكفر الخطيئة» «3»
4. حل مشكلات مردم. «من كفارات الذنوب العظام اغاثة الملهوف» «4»
5. ايمان و كارهاى نيك. «وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ» «5»
6. پرهيز از گناهان كبيره. إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ... نُكَفِّرْ عَنْكُمْ «6»
7. توبه و جبران بدىها. «إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ» «7»
8. شركت در جنگ و جهاد و شهادت. «وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ» «8»
9. سلام كردن، طعام دادن و نماز شب. «ثلاث كفارات: افشاء السلام و اطعام الطعام و الصلاة بالليل و الناس نيام» «9»
10. ذكر صلوات بر محمد و آل محمد. «من لم يقدر على ما يكفر به ذنوبه فليكثر من الصلوات على محمد و آل محمد فانها تهدم الذنوب ذنبا» «10»
حساب تزكيه نفس و خودستايى، از حساب بيان نعمتهاى الهى جداست. خداوند در اين آيه مىفرمايد: خودتان را ستايش نكنيد، «فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ» ولى در جاى ديگر مىفرمايد:
«1». هود، 114.
«2». نساء، 64.
«3». غررالحكم.
«4». وسائل، ج 16، ص 373.
«5». عنكبوت، 7.
«6». نساء، 31.
«7». فرقان، 70.
«8». آلعمران، 195.
«9». وسائل، ج 12، ص 59.
«10». بحار، ج 91، ص 47.
جلد 9 - صفحه 329
«وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ» «1» نعمتها و الطاف خدا را بيان كن.
پیام ها
1- با بيان نشانهها، خوبان را معرّفى كنيم. الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى ... الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ
2- انجام كارهاى خوب، زمانى ارزشمند است كه همراه با تقوا و دورى از گناه باشد. أَحْسَنُوا ... يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ
3- اجتناب از گناه بايد سيره و ملكه انسان باشد. «يَجْتَنِبُونَ» (فعل مضارع نشانه استمرار و دوام است)
4- روشنترين نشانه نيكوكاران، دورى از گناهان كبيره و گناهانى است كه قبح بيشترى دارند. الَّذِينَ أَحْسَنُوا ... الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ
5- نزديك شدن به گناه، انسان را به گناه مىكشاند. (لذا قرآن، واژه اجتناب و دورى از گناه را به كار برده است.) «يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ»
6- در زمين به سراغ فرشته نگرديد، انسان، جايزالخطا است و حتّى نيكوكاران در معرض لغزش و خطا هستند. الَّذِينَ أَحْسَنُوا ... الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ ... إِلَّا اللَّمَمَ
7- مربّى بايد خطاپوش باشد و از يك سرى لغزشها، گذشت كند. «إِلَّا اللَّمَمَ»
8- از گناهانى كه لحظهاى انجام مىگيرد و لجاجت و اصرارى بر آن نيست، بايد گذشت. «إِلَّا اللَّمَمَ»
9- انگيزه در عمل، اثر دارد. گناهانى كه با انگيزه سرپيچى و نافرمانى صورت نمىگيرد، مورد عفو است. «إِلَّا اللَّمَمَ»
10- مغفرت الهى، دليل و توجيهى براى گناه كردن نيست، در هر حال بايد از گناه اجتناب كنيم. يَجْتَنِبُونَ ... واسِعُ الْمَغْفِرَةِ
11- حتّى مرتكبين گناه كبيره، نبايد از رحمت الهى مأيوس شوند. «إِنَّ رَبَّكَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ»
«1». ضحى، 11.
جلد 9 - صفحه 330
12- خداوند، هم علم دارد و هم قدرت ولى در عين حال خطاپوش است. «واسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ»
13- خداوند نه تنها امروز ما، بلكه دوران پست جنينى ما را نيز مىداند، پس فخرفروشى نكنيم. «إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ»
14- كسانى كه از گناه دورى مىكنند، گرفتار خودستايى نشوند. يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ ...
فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ
15- توجّه به ناچيزى و ضعف و ذلت سابق، انسان را از خودستايى باز مىدارد.
«إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ»
16- اصلاح رفتار مردم بايد از طريق اصلاح عقايد باشد. عقيده به علم و نظارت الهى انسان را از خودستايى باز مىدارد. هُوَ أَعْلَمُ ... فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ
17- اگر كمالى داريم همه از اوست، چرا به خود افتخار مىكنيم. أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ ... فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ
18- با تظاهر به تقوا، انسان متّقى نمىشود. «هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقى»
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص413-414
- پرش به بالا ↑ تفسیر کشف الاسرار.
- پرش به بالا ↑ تفاسیر ابن ابى حاتم و ابن المنذر و طبرانى و واحدى.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.