آیه 42 سوره فصلت

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ ۖ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ

مشاهده آیه در سوره


<<41 آیه 42 سوره فصلت 43>>
سوره : سوره فصلت (41)
جزء : 24
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

که هرگز از پیش و پس (گذشته و آینده حوادث عالم) باطل بدان راه نیابد (و تا قیامت حکومت و حکمتش باقی است) زیرا آن فرستاده خدای (مقتدر) حکیم ستوده صفات است.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

falsehood cannot approach it, at present or in future, a [revelation gradually] sent down from One all-wise, all-laudable.

معانی کلمات آیه

«الْبَاطِلُ»: نقطه مقابل حق. مراد: نسخ، کم و زیاد شدن، غلط از آب درآمدن، تناقض مطالب و مفاهیم، و بالاخره همه چیزهای نادرست و خلاف حقیقت و واقعیّت است. «مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ»: کنایه از همه جانبه بودن است. یعنی از همه جهات خدا قرآن را حفظ می‌کند. و از هیچ سو و هیچ طرف و ناحیه، بطلان و فساد متوجّه آن نگشته و نمی‌گردد.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ «41»

البتّه كسانى كه به قرآن چون به سراغشان آمد كفر ورزيدند (به كيفر خود مى‌رسند) در حالى كه قرآن كتابى نفوذ ناپذير است.

لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ «42»

هيچ گونه باطلى از پيش رو و از پشت سر در آن راه ندارد، (اين قرآن) از طرف خداوند فرزانه و ستوده نازل شده است.

ما يُقالُ لَكَ إِلَّا ما قَدْ قِيلَ لِلرُّسُلِ مِنْ قَبْلِكَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ وَ ذُو عِقابٍ أَلِيمٍ «43»

(اى پيامبر!) به تو گفته نمى‌شود جز آن چه به پيامبران قبل از تو نيز گفته شده، همانا پروردگار تو صاحب آمرزشى بزرگ و كيفرى دردناك است.

نکته ها

آيه 43 را دو گونه مى‌توان معنا كرد: يكى آنكه هر مطلبى كه از طريق وحى به تو گفته مى‌شود، همان مطالبى است كه به انبيا قبلى نيز گفته شده است. ديگر آنكه مخالفان هر سخن ناروايى به تو مى‌گويند، حرف تازه‌اى نيست بلكه همان كلماتى است كه به انبيا قبلى نيز با كمال جسارت مى‌گفتند.

جلد 8 - صفحه 351

در تفسير شريف مجمع البيان در مورد عزيز بودن قرآن اين معانى آمده است:

الف) كسى مثل آن را نمى‌تواند بياورد.

ب) خداوند با حفظ آن از تحريف، آن را گرامى داشته است.

ج) محكم‌ترين تعبيرات را دارد.

د) سزاوار است مردم آن را عزيز بدارند.

عنوان‌ «عَزِيزٌ» در ميان كتب آسمانى، مخصوص قرآن است. «وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ»

امام صادق و امام باقر عليهما السلام فرمودند: در خبرهايى كه قرآن درباره‌ى گذشته و در پيشگويى‌هايى كه درباره‌ى آينده نقل كرده سخن باطلى وجود ندارد. «1»

در حديث ديگرى از امام باقر عليه السلام مى‌خوانيم كه نه در كتب آسمانى قبل مثل تورات و انجيل و زبور مطلبى است كه قرآن را باطل كند و نه در آينده كتابى نوشته خواهد شد كه قرآن را شكست دهد. «2» «مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ»

پیام ها

1- قرآن، مايه‌ى ذكر و يادآورى است. «كَفَرُوا بِالذِّكْرِ» (آنچه را كه انسان دچار غفلت و فراموشى مى‌شود، به ياد انسان مى‌اندازد)

2- كفر گروهى از مردم، سبب شكست كتاب آسمانى نمى‌شود. «لَكِتابٌ عَزِيزٌ»

3- قرآن از آينده خود خبر مى‌دهد. عزّت قرآن و تحريف نشدن آن در طول تاريخ با وجود آن همه دشمن، يك خبر غيبى است. «عَزِيزٌ- لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ»

4- هيچ گونه باطلى در قرآن نيست. (نه دروغ، نه تضاد، نه تحريف و نه ...). «لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ»

5- همه‌ى توطئه‌هاى گذشته و آينده در راه مبارزه با قرآن بى تأثير است. عَزِيزٌ ... لا يَأْتِيهِ‌ ...

6- تفسيرهاى باطل، برداشت برخى انسان‌ها از قرآن است، ولى خود قرآن‌

«1». تفسير نورالثقلين.

«2». تفاسير نورالثقلين و قمى.

جلد 8 - صفحه 352

همچنان استوار است. «تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ»

7- قرآن كه از طرف خداوند حكيم است، حكيمانه و استوار است. (محتوى‌، الفاظ، شيوه‌ى نزول و نيز تأثير آن محكم و استوار است). «تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ»

8- خداوند حكيم است. تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ‌ ... قرآن نيز حكيم است. «يس وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ» «1» و پيامبر آموزگار حكمت است. «يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ» «2»*

9- قرآن، جلوه‌ى حكمت الهى و دليل شايستگى خداوند براى حمد است. «حَكِيمٍ حَمِيدٍ»

10- حتّى انبيا به دلدارى نياز دارند و اين آيه نوعى دلدارى به پيامبر است. «ما يُقالُ لَكَ»

11- عكس العمل مخالفان در برابر انبيا يكسان است. ما يُقالُ لَكَ إِلَّا ...

12- رهبران دينى بايد تحمّل ناسزاگويى‌هاى مخالفان را داشته باشند. ما يُقالُ لَكَ إِلَّا ما قَدْ قِيلَ ...

13- راه توبه همواره باز است. «لَذُو مَغْفِرَةٍ»

14- توجّه به رحمت و عقاب خداوند زمينه‌ساز توبه انسان است. «لَذُو مَغْفِرَةٍ وَ ذُو عِقابٍ»

15- هشدار و اميد بايد در كنار هم باشد. لَذُو مَغْفِرَةٍ ... ذُو عِقابٍ‌

16- رحمت خداوند بر غضبش پيشى دارد. (اول مغفرت مطرح شده بعد عقاب)

17- بخشش و تنبيه از شئون ربوبيّت است. «إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ وَ ذُو عِقابٍ أَلِيمٍ»

«1». يس، 1- 2.

«2». آل عمران، 164.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 353

پانویس

منابع