پیامبر اسلام
حضرت محمد بن عبدالله، پیامبر اسلام و در اعتقاد مسلمانان، آخرین[۱] و برترین[۲] فرستادهی خدا و از پیامبران اولوالعزم است. او در جزیرة العرب مبعوث شد، اما دینش جهانی است و همه انسانها و در همه زمانها را مورد خطاب قرار داده است. قرآن کریم کتابی است که به او وحی شد و او مامور به تبلیغ و تبیین آن برای مردم گردید.
پیامبر اکرم مدت 13 سال دین اسلام را در مکه تبلیغ نمود و پس از آن، برای در امان ماندن خود و پیروانش از آزار مشرکان، به یثرب مهاجرت نمود و در آن شهر که بعدا به افتخار او «مدینة النبی» نامیده شد، حکومت اسلامی را پایه گذاری نمود. آن حضرت در سال ششم هجری نامه هایی را به سران قدرت های آن زمان یعنی روم و ایران و ... فرستاد و آنها را به اسلام دعوت نمود و در سال هشتم هجری مکه را فتح کرد و به دنبال آن مردم شبه جزیره عربستان گروه گروه به دین اسلام پیوستند.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در سال دهم هجری حضرت علی علیه السلام را به جانشینی خود معرفی کرد و سه ماه بعد در تاریخ 28 صفر سال یازدهم هجری وفات نمود.
مقام | خاتم الانبیا |
نام | محمّد |
القاب | رحمة للعالمین، امین، منذر، سیدالمرسلین، نجم، بشیر و.... |
کنیه | ابوالقاسم |
پدر | عبدالله بن عبدالمطلب |
مادر | آمنه (س) |
زادروز | 17 ربیع الاول سال اول عام الفیل |
زادگاه | مکه مکرمه |
مدت امامت | |
مدت عمر | 63 سال |
تاریخ شهادت | 28 صفر سال 13 هجری قمری |
علت شهادت | مسمومیت توسط زهر |
قاتل | زن یهودی یا.... |
مدفن | مدینه منوره |
محتویات
- ۱ نسب پیامبر اسلام
- ۲ زندگی نامه
- ۲.۱ ولادت
- ۲.۲ کودکی تا جوانی
- ۲.۳ ازدواج و فرزندان
- ۲.۴ مبعوث شدن به پیامبری
- ۲.۵ ابلاغ رسالت
- ۲.۶ دشمنی و مخالفت مشرکین
- ۲.۷ حامیان پیامبر در مکه
- ۲.۸ شکنجه و آزار مسلمانان در مکه
- ۲.۹ هجرت مسلمانان به حبشه
- ۲.۱۰ محاصره بنی هاشم در شعب ابیطالب
- ۲.۱۱ عام الحزن
- ۲.۱۲ سفر پیامبر اکرم (ص) به طائف
- ۲.۱۳ هجرت مسلمانان به مدینه
- ۲.۱۴ سال اول هجرت
- ۲.۱۵ سال دوم هجرت (سنة الامر)
- ۲.۱۶ سال سوم هجری
- ۲.۱۷ سال پنجم هجرت ( سنة الاحزاب)
- ۲.۱۸ سال ششم هجری (سنة الاستئناس)
- ۲.۱۹ سال هفتم هجری
- ۲.۲۰ سال هشتم هجری
- ۲.۲۱ سال نهم هجری
- ۲.۲۲ سال دهم هجرت
- ۲.۲۳ سال یازدهم هجرت
- ۳ معجزات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
- ۴ فضائل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مطابق با قرآن
- ۵ سنت پیامبر اکرم (ص)
- ۶ پیامبر اکرم (ص) در روایات
- ۷ شئون پیامبر صلی الله علیه و آله
- ۸ پانویس
- ۹ منابع
نسب پیامبر اسلام
نسب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از طرف پدر به تیره بنی هاشم از قبیله قریش می رسد. قبیله قریش فرزندان نضر بن کنانه هستند که نسب او با شجره ای معلوم به عدنان و از عدنان با شجره ای که در آن اختلاف است به حضرت اسماعیل فرزند حضرت ابراهیم علیهماالسلام می رسد.[۳]
شجره نامه پیامبر تا عدنان بدین صورت است: محمد بن عبداللّه بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصي بن كلاب بن مرة بن كعب بن لؤي بن غالب بن فهر بن مالك بن النضر بن كنانة بن خزيمة بن مدركة بن إلياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان[۴]
عبدالله پدر پیامبر در بین مردم مکه شخصی معروف و ممتاز بوده است و مردم به خاطر نوری که در چهره او مشاهده می نمودند به او لقب مصباح الحرم (چراغ حرم) داده بودند.[۵]
مادر آن حضرت نیز آمنه دختر وهب بن عبدمناف بن زهره است. که علاوه بر بهره مندی از نسبی نیکو، صفاتی ممتاز داشت. عبدالمطلب هنگامی که او را به فرزندش عبدالله پیشنهاد داد او را چنین توصیف نمود: «سوگند به عزت و جلال خداوند، كه در مكه دختري مثل او نيست. زيرا او با حيا و با ادب است و نفسي پاكيزه دارد و عاقل و فهيم و دين باور است.»[۶]
علمای شیعه و برخى از علمای اهل سنت بر اساس استدلالهای عقلی و مستندات روایی که ارائه می دهند، معتقدند پدر و مادر پیامبر و جميع اجداد و جدات آن حضرت تا آدم عليه السلام همه یکتا پرست بوده اند و نور آن حضرت در صلب و رحم مشركى قرار نگرفته است.[۷]
زندگی نامه
ولادت
اكثر محدثان و مورخان بر اين قول اتفاق دارند كه تولد پيامبر، در ماه «ربیع الاول» سال عام الفیل[۸] بوده، ولى در روز تولد او اختلاف دارند. معروف ميان محدثان شيعه اين است كه آن حضرت، در هفدهم ماه ربيع الاول به دنیا آمد و مشهور ميان اهل تسنن اين است كه ولادت آن حضرت، در روز دوازدهم همان ماه اتفاق افتاده است.[۹]
ولادت پیامبر با معجزاتی در جهان همراه بود که از آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- ممنوع شدن شیاطین از رفتن به آسمان های هفتگانه و گرفتن خبر
- افتادن همه بت ها از رو بر خاک
- ترک برداشتن کنگره های طاق کسری و فروریختن چهارده کنگره آن
- خشک شدن دریاچه ساوه که برای ایرانیان مقدس بود
- سرنگون شدن تخت تمام سلاطین عالم و لال شدن آنها در آن روز
- باطل شدن سحر ساحران و جادوی جادوگران و قطع شدن ارتباط کاهنان با همزادان شیطانی آنها.[۱۰][۱۱]
کودکی تا جوانی
هنوز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به دنیا نیامده بود، یا به نقل های دیگر چند ماهی از ولادت او نگذشته بود، که پدرش عبداللّه در بازگشت از سفر تجاری شام در مدینه وفات نمود.[۱۲] و لذا پیامبر از همان ابتدا یتیم بود.
چهار ماه پس از ولادت پیامبر، او را به زنی از قبیله صحرا نشین بنی سعد به نام حلیمه سپردند تا او را شیر دهد.[۱۳] رسول خدا در حدود چهار سال نزد حليمه در ميان قبيله بنى سعد اقامت داشت و در سال پنجم ولادت، «حليمه» او را به مادرش آمنه باز گرداند.[۱۴] در سال هفتم ولادت كه رسول خدا شش ساله بود، مادرش وى را براى ديدن دائى هايش به مدينه برد، و هنگام بازگشت به مكّه در «أبواء» در گذشت.[۱۵]
پس از آن سرپرستی آن حضرت ابتدا در دست جدش حضرت عبد المطلب و بعد از ایشان، در دست عمویش ابوطالب بود.[۱۶]
از اتفاقات مهم دوران کودکی و جوانی پیامبر اسلام می توان به موارد زیر اشاره نمود:
- رفتن به سفر تجاری شام به همراه عموی خود حضرت ابوطالب (علیه السلام) و دیدار با بُحیرای نصرانی، که از عالمان مسیحی زمان خود بود و وعده نبوت آن حضرت را به عمویشان داد و ایشان را از خطر یهود در مورد نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) مطلع کرد.[۱۷]
- انتخاب کردن شغل چوپانی که شغل اکثر انبیا بوده است.
- پذیرفتن سرپرستی کاروان تجاری حضرت خدیجه (سلام الله علیها) و نشان دادن لیاقت های خود در امر تجارت در این سفر، با سود خوبی که از این کاروان حاصل شد.
- مشهور شدن به صفت امین به دلیل امانت داری ایشان.
- شرکت در پیمان جوانمردانه حلف الفضول که برای حمایت از مظلومان بین جوانان قریش در خانه عبدالله بن جدعان بسته شد.
- حل اختلاف به وجود آمده بین سران قریش بر سر نصب حجرالاسود، که نزدیک بود به جنگی خانگی منجر شود.[۱۸]
ازدواج و فرزندان
حضرت محمد صلی الله علیه وآله در تجارت، با شریفترین زن قریش، حضرت خدیجه دختر خویلد شراکت کرد و بعد از این مشارکت نظر خدیجه که خواستگارانی بسیار از اشراف داشت به آن حضرت جلب شد و بعد از آنکه توسط یکی از بستگان تمایل خود را به اطلاع حضرت محمد رساند، آن حضرت در 25 سالگی با خدیجه کبری ازدواج کرد.[۱۹]
خدیجه کبری در سال دهم بعثت وفات نمود و بعد از درگذشت او، پیامبر با زنان دیگری که همگی به جز عایشه بیوه بودند ازدواج کرد.[۲۰]
پیامبر اکرم (ص) بنا به نقلی از حضرت خدیجه صاحب دو فرزند پسر و چهار دختر شد که حضرت فاطمه سلام الله علیها یکی از آنان است، اما برخی منابع، دختران به جز فاطمه سلام الله علیها را فرزندان خواهر خدیجه دانسته اند که دختر خوانده های آن حضرت بودند. آن حضرت از سایر همسران خود تنها از ماریه قبطیه صاحب فررزندی به نام ابراهیم شد. پسران آن حضرت همگی در سنین خردسالی از دنیا رفتند و از دختران به جز فاطمه زهرا نیز در فرض اینکه فرزند خود پیامبر بوده باشند فرزندی باقی نماند. لذا تنها فرزند پیامبر که بعد از رحلتش زنده بود و از او نسل پیامبر ادامه پیدا نمود حضرت فاطمه زهرا بود.[۲۱]
مبعوث شدن به پیامبری
حضرت محمد صلی الله علیه وآله قبل از رسالت نیز یکتا پرست بود.[۲۲] او معمولا غار حرا در مکه را برای عبادت و مناجات با خدا انتخاب می نمود. ایشان در بيست و هفتم رجب كه با روز نوروز مطابق بود، با دریافت آیات آغازین سوره علق به رسالت مبعوث شد[۲۳] و نزول قرآن که معجزه جاوید[۲۴] آن حضرت است، آغاز گردید. به هنگام بعثت، چهل سال از سن آن حضرت می گذشت.[۲۵]
ابلاغ رسالت
پیامبر اکرم در سه مرحله به ابلاغ رسالت پرداخت:
- دعوت سرّی که اولین مرحله دعوت ایشان بود.
- دعوت خویشان و نزدیکان که با نزول آیه انذار صورت گرفت و به یوم الدار معروف است. و در آن روز رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، حضرت علی (علیه السلام) را به جانشینی خود انتخاب کرد.
- دعوت علنی.
نخستین زنی که به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) ایمان آورد، همسر ایشان ام المؤمنین حضرت خدیجه (سلام الله علیها) بود و پس از ایشان نخستین مردی که ایمان آورد، علی بن ابی طالب (علیه السلام) بوده است.[۲۶]
دشمنی و مخالفت مشرکین
بعد از دعوت علنی پیامبر، مشرکین مکه، بخصوص اشراف قریش به خاطر مخالفت این دین توحیدی با آیین شرک آمیز آنان و نکوهش خدایانشان، به شدت به مقابله با پیامبر اکرم (ص) پرداختند.[۲۷] ترس از دست دادن سروری عرب و رقابت طوایف قریش با بنی هاشم نیز از دلائل دیگر این مخالفت بود که اشراف قریش را در مقابله خود با پیامبر، سر سخت تر می نمود.[۲۸]
مبارزات اشراف قریش با پیامبر اسلام را می توان در چهار بخش تقسیم بندی کرد:
- سازش و تطمیع
- برخوردهای روانی
- آزارهای جسمانی
- برخوردهای علمی
حامیان پیامبر در مکه
در آن شرایط سختی که مشرکان قریش بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تحمیل کرده بودند، دو حامی رسول خدا، یعنی عموی ایشان ابوطالب (علیه السلام) و همسر مهربان ایشان، ام المؤمنین خدیجه (سلام الله علیها) بودند که فشارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و روحی را از ایشان برداشتند و تا زمانی که عموی ایشان زنده بود، کسی جرأت آزار و اذیت های جسمانی و کشیدن نقشه قتل حضرت را نداشت.
شکنجه و آزار مسلمانان در مکه
پس از آنکه اشراف مشرک قریش دیدند که نمی توانند به هیچ صورتی جلوی نشر اسلام را بگیرند و با توجه به حامیان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) قادر به آسیب رساندن به ایشان نیستند، شروع به شکنجه و آزار مسلمانان در مکه کردند. هر قبیله مسؤولیت آزار و اذیت مسلمانان خود را به عهده گرفت و آنان که هیچ قبیله یا عشیره ای یا حامی نداشتند، مجبور به تحمل انواع آزار و اذیت ها شدند.[۲۹] این شکنجه ها برای مسلمانانی که از طبقه اشراف و بزرگان مکه بودند به صورت تهدید به خوار کردن، متهم کردن به حماقت و سفاهت و به صورت محدود شکنجه های بدنی؛ و برای ثروتمندان به صورت تهدید به کسادی تجارت و از بین بردن اموالشان بود.[۳۰] و ضعیفان را آنقدر می زدند و تشنگی و گرسنگی می دادند که توان نشستن نداشتند.[۳۱]
هجرت مسلمانان به حبشه
آزار و اذیت های مشرکان به مرور افزایش یافت، تا جایی که مسلمانان دیگر طاقت این شکنجه ها را نداشتند. در این حالت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور هجرت به حبشه را صادر کردند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به آنان فرمود: در این زمین پراکنده شوید. سؤال کردند که به کجا برویم؟ آن حضرت به حبشه اشاره کرد. پس از آن بود که عدهای از مسلمانان به همراه خانواده یا بدون آنها به حبشه هجرت کردند.[۳۲]“
مورخان معتقدند که هجرت به حبشه در سال پنجم بعثت صورت گرفته است و در آن حدود هشتاد نفر مسلمان مرد و زن حضور داشته اند. سرپرستی این کاروان را جعفر بن ابی طالب به عهده داشت. [۳۳]
قریش از اقدام مسلمانان، احساس شرمساری می کردند، به همین دلیل هیئتی را برای بازپس گرفتن مسلمانان، به نزد نجاشی در حبشه فرستادند.[۳۴]
عمرو بن عاص و عبدالله بن ربیعه به همراه هدایای فروان، بلافاصله بعد از هجرت مسلمانان راهی حبشه شدند تا اینان را به مکه برگرداند. آن دو ابتدا با دادن هدایایی به درباریان نجاشی آنان را به طرف خود کشانیدند ولی با سخنان هوشمندانه و شجاعانه جعفر بن ابی طالب، اقدامات آنان بی اثر ماند. همچنین جعفر در پاسخ سؤال نجاشی در مورد حضرت عیسی (علیه السلام)، آیاتی از سوره مریم را برای او خواند، که تأثیر عمیقی در نجاشی گذاشت. پس از این سخنان، نجاشی به فرستادگان قریش گفت که به هیچ عنوان حاضر به برگرداندن مسلمانان نیست و آنان تا هر زمان که بخواهند می توانند در حبشه زندگی کنند.[۳۵]
محاصره بنی هاشم در شعب ابیطالب
پس از آنکه قریش موفق به برگرداندن مهاجران به حبشه نشد، شروع به مبارزه به صورت، محاصره اقتصادی و اجتماعی بنی هاشم در شعب ابی طالب کرد. دلیل این قطع رابطه بین مورخان متفاوت است، از جمله:
- تصمیم قریش برای کشتن پیامبر (صلی الله علیه و آله) و حمایت عموی ایشان از رسول خدا[۳۶]
- شکست قریش در بازگرداندن مهاجران به حبشه[۳۷]
- اسلام آوردن بعضی از بزرگان قریش مانند: حمزة بن عبدالمطلب و ترس قریش از اسلام آوردن سایر بزرگان
سران قریش پیمان نامه ای علیه بنی هاشم امضاء کردند که به دنبال آن بنی هاشم برای حفظ جان خویش به شعب ابوطالب پناه بردند.
مفاد پیمان نامه قریش:
- ممنوعیت هر گونه خرید و فروشی با بنی هاشم
- ممنوعبت ازدواج با بنی هاشم
- حمایت از مخالفان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در تمامی پیشامدها
وضعیت اسفبار بنی هاشم در شعب به مدت سه سال ادامه داشت به گونه ای که ناله های فرزندان آنان، آرام آرام، موجب نرمی دل های بعضی از متنفذان قریش شد. به همین دلیل تصمیم گرفتند تا این پیمان نامه را پاره کنند. از طرف دیگر جبرئیل خبر خورده شدن پیمان نامه توسط موریانه ها را به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) داد. این دو رویداد موجب شد تا بنی هاشم از شعب بیرون آیند و به زندگی عادی خود بازگردند.
عام الحزن
پس از آنکه بنی هاشم از شعب ابی طالب بیرون آمدند و وضعیت آنها رو به بهبودی رفت، دو اتفاق تلخ برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) افتاد تا ایشان سال دهم بعثت را عام الحزن (سال غم و اندوه) بنامد. این دو اتفاق، یکی وفات عموی ایشان حضرت ابوطالب (علیه السلام) بود و دیگری به فاصله چند روز،[۳۸] وفات همسر با وفای ایشان ام المؤمنین حضرت خدیجه (سلام الله علیها) بود. حضرت هر دوی این بزرگواران را در قبرستان مُعَلیّ در کنار جدشان عبدالمطلب دفن کردند.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد عمویشان می فرمایند: «تا روزی که ابوطالب وفات یافت، دست قریش از آزار و اذیت من کوتاه بود.»[۳۹]
سفر پیامبر اکرم (ص) به طائف
پس از وفات ابوطالب، ریاست بنی هاشم به ابولهب رسید و او حمایت بنی هاشم را از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برداشت. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر اثر اختناق محیط مکه، تصمیم گرفت به محیط دیگری برود و بدین منظور سفر به شهر طائف را انتخاب نمود.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به همراه زید بن حارثه[۴۰] عازم طائف شدند تا با بزرگان قبیله ثقیف دیدار کرده و آنان را به اسلام دعوت کنند. ولی آنها دست رد به سینه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) زدند و سفیهان و بردگان خود را مجبور کردند تا به دنبال رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رفته و او را سنگباران کنند. رسول خدا پس از ده روز توقف در طائف و ناامیدی از اسلام و حمایت قبیله بنی ثقیف، راه مکه را در پیش گرفت.[۴۱]
هجرت مسلمانان به مدینه
در سال یازدهم بعثت، یک گروه شش نفری از مردم یثرب به مکه آمدند و پس از شنیدن سخنان رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) مسلمان شدند. آن حضرت اساس دعوت اسلام را برایشان عرضه کرد و آیاتی از قرآن تلاوت نمود. آنها پیش از آن خبر ظهور پیامبری را از یهودیان شنیده بودند، وی را همو دانسته و دعوتش را پذیرفتند و اظهار امیدواری کردند که با پذیرفتن دعوت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با یکدیگر متحد شوند.[۴۲]
با انتشار خبر اسلام در یثرب، علاوه بر کسانی که در مکه، اسلام را پذیرفته بودند، چندی دیگر از مردم یثرب نیز اسلام را پذیرا شدند. در موسم حج سال دوازدهم بعثت، تعداد دوازده نفر از اهالی یثرب، در عقبه با رسول خدا دیدار کردند. آنها در این دیدار با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بیعت کردند. این بیعت را بیعت عقبه اولییا عقبه صغری می نامند. این بعیت به بیعة النساء نیز شهرت یافت. همچنین، آنان از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خواستند تا کسی را برای تعلیم قرآن و احکام اسلامی به نزد، آنها بفرستد. حضرت نیز مصعب بن عمیر را به یثرب فرستاد تا به آنان قرآن و احکام را بیاموزد.
مصعب در مدتی که در یثرب بود، توانست عده ی زیادی از مردم آنجا را مسلمان کند. از جمله، سعد بن معاذ، یکی از رؤسای قبیله اوس که با اسلام آوردن او، به یک باره قبیله بنی عبدالاشهل، همگی مسلمان شدند.
در موسم حج سال سیزدهم بعثت، تعداد هفتاد مرد و دو زن در عقبه با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بعیت کردند. در این جا بود که انصار از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خواستند تا به همراه آنها به یثرب بیاید. در این دیدار حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) به انصار گفت: «به این امر با شما بیعت می کنم که همان گونه که از زنان و فرزندان خود حفاظت می کنید، از من نیز حفاظت کنید.» که براء بن معرور گفت: «ما فرزند جنگ و سلاح هستیم و همان گونه که از ناموسمان دفاع می کنیم، از شما هم دفاع خواهیم کرد.»[۴۳]
پس از آن رسول خدا صلى الله عليه و آله به مسلمانانى كه در مكه تحت شكنجه و آزار بودند، دستور هجرت به مدينه و پيوستن به مسلمانان آن سرزمين را بدهد، و در اين باره به آنان فرمود: «خداى عز وجل براى شما برادرانى كمك كار و خانههاى امنى (در مدينه) قرار داده است».
به دنبال اين دستور مسلمانان مكه دسته دسته بسوى مدينه مهاجرت كردند و خود آن حضرت چشم به راه فرمان خداى تعالى در مكه ماند.[۴۴]
توطئه دارالندوه
مشرکان که از هجرت رسول خدا (صلی الله علیه آله و سلم) بیمناک بودند، برای جلوگیری از آن جلسه ای در دارالنّدوه تشکیل دادند و به مشورت پرداختند. در این جلسه عدّه ای پیشنهاد دادند که رسول خدا (صلی الله علیه آله و سلم) را زندانی کنند و عده ای دیگر با تبعید و اخراج ایشان از مکه موافق بودند، تا این که کسی پیشنهاد داد تا از هر خاندان قریش کسی به نمایندگی از آن خاندان، شبانه به رسول خدا (صلی الله علیه آله و سلم) حمله کنند و ایشان را به قتل برسانند. این نظر مورد تایید قرار گرفت و چهل نفر از مشرکان قریش داوطلب شدند تا ایشان را بکشند. مورخین این روز را "یوم الزحمه" می نامند.
چگونگی هجرت رسول خدا
پس از آنکه مشرکان مکه، برای قتل رسول خدا (صلی الله علیه آله و سلم) نقشه کشیدند، جبرئیل خبر این توطئه را به ایشان داد.[۴۵] در شب موعود چهل نفر از قریشیان، خانه حضرت را به محاصره درآوردند به گونه ای که محل خواب حضرت، در دید آنان قرار داشت. رسول خدا (صلی الله علیه آله و سلم) به حضرت علی (علیه السلام) گفت تا به جای او بخوابد و از همان برد یمانی سبز رنگی که رسول خدا (صلی الله علیه آله و سلم) روی خود می کشید، استفاده کند.[۴۶] پس از آن رسول خدا (صلی الله علیه آله و سلم) با عنایت خداوند از خانه خارج شده و به جنوب شهر مکه یعنی مسیری کاملاً برعکس مسیر یثرب رفت. هنگامی که صبح شد و مشرکان برای اجرای نقشه خود آماده شدند، حضرت علی (علیه السلام) از جای خود برخاست و مشرکان فهمیدند که رسول خدا (صلی الله علیه آله و سلم) از دسترس آنان خارج شده است، به تکاپو افتاده و به دنبال ایشان گشتند، و توسط یک راهنما تا پای کوه ثور که رسول خدا (صلی الله علیه آله و سلم) به همراه ابوبکر در آنجا پنهان شده بودند، آمدند، و مشاهده تارهای عنکبوبت بر در غار به داخل غار نرفتند.[۴۷]
قریش برای کسی که رسول خدا (صلی الله علیه آله و سلم) را بیابد و به دست آنان بسپارد صد شتر جایزه تعیین کرده بود.[۴۸] رسول خدا (صلی الله علیه آله و سلم) و ابوبکر سه روز در غار پنهان شدند تا مشرکین از جستجوی ایشان خسته شدند و سپس با تهیه زاد و توشه و استخدام یک راهنما عازم مدینه شدند.
رسول خدا (صلی الله علیه آله و سلم) فاصله مکه تا مدینه را از راهی غیر معمول طی کردند و پس از پانزده روز وارد دهکده قبا در فاصله شش کیلومتری مدینه شدند.[۴۹] رسول خدا (صلی الله علیه آله و سلم) در قبا منتظر رسیدن یار و پسر عم خود حضرت علی (عیله السلام) شدند که بعد از هجرت رسول خدا (صلی الله علیه آله و سلم) به همراه کاروانی که شامل زنان و دختران پیامبر (صلی الله علیه آله و سلم) و بنی هاشم می شد، از جمله - حضرت زهرا (سلام الله علیها) و فاطمه بنت اسد - و سایر کسانی که هنوز موفق به هجرت نشده بودند، به سمت مدینه در حرکت بود. امام علی (علیه السلام) در مکه وظیفه پس دادن امانت هایی که مردم مکه نزد پیامبر (صلی الله علیه آله و سلم) داشتند، را داشت و پس از انجام این کار راهی مدینه شد.[۵۰] پیامبر (صلی الله علیه آله و سلم) در این مدت که در قبا بودند، اقدام به ساختن مسجد قبا کردند و پس از رسیدن کاروان حضرت علی (علیه السلام)، به همراه ایشان راهی مدینه شدند.
سال اول هجرت
پیامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) پس از ورود به مدینه، مورد استقبال مردم آن شهر قرار گرفتند. طوایف مختلف انصار، هر کدام می خواستند تا افتخار میزبانی حضرت محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) را از آن خود کنند. ولی حضرت فرمودند، هر کجا که شترشان توقف کند، همانجا اقامت خواهند گزید.[۵۱] در نهایت شتر آن حضرت در محله بنو مالک بن النجار فرود آمد. و ابو ایوب انصاری پیش دستی کرده و اسباب و اساس حضرت را با خود به خانه اش برد و حضرت همان جا مستقر شدند.[۵۲]
اقدامات پیامبر پس از استقرار در مدینه
بنای مسجد مدينه:
نخستین اقدام رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) تأسیس مسجدی است که امروزه به مسجد النبی معروف است. در کنار خانه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) قطعه زمینی بود، متعلق به دو یتیم که سرپرستی آنها با معاذ بن عفراء[۵۳] بوده است. پیامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) این زمین را با وجود آنکه صاحبان آن راضی به واگذاری آن بودند، از معاذ خرید و به کمک سایر مسلمانان، آن را تبدیل به مسجد کرد. این مسجد در زمان رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) یک مرکز عبادی، نظامی، سیاسی و آموزشی بود و نقشی اساسی در دوران حیات رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در شکل گیری جامعه اسلامی داشت.
پیمان برادری:
دیگر اقدام رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در هنگام ورود به مدینه، برقرار ساختن پیمان برادری میان مسلمانان، که مؤاخاة نامیده می شد، بوده است.به نظر چنین می آید که یک بار پیمانی میان مهاجران بسته شده و دیگر بار پیمانی میان مهاجران و انصار به صورت دو به دو. از مشهور ترین پیمان ها می توان به عقد برادری میان: رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و حضرت علی (علیه السلام)، ابوبکر و عمر، حمزه سیدالشهدا با زید بن حارثه و... اشاره کرد.[۵۴]
منشور حكومت مدينه:
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عهدنامه ای میان مهاجران و انصار از یک طرف و یهودیان مدینه از طرف دیگر نوشت و یهودیان را در دین و دارائی خویش آزاد گذاشت و شرائطی برای ایشان قرار داد. موادّ این پیمان نامه عبارت است از:
- مسلمانان و یهودیان مانند یک ملّت در مدینه زندگی خواهند کرد.
- مسلمانان و یهودیان در انجام مراسم دینی خود آزاد خواهند بود.
- در موقع پیش آمد جنگ، هر کدام از این دو دیگری را در صورتی که متجاوز نباشد، علیه دشمن کمک خواهد داد.
- هر گاه مدینه مورد حمله و تاخت و تاز دشمن قرار گیرد، هر دو با هم در دفاع از آن تشریک مساعی خواهند کرد.
- قرارداد صلح با دشمن، با مشورت هر دو انجام خواهد شد.
- چون مدینه شهر مقدسی است، از هر دو ناحیه مورد احترام، و هر نوع خونریزی در آن حرام خواهد بود.
- در موقع بروز اختلاف و نزاع، آخرین داور برای رفع اختلاف، شخص رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خواهد بود.
- امضا کنندگان این پیمان با همدیگر به خیرخواهی و نیکوکاری رفتار خواهند کرد.[۵۵]
سال دوم هجرت (سنة الامر)
تغییر قبله
با وجود بستن پیمان با اهل کتاب، ولی دانشمندان یهود از روی حسد و کینه ورزی به دشمنی با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برخاستند. و مدام با وارد کردن طعنه به ایشان سعی در سستی اعتقادات مسلمانان داشتند. از جمله این طعنه ها، قبله اول مسلمانان بیت المقدس بود. آنان به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می گفتند: “با ما مخافت می کند اما به سوی قبله ما نماز می گزارد.[۵۶] این طعنه ها موجب آزار مسلمانان و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می شد، تا اینکه در نیمه ماه رجب، آیه تغییر قبله،[۵۷] در مسجد بنی سالم بن عوف که امروزه به مسجد ذوالقبلتین معروف است، نازل شد و قبله مسلمانان به سمت مکه تغییر یافت.
صدور فرمان جهاد
در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، نبردهای مسلمانان به دو قسمت تقسیم می شد:
- جهادهایی که خود رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در آنها شرکت می کردند که به آنها غزوه می گفتند و تعداد آنها را 26 یا 27 عدد نوشته اند.
- جهادهایی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، یکی از اصحاب خود را فرمانده سپاه می کردند و خود شخصاً در آن ها شرکت نمی کردند، که به آنها سریه می گویند و تعداد آنها به روایت ابن اسحاق 35 سریه است.
پس از هجرت مسلمانان به مدینه، مشرکان قریش اسباب و وسایل باقی مانده آنان را به عنوان سرمایه در کاروان های تجارتی خود استفاده کردند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای جلوگیری از تجارت اینها، دستور به غارت این کاروان ها دادند تا با ناامن کردن راها، اقتصاد قریش را مختل کنند. به همین دلیل به اصحاب خود دستور جهاد دادند.
اولین سریه در شوال سال اول هجری، سریه عبیدة بن حارث بن مطلب انجام شد و پس از آن سریه حمزه سیدالشهدا، در رمضان همان سال بود که هر دو بدون درگیری با مشرکان بوده است. اولین غزوه، غزوهبواط است که ریبع الاول سال دوم هجری صورت گرفت که بدون نتیجه باقی ماند. پس از این غزوه، غزوه های عُشَیره و سَفَوان یا بدر اولی است. اولین درگیری بین مسلمین و مشرکین در سریه عبدالله بن جحش صورت گرفت که در آن یک نفر از مشرکان کشته شد و غنایمی بدست آمد.
جنگ بدر
در هفدهم رمضان این سال نبردی در نزدیکی چاه های بدر بین مسلمانان و مشرکین در گرفت. در این نبرد که به غزوه بدر مشهور است، مسلمانان توانستند قریشیان را شکست سختی بدهند و هفتاد نفر از قریش کشته و هفتاد نفر اسیر شدند.
دیگر وقایع سال دوم
- وجوب روزه ماه رمضان
- مقرّر شدن اذان اسلامی و تعیین فصول
- ازدواج امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) با حضرت زهرا (سلام الله علیها)
- برخورد با شاعران یهودی و کافر
سال سوم هجری
از وقایع سال سوم هجری می توان به واکنش پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) به توهین ها و تحریکات شاعران یهودی و مشرک اشاره کرد. همچنین غزوه های ذی امر و بحران و سریه های محمد بن مسلمه و قرده در این سال اتفاق افتادند.
غزوه احد
بی شک مهم ترین اتفاق سال سوم هجری غزوه احد است که در هفتم شوال آن سال اتفاق افتاد و هفتاد مسلمان از جمله: حمزه بن عبدالمطلب (سید الشهدا) ، مصعب بن عمیر و... به شهادت رسیدند و هفتاد مسلمان دیگر زخمی شدند.
همجنین در این سال غزوه حمراء الأسد بلافاصله بعد از احد اتفاق افتاد. و امام حسن مجتبی (علیه السلام) نیز در نیمه رمضان این سال متولد شدند.
سال چهارم هجرت
در این سال دو حادثه تلخ برای اسلام و مسلمین رخ داد.اولین حادثه، اتقاق رجیع و دومین حادثه، واقعه بئر معونه بود. که در اولی، گروهی از اعراب خارج مدینه، از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درخواست کردند تا عده ای مبلغ را به قبیله آنها بفرستند تا آنها را به اسلام دعوت کنند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز شش نفر از اصحاب خود را به همراه آنها فرستادند. ولی آنها این شش نفر را به شهادت رساندند. در حادثه دوم نیز، یک نفر از مردم نجد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، درخواست فرستادن مبلغانی کرد که حضرت چهل نفر را همراه او فرستادند که همه آنها به جز یک نفرشان مانند افراد رجیع به شهادت رسیدند. گویند خبر شهادت هر دو گروه را در یک شب به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رساندند.
دیگر وقایع سال چهارم
- غزوه بنی نضیر، غزوه ذات الرقاع و غزوه بدر الموعد
- سريه ابوسلمه و سریه عبدالله بن انیس
- میلاد امام حسین علیه السلام در سوم شعبان
- وفات فاطمه بنت اسد مادر حضرت علی (علیه السلام)
- نزول آیه تحریم شراب
سال پنجم هجرت ( سنة الاحزاب)
بی شک مهم ترین رویداد سال پنجم هجری، غزوه خندق یا خندق است. همچنین در این سال غزوه دومة الجندل ، غزوه بنی قریظه و سریه ابوعبیدة بن جراج نیز اتفاق افتاد.
سال ششم هجری (سنة الاستئناس)
تعداد سریه های سال ششم بسیار زیاد است. از غزوه هایی که در این سال اتفاق افتاد می توان به غزوه بنی لحیان، غزوه ذى قرد و غزوه بنی مصطلق اشاره کرد. ولی بی شک مهم ترین رویداد این سال صلح حدیبیه است که در قرآن در سوره فتح از آن به عنوان فتح المبین یاد می شود. همچنین در این سال رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نامه هایی را به همراه سفیرانی به سمت کشورهای روم، ایران، مصر، عمان، یمن و بحرین فرستادند.
صلح حديبيه
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در ذی القعده این سال به قصد عمره بی آن که جنگی در نظر داشته باشد، آهنگ مکه کرد. قریش که دیگر از رویارویی با مسلمانان خسته شده بود، با فرستادن سفرایی صلحی را با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در منطقه حدیبیه امضا کرد.
مفاد صلح حدیبیهچنین بود:
- به مدت ده سال صلحی بین دو طرف برقرار شود و جنگی در کار نباشد.
- مسلمانان هر که را که بی اجازه قریش به مدینه آمد به نزد قریش پس بفرستند.
- اگر کسی از مسلمانان به نزد قریش رفت، قریش او را پس نخواهد فرستاد.
- هر دو طرف با هر قبیله ای که می خواهند، مختار به هم پیمانی اند
- سپاه اسلام امسال را به مدینه باز می گردد و سال بعد برای سه روز می تواند به مکه بیاید.
همچنین قبل از امضای صلح نامه، پیامبر از مسلمانان در کنار درختی بیعت گرفت که در صورت بروز جنگ میان آنها و قریش، از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دفاع کنند. این بیعت به بیعت رضوان یا بیعت شجره معروف است.
دعوت پادشاهان کشورهای مجاور به اسلام
پس از صلح حدیبیه و کنار رفتن قریش به عنوان جدی تری خطر برای اسلام، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرصت پیدا کردند تا کارهای دیگری را از جمله جهانی کردن رسالتشان انجام دهند به همین دلیل نامه هایی را به سران قدرت های آن زمان یعنی روم و ایران و کشورهای تابعه اینان فرستادند و آنها را به اسلام دعوت کردند.
سال هفتم هجری
در این سال نیز سریه های سال هفتم هجری زیادی اتفاق افتاد. همچنین در ذی القعده این سال حج عمره ای که در سال گذشته محقق نشده بود، انجام شد عمرة القضاء معروف است. مهم ترین اتفاق این سال غزوه خیبر است. در این غزوه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) خطر یهودیان را برای همیشه از بین برد. از دیگر اتفاقات این سال بازگشت مهاجران حبشه به مدینه است.
سال هشتم هجری
در این سال یکی از مهم ترین اتفاقات تاریخ اسلام افتاد و آن فتح مکه به دست مسلمانان بود. از جمله اتفاقات دیگر این سال می توان به سریه موته در کنار تعداد بسیار زیاد سریه های سال هشتم هجری اشاره کرد. که اولین رویارویی سپاه اسلام با رمیان بود و در آن سه تن از سرداران اسلام و اصحاب پیامبر یعنی پسر عموی ایشان جعفر بن ابی طالب (جعفر طیّار)، پسرخوانده ایشان زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه به شهادت رسیدند.غزوه های مهم دیگری که در این سال اتفاق افتاد، یکی غزوه طائف و دیگری غزوه حنین که میدانی دیگر برای آزمایش یاران راستین رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بود و نبردی بود بین مسلمانان و مشرکان قبیله هوازن و ثقیف.
فتح مکه
پس از آنکه قریش پیمانی را که در حدیبیه با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بسته بود، را شکست، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به همراهی ده هزار نفر از مسلمانان از مدینه عازم مکه شدند. حرکت سپاه به صورت مخفیانه بود و تنها زمانی قریشیان از سپاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آگاه شدند که آتش های افروخته شده در اردوی سپاه اسلام را مشاهده نمودند. ابوسفیان که دید نمی توان در برابر سپاه اسلام مقاومت کند، بالاجبار اسلام آورد و از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) امان خواست. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به مردم مکه اعلام کردند تا هرکه در خانه خود بماند، یا به خانه ابوسفیان برود و یا در مسجد الاحرام باشد در امان است مگر چند نفر که رسول خدا امان را از آنها برداشت. هنگامی که سپاه اسلام وارد مکه شد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به همراه حضرت علی (علیه السلام) وارد کعبه شدند آنجا را از بت ها پاک کردند.
سال نهم هجری
پس از آنکه در سال هشتم هجری قریشیان تسلیم مسلمانان شدند، دیگر قبایل عرب نیز دیگر در خود توان ایستادگی در برابر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را نمی دیدند، به همین دلیل همگی تسلیم اسلام شدند. پیمانی را که سران این قبایل با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می بستند را وفد می گویند. در این سال همچنین آخرین غزوه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) یعنی غزوه تبوک در این سال اتفاق افتاد. در این غزوه بسیاری از چهره های منافقان، پرده از چهره خود برداشتند. هم چنین در این غزوه عده ای قصدترور رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را در عقبه داشتند که در کار خود ناموفق بودند، این افراد به اصحاب عقبه معروف اند. در این سال همجون سال های قبل سریه های بسیاری اتفاق افتاد که بیشتر آنها در جهت تخریب بتخانه ها بوده است. ابلاغ سوره برائت نیز در این سال اتفاق افتاده است.
سال دهم هجرت
در این سال بود که رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم)، حضرت علی (علیه السلام) را به یمن فرستادند تا مردم آنجا را به اسلام دعوت کنند و ایشان در سفر خود به یمن موفق شدند تا قبایل بسیاری از یمنیان را مسلمان کنند. همجنین در اواخر این سال مدعیان دروغین شروع به مبارزه با مسلمانان کردند. ولی به جرأت می توان گفت که مهم ترین اتفاق در تاریخ اسلام، اعلام خلافت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) در روز غدیر است.
حجه الوداع و نصب خلیفه در واقعه غدیر خم
شيخ كلينى روايت كرده كه: حضرت رسول (صلى الله عليه و آله و سلم) بعد از هجرت، ده سال در مدينه ماند و حج به جا نياورد تا آن كه در سال دهم خداوند عالميان اين آيه را فرستاد كه: «و اذّن فى النّاس بالحجّ يأتوك رجالا و على كلّ ضامر يأتين من كلّ فجّ عميق، ليشهدوا منافع لهم»؛ و در ميان مردم براى اداى حج بانگ برآور تا پياده و سوار بر هر شتر لاغرى كه از هر راه دورى مى آيند به سوى تو روى آورند.[۵۸]
وقتی حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم از اعمال حجة الوداع فارغ شد متوجه مدينه شد و حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام و ساير مسلمانان در خدمت آن حضرت بودند و چون به غدیر خم رسيدند. حق تعالى اين آيه را فرستاد: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ».
يعنى: «اى پيغمبر بزرگوار! برسان به مردم آن چه فرستاده شده است بسوى تو از جانب پروردگار تو» در باب نص بر امامت على بن ابى طالب و خليفه نمودن او در ميان امت خود؛ پس فرمود: «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ»؛ پس اگر نكنى رسالت خدا را نرسانده ای و خدا تو را نگاه مى دارد از شر مردم.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله در آنجا خطبه معروف غدیرخم را قرائت فرمودند و حضرت علی علیه السلام را به جانشینی خود معرفی کردند. سپس همه بر گرد رسول خدا صلى الله عليه و اله و سلم و اميرالمؤمنين عليه السلام جمع شدند و با آن حضرت مصافحه كردند و بيعت نمودند.
سال یازدهم هجرت
در اواخر صفر این سال رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) به شهادت رسیدند و در سقیفه بنی ساعده خلافت را از حضرت علی (علیه السلام) غصب کردند.
معجزات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
برای پیامبر اسلام به جز قرآن کریم معجزات بسیار دیگری نقل شده است. ابن شهر آشوب می گوید : ذکر شده که برای آن حضرت 4440 معجزه است که از آنها 3 هزار معجزه ذکر شده است. و این معجزات چهار نوع است : معجزات قبل از ولادت آن حضرت، معجزات پس از ولادت، معجزات پس از بعثت آن حضرت و معجزات پس از وفات آن حضرت.[۵۹]
در کتاب حیوة القلوب نوشته علامه مجلسی تعداد از این معجزات در قالب نقل روایت بیان شده است.[۶۰]
از مشهورترین معجزات آن حضرت شق القمر و رد الشمس را می توان نام برد.[۶۱]
فضائل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مطابق با قرآن
- یکی از القاب قرآنی آن حضرت، "رحمة للعالمین" است: وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمينَ [۶۲]
- خدا از پیامبران خود عهد گرفته است که اگر زمان او را درک کردند از او پیروی نمایند: «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ النَّبِيِّينَ لَما آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتابٍ وَ حِكْمَةٍ ثُمَّ جاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ قالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَ أَخَذْتُمْ عَلى ذلِكُمْ إِصْرِي قالُوا أَقْرَرْنا قالَ فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ».[۶۳]
- خداوند در قرآن پیامبرانش را با نام خطاب می کند در حالی که نبی مکرم اسلام را از جهت تعظیم و تکریم با عناوین «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ»[۶۴]، و «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ»[۶۵] و هر جا نام مبارک محمد صلی الله علیه و آله را آورده مخاطب نبوده است «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ»[۶۶] و ديگر «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ»[۶۷]، «ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ»[۶۸]
- تمام روى زمين براى معبد و مسجد امت او جايز است و و امم پیش از ایشان جز در معبد معين عبادتشان مورد قبول نبوده است.
- ایشان بر تمامت خلايق مبعوث شدند و انبياى قبل از ایشان به روايتى هر يك به قومى مبعوث شدند.
- پیامبران دیگر بر اساس درخواست شان خدا بدان ها عنایتی می فرمود مانند حضرت موسی علیه السلام که از خدا شرح صدر طلب نمود «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي»[۶۹] ولی درباره رسول اکرم فرمود: «أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ»[۷۰] آیا ما سینه تو را وسعت ندادیم.[۷۱]
سنت پیامبر اکرم (ص)
سنت پیامبر اکرم که عبارت است از قول (سخن)، فعل (رفتار) و تقرير آن حضرت در کنار قرآن يكى از منابع مهم، تفکر مذهبی اسلام در تمام مذاهب آن است. بنابراين هرگاه حديثى معتبر از پيامبر نقل شود و بدان عمل میشود و اين كار را عمل به سنت میگويند. شيعه با تأسى به حدیث ثقلین که یکی از موارد سنت آن حضرت است قول و فعل و تقرير معصومان را نيز همچون سنت آن حضرت حجت می داند.[۷۲]
پیامبر اکرم (ص) در روایات
در احاديث معتبر از حضرت امام صادق عليه السلام منقول است كه: رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به روش بندگان طعام مى خورد بى خوان و به روش بندگان مى نشست يعنى دو زانو و بر زمين مى خوابيد بى فراش و مى دانست كه او بنده است. در حديث ديگر فرمود كه: بهترين نان خورش ها نزد آن حضرت سركه و زيت بود.[۷۳]
- امام صادق عليه السلام: رسول خدا صلي الله عليه و آله هيچ گاه به اندازه ژرفاي خرد خود با بندگان سخن نگفت. رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: ما، جماعت پیامبران، دستور داريم كه با مردم به فراخور فهم و خردهايشان سخن بگوييم.[۷۴]
- امام علی علیه السلام در وصف پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند: خداوند او را از شجره پيامبران و چراغدان (و جايگاه) روشنايي و بلنداي پيشاني (خانداني بلندپايه و شريف) و ناف مكه و چراغ هاي تاريكي و چشمه هاي حكمت، برگزيد.[۷۵]
- امام علی علیه السلام در وصف پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند: و گواهي مي دهم كه محمد بنده خدا و فرستاده اوست و سرور بندگانش مي باشد. هر زمان خداوند آفريدگان را به دو شاخه تقسيم كرد، او را در بهترين شاخه قرار داد، نه آلوده دامني در وجود او سهيم شد و نه گنه كاري در وجودش شريك گشت.[۷۶]
- امام علی علیه السلام درباره بعثت پيامبر صلي الله عليه و آله: خداوند در روزگاري او را برانگيخت كه مردم گمراه و سرگردان بودند و در فتنه و فساد دست و پا مي زدند. هوسها آنان را دلباخته خود كرده و از راه به درشان برده بود.[۷۷]
شئون پیامبر صلی الله علیه و آله
شهید مطهری ره بر اساس قرآن کریم سه مقام برای پیامبر اکرم صلی اله علیه و اله بر می شمارد که از طرف خداوند به آن حضرت داده شده است و از ناحیه آن حضرت به ائمه علیهم السلام که خلفای آن حضرتند می رسد:
1-مقام پیغمبری یا رسالت: مقام ابلاغ احكام الهی؛ یعنی از طرف خداوند احكام و معارف الهی به او وحی می شد و او مأمور بود كه آنچه را كه به او ابلاغ می شد، آنچه را كه به او وحی می شد به دیگران اعلان بكند. از این نظر، او رسول و پیغمبر بود كه در آیه ای می فرماید:آیه: «مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ...»[۷۸] بر یك نفر فرستاده، نیست جز رساندن به مردم.
2- مقام قضاوت: آیه: «فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا»[۷۹] مربوط به مقام قضاوت رسول اكرم است نه مقام پیامبری او. معنای آیه این است كه مردم باید در مقابل قضاوت تو تسلیم بشوند.
3- مقام حکومت:آیه: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...»[۸۰]؛ ای کسانی که ایمان آورده اید خدا را اطاعت كنید و پیغمبر و اولی الامر از خودتان را اطاعت كنید.[۸۱]
پانویس
- ↑ «ما کان محمد أبا أحد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبین...»: «محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست، و لیکن فرستاده ى خدا و پایان بخش پیامبران است...” (سوره احزاب، ٤٠).
- ↑ «فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاءِ شَهِيدًا»: «پس چگونه است [حالشان] آن گاه كه از هر امّتى گواهى آوريم، و نیز تو را بر آنان گواه آوريم؟» (سوره نساء، ٤٠). مناظره پيرامون افضليت پيامبر اسلام برتری رسول خدا (ص) بر همه پیامبران
- ↑ بحارالانوار،علامه محمد باقر مجلسی، ج15، ص5
- ↑ إعلام الورى بأعلام الهدى، شيخ طبرسى، انتشارات اسلاميه، تهران، 1390 ش، ج1، ص43
- ↑ حيوة القلوب ،علامه مجلسی، ج3، ص83
- ↑ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 15، ص 99.
- ↑ بحارالانوار، ج85، ص117 آيا اجداد پيامبر صلی الله علیه و آله خداپرست و موحّد بودند؟، پاسخ به پرسشها از دیدگاه مذاهب اسلامی، جلد 6 پرسش و پاسخ در محضر علامه طباطبائی (ره)، ص96ـ97 پاسخ به پرسشهای مذهبی، ناصر مکارم شیرازی و جعفر سبحانی، ص 110
- ↑ یعنی سالی که اصحاب فیل که قصد ویران نمودن کعبه را داشتند به معجزه الهی به هلاکت رسیدند.
- ↑ أعيان الشيعة، محسن الأمين ،ج1، ص218
- ↑ امالی صدوق، مجلس چهل و هشتم، حدیث اول
- ↑ معجزات مقارن ولادت پیامبر
- ↑ منتهى الآمال في تواريخ النبي و الآل، شیخ عباس قمی، ج1، ص47
- ↑ فروغ ابديت ، جعفر سبحانی، ص156
- ↑ تاريخ پيامبر اسلام، محمد ابراهیم آیتی، ص58
- ↑ تاريخ پيامبر اسلام، محمد ابراهیم آیتی، ص58 و 59
- ↑ دلائل النبوة، ج2، ص:27
- ↑ دلائل النبوة، ج2، ص:27
- ↑ رسول خدا از بيست سال گذشته بود كه در حلف الفضول شركت كرد و پس از آنكه خدايش برسالت فرستاد گفت: حضرت فى دار عبد الله بن جدعان حلفا ما يسرنى به حمر النعم و لو دعيت اليه لاجبت، " در خانه عبد الله پسر جدعان در پيمانى شركت نمودم كه شادمان نيستم تا بجاى آن شتران سرخ مو داشته باشم (در آن روزگار از شتران بسیار گران بها شتر سرخ موی بود) و اگر ديگر بار بچنان پيمانى دعوت می شدم می پذيرفتم." تاريخ يعقوبى/ترجمه، ج1، ص:371
- ↑ تاريخ يعقوبى/ترجمه، ج1، ص:375
تاريخ الطبري/ترجمه، ج3، ص:833
سن پیامبر صلی الله علیه و آله و خدیجه در هنگام ازدواج - ↑ ازدواج های پیامبر، پاسدار اسلام، مرداد 1385
- ↑ الموسوعة الكبرى عن فاطمة الزهراء، اسماعيل انصارى زنجانى، دليل ما، قم، 1428 ق، چاپ اول،ج18، ص65
- ↑ آيين پيامبر صلی الله علیه و آله پيش از بعثت
- ↑ رجوع شود بهمبعث حضرت محمد صلی الله علیه و آله
- ↑ رجوع شود به اعجاز قرآن
- ↑ شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ص ۴۱.
- ↑ جعفر سبحانی، فروغ ابدیت ص 142
- ↑ محمدابراهیم آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ص105-118
- ↑ سیره رسول خدا (ص)، 328-331
- ↑ السیرة النبویه، ابن هشام، ج1 ص 317
- ↑ السیرة النبویه، ابن هشام، جلد 1 ص 320؛ انساب الاشراف، ج 1 ص 198
- ↑ السیرة النبویه، ابن هشام، جلد 1 ص 320؛ انساب الاشراف، ج 1 ص 197؛ السیرة النبویه، ذهبی ص 219
- ↑ ترجمه طبقات الکبری ج 1 ص 190؛ ترجمه دلائل النبوة، بیهقی، ج2ص47
- ↑ سیره رسول خدا، رسول جعفریان، ص 345
- ↑ عیون الاثر، ج 1 ص 209؛ سیره حلبی ج 2 ص 212
- ↑ زندگانی محمد، ابن هشام ج 1 ص 207-210؛ ترجمه تاریخ یعقوبی، ج1 ص 385-388؛ سبل الهدی و الرشاد، ج 2 ص 519-524
- ↑ دلائل النبوه، ج 2 ص 311-312
- ↑ السیرة النبویه، ابن هشام، ج1ص350-351؛ تاریخ طبری ج2 ص 335-336؛ سبل الهدی و الرشاد، ج2ص502
- ↑ بنا به نقلی سی و پنج روز و یا بیست و پنج روز و یا پنج و یا سه روز بعد از وفات ابوطالب، حضرت خدیجه کبری، از دنیا رفتند.
- ↑ امتاع الاسماع، ص27؛ اسدالغابه، ج 5، ص 439؛ الکامل، ج2، ص63؛ طبقات الکبری، ج1، ص 211
- ↑ به نقل ابن اسحاق به تنهایی
- ↑ اسدالغابه، ج3، ص 389-390؛ سیرة النبی، ج 2، ص 28-31؛ الطبقات الکبری، ج 1، ص 212؛ ترجمه تاریخ یعقوبی، ج 2 ص 394-395
- ↑ السیرة النبویه، ابن هشام، ج2، ص428-429؛ تاریخ طبری، ج2، ص 354؛ طبقات الکبری، ج1، ص219
- ↑ السیرة النبویه، ابن هشام، ج2، ص442-443
- ↑ زندگانى محمد(ص)/ترجمه سیره ابن هشام، ج1، ص304
- ↑ السیرة النبویة، ابن هشام، ج2، ص 483؛ انساب الاشراف، ج1، ص260
- ↑ السیرة النبویه، ابن هشام، ج2، ص 483؛ طبقات الکبری، ج1، ص 228
- ↑ السیرة الحلبیه، ج2، ص486
- ↑ السیرة النبویه، ابن هشام، ج2؛ انساب الاشراف، ج1، ص 263
- ↑ البدء و التاریخ، ج4، ص 175
- ↑ بحارالنوار، ج19، ص65
- ↑ السیرة النبویه، ابن هشام، ج2، ص 495
- ↑ انساب الاشراف، ج1، ص 267-268؛ طبقات، ج 1، ص 236
- ↑ بعضی گویند با اسعد بن زراره؛ دلائل النبوه، بیهقی، ج2، ص538
- ↑ المستدک، ج3، ص14؛ المعجم الکبیر، ج24، ص 137
- ↑ سیرة النبی، ج2، ص 119-123
- ↑ سبل الهدی و الرشاد، ج3، ص 538
- ↑ بقره، آیه 144
- ↑ سوره حج آیه 22.
- ↑ ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ج1، ص 144
- ↑ حيوة القلوب، ج3، ص429-667
- ↑ برای تفصیل در این مورد رجوع شود به معجزات پیامبر (ص)، ویکی شیعه
- ↑ انبیاء/107
- ↑ سوره آل عمران، آیه 81.
- ↑ سوره تحريم آیه 9.
- ↑ سوره مائده آیه 41.
- ↑ سوره آل عمران آیه 144.
- ↑ سوره محمد آیه 29.
- ↑ سوره احزاب آیه 40.
- ↑ سوره طه آیه 25.
- ↑ سوره انشراح آیه 1.
- ↑ ناسخ التواریخ، ج 4، ص 1810.
- ↑ رجوع شود به کتاب شیعه در اسلام، علامه طباطبائی، بخش دوم:«تفکر مذهبی شیعه»
- ↑ سنن النبی، علامه طباطبائی.
- ↑ حكم النبي الأعظم صلى الله عليه و آله و سلم (محمدى رى شهرى)، ج2، ص264.
- ↑ بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج34، ص240.
- ↑ بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج66، ص311.
- ↑ بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج18، ص219.
- ↑ سوره مائده، آیه 99
- ↑ سوره نساء، آیه65
- ↑ سوره نساء، آیه59
- ↑ تعلیم و تربیت در اسلام، مرتضی مطهری، در دسترس در سایت شهید مطهری، بازیابی: 27آبان 1392
منابع
- قرآن کریم
- دشتی، معارف و معاريف.
- جعفر سبحاني، فرازهائي از تاريخ پيامبر اسلام.
- محمد ابراهيم آيتي، تاريخ پيامبر اسلام.
- رسول جعفریان، سیره رسول خدا
- ابن هشام، سيرة النبي، چاپ مصطفي البابي، 1355 هـ.
- مسعودي، مروج الذهب، چاپ مطبعة السعاده، 1367 هـ.
- علامه مجلسى، بحارالأنوار
- علامه مجلسى، حیوة القلوب
- محمدى رى شهری حكم النبي الأعظم صلى الله عليه و آله و سلم.
- شیخ عباس قمی، منتهی الآمال
- ناسخ التواریخ، ج 4، ص 1810.
- سنن النبی، علامه طباطبائی.
- تاريخ يعقوبى/ترجمه.
- تاريخ الطبري/ترجمه.
- دلائل النبوة.
- ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، قم، 1379 ق
- تعلیم و تربیت در اسلام، مرتضی مطهری
چهارده معصوم علیهم السلام |
↓ اسامی ↓ |
حضرت محمد صلی الله علیه و آله • حضرت فاطمه سلام الله علیها امام علی علیه السلام • امام حسن علیه السلام • امام حسین علیه السلام • امام سجاد علیه السلام • امام باقر علیه السلام • امام صادق علیه السلام • امام کاظم علیه السلام • امام رضا علیه السلام • امام جواد علیه السلام • امام هادی علیه السلام • امام حسن عسکری علیه السلام • امام زمان عجل الله تعالی فرجه |
↓ مفاهیم وابسته ↓ |
اهل البیت علیهم السلام • عصمت • پنج تن • عترت • سادات • اهل الذکر • اکمال دین • اولی الأمر |
↓ آیات و احادیث مرتبط ↓ |
آیه تطهیر • آیه امامت • آیه اکمال • حدیث ثقلین • حدیث سفینه • حدیث یوم الدار • حدیث طیر مشوی |