عترت
خاندان پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله، اهل بیت عصمت و طهارت، ائمه شیعه؛ عترت به فرزندانى که از نسل کسى باشد گفته مىشود. از امیرالمومنین پرسیدند: «عترت» کیست؟ فرمود: من، حسن، حسین و امامان نهگانه از فرزندان حسین علیه السلام که نهمین آنان مهدى و قائم ایشان است، از قرآن جدا نمىشوند و قرآن از آنان جدا نمىشود، تا کنار حوض (کوثر) بر پیامبر وارد شوند.[۱] عترت پیامبر، همتاى قرآن کریمند و رسول خدا «قرآن و عترت» را به عنوان میراث و یادگار خویش براى امت معرفى کرده است: «انى تارک فیکم الثقلین، کتاب الله و عترتى اهل بیتى...».[۲]
اما «عترت» در لغت، قطعههاى درشت مُشک در نافه آهوست، نیز به معناى لعاب شیرین است. همچنین عترت به معناى فرزندان و نوادگان نسبى و نسل یک شخص است و به همین جهت به ذریه پیامبر از نسل على و فاطمه، عترت مىگویند. معناى دیگر عترت، ریشه درختى که بریده شده و دوباره روییده باشد.
مرحوم محدث قمى با توجه به همه معانى یاد شده براى عترت، چنین مىگوید: ائمه، همچون قطعههاى بزرگ مشک از نافهاند و علومشان آب گوارا نزد اهل حکمت و اندیشه است و اینان درختى هستند که رسول خدا صلی الله علیه و آله ریشهاش، على تنهاش و ائمه از نسل او، شاخههاى این درخت و شیعیانشان برگ این درختند و علوم اهل بیت، میوه این درخت است.[۳]
از «ابن اعرابى» تعبیرهاى جالبى درباره عترت نقل شده است، وی مىگوید: «عترت به معناى شهر و مرکز است، اهل بیت نیز مرکز اصلى اسلام اند. عترت، صخره عظیمى است که سوسمار، لانه خود را کنار آن قرار مىدهد تا با علامت قرار دادن آن، خانه خود را گم نکند. ائمه نیز هادیان خلقند. عترت ریشه درخت قطع شده است، اهل بیت نیز مورد ستم قرار گرفته، قطع و بریده شدند. عترت، به یک قطعه بزرگ مشک و نافه آهو گفته مىشود. آنان نیز در میان بنى هاشم و فرزندان ابوطالب، همچون قطعه بزرگ نافه، خوشبویند. عترت، به چشمه زلال و گوارا و شیرین گفته مىشود. علوم اهل بیت نیز، نزد اهل خرد و فرزانگان، گواراتر از هر چیز است. عترت، به معناى باد است. آنان نیز همچون باد، سپاه و حزب خدایند. عترت، گیاهى متفرق است، مثل مرزنجوش. عترت پیامبر نیز مزارهاى پراکنده در هر سو دارند و برکاتشان در شرق و غرب جهان گسترده است. عترت، دوستان، طایفه و قبیله هر کس را گویند. اهل بیت نیز گروه و طایفه و رهط رسول الله صلی الله علیه و آله هستند.[۴]
پانویس
منابع
- جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.