عام الحزن
«عام الحُزن» نامی است که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بر سال دهم بعثت نهاده است؛ زیرا در این سال وفات حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه (علیهماالسلام) رخ داد. این دو شخصیت گرانقدر در پیشرفت دین اسلام و نیز حمایت مالی و معنوی از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) دریغ نکردند.
محتویات
تاریخ وفات ابوطالب و خدیجه
مورخین در اینکه وفات حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه (علیهماالسلام) در سال دهم بعثت، سه سال قبل از هجرت (۶۱۹ میلادى) اتفاق افتاده است، اختلاف نظری ندارند؛ ولى در اینکه کدام یک زودتر رحلت کرده و فاصله مرگ آن دو چقدر و در چه ماهى بوده است، اختلاف وجود دارد. برخی آنرا در ماه شوال و برخی در ماه ذی القعده و عده ای ماه رمضان دانسته اند؛ چنانکه گروهی فاصله زمانی بین وفات ایشان را پنجاه و پنج روز و برخی سی و پنج روز گفته اند.
وفات حضرت ابوطالب
حضرت ابوطالب در سن هشتاد و شش سالگى و به قولى نود سالگى وفات کرد. چون خبر مرگ ابو طالب به رسول خدا (صلی الله علیه وآله) رسید، بر دل ایشان گران آمد و سخت بیتاب شد، سپس وارد شد و پیشانى راست او را چهار بار و پیشانى چپش را سه بار دست کشید، سپس گفت: "یا عمّ ربّیتَ صغیرا و کفّلتَ یتیما و نصرتَ کبیرا فجزاک الله عنى خیرا"، اى عمو مرا در کودکى پرورش دادى و در یتیمى کفالت کردى و در بزرگى یارى نمودى، پس خدایت از من جزاى خیر دهد.
و نیز گفت: "اجتمعَت على هذه الامة فى هذه الایام مصیبتان لا أدرى بأیّهما أنا اشدّ جزعا،" در این روزها بر این امت دو مصیبت فراهم گشته است که نمی دانم به کدام یک از آن دو بیتابترم. (و مقصودش مصیبت خدیجه و ابو طالب بود).
و از آن بزرگوار روایت شده است که گفت: "ان الله عزّوجلّ وعدنى فى اربعة؛ فى أبى و امّى و عمّى و اخ کان لى فى الجاهلیة"، همانا خداى عزّ و جلّ مرا درباره چهار نفر وعده داده است: درباره پدرم و مادرم و عمویم و برادرى که در جاهلیت داشتم.[۱]
وفات خدیجه کبری
امّالمومنین حضرت خدیجه علیها السلام اولین زنى بود که با پیامبر ازدواج کرد و سپس بعثت حضرتش را تصدیق نمود و به وی ایمان آورد. در اینکه او اولین زنی است که ندای رسول خدا صلی الله علیه و آله را پاسخ گفت، هیچگونه اختلاف نظری وجود ندارد.
ابن اسحاق از عبدالله بن جعفر بن ابى طالب حدیث کرده که گفت: رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: من مأمور شدم تا خدیجه را بخانه ای از درّ و لؤلؤ (در بهشت) بشارت دهم، که فریاد و دشنامى و تعب و رنجى در آن نیست. و از دیگرى روایت کرده: «جبرئیل نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت: از سوى خداوند خدیجه را سلام برسان. پس خدیجه گفت: خدا سلام است و سلام از او می باشد».[۲]
حضرت خدیجه بعد از بیرون آمدن از شعب ابوطالب وفات یافت. هنگامى که جان می داد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بر او وارد شد و گفت: "بالکُره منى ما أرى و لعل الله ان یجعل فى الکُره خیرا کثیرا... ." مرا آنچه مىبینم ناگوار است، و شاید خدا در ناگوار خیرى بسیار قرار دهد.[۳]
تأثیر این دو مصیبت بر زندگی پیامبر
وفات حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه (علیهماالسلام) به قدری برای رسول خدا صلی الله علیه و آله غمبار بود که آن سال را «عام الحُزن» (سال غم) نام نهادند. این دو رخداد، قریش را نسبت به رسول خدا صلی الله علیه و آله بى باک ساخت، که از جمله آنان ابولهب (عموى پیغمبر)، حکم بن ابیالعاص و عقبة بن ابى معیط، بیش از دیگران رسول خدا را می آزردند و انواع آزار و صدمات را نسبت به آن جناب روا می داشتند. از این رو رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در مورد عموی بزرگوارش می فرماید: «تا روزی که ابوطالب وفات یافت، دست قریش از آزار و اذیت من کوتاه بود».[۴]
همچنین چون خدیجه (سلام الله علیها) وفات کرد، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به رسول خدا(صلی الله عیله و آله) مىآویخت و میگریست و می گفت: مادرم کجاست؟ پس جبرئیل بر پیامبر فرود آمد و گفت: به فاطمه بگو که خداى متعال براى مادرت در بهشت خانهاى از درّ و گوهر بنا کرده است که رنج و داد و بیدادى در آن نیست. پیامبر چون گوسفندی قربانی می نمود برای دوستان خدیجه نیز سهمی می فرستاد. محبت رسول خدا به خدیجه آنچنان بود که سالها پس از وفات وی از او یاد می کرد، آنگونه که حسادت برخی از همسران ایشان را برمی انگیخت.
پانویس
منابع
- "عام الحزن"، مهدی زیرکی، دانشنامه پژوهه، تاریخ بازیابی: ۲۸ مرداد ۱۳۹۲.
- زندگانى محمد(صلی الله علیه وآله)، ترجمه سیره ابن هشام.
- تاریخ یعقوبى، ترجمه محمدابراهیم آیتی.




