مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

اصحاب فیل

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو


این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«اصحاب الفیل» تعبیری قرآنی، و اشاره به سپاهى فیل‌سوار است که به فرماندهى اَبرَهه، قصد ویران کردن کعبه معظمه را داشتند، اما خداوند با فرستادن دسته‌هایى از پرندگان (ابابیل) و ریختن سنگریزه‌هایی بر سر آنان هلاکشان نمود. داستان اصحاب فیل در میان مردم حجاز چنان ‌مشهور بود که سال وقوع این رخداد، را «عام‌الفیل» نامیده و مبدئى براى تاریخ قرار دادند.

ماجرای اصحاب فیل

ابرهه فرزند صَبّاح، اهل حبشه و از فرمانروایان یمن بود و بر اثر زخمى که در یکى از جنگ‌ها در صورت وى پدید آمد به اَشرَم ملقب شد. او با حیله‌اى، فرمانرواى پیشین یمن، یعنى «اَرباط» را کشت و خود بر جاى او نشست.[۱]

قصد تخریب کعبه

ابرهه از این که کعبه مورد توجه ویژه مردم بود و زیارت آن، قدرت و شوکت مکه را در پى داشت، ناخشنود بود و تصمیم گرفت مردم را به جاى مکه، متوجه یمن کند تا سلطه و نفوذ حبشه و امپراتورى روم و تسلط آن‌ها بر همه سرزمین‌هاى عربى مانند مکه بیشتر شود. وى در پى این تصمیم، کلیسایى باشکوه به نام «قُلَّیْس» در صَنعا بنا کرد و از مردم خواست تا به جاى کعبه، به زیارت آن بروند.[۲]

خبر تأسیس این کلیسا عرب‌ها را بسیار خشمگین ساخت، به ‌طورى ‌که گفته‌اند: یکى از آن‌ها خود را به قلیس رساند و آن را آلوده ساخت.[۳] یکى از فرستادگان ابرهه به نام محمد بن ‌خُزاعى نیز که براى فراخوانى مردم به زیارت قلّیس به میان عرب‌ها رفته بود، به دست آنان کشته شد.[۴] برخى گفته‌اند: گروهى از قریش در راه تجارتشان، کنار یکى از معابد مسیحیان فرود آمده، براى پختن غذا آتشى برافروختند و باد، آتش را در معبد افکند و آن را سوزاند.[۵] این اقدامات خشم ابرهه را برانگیخت و فهمید که با بودن کعبه، نمى‌تواند مردم را از مکه متوجه یمن کند و به اهداف خود برسد، از این‌رو تصمیم گرفت کعبه را ویران کند. براى این ‌کار سپاهى مجهز فراهم آورد و با فیل‌هاى جنگى به سوى مکه حرکت کرد. در بین راه، هر قبیله‌اى را که با آن‌ها به مقابله برمى‌خاست درهم شکسته و سران آن‌ها را اسیر مى‌کردند[۶] تا در نزدیکى مکه در محلى به نام «مُغَمَّس»[۷] یا «حبّ المُحَصَّب»[۸] فرود آمدند. ابرهه گروهى از سواران خود را به فرماندهى اَسود ‌بن ‌مقصود براى تاراج اموال مردم به مکه فرستاد که در این میان ۲۰۰ شتر را از عبدالمطلب غارت کردند[۹] و به وسیله حُناطه حِمْیَرى به بزرگ مکیان یعنى عبدالمطلب پیامى به این مضمون فرستاد که من قصد جنگ با شما را ندارم و هدفم ویران کردن این خانه است.

ملاقات عبدالمطلب و ابرهه

عبدالمطلب پس از شنیدن پیام ابرهه گفت: ما نیز توان جنگ نداریم؛ اما کعبه خانه خدا و خانه خلیل وى حضرت ابراهیم علیه‌السلام است و او خود حرم خویش را حفظ خواهد کرد.[۱۰] سپس عبدالمطلب به ملاقات ابرهه رفت. ابرهه با دیدن سیماى زیبا و ابهت او از تخت به زیر آمد و کنار وى روى زمین نشسته، گفت: خواسته‌ات چیست؟ عبدالمطلب گفت: سپاهیانت ۲۰۰ شتر از من ربوده‌اند بگو تا باز‌گردانند. ابرهه با آنچه از مقام بزرگ قریش شنیده بود، از این درخواست شگفت‌زده شد و گفت: تصور مى‌کردم از من بخواهى خانه‌اى را که آیین تو و پدران توست، ویران نکنم. عبدالمطلب گفت: «انا ربّ الابل و للبیت ربّ یحفظه»؛ من صاحب شتران خویشم و خانه، خود صاحبى دارد که تو را از تعرض به آن باز خواهد داشت.

عبدالمطلب پس از بازگشت از نزد ابرهه به مردم مکه فرمان داد شهر را ترک کرده به کوه‌ها و دره‌هاى اطراف پناه برند و خود با تنى چند در مکه ماند. وى حلقه در کعبه را گرفت و با سرودن اشعارى از خداى کعبه یارى خواست.[۱۱] پس از آن حلقه خانه خدا را رها کرده به سوى دره‌هاى مکه رفت. گویند زمانى که ابرهه فرمان حمله داد، عبدالمطلب یا شخصى به نام نفیل ‌بن ‌حبیب، خود را به فیل جنگى رساند و در گوشش گفت: از ‌حرکت بایست و از جایى که آمده‌اى بازگرد. اینجا سرزمین امن الهى است. ناگهان فیل پیش او زانو زد و هیچ فشارى نتوانست او را به سوى کعبه به ‌حرکت درآورد؛ ولى به هر سوى دیگر که او را باز مى‌گرداندند، شتابان مى‌رفت.[۱۲]

نابودی سپاه ابرهه

قرآن کریم در سوره فیل پیامبر خویش را مورد خطاب قرار داده و در این رابطه می فرماید: «أَلَمْ تَرَ کیفَ فَعَلَ رَبُّک بِأَصْحَابِ الْفِیلِ»‌؛[۱۳] آیا ندیدی پروردگارت با فیل سواران چه کرد؟! سپس چگونگى عذاب آنان را این‌گونه بیان مى‌کند که خداوند دسته‌هایى از پرندگان (ابابیل) را با سنگ‌هایى از گِل، به سوى آنان فرستاد تا با آن‌ها اصحاب فیل را هدف قرار داده، نابود کنند: «وَأَرْسَلَ عَلَیهِمْ طَیرًا أَبَابِیلَ * تَرْمِیهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّیلٍ».[۱۴] سپس مى‌فرماید: آن‌ها بر اثر عذاب الهى مانند «عَصْف مَأکول» (زراعتى که چهارپایان خورده و لگدمال کرده باشند، برگ پوسیده درختان، خورده‌ کاه)[۱۵] شدند: «فَجَعَلَهُمْ کعَصْفٍ مَأْکولٍ».[۱۶]

این معجزه‌ای مشهود و محسوس، جهت تنبه و عبرت گیری است تا مردم به طاعت و عبادت خدا روی آورند.[۱۷] درباره جزئیات این عذاب، میان مورخان و مفسران، اختلافات فراوانى وجود دارد؛ نقل شده که در منقار و پاهاى هر یک از مرغان ابابیل، سه سنگریزه بود و هر سنگریزه بر سر و پیکر یک نفر فرود مى‌آمد وى را نابود مى‌کرد.[۱۸] گفته‌اند: وقتى ابرهه چنین دید پا به فرار گذاشت؛ اما یکى از سنگ‌ها به او اصابت کرد و بر اثر آن به تدریج گوشت بدنش ریخت و از آن چرک و خون خارج ‌شد.[۱۹] به نقلى، دست و پایش جدا شد[۲۰] تا به یمن رسید و در حالى نابود شد که سینه و قلبش شکافته[۲۱] و شکمش پاره شده بود[۲۲] و به قولى، در بین راه در میان قبیله خَثْعَمْ هلاک شد.[۲۳]

به نقلى، مرغان ابابیل، شبانه اصحاب فیل را هدف قرار دادند و صبح که عبدالمطلب آگاه شد، همگى را نابود شده یافت.[۲۴] گفته شده: در بدن هر یک از سپاهیان پس از اصابت سنگریزه، خارشى پدید مى‌آمد و بر اثر خاراندن، گوشتش مى‌ریخت.[۲۵]

امام باقر علیه‌السلام فرمود: پس از آن که اصحاب فیل هدف سنگریزه قرار گرفتند بیمارى آبله در میانشان شایع ‌شد و نابودشان کرد و تا آن زمان، چنان مرضى در آنجا دیده نشده بود.[۲۶] گفته شده: چون ابرهه دید در سپاهش بیمارى وبا پدید آمده و بیشتر آنان را از بین برد، ناچار شد به سرعت بازگردد و در برگشت به یمن نیز بسیارى از لشکریانش در میان راه از بین رفتند و خود ابرهه نیز که به این بیمارى مبتلا شده بود به زحمت توانست خود را به صنعا برساند و چون به آنجا رسید جان سپرد.[۲۷]

به نقلى فقط یک نفر توانسته بود نجات یابد و خود را به نجاشى پادشاه حبشه برساند. او هم پس از گزارش دادن نابودى سپاه با سنگریزه یکى از همان مرغان که مأمور تعقیب او بود در حضور نجاشى نابود شد.[۲۸]

تاریخ واقعه اصحاب فیل

بیشتر نویسندگان مسلمان، عذاب اصحاب فیل را ۴۰‌ سال پیش از بعثت و در سال ولادت رسول ‌اکرم صلى الله علیه وآله دانسته[۲۹] و این تقارن را از برکات ولادت آن بزرگوار (ارهاص) برشمرده‌اند.[۳۰]

همچنین در مورد تاریخ این واقعه نیز برخی آن را ۴۰ سال قبل از تولد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و برخی ۲۳ سال قبل می‌دانند؛ ولی اکثر علماء برآنند که عام الفیل همان سالی بود که رسول اکرم صلی الله علیه وآله در آن سال متولد شد.[۳۱]

داستان اصحاب فیل در میان مردم حجاز چنان ‌مشهور بود که سال وقوع این رخداد، «عام‌الفیل» را مبدئى براى تاریخ قرار داده و در اشعارشان از آن یاد ‌کرده‌اند و زمانى که پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله سوره فیل را براى مشرکان خواند با وجود مخالفت شدیدى که با او داشتند هیچ ‌کس آن را انکار نکرد،[۳۲] از این ‌رو خداوند، عذاب اصحاب فیل و خنثی شدن مکر آن‌ها براى ویرانى کعبه را از نشانه‌هاى روشن الهى مى‌داند: «أَلَمْ تَرَ کیفَ فَعَلَ رَبُّک بِأَصْحَابِ الْفِیلِ * أَلَمْ یجْعَلْ کیدَهُمْ فِی تَضْلِیلٍ».[۳۳]

زمان ورود ابرهه به مکه را اول محرم و نزول عذاب بر اصحاب فیل را ۱۷ همین ماه نوشته اند.[۳۴]

پانویس

  1. السیرة‌النبویه، ج‌ ۱، ص‌ ۴۲؛ روح‌المعانى، مج‌ ۱۶، ج‌ ۳۰، ص‌ ۴۲۰.
  2. جامع البیان، مج‌ ۱۵، ج‌ ۳۰، ص‌ ۳۸۶؛ مجمع البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۸۲۲.
  3. السیرة‌النبویه، ج‌ ۱، ص‌ ۴۵؛ تاریخ طبرى، ج‌ ۱، ص‌ ۴۴۰.
  4. تاریخ طبرى، ج‌ ۱، ص‌ ۴۴۰؛ جامع البیان، مج‌ ۱۵، ج‌ ۳۰، ص‌ ۳۸۷.
  5. المفصل، ج‌ ۳، ص‌ ۵۱۰، ۵۱۲؛ مجمع البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۸۲۴.
  6. السیرة‌النبویه، ج‌ ۱، ص‌ ۴۶؛ تاریخ طبرى، ج‌ ۱، ص‌ ۴۴۰.
  7. جامع‌البیان، مج ‌۱۵، ج‌ ۳۰، ص‌ ۳۸۸؛ مجمع البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۸۲۲.
  8. مروج الذهب، ج‌ ۲، ص‌ ۱۳۹.
  9. السیرة‌النبویه، ج‌ ۱، ص‌ ۴۸؛ جامع البیان، مج‌ ۱۵، ج‌ ۳۰، ص‌ ۳۸۸.
  10. السیرة‌النبویه، ج‌ ۱، ص‌ ۴۸؛ جامع‌البیان، مج‌ ۱۵، ج‌ ۳۰، ص‌ ۳۸۸‌ـ‌۳۸۹.
  11. السیرة النبویه، ج‌ ۱، ص‌ ۵۰‌ـ‌۵۱؛ جامع‌البیان، مج‌ ۱۵، ج‌ ۳۰، ص‌ ۳۸۹‌ـ‌۳۹۰.
  12. السیرة‌النبویه، ج‌ ۱، ص‌ ۵۲؛ روح المعانى، مج‌ ۱۶، ج‌ ۳۰، ص‌ ۴۲۳.
  13. سوره فیل، ۱.
  14. سوره فیل، ۳‌ـ‌۴.
  15. جامع البیان، مج‌ ۱۵، ج‌ ۳۰، ص‌ ۳۹۲؛ مجمع‌البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۸۲۵.
  16. سوره فیل، ۵.
  17. شیخ طوسی، محمد بن حسن؛ التبیان فی تفسیرالقرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج۱۰، ص۴۱۰.
  18. جامع‌البیان، مج‌ ۱۵، ج‌ ۳۰، ص‌ ۳۹۰؛ مجمع‌البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۸۴۲.
  19. السیرة‌النبویه، ج‌ ۱، ص‌ ۵۴؛ جامع البیان، مج‌ ۱۵، ج‌ ۳۰، ص‌ ۳۹۱.
  20. بحارالانوار، ج‌ ۱۵، ص‌ ۷۴.
  21. السیرة‌النبویه، ج ‌۱، ص‌ ۵۴؛ مجمع البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۸۲۳.
  22. مجمع البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۸۲۳.
  23. الدرالمنثور، ج‌ ۸، ص‌ ۶۳۲.
  24. همان، ص‌ ۶۲۸.
  25. مجمع‌البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۸۲۴؛ الدرالمنثور، ج ‌۸، ص‌ ۶۲۹.
  26. الکافى، ج‌ ۸، ص‌ ۸۴.
  27. المفصل، ج‌ ۳، ص‌ ۵۱۶.
  28. روح المعانى، مج‌ ۱۶، ج‌ ۳۰، ص‌ ۴۲۴.
  29. مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۸۲۵؛ المفصل، ج ۳، ص ۵۰۷.
  30. همان، ص‌ ۸۲۵‌؛ روح‌المعانى، مج ‌۱۶، ج‌ ۳۰، ص‌ ۴۲۰.
  31. زین العابدین، رهنما؛ ترجمه و تفسیر رهنما، تهران، نشر کیهان، ۱۳۴۶ش، ج۴، ص۶۱۰.
  32. همان، ص‌ ۸۲۶؛ المیزان، ج‌ ۲۰، ص‌ ۳۶۱.
  33. سوره فیل، ۱‌ـ‌۲.
  34. سید مهدى مرعشى نجفى، حوادث الایام، صفحه ۴۷.

منابع

مطالب مرتبط

قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن