مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابوطالب و سرپرستی پیامبر

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«ابوطالب»، رئیس قبیله بنی‌هاشم و پدر حضرت علی علیه السلام بود که بعد از وفات عبدالمطلب و به توصیه او، سرپرستی حضرت محمد صلی الله علیه وآله را بر عهده گرفت. ابوطالب به رسول خدا بسیار علاقمند بود و از هیچ گونه محبت و فداکارى در مورد تربیت و نگهدارى او دریغ نکرد.

سفارش به سرپرستی پیامبر

ابوطالب با عبدالله - پدر حضرت محمد صلی الله علیه و آله - از طرف پدر و مادر برادر بود و از عموهای دیگر آن حضرت نسبت به آن حضرت مهربانتر و علاقمندتر بود. و شاید به همین سبب نیز بود که عبدالمطلب چه در زمان سلامت و چه در هنگام بیماری و احتضار، سفارش آن حضرت را به ابوطالب کرده و بالاخره هم کفالت آن حضرت را پس از مرگ خود به ابوطالب سپرد.

ابن اثیر در اسدالغابة چند قول در این باره نقل کرده مانند این که: چون هنگام مرگ عبدالمطلب فرارسید پسرانش را جمع کرده و سفارش رسول خدا را به آن ها کرد، و بدنبال آن زبیر و ابوطالب - دو تن از پسران عبدالمطلب - درباره کفالت رسول خدا صلی الله علیه و آله قرعه زدند و قرعه به نام ابوطالب درآمد، و قول دیگر آن است که این انتخاب را خود عبدالمطلب کرد و ابوطالب را برای کفالت آن حضرت انتخاب نمود، چون ابوطالب در میان عموهای آن حضرت مهربانتر از دیگران نسبت به او بود، و قول سوم آن است که عبدالمطلب در این باره مستقیما به ابوطالب وصیت کرد و محمد صلی الله علیه و آله را تحت کفالت او قرار داد... .[۱]

ولی در کتاب های تاریخی و سیره های دیگری مانند سیره ابن هشام، تاریخ طبری، تاریخ یعقوبی، مروج الذهب و طبقات ابن سعد، از این اقوال اثری نیست و همگی روایت کرده اند که: عبدالمطلب هنگام مرگ ابوطالب را کفیل رسول خدا صلی الله علیه و آله قرار داده و به او در این باره وصیت کرد.[۲]

همچنین سیره نویسان و اهل تاریخ اشعاری از عبدالمطلب در این باره نقل کرده اند که ابوطالب را مخاطب ساخته و بدو می گوید:

اوصیک یا عبد مناف بعدی بموحد بعد ابیه فرد فارقه و هو ضجیع المهد

فکنت کالام له فی الوجد تدنیه من احشائها والکبد فانت من ارجی بنی عندی لدفع ضیم او لشد عقد

در این اشعار، عبدالمطلب فرزندش ابوطالب را - که طبق این اشعار نامش عبدمناف بوده - مخاطب ساخته و او را به حمایت و سرپرستی رسول خدا صلی الله علیه و آله توصیه می نماید.

ابن شهر آشوب در مناقب خود روایت کرده که چون هنگام مرگ عبدالمطلب فرارسید، پسرش ابوطالب را طلبید و بدو گفت: پسرم تو به خوبی شدت علاقه و محبت مرا نسبت به محمد دانسته ای، اکنون بنگر تا چگونه وصیت مرا درباره او عملی خواهی کرد.

ابوطالب در پاسخ گفت: یا أبَه لاتوصنی بمحمد فانه ابنی و ابن اخی: پدر جان مرا به محمد سفارش نکن که او پسر من و برادرزاده من است؟ و بدنبال این روایت گوید: چون عبدالمطلب از دنیا رفت ابوطالب آن حضرت را بر خود و همه خاندانش در خوراک و پوشاک مقدم می داشت.[۳]

پیامبر در خانه ابوطالب

پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمد صلی الله علیه و آله، هشت ساله بود که عموی مهربانش حضرت ابوطالب، سرپرستی و نگهداری از ایشان را پذیرفت؛ زیرا ایشان علاقه خاصی به حضرت محمد صلی الله علیه و آله داشت.

ابوطالب صرفنظر از علاقه اى که از نظر خویشاوندى به یتیم برادر داشت، همانند جدش عبدالمطلب از آینده درخشان رسول خدا صلی الله علیه و آله باخبر بود و از روى اخبار گذشتگان و علائمى که در دست داشت به نبوت و رسالت الهى وى در آینده واقف و آگاه بود، و همین سبب علاقه بیشتر او به محمد صلى الله علیه و آله مى گردید.

اکنون آن حضرت در خانه ابوطالب وارد شده و دامن پر مهر عمویش آماده تربیت و پرورش و کفالت یتیم گرانقدر برادرش عبدالله بن عبدالمطلب مى گردد، و بر کسى که از تاریخ اسلام مختصر اطلاعى داشته باشد پوشیده نیست که ابوطالب، با چه فداکارى و اخلاص و ایثارى، این وظیفه سنگین الهى و اجتماعى را تا پایان عمر که حدود چهل و سه سال طول کشید به انجام رسانید، و از این رهگذر چه حق بزرگى بر عموم مسلمانان جهان تا روز قیامت دارد.

ابن شهر آشوب در کتاب مناقب از ابن عباس روایت کرده که ابوطالب به برادرش عباس گفت: من (از وقتى که محمد صلی الله علیه و آله را در کفالت خود در آورده ام) از او جدا نمى شوم و اطمینان به کسى نمى کنم (که او را به وى بسپارم...) ابوطالب در این جا داستانى از شرم و حیاى آن حضرت نقل کرده و در پایان گوید: رسم ابوطالب چنان بود که هرگاه مى خواست غذا به فرزندان خود بدهد به آنها مى گفت: صبر کنید تا پسرم (محمد) بیاید، و (آنها صبر مى کردند) محمد صلی الله علیه و آله مى آمد (و با آنها غذا مى خورد...).[۴]

و نیز روایت کرده که این فرزند چنان بود که در وقت خوردن و نوشیدن غذا و آب «بسم الله الاحد» مى گفت و شروع مى کرد و پس از فراغت نیز «الحمدلله کثیرا» مى گفت. و هیچگاه از او دروغى نشنیدم... و هیچگاه او را ندیدم که مانند دیگران بخندد... و ندیدم که با کودکان بازى کند... و تنهائى و تواضع براى او محبوبتر بود. و شبیه این گفتار در کتاب طبقات ابن سعد نیز روایت شده است.[۵]

ابوطالب روز اوّلی که محمد صلی الله علیه و آله را به خانه آورد، به همسر خود فاطمه بنت اسد مادر حضرت علی علیه السلام گفت: «من به برادرزاده ام خیلی علاقه دارم، مراقب او باش و از او به خوبی مواظبت کن». فاطمه بنت اسد هم به بهترین صورت از پیامبر نگهداری و مانند مادری مهربان به ایشان محبت کرد.

به همان مقدار که ابوطالب نسبت به رسول خدا صلی الله علیه و آله علاقه و محبت داشت و در تربیت و حفاظت او مى کوشید، همسرش فاطمه نیز حد اعلاى محبت را نسبت به آن بزرگوار مى نمود و رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز تا پایان عمر محبت هاى او را فراموش نکرد و این روایت را کلینى در داستان وفات فاطمه از امام صادق علیه السلام روایت کرده اند که پس از این که رسول خدا صلی الله علیه و آله پیراهن خود را براى کفن او فرستاد و در تشییع جنازه وى حاضر گردید و تابوت او را بر دوش کشید و پیش از دفن در قبر او خوابید و پس از دفن براى او تلقین خواند... و کارهاى شگفت انگیز دیگرى که موجب پرسش عموم اصحاب آن حضرت گردید و از آن جمله در پاسخ پرسش کنندگان فرمود: الیوم فقدتُ برّ ابى طالب، ان کانت لتکون عندها الشىء فتؤثرنى به على نفسها و ولدها...:[۶] امروز نیکی هاى ابوطالب را از دست دادم و شیوه فاطمه چنان بود که اگر چیزى نزد او پیدا مى شد مرا بر خود و فرزندانش مقدم مى داشت... .

چنانچه در الاستیعاب هم نظیر این گفتار با اجمال نقل شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از دفن او فرمود: انه لم یکن احد بعد ابى طالب ابرّ بى منها...:[۷] براستى که غیر از ابوطالب کسى نسبت به من از فاطمه (همسرش) مهربانتر نبود.

و در تاریخ یعقوبى نیز آمده که رسول خدا صلی الله علیه و آله در مرگ فاطمه بنت اسد فرمود: «الیوم ماتت امّى»، امروز مادرم از دنیا رفت و سپس نظیر آنچه را در بالا نقل شد، ذکر مى کند.[۸]

ابوطالب هنگام وفات، همه بزرگان قریش و فرزندان عبدالمطلب را فراخواند و خطاب به آنان گفت: شما را به یاری محمد وصیت می کنم زیرا او امین قریش و راستگوی عرب و واجد همه خصائلی است که من به شما سفارش کرده ام. دینی را که تبلیغ می کند، دل می پذیرد مگر آن که قساوت و دشمنی مانع پذیرفتن آن شود... پس ای گروه قریش، او را دوست بدارید و در جنگ ها از او حمایت کنید. به خدا قسم هر که او را بپذیرد، رستگار و هر که به تعلیمات او تن دهد سعادتمند می گردد.

پانویس

  1. اسدالغابة، ج ۱، ص ۱۵.
  2. سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۱۷۹. تاریخ طبری، ج ۲، ص ۳۲، تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۸، مروج الذهب، ج ۱، ص ۳۱۳. طبقات ابن سعد، ج ۱، ص ۱۱۸.
  3. مناقب آل ابی طالب (ط قم)، ج۱، ص۳۶.
  4. مناقب آل ابیطالب (ط قم)، ج۱، ص۳۶.
  5. طبقات ابن سعد، ج۱، ص۱۱۹-۱۲۰.
  6. بحارالانوار، ج۳۵.
  7. بحارالانوار، ج۳۵.
  8. تاریخ یعقوبى، ج۲، ص۹.

منابع

  • درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام، هاشم رسولی محلاتی، جلد۱.
  • "ابوطالب؛ عموی پیامبر صلی الله علیه وآله"، ابراهیم اخوی، مجله گلبرگ، آبان ۱۳۸۲، شماره ۴۴، پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه.
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)
رحمة للعالمین.jpg
رویدادهای مهم زندگی
حمله اصحاب فیل به مکهسفر پیامبر اکرم به شامازدواج با حضرت خدیجه کبری (س) • گذاشتن سنگ حجرالاسود در جای خویش • مبعثمعراجولادت حضرت فاطمه سلام الله علیهارفتن به شعب ابی طالبعام الحزنسفر به طائفهجرت به مدینهازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س)غزوه بدرغزوه احدغزوه احزابصلح حدیبیهغزوه خیبرسریه ذات السلاسل فتح مکهغزوه حنینغزوه تبوکغدیر خم
بستگان
امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) •عبدالله بن عبدالمطلب(س) • عبدالمطلبابوطالب(ع) • حمزه بن عبدالمطلب(ع) • عباس بن عبدالمطلبابولهبجعفر طیارآمنه(س) • فاطمه بنت اسد(س) • خدیجه کبری(س) • حضرت زهرا(س) • امام حسن(ع) • امام حسین(ع) • حضرت زینب(س)
اصحاب
سلمان فارسیعمار بن یاسرابوذرمقدادابوسلمه مخزومیزيد بن حارثهعثمان بن مظعونمصعب بن عمیرابوبکرطلحهزبیرعثمان بن عفانعمر بن خطابسعد بن ابی وقاصعبدالله بن مسعوداسعد بن زرارهسعد بن معاذسعد بن عبادهعثمان بن حنیفسهل بن حنیفابو ایوب انصاری حذیفة بن یمانخالد بن سعيدخزیمة بن ثابتعبدالله بن رواحهاویس قرنیعبدالله بن مسعود بلال حبشی
مکان های مرتبط
مکهمدینهغار حراکعبهشعب ابوطالبغدیر خمفدکبقیعغار ثورمسجد قبامسجد النبیمسجد الحرام