احسن الخالقین (اسم الله): تفاوت بین نسخهها
(افزودن الگوی قرآن) |
|||
| (۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
| سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{مقاله متوسط}} | {{مقاله متوسط}} | ||
| − | عبارت «أحسنُ الخالِقین» در [[قرآن]] دو بار و در هر دو بار، به عنوان وصف [[خداوند]] ذکر شده است، چنانکه مى فرماید: {{متن قرآن|« | + | عبارت «أحسنُ الخالِقین» در [[قرآن]] دو بار و در هر دو بار، به عنوان وصف [[خداوند]] ذکر شده است، چنانکه مى فرماید: {{متن قرآن|«{{آیه|23|14}}»}}<ref>[[آیه 23 سوره مؤمنون|سوره مؤمنون، آیه ۱۴.]]</ref>؛ «آنگاه به او آفرینش دیگر بخشیدیم، برتر است خدا که بهترین آفرینندگان است». |
| − | و در [[آیه]] دیگر مى فرماید: {{متن قرآن| | + | و در [[آیه]] دیگر مى فرماید: {{متن قرآن|«{{آیه|37|125}}»}}<ref>[[آیه 125 سوره صافات|سوره صافات، آیه ۱۲۵.]]</ref>؛ «آیا بتى را به نام «بعل» مى پرستید و بهترین آفرینندگان را رها مى کنید». |
| − | اگر خدا در دو آیه خود را بهترین آفریننده مى خواند، در آیات دیگر، آفرینش خود را بهترین آفرینش توصیف مى کند و مى فرماید: {{متن قرآن|« | + | اگر خدا در دو آیه خود را بهترین آفریننده مى خواند، در آیات دیگر، آفرینش خود را بهترین آفرینش توصیف مى کند و مى فرماید: {{متن قرآن|«{{آیه|32|7}}»}}<ref>[[آیه 7 سوره سجدة|سوره سجدة، آیه ۷.]]</ref>؛ «هرچه را که آفرید نیکو آفرید». |
| − | و در جاى دیگر صورتگرى [[انسان]] را بهترین صورتگرى معرفى مى کند و مى فرماید: {{متن قرآن|« | + | و در جاى دیگر صورتگرى [[انسان]] را بهترین صورتگرى معرفى مى کند و مى فرماید: {{متن قرآن|«{{آیه|40|64}}»}}<ref>[[آیه 7 سوره غافر|سوره غافر، آیه ۶۴.]]</ref>؛ «شما را صورت پردازى کرد، و صورتهاى شما را نیکو ساخت». |
در این آیات، مهم فهم معنى «خلق» و آفرینش است که این همه زیبا توصیف شده است. خلق در لغت به معنى اندازه گیرى است و اگر به خوى انسانى «خُلْق» مى گویند، بدین جهت است که گویى آفرینش او بدان کیفیت اندازه گیرى شده است و «خَلاق» به معنى نصیب است، زیرا سهم هرکس، معین مى گردد. | در این آیات، مهم فهم معنى «خلق» و آفرینش است که این همه زیبا توصیف شده است. خلق در لغت به معنى اندازه گیرى است و اگر به خوى انسانى «خُلْق» مى گویند، بدین جهت است که گویى آفرینش او بدان کیفیت اندازه گیرى شده است و «خَلاق» به معنى نصیب است، زیرا سهم هرکس، معین مى گردد. | ||
| − | بنابراین، «خلق» در قرآن به معنى هر نوع ایجاد نیست، بلکه ایجادى است با اندازه گیرى خاص، معادل «صُنع» که آن هم آفرینشى است با اندازه خاص چنان که مى فرماید: {{متن قرآن|« | + | بنابراین، «خلق» در قرآن به معنى هر نوع ایجاد نیست، بلکه ایجادى است با اندازه گیرى خاص، معادل «صُنع» که آن هم آفرینشى است با اندازه خاص چنان که مى فرماید: {{متن قرآن|«{{آیه|27|88}}»}}<ref>[[آیه 88 سوره نمل|سوره نمل، آیه ۸۸.]]</ref>؛ «آفرینش خدایى که هرچیز را متقن ساخت، و به آنچه انجام مى دهید آگاه است». |
| − | اکنون که معنى لغوى «خلق» روشن شد، باید دید مقصود از «أحسن الخالقین» چیست؟ ظاهر آیه این است که خدا براى غیر خود نیز خالقیت اثبات مى کند، ولى خود را نیکوترین خالق مى داند و به دیگر سخن، تعدد خالق را ولو به معنى نازل نفى نمى کند، بلکه خود را «أحسن» و غیر خود را «غیر احسن» مى خواند. روى این اساس است که خدا، گاهى خلقت را به یکى از بندگان خود به نام «[[حضرت عیسی علیه السلام|مسیح]]» نسبت مى دهد و مى فرماید: {{متن قرآن|« | + | اکنون که معنى لغوى «خلق» روشن شد، باید دید مقصود از «أحسن الخالقین» چیست؟ ظاهر آیه این است که خدا براى غیر خود نیز خالقیت اثبات مى کند، ولى خود را نیکوترین خالق مى داند و به دیگر سخن، تعدد خالق را ولو به معنى نازل نفى نمى کند، بلکه خود را «أحسن» و غیر خود را «غیر احسن» مى خواند. روى این اساس است که خدا، گاهى خلقت را به یکى از بندگان خود به نام «[[حضرت عیسی علیه السلام|مسیح]]» نسبت مى دهد و مى فرماید: {{متن قرآن|«{{آیه|5|110}}»}}<ref>[[آیه 110 سوره مائده|سوره مائده، آیه ۱۱۰.]]</ref>؛ «به یاد آر آن گاه که از گل، پرنده اى را به اذن من مى آفریدى». |
| − | اکنون سؤال مى شود اگر واقعاً خالق مصداق متعدد دارد، پس مفاد آیه اى که خالقیت را به خدا منحصر مى سازد چیست؟ چنانکه مى فرماید: {{متن قرآن| | + | اکنون سؤال مى شود اگر واقعاً خالق مصداق متعدد دارد، پس مفاد آیه اى که خالقیت را به خدا منحصر مى سازد چیست؟ چنانکه مى فرماید: {{متن قرآن|«{{آیه|6|102}}»}}<ref>[[آیه 102 سوره انعام|سوره انعام، آیه ۱۰۲.]]</ref>؛ «این است پروردگار شما، خدایى جز او نیست، و پروردگار همه چیز است، او را بپرستید». |
| − | در این جا براى رفع اختلاف دو راه وجود دارد: راهى را که [[راغب اصفهانی|راغب]] و دیگر [[اشاعره]] انتخاب کرده اند و آن این که خالقیت در خدا را به گونه اى، و خالقیت در غیر او را به شکل دیگر [[تفسیر]] مى کنند. خالقیت خدا دو صورت دارد، یکى ایجاد بدون ماده و نمونه پیشین، مانند: {{متن قرآن| | + | در این جا براى رفع اختلاف دو راه وجود دارد: راهى را که [[راغب اصفهانی|راغب]] و دیگر [[اشاعره]] انتخاب کرده اند و آن این که خالقیت در خدا را به گونه اى، و خالقیت در غیر او را به شکل دیگر [[تفسیر]] مى کنند. خالقیت خدا دو صورت دارد، یکى ایجاد بدون ماده و نمونه پیشین، مانند: {{متن قرآن|«{{آیه|2|117}}»}}<ref>[[آیه 117 سوره بقره|سوره بقره، آیه ۱۱۷.]]</ref>؛ دیگرى ایجاد چیزى با ماده پیشین مانند: {{متن قرآن|«{{آیه|4|1}}»}}<ref>[[آیه 1 سوره نساء|سوره نساء، آیه ۱.]]</ref>؛ «شما را از یک نفس آفرید». |
خلقت بدون ماده و الگوى سابق مخصوص خداست، ولى خلقت به معنى دوم، مشترک میان خدا و غیر خدا است، و آفرینشگرى انسان از قبیل دوم است، یعنى از گل شکل مرغى را مى سازد. | خلقت بدون ماده و الگوى سابق مخصوص خداست، ولى خلقت به معنى دوم، مشترک میان خدا و غیر خدا است، و آفرینشگرى انسان از قبیل دوم است، یعنى از گل شکل مرغى را مى سازد. | ||
| سطر ۲۲: | سطر ۲۲: | ||
در این جا راه دیگرى نیز هست و آن این که خلقت در همه مراتب مشترک است، زیرا انسان نیز بدون ماده پیشین صورى را در ذهن مى سازد، ولى تفاوت در استقلال و عدم استقلال است، خالقیت مستقل مخصوص خدا است، ولى خالقیت وابسته از آن انسان است. و این حقیقت در بسیارى از نسبتهاى مشترک نیز صادق است. خدا بدون استمداد از کسى خالق است، در حالى که غیر او به اذن و با استمداد از او آفرینشگرى دارد، از این جهت در مورد [[حضرت عیسی علیه السلام|حضرت مسیح]] (علیه السلام)، پس از جمله «تخلُق» لفظ «بإِذنى» وارد شده است. | در این جا راه دیگرى نیز هست و آن این که خلقت در همه مراتب مشترک است، زیرا انسان نیز بدون ماده پیشین صورى را در ذهن مى سازد، ولى تفاوت در استقلال و عدم استقلال است، خالقیت مستقل مخصوص خدا است، ولى خالقیت وابسته از آن انسان است. و این حقیقت در بسیارى از نسبتهاى مشترک نیز صادق است. خدا بدون استمداد از کسى خالق است، در حالى که غیر او به اذن و با استمداد از او آفرینشگرى دارد، از این جهت در مورد [[حضرت عیسی علیه السلام|حضرت مسیح]] (علیه السلام)، پس از جمله «تخلُق» لفظ «بإِذنى» وارد شده است. | ||
| + | ==پانویس== | ||
| + | {{پانویس}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۵۲
عبارت «أحسنُ الخالِقین» در قرآن دو بار و در هر دو بار، به عنوان وصف خداوند ذکر شده است، چنانکه مى فرماید: «ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ ۚ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ»[۱]؛ «آنگاه به او آفرینش دیگر بخشیدیم، برتر است خدا که بهترین آفرینندگان است».
و در آیه دیگر مى فرماید: «أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ»[۲]؛ «آیا بتى را به نام «بعل» مى پرستید و بهترین آفرینندگان را رها مى کنید».
اگر خدا در دو آیه خود را بهترین آفریننده مى خواند، در آیات دیگر، آفرینش خود را بهترین آفرینش توصیف مى کند و مى فرماید: «الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ ۖ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ»[۳]؛ «هرچه را که آفرید نیکو آفرید».
و در جاى دیگر صورتگرى انسان را بهترین صورتگرى معرفى مى کند و مى فرماید: «اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَرَارًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ ۚ ذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ ۖ فَتَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ»[۴]؛ «شما را صورت پردازى کرد، و صورتهاى شما را نیکو ساخت».
در این آیات، مهم فهم معنى «خلق» و آفرینش است که این همه زیبا توصیف شده است. خلق در لغت به معنى اندازه گیرى است و اگر به خوى انسانى «خُلْق» مى گویند، بدین جهت است که گویى آفرینش او بدان کیفیت اندازه گیرى شده است و «خَلاق» به معنى نصیب است، زیرا سهم هرکس، معین مى گردد.
بنابراین، «خلق» در قرآن به معنى هر نوع ایجاد نیست، بلکه ایجادى است با اندازه گیرى خاص، معادل «صُنع» که آن هم آفرینشى است با اندازه خاص چنان که مى فرماید: «وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ ۚ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ ۚ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ»[۵]؛ «آفرینش خدایى که هرچیز را متقن ساخت، و به آنچه انجام مى دهید آگاه است».
اکنون که معنى لغوى «خلق» روشن شد، باید دید مقصود از «أحسن الخالقین» چیست؟ ظاهر آیه این است که خدا براى غیر خود نیز خالقیت اثبات مى کند، ولى خود را نیکوترین خالق مى داند و به دیگر سخن، تعدد خالق را ولو به معنى نازل نفى نمى کند، بلکه خود را «أحسن» و غیر خود را «غیر احسن» مى خواند. روى این اساس است که خدا، گاهى خلقت را به یکى از بندگان خود به نام «مسیح» نسبت مى دهد و مى فرماید: «إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَىٰ وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا ۖ وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ ۖ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي ۖ وَتُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِي ۖ وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِي ۖ وَإِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هَٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ»[۶]؛ «به یاد آر آن گاه که از گل، پرنده اى را به اذن من مى آفریدى».
اکنون سؤال مى شود اگر واقعاً خالق مصداق متعدد دارد، پس مفاد آیه اى که خالقیت را به خدا منحصر مى سازد چیست؟ چنانکه مى فرماید: «ذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ ۚ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ»[۷]؛ «این است پروردگار شما، خدایى جز او نیست، و پروردگار همه چیز است، او را بپرستید».
در این جا براى رفع اختلاف دو راه وجود دارد: راهى را که راغب و دیگر اشاعره انتخاب کرده اند و آن این که خالقیت در خدا را به گونه اى، و خالقیت در غیر او را به شکل دیگر تفسیر مى کنند. خالقیت خدا دو صورت دارد، یکى ایجاد بدون ماده و نمونه پیشین، مانند: «بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَإِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»[۸]؛ دیگرى ایجاد چیزى با ماده پیشین مانند: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا»[۹]؛ «شما را از یک نفس آفرید».
خلقت بدون ماده و الگوى سابق مخصوص خداست، ولى خلقت به معنى دوم، مشترک میان خدا و غیر خدا است، و آفرینشگرى انسان از قبیل دوم است، یعنى از گل شکل مرغى را مى سازد.
در این جا راه دیگرى نیز هست و آن این که خلقت در همه مراتب مشترک است، زیرا انسان نیز بدون ماده پیشین صورى را در ذهن مى سازد، ولى تفاوت در استقلال و عدم استقلال است، خالقیت مستقل مخصوص خدا است، ولى خالقیت وابسته از آن انسان است. و این حقیقت در بسیارى از نسبتهاى مشترک نیز صادق است. خدا بدون استمداد از کسى خالق است، در حالى که غیر او به اذن و با استمداد از او آفرینشگرى دارد، از این جهت در مورد حضرت مسیح (علیه السلام)، پس از جمله «تخلُق» لفظ «بإِذنى» وارد شده است.
پانویس
منابع




