فاطر (اسم الله)

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۴ اوت ۲۰۲۵، ساعت ۰۸:۲۹ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«فاطِر» به معنای آفريننده و خالق، از اسماء و صفات خداوند سبحان، و همچنین نام سى و پنجمين سوره در قرآن كريم است.

فاطر در قرآن

اين اسم و صفت با اضافه به «السّماوات و الارض» شش بار در قرآن ذكر شده و وصف خدا قرار گرفته است:[۱] مانند: «قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْض‏...»؛ (سوره انعام، ۱۴) بگو آيا جز خدا براى خويش سرپرستى بگيرم خدايى كه آفريننده آسمانها و زمين است.

شماره نام سوره آیات
۱ سوره انعام(۶) آیه ۱۴.
۲ سوره یوسف(۱۲) آیه ۱۰۱.
۳ سوره ابراهیم(۱۴) آیه ۱۰.
۴ سوره فاطر(۳۵) آیه ۱.
۵ سوره زمر(۳۹) آیه ۴۶.
۶ سوره شوری(۴۲) آیه ۱۱.

و به صورت «فعل» نيز ۸ بار آمده است، مانند: «إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ...‏». (سوره انعام، ۷۹) من همه وجودم را به سوی کسی که آسمانها و زمین را آفرید.

شماره نام سوره آیات
۱ سوره انعام(۶) آیه ۷۹.
۲ سوره هود(۱۱) آیه ۵۱.
۳ سوره اسراء(۱۷) آیه ۵۱.
۴ سوره طه(۲۰) آیه ۷۲.
۵ سوره انبیاء(۲۱) آیه ۵۶.
۶ سوره روم(۳۰) آیه ۳۰.
۷ سوره یس(۳۶) آیه ۲۲.
۸ سوره زخرف(۴۳) آیه ۲۷.

معناى فاطر

«فاطر» به صورت فاعلى به معناى شكافتن، اختراع نمودن، ايجاد كردن و آغاز كننده در كار است.[۲]

«فاطر» در لغت از «فطر» گرفته شده و معناى آن گشودن و آشكار كردن است، از اين جهت خوردن غذا هنگام مغرب را افطار مى گويند، زيرا روزه دار در اين زمان دهان خود را از نظر غذا خوردن، باز مى كند. و نيز در دوشيدن گوسفند به كار مى رود، مى گويند: «فطرتُ الشاةَ فطراً: حلبتُها»: زيرا با دوشيدن چشم پستان باز مى شود.

ابن عباس گويد: من معنى «فاطر السماوات» را نمى دانستم تا اين كه روزى دو اعرابى به نزد من آمدند كه بر سر مالكيت چاهى نزاع داشتند، و يكى از آنها به ديگرى مى گفت: «انّى فَطرتُه» مرادش اين بود كه من آن را بنياد نهاده‌ام.

از كلام راغب اصفهانی استفاده مى شود كه معنى واقعى «فطر» دونيم كردن از طرف درازا است، چنان كه در قرآن مى فرمايد: «...السَّماءُ مُنْفَطِرٌ بهِ كان وَعدُه مَفعُولاً» (سوره مزمل، ۱۸): «در آن روز آسمان شكافته مى شود و وعده او تحقق مى يابد».

اكنون سخن در اين است كه چرا در آفرينش موجودات كلمه «فطر» بكار رفته است؟ شايد نكته آن اين باشد كه با خلقت، عدم -كه نوعى ظلمت است- شكافته و هستى از آن بيرون كشيده مى شود، و شايد معنى «فاطِر السَّماوات والأَرض» اين است كه آنها را از تاريكى عدم، به روشنى وجود آورد.

علامه طباطبایی مى فرمايد: بكار بردن «فاطر» در مورد خدا نوعى استعاره است؛ تو گويى عدم را مى شكافد و از دل آن آسمانها و زمين را بيرون مى كشد. و مقصود اين است كه خدا آفريننده آسمانها و زمين، بدون الگوى پيشين است، و در اين صورت با اسم «بديع» و «مُبدع» يكسان خواهد بود، با اين تفاوت در بكار بردن «مُبدع» عنايت به اين است كه آفرينش بدون مثال و الگو بوده است، درحالى كه استعمال «فطر» عنايت به اين است كه از عدم پديد آورده، و نبود را بود كرده است و اين كه كار خدا مانند نجار و ديگر سازنده هاى بشرى نيست، كه فعل خود را از تركيب مواد قبلى پديد مى آورند.

و در هر حال، اسم «فاطر السّماوات» حاكى از استمرار اين فعل است، نه اينكه تنها در گذشته انجام داده است.[۳]

پانویس

  1. الاسماء والصّفات، بيهقى، ج ۱، ص ۶۰-۶۱؛ اسماء و صفات الهى فقط در قرآن، ج۲، ص۱۰۴۰-۱۰۴۴.
  2. همان.
  3. منشور جاوید، جعفر سبحانی، ج۲، ص۳۱۰.

منابع

اسماء الله در قرآن
تعداد:۱۳۵
الف اله، اَحَد، اوّل، آخِر، اعلى، اکرم، اعلم، ارحم الراحمین، احکم الحاکمین، احسن الخالقین، اهل التقوی، اهل‌ المغفرة، اقرب، ابقى، اسرع الحاسبین.
ب بارى، باطن، بدیع، بَرّ، بصیر.
ت توّاب.
ج جبّار، جامع.
ح حکیم، حلیم، حیّ، حق، حمید، حسیب، حفیظ، حفى.
خ خبیر، خالق، خلاق، خیر، خیرالماکرین، خیرالرازقین، خیرالفاصلین، خیرالحاکمین، خیرالفاتحین، خیرالغافرین، خیرالوارثین، خیرالراحمین، خیرالمنزلین.
ذ ذوالعرش، ذوالطول، ذوانتقام، ذوالفضل العظیم، ذوالرحمة، ذوالقوة، ذوالجلال و الاکرام، ذوالمعارج.
ر رحمان، رحیم، رؤوف، رب، رفیع الدرجات، رزاق، رقیب.
س سمیع، سلام، سریع الحساب، سریع العقاب.
ش شهید، شاکر، شکور، شدید العذاب، شدید العقاب، شدید المحال.
ص صمد.
ظ ظاهر.
ع عالِمُ غيبِ السماواتِ و الأرضِ، علیم، عزیز، عفوّ، على، عظیم، علام‌الغیوب، عالم الغیب و الشهادة.
غ غافرالذنب،غالب، غفار، غفور، غنى.
ف فالق الاصباح، فالق الحب و النوى، فاطر، فتّاح.
ق قوى، قدوس، قیوم، قاهر، قهار، قریب، قادر، قدیر، قابل‌التوب، القائم على کل نفس.
ک کبیر، کریم، کافی.
ل لطیف.
م مؤمن، مهیمن، متکبر، مصوِّر، مجید، مجیب، مبین، مولی، محیط، مقیت، متعال، محیى، متین، مقتدر، مستعان، مبدى، مالک الملک.
ن نصیر ، نور.
و وهاب، واحد، ولی، والی، واسع، وکیل، ودود.
ه هادی.


قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن
مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه