فالق الإصباح (اسم الله): تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
| (۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
| سطر ۱: | سطر ۱: | ||
| − | + | تعبیر '''«فالِق الإصباح»''' يک بار در [[قرآن کریم]] آمده و وصف [[خداوند]] سبحان قرار گرفته است، چنانكه مىفرمايد: | |
| − | + | {{متن قرآن|«فالِقُ الاِصباحِ وجَعَلَ الَّيلَ سَكَناً وَ الشَّمْسَ وَ القَمَرَ حُسباناً ذلِكَ تَقْدِيرُ العَزِيزِ العَلِيم»}}؛ ([[سوره انعام]]/۹۶) «او شكافنده صبح است، شب را براى آرامش و خورشيد و ماه را روى نظم معيّن مقرر داشت، اين است اندازه گيرى خداى قدرتمند و دانا». | |
| − | اين اسم و صفت | + | اين اسم و صفت الهى، اسم فاعل از «فَلَق» به معناى شكافنده است و «فلقَ اللّهُ الصّبحَ» يعنى خداوند سپيده را دميد و «فالق الاصباح» شكافنده تاريكى شب به نور بامدادان است.<ref>الأسنى فى شرح اسماءاللّه الحسنى، قرطبى، ج ۱، ص ۳۴۶؛ اسماء و صفات الهى، فقط در قرآن، ج ۲، ص ۱۰۳۱-۱۰۳۲.</ref> |
| − | + | [[ابن فارس]] مى گويد: معنى لغوى «فلق»، فرجه و جدايى دو شيئ است. و [[راغب اصفهانی]] مى گويد: فلق به معناى جدا كردن چيزى از چيزى است، چنان كه مى فرمايد: {{متن قرآن|«فالِقُ الإِصْباح»}} و {{متن قرآن|«إِنَّ اللّهَ فالِقُ الحَبّ وَالنَّوى...»}}؛ ([[سوره انعام]]/۹۵) «خدا شكافنده دانه و هسته ها است». | |
| + | و باز مى فرمايد: {{متن قرآن|«قُل أَعَوذُ بِرَبِّ الفَلَق»}}؛ ([[سوره فلق]]/۱) «بگو پناه مى برم به خداى صبح». و در هر حال بدين جهت در مورد صبح كلمه «فالق» به كار رفته است كه روشنايى ظلمت را مى شكافد. | ||
| + | |||
| + | اكنون برگرديم مفاد صفات وارد در [[آيه]] را توضيح دهيم. در آيه مورد بحث، درباره [[خدا]] سه صفت وارد شده است: | ||
| + | |||
| + | ۱. {{متن قرآن|«فالِقُ الإِصْباح»}}: «شكافنده صبح»، و اصباح به معنى صبح است، نه به معنى مصدرى. | ||
| + | |||
| + | ۲. {{متن قرآن|«وَ جَعَلَ اللَّيلَ سَكَناً»}}: «شب را آرامگاه قرار داد». روح و بدن هر دو در فضاى تاريك و در خواب آرامش مى يابند. | ||
| + | |||
| + | ۳. {{متن قرآن|«وَ الشَّمْس وَ القَمرَ حُسباناً»}}: «خورشيد و ماه با نظم معينى مى گردند»، و طبعاً حركت و گردش منظم آنها اساس محاسبات مردم مى باشد و در آيه ديگر به آن تصريح كرده و مى فرمايد: {{متن قرآن|«هُوَ الّذى جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ القَمَرَ نُوراً و قدّرَه منازلَ لتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنينَ وَ الحِساب...»}}؛ ([[سوره يونس]]/۵) «اوست كه خورشيد را درخشنده و ماه را نورانى قرار داد، و براى آن منزلهايى قرار داد تا از اين طريق مردم از شمارش سال و محاسبات خود آگاه شوند». | ||
| + | |||
| + | نكته قابل توجّه در آيه فوق، اين است كه در مورد «خورشيد» لفظ «ضياء» و در مورد «ماه» لفظ «نور» بكار رفته است؛ اين دوگانگى در تعريف علّتى دارد! محققان مى گويند: «ضياء» به معنى نور ذاتى است، يعنى چيزى كه نور از خود آن بجوشد، در حاليكه «نور» مفهوم اعمّ از ذاتى و عرضى دارد، و چون خورشيد منبع جوشش نور، و نور ماه اكتسابى و عرضى است و از خورشيد سرچشمه مى گيرد، از اين جهت در وصف آن دو، از دو لفظ مختلف بهره گرفته شده است. مؤيّد اين نظر اين است كه [[قرآن كريم]] در آيات ديگر، خورشيد را «سراج» و ماه را «نور» و يا «منير» خوانده است؛ {{متن قرآن|«تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُنِيرًا»}} ([[سوره فرقان]]/۶۱) و {{متن قرآن|«وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا»}} ([[سوره نوح]]/۱۶). | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
| − | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
| − | * فرهنگ | + | *منشور جاوید، آیتالله جعفر سبحانی، ج ۲، ص ۳۱۱-۳۱۹. |
| − | + | *[[فرهنگ قرآن]]، اکبر هاشمی رفسنجانی، ج ۲۲، ص ۴۶-۴۵. | |
{{اسماء الله}} | {{اسماء الله}} | ||
| − | + | {{قرآن}} | |
| + | [[رده:واژگان قرآنی]] | ||
[[رده:اسماء و صفات الهی]] | [[رده:اسماء و صفات الهی]] | ||
| − | |||
نسخهٔ کنونی تا ۵ اوت ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۴۹
تعبیر «فالِق الإصباح» يک بار در قرآن کریم آمده و وصف خداوند سبحان قرار گرفته است، چنانكه مىفرمايد:
«فالِقُ الاِصباحِ وجَعَلَ الَّيلَ سَكَناً وَ الشَّمْسَ وَ القَمَرَ حُسباناً ذلِكَ تَقْدِيرُ العَزِيزِ العَلِيم»؛ (سوره انعام/۹۶) «او شكافنده صبح است، شب را براى آرامش و خورشيد و ماه را روى نظم معيّن مقرر داشت، اين است اندازه گيرى خداى قدرتمند و دانا».
اين اسم و صفت الهى، اسم فاعل از «فَلَق» به معناى شكافنده است و «فلقَ اللّهُ الصّبحَ» يعنى خداوند سپيده را دميد و «فالق الاصباح» شكافنده تاريكى شب به نور بامدادان است.[۱]
ابن فارس مى گويد: معنى لغوى «فلق»، فرجه و جدايى دو شيئ است. و راغب اصفهانی مى گويد: فلق به معناى جدا كردن چيزى از چيزى است، چنان كه مى فرمايد: «فالِقُ الإِصْباح» و «إِنَّ اللّهَ فالِقُ الحَبّ وَالنَّوى...»؛ (سوره انعام/۹۵) «خدا شكافنده دانه و هسته ها است».
و باز مى فرمايد: «قُل أَعَوذُ بِرَبِّ الفَلَق»؛ (سوره فلق/۱) «بگو پناه مى برم به خداى صبح». و در هر حال بدين جهت در مورد صبح كلمه «فالق» به كار رفته است كه روشنايى ظلمت را مى شكافد.
اكنون برگرديم مفاد صفات وارد در آيه را توضيح دهيم. در آيه مورد بحث، درباره خدا سه صفت وارد شده است:
۱. «فالِقُ الإِصْباح»: «شكافنده صبح»، و اصباح به معنى صبح است، نه به معنى مصدرى.
۲. «وَ جَعَلَ اللَّيلَ سَكَناً»: «شب را آرامگاه قرار داد». روح و بدن هر دو در فضاى تاريك و در خواب آرامش مى يابند.
۳. «وَ الشَّمْس وَ القَمرَ حُسباناً»: «خورشيد و ماه با نظم معينى مى گردند»، و طبعاً حركت و گردش منظم آنها اساس محاسبات مردم مى باشد و در آيه ديگر به آن تصريح كرده و مى فرمايد: «هُوَ الّذى جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ القَمَرَ نُوراً و قدّرَه منازلَ لتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنينَ وَ الحِساب...»؛ (سوره يونس/۵) «اوست كه خورشيد را درخشنده و ماه را نورانى قرار داد، و براى آن منزلهايى قرار داد تا از اين طريق مردم از شمارش سال و محاسبات خود آگاه شوند».
نكته قابل توجّه در آيه فوق، اين است كه در مورد «خورشيد» لفظ «ضياء» و در مورد «ماه» لفظ «نور» بكار رفته است؛ اين دوگانگى در تعريف علّتى دارد! محققان مى گويند: «ضياء» به معنى نور ذاتى است، يعنى چيزى كه نور از خود آن بجوشد، در حاليكه «نور» مفهوم اعمّ از ذاتى و عرضى دارد، و چون خورشيد منبع جوشش نور، و نور ماه اكتسابى و عرضى است و از خورشيد سرچشمه مى گيرد، از اين جهت در وصف آن دو، از دو لفظ مختلف بهره گرفته شده است. مؤيّد اين نظر اين است كه قرآن كريم در آيات ديگر، خورشيد را «سراج» و ماه را «نور» و يا «منير» خوانده است؛ «تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُنِيرًا» (سوره فرقان/۶۱) و «وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا» (سوره نوح/۱۶).
پانویس
- ↑ الأسنى فى شرح اسماءاللّه الحسنى، قرطبى، ج ۱، ص ۳۴۶؛ اسماء و صفات الهى، فقط در قرآن، ج ۲، ص ۱۰۳۱-۱۰۳۲.
منابع
- منشور جاوید، آیتالله جعفر سبحانی، ج ۲، ص ۳۱۱-۳۱۹.
- فرهنگ قرآن، اکبر هاشمی رفسنجانی، ج ۲۲، ص ۴۶-۴۵.




