شاکر (اسم الله): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(افزودن الگوی قرآن)
 
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
 
لفظ '''«شاکر»''' در [[قرآن|قرآن کریم]] چهار بار آمده و در دو مورد صفت [[الله|خدای تعالی]] قرار گرفته است:
 
لفظ '''«شاکر»''' در [[قرآن|قرآن کریم]] چهار بار آمده و در دو مورد صفت [[الله|خدای تعالی]] قرار گرفته است:
  
* {{متن قرآن|«...وَمَنْ تَطَوَّعَ خَیراً فَإِنَّ اللّهَ شاکرٌ عَلِیمٌ»}}؛ ([[سوره بقره|بقره]]/۱۵۸) هرکس با رغبت کار نیک انجام دهد، خدا شاکر (پاداش دهنده) و دانا است.
+
* {{متن قرآن|«...وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ}}<ref>[[آیه 158 سوره بقره|سوره بقره،آیه ۱۵۸.]]</ref> ؛... هرکس با رغبت کار نیک انجام دهد، خدا شاکر (پاداش دهنده) و دانا است».
* {{متن قرآن|«ما یفْعَلُ اللّهُ بِعَذابِکمْ إِنْ شَکرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ وَ کانَ اللّهُ شاکراً عَلِیماً»}}؛ ([[سوره نساء|نساء]]/۱۴۷) هرگاه شما شاکر و مؤمن باشید، چرا خدا شما را عذاب کند، خدا شکر پذیر و دانا است.
+
* {{متن قرآن|«مَا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَآمَنْتُمْ ۚ وَكَانَ اللَّهُ شَاكِرًا عَلِيمًا}}<ref>[[آیه 147 سوره نساء|سوره نساء،آیه ۱۴۷.]]</ref> ؛ هرگاه شما شاکر و مؤمن باشید، چرا خدا شما را عذاب کند، خدا شکر پذیر و دانا است».
  
 
لفظ «[[شکور]]» نیز -که با '''شاکر''' هم معنی است- در قرآن در دوازده مورد آمده و در پاره اى از موارد وصف خدا قرار گرفته و احیاناً با اسم «[[غفور (اسم الله)|غفور]]» و «[[حلیم (اسم الله)|حلیم]]» همراه مى باشد، چنان که مى فرماید:
 
لفظ «[[شکور]]» نیز -که با '''شاکر''' هم معنی است- در قرآن در دوازده مورد آمده و در پاره اى از موارد وصف خدا قرار گرفته و احیاناً با اسم «[[غفور (اسم الله)|غفور]]» و «[[حلیم (اسم الله)|حلیم]]» همراه مى باشد، چنان که مى فرماید:
  
*{{متن قرآن|«لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ»}}؛ ([[سوره فاطر|فاطر]]/۳۰) تا خداوند اجر و پاداش کامل به آنها دهد و از فضلش بر آنها بیفزاید که او آمرزنده و شکرگزار است.
+
*{{متن قرآن|«لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ ۚ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ}}<ref>[[آیه 30 سوره فاطر|سوره فاطر،آیه ۳۰.]]</ref> ؛ تا خداوند اجر و پاداش کامل به آنها دهد و از فضلش بر آنها بیفزاید که او آمرزنده و شکرگزار است».
*{{متن قرآن|«إِنْ تُقْرِضُوا اللّهَ قَرْضَاً حَسَناً یضاعِفْهُ لَکمْ وَ یغْفِرْ لَکمْ وَ اللّهُ شَکورٌ حَلِیمٌ»}}؛ ([[سوره تغابن|تغابن]]/۱۷) اگر به خدا وام نیکو دهید، خدا آن را براى شما افزایش مى دهد و خدا شکرپذیر و بردبار است.
+
*{{متن قرآن|«إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعِفْهُ لَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ۚ وَاللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ}}<ref>[[آیه 17 سوره تغابن|سوره تغابن،آیه ۱۷.]]</ref> ؛ اگر به خدا وام نیکو دهید، خدا آن را براى شما افزایش مى دهد و خدا شکرپذیر و بردبار است».
  
 
حقیقت «[[شکر]]» این است که انسان به کار نیکى که در حق وى انجام مى شود، ارج نهد یعنى ارزش نعمت را بشناسد و شناخت خود را اظهار کند، در این صورت باید دید مفاد «شکور» و «شاکر» در [[خدا]] چیست؟ خدا که منعم و احسان کننده است و کسى در حق او کار نیکى انجام نمى دهد. و به تعبیر دیگر: (شکر) عکس العملى است نسبت به کار نیکى که در حق شخص انجام مى شود؛ در این صورت چگونه مى توان خدا را «شاکر» و «شکور» خواند؟
 
حقیقت «[[شکر]]» این است که انسان به کار نیکى که در حق وى انجام مى شود، ارج نهد یعنى ارزش نعمت را بشناسد و شناخت خود را اظهار کند، در این صورت باید دید مفاد «شکور» و «شاکر» در [[خدا]] چیست؟ خدا که منعم و احسان کننده است و کسى در حق او کار نیکى انجام نمى دهد. و به تعبیر دیگر: (شکر) عکس العملى است نسبت به کار نیکى که در حق شخص انجام مى شود؛ در این صورت چگونه مى توان خدا را «شاکر» و «شکور» خواند؟
سطر ۱۳: سطر ۱۳:
 
برخى گفته اند: به کار بردن این دو وصف در مورد خدا مجاز و به معنى پاداش دادن به نیکوکاران است. ولى ممکن است این دو لفظ را به همان معناى حقیقى در حق خدا بکار بریم و مجوّز آن این است که خدا از باب تفضّل خود را «شاکر» و «شکور» مى خواند، همان طور که از بندگان خدا وام مى طلبد، در حالى که همه صفحه وجود از آنِ او است.
 
برخى گفته اند: به کار بردن این دو وصف در مورد خدا مجاز و به معنى پاداش دادن به نیکوکاران است. ولى ممکن است این دو لفظ را به همان معناى حقیقى در حق خدا بکار بریم و مجوّز آن این است که خدا از باب تفضّل خود را «شاکر» و «شکور» مى خواند، همان طور که از بندگان خدا وام مى طلبد، در حالى که همه صفحه وجود از آنِ او است.
  
در اینجا [[علامه طباطبایى|علامه طباطبائى]] (قدس سره) سخنى دارد که این نظر را تأیید مى کند، مى فرماید: «خداوند نیکوکار و قدیم الإحسان است و همه خیرات از وجود او سرچشمه مى گیرد، کسى بر او حقى ندارد تا از او انتظار شکر داشته باشد، ولى در عین حال، خداى بزرگوار اعمال نیک بندگان خود را نوعى احسان در حق خویش تلقى مى کند، آنگاه پاداش اعمال آنها را شکر مى نامد. و روى این اصل مى فرماید: {{متن قرآن|«هَلْ جَزاءُ الإِحْسانِ إِلاَّ الإِحْسانُ»}} ([[سوره الرحمن|رحمن]]/۶۰)، و در آیه دیگر مى فرماید: {{متن قرآن|«إِنَّ هذا کانَ لَکمْ جَزاءً وَ کانَ سَعْیکمْ مَشْکوراً»}} ([[سوره انسان|انسان]]/۲۲) «این پاداشى مقرر شما است و از سعى شما تقدیر مى شود».
+
در اینجا [[علامه طباطبایى|علامه طباطبائى]] (قدس سره) سخنى دارد که این نظر را تأیید مى کند، مى فرماید: «خداوند نیکوکار و قدیم الإحسان است و همه خیرات از وجود او سرچشمه مى گیرد، کسى بر او حقى ندارد تا از او انتظار شکر داشته باشد، ولى در عین حال، خداى بزرگوار اعمال نیک بندگان خود را نوعى احسان در حق خویش تلقى مى کند، آنگاه پاداش اعمال آنها را شکر مى نامد. و روى این اصل مى فرماید: {{متن قرآن|«هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ»}}<ref>[[آیه 60 سوره الرحمن|سوره الرحمن،آیه ۶۰.]]</ref> ؛ و در آیه دیگر مى فرماید: {{متن قرآن|«إِنَّ هَٰذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاءً وَكَانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُورًا»}}<ref>[[آیه 22 سوره انسان|سوره انسان،آیه ۲۲.]]</ref> ؛ این پاداشى مقرر شما است و از سعى شما تقدیر مى شود».
 
==منابع==
 
==منابع==
  

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۳۸

لفظ «شاکر» در قرآن کریم چهار بار آمده و در دو مورد صفت خدای تعالی قرار گرفته است:

  • «...وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ[۱] ؛... هرکس با رغبت کار نیک انجام دهد، خدا شاکر (پاداش دهنده) و دانا است».
  • «مَا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَآمَنْتُمْ ۚ وَكَانَ اللَّهُ شَاكِرًا عَلِيمًا[۲] ؛ هرگاه شما شاکر و مؤمن باشید، چرا خدا شما را عذاب کند، خدا شکر پذیر و دانا است».

لفظ «شکور» نیز -که با شاکر هم معنی است- در قرآن در دوازده مورد آمده و در پاره اى از موارد وصف خدا قرار گرفته و احیاناً با اسم «غفور» و «حلیم» همراه مى باشد، چنان که مى فرماید:

  • «لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ ۚ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ[۳] ؛ تا خداوند اجر و پاداش کامل به آنها دهد و از فضلش بر آنها بیفزاید که او آمرزنده و شکرگزار است».
  • «إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعِفْهُ لَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ۚ وَاللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ[۴] ؛ اگر به خدا وام نیکو دهید، خدا آن را براى شما افزایش مى دهد و خدا شکرپذیر و بردبار است».

حقیقت «شکر» این است که انسان به کار نیکى که در حق وى انجام مى شود، ارج نهد یعنى ارزش نعمت را بشناسد و شناخت خود را اظهار کند، در این صورت باید دید مفاد «شکور» و «شاکر» در خدا چیست؟ خدا که منعم و احسان کننده است و کسى در حق او کار نیکى انجام نمى دهد. و به تعبیر دیگر: (شکر) عکس العملى است نسبت به کار نیکى که در حق شخص انجام مى شود؛ در این صورت چگونه مى توان خدا را «شاکر» و «شکور» خواند؟

برخى گفته اند: به کار بردن این دو وصف در مورد خدا مجاز و به معنى پاداش دادن به نیکوکاران است. ولى ممکن است این دو لفظ را به همان معناى حقیقى در حق خدا بکار بریم و مجوّز آن این است که خدا از باب تفضّل خود را «شاکر» و «شکور» مى خواند، همان طور که از بندگان خدا وام مى طلبد، در حالى که همه صفحه وجود از آنِ او است.

در اینجا علامه طباطبائى (قدس سره) سخنى دارد که این نظر را تأیید مى کند، مى فرماید: «خداوند نیکوکار و قدیم الإحسان است و همه خیرات از وجود او سرچشمه مى گیرد، کسى بر او حقى ندارد تا از او انتظار شکر داشته باشد، ولى در عین حال، خداى بزرگوار اعمال نیک بندگان خود را نوعى احسان در حق خویش تلقى مى کند، آنگاه پاداش اعمال آنها را شکر مى نامد. و روى این اصل مى فرماید: «هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ»[۵] ؛ و در آیه دیگر مى فرماید: «إِنَّ هَٰذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاءً وَكَانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُورًا»[۶] ؛ این پاداشى مقرر شما است و از سعى شما تقدیر مى شود».

منابع

مطالب مرتبط

اسماء الله در قرآن
تعداد:۱۳۵
الف اله، اَحَد، اوّل، آخِر، اعلى، اکرم، اعلم، ارحم الراحمین، احکم الحاکمین، احسن الخالقین، اهل التقوی، اهل‌ المغفرة، اقرب، ابقى، اسرع الحاسبین.
ب بارى، باطن، بدیع، بَرّ، بصیر.
ت توّاب.
ج جبّار، جامع.
ح حکیم، حلیم، حیّ، حق، حمید، حسیب، حفیظ، حفى.
خ خبیر، خالق، خلاق، خیر، خیرالماکرین، خیرالرازقین، خیرالفاصلین، خیرالحاکمین، خیرالفاتحین، خیرالغافرین، خیرالوارثین، خیرالراحمین، خیرالمنزلین.
ذ ذوالعرش، ذوالطول، ذوانتقام، ذوالفضل العظیم، ذوالرحمة، ذوالقوة، ذوالجلال و الاکرام، ذوالمعارج.
ر رحمان، رحیم، رؤوف، رب، رفیع الدرجات، رزاق، رقیب.
س سمیع، سلام، سریع الحساب، سریع العقاب.
ش شهید، شاکر، شکور، شدید العذاب، شدید العقاب، شدید المحال.
ص صمد.
ظ ظاهر.
ع عالِمُ غيبِ السماواتِ و الأرضِ، علیم، عزیز، عفوّ، على، عظیم، علام‌الغیوب، عالم الغیب و الشهادة.
غ غافرالذنب،غالب، غفار، غفور، غنى.
ف فالق الاصباح، فالق الحب و النوى، فاطر، فتّاح.
ق قوى، قدوس، قیوم، قاهر، قهار، قریب، قادر، قدیر، قابل‌التوب، القائم على کل نفس.
ک کبیر، کریم، کافی.
ل لطیف.
م مؤمن، مهیمن، متکبر، مصوِّر، مجید، مجیب، مبین، مولی، محیط، مقیت، متعال، محیى، متین، مقتدر، مستعان، مبدى، مالک الملک.
ن نصیر ، نور.
و وهاب، واحد، ولی، والی، واسع، وکیل، ودود.
ه هادی.


قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن
مسابقه از خطبه ۷۶ و ۲۳۰ نهج البلاغه