محیی (اسم الله): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه جدید)
 
(افزودن الگوی قرآن)
 
(۶ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 
{{بخشی از یک کتاب}}
اسم صد و نوزدهم: '''المحیى'''
+
اسم '''«المُحیى»''' در [[قرآن کریم]] دو بار آمده و در هر مورد وصف [[الله|خدا]] قرار گرفته است؛ چنانکه مى فرماید: {{متن قرآن|«فَانْظُرْ إِلَىٰ آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ ذَٰلِكَ لَمُحْيِي الْمَوْتَىٰ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»}}.([[سوره روم|روم]]/50) «به آثار رحمت خدا بنگر چگونه زمین را پس از مردنش زنده مى کند، این خدا زنده کننده مردگان است و او بر هر کارى توانا است».
  
این اسم در [[قرآن]] دوبار آمده و در هر مورد وصف خدا قرار گرفته است چنان که مى فرماید:
+
و نیز مى فرماید: {{متن قرآن|«وَمِنْ آيَاتِهِ أَنَّكَ تَرَى الْأَرْضَ خَاشِعَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ إِنَّ الَّذِي أَحْيَاهَا لَمُحْيِي الْمَوْتَىٰ إِنَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»}}.([[سوره فصلت|فصّلت]]/39) «از آیات خداوند این است که تو زمین را آرام و بى حرکت مى بینى، آنگاه که بر آن آب نازل کردیم، به جنبش درآمده و بالا مى آید، خدایى که زمین را زنده کرده است، زنده کننده مردگان است، او بر همه چیز توانا است».
  
(فَانْظُر إِلى آثارِ رَحْمَتِ اللّهِ کَیْفَ یُحى الأَرْضَ بَعْدَ مَوتِها إِنَّ ذلِکَ لَمُحْىِ المَوتى وَ هُوَعَلى کُلِّ شَىء قَدِیر).(روم/50)
+
بنابراین احیاء از صفات فعل خدا است، به گواه این که او زمین را پس از مردنش، و [[انسان]] را پس از مرگش زنده مى کند؛ و در برخى از آیات، اِحیاء بر اِماته عطف شده، چنان که مى فرماید: {{متن قرآن|«وَالَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ»}}. ([[سوره شعراء|شعراء]]/81) «آن کسى که مرا مى میراند سپس زنده مى کند».
  
«به آثار رحمت خدا بنگر چگونه زمین را پس از مردنش زنده مى کند، این خدا زنده کننده مردگان است و او بر هر کارى توانا است».
+
و نیز مى فرماید: {{متن قرآن|«...  وَكُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ...»}}.([[سوره بقره|بقره]]/28) «شما مردگان بودید، پس شما را زنده کرد، سپس مى میراندو بار دیگر زنده مى کند».
  
و نیز مى فرماید:
+
البته هر موقع احیاء و اماته گفته شود، مقصود همان زنده کردن و میراندن جسمى و طبیعى است، ولى گاهى این دو واژه در حیات و موت معنوى نیز بکار مى روند، چنان که مى فرماید: {{متن قرآن|«أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ...»}}.([[سوره انعام|انعام]]/122) «آیا آن کس که مرده (کافر) بود، زنده کردیم (ایمان آورد) یکسان است».
  
(وَ مِنْ آیاتِهِ أَنَّکَ تَرَى الأَرْضَ خاشِعةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَیهَا الماءَ اهْتَزَّت وَ رَبَتْ إِنَّ الّذى أحیاها لمُحْىِ المَوتى إِنّه عَلى کُلّ شَىْء قَدیر).(فصلت/39)
+
و مى فرماید: {{متن قرآن|«وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ ...»}}.([[سوره فاطر|فاطر]]/22) «زنده ها و مرده ها یکسان نیستند».
  
«از آیات خداوند این است که تو زمین را آرام و بى حرکت مى بینى، آنگاه که بر آن آب نازل کردیم، به جنبش درآمده و بالا مى آید، خدایى که زمین را زنده کرده است، زنده کننده مردگان است، او بر همه چیز توانا است».
+
نتیجه این که احیاء و اماته با تمام اقسامش از جانب خدا است، ولى در عین حال، مانع از آن نیست که این دو فیض از طریق اسباب و جنود الهى به بندگان برسد. این که خدا را مُحیى و مُمیت مى دانیم، به معنى انکار اسباب و علل طبیعى نیست، حتى خود [[قرآن]] نیز اماته را به فرشته [[مرگ]] نسبت داده مى فرماید: {{متن قرآن|« قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ»}}.([[سوره سجده|سجده]]/11) «بگو فرشته مرگ که بر شما گمارده شده است شما را مى گیرد».
  
بنابر این احیاء از صفات فعل خدا است، به گواه این که او زمین را پس از مردنش، و انسان را پس از مرگش زنده مى کند، و در برخى از آیات احیاء بر اماته عطف شده چنان که مى فرماید:
+
و باز مى فرماید: {{متن قرآن|«... حَتَّىٰ إِذَا جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا يَتَوَفَّوْنَهُمْ ...»}}.([[سوره اعراف|اعراف]]/37) «وقتى فرستادگان (فرشتگان) به سوى آنان آمدند، جان آنان را مى گیرند».
  
(وَ الّذى یُمیتُنى ثُمَّ یُحْیین). (شعراء/81)
+
و نمایش این اسم در زندگى [[انسان]] این است که قلب خود را با یاد خدا زنده کند و [[غریزه|غرایز]] مرز نشناس را با لگام زدن به آنها از طغیان باز دارد.
 
 
«آن کسى که مرا مى میراند سپس زنده مى کند».
 
 
 
و نیز مى فرماید:
 
 
 
(...وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحیاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْییکُمْ...).(بقره/28)
 
 
 
«شما مردگان بودید، پس شما را زنده کرد، سپس مى میراندو بار دیگر زنده مى کند».
 
 
 
البته هر موقع احیاء و اماته گفته شود، مقصود همان زنده کردن و میراندن جسمى و طبیعى است ولى گاهى این دو واژه در حیات و موت معنوى نیز بکار مى روند چنان که مى فرماید:
 
 
 
(أَوَ مَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناه...).(انعام/122)
 
 
 
«آیا آن کس که مرده (کافر) بود، زنده کردیم (ایمان آورد) یکسان است».
 
 
 
(وَ ما یَسْتَوى الأحیاءُوَ لاَ الأَموات...).(فاطر/22)
 
 
 
«زنده ها و مرده ها یکسان نیستند».
 
 
 
نتیجه این که احیاء و اماته با تمام اقسامش از جانب خدا است، ولى درعین حال مانع از آن نیست که این دو فیض از طریق اسباب و جنود الهى به بندگان برسد، این که خدا را محیى و ممیت مى دانیم به معنى انکار اسباب و علل طبیعى نیست، حتى خود قرآن نیز اماته را به فرشته مرگ نسبت داده مى فرماید:
 
 
 
(قُلْ یَتَوفّاکُمْ مَلَکُ الْمَوتِ الّذى وُکِّلَ بِکُمْ). (سجده/11)
 
 
 
«بگو فرشته مرگ که بر شما گمارده شده است شما را مى گیرد».
 
 
 
وباز مى فرماید:
 
 
 
(...حَتّى إِذا جاءَتْهُمْ رُسُلُنا یَتَوفَّونَهُمْ...).(اعراف/37)
 
 
 
«وقتى فرستادگان (فرشتگان) به سوى آنان آمدند، جان آنان را مى گیرند».
 
 
 
و نمایش این اسم در زندگى انسان این است که قلب خود را با یاد خدا زنده کند و غرایز مرز نشناس را با لگام زدن به آنها از طغیان باز دارد.<ref> [http://shia.ir/fa/persian/book?bookID=167&page=14#id361_p361  منشور جاوید، جعفر سبحانی، صفحه۳۶۱و۳۶۲،  پایگاه اطلاع رسانی آیت الله سبحانی] </ref>
 
 
 
== پانویس ==
 
۱ . لوامع البینات، ص 358.
 
 
 
== منبع ==
 
<references/>
 
  
 +
==منابع==
 +
*[https://tohid.ir/fa/index/book?bookID=167&page=14#id361_p361 منشور جاوید، جعفر سبحانی، صفحه۳۶۱-۳۶۲، پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله سبحانی].
 
{{اسماء الله}}
 
{{اسماء الله}}
 
+
{{قرآن}}
 +
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:اسماء و صفات الهی]]
 
[[رده:اسماء و صفات الهی]]
[[رده:واژگان قرآنی]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۱۵

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب است که برای اینجا مناسب بوده است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

اسم «المُحیى» در قرآن کریم دو بار آمده و در هر مورد وصف خدا قرار گرفته است؛ چنانکه مى فرماید: «فَانْظُرْ إِلَىٰ آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ ذَٰلِكَ لَمُحْيِي الْمَوْتَىٰ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ».(روم/50) «به آثار رحمت خدا بنگر چگونه زمین را پس از مردنش زنده مى کند، این خدا زنده کننده مردگان است و او بر هر کارى توانا است».

و نیز مى فرماید: «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنَّكَ تَرَى الْأَرْضَ خَاشِعَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ إِنَّ الَّذِي أَحْيَاهَا لَمُحْيِي الْمَوْتَىٰ إِنَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ».(فصّلت/39) «از آیات خداوند این است که تو زمین را آرام و بى حرکت مى بینى، آنگاه که بر آن آب نازل کردیم، به جنبش درآمده و بالا مى آید، خدایى که زمین را زنده کرده است، زنده کننده مردگان است، او بر همه چیز توانا است».

بنابراین احیاء از صفات فعل خدا است، به گواه این که او زمین را پس از مردنش، و انسان را پس از مرگش زنده مى کند؛ و در برخى از آیات، اِحیاء بر اِماته عطف شده، چنان که مى فرماید: «وَالَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ». (شعراء/81) «آن کسى که مرا مى میراند سپس زنده مى کند».

و نیز مى فرماید: «... وَكُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ...».(بقره/28) «شما مردگان بودید، پس شما را زنده کرد، سپس مى میراندو بار دیگر زنده مى کند».

البته هر موقع احیاء و اماته گفته شود، مقصود همان زنده کردن و میراندن جسمى و طبیعى است، ولى گاهى این دو واژه در حیات و موت معنوى نیز بکار مى روند، چنان که مى فرماید: «أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ...».(انعام/122) «آیا آن کس که مرده (کافر) بود، زنده کردیم (ایمان آورد) یکسان است».

و مى فرماید: «وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ ...».(فاطر/22) «زنده ها و مرده ها یکسان نیستند».

نتیجه این که احیاء و اماته با تمام اقسامش از جانب خدا است، ولى در عین حال، مانع از آن نیست که این دو فیض از طریق اسباب و جنود الهى به بندگان برسد. این که خدا را مُحیى و مُمیت مى دانیم، به معنى انکار اسباب و علل طبیعى نیست، حتى خود قرآن نیز اماته را به فرشته مرگ نسبت داده مى فرماید: « قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ».(سجده/11) «بگو فرشته مرگ که بر شما گمارده شده است شما را مى گیرد».

و باز مى فرماید: «... حَتَّىٰ إِذَا جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا يَتَوَفَّوْنَهُمْ ...».(اعراف/37) «وقتى فرستادگان (فرشتگان) به سوى آنان آمدند، جان آنان را مى گیرند».

و نمایش این اسم در زندگى انسان این است که قلب خود را با یاد خدا زنده کند و غرایز مرز نشناس را با لگام زدن به آنها از طغیان باز دارد.

منابع

اسماء الله در قرآن
تعداد:۱۳۵
الف اله، اَحَد، اوّل، آخِر، اعلى، اکرم، اعلم، ارحم الراحمین، احکم الحاکمین، احسن الخالقین، اهل التقوی، اهل‌ المغفرة، اقرب، ابقى، اسرع الحاسبین.
ب بارى، باطن، بدیع، بَرّ، بصیر.
ت توّاب.
ج جبّار، جامع.
ح حکیم، حلیم، حیّ، حق، حمید، حسیب، حفیظ، حفى.
خ خبیر، خالق، خلاق، خیر، خیرالماکرین، خیرالرازقین، خیرالفاصلین، خیرالحاکمین، خیرالفاتحین، خیرالغافرین، خیرالوارثین، خیرالراحمین، خیرالمنزلین.
ذ ذوالعرش، ذوالطول، ذوانتقام، ذوالفضل العظیم، ذوالرحمة، ذوالقوة، ذوالجلال و الاکرام، ذوالمعارج.
ر رحمان، رحیم، رؤوف، رب، رفیع الدرجات، رزاق، رقیب.
س سمیع، سلام، سریع الحساب، سریع العقاب.
ش شهید، شاکر، شکور، شدید العذاب، شدید العقاب، شدید المحال.
ص صمد.
ظ ظاهر.
ع عالِمُ غيبِ السماواتِ و الأرضِ، علیم، عزیز، عفوّ، على، عظیم، علام‌الغیوب، عالم الغیب و الشهادة.
غ غافرالذنب،غالب، غفار، غفور، غنى.
ف فالق الاصباح، فالق الحب و النوى، فاطر، فتّاح.
ق قوى، قدوس، قیوم، قاهر، قهار، قریب، قادر، قدیر، قابل‌التوب، القائم على کل نفس.
ک کبیر، کریم، کافی.
ل لطیف.
م مؤمن، مهیمن، متکبر، مصوِّر، مجید، مجیب، مبین، مولی، محیط، مقیت، متعال، محیى، متین، مقتدر، مستعان، مبدى، مالک الملک.
ن نصیر ، نور.
و وهاب، واحد، ولی، والی، واسع، وکیل، ودود.
ه هادی.


قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن
مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه