خیرالغافرین (اسم الله)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«خَیرُ الغافرین» از اسماء و صفات خداوند و به معناى بهترین آمرزندگان است که در قرآن کریم یک بار در آیه ۱۵۵ سوره اعراف آمده است.[۱]

«وَ اخْتارَ مُوسى قَومَهُ سَبْعِینَ رَجُلاً لِمِیقاتِنا فَلَمّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قالَ رَبِّ لو شئتَ أهْلَکتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِیاىَ أَتُهْلِکنا بِما فَعََلَ السُّفَهاءُ مِنّا إِنْ هِىَ إِلاّ فِتْنَتُک تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدى مَنْ تَشاءُ أَنْتَ وَلِینا فَاغْفر لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَیرُ الغافِرینَ». «موسى هفتاد تن از مردان قومش براى میعاد ما برگزیده (آنگاه که براى درخواست ناشایست) لرزه آنها را فرا گرفت، موسى گفت: پروردگارا! اگر مى خواستى آنها و مرا قبلاً هلاک مى کردى، آیا به خاطر کردار نادانها، ما را هلاک مى کنى؟ این جز آزمایش تو چیزى نیست، هرکس را بخواهى گمراه، و هرکس را بخواهى هدایت مى کنى، تو سرپرست مایى، ما را بیامرز و برما رحم کن، تو بهترین آمرزندگانى».

توضیح مفاد آن به هنگام بحث از اسم «غافر الذنب» خواهد آمد.[۲]

پانویس

  1. اسماء و صفات الهى فقط در قرآن، ج۱، ص۴۰۸.
  2. آیت الله جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج۲، ص۲۲۷.

مطالب مرتبط

اسماء الله در قرآن
تعداد:۱۳۵
الف اله، اَحَد، اوّل، آخِر، اعلى، اکرم، اعلم، ارحم الراحمین، احکم الحاکمین، احسن الخالقین، اهل التقوی، اهل‌ المغفرة، اقرب، ابقى، اسرع الحاسبین.
ب بارى، باطن، بدیع، بَرّ، بصیر.
ت توّاب.
ج جبّار، جامع.
ح حکیم، حلیم، حیّ، حق، حمید، حسیب، حفیظ، حفى.
خ خبیر، خالق، خلاق، خیر، خیرالماکرین، خیرالرازقین، خیرالفاصلین، خیرالحاکمین، خیرالفاتحین، خیرالغافرین، خیرالوارثین، خیرالراحمین، خیرالمنزلین.
ذ ذوالعرش، ذوالطول، ذوانتقام، ذوالفضل العظیم، ذوالرحمة، ذوالقوة، ذوالجلال و الاکرام، ذوالمعارج.
ر رحمان، رحیم، رؤوف، رب، رفیع الدرجات، رزاق، رقیب.
س سمیع، سلام، سریع الحساب، سریع العقاب.
ش شهید، شاکر، شکور، شدید العذاب، شدید العقاب، شدید المحال.
ص صمد.
ظ ظاهر.
ع عالِمُ غيبِ السماواتِ و الأرضِ، علیم، عزیز، عفوّ، على، عظیم، علام‌الغیوب، عالم الغیب و الشهادة.
غ غافرالذنب،غالب، غفار، غفور، غنى.
ف فالق الاصباح، فالق الحب و النوى، فاطر، فتّاح.
ق قوى، قدوس، قیوم، قاهر، قهار، قریب، قادر، قدیر، قابل‌التوب، القائم على کل نفس.
ک کبیر، کریم، کافی.
ل لطیف.
م مؤمن، مهیمن، متکبر، مصوِّر، مجید، مجیب، مبین، مولی، محیط، مقیت، متعال، محیى، متین، مقتدر، مستعان، مبدى، مالک الملک.
ن نصیر ، نور.
و وهاب، واحد، ولی، والی، واسع، وکیل، ودود.
ه هادی.