آیه 155 سوره اعراف

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَاخْتَارَ مُوسَىٰ قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقَاتِنَا ۖ فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَإِيَّايَ ۖ أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا ۖ إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِهَا مَنْ تَشَاءُ وَتَهْدِي مَنْ تَشَاءُ ۖ أَنْتَ وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا ۖ وَأَنْتَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<154 آیه 155 سوره اعراف 156>>
سوره : سوره اعراف (7)
جزء : 9
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و موسی هفتاد مرد از قوم خود برای وعده‌گاه ما انتخاب کرد، پس چون لرزشی سخت (به جرم درخواست دیدن خدا به چشم) آنها را در گرفت، موسی گفت: پروردگارا، اگر مشیّت نافذت تعلق گرفته بود که همه آنها و مرا هلاک کنی (کاش) پیشتر (از این وعده) می‌کردی، آیا ما را به فعل سفیهان ما هلاک خواهی کرد؟ این کار جز فتنه و امتحان تو نیست، که به این امتحان هر که را خواهی گمراه و هرکه را خواهی هدایت می‌کنی، تویی مولای ما، پس بر ما ببخش و ترحم کن، که تویی بهترین آمرزندگان.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Moses chose seventy men from his people for Our tryst, and when the earthquake seized them, he said, ‘My Lord, had You wished, You would have destroyed them and me before. Will You destroy us because of what the fools amongst us have done? It is only Your test, by which You lead astray whomever You wish and guide whomever You wish. You are our master, so forgive us and have mercy on us, for You are the best of those who forgive.

معانی کلمات آیه

ميقاتنا: ميقات: وقت معين. وعده وقتدار. مكان معين براى عملى. مراد از آن در اينجا ، معناى دوم است. رجفه: رجف: لرزيدن و لرزانيدن. رجفه در آيه ، به معنى لرزه است.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ اخْتارَ مُوسى‌ قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقاتِنا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِيَّايَ أَ تُهْلِكُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدِي مَنْ تَشاءُ أَنْتَ وَلِيُّنا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الْغافِرِينَ «155»

و موسى براى (آمدن به) ميعادگاه ما، از قوم خود هفتاد مرد را برگزيد. پس همين كه (در پى درخواست ديدن خدا) زمين لرزه آنان را فرا گرفت گفت: پروردگارا! اگر مى‌خواستى، مى‌توانستى آنها و مرا پيش از اين (آمدن به طور) بميرانى، آيا مارا به خاطر كارهاى بى‌خردان ما هلاك مى‌كنى؟ اين صحنه جز آزمايشى از جانب تو نيست كه با آن، هر كه را (سزاوار بدانى و) بخواهى گمراه مى‌كنى و هر كه را بخواهى (و لايق بدانى) هدايت مى‌كنى، تو ولىّ و سرپرست مايى، پس ما را ببخشاى و بر ما رحم كن، كه تو بهترين آمرزندگانى.

نکته ها

در اين كه حضرت موسى عليه السلام يك ميقات يا چند ميقات داشته و مرگ و هلاكت در ميقات، به خاطر تقاضاى ديدار خدا بوده يا گوساله‌پرستى مردم، گفتگوهايى است كه در فهم آيه نقشى ندارد و از آن چشم مى‌پوشيم.

ياران موسى عليه السلام با ديدن آن همه معجزات، باز هم تقاضاى ديدن خدا يا شنيدن صداى خدا را داشتند، درحالى كه آن هفتاد نفر، برگزيده‌ى از ميان هفتصد نفر بودند كه به كوه طور رفته و گرفتار قهر الهى شدند، زيرا كسى كه معجزه‌اى ديد، نبايد بهانه بياورد.

در عدد «هفتاد» نيز مانند عدد «چهل»، راز و رمزى نهفته است.

وقتى برگزيدگان پيامبرى همچون موسى عليه السلام چنين از كار درآيند، چگونه مى‌توان گفت:

مردم عادّى، امام را برگزينند؟! حضرت مهدى عليه السلام در پاسخ كسى كه پرسيد چرا مردم حقّ انتخاب امام را ندارند؟ فرمودند: حضرت موسى كه هفتاد نفر را انتخاب كرد معلوم شد لايق نبودند، پس وقتى انتخاب شدگان پيامبرى مثل موسى منحرف شدند، انتخاب‌شدگان مردم‌

جلد 3 - صفحه 185

چه وضعى خواهند داشت. «1»

پیام ها

1- براى حضور در مراكز مهم و مسائل حسّاس، بايد گزينش انجام شود و افرادى انتخاب شوند، نه هر كس و در هر سطحى حاضر شود. «وَ اخْتارَ مُوسى‌»

2- مردن، از تحمّل حرف مردم آسانتر است. «لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِيَّايَ» (اى كاش! قبل از آمدن مردم به كوه طور، جان ما را مى‌گرفتى كه تحمّل اين‌كه بگويند: تو بهترين‌ها را برگزيدى و به قتلگاه بردى و آنان را نابود كردى و ...

سخت‌تر است.)

3- پيامبران در اعمال و رفتار خود، به ظاهر عمل مى‌كنند نه به علم غيب. از اين رو گاهى برگزيدگان انبيا نيز نالايق در مى‌آيند. «بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا»

4- گاهى آتش قهر الهى چنان فراگير است كه خشك و تر را با هم مى‌سوزاند.

«أَ تُهْلِكُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ» (خوبان را به خاطر سكوت و بى‌تفاوتى)

5- بلاها و حوادث، گاهى آزمايش الهى است، إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ‌ ... كه در آن افراد شناخته شد و انسانها از هم جدا مى‌شود. تُضِلُ‌ ... تَهْدِي‌

6- ستايش خداوند پيش از دعا، از آداب دعاست. «أَنْتَ وَلِيُّنا فَاغْفِرْ لَنا»

7- تا روح از آلودگى گناه پاك نشود، رحمت الهى نمى‌آيد. «فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا»

8- آمرزش و عفو الهى، (بر خلاف بخشش مردم كه يا با تأخير است، يا همراه با منّت و تحقير،) بهترين بخشايش‌هاست. «خَيْرُ الْغافِرِينَ»

«1». تفسير نورالثقلين.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 186

پانویس

  1. پرش به بالا تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع