نور (اسم الله): تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «لفظ '''«نور»''' در قرآن کریم ۴۱ بار آمده، و فقط در یک مورد وصف خداوند قرار گ...» ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
| سطر ۳: | سطر ۳: | ||
{{متن قرآن|«اَللّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ مَثَلُ نُورِهِ کمِشْکاة فِیها مِصْباحٌ اَلْمِصْباحُ فِى زُجاجَة اَلزُّجاجَةُ کأَنَّها کوْکبٌ دُرِّىٌّ یوقَدُ مِنْ شَجَرَة مُبارَکة زَیتُونَة لا شَرْقِیة وَ لاغَرْبیة یکادُ زَیتُها یُضىءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ على نُور یهْدِى اللّهُ لِنُورِهِ مَنْ یشاءُ وَ یضْرِبُ اللّهُ الأَمْثالَ لِلنّاسِ وَ اللّهُ بِکلِّ شَىء عَلِیمٌ}}»؛ ([[سوره نور]]/۳۵) «خدا نور آسمانها و زمین است، مثل نور او بسان چراغدانى<ref>«مشکات» غیر از «مصباح» است، دومى به معنى چراغ و اوّلى به معنى «چراغدان» است. اکنون باید دید مقصود از «چراغدان» چیست. تمدن صنعتى که تحولى در مسائل زندگى به وجود آورده، مصادیق قسمتى از مفاهیم را از ذهن ما گرفته است. با مراجعه به کتب لغت و تفاسیر روشن مى شود که در زمانهاى دیرینه در دیوار اتاق مجاور با حیاط طاقچه و یا روزنه اى مى ساختند و چراغ را در آن قرار مى دادند، و دو طرف آن را شیشه مى کردند تا هر دو نقطه (اتاق و حیاط) از آن نور بگیرد. نگارنده به خاطر دارد دورانى که هنوز استفاده از برق همگانى نشده بود در شبهاى تابستانى تبریز که پیوسته همراه با باد است، براى صیانت چراغ از طوفان و باد، چراغ را در «جاچراغى» ـ شیشه اى بزرگ به شکل مکعب ـ قرار مى دادند. در «لسان العرب» مى گوید: «کلّ کوّة لیست بنافذة مشکاة».</ref> است که در آن چراغى باشد، آن چراغ در درون شیشه، و آن شیشه بسان ستاره درخشنده، از روغن درخت پر برکت زیتون که نه شرقى است و نه غربى بر افروخته مى شود، نزدیک است روغن آن روشنى بخشد، هرچند آتشى به آن نرسد، نورى افزون بر نور دیگر، خدا هرکس را که بخواهد به سوى نور خود هدایت مى کند، خداوند براى انسانها مثالهایى مى آورد و خدا بر همه چیز آگاه است». | {{متن قرآن|«اَللّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ مَثَلُ نُورِهِ کمِشْکاة فِیها مِصْباحٌ اَلْمِصْباحُ فِى زُجاجَة اَلزُّجاجَةُ کأَنَّها کوْکبٌ دُرِّىٌّ یوقَدُ مِنْ شَجَرَة مُبارَکة زَیتُونَة لا شَرْقِیة وَ لاغَرْبیة یکادُ زَیتُها یُضىءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ على نُور یهْدِى اللّهُ لِنُورِهِ مَنْ یشاءُ وَ یضْرِبُ اللّهُ الأَمْثالَ لِلنّاسِ وَ اللّهُ بِکلِّ شَىء عَلِیمٌ}}»؛ ([[سوره نور]]/۳۵) «خدا نور آسمانها و زمین است، مثل نور او بسان چراغدانى<ref>«مشکات» غیر از «مصباح» است، دومى به معنى چراغ و اوّلى به معنى «چراغدان» است. اکنون باید دید مقصود از «چراغدان» چیست. تمدن صنعتى که تحولى در مسائل زندگى به وجود آورده، مصادیق قسمتى از مفاهیم را از ذهن ما گرفته است. با مراجعه به کتب لغت و تفاسیر روشن مى شود که در زمانهاى دیرینه در دیوار اتاق مجاور با حیاط طاقچه و یا روزنه اى مى ساختند و چراغ را در آن قرار مى دادند، و دو طرف آن را شیشه مى کردند تا هر دو نقطه (اتاق و حیاط) از آن نور بگیرد. نگارنده به خاطر دارد دورانى که هنوز استفاده از برق همگانى نشده بود در شبهاى تابستانى تبریز که پیوسته همراه با باد است، براى صیانت چراغ از طوفان و باد، چراغ را در «جاچراغى» ـ شیشه اى بزرگ به شکل مکعب ـ قرار مى دادند. در «لسان العرب» مى گوید: «کلّ کوّة لیست بنافذة مشکاة».</ref> است که در آن چراغى باشد، آن چراغ در درون شیشه، و آن شیشه بسان ستاره درخشنده، از روغن درخت پر برکت زیتون که نه شرقى است و نه غربى بر افروخته مى شود، نزدیک است روغن آن روشنى بخشد، هرچند آتشى به آن نرسد، نورى افزون بر نور دیگر، خدا هرکس را که بخواهد به سوى نور خود هدایت مى کند، خداوند براى انسانها مثالهایى مى آورد و خدا بر همه چیز آگاه است». | ||
| − | [[ابن فارس]] مى گوید: نور حاکى از روشنى است، و به روشنایى که به چشم مى تابد نور مى گویند، و آن روشنایى که از اجسامى مانند خورشید و ماه و ستارگان حاصل مى شود نیز نور نامیده مى شود، خلاصه هرچیزى که راه را روشن سازد، نور است. | + | [[ابن فارس]] مى گوید: نور حاکى از روشنى است، و به روشنایى که به چشم مى تابد نور مى گویند، و آن روشنایى که از اجسامى مانند خورشید و ماه و ستارگان حاصل مى شود نیز نور نامیده مى شود، خلاصه هرچیزى که راه را روشن سازد، نور است.<ref>مقاییس اللغة، ابن فارس، "نور".</ref> |
| − | ولى از نظر قرآن، نور معنى گسترده ترى دارد و آنچه را که راه سعادت را نیز روشن سازد، نور نامیده مى شود. | + | ولى از نظر قرآن، نور معنى گسترده ترى دارد و آنچه را که راه سعادت را نیز روشن سازد، نور نامیده مى شود. به خاطر این گسترشى که در معنى نور وجود دارد، قرآن کریم امور معنوى را که راه سعادت را مى نمایانند نور مى نامد، مانند: [[پیامبر]]، [[قرآن]]، [[تورات]] و [[ایمان]]، چنان که مى فرماید: |
| − | |||
| − | به خاطر این گسترشى که در معنى نور وجود دارد، قرآن کریم امور معنوى را که راه سعادت را مى نمایانند نور مى نامد، مانند: [[پیامبر]]، [[قرآن]]، [[تورات]] و [[ایمان]]، چنان که مى فرماید: | ||
*{{متن قرآن|«قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ»}}؛ ([[سوره مائده]]/۱۵) «از سوى خدا به سوى شما نور و کتاب روشنگر آمد». | *{{متن قرآن|«قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ»}}؛ ([[سوره مائده]]/۱۵) «از سوى خدا به سوى شما نور و کتاب روشنگر آمد». | ||
| سطر ۱۷: | سطر ۱۵: | ||
*{{متن قرآن|«اللّهُ وَلِىُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ...}}»؛ ([[سوره بقره]]/۲۵۷) «خداى ولى کسانى است که ایمان آورده اند، آنان را از تاریکى به سوى نور هدایت مى کند». | *{{متن قرآن|«اللّهُ وَلِىُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ...}}»؛ ([[سوره بقره]]/۲۵۷) «خداى ولى کسانى است که ایمان آورده اند، آنان را از تاریکى به سوى نور هدایت مى کند». | ||
| − | آیه اخیر در صدد بیان شأن خدا است و آن این که افراد مؤمن در پرتو ولایت خدا از کفر خارج شده و به وادى ایمان وارد مى شوند. | + | [[آیه]] اخیر در صدد بیان شأن خدا است و آن این که افراد مؤمن در پرتو [[ولایت]] خدا از [[کفر]] خارج شده و به وادى [[ایمان]] وارد مى شوند. |
مسلماً نور در محاورات عرب همان نور حسى است، ولى از طریق استعاره و مناسبتى که میان نور حسى و هدایت هاى الهى هست، هدایت هاى الهى و اسباب آنها نیز نور نامیده شده است. | مسلماً نور در محاورات عرب همان نور حسى است، ولى از طریق استعاره و مناسبتى که میان نور حسى و هدایت هاى الهى هست، هدایت هاى الهى و اسباب آنها نیز نور نامیده شده است. | ||
| − | در آیه | + | در آیه گذشته، [[خدا]] به عنوان «نور» معرفى شده است، و نکته آن این است که «نور» چیزى است که خود ظاهر است و اشیاى دیگر را نیز ظاهر مى سازد، و وجود خدا نیز همین گونه است، زیرا وجود خدا قائم به ذات و ظاهر به نفس است، و قیام و ظهور سایر موجودات به واسطه او است، و از آنجا که تعریف نور حسى، بر وجود خدا نیز منطبق است، خدا نور نامیده شده است. |
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | از | + | از آنجا که نور داراى مراتب است، از نور ضعیف گرفته تا متوسط و شدید، وجودى که ظاهر کننده اشیا است نیز داراى مراتب مختلف است، ولى در عین حال، وجود امکانى که خود روشنى بخش است، وابسته به نور [[واجب الوجود|واجب]] بوده و یک لحظه جدایى از منشأ، مایه نابودى آن است. |
| − | + | در آیه یاد شده، خدا نور آسمانها و زمین معرفى شده است، زیرا پدید آرنده آسمانها و زمین است. در این مورد سخنى را که قبلاً از [[امام حسین]] (علیهالسلام) نقل کردیم به یاد آرید: «أیکون لغیرک من الظهور ما لیس لک حتّى یکون هو المُظْهِر لک»؛<ref>دعاى عرفه، مفاتیح الجنان.</ref> آیا براى غیر تو ظهور و بروزى هست که براى تو نیست تا این که ظاهر کننده تو باشد؟ | |
| − | + | از اطلاق لفظ نور بر خدا مى توان نتیجه گرفت که وجود خدا آشکار است و هیچ نوع ابهامى به وجود او راه ندارد، او به خودى خود آشکار است، و ظهور اشیاى دیگر در پرتو او صورت مى گیرد، و به خاطر همین ظهور تکوینى است که تمام ذرات جهان تسبیح گوى او مى باشند، چنان که مى فرماید: {{متن قرآن|«أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ یسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِى السَّماواتِ والأَرضِ وَ الطَّیر صافّات کلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبیحَهُ...}}»؛ ([[سوره نور]]/۴۱) «ندیدى که آنچه در آسمانها و زمین است و مرغان پرواز کننده خدا را تسبیح مى کنند، و هر یک دعا و تسبیح خود را مى داند». | |
| − | + | هرگاه این موجودات، خدا را تسبیح مى گویند، طبعاً او را مى شناسند، زیرا تسبیح با جهل ونا آگاهى معنى ندارد، و از آیه دیگر استفاده مى شود تمام ذرات جهان هستى ثناگویان درگاه هستى مى باشند، هرچند انسان کیفیت آن را نمى داند، چنان که مى فرماید: {{متن قرآن|«...وَ إِنْ مِنْ شَىء إِلاّ یسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ...}}»؛ ([[سوره اسراء]]/۴۴) «چیزى نیست مگر این که با ستایش خود خدا را تنزیه کنند، ولى شما تنزیه آنها را نمى فهمید». | |
==پانویس== | ==پانویس== | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۵:۴۲
لفظ «نور» در قرآن کریم ۴۱ بار آمده، و فقط در یک مورد وصف خداوند قرار گرفته است، چنانکه مىفرماید:
«اَللّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ مَثَلُ نُورِهِ کمِشْکاة فِیها مِصْباحٌ اَلْمِصْباحُ فِى زُجاجَة اَلزُّجاجَةُ کأَنَّها کوْکبٌ دُرِّىٌّ یوقَدُ مِنْ شَجَرَة مُبارَکة زَیتُونَة لا شَرْقِیة وَ لاغَرْبیة یکادُ زَیتُها یُضىءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ على نُور یهْدِى اللّهُ لِنُورِهِ مَنْ یشاءُ وَ یضْرِبُ اللّهُ الأَمْثالَ لِلنّاسِ وَ اللّهُ بِکلِّ شَىء عَلِیمٌ»؛ (سوره نور/۳۵) «خدا نور آسمانها و زمین است، مثل نور او بسان چراغدانى[۱] است که در آن چراغى باشد، آن چراغ در درون شیشه، و آن شیشه بسان ستاره درخشنده، از روغن درخت پر برکت زیتون که نه شرقى است و نه غربى بر افروخته مى شود، نزدیک است روغن آن روشنى بخشد، هرچند آتشى به آن نرسد، نورى افزون بر نور دیگر، خدا هرکس را که بخواهد به سوى نور خود هدایت مى کند، خداوند براى انسانها مثالهایى مى آورد و خدا بر همه چیز آگاه است».
ابن فارس مى گوید: نور حاکى از روشنى است، و به روشنایى که به چشم مى تابد نور مى گویند، و آن روشنایى که از اجسامى مانند خورشید و ماه و ستارگان حاصل مى شود نیز نور نامیده مى شود، خلاصه هرچیزى که راه را روشن سازد، نور است.[۲]
ولى از نظر قرآن، نور معنى گسترده ترى دارد و آنچه را که راه سعادت را نیز روشن سازد، نور نامیده مى شود. به خاطر این گسترشى که در معنى نور وجود دارد، قرآن کریم امور معنوى را که راه سعادت را مى نمایانند نور مى نامد، مانند: پیامبر، قرآن، تورات و ایمان، چنان که مى فرماید:
- «قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ»؛ (سوره مائده/۱۵) «از سوى خدا به سوى شما نور و کتاب روشنگر آمد».
- «...وَ أَنْزَلْنا إِلَیکمْ نُوراً مُبیناً»؛ (سوره نساء/۱۷۴) «به سوى شما نور روشنى بخش نازل نمودیم».
- «إِنّا أَنْزَلْنَا التَوراة فِیها هدىً وَ نور...»؛ (سوره مائده/۴۴) «ما تورات که در آن راهنمایى و روشنایى است نازل کردیم».
- «اللّهُ وَلِىُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ...»؛ (سوره بقره/۲۵۷) «خداى ولى کسانى است که ایمان آورده اند، آنان را از تاریکى به سوى نور هدایت مى کند».
آیه اخیر در صدد بیان شأن خدا است و آن این که افراد مؤمن در پرتو ولایت خدا از کفر خارج شده و به وادى ایمان وارد مى شوند.
مسلماً نور در محاورات عرب همان نور حسى است، ولى از طریق استعاره و مناسبتى که میان نور حسى و هدایت هاى الهى هست، هدایت هاى الهى و اسباب آنها نیز نور نامیده شده است.
در آیه گذشته، خدا به عنوان «نور» معرفى شده است، و نکته آن این است که «نور» چیزى است که خود ظاهر است و اشیاى دیگر را نیز ظاهر مى سازد، و وجود خدا نیز همین گونه است، زیرا وجود خدا قائم به ذات و ظاهر به نفس است، و قیام و ظهور سایر موجودات به واسطه او است، و از آنجا که تعریف نور حسى، بر وجود خدا نیز منطبق است، خدا نور نامیده شده است.
از آنجا که نور داراى مراتب است، از نور ضعیف گرفته تا متوسط و شدید، وجودى که ظاهر کننده اشیا است نیز داراى مراتب مختلف است، ولى در عین حال، وجود امکانى که خود روشنى بخش است، وابسته به نور واجب بوده و یک لحظه جدایى از منشأ، مایه نابودى آن است.
در آیه یاد شده، خدا نور آسمانها و زمین معرفى شده است، زیرا پدید آرنده آسمانها و زمین است. در این مورد سخنى را که قبلاً از امام حسین (علیهالسلام) نقل کردیم به یاد آرید: «أیکون لغیرک من الظهور ما لیس لک حتّى یکون هو المُظْهِر لک»؛[۳] آیا براى غیر تو ظهور و بروزى هست که براى تو نیست تا این که ظاهر کننده تو باشد؟
از اطلاق لفظ نور بر خدا مى توان نتیجه گرفت که وجود خدا آشکار است و هیچ نوع ابهامى به وجود او راه ندارد، او به خودى خود آشکار است، و ظهور اشیاى دیگر در پرتو او صورت مى گیرد، و به خاطر همین ظهور تکوینى است که تمام ذرات جهان تسبیح گوى او مى باشند، چنان که مى فرماید: «أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ یسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِى السَّماواتِ والأَرضِ وَ الطَّیر صافّات کلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبیحَهُ...»؛ (سوره نور/۴۱) «ندیدى که آنچه در آسمانها و زمین است و مرغان پرواز کننده خدا را تسبیح مى کنند، و هر یک دعا و تسبیح خود را مى داند».
هرگاه این موجودات، خدا را تسبیح مى گویند، طبعاً او را مى شناسند، زیرا تسبیح با جهل ونا آگاهى معنى ندارد، و از آیه دیگر استفاده مى شود تمام ذرات جهان هستى ثناگویان درگاه هستى مى باشند، هرچند انسان کیفیت آن را نمى داند، چنان که مى فرماید: «...وَ إِنْ مِنْ شَىء إِلاّ یسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ...»؛ (سوره اسراء/۴۴) «چیزى نیست مگر این که با ستایش خود خدا را تنزیه کنند، ولى شما تنزیه آنها را نمى فهمید».
پانویس
- ↑ «مشکات» غیر از «مصباح» است، دومى به معنى چراغ و اوّلى به معنى «چراغدان» است. اکنون باید دید مقصود از «چراغدان» چیست. تمدن صنعتى که تحولى در مسائل زندگى به وجود آورده، مصادیق قسمتى از مفاهیم را از ذهن ما گرفته است. با مراجعه به کتب لغت و تفاسیر روشن مى شود که در زمانهاى دیرینه در دیوار اتاق مجاور با حیاط طاقچه و یا روزنه اى مى ساختند و چراغ را در آن قرار مى دادند، و دو طرف آن را شیشه مى کردند تا هر دو نقطه (اتاق و حیاط) از آن نور بگیرد. نگارنده به خاطر دارد دورانى که هنوز استفاده از برق همگانى نشده بود در شبهاى تابستانى تبریز که پیوسته همراه با باد است، براى صیانت چراغ از طوفان و باد، چراغ را در «جاچراغى» ـ شیشه اى بزرگ به شکل مکعب ـ قرار مى دادند. در «لسان العرب» مى گوید: «کلّ کوّة لیست بنافذة مشکاة».
- ↑ مقاییس اللغة، ابن فارس، "نور".
- ↑ دعاى عرفه، مفاتیح الجنان.
منابع
- منشور جاوید، آیت الله جعفر سبحانی، ج ۲، ص ۳۷۶-۳۷۳.




