سوره انفال: تفاوت بین نسخهها
جز |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز |
||
(۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | نام | + | {{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}} |
+ | {{شناسنامه سوره | ||
+ | |نام=انفال | ||
+ | |قبلی=اعراف | ||
+ | |بعدی=توبه | ||
+ | |شماره=۸ | ||
+ | |جزء=۹و۱۰ | ||
+ | |محل نزول=مدینه | ||
+ | |ترتیب نزول=۸۸ | ||
+ | |تعداد آیه=۷۵ | ||
+ | }} | ||
+ | '''سوره انفال''' هشتمین [[سوره]] از سوره های [[قرآن کریم]] و دارای ۷۵ [[آیه]] است. زمان [[نزول قرآن|نزول]] این سوره، ۱۹ ماه پس از [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت]] و بعد از [[جنگ بدر]] بوده است. | ||
− | + | ==نزول سوره== | |
− | + | «سوره انفال» به اتفاق همه مفسران [[سوره های مکی و مدنی|مدنى]] است،<ref> زادالمسیر، ج ۳، ص ۳۱۶؛ نهجالبیان، ج ۲، ص ۳۷۸؛ بصائرذوى التمییز، ج ۱، ص ۲۲۲.</ref> مگر ۷ [[آیه]] آن، که [[ابن عباس|ابن عباس]] آنها را مدنى نمىداند. این [[سوره]] هشتمین سوره در ترتیب مصحف است که بین دو [[سوره اعراف]] و [[سوره توبه]] قرار گرفته است و هشتاد و هشتمین سوره در [[ترتیب نزول سوره ها|ترتیب نزول]] است که پس از [[سوره بقره]] و پیش از [[سوره آل عمران]] نازل شده است<ref> مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۱۳؛ التمهید، ج ۱، ص ۱۳۷.</ref> و با فرض نزول ۸۶ سوره در [[مکه|مکه]]،<ref> الاتقان، ج ۱، ص ۲۰؛ التمهید، ج ۱، ص ۱۳۷.</ref> این سوره، دومین سورهاى است که در [[مدینه]] نازل شده است.<ref> همان.</ref> | |
− | + | با این حال آراى دیگر، آن را اولین،<ref> روض الجنان، ج ۹، ص ۵۴.</ref> سومین، چهارمین و پنجمین سوره مدنى معرفى کرده است؛<ref> الاتقان، ج ۱، ص ۱۸ـ۲۰؛ التحریر والتنویر، ج ۹، ص ۲۴۶؛ التفسیر الحدیث، ج ۷، ص ۷.</ref> ولى با توجه به آیات ۲۱۷ ـ ۲۱۸ [[سوره بقره]] که اولین سوره مدنى و ناظر به [[سریه عبدالله بن جحش]] و مربوط به زمانى قبل از [[جنگ بدر]] است<ref> اسبابالنزول، ص ۶۱ـ۶۲؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۵۵۱، ۵۵۳.</ref> و این که نزول سوره انفال پس از جنگ بدر بوده، نظر نخست ترجیح دارد.<ref> التفسیر الحدیث، ج ۷، ص ۸.</ref> | |
− | + | البته به سبب تنوع و گستردگى موضوعات در سوره بقره احتمال نزول بخشهایى از آن به دنبال [[سوره انفال]] قوى به نظر مىرسد، زیرا سوره بقره به یکباره نازل نشده است، ولى وقتى گفته مىشود: سورهاى پس از سوره دیگر نازل شده است مقصود اوایل سورههاست.<ref> فى ظلال القرآن، ج ۳، ص ۱۴۲۹؛ التحریر والتنویر، ج ۹، ص ۲۴۶.</ref> | |
− | + | برخى، آیات ۳۰ ـ ۳۶ این سوره را [[سوره های مکی و مدنی|مکى]] دانستهاند،<ref> تفسیر الجلالین، ص ۱۸۰.</ref> شاید به این دلیل که آن آیات از رخدادهاى [[مکه]] گزارش داده است؛ اما این نظر پذیرفته نیست، زیرا افزون بر وجود روایت صحیح دال بر مدنى بودن این آیات، آیات فراوانى از این دست وجود دارد که در [[مدینه]] نازل شده؛ اما ناظر به حوادث پیش از هجرت در مکه است، مانند [[آیه 26 سوره انفال|آیه ۲۶]] همین سوره که از ایام ضعف مسلمانان در مکه سخن گفته است.<ref> فىظلال القرآن، ج ۳، ص ۱۴۳۰؛ المکى والمدنى فىالقرآن، ج ۲، ص ۵۴۴ـ۵۶۷.</ref> افزون بر این، این نظر با انسجام و هماهنگى موجود میان آیات این سوره ناسازگار است.<ref> التفسیر الحدیث، ج ۷، ص ۷؛ المیزان، ج ۹، ص ۸.</ref> ادعاى مکى بودن [[آیه 64 سوره انفال|آیه ۶۴]] نیز به سبب وحدت [[سیاق آیات|سیاق]] و روایاتِ مخالف، پذیرفتنى نیست.<ref> التمهید، ج ۱، ص ۲۲۸.</ref> | |
− | + | ==آیات سوره انفال== | |
+ | سوره انفال در مصحفهاى رایج که آیاتش به سبک [[کوفه|کوفى]] تنظیم شده،<ref> تاریخ قرآن، ص ۵۷۰.</ref> داراى ۷۵ [[آیه]]<ref> فى ظلال القرآن، ج ۳، ص ۱۴۲۹؛ التحریر والتنویر، ج ۹، ص ۲۴۴.</ref> و ۱۲۴۳ کلمه است.<ref> المعجم الاحصایى، ج ۱، ص ۳۰۱.</ref> قاریان [[شام]] با وقف کردن بر «ثُمَ یغلبون» در [[آیه 36 سوره انفال|آیه ۳۶]] و «مفعولا» در [[آیه 42 سوره انفال|آیه ۴۲]]، آن دو را آیهاى مستقل شمرده، شمار آیات این سوره را ۷۷ دانستهاند. [[بصره|بصریها]] نیز هر چند مانند شامیها دو مورد یاد شده را آیهاى مستقل شمردهاند؛ ولى با یک آیه قرار دادن آیات ۶۲ ـ ۶۳، شمار آیات سوره را ۷۶ دانستهاند. [[حجاز|حجازیها]] فقط در آیه ۴۲ با کوفیها مخالفت کردهاند و با وقف کردن بر «مَفعُولا» در آیه ۴۲، آن را آیهاى مستقل دانسته، در نتیجه شمار آیات سوره را به ۷۶ رساندهاند.<ref> البیان فى عد آى القرآن، ص ۱۵۸؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۷۹۴؛ بصائر ذوى التمییز، ج ۱، ص ۲۲۲.</ref> | ||
− | + | این [[سوره]] از زمان [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلى الله علیه و آله و [[صحابه]] به «انفال» شهرت داشته است، زیرا در نخستین آیه آن این واژه دو بار تکرار و درباره آن سخن گفته شده است.<ref> بصائرذوى التمییز، ج ۱، ص ۲۲۲؛ التحریر والتنویر، ج ۹، ص ۲۴۵.</ref> این سوره «بدر» نیز نامیده شده، چون درباره [[غزوه بدر|جنگ بدر]] نازل شده است.<ref> همان؛ الاتقان، ج ۱، ص ۱۱۹.</ref> در برخى نقلها از آن به «سورةالجهاد» یاد شده است زیرا پس از نزول این سوره، پیامبر [[تلاوت قرآن|تلاوت]] آن را در جنگها براى تقویت روحیه رزمندگان [[سنت]] قرار داد. این رویه در زمان [[خلفای نخستین|خلفا]] نیز ادامه داشته است.<ref> تاریخ دمشق، ج ۶۰، ص ۱۴۵؛ تاریخ طبرى، ج ۳، ص ۱۹۹؛ تفسیر بقاعى، ج ۳، ص ۱۸۲.</ref> | |
− | + | روایات درباره این که [[سوره انفال]] و [[سوره توبه]] هر یک سورهاى مستقل اند یا سوره توبه متمم سوره انفال است، اختلاف دارد.<ref> تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۷۳؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص ۱۲۰؛ المیزان، ج ۹، ص ۱۴۹ ـ ۱۵۰.</ref> فاصله نشدن [[آیه تسمیه|بسم اللّه]] بین این دو سوره سبب شده است تا برخى آن دو را یک سوره بدانند.<ref> روح المعانى، مج ۶، ج ۱۰، ص ۲۳۰.</ref> به هر روى این دو سوره «قرینتین» خوانده شده<ref> الدرالمنثور، ج ۴، ص ۱۲۰.</ref> و در تقسیمبندى سورهها، هفتمین عضو مجموعه «[[سبع طوال|السبع الطوال]]» به شمار آمده است، هر چند بنا به نظر برخى، این دو سوره از این مجموعه خارج و [[سوره یونس]] هفتمین عضو این مجموعه است.<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص ۲۱۶؛ روح المعانى، مج ۶، ج ۱۰، ص ۲۳۰ـ۲۳۲.</ref> | |
− | درباره | + | درباره پیوند این سوره با سوره پیشین ([[سوره اعراف]]) گفتهاند: چون خداوند در سوره اعراف داستانهاى [[پیامبران|انبیاء]] علیهمالسلام را بیان کرد و در پایان آن از [[پیامبر اسلام]] صلى الله علیه و آله یاد کرد، سوره انفال را با یاد آن حضرت شروع کرد و سپس در ادامه آن به ماجراهایى که بین آن حضرت و قومش واقع شده است، پرداخت.<ref> مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۹۴؛ المنیر، ج ۹، ص ۲۳۶.</ref> |
− | + | بسیارى معتقدند [[آیه 65 سوره انفال|آیه ۶۵]] این سوره با آیه پس از آن [[نسخ]] شده است،<ref> جامع البیان، مج ۶، ج ۱۰، ص ۵۰ـ۵۴؛ فتح المنان، ص ۳۱۱ـ۳۱۵؛ النسخ فى القرآن، ج ۲، ص ۸۲۸.</ref> حتى برخى ادعاى [[اجماع]] بر نسخ آن کردهاند<ref> التبیان، ج ۵، ص ۱۵۴؛ روض الجنان، ج ۹، ص ۱۴۷.</ref> زیرا در آیه اول، خداوند فرمان مىدهد که هر مسلمان باید در [[جهاد]] در برابر ۱۰ کافر پایدارى کند، ولى در آیه دوم این نسبت به دو برابر تقلیل یافته است؛ ولى جمعى نسخ را نپذیرفته و هر دو حکم را ثابت مىدانند و مىگویند: این دو حکم مربوط به دو گروه مختلف با شرایط متفاوت است؛ حکم نخست براى زمانى است که غالب افراد مسلمان خودساخته و قوى الایمان باشند و حکم دوم مربوط به زمانى است که وضعیت مسلمانان از جهت قوت [[ایمان]] چنین نباشد،<ref> نمونه، ج ۹، ص ۲۳۹.</ref> افزون بر این، برخى آیات ۱، ۳۳، ۳۹، ۶۱ و ۷۲ این سوره را نیز [[ناسخ و منسوخ|منسوخ]] دانستهاند،<ref> قلائدالمرجان، ص ۱۱۱ـ۱۱۳؛ التمهید، ج ۲، ص ۳۵۲ـ۳۵۵.</ref> لیکن صحت این ادعاها قویاً مورد تردید است.<ref> الاتقان، ج ۲، ص ۴۵ـ۵۲؛ البیان، ص ۲۸۷، ۳۵۲.</ref> | |
− | + | آیات نامدار سوره انفال نیز عبارتند از: آیه اول آن به نام «[[آیه انفال|آیه انفال]]»، آیه ۴۱ به «[[آیه خمس]]»، آیه ۶۱ به «آیه سَلْم»، آیه ۶۲ به «[[آیه نصر|آیه نَصْر]]»، آیات ۶۵ و ۶۶ به «[[آیه عدد مقاتلین|آیه عدد مقاتلین]]» و آیه ۷۲ به «[[آیه توارث بالایمان|آیه توارث بالایمان]]» نامگذارى شده اند. | |
− | + | ==غرض و محتواى سوره== | |
− | + | سوره انفال در سال دوم هجرى و پس از پیروزى مسلمانان در [[غزوه بدر|جنگ بدر]] و حل مشکلاتى که در این باره براى مسلمانان پیش آمده بود، نازل شد<ref> المیزان، ج ۹، ص ۴.</ref> و در آن ضمن اشاره به رخداد جنگ بدر و حوادثى که به وقوع این پیروزى سرنوشتساز انجامید از [[امدادهای غیبی|امدادهاى غیبى]] خداوند یاد مىکند. | |
− | + | [[سیاق آیات|سیاق]] [[سوره انفال]] نشان مىدهد که غرض اصلى آن بیان شرایط بهرهمندى مؤمنان از امدادهاى غیبى و نصرت الهى است که مهمترین شرط آن، اطاعت از [[الله|خدا]] و [[پیامبر اسلام|رسول]] است و در کنار آن به نتایج این اطاعت و پیامدهاى سرپیچى از فرمان خداوند اشاره مىکند. | |
− | + | آیات نخست سوره انفال (۱ ـ ۴) به بیان حکم خداوند درباره «[[انفال]]» و وظایف مؤمنان و ویژگیهاى آنان اختصاص دارد و به آنان یادآور مىشود که (با این پیروزى) از مسیر [[تقوا]] و [[توحید]] و اطاعت [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلى الله علیه و آله خارج نشوند و با یکدیگر سازش کنند. | |
− | + | آنگاه براى مؤمنان صفاتى همچون هراس از عظمت الهى، افزایش [[ایمان]] بر اثر استماع آیات خدا،<ref> مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۹۸ـ۷۹۹.</ref> [[توکل|توکل]]، برپا داشتن [[نماز]] و [[انفاق]] از مال را ذکر مىکند؛ صفاتى که همگى در آماده کردن نفس براى تقوا، [[اصلاح ذات البین]] و اطاعت از خدا و رسولش مؤثر است. | |
− | + | نظم آیات سوره از [[آیه 5 سوره انفال|آیه ۵]] تا انتهاى آن چنین است که ابتدا در هر فرازى برخى از امدادهاى غیبى الهى را بیان مىکند و سپس بر بخشى از وظایف مؤمنان که لازمه استمرار نصرت و یارى الهى است تأکید مىکند یا به فرجام شوم [[کفر|کافران]] و [[نفاق|منافقان]] و خصلتهایى که موجب عذاب و دورى آنان از رحمت و نصرت الهى شده است، اشاره مىکند. | |
− | + | آیات ۵-۸ به نخستین نمونه از امدادهاى غیبى، یعنى خارج شدن [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلى الله علیه و آله به امر الهى از [[مدینه]] و آماده شدن ایشان براى جنگ با کفار [[قریش]]، اشاره مىکند. این اقدام در حالى صورت گرفت که بسیارى از مؤمنان از ترس [[مرگ]] و احساس ناتوانى در برابر لشکریان دشمن، از چنین اقدامى بیمناک و علاقمند بودند که یا اصلاً درگیرى صورت نگیرد یا دست کم به جاى جنگ با لشکریان قریش به کاروان تجارتى آنها یورش برند؛ اما خداوند زمینهاى فراهم کرد تا [[جنگ بدر]] که نقطه عطفى در پیروزیهاى بعدى مسلمانان به شمار مىرفت صورت گیرد و با پیروزى آنان، [[حق]] تقویت و ریشه کافران قطع شود. | |
− | + | آیات ۹ ـ ۱۴ به دومین و سومین امداد الهى در [[جنگ بدر]] مىپردازد. به گزارش این آیات دومین امداد غیبى و یارى الهى زمانى نمایان شد که به سبب کثرت نفرات دشمن و فزونى تجهیزات آنان، عرصه بر مؤمنان تنگ شده بود و پیامبر صلى الله علیه و آله و یارانش از خداوند تقاضاى کمک مىکردند و در این هنگام خداوند ۱۰۰۰ [[فرشته]] را به کمک مؤمنان فرستاد. با نزول فرشتگان آرامش و اطمینان به اردوگاه مسلمانان بازگشت و رعب و وحشت سراپاى کافران را فراگرفت. این آرامش چنان بود که خواب مؤمنان را فراگرفت و به آنان قدرت و توان مجددى بخشید. | |
− | + | سومین امداد الهى، باران رحمت الهى بود که به صورت غیرمنتظره بارید و موجب شد که مسلمانان که به آب دسترسى نداشتند، سیراب شوند و امکان [[غسل]] و [[وضو]] براى آنان فراهم شود و ثبات قدم یابند. | |
− | + | در آیات ۱۵ـ۲۹ از مؤمنان مىخواهد وقتى با گروه فراوانى از دشمنان مواجه مىشوند به آنان پشت نکنند، مگر براى تهاجم مجدد یا پیوستن به گروهى از مجاهدان، از خدا و پیامبرش اطاعت کرده و از اوامر و نواهى او روى برنگردانند و به سخنان او گوش دهند، به معارف [[توحید|توحیدى]] که باعث حیات فردى و اجتماعى انسانهاست توجه کرده، دعوت خدا و رسولش را اجابت کنند و بدانند که دور شدن از عبودیت خدا فتنههاى بسیارى را در جامعه اسلامى دامن مىزند، به خدا و رسولش [[خیانت]] نکنند و مبادا به بهانه حفظ اموال و فرزندانشان دست از حمایت [[دین]] بردارند و [[تقوا]] پیشه کنند تا خداوند نیز قدرت تشخیص [[حق]] از [[باطل]] را به آنان عنایت کند. | |
− | + | آیات ۳۰ ـ ۴۰ به ترسیم چهارمین تابلو از امدادهاى غیبى الهى و نصرت او به مؤمنان مىپردازد و چهره واقعى مخالفان پیامبر را که همه توان و امکانات خود را براى جلوگیرى از رشد دعوت پیامبر صلى الله علیه و آله بکار گرفتند، افشا مىکند. آنان نقشه مىکشیدند تا پیامبر را به زندان افکنند یا بکشند یا از [[مکه]] اخراج کنند؛ ولى هیچ یک از توطئههاى آنان کارساز نشد و نتوانستند به اهداف خود دست یابند. ادامه آیات، دلایل شکست و ناکامى آنها را بر اثر امورى همچون حقستیزى به سخره گرفتن اعمال عبادى، جلوگیرى از گرویدن مردم به آیین توحیدى و هزینه کردن در این راه مىداند و به آنان یادآور مىشود که یا از مخالفت دست بردارند یا خود را براى نابودى و شکست آماده کنند. | |
− | + | در آیات ۴۱ ـ ۴۴ حکم خداوند را درباره غنایم جنگى با تفصیل بیشترى یادآورى و اعلام مىکند که ۵۱ از غنایم را باید در راه خدا و رسولش و نیازمندان (یتیمان، مسکینان، در راهماندگان) هزینه کنید و بدین وسیله [[ایمان]] خود را به خدا و تعالیم پیامبر صلى الله علیه و آله نشان دهید تا خداوند نیز لطف خود را شامل حال شما گرداند. آنگاه سه نمونه دیگر از امدادهاى الهى را که به برکت پایبندى مؤمنان به اصل [[توحید]] و اطاعت از رسول خدا فراهم آمده است، یادآور مىشود تا آنان را به اجراى این حکم الهى نیز تشویق کند. | |
− | + | پنجمین، ششمین و هفتمین امداد غیبى که در این سوره از آن یاد شده است به مقدمات [[غزوه بدر|جنگ بدر]] مربوط مىشود و مىفرماید: اگر شما با محاسبات عادى خود مىخواستید عمل کنید قطعاً از جنگ خوددارى مىکردید زیرا بیشتر مسلمانان تحت تأثیر موقعیت ضعیف و کمبود نفرات خود و امکانات و نفرات گسترده دشمن قرار داشتند؛ اما خداوند حوادثى را پیش آورد که برترى ظاهرى آنها در نظر مؤمنان اندک جلوه کند و هر دو گروه بر انجام جنگ مصمم شوند تا کارى که مىبایست انجام گیرد، تحقق بخشد و در پرتو این پیروزى غیرمنتظره و [[معجزه]] آسا، حق از باطل شناخته شود. | |
− | در | + | نخستین حادثه این بود که کاروان تجارى [[مکه|مکه]] توانست با تغییر مسیر از دست مسلمانان بگریزد و چون کافران در موقعیت برترى قرار داشتند، مسلمانان نیز از این تصمیم استقبال مىکردند؛ اما برخلاف تصمیم اولیه هر دو گروه، موقعیت براى وقوع درگیرى نظامى فراهم شد. براى جلوگیرى از سستى مسلمانان و ایجاد اختلاف میان آنان نیز، خداوند لشکر کافران را در دیدگان مسلمانان اندک و ناچیز جلوه داد و پیش از آن نیز لشکریان دشمن را در خواب به پیامبر صلى الله علیه و آله، اندک و ناتوان نشان داد و مژده فتح و پیروزى به مسلمین داد. بدین وسیله همه چیز براى آغاز جنگ آماده شد تا به یارى خداوند، مسلمانان به پیروزى بىنظیرى دست یابند. |
− | + | آیات ۴۵ ـ ۵۵ بخشى دیگر از وظایف مسلمانان را ذکر مىکند و از آنان مىخواهد تا اگر در برابر گروهى از دشمنان قرار گرفتند با یاد خدا در برابر آنان ثابت قدم و استوار باشند و در پرتو اطاعت از خدا و رسولش از نزاع و اختلاف بپرهیزند تا قدرت و عزت آنان از بین نرود.<ref> مجمع البیان، ج ۴، ص ۸۴۲؛ المیزان، ج ۹، ص ۹۴.</ref> | |
− | + | رفتارهاى ناپسند و خودخواهانه کافران و منافقان را تکرار نکنند که به سرنوشت آنها دچار مىشوند. آنان با غرور و سرمستى و به قصد خودنمایى به میدان جنگ آمده، خود را شکستناپذیر مىدانستند و به پیمانهاى خود پایبند نبودند و حقطلبان را تحقیر مىکردند؛ اما سرانجام با ذلت و عذاب جان داده به سرنوشت قوم [[فرعون]] دچار شدند. آرى خداوند نعمتى را که بر قومى ارزانى داشت، تغییر نمىدهد، مگر آن که خود با اعمال ناشایست آن را تغییر دهند و به مؤمنین توصیه مىکند کارى نکنید که خداوند نعمت و یارى خود را از شما دریغ کند. | |
− | + | آیات بعدى (۵۵ ـ ۷۵) روش مقابله با دشمنان حیلهگر و پیمانشکن را در زمان جنگ و صلح به مسلمانان یادآور مىشود و به آنان مىگوید: با پیمانشکنان به سختى برخورد کنید و اگر به آنها دست یافتید آنان را تار و مار کنید و اگر از خیانت آنها بیم دارید، پیمان خود را با آنان لغو کنید. آمادگى نظامى خود را همواره در برابر دشمنان حفظ کنید و اسبهاى ورزیده و سایر امکانات مورد نیاز را فراهم آورید، البته تا زمانى که آنان به صلح و آرامش تمایل دارند شما نیز با آنها کارزار نکنید. | |
− | + | آنگاه از [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلى الله علیه و آله مىخواهد تا مؤمنان را به جنگ با کافران تشویق کند و به آنان یادآور مىشود که اگر [[ایمان]] و [[استقامت]] داشته باشند، هر ۱۰۰ نفر از آنها توانایى مقابله با ۱۰۰۰ نفر از کافران را خواهد داشت، گرچه هماکنون بر اثر ضعف ایمانى<ref> مجمع البیان، ج ۴، ص ۸۵۶؛ المیزان، ج ۹، ص ۱۲۳.</ref> برخى مسلمانان هر ۱۰۰ نفر از آنها تنها در برابر ۲۰۰ نفر از کافران یاراى مقاومت دارد. سپس نمونهاى از نشانههاى [[دنیاطلبی|دنیاطلبى]] و ضعف ایمان مسلمانان را که بر اثر آن، توانایى مقابله آنان با کافران کاهش یافته ذکر مىکند. | |
− | + | در بحبوحه جنگ و قبل از آن که شدت جنگ فرو نشیند، برخى از مسلمانان به گرفتن اسیر اقدام کردند تا پس از پایان جنگ بتوانند در برابر آزاد ساختن آنها مبالغى از خویشاوندان اسیران دریافت کنند. بىتردید گرفتن اسیر در میدان جنگ، قدرت تهاجمى مسلمانان را کاهش داده و شمارى از آنها به جاى نبرد، باید به مراقبت از اسیران بپردازند، آن هم در شرایطى که از ابتدا شمار مسلمانان از کافران کمتر بود و اگر قضاى الهى به یارى مسلمانان تعلق نگرفته بود، چه بسا کافران به سبب همین اشتباه بر مسلمانان چیره شده، ضربه سختى به آنان مىزدند. | |
− | + | آیات پایانى سوره همچون آیات آغازین آن، از مؤمنان مىخواهد یکدیگر را یارى دهند و به آنان محبت داشته باشند و در این رابطه تفاوتى میان مؤمنان مهاجر و غیرمهاجر نیست؛ اما رشته دوستى مؤمنان و کافران باید گسسته شود (آیات ۷۵ ـ ۷۲). | |
− | + | ==فضیلت سوره انفال== | |
− | + | از [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلى الله علیه و آله روایت شده است که هر کس [[سوره انفال]] را بخواند، خداوند پاداش [[روزه|روزهدارِ]] نمازگزار به او عطا مىکند.<ref> بصائر ذوى التمییز، ج ۱، ص ۲۲۶.</ref> | |
− | در | + | از [[امام صادق]] علیهالسلام نیز نقل است که هر کس سوره انفال و [[سوره توبه|برائت]] را هر ماه [[تلاوت قرآن|تلاوت]] کند، [[نفاق]] در دل او داخل نشود و از [[شیعه|شیعیان]] واقعى [[امیرالمومنین|امیرمؤمنان]] علیهالسلام باشد<ref> ثواب الاعمال، ص ۱۰۶، ۲۳۷.</ref> و در روز [[قیامت]] همراه شیعیان آن حضرت از سفرههاى [[بهشت]] بهرهمند شود تا مردمان از حساب فارغ شوند.<ref> تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۷۳؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۷۹۴.</ref> |
− | + | ==پانویس== | |
+ | <references /> | ||
− | + | ==منابع== | |
− | + | *سید عبدالرسول حسینىزاده، محمد خامهگر؛ دائرة المعارف قرآن کریم، جلد ۵، صفحه ۲۴-۳۰. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | ==پیوست== | |
+ | [[سوره انفال/متن و ترجمه|'''سوره انفال/متن و ترجمه''']] | ||
+ | {{فهرست سوره های قرآن | ||
+ | |سوره=۸.[[سوره انفال|الأنفال]] | ||
+ | |قبلی=۷.[[سوره اعراف|الأعراف]] | ||
+ | |بعدی=۹.[[سوره توبه|التوبة]] | ||
+ | }} | ||
+ | {{قرآن}} | ||
[[رده: سوره های قرآن]] | [[رده: سوره های قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۳۲
<<اعراف | انفال | توبه>> | ||||||||||||||||||||||||
|
سوره انفال هشتمین سوره از سوره های قرآن کریم و دارای ۷۵ آیه است. زمان نزول این سوره، ۱۹ ماه پس از هجرت و بعد از جنگ بدر بوده است.
محتویات
نزول سوره
«سوره انفال» به اتفاق همه مفسران مدنى است،[۱] مگر ۷ آیه آن، که ابن عباس آنها را مدنى نمىداند. این سوره هشتمین سوره در ترتیب مصحف است که بین دو سوره اعراف و سوره توبه قرار گرفته است و هشتاد و هشتمین سوره در ترتیب نزول است که پس از سوره بقره و پیش از سوره آل عمران نازل شده است[۲] و با فرض نزول ۸۶ سوره در مکه،[۳] این سوره، دومین سورهاى است که در مدینه نازل شده است.[۴]
با این حال آراى دیگر، آن را اولین،[۵] سومین، چهارمین و پنجمین سوره مدنى معرفى کرده است؛[۶] ولى با توجه به آیات ۲۱۷ ـ ۲۱۸ سوره بقره که اولین سوره مدنى و ناظر به سریه عبدالله بن جحش و مربوط به زمانى قبل از جنگ بدر است[۷] و این که نزول سوره انفال پس از جنگ بدر بوده، نظر نخست ترجیح دارد.[۸]
البته به سبب تنوع و گستردگى موضوعات در سوره بقره احتمال نزول بخشهایى از آن به دنبال سوره انفال قوى به نظر مىرسد، زیرا سوره بقره به یکباره نازل نشده است، ولى وقتى گفته مىشود: سورهاى پس از سوره دیگر نازل شده است مقصود اوایل سورههاست.[۹]
برخى، آیات ۳۰ ـ ۳۶ این سوره را مکى دانستهاند،[۱۰] شاید به این دلیل که آن آیات از رخدادهاى مکه گزارش داده است؛ اما این نظر پذیرفته نیست، زیرا افزون بر وجود روایت صحیح دال بر مدنى بودن این آیات، آیات فراوانى از این دست وجود دارد که در مدینه نازل شده؛ اما ناظر به حوادث پیش از هجرت در مکه است، مانند آیه ۲۶ همین سوره که از ایام ضعف مسلمانان در مکه سخن گفته است.[۱۱] افزون بر این، این نظر با انسجام و هماهنگى موجود میان آیات این سوره ناسازگار است.[۱۲] ادعاى مکى بودن آیه ۶۴ نیز به سبب وحدت سیاق و روایاتِ مخالف، پذیرفتنى نیست.[۱۳]
آیات سوره انفال
سوره انفال در مصحفهاى رایج که آیاتش به سبک کوفى تنظیم شده،[۱۴] داراى ۷۵ آیه[۱۵] و ۱۲۴۳ کلمه است.[۱۶] قاریان شام با وقف کردن بر «ثُمَ یغلبون» در آیه ۳۶ و «مفعولا» در آیه ۴۲، آن دو را آیهاى مستقل شمرده، شمار آیات این سوره را ۷۷ دانستهاند. بصریها نیز هر چند مانند شامیها دو مورد یاد شده را آیهاى مستقل شمردهاند؛ ولى با یک آیه قرار دادن آیات ۶۲ ـ ۶۳، شمار آیات سوره را ۷۶ دانستهاند. حجازیها فقط در آیه ۴۲ با کوفیها مخالفت کردهاند و با وقف کردن بر «مَفعُولا» در آیه ۴۲، آن را آیهاى مستقل دانسته، در نتیجه شمار آیات سوره را به ۷۶ رساندهاند.[۱۷]
این سوره از زمان پیامبر صلى الله علیه و آله و صحابه به «انفال» شهرت داشته است، زیرا در نخستین آیه آن این واژه دو بار تکرار و درباره آن سخن گفته شده است.[۱۸] این سوره «بدر» نیز نامیده شده، چون درباره جنگ بدر نازل شده است.[۱۹] در برخى نقلها از آن به «سورةالجهاد» یاد شده است زیرا پس از نزول این سوره، پیامبر تلاوت آن را در جنگها براى تقویت روحیه رزمندگان سنت قرار داد. این رویه در زمان خلفا نیز ادامه داشته است.[۲۰]
روایات درباره این که سوره انفال و سوره توبه هر یک سورهاى مستقل اند یا سوره توبه متمم سوره انفال است، اختلاف دارد.[۲۱] فاصله نشدن بسم اللّه بین این دو سوره سبب شده است تا برخى آن دو را یک سوره بدانند.[۲۲] به هر روى این دو سوره «قرینتین» خوانده شده[۲۳] و در تقسیمبندى سورهها، هفتمین عضو مجموعه «السبع الطوال» به شمار آمده است، هر چند بنا به نظر برخى، این دو سوره از این مجموعه خارج و سوره یونس هفتمین عضو این مجموعه است.[۲۴]
درباره پیوند این سوره با سوره پیشین (سوره اعراف) گفتهاند: چون خداوند در سوره اعراف داستانهاى انبیاء علیهمالسلام را بیان کرد و در پایان آن از پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله یاد کرد، سوره انفال را با یاد آن حضرت شروع کرد و سپس در ادامه آن به ماجراهایى که بین آن حضرت و قومش واقع شده است، پرداخت.[۲۵]
بسیارى معتقدند آیه ۶۵ این سوره با آیه پس از آن نسخ شده است،[۲۶] حتى برخى ادعاى اجماع بر نسخ آن کردهاند[۲۷] زیرا در آیه اول، خداوند فرمان مىدهد که هر مسلمان باید در جهاد در برابر ۱۰ کافر پایدارى کند، ولى در آیه دوم این نسبت به دو برابر تقلیل یافته است؛ ولى جمعى نسخ را نپذیرفته و هر دو حکم را ثابت مىدانند و مىگویند: این دو حکم مربوط به دو گروه مختلف با شرایط متفاوت است؛ حکم نخست براى زمانى است که غالب افراد مسلمان خودساخته و قوى الایمان باشند و حکم دوم مربوط به زمانى است که وضعیت مسلمانان از جهت قوت ایمان چنین نباشد،[۲۸] افزون بر این، برخى آیات ۱، ۳۳، ۳۹، ۶۱ و ۷۲ این سوره را نیز منسوخ دانستهاند،[۲۹] لیکن صحت این ادعاها قویاً مورد تردید است.[۳۰]
آیات نامدار سوره انفال نیز عبارتند از: آیه اول آن به نام «آیه انفال»، آیه ۴۱ به «آیه خمس»، آیه ۶۱ به «آیه سَلْم»، آیه ۶۲ به «آیه نَصْر»، آیات ۶۵ و ۶۶ به «آیه عدد مقاتلین» و آیه ۷۲ به «آیه توارث بالایمان» نامگذارى شده اند.
غرض و محتواى سوره
سوره انفال در سال دوم هجرى و پس از پیروزى مسلمانان در جنگ بدر و حل مشکلاتى که در این باره براى مسلمانان پیش آمده بود، نازل شد[۳۱] و در آن ضمن اشاره به رخداد جنگ بدر و حوادثى که به وقوع این پیروزى سرنوشتساز انجامید از امدادهاى غیبى خداوند یاد مىکند.
سیاق سوره انفال نشان مىدهد که غرض اصلى آن بیان شرایط بهرهمندى مؤمنان از امدادهاى غیبى و نصرت الهى است که مهمترین شرط آن، اطاعت از خدا و رسول است و در کنار آن به نتایج این اطاعت و پیامدهاى سرپیچى از فرمان خداوند اشاره مىکند.
آیات نخست سوره انفال (۱ ـ ۴) به بیان حکم خداوند درباره «انفال» و وظایف مؤمنان و ویژگیهاى آنان اختصاص دارد و به آنان یادآور مىشود که (با این پیروزى) از مسیر تقوا و توحید و اطاعت پیامبر صلى الله علیه و آله خارج نشوند و با یکدیگر سازش کنند.
آنگاه براى مؤمنان صفاتى همچون هراس از عظمت الهى، افزایش ایمان بر اثر استماع آیات خدا،[۳۲] توکل، برپا داشتن نماز و انفاق از مال را ذکر مىکند؛ صفاتى که همگى در آماده کردن نفس براى تقوا، اصلاح ذات البین و اطاعت از خدا و رسولش مؤثر است.
نظم آیات سوره از آیه ۵ تا انتهاى آن چنین است که ابتدا در هر فرازى برخى از امدادهاى غیبى الهى را بیان مىکند و سپس بر بخشى از وظایف مؤمنان که لازمه استمرار نصرت و یارى الهى است تأکید مىکند یا به فرجام شوم کافران و منافقان و خصلتهایى که موجب عذاب و دورى آنان از رحمت و نصرت الهى شده است، اشاره مىکند.
آیات ۵-۸ به نخستین نمونه از امدادهاى غیبى، یعنى خارج شدن پیامبر صلى الله علیه و آله به امر الهى از مدینه و آماده شدن ایشان براى جنگ با کفار قریش، اشاره مىکند. این اقدام در حالى صورت گرفت که بسیارى از مؤمنان از ترس مرگ و احساس ناتوانى در برابر لشکریان دشمن، از چنین اقدامى بیمناک و علاقمند بودند که یا اصلاً درگیرى صورت نگیرد یا دست کم به جاى جنگ با لشکریان قریش به کاروان تجارتى آنها یورش برند؛ اما خداوند زمینهاى فراهم کرد تا جنگ بدر که نقطه عطفى در پیروزیهاى بعدى مسلمانان به شمار مىرفت صورت گیرد و با پیروزى آنان، حق تقویت و ریشه کافران قطع شود.
آیات ۹ ـ ۱۴ به دومین و سومین امداد الهى در جنگ بدر مىپردازد. به گزارش این آیات دومین امداد غیبى و یارى الهى زمانى نمایان شد که به سبب کثرت نفرات دشمن و فزونى تجهیزات آنان، عرصه بر مؤمنان تنگ شده بود و پیامبر صلى الله علیه و آله و یارانش از خداوند تقاضاى کمک مىکردند و در این هنگام خداوند ۱۰۰۰ فرشته را به کمک مؤمنان فرستاد. با نزول فرشتگان آرامش و اطمینان به اردوگاه مسلمانان بازگشت و رعب و وحشت سراپاى کافران را فراگرفت. این آرامش چنان بود که خواب مؤمنان را فراگرفت و به آنان قدرت و توان مجددى بخشید.
سومین امداد الهى، باران رحمت الهى بود که به صورت غیرمنتظره بارید و موجب شد که مسلمانان که به آب دسترسى نداشتند، سیراب شوند و امکان غسل و وضو براى آنان فراهم شود و ثبات قدم یابند.
در آیات ۱۵ـ۲۹ از مؤمنان مىخواهد وقتى با گروه فراوانى از دشمنان مواجه مىشوند به آنان پشت نکنند، مگر براى تهاجم مجدد یا پیوستن به گروهى از مجاهدان، از خدا و پیامبرش اطاعت کرده و از اوامر و نواهى او روى برنگردانند و به سخنان او گوش دهند، به معارف توحیدى که باعث حیات فردى و اجتماعى انسانهاست توجه کرده، دعوت خدا و رسولش را اجابت کنند و بدانند که دور شدن از عبودیت خدا فتنههاى بسیارى را در جامعه اسلامى دامن مىزند، به خدا و رسولش خیانت نکنند و مبادا به بهانه حفظ اموال و فرزندانشان دست از حمایت دین بردارند و تقوا پیشه کنند تا خداوند نیز قدرت تشخیص حق از باطل را به آنان عنایت کند.
آیات ۳۰ ـ ۴۰ به ترسیم چهارمین تابلو از امدادهاى غیبى الهى و نصرت او به مؤمنان مىپردازد و چهره واقعى مخالفان پیامبر را که همه توان و امکانات خود را براى جلوگیرى از رشد دعوت پیامبر صلى الله علیه و آله بکار گرفتند، افشا مىکند. آنان نقشه مىکشیدند تا پیامبر را به زندان افکنند یا بکشند یا از مکه اخراج کنند؛ ولى هیچ یک از توطئههاى آنان کارساز نشد و نتوانستند به اهداف خود دست یابند. ادامه آیات، دلایل شکست و ناکامى آنها را بر اثر امورى همچون حقستیزى به سخره گرفتن اعمال عبادى، جلوگیرى از گرویدن مردم به آیین توحیدى و هزینه کردن در این راه مىداند و به آنان یادآور مىشود که یا از مخالفت دست بردارند یا خود را براى نابودى و شکست آماده کنند.
در آیات ۴۱ ـ ۴۴ حکم خداوند را درباره غنایم جنگى با تفصیل بیشترى یادآورى و اعلام مىکند که ۵۱ از غنایم را باید در راه خدا و رسولش و نیازمندان (یتیمان، مسکینان، در راهماندگان) هزینه کنید و بدین وسیله ایمان خود را به خدا و تعالیم پیامبر صلى الله علیه و آله نشان دهید تا خداوند نیز لطف خود را شامل حال شما گرداند. آنگاه سه نمونه دیگر از امدادهاى الهى را که به برکت پایبندى مؤمنان به اصل توحید و اطاعت از رسول خدا فراهم آمده است، یادآور مىشود تا آنان را به اجراى این حکم الهى نیز تشویق کند.
پنجمین، ششمین و هفتمین امداد غیبى که در این سوره از آن یاد شده است به مقدمات جنگ بدر مربوط مىشود و مىفرماید: اگر شما با محاسبات عادى خود مىخواستید عمل کنید قطعاً از جنگ خوددارى مىکردید زیرا بیشتر مسلمانان تحت تأثیر موقعیت ضعیف و کمبود نفرات خود و امکانات و نفرات گسترده دشمن قرار داشتند؛ اما خداوند حوادثى را پیش آورد که برترى ظاهرى آنها در نظر مؤمنان اندک جلوه کند و هر دو گروه بر انجام جنگ مصمم شوند تا کارى که مىبایست انجام گیرد، تحقق بخشد و در پرتو این پیروزى غیرمنتظره و معجزه آسا، حق از باطل شناخته شود.
نخستین حادثه این بود که کاروان تجارى مکه توانست با تغییر مسیر از دست مسلمانان بگریزد و چون کافران در موقعیت برترى قرار داشتند، مسلمانان نیز از این تصمیم استقبال مىکردند؛ اما برخلاف تصمیم اولیه هر دو گروه، موقعیت براى وقوع درگیرى نظامى فراهم شد. براى جلوگیرى از سستى مسلمانان و ایجاد اختلاف میان آنان نیز، خداوند لشکر کافران را در دیدگان مسلمانان اندک و ناچیز جلوه داد و پیش از آن نیز لشکریان دشمن را در خواب به پیامبر صلى الله علیه و آله، اندک و ناتوان نشان داد و مژده فتح و پیروزى به مسلمین داد. بدین وسیله همه چیز براى آغاز جنگ آماده شد تا به یارى خداوند، مسلمانان به پیروزى بىنظیرى دست یابند.
آیات ۴۵ ـ ۵۵ بخشى دیگر از وظایف مسلمانان را ذکر مىکند و از آنان مىخواهد تا اگر در برابر گروهى از دشمنان قرار گرفتند با یاد خدا در برابر آنان ثابت قدم و استوار باشند و در پرتو اطاعت از خدا و رسولش از نزاع و اختلاف بپرهیزند تا قدرت و عزت آنان از بین نرود.[۳۳]
رفتارهاى ناپسند و خودخواهانه کافران و منافقان را تکرار نکنند که به سرنوشت آنها دچار مىشوند. آنان با غرور و سرمستى و به قصد خودنمایى به میدان جنگ آمده، خود را شکستناپذیر مىدانستند و به پیمانهاى خود پایبند نبودند و حقطلبان را تحقیر مىکردند؛ اما سرانجام با ذلت و عذاب جان داده به سرنوشت قوم فرعون دچار شدند. آرى خداوند نعمتى را که بر قومى ارزانى داشت، تغییر نمىدهد، مگر آن که خود با اعمال ناشایست آن را تغییر دهند و به مؤمنین توصیه مىکند کارى نکنید که خداوند نعمت و یارى خود را از شما دریغ کند.
آیات بعدى (۵۵ ـ ۷۵) روش مقابله با دشمنان حیلهگر و پیمانشکن را در زمان جنگ و صلح به مسلمانان یادآور مىشود و به آنان مىگوید: با پیمانشکنان به سختى برخورد کنید و اگر به آنها دست یافتید آنان را تار و مار کنید و اگر از خیانت آنها بیم دارید، پیمان خود را با آنان لغو کنید. آمادگى نظامى خود را همواره در برابر دشمنان حفظ کنید و اسبهاى ورزیده و سایر امکانات مورد نیاز را فراهم آورید، البته تا زمانى که آنان به صلح و آرامش تمایل دارند شما نیز با آنها کارزار نکنید.
آنگاه از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مىخواهد تا مؤمنان را به جنگ با کافران تشویق کند و به آنان یادآور مىشود که اگر ایمان و استقامت داشته باشند، هر ۱۰۰ نفر از آنها توانایى مقابله با ۱۰۰۰ نفر از کافران را خواهد داشت، گرچه هماکنون بر اثر ضعف ایمانى[۳۴] برخى مسلمانان هر ۱۰۰ نفر از آنها تنها در برابر ۲۰۰ نفر از کافران یاراى مقاومت دارد. سپس نمونهاى از نشانههاى دنیاطلبى و ضعف ایمان مسلمانان را که بر اثر آن، توانایى مقابله آنان با کافران کاهش یافته ذکر مىکند.
در بحبوحه جنگ و قبل از آن که شدت جنگ فرو نشیند، برخى از مسلمانان به گرفتن اسیر اقدام کردند تا پس از پایان جنگ بتوانند در برابر آزاد ساختن آنها مبالغى از خویشاوندان اسیران دریافت کنند. بىتردید گرفتن اسیر در میدان جنگ، قدرت تهاجمى مسلمانان را کاهش داده و شمارى از آنها به جاى نبرد، باید به مراقبت از اسیران بپردازند، آن هم در شرایطى که از ابتدا شمار مسلمانان از کافران کمتر بود و اگر قضاى الهى به یارى مسلمانان تعلق نگرفته بود، چه بسا کافران به سبب همین اشتباه بر مسلمانان چیره شده، ضربه سختى به آنان مىزدند.
آیات پایانى سوره همچون آیات آغازین آن، از مؤمنان مىخواهد یکدیگر را یارى دهند و به آنان محبت داشته باشند و در این رابطه تفاوتى میان مؤمنان مهاجر و غیرمهاجر نیست؛ اما رشته دوستى مؤمنان و کافران باید گسسته شود (آیات ۷۵ ـ ۷۲).
فضیلت سوره انفال
از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله روایت شده است که هر کس سوره انفال را بخواند، خداوند پاداش روزهدارِ نمازگزار به او عطا مىکند.[۳۵]
از امام صادق علیهالسلام نیز نقل است که هر کس سوره انفال و برائت را هر ماه تلاوت کند، نفاق در دل او داخل نشود و از شیعیان واقعى امیرمؤمنان علیهالسلام باشد[۳۶] و در روز قیامت همراه شیعیان آن حضرت از سفرههاى بهشت بهرهمند شود تا مردمان از حساب فارغ شوند.[۳۷]
پانویس
- ↑ زادالمسیر، ج ۳، ص ۳۱۶؛ نهجالبیان، ج ۲، ص ۳۷۸؛ بصائرذوى التمییز، ج ۱، ص ۲۲۲.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۱۳؛ التمهید، ج ۱، ص ۱۳۷.
- ↑ الاتقان، ج ۱، ص ۲۰؛ التمهید، ج ۱، ص ۱۳۷.
- ↑ همان.
- ↑ روض الجنان، ج ۹، ص ۵۴.
- ↑ الاتقان، ج ۱، ص ۱۸ـ۲۰؛ التحریر والتنویر، ج ۹، ص ۲۴۶؛ التفسیر الحدیث، ج ۷، ص ۷.
- ↑ اسبابالنزول، ص ۶۱ـ۶۲؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۵۵۱، ۵۵۳.
- ↑ التفسیر الحدیث، ج ۷، ص ۸.
- ↑ فى ظلال القرآن، ج ۳، ص ۱۴۲۹؛ التحریر والتنویر، ج ۹، ص ۲۴۶.
- ↑ تفسیر الجلالین، ص ۱۸۰.
- ↑ فىظلال القرآن، ج ۳، ص ۱۴۳۰؛ المکى والمدنى فىالقرآن، ج ۲، ص ۵۴۴ـ۵۶۷.
- ↑ التفسیر الحدیث، ج ۷، ص ۷؛ المیزان، ج ۹، ص ۸.
- ↑ التمهید، ج ۱، ص ۲۲۸.
- ↑ تاریخ قرآن، ص ۵۷۰.
- ↑ فى ظلال القرآن، ج ۳، ص ۱۴۲۹؛ التحریر والتنویر، ج ۹، ص ۲۴۴.
- ↑ المعجم الاحصایى، ج ۱، ص ۳۰۱.
- ↑ البیان فى عد آى القرآن، ص ۱۵۸؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۷۹۴؛ بصائر ذوى التمییز، ج ۱، ص ۲۲۲.
- ↑ بصائرذوى التمییز، ج ۱، ص ۲۲۲؛ التحریر والتنویر، ج ۹، ص ۲۴۵.
- ↑ همان؛ الاتقان، ج ۱، ص ۱۱۹.
- ↑ تاریخ دمشق، ج ۶۰، ص ۱۴۵؛ تاریخ طبرى، ج ۳، ص ۱۹۹؛ تفسیر بقاعى، ج ۳، ص ۱۸۲.
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۷۳؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص ۱۲۰؛ المیزان، ج ۹، ص ۱۴۹ ـ ۱۵۰.
- ↑ روح المعانى، مج ۶، ج ۱۰، ص ۲۳۰.
- ↑ الدرالمنثور، ج ۴، ص ۱۲۰.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص ۲۱۶؛ روح المعانى، مج ۶، ج ۱۰، ص ۲۳۰ـ۲۳۲.
- ↑ مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۹۴؛ المنیر، ج ۹، ص ۲۳۶.
- ↑ جامع البیان، مج ۶، ج ۱۰، ص ۵۰ـ۵۴؛ فتح المنان، ص ۳۱۱ـ۳۱۵؛ النسخ فى القرآن، ج ۲، ص ۸۲۸.
- ↑ التبیان، ج ۵، ص ۱۵۴؛ روض الجنان، ج ۹، ص ۱۴۷.
- ↑ نمونه، ج ۹، ص ۲۳۹.
- ↑ قلائدالمرجان، ص ۱۱۱ـ۱۱۳؛ التمهید، ج ۲، ص ۳۵۲ـ۳۵۵.
- ↑ الاتقان، ج ۲، ص ۴۵ـ۵۲؛ البیان، ص ۲۸۷، ۳۵۲.
- ↑ المیزان، ج ۹، ص ۴.
- ↑ مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۹۸ـ۷۹۹.
- ↑ مجمع البیان، ج ۴، ص ۸۴۲؛ المیزان، ج ۹، ص ۹۴.
- ↑ مجمع البیان، ج ۴، ص ۸۵۶؛ المیزان، ج ۹، ص ۱۲۳.
- ↑ بصائر ذوى التمییز، ج ۱، ص ۲۲۶.
- ↑ ثواب الاعمال، ص ۱۰۶، ۲۳۷.
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۷۳؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۷۹۴.
منابع
- سید عبدالرسول حسینىزاده، محمد خامهگر؛ دائرة المعارف قرآن کریم، جلد ۵، صفحه ۲۴-۳۰.
پیوست
سوره قبلی:
۷.الأعراف |
۸.الأنفال | سوره بعدی:
۹.التوبة |
۱.سوره فاتحه ۲.سوره بقره ۳.سوره آل عمران ۴.سوره نساء ۵.سوره مائده ۶.سوره انعام ۷.سوره اعراف ۸.سوره انفال ۹.سوره توبه ۱۰.سوره یونس ۱۱.سوره هود ۱۲.سوره یوسف ۱۳.سوره رعد ۱۴.سوره ابراهیم ۱۵.سوره حجر ۱۶.سوره نحل ۱۷.سوره اسراء ۱۸.سوره کهف ۱۹.سوره مریم ۲۰.سوره طه ۲۱.سوره انبیاء ۲۲.سوره حج ۲۳.سوره مومنون ۲۴.سوره نور ۲۵.سوره فرقان ۲۶.سوره شعراء ۲۷.سوره نمل ۲۸.سوره قصص ۲۹.سوره عنکبوت ۳۰.سوره روم ۳۱.سوره لقمان ۳۲.سوره سجده ۳۳.سوره احزاب ۳۴.سوره سبأ ۳۵.سوره فاطر ۳۶.سوره یس ۳۷.سوره صافات ۳۸.سوره ص ۳۹.سوره زمر ۴۰.سوره غافر ۴۱.سوره فصلت ۴۲.سوره شوری ۴۳.سوره زخرف ۴۴.سوره دخان ۴۵.سوره جاثیه ۴۶.سوره احقاف ۴۷.سوره محمد ۴۸.سوره فتح ۴۹.سوره حجرات ۵۰.سوره ق ۵۱.سوره ذاریات ۵۲.سوره طور ۵۳.سوره نجم ۵۴.سوره قمر ۵۵.سوره الرحمن ۵۶.سوره واقعه ۵۷.سوره حدید ۵۸.سوره مجادله ۵۹.سوره حشر ۶۰.سوره ممتحنه ۶۱.سوره صف ۶۲.سوره جمعه ۶۳.سوره منافقون ۶۴.سوره تغابن ۶۵.سوره طلاق ۶۶.سوره تحریم ۶۷.سوره ملک ۶۸.سوره قلم ۶۹.سوره الحاقه ۷۰.سوره معارج ۷۱.سوره نوح ۷۲.سوره جن ۷۳.سوره مزمل ۷۴.سوره مدثر ۷۵.سوره قیامه ۷۶.سوره انسان ۷۷.سوره مرسلات ۷۸.سوره نبأ ۷۹.سوره نازعات ۸۰.سوره عبس ۸۱.سوره تکویر ۸۲.سوره انفطار ۸۳.سوره مطففین ۸۴.سوره انشقاق ۸۵.سوره بروج ۸۶.سوره طارق ۸۷.سوره اعلی ۸۸.سوره غاشیه ۸۹.سوره فجر ۹۰.سوره بلد ۹۱.سوره شمس ۹۲.سوره لیل ۹۳.سوره ضحی ۹۴.سوره انشراح ۹۵.سوره تین ۹۶.سوره علق ۹۷.سوره قدر ۹۸.سوره بینه ۹۹.سوره زلزال ۱۰۰.سوره عادیات ۱۰۱.سوره قارعه ۱۰۲.سوره تکاثر ۱۰۳.سوره عصر ۱۰۴.سوره همزه ۱۰۵.سوره فیل ۱۰۶.سوره قریش ۱۰۷.سوره ماعون ۱۰۸.سوره کوثر ۱۰۹.سوره کافرون ۱۱۰.سوره نصر ۱۱۱.سوره مسد ۱۱۲.سوره اخلاص ۱۱۳.سوره فلق ۱۱۴.سوره ناس