سوره اعراف

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از سوره اعراف‌)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
<<انعام اعراف انفال>>
شماره: ۷
جزء : ۸و۹
محل نزول: مکه
ترتيب نزول : ۳۹
تعداد آیه : ۲۰۶
متن و ترجمه سوره

فهرست سوره‌های قرآن

سوره اعراف هفتمین سوره از قرآن کریم و دارای ۲۰۶ آیه است.

نزول سوره

این سوره مکى است[۱] و در ترتیب مصحف، پس از «سوره انعام» و پیش از «سوره انفال» قرار گرفته و در ترتیب نزول، سى و نهمین سوره است که پس از «سوره ص» و پیش از «سوره جن» نازل شده است[۲] و در برخى روایات، ترتیب نزول، ردیف‌هاى ۳۵، ۳۶، ۳۷، ۳۸ و حتى ۱۰۸ را به خود اختصاص داده است.[۳] برخى مفسران آیات ۱۶۳ ـ ۱۷۲ آن را مدنى دانسته‌اند.[۴]

برخى پژوهشگران با استناد به روایتى مرسل[۵] و وجود عبارات و تعبیرات مشابه و مشترک در سوره های بقره و اعراف، مدنى بودن این سوره را ترجیح داده‌اند، در حالى که تشابه میان بخش‌هاى مختلف سوره اعراف با دیگر سوره‌هاى مکى مانند: سوره هود، سوره شعراء، سوره نوح، سوره یونس و... بسیار بیشتر از شباهت این سوره با بقره است، افزون بر آن که صرف شباهت بخش‌هایى از این سوره با بخش‌هایى از سوره بقره براى مدنى بودن آن کافى نیست.

این سوره در ترتیب نزول، اولین سوره‌اى است که حروف مقطعه آن بیش از یک حرف است، زیرا سوره‌هاى قبل از آن با یک حرف آغاز شده است؛ مانند: «ن»، «ق» و «ص».[۶]

تعداد آیات سوره

سوره اعراف داراى ۲۰۶ آیه است[۷] و برخى «المص» را آیه مستقل ندانسته و شمار آیات آن را ۲۰۵ دانسته‌اند.[۸] این سوره ۳۳۴۱ کلمه[۹] دارد. در شمار آیات پس از سوره بقره و در تعداد کلمات و حروف پس از سوره بقره و سوره نساء بلندترین سوره قرآنى و در سوره‌هاى مکى طولانى‌ترین آن‌ها و یکى از ۷ سوره طولانى (سبع طوال) قرآن کریم است.[۱۰]

نام سوره

نام این سوره از واژه «اَعراف» در آیه ۴۶ آن گرفته شده است و از آن با نام‌هاى «المص»، «میقات» (برگرفته از آیه ۱۴۳) و «میثاق» (برگرفته از آیه ۱۷۳) نیز یاد شده است.[۱۱]

برخی ویژگی‌های سوره

علامه طباطبایى مى‌گوید: آغاز شدن سوره اعراف با حروف «المص» نشان آن است که این سوره افزون بر مضامین و موضوعات سوره‌هاى آغاز شده با «الم»، بر مضامین و موضوعات «سوره ص» نیز مشتمل است.[۱۲]

مأمور ساختن پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به انذار در آیات نخست این سوره و فرمان به سیره حسنه و رفتار ملایم در آیات پایانى براى نفوذ سخنش در دل‌ها، نشان از ارتباط معنایى میان آغاز و انجام این سوره دارد.[۱۳]

آیه ۲۰۶ سوره از آیات سجده‌دار قرآن است که شیعه و نیز شافعى از اهل سنت سجده آن را مستحب و دیگر فرقه‌ها واجب مى‌دانند.[۱۴]

برخى از آیات این سوره از شهرت بیشترى برخوردار گشته و به «آیه اعراف» (آیه ۴۶[۱۵] «آیه عرش»[۱۶] یا «آیه سخره» (آیه ۵۴[۱۷] «آیه میثاق»[۱۸] یا «آیه ذر» (آیه ۱۷۲) موسوم شده است.

فضاى نزول و هدف سوره

با توجه به این که سوره اعراف بعد از سوره ص و قبل از سوره جن نازل شده باشد و با توجه به این که نزول سوره جن پس از بازگشت رسول اکرم صلى الله علیه و آله از سفر تبلیغى طائف در سال دهم بعثت[۱۹] بوده، مى‌توان نتیجه گرفت که نزول اعراف قبل از معراج پیامبر در مکه واقع شده است.[۲۰]

در این دوره مشرکان مکه سخت‌ترین مخالفت‌ها را با پیامبر روا داشته و از هیچ کوششى براى جلوگیرى از انتشار دعوت توحیدى رسول خدا صلى الله علیه و آله کوتاهى نمى‌کردند که یک نمونه آن محاصره اقتصادى سه ساله در شعب ابى‌طالب بود.

در چنین شرایطى سوره مبارکه اعراف نازل شد تا بار دیگر عهدى را که خداوند از آدمیان گرفته است تا او را بپرستند و چیزى را شریک او قرار ندهند به آنان یادآور شود و سرنوشت امت‌هاى عهدشکن پیشین و مکذبان پیامبران را خاطرنشان سازد،[۲۱] از این‌رو باید گفت: سوره اعراف براى تبیین اهمیت پایبندى انسان‌ها به عهدى که با خدا بسته بودند، فرود آمد.[۲۲]

محتواى سوره

سوره اعراف با ذکر مقدمه‌اى درباره اهمیت پیروى از دستورات انبیاء علیهم‌السلام آغاز مى‌شود و از مردم مى‌خواهد از فرمان‌هاى خدا که به صورت وحى بر انبیاء فرود آمده پیروى کنند و از فرجام شوم اقوامى که بر اثر مخالفت با پیامبران نابود شدند، عبرت بگیرند و بدانند که حسابرسى اعمال در روز قیامت حتمى و حق است (آیات ۱ ـ ۹).

فصل نخست این سوره با بیان داستان عبرت‌انگیز حضرت آدم علیه‌السلام و تلاش‌هاى شیطان براى اغواى او آغاز مى‌گردد و آنگاه به ۴ فرمان الهى که ضامن رشد و سعادت انسان در دنیا و آخرت است، اشاره مى‌کند. این فرمان‌ها که همگى با خطاب «یا بَنى آدمَ» آغاز مى‌شود پیوند آشکارى با عوامل لغزش آدم و حوا دارد و بدین‌سان از فرزندان آدم مى‌خواهد که با رعایت این نکات از گمراهى و سقوط در امان بمانند.

این اصول چهارگانه که همان پیمان‌هاى خداوند با انسان است درباره رعایت تقوا،[۲۳] پیروى نکردن از شیطان (آیات ۲۷ ـ ۳۰)، پیمودن مسیر اعتدال در زندگى و اجتناب از اسراف و زیاده‌روى (آیات ۳۱ ـ ۳۴) و پیروى از دستورات انبیاى الهى (آیه ۳۵) است.

ادامه آیات این بخش به مقایسه سرانجام پیروان انبیا و متکبران تکذیب کننده آیات خدا مى‌پردازد و با ترسیم شرمندگى و پشیمانى منکران انبیاء با تعابیرى همچون جاودانگى مستکبران در آتش (آیه ۳۶)، نفرین دوزخیان به یکدیگر (آیه ۳۸)، دو چندان شدن عذاب (آیه ۳۸)، احاطه عذاب دوزخ از بالا و پایین بر آنان (آیه ۴۱)، به فرجام شوم و دردناک کافران اشاره مى‌کند.

در مقابل، بهشت جاویدانِ مؤمنانِ معتقد به حقانیت پیامبران و نیکوکار را یادآور مى‌شود. سپس صحنه عبرت‌آموزى از مکالمه بهشتیان با دوزخیان را که به پشیمانى دوزخیان و اعتراف آنان به نادرستى رفتارهایشان در دنیا مى‌انجامد گزارش مى‌کند.

در این صحنه به حضور مردانى که در جایگاهى به نام اعراف جاى دارند، اشاره کرده که بر بهشتیان سلام کرده و از دوزخیان بیزارى مى‌جویند. درباره شأن و مقام اصحاب اعراف اختلاف بسیارى میان مفسران وجود دارد[۲۴] تا آنجا که برخى آن‌ها را برترین بندگان خدا همچون پیامبران و امامان علیهم‌السلام به شمار مى‌آورند[۲۵] و برخى دیگر آن‌ها را از افراد ضعیف الایمان و گناهکاران مى‌دانند.[۲۶]

پس از بیان فرجام اهل دوزخ به تشریح دلایل گرفتارى آن‌ها به عذاب ابدى مى‌پردازد و امورى همچون انکار پیامبران الهى و بى‌توجهى به ربوبیت و خالقیت خداوند را دلایل اصلى این عذاب برمى‌شمارد و از مشرکان مکه مى‌خواهد با تضرع و زارى خدا را بخوانند، در زمین فساد نکنند و به رحمت الهى دل ببندند و شکرگزار نعمت‌هاى الهى باشند.

فصل دوم سوره (آیات ۵۹ ـ ۱۷۹) به گزارشى تاریخى از مخالفت‌هاى اقوام پیشین با تعالیم انبیاء و چگونگى برخورد آن‌ها با پیمان‌هاى الهى اختصاص دارد. این نمونه‌ها که به ترتیب تاریخى بیان شده است از داستان حضرت نوح علیه‌السلام آغاز مى‌شود و به قصه حضرت موسى علیه‌السلام که از همه مبسوط‌تر است، خاتمه مى‌یابد.

به گزارش این آیات، نخستین اقدام پیامبران در برابر کافران و گناهکاران این بود که میثاق الهى را خاطرنشان سازند و آن‌ها را از پرستش غیر خدا بازدارند، از این‌رو از زبان بیشتر پیامبران این عبارت را نقل مى‌کند که: «یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکمْ مِنْ إِلَٰهٍ غَیرُهُ» (آیات ۵۹، ۶۵، ۷۳، ۸۵).

پیامبران با یادآورى نعمت‌هاى الهى آنان را به توحید و پیروى از فرمان‌هاى خدا دعوت مى‌کردند؛ اما انسان‌هاى سرکش هر یک به ‌گونه‌اى از این میثاق الهى سر باز مى‌زدند و با ارتکاب گناهان و انکار سخنان انبیاء به بت‌پرستى و پیروى از هوای نفس مى‌پرداختند و به عذابى دردناک دچار شدند؛ قوم نوح او را گمراه خوانده (آیه ۶۰) و رسالت وى را تکذیب کردند. خداوند نیز آن مردم نادان و کوردل را در سیلى سهمگین غرق و نابود ساخت (آیه ۶۴).

قوم عاد پیامبرشان را نادان و دروغگو نامیدند (آیه ۶۶) و رسالت او را انکار کرده و به عبادت آنچه پدرانشان مى‌پرستیدند، مشغول شدند (آیه ۷۰).

قوم ثمود که به نعمت و لطف الهى قدرت ساختن قصرهاى عالى در دشت‌ها و تراشیدن خانه‌ها در کوه‌ها را یافته بودند (آیه ۷۴) به قدرت خود مغرور شده و ناقه حضرت صالح را که معجزه الهى و نشانه‌اى از سوى او بود پى کردند و خداوند نیز با زلزله‌اى بزرگ شهر آنها را درهم کوبید (آیه ۷۸).

قوم لوط که براى نخستین ‌بار در تاریخ بشر به عمل زشت لواط روى آورده بودند (آیه ۸۰) با بارانى از سنگریزه نابود شدند (آیه ۸۴). مردم شهر مدین نیز به مفاسد اخلاقى و اجتماعى دچار شدند و با کم‌فروشى و بت‌پرستى و آزار و اذیت اهل ایمان به فساد در زمین پرداختند و به نصایح پیامبرشان شعیب بى‌توجهى کرده و او را انکار کردند. خداوند نیز این قوم سرکش را با زلزله‌اى ویرانگر نابود ساخت (آیه ۹۱).

پس از بیان سرگذشت انسان‌هایى که عهد الهى را به فراموشى سپرده بودند، سنت الهى در هدایت و عذاب اقوام پیشین طى آیات ۹۴ ـ ۱۰۲ بیان مى‌شود؛ به گزارش این آیات، خداوند قبل از کیفر هر قوم گناهکارى با فزونى نعمت یا نزول مصائب و مشکلات، زمینه بیدارى و بازگشت آنان را فراهم مى‌کند تا شاید میثاق ‌الهى را به یاد آورده و به خداپرستى بگرایند؛ اما بسیارى از آن‌ها عهد خدا را فراموش کرده و به گناه و مخالفت با انبیا مى‌پردازند: «وَمَا وَجَدْنَا لِأَکثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ» (آیه ۱۰۲).

پس از این مقدمه کوتاه به داستان حضرت موسى و تلاش‌هاى او براى هدایت قوم فرعون و بنى‌اسرائیل مى‌پردازد (آیات ۱۰۲ ـ ۱۷۹). به گزارش این آیات، حضرت موسى علیه‌السلام ابتدا براى دعوت قوم فرعون به توحید و نجات بنى‌اسرائیل از ظلم آنان به سراغ فرعون و سران قومش رفت (آیه ۱۰۵) و با ارائه معجزات متعددى همچون تبدیل عصا به اژدها و سفید و درخشنده کردن دستش حجت را بر آنان تمام کرد؛ اما آنان به موسى تهمت ساحرى زده (آیه ۱۰۹) و سپس ساحران را به مبارزه با او فرستادند (آیات ۱۱۰ ـ ۱۲۶) و تصمیم به کشتن مردان جوان بنى‌اسرائیل گرفتند (آیه ۱۲۷).

و هنگامى که بر اثر نافرمانى، خداوند بلاها و آفات کشاورزى را بر آنان فرو فرستاد، به جاى توبه به موسى و یارانش فال بد مى‌زدند (آیات ۱۳۰ ـ ۱۳۱)، آنگاه خداوند عذاب‌هاى آشکار و غیرعادى همچون توفان سهمگین، هجوم ملخ‌ها، شپش‌ها و قورباغه‌ها و خون (شدن آب‌هایشان)[۲۷] را بر آن‌ها نازل کرد (آیه ۱۳۳).

وقوع این بلایا قوم فرعون را وامى‌داشت تا براى رفع آن‌ها به موسى متوسل شوند و به او وعده ایمان و آزادى بنى‌اسرائیل دهند (آیه ۱۳۴)؛ اما پس از برطرف شدن این مصائب، عهد خود را مى‌شکستند و خداوند نیز آنان را غرق کرد و سرزمین با برکت مصر را در اختیار بنى‌اسرائیل قرار داد.

در آیات ۱۳۸ ـ ۱۶۴ ماجراهاى شش‌گانه از چگونگى برخورد قوم بنى‌اسرائیل با موسى و تعالیم او گزارش مى‌شود و بهانه‌جویی‌ها، نافرمانی‌ها و خودخواهى آنان در زمان موسى و پس از وى را که سرانجام باعث از میان رفتن قدرت و شوکت قوم بنى‌اسرائیل شد، بیان مى‌کند. ماجراهاى شش‌گانه عبارت است از:

  1. تقاضاى نابخردانه گروهى از بنى‌اسرائیل از موسى براى تعیین بتى براى پرستش (آیات ۱۳۸ ـ ۱۴۱).
  2. پرستش گوساله سامرى پس از تأخیر ۱۰ روزه حضرت موسى در بازگشت از سفر خود به کوه طور (آیات ۱۴۲ ـ ۱۴۵).
  3. انتخاب ۷۰ نفر از قوم موسى براى حضور در میعادگاه الهى و هلاک شدن آنان به سبب درخواست غیرمنطقى، همچون رؤیت خدا (آیه ۱۵۵).
  4. ناسپاسى در برابر نعمت‌هاى الهى، از جمله جارى شدن ۱۲ چشمه آب، سایه افکندن ابر بر قوم بنى‌اسرائیل در صحراى سوزان و روزى کردن طعام پاک و گوارا (آیه ۱۶۰).
  5. اجتناب از تواضع و سجده در برابر خدا و دعا براى بخشش گناهان هنگام ورود به بیت‌المقدس (آیات ۱۶۱ ـ ۱۶۲).
  6. نافرمانى بنى‌اسرائیل از حکم تعطیل روز شنبه و حرمت ماهیگیرى در آن (آیات ۱۶۳ ـ ۱۶۴).

آیه ۱۵۷ سوره اعراف که در میان آیات مورد بحث قرار دارد، به یکباره روى سخن را از داستان‌ها و ماجراهاى قوم بنى‌اسرائیل به بیان ویژگی‌هاى ممتاز پیامبر اسلام و دلایل حقانیت ایشان بازمى‌گرداند تا اعلام کند که پیروان رسول اکرم صلى الله علیه و آله همان مؤمنان واقعى هستند که مشمول رحمت گسترده الهى مى‌شوند و بدین‌سان یهودیان زمان پیامبر را به پیروى از ایشان فراخواند.[۲۸]

خداوند در این آیه پیامبر اسلام را با ۷ خصلت و امتیاز ویژه معرفى کرده و در ضمن آن‌ها، ۵ دلیل بر حقانیت دعوت ایشان اقامه مى‌کند و از این جهت آیه ۱۵۷ از ویژگى منحصر به فردى در قرآن کریم برخوردار است و آیه دیگرى همچون آن نمى‌توان یافت.[۲۹]

این آیه رسول خدا را پیغمبرى درس ناخوانده معرفى مى‌کند که امر به معروف و نهى از منکر کرده و هر پاک و پاکیزه‌اى را براى بشر حلال و هر ناپاک و پلیدى را حرام مى‌کند و موانع و غل و زنجیرهایى را که مانع سعادت بشر است از دست و پاى آنان باز مى‌کند. به گزارش این آیه، همه این نشانه‌ها که دلیل نبوت و خاتمیت آن حضرت است، قبلاً در تورات و انجیل براى یهود و نصارا بیان شده بود.[۳۰]

پس از نقل داستان‌هایى از نافرمانى و ناسپاسى بنى‌اسرائیل، در آیات ۱۶۵ ـ ۱۶۸ برخى از مجازات‌هایى که دامنگیر آن‌ها شده، شمرده مى‌شود و به مواردى همچون مسخ شدن گروهى از بنى‌اسرائیل به صورت میمون، سلب آرامش و امنیت قوم بنى‌اسرائیل و ذلت آنان تا روز قیامت و پراکندگى یهود در سراسر جهان اشاره مى‌کند.

در ادامه (آیات ۱۶۹ـ۱۷۹) در تبیین فرجام نسل‌هاى بعدى یهود مى‌فرماید: آنان کتاب آسمانى تورات را در میان خود داشتند؛ اما به گناه و دنیاپرستى پرداختند و از پیروى احکام الهى و پایبندى به ‌عهد الهى که عمل به آن‌ها را پس از مشاهده معجزه بزرگِ «قرار گرفتن کوه طور بر بالاى سرشان» تعهد کرده بودند، سر باز زدند.

این عهد همان پیمانى است که از همه انسان‌ها در آغاز آفرینش گرفته شده است که به ربوبیت خداوند ایمان آورده و به او شرک نورزند (آیه ۱۷۲).[۳۱] آنان در نافرمانى و برگزیدن گمراهى به جاى هدایت، همچون عالِمى هستند که در صف مؤمنان واقعى و بلکه حامل آیات الهى بود؛ اما سپس از این مسیر گام بیرون نهاد و پیرو وسوسه شیطان شد (آیه ۱۷۶) و فرجام کارش به گمراهى و بدبختى کشیده شد.

آیه ۱۷۲ این سوره از پیمانى خبر مى‌دهد که خداوند بر ربوبیت خویش از بنى‌آدم گرفته است. در این که آیا این پیمان فطرى است یا در عالمى موسوم به عالم ذر از او گرفته شده است و یا...، نظرات چندى مطرح شده است.

با پایان یافتن داستان اقوام پیشین، آیات ۱۸۰ ـ ۱۹۸ به ریشه‌یابى علل انحراف انسان‌ها در طول تاریخ پرداخته و مى‌فرماید: همه صفات کمالى و اسماى نیکو از آن خدا است؛ اما برخى از انسان‌ها این کمالات را از خدا نفى کرده یا به غیرخدا مانند بت‌ها نسبت مى‌دهند[۳۲] و همین امر باعث گمراهى آنان شده و گام به گام از حق دور مى‌شوند. در آیات بعد با دلایل محکم ثابت مى‌کند که هیچ‌یک از کمالاتى را که به شرکاى خداوند نسبت داده‌اند ـ همچون خالقیت، یارى‌رسانى، هدایتگرى و توانمندى ـ در آنان یافت نمى‌شود، بلکه آنان موجوداتى مانند دیگر بندگان خدا هستند که حتى قدرت یارى رساندن به خود را هم ندارند، چه رسد به امداد دیگران.

در آیات پایانى سوره (آیات ۱۹۸ ـ ۲۰۶) همچون آغاز، روى سخن را به پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله کرده و نکاتى را که در تبلیغ دین و رویارویى با مشرکان پیمان‌شکن به او یارى مى‌رساند، گوشزد مى‌کند و از پیامبر مى‌خواهد که گذشت پیشه کند، به ‌کار پسندیده فرمان دهد از نادانان رخ برتابد در برابر وسوسه شیطان به خدا پناه برد و آیات قرآن را بر مردم تلاوت کند و از آنان بخواهد تا به دقت به آن گوش فرادهند و در دل خویش پروردگار را بامدادان و شامگاهان با تضرع و ترس یاد کند، چنان‌که بندگان مقرب درگاه الهى چنین مى‌کنند.

فضیلت قرائت سوره

در روایتى از امام صادق علیه‌السلام، زایل شدن هراس و اندوه در قیامت از انسان مؤمن، اثر این تلاوت سوره در هر ماه بیان شده است.[۳۳]

پیوست

سوره اعراف/متن و ترجمه

پانویس

  1. جامع‌البیان، مج ۵، ج ۸، ص ۱۵۲؛ مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۶۰۸؛ التمهید، ج ۱، ص ۱۷۹.
  2. مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۶۱۳؛ البرهان، ج ۱، ص ۲۸۱؛ التمهید، ج ۱، ص ۱۳۶، ۱۳۸.
  3. تاریخ قرآن، ص ۶۷۰.
  4. البرهان، ج ۱، ص ۲۸۸؛ روح‌المعانى، مج ۵، ج ۸، ص ۱۰۹؛ المکى والمدنى فى القرآن، ج ۲، ص ۶۴۸.
  5. مفاتیح‌الاسرار، ج ۱، ص ۱۳۳؛ تاریخ قرآن، ص ۶۶۳، ۶۷۰.
  6. التفسیر الحدیث، ج ۲، ص ۳۶۱ ـ ۳۶۲؛ اهداف کل سوره، ج ۱، ص ۱۵۳.
  7. جامع البیان، مج ۵، ج ۸، ص ۱۵۲؛ الکشاف، ج ۲، ص ۸۵؛ لباب النقول، ص ۱۰۲.
  8. مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۶۰۸؛ التحریر والتنویر، ج ۸، ص ۷.
  9. المعجم‌الاحصائى، ج ۱، ص ۳۰۱.
  10. الاتقان، ج ۱، ص ۱۳۸؛ مناهل‌العرفان، ج ۱، ص ۲۴۸.
  11. التبیان، ج ۴، ص ۳۴۰ ـ ۳۴۱؛ روض الجنان، ج ۸، ص ۱۲۴ـ۱۲۵؛ بصائر ذوى‌التمییز، ج ۱، ص ۲۰۳ـ۲۰۴.
  12. المیزان، ج ۸، ص ۵؛ ج ۱۸، ص ۸ ـ ۹.
  13. همان، ص ۳۷۹.
  14. التبیان، ج ۵، ص ۷۰؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۹۳؛ الفقه على المذاهب الاربعه، ج ۱، ص ۶۰۴.
  15. تتمة المراجعات، ص ۵۸.
  16. بحارالانوار، ج ۹۹، ص ۲۳۵.
  17. همان، ج ۷۸، ص ۲۴۱؛ ج ۸۳، ص ۴۵.
  18. نهج الحق، ص ۱۹۱.
  19. حجة التفاسیر، ج ۷، ص ۱۰۷.
  20. الموسوعة القرآنیه، ج ۳، ص ۹۵؛ النظم الفنى فى القرآن، ص ۱۱۰.
  21. المیزان، ج ۸، ص ۶.
  22. المیزان، ج ۸، ص ۶.
  23. تفسیر ماوردى، ج ۲، ص ۲۵۳.
  24. التبیان، ج ۴، ص ۴۱۱؛ مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۶۵۲ ـ ۶۵۳.
  25. الصافى، ج ۲، ص ۱۹۸؛ منهج‌الصادقین، ج ۴، ص ۳۲؛ المیزان، ج ۸، ص ۱۳۲ ـ ۱۳۳.
  26. جوامع‌الجامع، ج ۱، ص ۴۳۸؛ نمونه، ج ۶، ص ۱۸۸.
  27. تفسیر ماوردى، ج ۲، ص ۲۵۳.
  28. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۷۴.
  29. تفسیر نمونه، ج ۶، ص ۳۹۹.
  30. المیزان، ج ۸، ص ۲۹۲.
  31. احسن االحدیث، ج‌ ۴، ص‌ ۳۹‌ـ‌۴۰.
  32. المیزان، ج ۸ ، ص ۴۷۷.
  33. تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۱۳۵؛ ثواب‌الاعمال، ص ۱۰۵؛ مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۶۰۸.

منابع

  • محمد خامه‌گر، محمدحسن درایتى؛ دائرة المعارف قرآن کریم، جلد ۴، صفحه ۶۴-۷۱.
سوره قبلی:

۶.الأنعام

۷.الأعراف سوره بعدی:

۸.الأنفال

۱.سوره فاتحه ۲.سوره بقره ۳.سوره آل عمران ۴.سوره نساء ۵.سوره مائده ۶.سوره انعام ۷.سوره اعراف ۸.سوره انفال ۹.سوره توبه ۱۰.سوره یونس ۱۱.سوره هود ۱۲.سوره یوسف ۱۳.سوره رعد ۱۴.سوره ابراهیم ۱۵.سوره حجر ۱۶.سوره نحل ۱۷.سوره اسراء ۱۸.سوره کهف ۱۹.سوره مریم ۲۰.سوره طه ۲۱.سوره انبیاء ۲۲.سوره حج ۲۳.سوره مومنون ۲۴.سوره نور ۲۵.سوره فرقان ۲۶.سوره شعراء ۲۷.سوره نمل ۲۸.سوره قصص ۲۹.سوره عنکبوت ۳۰.سوره روم ۳۱.سوره لقمان ۳۲.سوره سجده ۳۳.سوره احزاب ۳۴.سوره سبأ ۳۵.سوره فاطر ۳۶.سوره یس ۳۷.سوره صافات ۳۸.سوره ص ۳۹.سوره زمر ۴۰.سوره غافر ۴۱.سوره فصلت ۴۲.سوره شوری ۴۳.سوره زخرف ۴۴.سوره دخان ۴۵.سوره جاثیه ۴۶.سوره احقاف ۴۷.سوره محمد ۴۸.سوره فتح ۴۹.سوره حجرات ۵۰.سوره ق ۵۱.سوره ذاریات ۵۲.سوره طور ۵۳.سوره نجم ۵۴.سوره قمر ۵۵.سوره الرحمن ۵۶.سوره واقعه ۵۷.سوره حدید ۵۸.سوره مجادله ۵۹.سوره حشر ۶۰.سوره ممتحنه ۶۱.سوره صف ۶۲.سوره جمعه ۶۳.سوره منافقون ۶۴.سوره تغابن ۶۵.سوره طلاق ۶۶.سوره تحریم ۶۷.سوره ملک ۶۸.سوره قلم ۶۹.سوره الحاقه ۷۰.سوره معارج ۷۱.سوره نوح ۷۲.سوره جن ۷۳.سوره مزمل ۷۴.سوره مدثر ۷۵.سوره قیامه ۷۶.سوره انسان ۷۷.سوره مرسلات ۷۸.سوره نبأ ۷۹.سوره نازعات ۸۰.سوره عبس ۸۱.سوره تکویر ۸۲.سوره انفطار ۸۳.سوره مطففین ۸۴.سوره انشقاق ۸۵.سوره بروج ۸۶.سوره طارق ۸۷.سوره اعلی ۸۸.سوره غاشیه ۸۹.سوره فجر ۹۰.سوره بلد ۹۱.سوره شمس ۹۲.سوره لیل ۹۳.سوره ضحی ۹۴.سوره انشراح ۹۵.سوره تین ۹۶.سوره علق ۹۷.سوره قدر ۹۸.سوره بینه ۹۹.سوره زلزال ۱۰۰.سوره عادیات ۱۰۱.سوره قارعه ۱۰۲.سوره تکاثر ۱۰۳.سوره عصر ۱۰۴.سوره همزه ۱۰۵.سوره فیل ۱۰۶.سوره قریش ۱۰۷.سوره ماعون ۱۰۸.سوره کوثر ۱۰۹.سوره کافرون ۱۱۰.سوره نصر ۱۱۱.سوره مسد ۱۱۲.سوره اخلاص ۱۱۳.سوره فلق ۱۱۴.سوره ناس

قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن