وسوسه

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو


این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«وسوسه» (وسواس) به معنای خيالات بد و اندیشه‌های باطل یا افكار محرّک اعمال شرّ و تحریکات شیطانی است، که باعث روگردانی دل از یاد خداوند می‌باشد. شیطان و هوای نفس، از جمله عوامل ایجاد وسوسه در انسان هستند و كثرت ذكر خدا، ياد اهل‌ بیت علیهم‌السلام، یاد مرگ و بی‌­اعتنایی به وسوسه، در علاج آن مؤثرند.

مفهوم‌شناسی

«وسوسه» (وسواس) -که خاطره و خواطر[۱] شیطانی نیز نام دارد-، در لغت به معنای صدایی آرام و پنهانی است[۲] و در اصطلاح، عبارت است از هر چه که باعث روگرداني دل از ياد خداوند سبحان باشد؛ بنابراین گسترده‌تر از معناي متعارف آن است؛ يعني كثرت شك و يا حالتي كه هنگام ارتكاب كارهاي زشت و گناه بر قلب عارض مي‌شود.[۳]

وسوسه از زيانبارترين امراض قلبى است.[۴] و ضد آن، انديشه‌ها و تصورات ستوده‌اى است كه شرعاً و عقلاً نيكو باشند.[۵] که «الهام» ناميده مى‌شود.[۶]

همه خيالات و افكاري كه بر ذهن و قلب انسان عبور مي‌كنند بر چهار قسم است: افكار محرك اعمال خير و خيالات خوب كه «الهام» نام دارند و افكار محرك اعمال شرّ و خيالات بد كه «وسوسه» ناميده مي‌شوند. دو قسم وسواس، اثر شيطان بوده و دو قسم الهام از فيض ملائكه است.[۷] همان طور که در روایتی نیز الهام فرشته و وسوسه شيطان در دو گوش‌ باطنی انسان ذکر شده است.[۸]

وسوسه ‌در قرآن و روایات

قرآن کریم، وسوسه شيطان و اطاعت آدم و حوا از وسوسه او را باعث رانده شدن ایشان از بهشت می‌داند.[۹] و یک سوره کامل آن -یعنی سوره ناس- نیز در استعاذه از شرّ وسوسه‌گران ابلیسی و انسانی است.

پيشوايان دين عليهم‌السلام نیز با قول و عمل خود از اعتنا به وسواس نهى فرموده‌اند؛[۱۰] چنانکه امام صادق علیه السلام وسواس در وضو و نماز را اطاعت از شيطان و بی‌عقلی می‌دانند.[۱۱] و در دعاها از وساوس به خدا پناه برده شده است.[۱۲]

عوامل ایجاد یا تقویت وساوس

  • شیطان: وسوسه، چون شک و شرک و... از القائات شيطاني است كه در قلوب مردم مى‌اندازد، چنانچه طمأنينه، یقین، ثبات، خلوص و امثال اين‌ها از فیوضات الهی و القائات فرشتگان است.[۱۳]
  • نفس: قرآن کریم وسوسه‌ها را منتسب به نفس انسان دانسته است.[۱۴] و شیطان نیز در قیامت به گمراهان می‌گوید: من بر شما تسلطى نداشتم جز اين كه دعوتتان كردم و شما اجابتم كرديد، پس مرا ملامت نكنيد خودتان را ملامت كنيد.[۱۵]
  • انسان‌های ابلیس سیرت: در سوره ناس،[۱۶] به اين حقیقت اشاره شده كه بعضى از مردم از شدت انحراف، خود در زمره شيطان‌ها قرار گرفته‌اند و دیگران را وسوسه می‌کنند.[۱۷] و در قرآن کریم، «اولیای شیطان» نام دارند که دریافت‌هایی شیطانی دارند.[۱۸]

تحلیل ارتباط بین عوامل مذکور:

آمادگی نفس و صفات شخصیتی کسب شده در درون انسان در پذیرش وساوس شیاطین انسی و جنّی، اساسی‌ترین عامل در ایجاد یا تقویت وسواس است.

امام خمینی درباره‌ ارتباط وسواس شیطان و نفس می‌گوید: قلب انسانى لطيفه‌اى است بين ملك و ملكوت و چون آيينه دورويى است كه در يك روى آن صور غيبيه منعكس می‌شود و در رویى دیگر صور دنيايی انعکاس می‌یابد. و اگر توجه قلب به دنیا بیشتر شد، باطن خيال او با ملكوت سفلى كه روح پستی‌های عالم ماده و نیز جایگاه جنّ و شياطين و نفوس خبيثه است سنخیّت یافته و به واسطه اين تناسب، القائاتى شيطاني در آن وارد می‌شود که منشأ تخيلات بد است. نفس چون همواره توجه به دنيا دارد، علاقه به آن تخيلات باطله پيدا کرده و افکار و تمایلات و رفتارهای شيطانى از قبيل وسوسه، شك، ترديد، اوهام و خيالات باطله در آن غالب شده و اعمال بدنيه نيز بر طبق صور باطني قلب می­ گردد. و همین‌طور اگر قلب به آخرت و معارف حقه توجه نمود، با ملكوت اعلى كه عالم ملائكه و نفوس پاک و به منزله حقیقتِ نورانى عالم طبيعت است، تناسب پيدا می‌كند و علوم رحمانى، عقايد حقه، افکار و تمایلات الهيه دریافت کرده و از شك و شرک منزه و پاكيزه گردد و حالت استقامت و طمأنينه در نفس پيدا شود و طبق آن دریافت­های قلبی، شوق و سپس اراده در وجود انسان ایجاد می شود و بالاخره اعمال ظاهري و باطني از روى ميزان عقل و حكمت واقع می ­شود.[۱۹]

بنابراین این نفس است که با رذایلی که دارد و نیز با دوری از یاد خدا، خود را آماده‌ تاثّر از وسواس شیطان و نفوس شیطانی می‌کند؛ همانطور که در مدل مذکور نیز به صورت ارتباط مستقیم و آغاز شده از جانب نفس ترسیم شده است. همان طور که ارتباط شیاطین جن و انس با یکدیگر در منطق قرآنی، دوسویه است.[۲۰]

قواعد کلی در علاج وسوسه

بعضى علاج وسوسه را ناممکن دانسته ­اند؛ اما حق این است که ممکن است، ولی بسيار مشكل است؛[۲۱] مگر برای کسی که دلش همواره متوجه و مشغول به خداى يكتا باشد تا شيطان مجالى در آن نيابد؛ مثل مخلَصين باشد كه در قرآن كريم از سلطه شیطان مستثنى شده‌اند.[۲۲] این قواعد کلی در درمان هر وسوسه‌ای باید مورد توجه قرار گیرد:

  • بستن درهاى نفوذ شيطان در قلب: كه عبارتند از شهوت، خشم، حرص، حسد، عداوت، خودبينى (عجب) و... از صفات رذيله، که اگر این درها بسته باشند، شیطان راهى به دل ندارد مگر دزدانه و گذرا.
  • آباد ساختن دل به اضداد رذایل: يعنى به اخلاق فاضله، اوصاف شريف و ملازمت با ورع و تقوى و عبادت پروردگار متعال.
  • كثرت ذكر خدا با دل و زبان: كه اگر ريشه‌هاى صفات مذموم ياد شده كه به منزله درهاى بزرگ براى ورود شيطان است از دل كنده شود، راههاى تسلط و تصرف وى بسته مى‌شود، مگر بعضى خطورهاى گذرا که ذكر و ياد خدا این‌ موارد را هم ریشه‌کن می‌کند.[۲۳] ‌همچنان‌ كه رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله فرمود: شيطان پوزه خود را بر قلب هر انسانى خواهد گذاشت، اگر او به ياد خدا بيفتد شیطان مى‌گريزد، اما اگر خدا را از ياد ببرد، دلش را مى‌خورد.[۲۴]‌ البته منظور، یاد حقیقی است.[۲۵] اما اذکاری نیز در روایات آمده است؛ مثل قرائت «آیه سخره»[۲۶] كه دستورالعملي جاري در برنامه سالكان است و تأثير آن در صفای قلب و اطمینان نفس و نفى خواطر و ازاله شك و وسواس به عدد هفتاد مرتبه در نفوس مستعده يقيني است.[۲۷] اين توصيه مستند به روايتي از امام علی علیه السلام است كه شارحين آن نيز به اين مساله اذعان دارند.[۲۸] ذکر «لااله‌الاالله» [۲۹] و «تَوَكَّلْتُ‌ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لايَمُوتُ‌ وَالْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لَا وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيراً»[۳۰] هر دو مورد تجربه راوی آن‌ها بوده است.[۳۱]
  • بی ­اعتنایی به شیطان: که مورد توصیه‌­ی روایات است.[۳۲] امام خمینی درباره­ این توصیه روایی می­ گوید: اين بی‌اعتنایی از معالجات مهمی است که در همه‌ امراضی كه از القائات شيطان است -چون شک و شرک و وسواس- به کار می‌آید.[۳۳]
  • استعاذه و تضرّع: زیرا تضرع و زارى به درگاه حق تعالى و پناه بردن از شرّ شیطان و شرّ نفس به آن ذات مقدس، یاری او را در پي دارد.[۳۴] همان طور که پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله نيز استعاذه از شيطان در وسوسه در نماز را دستور داده و فرموده که وقتى داخل نماز شدى، بزن با انگشت سبّابه دست راستت به ران پاى چپت، پس بگو: «بسم اللّه و باللّه، توكّلت على اللّه، أعوذ باللّه‌ السّميع العليم من الشّيطان الرّجيم» كه باعث دور كردن او مي‌شود.[۳۵]
  • روزه و گرسنگي: زيرا خداي متعال در حديث معراج، مومنين را به حفظ قلب از وسواس امر فرموده و سپس خود در جايي از آن حديث مي‌فرمايد از بركات گرسنگي، حفظ قلب است.[۳۶] در روایت است که روزه‌ ماه شعبان و چهارشنبه وسط و پنجشنبه اول و آخر هر ماه وسواس را از بین می‌برد. [۳۷]
  • ياد اهل‌ بیت علیهم‌السلام.[۳۸]
  • یاد مرگ و پوسيدن جسم و بدن.[۳۹]
  • اشتغال و بيكار نبودن: امام کاظم علیه السلام فرمود: خداوند انسان پرخواب و بيكار را دشمن می‌دارد.[۴۰] و جوان وقتى از كار مباحى كه درونش به آن مشغول باشد باز ايستد، ناچار شيطان در دل او وارد مى‌شود.[۴۱]
  • شناخت ضد وسوسه (انديشه و خاطر نيك و ستوده): تا آدمى را بر مواظبت بر آن چه موجب دفع وسوسه‌هاست برانگيزد.[۴۲]
  • نفی خواطر: راه­کار اساسی علمای اخلاق عملی برای دفع و ریشه ­کن کردن انواع وساوس عبارت است از «نفی خواطر» که علامه­ طهرانی به طور کلی درباره آن گفته است: بیرون کردن کلی اغيار از ذهن خود در ضمن يكى از اعمال عباديّه.[۴۳] مهمترين شعبه تزكيه و سبب تطهير سرّ و ذات انسان از شك و ريب، در ايمان باللّه است كه با نور معرفت از ظلمات وساوس به­ درآيد و به توحيد حقيقى آراسته شود.[۴۴]

انواع وسوسه و درمان هر یک

وسواس دارای شقوق بی‌شماری است.[۴۵] علاوه بر لزوم مراعات قواعد کلی مذکور در معالجه هر یک از انواع وساوس، برخی از انواع این بیماری نیازمند مراقبات و درمان‌هایی خاص هستند که ذکر می‌شود:

  • وسوسه به معناي كثرت شك در عبادات: ‌این نوع وسواس، معنای متعارف و شایع وسواس است و دارای اقسامی است:
  1. وسواس در نيت به خصوص در نماز[۴۶]
  2. وسواس در عدد رکعات نماز[۴۷]
  3. وسواس در قرائت[۴۸]
  4. وسواس در طهارت[۴۹] علاج: علاج اين نوع از وسواس، چون ساير امراض قلبيه با علم نافع و عمل، بسى آسان است، ولى انسان بايد اوّل خود را مريض بداند نه این ­که خود را مريض ‌ندانسته بلكه ديگران را منحرف از راه و بی مبالات در دين بداند.[۵۰] سپس بر طبق دستورات زیر عمل کند:
    1. تفكر در روايات، فتوای مرجع تقليد و رفتار متشرعين و تلقين راه درست به خود: روایت است كه رسول خدا صلی الله علیه و آله جهت وضو خود يك مشت آب‌ به صورت مى‌زدند و يك مشت به دست راست و يك مشت به دست چپ و اجماع فقهاء امامیه بر این است كه اين وضو صحيح است. حتی در شستن دوم بعضى اشكال كرده ­اند ولي شستن سوم قطعاً بدعت و مبطل وضو است.[۵۱] يكى از ائمه معصومين‌ عليهم‌السلام وقتى كه براى قضاى حاجت ‌مى‌رفتند با دست مبارك به ران‌هاى مبارك آب مى‌پاشيدند كه اگر ترشحی از نجاست صورت گیرد، معلوم نشود رطوبت آب بوده یا نجاست![۵۲] پس این فرد بايد فكر كند كه از طرفی احاديث شريفه و كتاب الهى، عمل فرد وسواسی را از شيطان شمرده‌اند و صاحبش را بی‌عقل معرفی فرموده‌اند و فقها هم عمل وسواسى را غيرمنطبق با اسلام دانسته و بعضى از اعمال او را باطل شمرده‌اند و مردم معمولى متشرع همچنین عمل نمی‌کنند؛ بنابراین مبادا خيال كند كار خودش تقوا و ديانت است؛ زيرا روشن است كه نمي­ توان گفت كه نوع متدينين و علما و بزرگان دين مبالات به دين خدا ندارند و شخص وسواسى فقط مقيد به ديانت است.[۵۳]
    2. بي‌اعتنايي عملي به وسوسه و انجام ضد آن: امام باقر علیه السلام فرمود: وقتى كه شكّت در ركعات نماز زياد شد، نماز را ادامه بده بدون اعتنا به شك؛ زيرا اين نيست مگر از شيطان. در ادامه مى‌فرمايد: شيطان را به خودتان عادت ندهيد به شكستن نماز، پس او را به طمع بيندازيد؛ زيرا كه شيطان پليد است و معتاد است به آنچه عادت داده شد. آن خبيث مى‌خواهد كه اطاعت شود، پس وقتى كه عصيان شد به كسى از شماها عود نمى‌كند.[۵۴] و اين از معالجات مهم است در جميع امورى كه از القائات شيطان است.[۵۵] مثلا اگر مبتلا به وسوسه در وضو است، برخلاف وسواس ذهني‌اش يك مشت آب بيشتر به كار نبرد. لابد شيطان مى‌گويد كه اين عمل صحيح نيست. جواب او را بدهد كه اگر عمل من درست نيست، پس بايد عمل رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمّه طاهرين عليهم‌السلام و جميع فقها درست نباشد. پس اگر عمل آنها باطل بود، بگذار عمل من نيز باطل باشد.[۵۶]
  • وسوسه در اعتقادات: که در برخی روایات، مصادیقی از آن با عنوان «وسوسه در تفکر درباره‌ی خلقت»[۵۷] به معنای وسوسه در آفریدگار جهان مطرح شده است. در برخی از روایات که فرموده‌اند: وسوسه تا مورد اعتقاد قرار نگیرد و بر زبان نیاید گناهی ندارد،[۵۸] این نوع وسواس منظور است. علاج: این وساوس، به شک­ها و سوالات معمولی نمی­ گویند، بلکه مصداق آن­ها پس از بررسی علمی و یافتن پاسخ است که علی­رغم غیرمنطقی بودن، دل را آزار می ­دهد و اهل بیت عليهم‌السلام درمان­هایی طبیبانه در این موارد بکار برده ­اند که این روش­ها مورد استفاده مشاوران تربیتی نیز قرار دارد و فرموده‌اند: شیطان پس از نومیدی از راه أعمال (واداشتن به كارهاى بد و جلوگيرى از كارهاى نيك‌) از این طریق سعی می­ کند بر شما چيره شود، سپس از اين راه به سراغتان آمد تا شما را بلغزاند، هرگاه چنين حالتى برای کسی پيش آمد، «لا اله الّا اللّه» بگويد. بلکه در جایی دیگر درباره­ این افراد که از وساوس خود ناراحت هستند فرمود: سوگند به آن كه جانم به دست اوست كه اين صريح ايمان است.[۵۹]
  • وسوسه­ گناه: امام صادق علیه السلام فرمود: وسواس خناس که یکی از شیاطین است کارش این است که انسان‌ها را با وسوسه آمال و آرزوها مى‌فریبد تا مرتكب خطا و گناه شوند، وقتى در گناه واقع شدند، استغفار را از يادشان مى‌برد. البته وساوسی که بدون اختیار به وجود مى‌آيد، مورد بازخواست و مؤاخذه نيست و به واسطه آنها گناهى نوشته نمى‌شود.[۶۰] بلکه ارتکاب آن گناه است. علاج: تفکر در بدى عاقبت گناه و ناگوارى فرجام گناه در دنيا و آخرت و توجه به حق عظيم خدا و بزرگى ثواب و عقاب او در وسوسه به گناه؛ زیرا اگر با برهان‌هاى قوى با وساوس مقابله شود در کمال ناتوانی خواهند گريخت.[۶۱]
  • افکار و خیالاتی که در مباحات بیهوده است: در اصطلاح، حدیث نفس نام دارند.[۶۲] علاج: درمان این وسوسه بسیار مشکل است و برخی علمای اخلاق معتقدند علاجى ندارد! اما بزرگانی چون ملا محمد مهدی نراقی آن‌ را علاج‌پذیر می دانند.[۶۳] به نظر می‌رسد راه‌کار علمای اخلاق عملی (سیر و سلوک)، در درمان این نوع وسوسه بسیار کارساز است.

احتياط و مرز آن با وسواس

امام خمینی می‌گوید: احتياط در طهارت و نجاست، موافق با طبيعت اهل دنيا است، لذا شرع مقدس در اين مورد زياد مبالغه ننموده است، اما احتياط در حقوق مالی و آبرویی دیگران، مخالف با طبيعت اهل هوى و هوس است ولذا هنوز ديده نشده كه كسى در اداء قرضش وسواس به خرج دهد و بدهى خود را سه دفعه بپردازد! ولذا در اين امور حتى اگر جانب وسواس گرفته شود از جانب احتياط لازم‌تر خواهد بود.[۶۴]

همچنین احتیاط در اموری دور از ذهن معمولی نیز از نظر علمای اخلاق ناپسند است. مانند كسى كه از شكاركردن به اين دليل خوددارى مى‌كند كه مبادا شكار از دست انسانى فرار كرده باشد كه قبلا او را گرفته و مالك بوده است. اين شخص گرفتار وسواس است و تقوایی که دوری از مشتبهات است، در حق این فرد و این مورد صادق نیست.[۶۵]

پانویس

  1. يعنى حديث نفس يا انديشه‌ها و خيالاتى كه به دل خطور مى‌كند.
  2. ابن منظور، محمد بن مكرم؛ لسان العرب، دار صادر، بيروت، نوبت چاپ‌ سوم، 1414 ق، ج 6، ص 255.
  3. علي سعادت‌پرور، سرالاسراء في شرح حديث المعراج، انتشارات تشيع، قم، 1374، چاپ اول، ج1، ص 122.
  4. امام خمينى، آداب الصلاة، قم، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، چاپ هفتم، 1378، ص 26-27.
  5. نراقی، ملا محمدمهدی؛ علم اخلاق اسلامى (ترجمه جامع السعادات)، ترجمه­ سيد جلال الدين مجتبوی، انتشارات حكمت، چاپ چهارم، 1377، ج 1، ص 230.
  6. فیض کاشانی، ملامحسن؛ راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء)، ترجمه­ سيد محمدصادق عارف، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوى، چاپ اول، 1372 شمسى، ج 5، ص 70.
  7. نراقى، ملا احمد؛ معراج السعادة، انتشارات هجرت، چاپ پنجم، 1377،‌ ص 128.
  8. كلينى، محمد بن يعقوب؛ الكافي، دارالكتب الإسلامية، تهران، چاپ ‌چهارم، 1407 ه.ق، ج 2، ص 267.
  9. سوره اعراف:20.
  10. امام خمينى، آداب الصلاة، قم، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، چاپ هفتم، 1378، ص 26-27.
  11. حر عاملى، محمد بن حسن بن على؛ تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة، مؤسسه آل البيت عليهم السلام، قم، چاپ ‌اول، 1409 ه.ق،‌ ج 1، ص 63.
  12. سيد بن طاوس؛ الإقبال بالأعمال الحسنة، چاپ دار الكتب الإسلامية، چاپ دوم، تهران، 1367، ج 2، ص 72.
  13. امام خمينى، چهل حديث، مؤسسه‌ى تنظيم و نشر آثار امام خمينى، چاپ 20، 1378، ص 399.
  14. سوره ق:16.
  15. سوره ابراهيم:22.
  16. سوره ناس:5.
  17. طباطبایی سید محمدحسین؛ تفسيرالميزان ترجمه سيد محمدباقر­ موسوى همدانى، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‌ى مدرسين حوزه علميه قم، قم، چاپ پنجم، 1374 ش، ج 20، ص 690.
  18. سوره انعام:121.
  19. خمينى امام سید روح‌الله؛ چهل حديث، پیشین، ص 399-400.
  20. سوره انعام:112.
  21. زیرا همانطور که پيامبر درباره افرادی که وسوسه در خاطر ندارند، فرمود: «هر كه دو ركعت نماز گزارد كه در آنها نفس او هيچ چيز (جز خدا) در خاطرش نگذرد گناهان گذشته و آینده­ او آمرزيده مى‌شود». و اگر علاج و دفع آن ممكن نبود چنين كارى هم تصور نمى‌شد. (علم‌اخلاق‌ اسلامى، ج2، ص214-216).
  22. نراقی ملا محمدمهدی؛ پیشین، ج 1، ص 214–216.
  23. نراقی ملا محمدمهدی؛ پیشین، ج 1، 218 و 219.
  24. طبرسى فضل بن حسن؛ مجمع البيان فى تفسير القرآن، انتشارات ناصرخسرو، تهران، چاپ سوم، 1372 ش،‌ ج‌10، ص 869.
  25. سعادت‌پرور علي؛ پیشین، ج1، ص 122.
  26. سوره اعراف: 54.
  27. حسن زاده آملى حسن؛ نور على نور، انتشارات تشيع، چاپ ششم، 1376، ص 128.
  28. مازندرانى، ملا صالح؛ شرح الكافي، المكتبة الإسلامية، تهران، اول، 1382 ه‍.ق، ج 6، ص 257.
  29. کلینی، پیشین، ج 2، ص 424.
  30. سوره اسراء: 111.
  31. صدوق، محمّد بن على بن بابويه؛ من لا يحضره الفقيه، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم، چاپ دوم، 1413 ق، ج 339.
  32. طوسى ابوجعفر محمدبن حسن؛ تهذيب الأحكام، دارالكتب الإسلامية، تهران، چاپ ‌چهارم، 1407 ه‌.ق،‌ ج 2، ص 188.
  33. خمينى امام سید روح‌الله؛ آداب الصلاة، پیشین، ص 160.
  34. امام خمينى؛ چهل حديث، پیشین، ص 407.
  35. کلینی؛ پیشین، ج3، ص 358.
  36. ديلمى شيخ حسن؛ إرشادالقلوب إلى الصواب، شريف رضى، قم، چاپ اول، 1412 ق، ج 1، ص 200.
  37. ری ­شهری، محمد؛ میزان الحکمه، انتشارات دارالحدیث، چاپ اول، 1422، ج 11، ص 4671.
  38. همان.
  39. سعادت‌پرور علي؛ پیشین، ج1، ص 122.
  40. کلینی، پیشین، ج 5، ص 84.
  41. نراقی، ملامحمدمهدی؛ پیشین، ج 1، ص 217.
  42. نراقی، ملامحمدمهدی؛ پیشین، ج 1، ص 230.
  43. طهراني سيد محمدحسين حسيني، رسالة لُبّ اللباب فى سير و سلوك أولي الألباب، دارالمحجةالبيضاء، بيروت، 1431 ه‌ق، چاپ چهارم، ص 144 و 145.
  44. حسن‌زاده آملی، حسن؛ پیشین، ص 64.
  45. خمينى امام سید روح‌الله؛ آداب الصلاة، پیشین، ص 157.
  46. خمينى، سید روح‌الله؛ آداب الصلاة، پیشین، ص 157.
  47. خمينى امام سید روح‌الله؛ آداب الصلاة، پیشین، ص 160.
  48. که از جمله حجاب‌هایی است که شيطان بر دل آدمى مى‌افكند و مانع تفكر در معناى گفته‌ها و اعمال نماز خواهد شد و خنده شيطان بر چنين كسى كه از اين راه مريد او شده از همه بيشتر است. (ملكى تبريزى ميرزا جواد آقا، أسرار الصلاة، پیشین، ص 327).
  49. خمينى امام سید روح‌الله، چهل حديث، پیشین، ص 405-406.
  50. خمينى امام سید روح‌الله، چهل حديث، پیشین، ص 405.
  51. خمينى امام سید روح‌الله، آداب الصلاة، پیشین، ص 159.
  52. خمينى امام سید روح‌الله، چهل حديث، پیشین، ص 402-403.
  53. خمينى امام سید روح‌الله، چهل حديث، پیشین، ص 405-406.
  54. طوسی، پیشین، ج2، ص 188.
  55. خمينى، امام سید روح‌الله؛ آداب الصلاة، پیشین، ص 160.
  56. خمينى، امام سید روح‌الله؛ چهل حديث، پیشین، ص 405 و 406.
  57. ابن شعبه حرانى، حسن بن على؛ تحف العقول عن آل الرسول صلى‌ الله‌ عليه‌ و‌ آله، انتشارات اسلامی جامعه مدرسين، قم، چاپ دوم، 1363 ه‌.ش، ص 50.
  58. ری ­شهری، محمد؛ میزان الحکمه، انتشارات دارالحدیث، چاپ اول، 1422، ج 11، ص 4672.
  59. حرّ عاملی؛ پیشین، ج7، ص167 و 168.
  60. نراقی ملامحمدمهدی، پیشین، ج 1، 224.
  61. نراقی ملامحمدمهدی، پیشین، ج 1، 214.
  62. نراقی ملا محمدمهدی، پیشین، ج 1، 224.
  63. نراقی ملامحمدمهدی، پیشین، ج 1، 214.
  64. خمينى، امام سید روح‌الله؛ پیشین، ص 27.
  65. فیض کاشانی، ملامحسن؛ پیشین، ج 3، ص 245.

منابع