ذارئ (اسم الله)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«ذارئ»، اسم فاعل از «ذرأ، یذرأُ» صفت فعل الهى به معناى ایجاد و آفرینش آمده است. فعل آن شش بار در قرآن به خداوند نسبت داده شده است:[۱]

  • «وجَعَلوا لِلّهِ مِمّا ذَرَاَ مِنَ الحَرثِ والاَنعامِ نَصیباً...». (سوره انعام(۶)، ۱۳۶)
  • «ولَقَد ذَرَأنا لِجَهَنَّمَ کثیرًا مِنَ الجِنِّ والاِنسِ...». (سوره اعراف(۷)، ۱۷۹)
  • «وما ذَرَاَ لَکم فِى الاَرضِ مُختَلِفاً اَلوانُهُ...». (سوره نحل(۱۶)، ۱۳)
  • «وهُوَ الَّذى ذَرَاَکم فِى الاَرضِ واِلَیهِ تُحشَرون». (سوره مؤمنون(۲۳)، ۷۹)
  • «فاطِرُ السَّمـوتِ والاَرضِ جَعَلَ لَکم مِن اَنفُسِکم اَزوجـًا ومِنَ الاَنعامِ اَزوجـًا یذرَؤُکم فیهِ لَیسَ کمِثلِهِ شَىءٌ وهُوَ السَّمیعُ البَصیر». (سوره شورى(۴۲)، ۱۱)
  • «قُل هُوَ الَّذى ذَرَاَکم فِى الاَرضِ و اِلَیهِ تُحشَرون». (سوره ملک(۶۷)، ۲۴)

«ذارئ» همچنین در ادعیه نیز به عنوان صفت فعل الهى به کار رفته است؛ در یکی از دعاهایی که در کتاب بلد الامین نقل شده آمده است: «یا ذارئ الأنعام».[۲]

و در یکی از فرازهای دعای جوشن کبیر می گوییم: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا حَافِظُ یَا بَارِئُ یَا ذَارِئُ ...».

پانویس

  1. اسما و صفات الهى فقط در قرآن، ج۱، ص۴۸۹.
  2. البلدالأمین، ج۱ ، ص ۶۵.

منابع

اسماء الله در قرآن
تعداد:۱۳۵
الف اله، اَحَد، اوّل، آخِر، اعلى، اکرم، اعلم، ارحم الراحمین، احکم الحاکمین، احسن الخالقین، اهل التقوی، اهل‌ المغفرة، اقرب، ابقى، اسرع الحاسبین.
ب بارى، باطن، بدیع، بَرّ، بصیر.
ت توّاب.
ج جبّار، جامع.
ح حکیم، حلیم، حیّ، حق، حمید، حسیب، حفیظ، حفى.
خ خبیر، خالق، خلاق، خیر، خیرالماکرین، خیرالرازقین، خیرالفاصلین، خیرالحاکمین، خیرالفاتحین، خیرالغافرین، خیرالوارثین، خیرالراحمین، خیرالمنزلین.
ذ ذوالعرش، ذوالطول، ذوانتقام، ذوالفضل العظیم، ذوالرحمة، ذوالقوة، ذوالجلال و الاکرام، ذوالمعارج.
ر رحمان، رحیم، رؤوف، رب، رفیع الدرجات، رزاق، رقیب.
س سمیع، سلام، سریع الحساب، سریع العقاب.
ش شهید، شاکر، شکور، شدید العذاب، شدید العقاب، شدید المحال.
ص صمد.
ظ ظاهر.
ع عالِمُ غيبِ السماواتِ و الأرضِ، علیم، عزیز، عفوّ، على، عظیم، علام‌الغیوب، عالم الغیب و الشهادة.
غ غافرالذنب،غالب، غفار، غفور، غنى.
ف فالق الاصباح، فالق الحب و النوى، فاطر، فتّاح.
ق قوى، قدوس، قیوم، قاهر، قهار، قریب، قادر، قدیر، قابل‌التوب، القائم على کل نفس.
ک کبیر، کریم، کافی.
ل لطیف.
م مؤمن، مهیمن، متکبر، مصوِّر، مجید، مجیب، مبین، مولی، محیط، مقیت، متعال، محیى، متین، مقتدر، مستعان، مبدى، مالک الملک.
ن نصیر ، نور.
و وهاب، واحد، ولی، والی، واسع، وکیل، ودود.
ه هادی.