سوره انبیاء: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
(۱۱ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}}
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}}
 +
{{شناسنامه سوره
 +
|نام=انبیاء
 +
|قبلی=طه
 +
|بعدی=حج
 +
|شماره=۲۱
 +
|جزء=۱۷
 +
|محل نزول=مکه
 +
|ترتیب نزول=۷۳
 +
|تعداد آیه=۱۱۲
 +
}}
 +
'''سوره انبیاء''' بیست و یکمین [[سوره]] از [[قرآن|قرآن کریم]] است و دارای ۱۱۲ [[آیه]] می باشد.
  
 +
==نزول سوره==
  
__toc__
+
سوره انبیاء [[مکی|مکى]]<ref> مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۶۱؛ البرهان فى علوم القرآن، ج ۱، ص ۲۸۱؛ الاتقان، ج ۱، ص ۱۹. </ref> و هفتاد و سومین سوره در [[ترتیب نزول سوره ها|ترتیب نزول]] است که پس از [[سوره ابراهیم]] علیه‌السلام و پیش از [[سوره مومنون]] نازل شده است.<ref> مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۶۱؛ البرهان فى علوم القرآن، ج ۱، ص ۲۸۱؛ الاتقان، ج ۱، ص ۱۹. </ref> در روایتى که [[جلال الدین سیوطی|سیوطى]] آن را نقل کرده این سوره هفتادمین سوره شمرده شده است<ref> الاتقان، ج ۱، ص ۱۸.</ref>؛ ولى [[ابن مسعود]] آن را از نخستین سوره‌هاى نازل شده در [[مکه|مکه]] (العتاق‌الأول) دانسته است.<ref> صحیح البخارى، ج ۵، ص ۲۴۰؛ ج ۶، ص ۱۰۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۶۸۱؛ الدرالمنثور، ج ۶، ص ۶۱۵.</ref>
  
نام بیست و یكمین سوره [[قرآن كریم]].
+
==تعداد آیات==
  
سوره انبیاء مكى <ref> مجمع‌البیان، ج 7، ص 61؛ البرهان فى علوم القرآن، ج 1، ص 281؛ الاتقان، ج 1، ص 19. </ref> و هفتاد و سومین سوره در ترتیب نزول است كه پس از سوره ابراهیم علیه‌السلام و پیش از [[سوره مومنون]] نازل شده است.<ref> مجمع‌البیان، ج ص 61؛ البرهان فى علوم القرآن، ج 1، ص 281؛ الاتقان، ج 1، ص 19. </ref>  در روایتى كه سیوطى آن را نقل كرده این سوره هفتادمین سوره شمرده شده است<ref> الاتقان، ج 1، ص 18.</ref>؛ ولى ابن مسعود آن را از نخستین سوره‌هاى نازل شده در مكه (العتاق‌الأول) دانسته است.<ref> صحیح البخارى، ج ص 240؛ ج ص 101؛ تفسیر ابن كثیر، ج 3، ص 681؛ الدرالمنثور، ج 6، ص 615.</ref>
+
سوره انبیاء داراى ۱۱۲ [[آیه]] و ۱۱۶۸ کلمه است.<ref> بصائر ذوى‌التمییز، ج ۱، ص ۳۱۷؛ البیان فى عد آى‌القرآن، ص ۱۸۷.</ref> قاریان [[بصره]] و [[مدینه]] آیه ۶۶ آن یعنی: {{متن قرآن|«ما لایَنفَعُکم و لایَضُرُّکم»}} را آیه‌اى مستقل ندانسته و در نتیجه آیات این [[سوره]] را ۱۱۱ گفته‌اند.<ref> مجمع البیان، ج ۷، ص ۶۱؛ روض‌الجنان، ج ۱۳، ص ۲۰۱؛ البیان فى عد آى القرآن، ص ۱۸۷.</ref>
  
این سوره داراى 112 آیه و 1168 كلمه است.<ref> بصائر ذوى‌التمییز، ج 1، ص 317؛ البیان فى عد آى‌القرآن، ص 187.</ref> قاریان بصره و مدینه «ما لایَنفَعُكُم و لایَضُرُّكُم» (آیه 66) را آیه‌اى مستقل ندانسته و در نتیجه آیات این سوره را 111 گفته‌اند.<ref> مجمع البیان، ج 7، ص 61؛ روض‌الجنان، ج 13، ص 201؛ البیان فى عد آى القرآن، ص 187.</ref>
+
==نام سوره==
 +
در آیات ۴۸ـ۹۰ این سوره، نام ۱۶ تن از [[پیامبران]] ([[حضرت موسى]]، [[حضرت هارون]]، [[حضرت ابراهیم]]، [[حضرت لوط]]، [[حضرت اسحاق]]، [[حضرت یعقوب]]، [[حضرت نوح]]، [[حضرت داود]]، [[حضرت سلیمان]]، [[حضرت ایوب]]، [[حضرت اسماعیل]]، [[حضرت ادریس]]، [[حضرت ذوالکفل]]، ذوالنون ([[حضرت یونس]])، [[حضرت زکریا]] و [[حضرت یحیى]]) آمده است؛ افزون بر این از [[پیامبر اسلام]] صلى الله علیه و آله و [[حضرت عیسى]] علیه‌السلام بدون تصریح به نامشان سخن رفته است، از همین‌روى به سوره «انبیاء» موسوم شده است.<ref> بصائر ذوى التمییز، ج ۱، ص ۳۱۷.</ref>
 +
==فضاى نزول و هدف سوره==
  
در آیات 48ـ90 این سوره نام 16 تن از [[پیامبران]] ([[حضرت موسى]]، [[حضرت هارون]]، [[حضرت ابراهیم]]، [[حضرت لوط]]، [[حضرت اسحاق]]، [[حضرت یعقوب]]، [[حضرت نوح]]، [[حضرت داود]]، [[حضرت سلیمان]]، [[حضرت ایوب]]، [[حضرت اسماعیل]]، [[حضرت ادریس]]، [[حضرت ذوالكفل]]، ذوالنون ([[حضرت یونس]])، [[حضرت زكریا]] و [[حضرت یحیى]]) آمده است، افزون بر این از [[پیامبر اسلام]] صلى الله علیه و آله و [[حضرت عیسى]] علیه‌السلام بدون تصریح به نامشان سخن رفته است، از همین‌روى به «انبیاء» موسوم شده است.<ref> بصائر ذوى التمییز، ج ص 317.</ref>
+
سوره انبیاء اندکى پیش از [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت]] (حدود سال دوازدهم [[مبعث حضرت محمد صلی الله علیه و آله|بعثت]]) نازل گردید و این برهه تاریخى زمانى بود که مکیان در اوج [[تکبر|تکبر]] و بى‌اعتنایى به [[قرآن]] بسر مى‌بردند و سوره همین کافران را به نزدیک شدن [[عذاب]] تهدید کرد و همانند سایر [[سوره های مکی و مدنی|سوره‌هاى مکى]] به تثبیت امور اعتقادى ([[توحید]]، [[نبوت]]، [[معاد]])<ref> اهداف کل سوره، ج ۱، ص ۴۱۱.</ref> پرداخته است.
  
در وجه ارتباط این سوره با سوره پیشین گفته‌اند كه [[سوره طه]] با وعید پایان یافته و این سوره با یاد قیامت (ظرف تحقق وعید) آغاز شده است.<ref> مجمع‌البیان، ج ص 61.</ref>
+
به گفته [[علامه طباطبایى]] غرض این سوره، تثبیت نبوت است که آن را بر پایه توحید و معاد بنا نهاده است.<ref> المیزان، ج ۱۴، ص ۲۴۵.</ref> این سوره با بیان اوصاف [[پیامبران|پیامبران]] پیشین، اتهامات مشرکان به [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلى الله علیه و آله را رد کرده و تأکید مى‌کند که آن حضرت نیز داراى همان ویژگی‌ها و [[رسالت]] او نیز هماهنگ با رسالت آنان است. به نظر مى‌رسد بیان احوال پیامبران در این سوره با این هدف است که پیامبر اسلام را براى بر دوش کشیدن بار سنگین رسالت آماده سازد.
  
==فضاى نزول و هدف سوره==
+
به گفته برخى مفسران، آیات این سوره با بیان مظاهر آفرینش همچون آسمان و زمین، شب و روز، خورشید و ماه و... نگاه‌ها را به هماهنگى قوانین حاکم بر نظام آفرینش جلب مى‌کند و از این طریق به وحدت خالق و مدبر جهان توجه مى‌دهد: {{متن قرآن|«لَو کانَ فیهِما ءالِهَةٌ اِلاَّ اللّهُ لَفَسَدَتا»}} (آیه ۲۲)، چنان‌ که توجه آدمیان را به وحدت منشأ زندگى: {{متن قرآن|«وجَعَلنا مِنَ الماءِ کلَّ شَىء حَىّ»}} (آیه ۳۰) و به وحدت فرجام حیات دنیوى: {{متن قرآن|«کلُّ نَفس ذائِقَةُ المَوت»}} (آیه ۳۵) و به وحدت مقصدى که همه به سوى آن رهسپارند: {{متن قرآن|«واِلَینا تُرجَعون»}} (آیه ۳۵) معطوف مى‌سازد.
  
این سوره اندكى پیش از هجرت (حدود سال دوازدهم بعثت) نازل گردید و این برهه تاریخى زمانى بود كه مكیان در اوج تكبر و بى‌اعتنایى به [[قرآن]] بسر مى‌بردند و سوره همین كافران را به نزدیك شدن عذاب تهدید كرد و همانند سایر سوره‌هاى مكى به تثبیت امور اعتقادى (توحید، نبوت، معاد)<ref> اهداف كل سوره، ج ص 411.</ref> پرداخته است.
+
عقیده نیز ارتباط محکمى با این قوانین دارد، از همین‌رو عقیده نیز «واحد» است، اگرچه پیامبران در طول تاریخ فراون بوده‌اند: {{متن قرآن|«وما اَرسَلنا مِن قَبلِک مِن رَسول اِلاّ نوحى اِلَیهِ اَنَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنا فَاعبُدون»}} (آیه ۲۵) و لوازم این عقیده در زمین نیز با قوانین هستى ارتباط وثیقى دارد، بنابراین سنتى که تغییرناپذیر است غلبه [[حق]] بر [[باطل]] و نابودى باطل است زیرا حق قانون آفرینش است و غلبه آن سنت خداست: {{متن قرآن|«بَل نَقذِفُ بِالحَقِّ عَلَى البطِلِ فَیَدمَغُهُ فَاِذا هُوَ زاهِق»}} (آیه ۱۸) همچنین هلاکت ظالمان و مکذبان و نجات پیامبران و مؤمنان، سنت الهى است: {{متن قرآن|«ثُمَّ صَدَقنهُمُ الوَعدَ فَاَنجَینهُم و مَن نَشاءُ و اَهلَکنَا المُسرِفین»}} (آیه ۹) و وراثت بندگان صالح بر زمین نیز سنت الهى است: {{متن قرآن|«ولَقَد کتَبنا فِى الزَّبورِ مِن بَعدِ الذِّکرِ اَنَّ الاَرضَ یَرِثُها عِبادِىَ الصّلِحون»}} (آیه ۱۰۵) و از همین‌روست که این سوره [[امّت|امت]] واحد پیامبران را به نمایش مى‌گذارد.<ref> فى ظلال القرآن، ج ۴، ص ۲۳۶۵.</ref>
  
به گفته [[علامه طباطبایى]] غرض این سوره تثبیت نبوت است كه آن را بر پایه [[توحید]] و [[معاد]] بنا نهاده است.<ref> المیزان، ج 14، ص 245.</ref> این سوره با بیان اوصاف پیامبران پیشین، اتهامات مشركان به پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله را رد كرده و تأكید مى‌كند كه آن حضرت نیز داراى همان ویژگی‌ها و رسالت او نیز هماهنگ با رسالت آنان است. به نظر مى‌رسد بیان احوال پیامبران در این سوره با این هدف است كه پیامبر اسلام را براى بر دوش كشیدن بار سنگین رسالت آماده سازد.
+
برخى با مقایسه این سوره با دو سوره پیش از آن ([[سوره مریم]] و [[سوره طه]]) برآن‌اند که نظم و آهنگ سوره انبیاء با محتوا و فضاى نزول آن که تأکید مى‌باشد هماهنگ است، از همین‌رو آیات این سوره با میم یا نون تمام مى‌شود، در حالى ‌که محتواى آن دو سوره نرم است و از همین‌رو نظم و آهنگ آن دو سوره روان و نرم است و آیات آن معمولا با الف لیّنه (نرم) ختم مى‌شود؛ مثلا در داستان [[حضرت ابراهیم]] علیه‌السلام آن بخشى که مشتمل بر گفتگوى آزاد و به دور از شدت عمل است در سوره مریم آمده و معمولا با الف لیّنه پایان یافته است؛ اما آن بخش از داستان که مربوط به درهم شکستن بت‌ها و افکندن ابراهیم در آتش است در سوره انبیاء آمده است.<ref> همان، ج ۴، ص ۲۳۶۶؛ اهداف کل سوره، ج ۱، ص ۴۱۶.</ref>
  
به گفته برخى مفسران آیات این سوره با بیان مظاهر آفرینش همچون آسمان و زمین، شب و روز، خورشید و ماه و... نگاه‌ها را به هماهنگى قوانین حاكم بر نظام آفرینش جلب مى‌كند و از این طریق به وحدت خالق و مدبر جهان توجه مى‌دهد: «لَو كانَ فیهِما ءالِهَةٌ اِلاَّ اللّهُ لَفَسَدَتا» ([[سوره انبیاء]]/21،22)، چنان‌ كه توجه آدمیان را به وحدت منشأ زندگى: «وجَعَلنا مِنَ الماءِ كُلَّ شَىء حَىّ» (انبیاء/21،30) و به وحدت فرجام حیات دنیوى: «كُلُّ نَفس ذائِقَةُ المَوت» ([[سوره آل ‌عمران]]/3،35) و به وحدت مقصدى كه همه به سوى آن رهسپارند: «واِلَینا تُرجَعون» (انبیاء/21،35) معطوف مى‌سازد.
+
همچنین در وجه ارتباط این سوره با سوره پیشین گفته‌اند که [[سوره طه]] با [[وعید]] پایان یافته و این سوره با یاد [[قیامت]] (ظرف تحقق وعید) آغاز شده است.<ref> مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۶۱.</ref>
 
 
عقیده نیز ارتباط محكمى با این قوانین دارد، از همین‌رو عقیده نیز «واحد» است، اگرچه پیامبران در طول تاریخ فراون بوده‌اند: «وما اَرسَلنا مِن قَبلِكَ مِن رَسول اِلاّ نوحى اِلَیهِ اَنَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنا فَاعبُدون» (انبیاء/21،25) و لوازم این عقیده در زمین نیز با قوانین هستى ارتباط وثیقى دارد، بنابراین سنتى كه تغییرناپذیر است غلبه حق بر باطل و نابودى باطل است زیرا حق قانون آفرینش است و غلبه آن سنت خداست: «بَل نَقذِفُ بِالحَقِّ عَلَى البطِلِ فَیَدمَغُهُ فَاِذا هُوَ زاهِق» (انبیاء/21،18) همچنین هلاكت ظالمان و مكذبان و نجات پیامبران و مؤمنان، سنت الهى است: «ثُمَّ صَدَقنهُمُ الوَعدَ فَاَنجَینهُم و مَن نَشاءُ و اَهلَكنَا المُسرِفین» ([[سوره انبیاء]]/21،9) و وراثت بندگان صالح بر زمین نیز سنت الهى است: «ولَقَد كَتَبنا فِى الزَّبورِ مِن بَعدِ الذِّكرِ اَنَّ الاَرضَ یَرِثُها عِبادِىَ الصّلِحون» (انبیاء/21،105) و از همین‌روست كه این سوره امت واحد پیامبران را به نمایش مى‌گذارد.<ref> فى ظلال القرآن، ج 4، ص 2365.</ref>
 
 
 
برخى با مقایسه این سوره با دو سوره پیش از آن ([[سوره مریم]] و [[سوره طه]]) برآن‌اند كه نظم و آهنگ سوره انبیاء با محتوا و فضاى نزول آن كه تأكید مى‌باشد هماهنگ است، از همین‌رو آیات این سوره با میم یا نون تمام مى‌شود، در حالى ‌كه محتواى آن دو سوره نرم است و از همین‌رو نظم و آهنگ آن دو سوره روان و نرم است و آیات آن معمولا با الف لیّنه (نرم) ختم مى‌شود؛ مثلا در داستان [[حضرت ابراهیم]] علیه‌السلام آن بخشى كه مشتمل بر گفتگوى آزاد و به دور از شدت عمل است در سوره مریم آمده و معمولا با الف لیّنه پایان یافته است؛ اما آن بخش از داستان كه مربوط به درهم شكستن بت‌ها و افكندن ابراهیم در آتش است در سوره انبیاء آمده است.<ref> همان، ج 4، ص 2366؛ اهداف كل سوره، ج ص 416.</ref>
 
  
 
==محتواى سوره==
 
==محتواى سوره==
  
آیات نخست این سوره كافران غافل و بى‌توجه به رسالت پیغمبر اكرم صلى الله علیه و آله را تهدید مى‌كند و به سخنان واهى آنان در انكار وحى و ساحر و شاعر خواندن پیامبر اشاره دارد و تأكید مى‌كند كه در گذشته نیز [[پیامبران]] را فرستادیم و وعده‌هاى خود را نسبت به آنان عملى كردیم و آنان و هر كه را خواستیم نجات دادیم و كسانى را كه از دعوت آنان سرباز زدند، نابود كردیم.
+
آیات نخست این سوره کافران غافل و بى‌توجه به رسالت [[پیامبر اسلام|پیغمبر اکرم]] صلى الله علیه و آله را تهدید مى‌کند و به سخنان واهى آنان در انکار [[وحی|وحى]] و ساحر و شاعر خواندن پیامبر اشاره دارد و تأکید مى‌کند که در گذشته نیز [[پیامبران]] را فرستادیم و وعده‌هاى خود را نسبت به آنان عملى کردیم و آنان و هر که را خواستیم نجات دادیم و کسانى را که از دعوت آنان سرباز زدند، نابود کردیم.
  
سپس غافلگیر شدن برخى از امم پیشین در برابر عذاب الهى و فرار و گریز بى‌نتیجه و سرگشتگى و در نهایت نابودى آنان را به تصویر مى‌كشد،(آیات 1 ـ 15) آنگاه به آفرینش آسمان و زمین و سایر مظاهر هستى در آن دو همچون كوههاى استوار، راههاى فراخ، شب و روز، خورشید و ماه اشاره دارد و از وحدت قوانین حاكم بر این پدیده‌ها بر وحدت خالق و مدبر آن‌ها استدلال مى‌كند و مشركان را در اعتقاد به شرك و دوگانه‌پرستى بدون برهان و دلیل مى‌داند. سپس اشاعه توحید را رسالت همه پیامبران معرفى مى‌كند و در این راستا به شبهات مشركان پاسخ مى‌گوید و در پایان این بخش به وحدت فرجامى كه همه انسان‌ها به سوى آن در حركت‌اند اشاره دارد.(آیات 16 ـ 35)
+
سپس غافلگیر شدن برخى از امم پیشین در برابر [[عذاب]] الهى و فرار و گریز بى‌نتیجه و سرگشتگى و در نهایت نابودى آنان را به تصویر مى‌کشد (آیات ۱ ـ ۱۵)، آنگاه به آفرینش آسمان و زمین و سایر مظاهر هستى در آن دو همچون کوههاى استوار، راههاى فراخ، شب و روز، خورشید و ماه اشاره دارد و از وحدت قوانین حاکم بر این پدیده‌ها بر وحدت خالق و مدبر آن‌ها استدلال مى‌کند و مشرکان را در اعتقاد به [[شرک|شرک]] و دوگانه‌پرستى بدون برهان و دلیل مى‌داند. سپس اشاعه [[توحید]] را رسالت همه پیامبران معرفى مى‌کند و در این راستا به شبهات مشرکان پاسخ مى‌گوید و در پایان این بخش به وحدت فرجامى که همه انسان‌ها به سوى آن در حرکت‌اند اشاره دارد (آیات ۱۶ ـ ۳۵).
  
در بخش بعدى به چگونگى برخورد مشركان با [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله مى‌پردازد و تمسخر و استهزاى آنان نسبت به رسول مكرم اسلام را گزارش مى‌كند. مشركان از سرِ استهزا در رسیدن عذابى كه به آن تهدید مى‌شدند شتاب مى‌ورزیدند و خداوند به آنان هشدار مى‌دهد كه عذاب آنها نزدیك است، آنگاه پس از اشاره به یكى از صحنه‌هاى قیامت نظرها را به عذابى كه بر استهزاكنندگان انبیاى پیشین فرود آمد، جلب مى‌كند و آنان را به مطالعه در قدرت خداوند در نزول عذاب و دفع آن و تأمل در ناتوانى خدایان دروغین فرامى‌خواند و هشدار مى‌دهد كه فراوانى نعمت موجب غفلت آنان نشود و به پیامبر اعلام مى‌كند كه گروهى در هر حال دعوت و انذار تو را كه وحى الهى است نمى‌شنوند و از خواب غفلت بیدار نمى‌شوند. البته این‌ها اگر گوشه‌اى از عذاب را ببینند زیانكار بودن خویش را درمى‌یابند. در پایان این بخش خداوند آنان را به نهادن ترازوى دادگرى در روز رستاخیز و محاسبه دقیق تهدید مى‌كند.(آیات 36 ـ 47)
+
در بخش بعدى به چگونگى برخورد مشرکان با [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله مى‌پردازد و [[تمسخر]] و استهزاى آنان نسبت به رسول مکرم [[اسلام]] را گزارش مى‌کند. مشرکان از سرِ استهزا در رسیدن عذابى که به آن تهدید مى‌شدند شتاب مى‌ورزیدند و خداوند به آنان هشدار مى‌دهد که عذاب آنها نزدیک است، آنگاه پس از اشاره به یکى از صحنه‌هاى [[قیامت]] نظرها را به عذابى که بر استهزاکنندگان انبیاى پیشین فرود آمد، جلب مى‌کند و آنان را به مطالعه در قدرت خداوند در نزول عذاب و دفع آن و تأمل در ناتوانى خدایان دروغین فرامى‌خواند و هشدار مى‌دهد که فراوانى نعمت موجب [[غفلت]] آنان نشود و به پیامبر اعلام مى‌کند که گروهى در هر حال دعوت و [[انذار]] تو را که وحى الهى است نمى‌شنوند و از خواب غفلت بیدار نمى‌شوند. البته این‌ها اگر گوشه‌اى از عذاب را ببینند زیانکار بودن خویش را درمى‌یابند. در پایان این بخش خداوند آنان را به نهادن ترازوى دادگرى در روز رستاخیز و محاسبه دقیق تهدید مى‌کند (آیات ۳۶ ـ ۴۷).
  
در بخش بعد به داستان [[پیامبران]] و كوشش آنان در انجام رسالت الهى خویش مى‌پردازد و مصائب و گرفتارى آنان در این راه را یادآور مى‌شود. ابتدا به اختصار از حضرت موسى و هارون علیهماالسلام و اعطاى [[تورات]] یاد مى‌كند و به همین مناسبت از فروفرستادن [[قرآن]] سخن مى‌گوید و منكران آن را نكوهش مى‌كند.(آیات 48 ـ 50)
+
در بخش بعد به داستان [[پیامبران]] و کوشش آنان در انجام رسالت الهى خویش مى‌پردازد و مصائب و گرفتارى آنان در این راه را یادآور مى‌شود. ابتدا به اختصار از [[حضرت موسی علیه السلام|حضرت موسى]] و [[حضرت هارون علیه السلام|هارون]] علیهماالسلام و اعطاى [[تورات]] یاد مى‌کند و به همین مناسبت از فروفرستادن [[قرآن]] سخن مى‌گوید و منکران آن را نکوهش مى‌کند (آیات ۴۸ ـ ۵۰).
  
سپس از ابراهیم علیه‌السلام یاد مى‌كند كه خداوند وى را از هدایت و رشد بهره‌مند ساخت. او آزر و قوم خود را بر اثر بت‌پرستى و تقلید كوركورانه از نیاكانشان نكوهش كرد و آنان را گمراه خواند و در فرصتى مناسب بت‌هاى آنان را درهم شكست. سپس به احتجاج ابراهیم با بت‌پرستان مى‌پردازد و از افكنده شدن ابراهیم در آتش و سرد و سلامت شدن آتش به فرمان خدا و نیز نجات ابراهیم و لوط از آن سرزمین و بخشیدن اسحاق و یعقوب به وى و اعطاى مقام امامت به آن‌ها خبر مى‌دهد،(آیات 51 ـ 73) آنگاه دادن نبوت و علم به لوط و نجات او از دیار قوم تجاوز پیشه و نجات نوح و پیروانش از طوفان و غرق شدن تكذیب‌كنندگان را حكایت مى‌كند.(آیات 74 ـ 77)
+
سپس از [[حضرت ابراهیم علیه السلام|ابراهیم]] علیه‌السلام یاد مى‌کند که خداوند وى را از هدایت و رشد بهره‌مند ساخت. او [[آزر]] و قوم خود را بر اثر [[بت پرستی|بت‌پرستى]] و تقلید کورکورانه از نیاکانشان نکوهش کرد و آنان را گمراه خواند و در فرصتى مناسب بت‌هاى آنان را درهم شکست. سپس به احتجاج ابراهیم با بت‌پرستان مى‌پردازد و از افکنده شدن ابراهیم در آتش و سرد و سلامت شدن آتش به فرمان خدا و نیز نجات ابراهیم و [[حضرت لوط علیه السلام|لوط]] از آن سرزمین و بخشیدن [[حضرت اسحاق علیه السلام|اسحاق]] و [[حضرت یعقوب علیه السلام|یعقوب]] به وى و اعطاى مقام امامت به آن‌ها خبر مى‌دهد (آیات ۵۱ ـ ۷۳)، آنگاه دادن [[نبوت]] و علم به حضرت لوط و نجات او از دیار قوم تجاوز پیشه و نجات [[حضرت نوح علیه السلام|نوح]] و پیروانش از طوفان و غرق شدن تکذیب‌کنندگان را حکایت مى‌کند (آیات ۷۴ ـ ۷۷).
  
سپس به داورى [[حضرت داود]] و [[حضرت سلیمان]] و اعطاى حكمت و دانش به آنان و نیز مسخركردن كوه‌ها و پرندگان براى داود به ‌گونه‌اى كه به همراهش تسبیح مى‌گفتند<ref> مجمع البیان، ج ص 92.</ref> و آموختن فن زره‌سازى به آن حضرت و رام كردن تندباد و تسخیر شیاطین و جنیان براى سلیمان مى‌پردازد (آیات 78 ـ 82) و در ادامه به تضرع ایوب و اجابت دعاى او اشاره مى‌كند و اسماعیل و ادریس و ذوالكفل را به ‌سبب شكیبایى و شایستگى مى‌ستاید.
+
سپس به داورى [[حضرت داود]] و [[حضرت سلیمان]] و اعطاى [[حکمت|حکمت]] و دانش به آنان و نیز مسخرکردن کوه‌ها و پرندگان براى داود به ‌گونه‌اى که به همراهش [[تسبیح]] مى‌گفتند<ref> مجمع البیان، ج ۷، ص ۹۲.</ref> و آموختن فن زره‌سازى به آن حضرت و رام کردن تندباد و تسخیر [[شیطان|شیاطین]] و [[جن|جنیان]] براى سلیمان مى‌پردازد (آیات ۷۸ ـ ۸۲) و در ادامه به تضرع [[حضرت ایوب علیه السلام|حضرت ایوب]] و اجابت دعاى او اشاره مى‌کند و اسماعیل و [[حضرت ادریس علیه السلام|ادریس]] و [[حضرت ذوالکفل علیه السلام|ذوالکفل]] را به ‌سبب شکیبایى و شایستگى مى‌ستاید.
  
سپس دعاى ذوالنون (یونس) و رهانیدن او از اندوه و نیز دعاى زكریا و بخشیده شدن یحیى بدو را نقل مى‌كند و پاكدامنى مریم و آیت بودن او و فرزندش [[حضرت عیسى]] علیه‌السلام براى جهانیان را اعلام مى‌كند و در پایانِ داستان پیامبران نتیجه مى‌گیرد كه همه این رسالت‌ها در روش و هدف یكى هستند و خداوند همه را «امت واحده» قرار داده است؛ ولى گروهى اختلاف كرده‌اند.(آیات 75 ـ 93)
+
سپس دعاى [[حضرت یونس|حضرت یونس]] (ذوالنون) و رهانیدن او از اندوه و نیز دعاى [[حضرت زکریا علیه السلام|زکریا]] و بخشیده شدن [[حضرت یحیی علیه السلام|یحیى]] بدو را نقل مى‌کند و پاکدامنى [[حضرت مریم]] و آیت بودن او و فرزندش [[حضرت عیسى]] علیه‌السلام براى جهانیان را اعلام مى‌کند و در پایانِ داستان پیامبران نتیجه مى‌گیرد که همه این رسالت‌ها در روش و هدف یکى هستند و خداوند همه را «امت واحده» قرار داده است؛ ولى گروهى اختلاف کرده‌اند (آیات ۷۵ ـ ۹۳).
  
در آیات پایانى بار دیگر كافران را تهدید مى‌كند و از برخى نشانه‌هاى قیامت (اشراط الساعة) مانند از میان رفتن سد یأجوج و مأجوج سخن مى‌گوید و فرجام بت‌پرستان و بت‌ها را هیزم دوزخ و در مقابل، پایان كار مؤمنان را مصونیت از آتش و دلهره قیامت و استقبال فرشتگان معرفى مى‌كند، آنگاه وعده فرح‌بخش حكومت صالحان بر زمین را مى‌دهد.
+
در آیات پایانى بار دیگر کافران را تهدید مى‌کند و از برخى نشانه‌هاى [[قیامت]] (اشراط الساعة) مانند از میان رفتن سد [[یأجوج و مأجوج]] سخن مى‌گوید و فرجام بت‌پرستان و بت‌ها را هیزم [[جهنم|دوزخ]] و در مقابل، پایان کار مؤمنان را مصونیت از آتش و دلهره قیامت و استقبال [[فرشتگان]] معرفى مى‌کند، آنگاه وعده فرح‌بخش حکومت صالحان بر زمین را مى‌دهد.
  
در پایان بعثت پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله را رحمتى براى جهانیان معرفى مى‌كند و پیامبر را مأمور ابلاغ و دعوت مردم به خداى یگانه مى‌داند و تأكید مى‌كند كه اگر مشركان گوش فراندادند با حكم عادلانه خدا در روز قیامت روبرو خواهند شد.(94ـ 112)
+
در پایان [[مبعث حضرت محمد صلی الله علیه و آله|بعثت]] پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله را رحمتى براى جهانیان معرفى مى‌کند و پیامبر را مأمور ابلاغ و دعوت مردم به خداى یگانه مى‌داند و تأکید مى‌کند که اگر مشرکان گوش فراندادند با حکم عادلانه خدا در روز قیامت روبرو خواهند شد (۹۴ـ ۱۱۲).
  
آیه 105 این سوره: «ولَقَد كَتَبنا فِى الزَّبورِ مِن بَعدِ الذِّكرِ اَنَّ الاَرضَ یَرِثُها عِبادِىَ الصّلِحون» در میان مفسران از شهرت برخوردار است زیرا بر اساس برخى روایات این آیه بر حكومت امام مهدى عجل الله تعالی فرجه شریف تطبیق شده است.<ref> تفسیر قمى، ج ص 77؛ مجمع‌البیان، ج ص 107.</ref>
+
آیه ۱۰۵ این سوره: {{متن قرآن|«ولَقَد کتَبنا فِى الزَّبورِ مِن بَعدِ الذِّکرِ اَنَّ الاَرضَ یَرِثُها عِبادِىَ الصّلِحون»}} در میان مفسران از شهرت برخوردار است، زیرا بر اساس برخى روایات این [[آیه]] بر حکومت [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|امام مهدى]] عجل الله تعالی فرجه شریف تطبیق شده است.<ref> تفسیر قمى، ج ۲، ص ۷۷؛ مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۱۰۷.</ref>
  
دعاى [[حضرت یونس]] علیه‌السلام در آیه 87: «لا اِلهَ اِلاّ اَنتَ سُبحنَكَ اِنّى كُنتُ مِنَ الظّلِمین» معروف به «ذكر یونسیه» است و هر كه آن‌را بگوید از هر غم و همى كه دارد نجات مى‌یابد.<ref> اطیب‌البیان، ج ص 232 ـ 233.</ref>
+
دعاى [[حضرت یونس]] علیه‌السلام در آیه ۸۷: {{متن قرآن|«لا اِلهَ اِلاّ اَنتَ سُبحنَک اِنّى کنتُ مِنَ الظّلِمین»}} معروف به «ذکر یونسیه» است و هر که آن‌را بگوید، از هر غم و همّى که دارد نجات مى‌یابد.<ref> اطیب‌البیان، ج ۹، ص ۲۳۲ ـ ۲۳۳.</ref>
  
بر اساس روایتى از پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله هیچ اندوهگینى خدا را بدین دعا نمى‌خواند، مگر این كه دعاى او مستجاب مى‌شود<ref> منهج الصادقین، ج ص 111.</ref> و نیز به نقلى [[امام صادق]] علیه‌السلام فرمود: در شگفتم از كسى كه در او غمى باشد و به این كلمات پناه نبرد و حال آن كه مى‌شنود كه خداوند پس از دعاى او مى‌فرماید: «فَاستَجَبنا لَهُ ونَجَّینهُ مِنَ الغَمِّ وكَذلِكَ نُنجِى المُؤمِنین».<ref> منهج الصادقین، ج ص 111.</ref>
+
بر اساس روایتى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله هیچ اندوهگینى خدا را بدین [[دعا]] نمى‌خواند، مگر این که دعاى او مستجاب مى‌شود<ref> منهج الصادقین، ج ۶، ص ۱۱۱.</ref> و نیز به نقلى [[امام صادق]] علیه‌السلام فرمود: در شگفتم از کسى که در او غمى باشد و به این کلمات پناه نبرد و حال آن که مى‌شنود که خداوند پس از دعاى او مى‌فرماید: {{متن قرآن|«فَاستَجَبنا لَهُ ونَجَّینهُ مِنَ الغَمِّ وکذلِک نُنجِى المُؤمِنین»}}.<ref> منهج الصادقین، ج ۶، ص ۱۱۱.</ref>
  
==فضیلت سوره==
+
==فضیلت سوره انبیا==
  
بر پایه روایتى از [[امام صادق]] علیه‌السلام هر كس این سوره را از روى علاقه بخواند در بهشت همنشین پیامبران و در دنیا در چشم مردم با هیبت است.<ref> مجمع البیان، ج ص 61.</ref>
+
بر پایه روایتى از [[امام صادق]] علیه‌السلام، هر کس این سوره را از روى علاقه بخواند، در [[بهشت]] همنشین پیامبران و در دنیا در چشم مردم با هیبت است.<ref> مجمع البیان، ج ۷، ص ۶۱.</ref>
 
 
==پیوست==
 
[[سوره انبیاء/متن و ترجمه سوره|متن و ترجمه سوره]]
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 +
==منابع==
 +
* على خراسانى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد ۴، صفحه ۴۳۲-۴۳۶.
  
==منابع==
+
==پیوست==
على خراسانى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 4، صفحه 432-436.
+
[[سوره انبیاء/متن و ترجمه]]
 +
{{فهرست سوره های قرآن
 +
|سوره=۲۱.[[سوره انبیاء|الأنبياء]]
 +
|قبلی=۲۰.[[سوره طه|طه]]
 +
|بعدی=۲۲.[[سوره حج|الحج]]
 +
}}
 +
{{قرآن}}
  
 
[[رده: سوره های قرآن]]
 
[[رده: سوره های قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۰۵

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


<<طه انبیاء حج>>
شماره: ۲۱
جزء : ۱۷
محل نزول: مکه
ترتيب نزول : ۷۳
تعداد آیه : ۱۱۲
متن و ترجمه سوره

فهرست سوره‌های قرآن

سوره انبیاء بیست و یکمین سوره از قرآن کریم است و دارای ۱۱۲ آیه می باشد.

نزول سوره

سوره انبیاء مکى[۱] و هفتاد و سومین سوره در ترتیب نزول است که پس از سوره ابراهیم علیه‌السلام و پیش از سوره مومنون نازل شده است.[۲] در روایتى که سیوطى آن را نقل کرده این سوره هفتادمین سوره شمرده شده است[۳]؛ ولى ابن مسعود آن را از نخستین سوره‌هاى نازل شده در مکه (العتاق‌الأول) دانسته است.[۴]

تعداد آیات

سوره انبیاء داراى ۱۱۲ آیه و ۱۱۶۸ کلمه است.[۵] قاریان بصره و مدینه آیه ۶۶ آن یعنی: «ما لایَنفَعُکم و لایَضُرُّکم» را آیه‌اى مستقل ندانسته و در نتیجه آیات این سوره را ۱۱۱ گفته‌اند.[۶]

نام سوره

در آیات ۴۸ـ۹۰ این سوره، نام ۱۶ تن از پیامبران (حضرت موسى، حضرت هارون، حضرت ابراهیم، حضرت لوط، حضرت اسحاق، حضرت یعقوب، حضرت نوح، حضرت داود، حضرت سلیمان، حضرت ایوب، حضرت اسماعیل، حضرت ادریس، حضرت ذوالکفل، ذوالنون (حضرت یونسحضرت زکریا و حضرت یحیى) آمده است؛ افزون بر این از پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و حضرت عیسى علیه‌السلام بدون تصریح به نامشان سخن رفته است، از همین‌روى به سوره «انبیاء» موسوم شده است.[۷]

فضاى نزول و هدف سوره

سوره انبیاء اندکى پیش از هجرت (حدود سال دوازدهم بعثت) نازل گردید و این برهه تاریخى زمانى بود که مکیان در اوج تکبر و بى‌اعتنایى به قرآن بسر مى‌بردند و سوره همین کافران را به نزدیک شدن عذاب تهدید کرد و همانند سایر سوره‌هاى مکى به تثبیت امور اعتقادى (توحید، نبوت، معاد)[۸] پرداخته است.

به گفته علامه طباطبایى غرض این سوره، تثبیت نبوت است که آن را بر پایه توحید و معاد بنا نهاده است.[۹] این سوره با بیان اوصاف پیامبران پیشین، اتهامات مشرکان به پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله را رد کرده و تأکید مى‌کند که آن حضرت نیز داراى همان ویژگی‌ها و رسالت او نیز هماهنگ با رسالت آنان است. به نظر مى‌رسد بیان احوال پیامبران در این سوره با این هدف است که پیامبر اسلام را براى بر دوش کشیدن بار سنگین رسالت آماده سازد.

به گفته برخى مفسران، آیات این سوره با بیان مظاهر آفرینش همچون آسمان و زمین، شب و روز، خورشید و ماه و... نگاه‌ها را به هماهنگى قوانین حاکم بر نظام آفرینش جلب مى‌کند و از این طریق به وحدت خالق و مدبر جهان توجه مى‌دهد: «لَو کانَ فیهِما ءالِهَةٌ اِلاَّ اللّهُ لَفَسَدَتا» (آیه ۲۲)، چنان‌ که توجه آدمیان را به وحدت منشأ زندگى: «وجَعَلنا مِنَ الماءِ کلَّ شَىء حَىّ» (آیه ۳۰) و به وحدت فرجام حیات دنیوى: «کلُّ نَفس ذائِقَةُ المَوت» (آیه ۳۵) و به وحدت مقصدى که همه به سوى آن رهسپارند: «واِلَینا تُرجَعون» (آیه ۳۵) معطوف مى‌سازد.

عقیده نیز ارتباط محکمى با این قوانین دارد، از همین‌رو عقیده نیز «واحد» است، اگرچه پیامبران در طول تاریخ فراون بوده‌اند: «وما اَرسَلنا مِن قَبلِک مِن رَسول اِلاّ نوحى اِلَیهِ اَنَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنا فَاعبُدون» (آیه ۲۵) و لوازم این عقیده در زمین نیز با قوانین هستى ارتباط وثیقى دارد، بنابراین سنتى که تغییرناپذیر است غلبه حق بر باطل و نابودى باطل است زیرا حق قانون آفرینش است و غلبه آن سنت خداست: «بَل نَقذِفُ بِالحَقِّ عَلَى البطِلِ فَیَدمَغُهُ فَاِذا هُوَ زاهِق» (آیه ۱۸) همچنین هلاکت ظالمان و مکذبان و نجات پیامبران و مؤمنان، سنت الهى است: «ثُمَّ صَدَقنهُمُ الوَعدَ فَاَنجَینهُم و مَن نَشاءُ و اَهلَکنَا المُسرِفین» (آیه ۹) و وراثت بندگان صالح بر زمین نیز سنت الهى است: «ولَقَد کتَبنا فِى الزَّبورِ مِن بَعدِ الذِّکرِ اَنَّ الاَرضَ یَرِثُها عِبادِىَ الصّلِحون» (آیه ۱۰۵) و از همین‌روست که این سوره امت واحد پیامبران را به نمایش مى‌گذارد.[۱۰]

برخى با مقایسه این سوره با دو سوره پیش از آن (سوره مریم و سوره طه) برآن‌اند که نظم و آهنگ سوره انبیاء با محتوا و فضاى نزول آن که تأکید مى‌باشد هماهنگ است، از همین‌رو آیات این سوره با میم یا نون تمام مى‌شود، در حالى ‌که محتواى آن دو سوره نرم است و از همین‌رو نظم و آهنگ آن دو سوره روان و نرم است و آیات آن معمولا با الف لیّنه (نرم) ختم مى‌شود؛ مثلا در داستان حضرت ابراهیم علیه‌السلام آن بخشى که مشتمل بر گفتگوى آزاد و به دور از شدت عمل است در سوره مریم آمده و معمولا با الف لیّنه پایان یافته است؛ اما آن بخش از داستان که مربوط به درهم شکستن بت‌ها و افکندن ابراهیم در آتش است در سوره انبیاء آمده است.[۱۱]

همچنین در وجه ارتباط این سوره با سوره پیشین گفته‌اند که سوره طه با وعید پایان یافته و این سوره با یاد قیامت (ظرف تحقق وعید) آغاز شده است.[۱۲]

محتواى سوره

آیات نخست این سوره کافران غافل و بى‌توجه به رسالت پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله را تهدید مى‌کند و به سخنان واهى آنان در انکار وحى و ساحر و شاعر خواندن پیامبر اشاره دارد و تأکید مى‌کند که در گذشته نیز پیامبران را فرستادیم و وعده‌هاى خود را نسبت به آنان عملى کردیم و آنان و هر که را خواستیم نجات دادیم و کسانى را که از دعوت آنان سرباز زدند، نابود کردیم.

سپس غافلگیر شدن برخى از امم پیشین در برابر عذاب الهى و فرار و گریز بى‌نتیجه و سرگشتگى و در نهایت نابودى آنان را به تصویر مى‌کشد (آیات ۱ ـ ۱۵)، آنگاه به آفرینش آسمان و زمین و سایر مظاهر هستى در آن دو همچون کوههاى استوار، راههاى فراخ، شب و روز، خورشید و ماه اشاره دارد و از وحدت قوانین حاکم بر این پدیده‌ها بر وحدت خالق و مدبر آن‌ها استدلال مى‌کند و مشرکان را در اعتقاد به شرک و دوگانه‌پرستى بدون برهان و دلیل مى‌داند. سپس اشاعه توحید را رسالت همه پیامبران معرفى مى‌کند و در این راستا به شبهات مشرکان پاسخ مى‌گوید و در پایان این بخش به وحدت فرجامى که همه انسان‌ها به سوى آن در حرکت‌اند اشاره دارد (آیات ۱۶ ـ ۳۵).

در بخش بعدى به چگونگى برخورد مشرکان با رسول خدا صلى الله علیه و آله مى‌پردازد و تمسخر و استهزاى آنان نسبت به رسول مکرم اسلام را گزارش مى‌کند. مشرکان از سرِ استهزا در رسیدن عذابى که به آن تهدید مى‌شدند شتاب مى‌ورزیدند و خداوند به آنان هشدار مى‌دهد که عذاب آنها نزدیک است، آنگاه پس از اشاره به یکى از صحنه‌هاى قیامت نظرها را به عذابى که بر استهزاکنندگان انبیاى پیشین فرود آمد، جلب مى‌کند و آنان را به مطالعه در قدرت خداوند در نزول عذاب و دفع آن و تأمل در ناتوانى خدایان دروغین فرامى‌خواند و هشدار مى‌دهد که فراوانى نعمت موجب غفلت آنان نشود و به پیامبر اعلام مى‌کند که گروهى در هر حال دعوت و انذار تو را که وحى الهى است نمى‌شنوند و از خواب غفلت بیدار نمى‌شوند. البته این‌ها اگر گوشه‌اى از عذاب را ببینند زیانکار بودن خویش را درمى‌یابند. در پایان این بخش خداوند آنان را به نهادن ترازوى دادگرى در روز رستاخیز و محاسبه دقیق تهدید مى‌کند (آیات ۳۶ ـ ۴۷).

در بخش بعد به داستان پیامبران و کوشش آنان در انجام رسالت الهى خویش مى‌پردازد و مصائب و گرفتارى آنان در این راه را یادآور مى‌شود. ابتدا به اختصار از حضرت موسى و هارون علیهماالسلام و اعطاى تورات یاد مى‌کند و به همین مناسبت از فروفرستادن قرآن سخن مى‌گوید و منکران آن را نکوهش مى‌کند (آیات ۴۸ ـ ۵۰).

سپس از ابراهیم علیه‌السلام یاد مى‌کند که خداوند وى را از هدایت و رشد بهره‌مند ساخت. او آزر و قوم خود را بر اثر بت‌پرستى و تقلید کورکورانه از نیاکانشان نکوهش کرد و آنان را گمراه خواند و در فرصتى مناسب بت‌هاى آنان را درهم شکست. سپس به احتجاج ابراهیم با بت‌پرستان مى‌پردازد و از افکنده شدن ابراهیم در آتش و سرد و سلامت شدن آتش به فرمان خدا و نیز نجات ابراهیم و لوط از آن سرزمین و بخشیدن اسحاق و یعقوب به وى و اعطاى مقام امامت به آن‌ها خبر مى‌دهد (آیات ۵۱ ـ ۷۳)، آنگاه دادن نبوت و علم به حضرت لوط و نجات او از دیار قوم تجاوز پیشه و نجات نوح و پیروانش از طوفان و غرق شدن تکذیب‌کنندگان را حکایت مى‌کند (آیات ۷۴ ـ ۷۷).

سپس به داورى حضرت داود و حضرت سلیمان و اعطاى حکمت و دانش به آنان و نیز مسخرکردن کوه‌ها و پرندگان براى داود به ‌گونه‌اى که به همراهش تسبیح مى‌گفتند[۱۳] و آموختن فن زره‌سازى به آن حضرت و رام کردن تندباد و تسخیر شیاطین و جنیان براى سلیمان مى‌پردازد (آیات ۷۸ ـ ۸۲) و در ادامه به تضرع حضرت ایوب و اجابت دعاى او اشاره مى‌کند و اسماعیل و ادریس و ذوالکفل را به ‌سبب شکیبایى و شایستگى مى‌ستاید.

سپس دعاى حضرت یونس (ذوالنون) و رهانیدن او از اندوه و نیز دعاى زکریا و بخشیده شدن یحیى بدو را نقل مى‌کند و پاکدامنى حضرت مریم و آیت بودن او و فرزندش حضرت عیسى علیه‌السلام براى جهانیان را اعلام مى‌کند و در پایانِ داستان پیامبران نتیجه مى‌گیرد که همه این رسالت‌ها در روش و هدف یکى هستند و خداوند همه را «امت واحده» قرار داده است؛ ولى گروهى اختلاف کرده‌اند (آیات ۷۵ ـ ۹۳).

در آیات پایانى بار دیگر کافران را تهدید مى‌کند و از برخى نشانه‌هاى قیامت (اشراط الساعة) مانند از میان رفتن سد یأجوج و مأجوج سخن مى‌گوید و فرجام بت‌پرستان و بت‌ها را هیزم دوزخ و در مقابل، پایان کار مؤمنان را مصونیت از آتش و دلهره قیامت و استقبال فرشتگان معرفى مى‌کند، آنگاه وعده فرح‌بخش حکومت صالحان بر زمین را مى‌دهد.

در پایان بعثت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله را رحمتى براى جهانیان معرفى مى‌کند و پیامبر را مأمور ابلاغ و دعوت مردم به خداى یگانه مى‌داند و تأکید مى‌کند که اگر مشرکان گوش فراندادند با حکم عادلانه خدا در روز قیامت روبرو خواهند شد (۹۴ـ ۱۱۲).

آیه ۱۰۵ این سوره: «ولَقَد کتَبنا فِى الزَّبورِ مِن بَعدِ الذِّکرِ اَنَّ الاَرضَ یَرِثُها عِبادِىَ الصّلِحون» در میان مفسران از شهرت برخوردار است، زیرا بر اساس برخى روایات این آیه بر حکومت امام مهدى عجل الله تعالی فرجه شریف تطبیق شده است.[۱۴]

دعاى حضرت یونس علیه‌السلام در آیه ۸۷: «لا اِلهَ اِلاّ اَنتَ سُبحنَک اِنّى کنتُ مِنَ الظّلِمین» معروف به «ذکر یونسیه» است و هر که آن‌را بگوید، از هر غم و همّى که دارد نجات مى‌یابد.[۱۵]

بر اساس روایتى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله هیچ اندوهگینى خدا را بدین دعا نمى‌خواند، مگر این که دعاى او مستجاب مى‌شود[۱۶] و نیز به نقلى امام صادق علیه‌السلام فرمود: در شگفتم از کسى که در او غمى باشد و به این کلمات پناه نبرد و حال آن که مى‌شنود که خداوند پس از دعاى او مى‌فرماید: «فَاستَجَبنا لَهُ ونَجَّینهُ مِنَ الغَمِّ وکذلِک نُنجِى المُؤمِنین».[۱۷]

فضیلت سوره انبیا

بر پایه روایتى از امام صادق علیه‌السلام، هر کس این سوره را از روى علاقه بخواند، در بهشت همنشین پیامبران و در دنیا در چشم مردم با هیبت است.[۱۸]

پانویس

  1. مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۶۱؛ البرهان فى علوم القرآن، ج ۱، ص ۲۸۱؛ الاتقان، ج ۱، ص ۱۹.
  2. مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۶۱؛ البرهان فى علوم القرآن، ج ۱، ص ۲۸۱؛ الاتقان، ج ۱، ص ۱۹.
  3. الاتقان، ج ۱، ص ۱۸.
  4. صحیح البخارى، ج ۵، ص ۲۴۰؛ ج ۶، ص ۱۰۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۶۸۱؛ الدرالمنثور، ج ۶، ص ۶۱۵.
  5. بصائر ذوى‌التمییز، ج ۱، ص ۳۱۷؛ البیان فى عد آى‌القرآن، ص ۱۸۷.
  6. مجمع البیان، ج ۷، ص ۶۱؛ روض‌الجنان، ج ۱۳، ص ۲۰۱؛ البیان فى عد آى القرآن، ص ۱۸۷.
  7. بصائر ذوى التمییز، ج ۱، ص ۳۱۷.
  8. اهداف کل سوره، ج ۱، ص ۴۱۱.
  9. المیزان، ج ۱۴، ص ۲۴۵.
  10. فى ظلال القرآن، ج ۴، ص ۲۳۶۵.
  11. همان، ج ۴، ص ۲۳۶۶؛ اهداف کل سوره، ج ۱، ص ۴۱۶.
  12. مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۶۱.
  13. مجمع البیان، ج ۷، ص ۹۲.
  14. تفسیر قمى، ج ۲، ص ۷۷؛ مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۱۰۷.
  15. اطیب‌البیان، ج ۹، ص ۲۳۲ ـ ۲۳۳.
  16. منهج الصادقین، ج ۶، ص ۱۱۱.
  17. منهج الصادقین، ج ۶، ص ۱۱۱.
  18. مجمع البیان، ج ۷، ص ۶۱.

منابع

  • على خراسانى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد ۴، صفحه ۴۳۲-۴۳۶.

پیوست

سوره انبیاء/متن و ترجمه

سوره قبلی:

۲۰.طه

۲۱.الأنبياء سوره بعدی:

۲۲.الحج

۱.سوره فاتحه ۲.سوره بقره ۳.سوره آل عمران ۴.سوره نساء ۵.سوره مائده ۶.سوره انعام ۷.سوره اعراف ۸.سوره انفال ۹.سوره توبه ۱۰.سوره یونس ۱۱.سوره هود ۱۲.سوره یوسف ۱۳.سوره رعد ۱۴.سوره ابراهیم ۱۵.سوره حجر ۱۶.سوره نحل ۱۷.سوره اسراء ۱۸.سوره کهف ۱۹.سوره مریم ۲۰.سوره طه ۲۱.سوره انبیاء ۲۲.سوره حج ۲۳.سوره مومنون ۲۴.سوره نور ۲۵.سوره فرقان ۲۶.سوره شعراء ۲۷.سوره نمل ۲۸.سوره قصص ۲۹.سوره عنکبوت ۳۰.سوره روم ۳۱.سوره لقمان ۳۲.سوره سجده ۳۳.سوره احزاب ۳۴.سوره سبأ ۳۵.سوره فاطر ۳۶.سوره یس ۳۷.سوره صافات ۳۸.سوره ص ۳۹.سوره زمر ۴۰.سوره غافر ۴۱.سوره فصلت ۴۲.سوره شوری ۴۳.سوره زخرف ۴۴.سوره دخان ۴۵.سوره جاثیه ۴۶.سوره احقاف ۴۷.سوره محمد ۴۸.سوره فتح ۴۹.سوره حجرات ۵۰.سوره ق ۵۱.سوره ذاریات ۵۲.سوره طور ۵۳.سوره نجم ۵۴.سوره قمر ۵۵.سوره الرحمن ۵۶.سوره واقعه ۵۷.سوره حدید ۵۸.سوره مجادله ۵۹.سوره حشر ۶۰.سوره ممتحنه ۶۱.سوره صف ۶۲.سوره جمعه ۶۳.سوره منافقون ۶۴.سوره تغابن ۶۵.سوره طلاق ۶۶.سوره تحریم ۶۷.سوره ملک ۶۸.سوره قلم ۶۹.سوره الحاقه ۷۰.سوره معارج ۷۱.سوره نوح ۷۲.سوره جن ۷۳.سوره مزمل ۷۴.سوره مدثر ۷۵.سوره قیامه ۷۶.سوره انسان ۷۷.سوره مرسلات ۷۸.سوره نبأ ۷۹.سوره نازعات ۸۰.سوره عبس ۸۱.سوره تکویر ۸۲.سوره انفطار ۸۳.سوره مطففین ۸۴.سوره انشقاق ۸۵.سوره بروج ۸۶.سوره طارق ۸۷.سوره اعلی ۸۸.سوره غاشیه ۸۹.سوره فجر ۹۰.سوره بلد ۹۱.سوره شمس ۹۲.سوره لیل ۹۳.سوره ضحی ۹۴.سوره انشراح ۹۵.سوره تین ۹۶.سوره علق ۹۷.سوره قدر ۹۸.سوره بینه ۹۹.سوره زلزال ۱۰۰.سوره عادیات ۱۰۱.سوره قارعه ۱۰۲.سوره تکاثر ۱۰۳.سوره عصر ۱۰۴.سوره همزه ۱۰۵.سوره فیل ۱۰۶.سوره قریش ۱۰۷.سوره ماعون ۱۰۸.سوره کوثر ۱۰۹.سوره کافرون ۱۱۰.سوره نصر ۱۱۱.سوره مسد ۱۱۲.سوره اخلاص ۱۱۳.سوره فلق ۱۱۴.سوره ناس

قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن