وعید

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


«وعید» از واژگان قرآنی است که معمولا در مقابل «وَعد» قرار گرفته و به معنای خبری است که در شرّ و تهدید استعمال می گردد.

مفهوم‌شناسی واژه وعید

"وعد" در لغت به معنی عهد می­ باشد[۱] و در اصطلاح عبارتست از تعهد کردن به انجام أمری، خواه آن أمر خیر باشد یا شرّ و اختصاص پیدا کردن به یکى از آنها بواسطه قرینه، معین مى‌ شود.[۲] و "وعید" که از وعد گرفته شده خبری است که فقط در وعده شرّ و تهدید استعمال می­ گردد.[۳] در قرآن کریم آمده است: «... کلٌّ کذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِیدِ».[۴]

تفاوتهایی بین «وعده» و «وعید» وجود دارد، از جمله:

  • مهمترین تفاوت بین این دو کلمه از ناحیه استعمال است و آن این است که: "وعد" هم در وعده خیر و هم در وعده شرّ بکار می­ رود، ولى "وعید" و "ایعاد" فقط در وعده شرّ استعمال می ­شود.[۵]
  • فرق دیگری که بین "وعد" و "وعید" وجود دارد، در تخلف پذیری آنهاست چرا که: خُلف وعده قبیح است، زیرا مستلزم وقوع کذب از طرف خداوند است و صدور آن از خداوند محال است،[۶] ولی خُلف وعید در مواردی، نه تنها قبیح نیست بلکه حُسن هم دارد، چون این کار نوعی اظهار کرم است.[۷]
  • وعده از راه تفضل خداوند بر بندگان است نه استحقاق بندگان، زیرا مؤمن هر چه ایمانش کاملتر باشد و اعمال صالحه او زیادتر باشد، نمی­تواند شکر کوچکترین نعمت­های الهى را اداء نماید تا مستحق دریافت آن وعده ها گردد، ولی وعید از راه استحقاق عباد است و خداوند زائد بر استحقاق، کسی را عذاب نمى‌کند بلکه چه بسا عفو نموده و گذشت مى‌کند.[۸]

وعید در قرآن

در قرآن کریم برای حفظ روحیه خوف و رجا به تناسب وعده ­های نیک به مؤمنان، به انذار انسانها نیز پرداخته و آنها را از سرپیچی دستورات خداوند بیم داده است تا از این راه، بقاء حیات نوع بشر را تداوم بخشیده و به مسیر کمال رهنمون گردد.

واژه «وعید» در قرآن شش مرتبه استعمال شده است و انسانها را از تحقق وعید­های الهی بیم داده و عاقبت کسانی که وعید­های الهی را جدی گرفته و همچنین عاقبت کفار که وعیدهای الهی را دروغ انگاشتند را یادآوری نموده است که در اینجا برخی از این وعیدها را ذکر می ­نماییم:

  • وعید خدا به کفّار: یکی از گروههایی که مخاطب وعیدهای خداوند قرار گرفته ­اند کفار می ­باشند، چرا که این گروه به عنوان اصلی ­ترین دشمن حق جویان به حساب می ­آمدند، آنها به دلیل لجاجت از ایمان آوردن خود و دیگران جلوگیری می­ کردند و أنبیاء الهی و کتب آنها را تکذیب می­ نمودند، لذا خداوند برای مقابله با این رفتارها، وعیدهای متفاوتی از جمله وعید عذاب در دنیا و آخرت به آنها داده است که نمونه­ های آن در قرآن فراوان به چشم می ­خورد: «فَإِذا نُقِرَ فِی النَّاقُورِ فَذلِک یوْمَئِذٍ یوْمٌ عَسِیرٌ عَلَى الْکافِرِینَ غَیرُ یسِیرٍ»؛[۹] و هنگامی که در صور دمیده شود، آن روز روزى سخت است و براى کافران آسان نیست. در این آیات خداوند به کافران که آیات الهی را مسخره کرده و قرآن را سحر نامیدند، وعید شدیدی می­ دهد و به آنها روزی سخت و مصیبت بار را وعده می­ دهد.[۱۰]
  • وعید خدا به منافقان: منافقان از دیگر گروههایی هستند که خداوند به آنها وعید داده است: «یا أَیهَا الرَّسُولُ لایحْزُنْک الَّذِینَ یسارِعُونَ فِی الْکفْرِ مِنَ الَّذِینَ قالُوا آمَنَّا بِأَفْواهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُم‌... أُولئِک الَّذِینَ لَمْ یرِدِاللَّهُ أَنْ یطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْی وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِیم‌»؛[۱۱] اى فرستاده (خدا)! آنها که در مسیر کفر شتاب مى‌کنند و با زبان مى‌گویند: «ایمان آوردیم» و قلب آنها ایمان نیاورده، تو را اندوهگین نسازند... آنها کسانى هستند که خدا نخواسته دلهایشان را پاک کند، در دنیا رسوایى و در آخرت مجازات بزرگى نصیبشان خواهد شد. خداوند در قسمت آخر این آیه منافقان را تهدید می­ نماید و به آنها وعید خواری در دنیا و عذاب دردناک در آخرت را می­ دهد.[۱۲]
  • وعید خدا به بنی إسرائیل: قوم بنی­ إسرائیل نیز از گروههایی است که خداوند به آنها وعید داده است: «وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّک لَیبْعَثَنَّ عَلَیهِمْ إِلى‌ یوْمِ الْقِیامَةِ مَنْ یسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذابِ إِنَّ رَبَّک لَسَرِیعُ الْعِقابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِیم»؛[۱۳] و (نیز به خاطر بیاور) هنگامى را که پروردگارت اعلام کرد: تا دامنه قیامت کسى را بر آنها مسلط خواهد ساخت که همواره آنها را در عذاب سختى قرار دهد زیرا پروردگارت مجازاتش سریع است... . "تأذّن" و "إذن" هر دو به معنى اعلام کردن است و نیز به معنى سوگند یاد کردن آمده است، لذا از این آیه استفاده مى‌شود که‌ خداوند به این قوم وعید داده است که تا دامنه قیامت در ناراحتى و عذاب باشند و هرگز روى آرامش کامل را نبینند، هر چند براى خود دولتى تأسیس کنند مگر این که براستى، روش خود را تغییر دهند و دست از ظلم و فساد بکشند.[۱۴]
  • وعید خدا به کم فروشان: خداوند در قرآن، کم فروشان را تهدید نموده و آنها را مشمول وعید خود گردانیده است: «وَیلٌ لِلْمُطَفِّفِین‌»؛[۱۵] واى بر کم‌فروشان! «ویل» کلمه ­ای است که برای تهدید و وعید وضع شده است[۱۶] و به معنى شرّ و اندوه و عذاب یا هلاک است و معنى لعنت دارد، با این وصف خداوند کم فروشان را به هلاک و لعنت خود تهدید نموده است و در ادامه آیات می­ فرماید: «کلاَّ إِنَّ کتابَ الفُجَّارِ لَفِی سِجِّین‌»؛[۱۷] چنین نیست که آنها (درباره قیامت) مى‌پندارند، به یقین نامه اعمال بدکاران در «سجّین» است.‌ بنابر نظر مفسرین، تفسیر مشهور از سجین این است که این واژه به معنای دوزخ باشد که در این صورت معنى آیه چنین است: «سرنوشت مقرر و مسلم بدکاران در جهنم است» بنابراین دو آیه خداوند به کم فروشان وعید سنگینی داده است.[۱۸]

اثر تربیتی وعید

از آنجا که در وعید، نوعی هشدار وجود دارد که انسان را از خطرات برحذر می­ دارد، به طور طبیعی در انسان ایجاد ترس می ­نماید ولذا انسان در آن مورد حسّاس شده و به نسبت شدت وعید، از انجام عملی که درباره آن وعید داده شده صرفنظر می­ کند و یا حداقل با احتیاط بیشتری عمل می ­نماید. قرآن نیز برای بیدار کردن انسانها و آگاه کردن آنها از خطرات پیش رو به آنها وعید می­ دهد ولذا در قرآن کمتر سوره‌اى است که خداوند، خبر از امت­های سابقه و بلیات نازله بر آنها و از عقوبت قیامت و عذاب جهنم و خلود در آن نداده باشد،[۱۹] چنانکه می فرماید: «وَصَرَّفْنا فِیهِ مِنَ الْوَعِیدِ لَعَلَّهُمْ یتَّقُونَ أَوْ یحْدِثُ لَهُمْ ذِکرا»؛[۲۰] و این گونه آن را قرآنى عربى نازل کردیم و انواع وعیدها را در آن بازگو نمودیم، شاید تقوا پیشه کنند یا براى آنان تذکرى پدید آورد!

چنانچه که مشهود است خداوند در این آیه، علت بازگو کردن وعیدها را ایجاد شدن حالت تقوا در انسانها و یا دست کم متوجه شدن آنها، ذکر می­نماید.[۲۱]

پانویس

  1. قرشى، سید على اکبر؛ قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ششم، ج‌۷، ص۲۲۷.
  2. مصطفوی، حسن؛ تفسیر روشن، تهران، مرکز نشر کتاب، ۱۳۸۰ ش، چاپ اول، ج‌۳، ص۲۱۹.
  3. بانوی اصفهانی امین، سیّده نصرت؛ مخزن العرفان فی تفسیر قرآن، تهران، نهضت زنان مسلمان، ۱۳۶۱ش، ج‌۴، ص۲۷۴و۲۷۵.
  4. سوره ق/۱۴.
  5. ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۴، ج‌۳، ص۴۶۳.
  6. طیب، سید عبدالحسین؛ أطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، ۱۳۷۸ ش، چاپ دوم، ج‌۱۰، ص۳۶۰.
  7. همان، ج‌۱، ص۲۹۹.
  8. همان، ج‌۹، ص۲۷۵.
  9. سوره مدثر/۸، ۹، ۱۰.
  10. طباطبائی، سیّد محمدحسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفترانتشارت اسلامی جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ق، چاپ پنجم، ج‌۲۰، ص۸۵.
  11. سوره مائده/۴۱.
  12. المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌۵، ص۳۴۰.
  13. سوره اعراف/۱۶۷.
  14. مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ ش، چاپ اول، ج‌۶، ص۴۳۰.
  15. سوره مطففین/۱.
  16. طوسى، محمد بن حسن؛ التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج‌۱۰، ص۲۹۵.
  17. سوره مطففین‌/۷.
  18. تفسیر نمونه، ج‌۲۶، ص۲۵۴.
  19. أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‌۹، ص۱۰۶.
  20. سوره طه/۱۱۳.
  21. مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج‌۸، ص۲۱۴.

منابع