سجین
«سجّین» نامی از نامهای دوزخ در قرآن کریم است. قرآن «سجّین» را جایگاه تکذیب کنندگان قیامت دانسته و در مقابل، «علّیین» را جایگاه نیکان دانسته است که در آن از برترین نعمت های الهی بهره مندند.
واژه شناسى سجّین
این واژه، صیغه مبالغه از ماده «سجن» به معناى زندان است که برای شدیدتر نمودن معنایش به آن حرف یاء اضافه شده است.[۱] سجین را وادى اى در جهنم[۲] یا نام دیگر برای آن[۳] دانسته اند.
سجّین در قرآن و حدیث
در قرآن کریم، این واژه در آیات ۷ و ۸ سوره مطففین بکار رفته است: «کلَا إِنَّ کتَبَ الْفُجَّارِ لَفِى سِجِّینٍ * وَ مَآ أَدْرَاک مَا سِجِّینٌ»؛[۴] نه چنین است [که آنها مى پندارند]! به یقین نامه اعمال بدکاران در «سجّین» است و تو چه مى دانى که «سجّین» چیست؟!
کلمه «کتاب» در این آیه به معناى مکتوب است. البته نه به معناى نوشته چیزى با قلم در کاغذ؛ بلکه به معناى قضاى حتمى الهى است، بدین معنا که سرنوشت قطعى تبهکاران، زندانى ابدى است که به دلیل وجود انواع سختى ها در آن قابل توصیف نیست. بنابراین آیه «وَ مَآ أَدْرَاک مَا سِجِّینٌ» تأکید بر این است که عذاب هاى زندان دوزخ، فوق ادراک و توصیف اند.[۵] برخى از روایات نیز به همین معنا اشاره دارند.[۶]
در آیات بعدی این سوره، مشابه با همین آیات برای علّیین به عنوان جایگاه ابرار (نیکان) آمده است.
سوره مطففین
به نام خدا که رحمتش بیاندازه است و مهربانیاش همیشگی
وای بر کم فروشان! (۱)الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ ﴿٢﴾
آنان که چون از مردم کالایی را با پیمانه و وزنمی ستانند، تمام و کامل می ستانند، (۲)وَإِذَا كَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ ﴿٣﴾
و چون برای آنان پیمانه و وزن کنند، کم می دهند. (۳)أَلَا يَظُنُّ أُولَٰئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ ﴿٤﴾
آیا اینان یقین ندارند که حتماً بر انگیخته می شوند؟ (۴) برای روزی بزرگ، (۵)يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿٦﴾
روزی که مردم در برابر پروردگار جهانیان به پا می ایستند. (۶)كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ ﴿٧﴾
این چنین نیست که می پندارند [در آن روز] یقیناً پرونده بدکاران در سجّین است. (۷)وَمَا أَدْرَاكَ مَا سِجِّينٌ ﴿٨﴾
و تو چه می دانی که سجّین چیست؟ (۸) قضا و سرنوشتی حتمی [برای خائنان] است. (۹)وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ ﴿١٠﴾
وای در آن روز بر تکذیب کنندگان. (۱۰)الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ ﴿١١﴾
آنان که همواره روز جزا را تکذیب می کنند. (۱۱)وَمَا يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ ﴿١٢﴾
و آن را جز هر متجاوز گناه پیشه تکذیب نکند، (۱۲)إِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿١٣﴾
[که] هرگاه آیات ما را بر او خوانند می گوید: افسانه های پیشینیان است. (۱۳)كَلَّا ۖ بَلْ ۜ رَانَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿١٤﴾
این چنین نیست که می گویند، بلکه گناهانی که همواره مرتکب شده اند بر دل هایشان چرک و زنگار بسته است [که حقایق را افسانه می پندارند.] (۱۴)كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ ﴿١٥﴾
این چنین نیست که آنان می پندارند، بلکه اینان در آن روز از پروردگارشان محجوب اند. (۱۵)ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصَالُو الْجَحِيمِ ﴿١٦﴾
سپس آنان بی تردید وارد دوزخ می شوند. (۱۶)ثُمَّ يُقَالُ هَٰذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ ﴿١٧﴾
[به آنان] گویند: این است آن دوزخی که همواره تکذیبش می کردید. (۱۷)كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ ﴿١٨﴾
این چنین نیست [که این سبک مغزان درباره نیکان می پندارند] بلکه پرونده نیکان در علیّین است (۱۸)وَمَا أَدْرَاكَ مَا عِلِّيُّونَ ﴿١٩﴾
تو چه می دانی علیّین چیست؟ (۱۹) قضا و سرنوشتی حتمی [برای نیکان] است. (۲۰)يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ ﴿٢١﴾
مقربان آن را مشاهده می کنند. (۲۱)إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ ﴿٢٢﴾
بی تردید نیکان در نعمتی فراوانند (۲۲)عَلَى الْأَرَائِكِ يَنْظُرُونَ ﴿٢٣﴾
بر تخت ها [ی آراسته و پرارزش تکیه زده و مناظر زیبای بهشت را با چشم سر و جمال محبوب را با چشم دل] می نگرند. (۲۳)تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ ﴿٢٤﴾
در چهره هایشان شادابی و طراوت نعمت را می یابی. (۲۴)يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ ﴿٢٥﴾
آنان را از باده ناب و طهوری که سربسته و مُهر و موم شده است، می نوشانند. (۲۵)خِتَامُهُ مِسْكٌ ۚ وَفِي ذَٰلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ ﴿٢٦﴾
مُهر و مومش مشک است، و رقابت کنندگان و مسابقه گران باید به سوی این نعمت ها بر یکدیگر پیشی گیرند، (۲۶)وَمِزَاجُهُ مِنْ تَسْنِيمٍ ﴿٢٧﴾
و [این باده ناب مُهر و موم شده،] آمیخته ای از «تسنیم» است (۲۷)عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ ﴿٢٨﴾
[آن] چشمه ای که همواره مقربان از آن می نوشند. (۲۸)إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ ﴿٢٩﴾
بدکاران همواره [در دنیا از روی ریشخند و استهزا] به مؤمنان می خندیدند (۲۹)وَإِذَا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ ﴿٣٠﴾
و هنگامی که بر آنان می گذشتند آنان را با اشاره چشم وابرو به مسخره می گرفتند، (۳۰)وَإِذَا انْقَلَبُوا إِلَىٰ أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ ﴿٣١﴾
و چون به خانواده خود بازمی گشتند [به سبب تمسخر مؤمنان] خوشحال و شادمان باز می گشتند، (۳۱)وَإِذَا رَأَوْهُمْ قَالُوا إِنَّ هَٰؤُلَاءِ لَضَالُّونَ ﴿٣٢﴾
و هنگامی که مؤمنان را می دیدند، می گفتند: بی تردید اینان گمراه اند؛ (۳۲)وَمَا أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حَافِظِينَ ﴿٣٣﴾
و حال آنکه کافران را بر مؤمنان نگهبان و مراقب نفرستاده بودند [که مراقب هدایت و گمراهی آنان باشند.] (۳۳)فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ ﴿٣٤﴾
پس امروز همواره مؤمنان به کافران می خندند. (۳۴) بر تخت ها [ی آراسته و پرارزش تکیه زده] می نگرند (۳۵) که آیا کافران را در برابر آنچه همواره انجام می دادند کیفر داده اند؟ (۳۶)پانویس
منابع
- محمد محمدی ری شهری، بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حديث، ج2، قم: دارالحدیث، چاپ اول، 1389ش، ص61.
- تفسیر المیزان، علامه محمد حسین طباطبائی.