سوره احقاف: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ' <keywords content='کلید واژه: سوره احقاف، ' /> '''کلید واژه: سوره احقاف، ''' ==سوره 46 / الأحقا...' ایجاد کرد)
 
(ویرایش)
 
(۱۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
==سوره 46 / الأحقاف==
+
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}}
  
'''<I>بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ</I>''' / به نام خداوند رحمتگر مهربان
+
{{شناسنامه سوره
 +
|نام=احقاف
 +
|قبلی=جاثیة
 +
|بعدی=محمد
 +
|شماره=۴۶
 +
|جزء=۲۶
 +
|محل نزول=مکه
 +
|ترتیب نزول=۶۶
 +
|تعداد آیه=۳۵
 +
}}
 +
'''سوره احقاف''' چهل و ششمین [[سوره]] از [[قرآن|قرآن کریم]] است و دارای ۳۵ [[آیه]] می باشد.
 +
==نزول سوره==
 +
سوره احقاف از [[سوره های مکی و مدنی|سوره‌هاى مکى]] [[قرآن]] به ‌شمار مى‌رود؛<ref> حجة‌التفاسیر، ج‌ ۶‌، ص‌ ۱۳۳؛ مخزن العرفان، ج‌ ۶‌، ص‌ ۱۱۷.</ref> اما بسیارى از مفسران معتقدند که [[آیه]] دهم سوره {{متن قرآن|«قُل اَرَءَیتُم اِن کانَ مِن عِندِاللّهِ}}...» که ‌درباره [[عبدالله بن سلام|عبدالله ‌بن سلام]] است، در [[مدینه]] نازل شده است.<ref> مجمع‌البیان، ج‌ ۹، ص‌ ۱۲۳؛ تفسیر اثنى ‌عشرى، ج‌ ۱۲، ص‌ ۶۵‌.</ref>
  
'''<I>حم ﴿1﴾</I>''' / حاء ميم.(1)
+
[[علامه طباطبایى]] معتقد است که به جز آیه مذکور، آیه هشتم سوره {{متن قرآن|«أَمْ یقُولُونَ افْتَرَاهُ...»}} نیز در مدینه نازل شده است.<ref> المیزان، ج‌ ۱۸، ص‌ ۱۸۶.</ref>
  
'''<I>تَنْزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ ﴿2﴾</I>''' / فرو فرستادن اين كتاب از جانب خداى ارجمند حكيم است.(2)
+
سوره مبارکه به ‌ترتیب مصحف، چهل‌ و ‌ششمین سوره و به [[ترتیب نزول سوره ها|‌ترتیب نزول]]، شصت و ششمین [[سوره]] است.<ref> البرهان فى علوم القرآن، ج‌ ۱، ص‌ ۲۸۰.</ref> این سوره هم در ترتیب نزول و هم در چینش کنونى، پس از [[سوره جاثیه]] قرار دارد.<ref> تاریخ قرآن، ص‌ ۶۵ و ۷۲؛ المعجم الاحصائى، ج‌ ۱، ص‌ ۳۰۷.</ref>
  
'''<I>مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُّسَمًّى وَالَّذِينَ كَفَرُوا عَمَّا أُنذِرُوا مُعْرِضُونَ ﴿3﴾</I>''' / (ما) آسمان ها و زمين و آن چه را كه ميان آن دو است جز به حق و (تا) زمانى معين نيافريديم و كسانى كه كافر شده  اند از آن چه هشدار داده شده اند روي گردانند.(3)
+
گروهى از مفسران مانند [[شیخ طبرسی|طبرسى]] نیز به پیوند میان آیات آغازین [[سوره احقاف]] و آیات پایانى [[سوره جاثیه]] گرایش دارند. آنان مى‌گویند: این آیات از یک مضمون برخوردارند زیرا سوره جاثیه با یاد‌کرد [[توحید]] و مذمت مشرکان و وعده [[عذاب]] به آنان پایان یافته و این سوره با بیان توحید و سپس توبیخ کافران آغاز گشته است.<ref> مجمع‌البیان، ج‌ ۹، ص‌ ۱۲۳؛ منهج‌الصادقین، ج‌ ۸‌، ص‌ ۳۰۶.</ref>
  
'''<I>قُلْ أَرَأَيْتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّمَاوَاتِ اِئْتُونِي بِكِتَابٍ مِّن قَبْلِ هَذَا أَوْ أَثَارَةٍ مِّنْ عِلْمٍ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿4﴾</I>'''
+
==تعداد آیات سوره==
 +
سوره احقاف با [[حروف مقطعه|حرف مقطعه]] «حم» آغاز ‌مى‌شود و آخرین سوره از مجموعه ۷ سوره داراى «حم» [[قرآن]] است. این سوره با احتساب «حم» به عنوان یک آیه، داراى ۳۵ آیه<ref> منهج الصادقین، ج‌ ۸‌، ص‌ ۳۰۶.</ref> و ۶۴۴‌ کلمه<ref> تفسیر اثنى ‌عشرى، ج‌ ۱۲، ص‌ ۶۵‌؛ حجة‌التفاسیر، ج‌ ۶‌، ص‌ ۱۳۳.</ref> است.
 +
==نام سوره==
 +
نام این سوره از آیه بیست و یکم آن گرفته شده ‌است که در آن هشدارهاى [[حضرت هود]] علیه‌السلام را به [[قوم عاد]] یادآور مى‌شود. قوم عاد در سرزمین [[احقاف]] سکونت داشتند: {{متن قرآن|«وَاذْکرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقَافِ...»}}. گفتنى است که احقاف به ‌معناى شن‌هاى روانى است که بر اثر وزش باد به ‌صورت کج و معوج روى هم انباشته مى‌گردد.<ref> مفردات، ص‌ ۲۴۸؛ التحقیق، ج‌ ۲، ص‌ ۲۶۰.</ref>
  
بگو: به من خبر دهيد آن چه را به جاى خدا فرا مى  خوانيد به من نشان دهيد كه چه چيزى از زمين (را) آفريده يا (مگر) آنان را در (كار) آسمان ها مشاركتى است اگر راست مى  گوييد كتابى پيش از اين ([[قرآن]]) يا بازمانده اى از دانش نزد من آوريد.(4)
+
در ‌این آیه حضرت هود علیه‌السلام قومش را به خداپرستى دعوت مى‌کند و از عذاب [[قیامت]] انذار مى‌دهد. برخى از مفسران معتقدند که نام این سوره با هدف اصلى آن (که [[انذار]] به کافران است) هماهنگى دارد.<ref> تفسیر بقاعى، ج‌ ۷، ص‌ ۱۱۴.</ref>
 +
==محتواى سوره==
  
'''<I>وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَن لَّايَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَى يَومِ الْقِيَامَةِ وَ هُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ ﴿5﴾</I>''' / و كيست گمراه  تر از آن كس كه به جاى خدا كسى را مى  خواند كه تا [[روز قيامت]] او را پاسخ نمى  دهد و آن ها از دعايشان بى  خبرند.(5)
+
مشرکان [[مکه|مکه]] خود را در اوج قدرت مى‌دیدند و تصور مى‌کردند که هیچ نیازى به پذیرش دعوت [[پیامبر اسلام|پیامبر]] ندارند؛ از این‌ رو ضمن تبلیغ [[بت پرستی|بت‌پرستى]] و گمراه کردن مردم، حقانیت آیین [[اسلام]] و تعالیم [[قرآن]] را با [[تمسخر]] انکار مى‌کردند. سوره احقاف براى هشدار به کافران و مشرکان [[قریش]] نازل شد<ref> المیزان، ج‌ ۱۸، ص‌ ۱۸۵.</ref> تا به آنان یادآور شود که ادامه این روش، سرانجامى شوم را براى آنان در دنیا و [[آخرت]] در پى خواهد داشت و پیمودن طریق باطل و بى‌توجهى به [[حق|حقانیت]] پیامبر و انکار [[قیامت]]، جز ناکامى در دنیا و ذلت در آخرت نتیجه‌اى براى آنان دربر نخواهد داشت و از آن‌جا که درمان بیمارى حق‌‌ستیزى آن‌ها تنها با یادآورى [[عذاب]] دردناک قیامت میسر بود، در چند آیه از سوره (آیات: ۴۶، ۱۸‌ـ‌۲۸) بر موضوع [[معاد]] و عذاب کافران و عرضه آنان بر آتشِ [[دوزخ]] تأکید مى‌شود.
  
'''<I>وَ إِذَا حُشِرَ النَّاسُ كَانُوا لَهُمْ أَعْدَاء وَ كَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ كَافِرِينَ ﴿6﴾</I>''' / و چون مردم محشور گردند دشمنان آنان باشند و به عبادتشان انكار ورزند.(6)
+
سوره احقاف هدف مذکور را در سه بخش دنبال مى‌کند: در بخش نخست سوره (آیات ۱‌ـ‌۱۴) به بطلان عقاید کافران مى‌پردازد و ضمن نکوهش پرستش غیرِ [[الله|خدا]]، به فقدان هر گونه دلیل عقلى و نقلى بر شایستگى بت‌ها و معبودان خیالى براى پرستش تأکید مى‌ورزد. آنگاه سخنان و دلایل واهى کافران را در مخالفت با [[قرآن]] نقد مى‌کند. کافران قرآن را سِحر (آیه ‌۷)، بافته پیامبر (آیه‌ ۸)، افسانه و دروغ پیشینیان (آیه‌ ۱۱) مى‌نامیدند و در حقانیت آن شک روا مى‌داشتند.
  
'''<I>وَ إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءهُمْ هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ ﴿7﴾</I>''' / و چون آيات روشن ما برايشان خوانده شود آنان كه چون حقيقت به سويشان آمد منكر آن شدند. گفتند: اين سحرى آشكار است.(7)
+
آیات مورد بحث، ضمن ارائه پاسخى مستدل و منطقى به آنان، قرآن را آیه‌هاى روشن الهى مى‌نامد (آیه‌ ۷) که جز بر زبان رسول حق جارى نمى‌شود (آیه‌ ۹) و تعالیم آن توسط کتاب‌هاى آسمانى دیگر تأیید شده است (آیه‌ ۱۲).
  
'''<I>أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَلَا تَمْلِكُونَ لِي مِنَ اللَّهِ شَيْئًا هُوَ أَعْلَمُ بِمَا تُفِيضُونَ فِيهِ كَفَى بِهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿8﴾</I>'''
+
در انتها نیز پس از آن‌که انسان‌ها را به دو گروه نیکوکار و ستمکار تقسیم مى‌کند، سرنوشت دردناک ستمکاران و سرنوشت مسرت‌آور نیکوکاران و معتقدان به ربوبیت ‌الهى ‌را برمى‌شمرد (آیه ‌۱۴).
  
يا مى  گويند اين (كتاب) را بربافته است. بگو: اگر آن را بربافته باشم در برابر خدا اختيار چيزى براى من نداريد. او آگاه تر است به آن چه (با طعنه) در آن فرو مى  رويد. گواه بودن او ميان من و شما بس است و اوست آمرزنده مهربان.(8)
+
در بخش دوم سوره (آیات ۱۵‌ـ‌۲۰)، سرنوشت دو گروه مذکور را با تفصیل بیشترى بیان مى‌کند و مردم را به دو دسته تقسیم مى‌کند: یک دسته کسانى‌ که همواره به ‌سوى خدا توجه کرده در برابر حق [[تسلیم]] هستند و به نصایح کسانى‌ که دلسوزانه آنان را به ‌سوى حق دعوت مى‌کنند مانند پدر و مادر گوش فراداده و در حق آنان دعاى خیر مى‌کنند. خداوند نیز اعمال نیک آن‌ها را پذیرفته، آنان را در [[بهشت]] جاى مى‌دهد. دسته دیگر خاسران و زیان‌کاران‌اند که با درخواست والدین دل‌سوز خود که او را به ‌سوى [[ایمان]] به خدا و روز جزا مى‌خوانند، مخالفت مى‌کنند و متکبرانه این سخنان را [[خرافات]] و کهنه‌پرستى‌ مى‌نامند. این گروه به سرنوشتى اسف بار مانند امت‌هاى گذشته از [[جن]] و [[انسان|انس]]، دچار مى‌شوند. بدین ‌سان با مثالى زیبا هشدارى عبرت‌آمیز به کافران مى‌دهد.
  
'''<I>قُلْ مَا كُنتُ بِدْعًا مِّنْ الرُّسُلِ وَ مَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ وَ مَا أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُّبِينٌ ﴿9﴾</I>''' / بگو: من از (ميان) [[پيامبران]] نودرآمدى نبودم و نمى  دانم با من و با شما چه معامله  اى خواهد شد. جز آن چه را كه به من [[وحى]] مى  شود پيروى نمى  كنم و من جز هشدار دهنده  اى آشكار (بيش) نيستم.(9)
+
بخش سوم این سوره (آیات ۲۰‌ـ‌۳۵) به بیان دو داستان عبرت‌آموز از [[انذار]] کافران و سرانجامِ کسانى اختصاص دارد که به هشدارهاى [[پیامبران]] بى‌توجهى کردند. ابتدا به داستان [[قوم عاد]] که در سرزمین [[احقاف]] زندگى مى‌کردند، اشاره مى‌کند و تعالیم [[توحید|توحیدى]] پیامبرشان ([[حضرت هود]]‌ علیه‌السلام) را یادآور مى‌شود که آنان را به خداپرستى و دورى از عذاب الهى دعوت مى‌کرد؛ اما آنان با لجاجت از پذیرش آن، سرباز ‌مى‌زدند و سرانجام با همه قدرت و مکنتى که داشتند به خوارى و ذلتِ عذاب دچار شدند. این آیات از کافران [[مکه|مکه]] مى‌خواهد تا از سرنوشت قوم عاد پند بگیرند.
  
'''<I>قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِن كَانَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَ كَفَرْتُم بِهِ وَ شَهِدَ شَاهِدٌ مِّن بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى مِثْلِهِ فَآمَنَ وَاسْتَكْبَرْتُمْ إِنَّ اللَّهَ لَايَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿10﴾</I>'''
+
داستان دوم، درباره ایمان آوردن گروهى از [[جن]] است که آیات ۲۹‌ و ‌۳۲ به بیان آن پرداخته است. این آیات در وادى نخله و هنگامى نازل شد که [[پیامبر اسلام|پیامبر]] از سفر تبلیغى [[طائف]] بازمى‌گشت و با اهانت‌هاى اهل طائف مواجه شده بود. این آیات از گروهى از جن خبر مى‌دهد که به آیات [[قرآن]] گوش فرادادند و پس از آن که به حقانیت آن پى‌بردند، به ‌سوى قوم خود بازگشته آنان را انذار کردند و نتایج و آثار ایمان به خدا از ‌جمله بخشش گناهان و ایمنى از عذاب دردناک را براى آنان برشمردند و در مقابل، نتیجه بى‌توجهى به دعوت الهى را نیز یادآور شدند. در این داستان از زبان جن‌ها به کافران گوشزد مى‌کند که فرجامِ مبارزه با [[حق]] و روى‌گردانى از تعالیم [[انبیاء|انبیا]] چیست.
  
بگو: به من خبر دهيد اگر اين (قرآن) از نزد خدا باشد و شما بدان كافر شده باشيد و شاهدى از فرزندان اسرائيل به مشابهت آن (با [[تورات]]) گواهى داده و ايمان آورده باشد و شما تكبر نموده باشيد (آيا باز هم شما ستمكار نيستيد؟) البته خدا قوم ستمگر را هدايت نمى  كند.(10)
+
در انتها پس از آن که قدرت خدا را بر زنده کردن مردگان یادآور مى‌شود، عذاب حقارت‌بار کافران را ترسیم مى‌کند. در آخرین آیه سوره که در حکم نتیجه‌گیرى از مجموع مطالب گفته شده است، خداوند از پیامبرش مى‌خواهد تا در برابر لجاجت‌ها و اذیت‌هاى کافران [[صبر]] پیشه کند و در تقاضاى [[عذاب]] براى آنان عجله نکند که بزودى آن روز را مشاهده مى‌کنند؛ هر چند کافران آن روز را دور مى‌پندارند.
  
'''<I>وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا لَوْ كَانَ خَيْرًا مَّا سَبَقُونَا إِلَيْهِ وَ إِذْ لَمْ يَهْتَدُوا بِهِ فَسَيَقُولُونَ هَذَا إِفْكٌ قَدِيمٌ ﴿11﴾</I>'''
+
==فضیلت سوره==
  
و كسانى كه كافر شدند به آنان كه گرويده  اند. گفتند: اگر (اين دين) خوب بود بر ما بدان پيشى نمى  گرفتند و چون بدان هدايت نيافته  اند. بزودى خواهند گفت: اين دروغى كهنه است.(11)
+
بر اساس روایتى که [[شیخ صدوق|ابن‌بابویه]] با [[سند حدیث|سند]] متصل از ابن ‌ابى ‌یعفور از [[امام ‌صادق]] علیه‌السلام نقل کرده، هر کس هر شب یا هر ‌[[جمعه‌‌‌‌|جمعه]] سوره احقاف را بخواند، خداوند وحشت دنیا را از او برمى‌دارد و او را از وحشت روز [[قیامت]] نیز در امان مى‌دارد.<ref> مجمع‌البیان، ج‌ ۹، ص‌ ۱۲۳؛ البرهان، ج‌ ۵، ۳۵؛ ثواب‌الاعمال، ص ۲۴۴.</ref>
  
'''<I>وَ مِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَ رَحْمَةً وَ هَذَا كِتَابٌ مُّصَدِّقٌ لِّسَانًا عَرَبِيًّا لِّيُنذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ بُشْرَى لِلْمُحْسِنِينَ ﴿12﴾</I>''' / و (حال آن كه) پيش از آن كتاب موسى راهبر و (مايه) رحمتى بود و اين (قرآن) كتابى است به زبان عربى كه تصديق  كننده (آن) است تا كسانى را كه ستم كرده اند هشدار دهد و براى نيكوكاران مژده اى باشد.(12)
+
==پیوست==
 +
[[سوره احقاف/متن و ترجمه]]
  
'''<I>إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿13﴾</I>''' / محققا كسانى كه گفتند: پروردگار ما خداست،  سپس ايستادگى كردند. بيمى بر آنان نيست و غمگين نخواهند شد.(13)
+
==پانویس==
 +
<references />
 +
==منابع==
 +
*محمد خامه‌گر،‌ دائرةالمعارف قرآن کریم، جلد ۲، صفحه ۳۲۲-۳۲۴.
 +
{{فهرست سوره های قرآن
 +
|سوره=۴۶.[[سوره احقاف|الأحقاف]]
 +
|قبلی=۴۵.[[سوره جاثیه|الجاثية]]
 +
|بعدی=۴۷.[[سوره محمد|محمد]]
 +
}}
 +
{{قرآن}}
  
'''<I>أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا جَزَاء بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿14﴾</I>''' / ايشان اهل بهشتند كه به پاداش آن چه انجام مى  دادند جاودانه در آن مى  مانند.(14)
+
[[رده: سوره های قرآن]]
 
 
'''<I>وَ وَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَ وَضَعَتْهُ كُرْهًا وَ حَمْلُهُ وَ فِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلَى وَالِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَ أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿15﴾</I>'''
 
 
 
و انسان را (نسبت) به پدر و مادرش به [[احسان]] سفارش كرديم مادرش با تحمل رنج به او باردار شد و با تحمل رنج او را به دنيا آورد و باربرداشتن و از شيرگرفتن او سى ماه است تا آن گاه كه به رشد كامل خود برسد و به چهل سال برسد. مى  گويد: پروردگارا بر دلم بيفكن تا نعمتى را كه به من و به پدر و مادرم ارزانى داشته  اى سپاس گويم و كار شايسته اى انجام دهم كه آن را خوش دارى و فرزندانم را برايم شايسته گردان در حقيقت من به درگاه تو [[توبه]] آوردم و من از فرمان  پذيرانم.(15)
 
 
 
'''<I>أُوْلَئِكَ الَّذِينَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَ نَتَجاوَزُ عَن سَيِّئَاتِهِمْ فِي أَصْحَابِ الْجَنَّةِ وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذِي كَانُوا يُوعَدُونَ ﴿16﴾</I>''' / اينانند كسانى كه بهترين آن چه را انجام داده اند از ايشان خواهيم پذيرفت و از بدي هايشان در خواهيم گذشت در (زمره) بهشتيانند (همان) وعده راستى كه بدانان وعده داده مى  شده است.(16)
 
 
 
'''<I>وَالَّذِي قَالَ لِوَالِدَيْهِ أُفٍّ لَّكُمَا أَتَعِدَانِنِي أَنْ أُخْرَجَ وَقَدْ خَلَتْ الْقُرُونُ مِن قَبْلِي وَ هُمَا يَسْتَغِيثَانِ اللَّهَ وَيْلَكَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَيَقُولُ مَا هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿17﴾</I>'''
 
 
 
و آن كس كه به پدر و مادر خود گويد: اف بر شما. آيا به من وعده مى  دهيد كه زنده خواهم شد و حال آن كه پيش از من نسل ها سپرى (و نابود) شدند و آن دو به (درگاه) خدا زارى مى  كنند. واى بر تو [[ايمان]] بياور وعده (و تهديد) خدا [[حق]] است و(لى پسر) پاسخ مى  دهد: اين ها جز افسانه  هاى گذشتگان نيست.(17)
 
 
 
'''<I>أُوْلَئِكَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِم مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنَّهُمْ كَانُوا خَاسِرِينَ ﴿18﴾</I>''' / آنان كسانى  اند كه گفتار (خدا) عليه ايشان همراه با امت هايى از جنيان و آدميان كه پيش از آنان روزگار به سر بردند به حقيقت پيوست. بى  گمان آنان زيانكار بودند.(18)
 
 
 
'''<I>وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِّمَّا عَمِلُوا وَلِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ هُمْ لَايُظْلَمُونَ ﴿19﴾</I>''' / و براى هر يك در (نتيجه) آن چه انجام داده اند درجاتى است و تا (خدا پاداش) اعمالشان را تمام بدهد و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت.(19)
 
 
 
'''<I>وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا وَاسْتَمْتَعْتُم بِهَا فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِمَا كُنتُمْ تَفْسُقُونَ ﴿20﴾</I>'''
 
 
 
و آن روز كه آن هايى را كه كفر ورزيده اند بر آتش عرضه مى  دارند (به آنان مى گويند) نعمت هاى پاكيزه خود را در زندگى دنيايتان (خودخواهانه) صرف كرديد و از آن ها برخوردار شديد پس امروز به (سزاى) آن كه در زمين به ناحق سركشى مى  نموديد و به سبب آن كه نافرمانى مى  كرديد به عذاب خفت (آور) كيفر مى  يابيد.(20)
 
 
 
'''<I>وَاذْكُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقَافِ وَقَدْ خَلَتْ النُّذُرُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿21﴾</I>'''
 
 
 
و برادر عاديان را به ياد آور آن گاه كه قوم خويش را در ريگستان بيم داد در حالى كه پيش از او و پس از او (نيز) قطعا هشدار دهندگانى گذشته بودند كه جز خدا را مپرستيد واقعا من بر شما از عذاب روزى هولناك مى  ترسم.(21)
 
 
 
'''<I>قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَأْفِكَنَا عَنْ آلِهَتِنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿22﴾</I>''' / گفتند: آيا آمده  اى كه ما را از خدايانمان برگردانى؟ پس اگر راست مى  گويى آن چه به ما وعده مى  دهى (بر سرمان) بياور.(22)
 
 
 
'''<I>قَالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِندَاللَّهِ وَ أُبَلِّغُكُم مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ وَلَكِنِّي أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ ﴿23﴾</I>''' / گفت: آگاهى فقط نزد خداست و آن چه را بدان فرستاده شده  ام به شما مى  رسانم ولى من شما را گروهى مى  بينم كه در جهل اصرار مى  ورزيد.(23)
 
 
 
'''<I>فَلَمَّا رَأَوْهُ عَارِضًا مُّسْتَقْبِلَ أَوْدِيَتِهِمْ قَالُوا هَذَا عَارِضٌ مُّمْطِرُنَا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُم بِهِ رِيحٌ فِيهَا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿24﴾</I>'''
 
 
 
پس چون آن (عذاب) را (به صورت) ابرى روى  آورنده به سوى وادي هاى خود ديدند، گفتند: اين ابرى است كه بارش  دهنده ماست (هود گفت: نه) بلكه همان چيزى است كه به شتاب خواستارش بوديد. بادى است كه در آن عذابى پر درد (نهفته) است.(24)
 
 
 
'''<I>تُدَمِّرُ كُلَّ شَيْءٍ بِأَمْرِ رَبِّهَا فَأَصْبَحُوا لَايُرَى إِلَّا مَسَاكِنُهُمْ كَذَلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ ﴿25﴾</I>''' / همه چيز را به دستور پروردگارش بنيان  كن، مى  كند. پس چنان شدند كه جز سراهايشان ديده نمى  شد. اين چنين گروه بدكاران را سزا مى  دهيم.(25)
 
 
 
'''<I>وَلَقَدْ مَكَّنَّاهُمْ فِيمَا إِن مَّكَّنَّاكُمْ فِيهِ وَ جَعَلْنَا لَهُمْ سَمْعًا وَ أَبْصَارًا وَ أَفْئِدَةً فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَلَا أَبْصَارُهُمْ وَلَا أَفْئِدَتُهُم مِّن شَيْءٍ إِذْ كَانُوا يَجْحَدُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَ حَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون ﴿26﴾</I>'''
 
 
 
و به راستى در چيزهايى به آنان امكانات داده بوديم كه به شما در آن ها (چنان) امكاناتى نداده ايم و براى آنان گوش و ديده  ها و دل هايى (نيرومندتر از شما) قرار داده بوديم و(لى) چون به نشانه  هاى خدا انكار ورزيدند. (نه) گوششان و نه ديدگانشان و نه دل هايشان به هيچ وجه به دردشان نخورد و آن چه ريشخندش مى  كردند به سرشان آمد.(26)
 
 
 
'''<I>وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا مَا حَوْلَكُم مِّنَ الْقُرَى وَ صَرَّفْنَا الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿27﴾</I>''' / و بى  گمان همه شهرهاى پيرامون شما را هلاك كرده و آيات خود را گونه  گون بيان داشته ايم اميد كه آنان بازگردند.(27)
 
 
 
'''<I>فَلَوْلَا نَصَرَهُمُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ قُرْبَانًا آلِهَةً بَلْ ضَلُّوا عَنْهُمْ وَ ذَلِكَ إِفْكُهُمْ وَ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿28﴾</I>''' / پس چرا آن كسانى را كه غير از خدا به منزله معبودانى براى تقرب (به خدا) اختيار كرده بودند. آنان را يارى نكردند بلكه از دستشان دادند و اين بود [[دروغ]] آنان و آن چه برمى  بافتند.(28)
 
 
 
'''<I>وَ إِذْ صَرَفْنَا إِلَيْكَ نَفَرًا مِّنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلَى قَوْمِهِم مُّنذِرِينَ ﴿29﴾</I>''' / و چون تنى چند از [[جن]] را به سوى تو روانه كرديم كه [[قرآن]] را بشنوند پس چون بر آن حاضر شدند (به يكديگر) گفتند: گوش فرا دهيد و چون به انجام رسيد، هشدار دهنده به سوى قوم خود بازگشتند.(29)
 
 
 
'''<I>قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَ إِلَى طَرِيقٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿30﴾</I>''' / گفتند: اى قوم ما، ما كتابى را شنيديم كه بعد از موسى نازل شده (و) تصديق  كننده (كتاب هاى) پيش از خود است و به سوى [[حق]] و به سوى راهى راست راهبرى مى  كند.(30)
 
 
 
'''<I>يَا قَوْمَنَا أَجِيبُوا دَاعِيَ اللَّهِ وَ آمِنُوا بِهِ يَغْفِرْ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَ يُجِرْكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿31﴾</I>''' / اى قوم ما دعوت  كننده خدا را پاسخ (مثبت) دهيد و به او [[ايمان]] آوريد تا (خدا) برخى از گناهانتان را بر شما ببخشايد و از عذابى پر درد پناهتان دهد.(31)
 
 
 
'''<I>وَ مَن لَّايُجِبْ دَاعِيَ اللَّهِ فَلَيْسَ بِمُعْجِزٍ فِي الْأَرْضِ وَ لَيْسَ لَهُ مِن دُونِهِ أَولِيَاء أُوْلَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿32﴾</I>''' / و كسى كه دعوت  كننده خدا را اجابت نكند در زمين درمانده  كننده (خدا) نيست و در برابر او دوستانى ندارد آنان در گمراهى آشكارى  اند.(32)
 
 
 
'''<I>أَوَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَ لَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتَى بَلَى إِنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿33﴾</I>''' / مگر ندانسته  اند كه آن خدايى كه آسمان ها و زمين را آفريده و در آفريدن آن ها درمانده نگرديد. مى  تواند مردگان را (نيز) زنده كند. آرى اوست كه بر همه چيز تواناست.(33)
 
 
 
'''<I>وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَلَيْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلَى وَ رَبِّنَا قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ ﴿34﴾</I>''' / و روزى كه كافران بر آتش عرضه مى  شوند (از آنان مى  پرسند) آيا اين راست نيست؟ مى  گويند: [[سوگند]] به پروردگارمان كه آرى مى  فرمايد: پس به (سزاى) آن كه انكار مى  كرديد عذاب را بچشيد.(34)
 
 
 
'''<I>فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِل لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ مَا يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِّن نَّهَارٍ بَلَاغٌ فَهَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ ﴿35﴾</I>'''
 
 
 
پس همان گونه كه [[پيامبران]] نستوه صبر كردند، صبر كن و براى آنان شتابزدگى به خرج مده روزى كه آن چه را وعده داده مى  شوند بنگرند. گويى كه آنان جز ساعتى از روز را (در دنيا) نمانده  اند (اين) ابلاغى است. پس آيا جز مردم نافرمان هلاكت  خواهند يافت.(35)
 
 
 
----
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۰۰

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


<<جاثیة احقاف محمد>>
شماره: ۴۶
جزء : ۲۶
محل نزول: مکه
ترتيب نزول : ۶۶
تعداد آیه : ۳۵
متن و ترجمه سوره

فهرست سوره‌های قرآن

سوره احقاف چهل و ششمین سوره از قرآن کریم است و دارای ۳۵ آیه می باشد.

نزول سوره

سوره احقاف از سوره‌هاى مکى قرآن به ‌شمار مى‌رود؛[۱] اما بسیارى از مفسران معتقدند که آیه دهم سوره «قُل اَرَءَیتُم اِن کانَ مِن عِندِاللّهِ...» که ‌درباره عبدالله ‌بن سلام است، در مدینه نازل شده است.[۲]

علامه طباطبایى معتقد است که به جز آیه مذکور، آیه هشتم سوره «أَمْ یقُولُونَ افْتَرَاهُ...» نیز در مدینه نازل شده است.[۳]

سوره مبارکه به ‌ترتیب مصحف، چهل‌ و ‌ششمین سوره و به ‌ترتیب نزول، شصت و ششمین سوره است.[۴] این سوره هم در ترتیب نزول و هم در چینش کنونى، پس از سوره جاثیه قرار دارد.[۵]

گروهى از مفسران مانند طبرسى نیز به پیوند میان آیات آغازین سوره احقاف و آیات پایانى سوره جاثیه گرایش دارند. آنان مى‌گویند: این آیات از یک مضمون برخوردارند زیرا سوره جاثیه با یاد‌کرد توحید و مذمت مشرکان و وعده عذاب به آنان پایان یافته و این سوره با بیان توحید و سپس توبیخ کافران آغاز گشته است.[۶]

تعداد آیات سوره

سوره احقاف با حرف مقطعه «حم» آغاز ‌مى‌شود و آخرین سوره از مجموعه ۷ سوره داراى «حم» قرآن است. این سوره با احتساب «حم» به عنوان یک آیه، داراى ۳۵ آیه[۷] و ۶۴۴‌ کلمه[۸] است.

نام سوره

نام این سوره از آیه بیست و یکم آن گرفته شده ‌است که در آن هشدارهاى حضرت هود علیه‌السلام را به قوم عاد یادآور مى‌شود. قوم عاد در سرزمین احقاف سکونت داشتند: «وَاذْکرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقَافِ...». گفتنى است که احقاف به ‌معناى شن‌هاى روانى است که بر اثر وزش باد به ‌صورت کج و معوج روى هم انباشته مى‌گردد.[۹]

در ‌این آیه حضرت هود علیه‌السلام قومش را به خداپرستى دعوت مى‌کند و از عذاب قیامت انذار مى‌دهد. برخى از مفسران معتقدند که نام این سوره با هدف اصلى آن (که انذار به کافران است) هماهنگى دارد.[۱۰]

محتواى سوره

مشرکان مکه خود را در اوج قدرت مى‌دیدند و تصور مى‌کردند که هیچ نیازى به پذیرش دعوت پیامبر ندارند؛ از این‌ رو ضمن تبلیغ بت‌پرستى و گمراه کردن مردم، حقانیت آیین اسلام و تعالیم قرآن را با تمسخر انکار مى‌کردند. سوره احقاف براى هشدار به کافران و مشرکان قریش نازل شد[۱۱] تا به آنان یادآور شود که ادامه این روش، سرانجامى شوم را براى آنان در دنیا و آخرت در پى خواهد داشت و پیمودن طریق باطل و بى‌توجهى به حقانیت پیامبر و انکار قیامت، جز ناکامى در دنیا و ذلت در آخرت نتیجه‌اى براى آنان دربر نخواهد داشت و از آن‌جا که درمان بیمارى حق‌‌ستیزى آن‌ها تنها با یادآورى عذاب دردناک قیامت میسر بود، در چند آیه از سوره (آیات: ۴۶، ۱۸‌ـ‌۲۸) بر موضوع معاد و عذاب کافران و عرضه آنان بر آتشِ دوزخ تأکید مى‌شود.

سوره احقاف هدف مذکور را در سه بخش دنبال مى‌کند: در بخش نخست سوره (آیات ۱‌ـ‌۱۴) به بطلان عقاید کافران مى‌پردازد و ضمن نکوهش پرستش غیرِ خدا، به فقدان هر گونه دلیل عقلى و نقلى بر شایستگى بت‌ها و معبودان خیالى براى پرستش تأکید مى‌ورزد. آنگاه سخنان و دلایل واهى کافران را در مخالفت با قرآن نقد مى‌کند. کافران قرآن را سِحر (آیه ‌۷)، بافته پیامبر (آیه‌ ۸)، افسانه و دروغ پیشینیان (آیه‌ ۱۱) مى‌نامیدند و در حقانیت آن شک روا مى‌داشتند.

آیات مورد بحث، ضمن ارائه پاسخى مستدل و منطقى به آنان، قرآن را آیه‌هاى روشن الهى مى‌نامد (آیه‌ ۷) که جز بر زبان رسول حق جارى نمى‌شود (آیه‌ ۹) و تعالیم آن توسط کتاب‌هاى آسمانى دیگر تأیید شده است (آیه‌ ۱۲).

در انتها نیز پس از آن‌که انسان‌ها را به دو گروه نیکوکار و ستمکار تقسیم مى‌کند، سرنوشت دردناک ستمکاران و سرنوشت مسرت‌آور نیکوکاران و معتقدان به ربوبیت ‌الهى ‌را برمى‌شمرد (آیه ‌۱۴).

در بخش دوم سوره (آیات ۱۵‌ـ‌۲۰)، سرنوشت دو گروه مذکور را با تفصیل بیشترى بیان مى‌کند و مردم را به دو دسته تقسیم مى‌کند: یک دسته کسانى‌ که همواره به ‌سوى خدا توجه کرده در برابر حق تسلیم هستند و به نصایح کسانى‌ که دلسوزانه آنان را به ‌سوى حق دعوت مى‌کنند مانند پدر و مادر گوش فراداده و در حق آنان دعاى خیر مى‌کنند. خداوند نیز اعمال نیک آن‌ها را پذیرفته، آنان را در بهشت جاى مى‌دهد. دسته دیگر خاسران و زیان‌کاران‌اند که با درخواست والدین دل‌سوز خود که او را به ‌سوى ایمان به خدا و روز جزا مى‌خوانند، مخالفت مى‌کنند و متکبرانه این سخنان را خرافات و کهنه‌پرستى‌ مى‌نامند. این گروه به سرنوشتى اسف بار مانند امت‌هاى گذشته از جن و انس، دچار مى‌شوند. بدین ‌سان با مثالى زیبا هشدارى عبرت‌آمیز به کافران مى‌دهد.

بخش سوم این سوره (آیات ۲۰‌ـ‌۳۵) به بیان دو داستان عبرت‌آموز از انذار کافران و سرانجامِ کسانى اختصاص دارد که به هشدارهاى پیامبران بى‌توجهى کردند. ابتدا به داستان قوم عاد که در سرزمین احقاف زندگى مى‌کردند، اشاره مى‌کند و تعالیم توحیدى پیامبرشان (حضرت هود‌ علیه‌السلام) را یادآور مى‌شود که آنان را به خداپرستى و دورى از عذاب الهى دعوت مى‌کرد؛ اما آنان با لجاجت از پذیرش آن، سرباز ‌مى‌زدند و سرانجام با همه قدرت و مکنتى که داشتند به خوارى و ذلتِ عذاب دچار شدند. این آیات از کافران مکه مى‌خواهد تا از سرنوشت قوم عاد پند بگیرند.

داستان دوم، درباره ایمان آوردن گروهى از جن است که آیات ۲۹‌ و ‌۳۲ به بیان آن پرداخته است. این آیات در وادى نخله و هنگامى نازل شد که پیامبر از سفر تبلیغى طائف بازمى‌گشت و با اهانت‌هاى اهل طائف مواجه شده بود. این آیات از گروهى از جن خبر مى‌دهد که به آیات قرآن گوش فرادادند و پس از آن که به حقانیت آن پى‌بردند، به ‌سوى قوم خود بازگشته آنان را انذار کردند و نتایج و آثار ایمان به خدا از ‌جمله بخشش گناهان و ایمنى از عذاب دردناک را براى آنان برشمردند و در مقابل، نتیجه بى‌توجهى به دعوت الهى را نیز یادآور شدند. در این داستان از زبان جن‌ها به کافران گوشزد مى‌کند که فرجامِ مبارزه با حق و روى‌گردانى از تعالیم انبیا چیست.

در انتها پس از آن که قدرت خدا را بر زنده کردن مردگان یادآور مى‌شود، عذاب حقارت‌بار کافران را ترسیم مى‌کند. در آخرین آیه سوره که در حکم نتیجه‌گیرى از مجموع مطالب گفته شده است، خداوند از پیامبرش مى‌خواهد تا در برابر لجاجت‌ها و اذیت‌هاى کافران صبر پیشه کند و در تقاضاى عذاب براى آنان عجله نکند که بزودى آن روز را مشاهده مى‌کنند؛ هر چند کافران آن روز را دور مى‌پندارند.

فضیلت سوره

بر اساس روایتى که ابن‌بابویه با سند متصل از ابن ‌ابى ‌یعفور از امام ‌صادق علیه‌السلام نقل کرده، هر کس هر شب یا هر ‌جمعه سوره احقاف را بخواند، خداوند وحشت دنیا را از او برمى‌دارد و او را از وحشت روز قیامت نیز در امان مى‌دارد.[۱۲]

پیوست

سوره احقاف/متن و ترجمه

پانویس

  1. حجة‌التفاسیر، ج‌ ۶‌، ص‌ ۱۳۳؛ مخزن العرفان، ج‌ ۶‌، ص‌ ۱۱۷.
  2. مجمع‌البیان، ج‌ ۹، ص‌ ۱۲۳؛ تفسیر اثنى ‌عشرى، ج‌ ۱۲، ص‌ ۶۵‌.
  3. المیزان، ج‌ ۱۸، ص‌ ۱۸۶.
  4. البرهان فى علوم القرآن، ج‌ ۱، ص‌ ۲۸۰.
  5. تاریخ قرآن، ص‌ ۶۵ و ۷۲؛ المعجم الاحصائى، ج‌ ۱، ص‌ ۳۰۷.
  6. مجمع‌البیان، ج‌ ۹، ص‌ ۱۲۳؛ منهج‌الصادقین، ج‌ ۸‌، ص‌ ۳۰۶.
  7. منهج الصادقین، ج‌ ۸‌، ص‌ ۳۰۶.
  8. تفسیر اثنى ‌عشرى، ج‌ ۱۲، ص‌ ۶۵‌؛ حجة‌التفاسیر، ج‌ ۶‌، ص‌ ۱۳۳.
  9. مفردات، ص‌ ۲۴۸؛ التحقیق، ج‌ ۲، ص‌ ۲۶۰.
  10. تفسیر بقاعى، ج‌ ۷، ص‌ ۱۱۴.
  11. المیزان، ج‌ ۱۸، ص‌ ۱۸۵.
  12. مجمع‌البیان، ج‌ ۹، ص‌ ۱۲۳؛ البرهان، ج‌ ۵، ۳۵؛ ثواب‌الاعمال، ص ۲۴۴.

منابع

  • محمد خامه‌گر،‌ دائرةالمعارف قرآن کریم، جلد ۲، صفحه ۳۲۲-۳۲۴.
سوره قبلی:

۴۵.الجاثية

۴۶.الأحقاف سوره بعدی:

۴۷.محمد

۱.سوره فاتحه ۲.سوره بقره ۳.سوره آل عمران ۴.سوره نساء ۵.سوره مائده ۶.سوره انعام ۷.سوره اعراف ۸.سوره انفال ۹.سوره توبه ۱۰.سوره یونس ۱۱.سوره هود ۱۲.سوره یوسف ۱۳.سوره رعد ۱۴.سوره ابراهیم ۱۵.سوره حجر ۱۶.سوره نحل ۱۷.سوره اسراء ۱۸.سوره کهف ۱۹.سوره مریم ۲۰.سوره طه ۲۱.سوره انبیاء ۲۲.سوره حج ۲۳.سوره مومنون ۲۴.سوره نور ۲۵.سوره فرقان ۲۶.سوره شعراء ۲۷.سوره نمل ۲۸.سوره قصص ۲۹.سوره عنکبوت ۳۰.سوره روم ۳۱.سوره لقمان ۳۲.سوره سجده ۳۳.سوره احزاب ۳۴.سوره سبأ ۳۵.سوره فاطر ۳۶.سوره یس ۳۷.سوره صافات ۳۸.سوره ص ۳۹.سوره زمر ۴۰.سوره غافر ۴۱.سوره فصلت ۴۲.سوره شوری ۴۳.سوره زخرف ۴۴.سوره دخان ۴۵.سوره جاثیه ۴۶.سوره احقاف ۴۷.سوره محمد ۴۸.سوره فتح ۴۹.سوره حجرات ۵۰.سوره ق ۵۱.سوره ذاریات ۵۲.سوره طور ۵۳.سوره نجم ۵۴.سوره قمر ۵۵.سوره الرحمن ۵۶.سوره واقعه ۵۷.سوره حدید ۵۸.سوره مجادله ۵۹.سوره حشر ۶۰.سوره ممتحنه ۶۱.سوره صف ۶۲.سوره جمعه ۶۳.سوره منافقون ۶۴.سوره تغابن ۶۵.سوره طلاق ۶۶.سوره تحریم ۶۷.سوره ملک ۶۸.سوره قلم ۶۹.سوره الحاقه ۷۰.سوره معارج ۷۱.سوره نوح ۷۲.سوره جن ۷۳.سوره مزمل ۷۴.سوره مدثر ۷۵.سوره قیامه ۷۶.سوره انسان ۷۷.سوره مرسلات ۷۸.سوره نبأ ۷۹.سوره نازعات ۸۰.سوره عبس ۸۱.سوره تکویر ۸۲.سوره انفطار ۸۳.سوره مطففین ۸۴.سوره انشقاق ۸۵.سوره بروج ۸۶.سوره طارق ۸۷.سوره اعلی ۸۸.سوره غاشیه ۸۹.سوره فجر ۹۰.سوره بلد ۹۱.سوره شمس ۹۲.سوره لیل ۹۳.سوره ضحی ۹۴.سوره انشراح ۹۵.سوره تین ۹۶.سوره علق ۹۷.سوره قدر ۹۸.سوره بینه ۹۹.سوره زلزال ۱۰۰.سوره عادیات ۱۰۱.سوره قارعه ۱۰۲.سوره تکاثر ۱۰۳.سوره عصر ۱۰۴.سوره همزه ۱۰۵.سوره فیل ۱۰۶.سوره قریش ۱۰۷.سوره ماعون ۱۰۸.سوره کوثر ۱۰۹.سوره کافرون ۱۱۰.سوره نصر ۱۱۱.سوره مسد ۱۱۲.سوره اخلاص ۱۱۳.سوره فلق ۱۱۴.سوره ناس

قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن