ذوالجلال و الاکرام: تفاوت بین نسخهها
سطر ۵: | سطر ۵: | ||
«ذوالجلال» دو بار در [[قرآن]] آمده است كه در هر دو مورد، «الاكرام» در پى آن ذكر شده است. به گفته ابن عربى، بدان جهت خداوند «اكرام» را بر «جلال» عطف نمود كه انسان هنگامى كه وصف خداوند را به جلال و بزرگى بدون «اكرام» بشنود در او يأس و نااميدى به وجود مى آيد، از وصول به قرب خدا؛ زيرا خود را در قبال آن عظمت و جلال الهى چيزى نمى بيند؛ ولى خداوند با عطف نمودن «اكرام» بر «جلال» اين توهّم را از انسان بيرون برد زيرا با جمع ميان اين دو صفت، معناى آن چنين است: خداوند گرچه بسيار باعظمت است ولى در عين حال بزرگى خود به انسان توجه داشته نسبت به او اكرام مى كند، آن هم از راه تفضّل و كرم خود.<ref>فتوحات مكيّه، ابن عربى، ج 4، ص 252. </ref> | «ذوالجلال» دو بار در [[قرآن]] آمده است كه در هر دو مورد، «الاكرام» در پى آن ذكر شده است. به گفته ابن عربى، بدان جهت خداوند «اكرام» را بر «جلال» عطف نمود كه انسان هنگامى كه وصف خداوند را به جلال و بزرگى بدون «اكرام» بشنود در او يأس و نااميدى به وجود مى آيد، از وصول به قرب خدا؛ زيرا خود را در قبال آن عظمت و جلال الهى چيزى نمى بيند؛ ولى خداوند با عطف نمودن «اكرام» بر «جلال» اين توهّم را از انسان بيرون برد زيرا با جمع ميان اين دو صفت، معناى آن چنين است: خداوند گرچه بسيار باعظمت است ولى در عين حال بزرگى خود به انسان توجه داشته نسبت به او اكرام مى كند، آن هم از راه تفضّل و كرم خود.<ref>فتوحات مكيّه، ابن عربى، ج 4، ص 252. </ref> | ||
− | * {{متن قرآن|«ويَبقى وجهُ رَبِّكَ | + | * {{متن قرآن|«ويَبقى وجهُ رَبِّكَ ذوالجَلالِ والاِكرام»}}. ([[سوره الرحمن]](55)/ 27) |
− | * {{متن قرآن|«تَبرَكَ اسمُ رَبِّكَ | + | * {{متن قرآن|«تَبرَكَ اسمُ رَبِّكَ ذِىالجَلالِ والاِكرام»}}. ([[سوره الرحمن]](55)/ 78) |
==پانویس== | ==پانویس== | ||
سطر ۱۳: | سطر ۱۳: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
فرهنگ قرآن، جلد 14، صص 302-301. | فرهنگ قرآن، جلد 14، صص 302-301. | ||
+ | |||
+ | {{اسماء الله}} | ||
[[رده:اسماء و صفات الهی]] | [[رده:اسماء و صفات الهی]] | ||
[[رده:واژگان قرآنی]] | [[رده:واژگان قرآنی]] |
نسخهٔ ۲۴ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۱۳
«جلال» مصدر «جليل» و «اكرام» مصدر «كرم» و بدين معنا است كه خداوند مستحق آن است كه مورد اجلال و بزرگى و اكرام باشد و نبايد مورد انكار و كفر قرار گيرد. به گفته ابن عبّاس «ذوالجلال والاكرام» به معناى «ذوالعظمة والكبرياء» است.[۱]
«ذوالجلال» دو بار در قرآن آمده است كه در هر دو مورد، «الاكرام» در پى آن ذكر شده است. به گفته ابن عربى، بدان جهت خداوند «اكرام» را بر «جلال» عطف نمود كه انسان هنگامى كه وصف خداوند را به جلال و بزرگى بدون «اكرام» بشنود در او يأس و نااميدى به وجود مى آيد، از وصول به قرب خدا؛ زيرا خود را در قبال آن عظمت و جلال الهى چيزى نمى بيند؛ ولى خداوند با عطف نمودن «اكرام» بر «جلال» اين توهّم را از انسان بيرون برد زيرا با جمع ميان اين دو صفت، معناى آن چنين است: خداوند گرچه بسيار باعظمت است ولى در عين حال بزرگى خود به انسان توجه داشته نسبت به او اكرام مى كند، آن هم از راه تفضّل و كرم خود.[۲]
- «ويَبقى وجهُ رَبِّكَ ذوالجَلالِ والاِكرام». (سوره الرحمن(55)/ 27)
- «تَبرَكَ اسمُ رَبِّكَ ذِىالجَلالِ والاِكرام». (سوره الرحمن(55)/ 78)
پانویس
منابع
فرهنگ قرآن، جلد 14، صص 302-301.