اله: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}} | {{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}} | ||
− | + | «إله» از واژگان [[قرآن|قرآنی]] به معنای «معبود»، از اسماء و صفات [[خداوند]] متعال است. | |
==اله در قرآن== | ==اله در قرآن== | ||
سطر ۷: | سطر ۷: | ||
واژه إله 147 بار در [[قرآن کریم]] آمده است.<ref>مفاهیم القرآن، ج6، ص109؛ نگرش وحی بر خداشناسی، ج2، ص11.</ref> که به جز 33 مورد، دیگر موارد کاربرد آن در کلمه اخلاص به صورت {{متن قرآن|«لا اِلهَ اِلاَّ اللّه»}} ([[سوره صافات]]/37، 35،...) یا همراه با ضمایر منفصل است: {{متن قرآن|«لا اِلهَ اِلاّ هُو»}} ([[سوره بقره]]/2، 163،...)، {{متن قرآن|«لا اِلهَ اِلاّ اَنتَ»}} ([[سوره انبیاء]]/21، 87،...)، {{متن قرآن|«لا اِلهَ اِلاّ اَنا»}} ([[سوره نحل]]/16، 2،...).<ref>اسماء و صفات الهی، ج1، ص43.</ref> | واژه إله 147 بار در [[قرآن کریم]] آمده است.<ref>مفاهیم القرآن، ج6، ص109؛ نگرش وحی بر خداشناسی، ج2، ص11.</ref> که به جز 33 مورد، دیگر موارد کاربرد آن در کلمه اخلاص به صورت {{متن قرآن|«لا اِلهَ اِلاَّ اللّه»}} ([[سوره صافات]]/37، 35،...) یا همراه با ضمایر منفصل است: {{متن قرآن|«لا اِلهَ اِلاّ هُو»}} ([[سوره بقره]]/2، 163،...)، {{متن قرآن|«لا اِلهَ اِلاّ اَنتَ»}} ([[سوره انبیاء]]/21، 87،...)، {{متن قرآن|«لا اِلهَ اِلاّ اَنا»}} ([[سوره نحل]]/16، 2،...).<ref>اسماء و صفات الهی، ج1، ص43.</ref> | ||
− | ==واژه | + | ==واژه اله در لغت== |
− | بیشتر دانشمندان مسلمان | + | بیشتر دانشمندان مسلمان «إله» را واژهای بالاصاله عربی و خالص میدانند؛ ولی برخی از خاورشناسان بر اساس رأی دانشمندان غربی مبنی بر لزوم جستجوی سر منشأ آن در ادیان کهن، آن را یک واژه اصیل و کهن سامی معرفی کردهاند.<ref>واژههای دخیل، ص125، 126.</ref> برخی نیز از احتمال اشتقاق آن از واژه عبری «اِلُوَه» که جمع آن در عبری «اِلوهیم» است، سخن گفتهاند.<ref>الفرقان، ج1، ص83.</ref> |
− | واژه | + | واژه «إله» در لغت از ریشه «أَلِهَ یأْلَهُ اُلوهَةً» (عبادت کردن) و به معنای معبود است.<ref>مفردات، ص82؛ لسانالعرب، ج1، ص188، «اله»؛ جامعالبیان، مج1، ج1، ص782.</ref> و از باب غلبه استعمال در «معبود به حق» (خدا) بکار میرود.<ref>تفسیر بیضاوی، ج1، ص7.</ref> |
− | + | «[[الله|اللّه]]» که اسم مختص خدای تعالی است نیز بنابر قول مشهور در اصل «الإله» بوده و همزه آن برای تخفیف حذف شده است.<ref>اقربالموارد، ج1، ص66؛ مجمعالبیان، ج1، ص90؛ کشفالاسرار، ج1، ص6.</ref> | |
احتمالات دیگر در مورد ریشه و معنای إله و اللّه بدین شرح است: | احتمالات دیگر در مورد ریشه و معنای إله و اللّه بدین شرح است: | ||
− | * 1. از ریشه أَلِهَ یألَهُ اَلَهاً مشتق شده و اَلِهَ نیز در اصل وَلَهَ بوده؛ ولی واو آن به همزه تبدیل گشته است. در این صورت میتوان إله را به معانی زیر تفسیر کرد: | + | *1. از ریشه أَلِهَ یألَهُ اَلَهاً مشتق شده و اَلِهَ نیز در اصل وَلَهَ بوده؛ ولی واو آن به همزه تبدیل گشته است. در این صورت میتوان إله را به معانی زیر تفسیر کرد: |
− | ** الف. کسی که عقلها در شناسایی او حیران و سرگردان است. | + | **الف. کسی که عقلها در شناسایی او حیران و سرگردان است. |
− | ** ب. کسی که همه شیدای او بوده و در فراق او بیتاباند.<ref>لسانالعرب، ج1، ص190؛ مفردات، ص83؛ التحقیق، ج1، ص106، «اله».</ref> | + | **ب. کسی که همه شیدای او بوده و در فراق او بیتاباند.<ref>لسانالعرب، ج1، ص190؛ مفردات، ص83؛ التحقیق، ج1، ص106، «اله».</ref> |
− | ** ج. کسی که ملجاء و پناه همگان است.<ref>لسانالعرب، ج1، ص189-190، «اله»؛ کشفالاسرار، ج1، ص432.</ref> | + | **ج. کسی که ملجاء و پناه همگان است.<ref>لسانالعرب، ج1، ص189-190، «اله»؛ کشفالاسرار، ج1، ص432.</ref> |
− | ** د. کسی که اگر مردم به عظمت وی پی ببرند از او پروا کرده و حرمتش را نگاه میدارند. سرّ این که در صورت مذکور واژه إله معانی یاد شده را برمیتابد این است که همه آن معانی برای وَلَهَ ذکر شده است. | + | **د. کسی که اگر مردم به عظمت وی پی ببرند از او پروا کرده و حرمتش را نگاه میدارند. سرّ این که در صورت مذکور واژه إله معانی یاد شده را برمیتابد این است که همه آن معانی برای وَلَهَ ذکر شده است. |
− | * 2. از ریشه لاهَ یَلیه گرفته شده است.<ref>الصحاح، ج6، ص2248؛ لغتنامه، ج2، ص2781.</ref> در این صورت میتوان آن را به معنای «پوشیده از چشمها» یا «بلندمرتبه» دانست؛ لاهَ یَلیه به هر دو معنا آمده است.<ref>المنجد، ص743، «لیه»؛ التبیان، ج1، ص28؛ کشفالاسرار، ج1، ص432.</ref> | + | *2. از ریشه لاهَ یَلیه گرفته شده است.<ref>الصحاح، ج6، ص2248؛ لغتنامه، ج2، ص2781.</ref> در این صورت میتوان آن را به معنای «پوشیده از چشمها» یا «بلندمرتبه» دانست؛ لاهَ یَلیه به هر دو معنا آمده است.<ref>المنجد، ص743، «لیه»؛ التبیان، ج1، ص28؛ کشفالاسرار، ج1، ص432.</ref> |
− | * 3. از ریشه لاهَ یَلُوه و در این صورت نیز به معنای پوشیده از چشمهاست.<ref>مفردات، ص83، «اله».</ref> | + | *3. از ریشه لاهَ یَلُوه و در این صورت نیز به معنای پوشیده از چشمهاست.<ref>مفردات، ص83، «اله».</ref> |
− | + | بنا بر تصریح برخی، واژه إله از نظر ادبی اسم است و به همین جهت صفت میپذیرد؛ مانند: {{متن قرآن|«اِلهٌ واحِد»}} ([[سوره بقره]]/2، 163)؛ ولی هیچگاه برای اسمی دیگر صفت قرار نمیگیرد، مثلا «شیءٌ إله» گفته نمیشود.<ref>الکشاف، ج1، ص6؛ التبیان، ص33.</ref> | |
+ | |||
+ | وزن «فِعال» در إله به معنای «مفعول» است.<ref>المصباح، ص19-20؛ الاسماء الحسنی، ص59.</ref> اما برخی آن را به گونه حقیقی برنمیتابند، بلکه افاده معنای مفعولی را از باب غلبه استعمال معرفی میکنند.<ref>التحقیق، ج1، ص120، «اله».</ref> | ||
برای إله در اصطلاح دو اعتبار ذکر شده است: | برای إله در اصطلاح دو اعتبار ذکر شده است: | ||
− | * 1. إله | + | *1. إله ذاتی، که مانند اللّه ذاتی، اسم ذات بدون در نظر گرفتن اسماء و صفات است. |
− | * 2. إله | + | *2. إله وصفی، که مانند اللّه وصفی، اسم ذات جامع همه صفات کمال است.<ref>شرح فصوص الحکمه، ص579.</ref> |
+ | |||
+ | إله در صورت اول از ریشه وَلَه به معنای ذاتی است که عقول و اذهان در شناخت او متحیرند؛ نه از ریشه اَلَه به معنای معبود، زیرا ذات غیبی با قطع نظر از اسماء و صفات، مشهود و معروف نیست و در نتیجه امکان ندارد که معبود باشد. ولی در صورت دوم از این ریشه مشتق و به معنای معبود است.<ref>شرح فصوص الحکمه، ص579.</ref> | ||
− | فخر رازی واژه إله را از | + | [[فخر رازى|فخر رازی]] واژه إله را از اسماء جامعی میداند که بر این معانی دلالت دارد: |
− | * 1. ذات خداوند. | + | *1. ذات خداوند. |
− | * 2. صفات ذاتی او همچون واجبالوجود، ازلی و ابدی. | + | *2. صفات ذاتی او همچون واجبالوجود، ازلی و ابدی. |
− | * 3. صفات سلبی و تنزیهی وی. | + | *3. صفات سلبی و تنزیهی وی. |
− | * 4. صفات اضافیه خداوند؛ مانند: ایجاد و تکوین.<ref>التفسیر الکبیر، ج1، ص143.</ref> | + | *4. صفات اضافیه خداوند؛ مانند: ایجاد و تکوین.<ref>التفسیر الکبیر، ج1، ص143.</ref> |
− | به | + | به قولی واژه إله مشتق و به معنای خدا، آفریدگار و مدبّر جهان<ref>مفاهیم القرآن، ج6، ص110.</ref> و صاحب نعمت هایی است که جز او کسی دیگر بر آن توانایی ندارد.<ref>مجمع البیان، ج1، ص445.</ref> برخی نیز با استشهاد به آیات [[قرآن]]، آن را در دوران نزول، همسان لفظ جلاله (الله) دانسته و معانی دیگر را بر فرض صحت، مربوط به قبل از عصر نزول یا احتمالاً از لوازم و آثار معانی إله (نه موضوعٌ له آن) معرفی کردهاند.<ref>مفاهیمالقرآن، ج6، ص110.</ref> |
==الله و اله== | ==الله و اله== | ||
− | برخی اسم الله را مرتبه خاصی از اسم | + | برخی اسم «[[الله]]» را مرتبه خاصی از اسم «إله» و در نتیجه مرتبه إله را بالاتر از مرتبه الله دانستهاند، از آن جهت که إله را اسم مرتبهای از وجود خداوند معرفی کردهاند که ادراک آن مرتبه وجودی جز به همین مقدار که آن را از حد ابطال و عدم خارج سازیم ممکن نیست؛ ولی الله را اسم مرتبهای دانستهاند که میتوان آفرینش و افعال دیگر را بدو منتسب کرد و نسبت دادن آفرینش، [[رزق]]، زنده ساختن و میراندن به الله و نه به إله را در آیات [[قرآن کریم]] نشانهای بر همین نکته گرفتهاند.<ref>شرح اسماءالحسنی، ص41.</ref> |
+ | |||
+ | در قرآن مجید واژه إله هم در معبود راستین و حقیقی (خداوند): {{متن قرآن|«وَإِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ»}} ([[سوره بقره]]/2، 163) و هم در معبودهای پنداری و دروغین:<ref>قاموس قرآن، ج1، ص97.</ref> {{متن قرآن|«اَلَّذینَ یَجعَلونَ مَعَ اللّهِ اِلهًا ءاخَر»}} ([[سوره حجر]]/15، 96) بهکار رفته است، بلکه بر آنچه مورد [[عبادت]] قرار گرفته و نزد او خضوع میشود، اعم از عاقل و غیرعاقل اطلاق شده است.<ref>التحقیق، ج1، ص120.</ref> | ||
− | + | بیشترین کاربرد واژه إله در ضمن کلمه اخلاص است که مفاد آن همان محور کلی و بنیادین پیام قرآن، یعنی [[توحید در عبادت]] است.<ref>نمونه، ج20، ص11.</ref> زیرا از یک سو از منظر قرآن کریم اصل وجود خداوند مسلّم و تردیدناپذیر است: {{متن قرآن|«أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»}} ([[سوره ابراهیم]]/14، 10) و [[توحید ذاتی]] او نیز با اندک توجه عقلی روشن است، زیرا خداوند وجودی نامحدود است و فرض دو یا چند وجود غیرمحدود ممکن نیست. | |
− | + | از سویی دیگر، بتپرستان با اقرار به وجود خداوند گرفتار [[شرک]] در عبادت بوده و بتها را شفیع قرار داده و برای نزدیک شدن به خداوند آنها را پرستش میکردهاند: {{متن قرآن|«مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَىٰ»}} ([[سوره زمر]]/39، 3) قرآن [[توحید عبادی]] و نفی هر معبودی غیر از خداوند را بر مسئله توحید در خالقیت و ربوبیت مبتنی ساخته: {{متن قرآن|«ذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ»}} ([[سوره غافر]]/40، 62)، {{متن قرآن|«هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّىٰ تُؤْفَكُونَ»}} ([[سوره فاطر]]/35، 3) و پرستش هر گونه إله دیگری را فاقد [[برهان]] و به کلی مردود دانسته: {{متن قرآن|«وَمَنْ يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ لَا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ...»}} ([[سوره مؤمنون]]/23، 117) و آن را مستوجب [[عذاب]] الهی معرفی کرده است: {{متن قرآن|«وَلَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ فَتُلْقَىٰ فِي جَهَنَّمَ...»}} ([[سوره اسراء]]/17، 39). | |
− | + | به گفته [[راغب اصفهانی]] حق آن بود که واژه إله جمع بسته نشود زیرا جز خداوند معبودی نیست، ولی عربها به سبب اعتقاد به معبودهای متعدد آن را جمع بستهاند.<ref>مفردات، ص83، «اله».</ref> | |
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * | + | |
+ | *"إله: معبود از اسما و صفات خداوند"، دايرة المعارف قرآن کریم، ج4، علی محمدی آشنانی، [http://maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/19.htm#f9 مرکز فرهنگ و معارف قرآن]. | ||
{{اسماء الله}} | {{اسماء الله}} |
نسخهٔ ۱۲ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۳۲
«إله» از واژگان قرآنی به معنای «معبود»، از اسماء و صفات خداوند متعال است.
اله در قرآن
واژه إله 147 بار در قرآن کریم آمده است.[۱] که به جز 33 مورد، دیگر موارد کاربرد آن در کلمه اخلاص به صورت «لا اِلهَ اِلاَّ اللّه» (سوره صافات/37، 35،...) یا همراه با ضمایر منفصل است: «لا اِلهَ اِلاّ هُو» (سوره بقره/2، 163،...)، «لا اِلهَ اِلاّ اَنتَ» (سوره انبیاء/21، 87،...)، «لا اِلهَ اِلاّ اَنا» (سوره نحل/16، 2،...).[۲]
واژه اله در لغت
بیشتر دانشمندان مسلمان «إله» را واژهای بالاصاله عربی و خالص میدانند؛ ولی برخی از خاورشناسان بر اساس رأی دانشمندان غربی مبنی بر لزوم جستجوی سر منشأ آن در ادیان کهن، آن را یک واژه اصیل و کهن سامی معرفی کردهاند.[۳] برخی نیز از احتمال اشتقاق آن از واژه عبری «اِلُوَه» که جمع آن در عبری «اِلوهیم» است، سخن گفتهاند.[۴]
واژه «إله» در لغت از ریشه «أَلِهَ یأْلَهُ اُلوهَةً» (عبادت کردن) و به معنای معبود است.[۵] و از باب غلبه استعمال در «معبود به حق» (خدا) بکار میرود.[۶]
«اللّه» که اسم مختص خدای تعالی است نیز بنابر قول مشهور در اصل «الإله» بوده و همزه آن برای تخفیف حذف شده است.[۷]
احتمالات دیگر در مورد ریشه و معنای إله و اللّه بدین شرح است:
- 1. از ریشه أَلِهَ یألَهُ اَلَهاً مشتق شده و اَلِهَ نیز در اصل وَلَهَ بوده؛ ولی واو آن به همزه تبدیل گشته است. در این صورت میتوان إله را به معانی زیر تفسیر کرد:
- الف. کسی که عقلها در شناسایی او حیران و سرگردان است.
- ب. کسی که همه شیدای او بوده و در فراق او بیتاباند.[۸]
- ج. کسی که ملجاء و پناه همگان است.[۹]
- د. کسی که اگر مردم به عظمت وی پی ببرند از او پروا کرده و حرمتش را نگاه میدارند. سرّ این که در صورت مذکور واژه إله معانی یاد شده را برمیتابد این است که همه آن معانی برای وَلَهَ ذکر شده است.
- 2. از ریشه لاهَ یَلیه گرفته شده است.[۱۰] در این صورت میتوان آن را به معنای «پوشیده از چشمها» یا «بلندمرتبه» دانست؛ لاهَ یَلیه به هر دو معنا آمده است.[۱۱]
- 3. از ریشه لاهَ یَلُوه و در این صورت نیز به معنای پوشیده از چشمهاست.[۱۲]
بنا بر تصریح برخی، واژه إله از نظر ادبی اسم است و به همین جهت صفت میپذیرد؛ مانند: «اِلهٌ واحِد» (سوره بقره/2، 163)؛ ولی هیچگاه برای اسمی دیگر صفت قرار نمیگیرد، مثلا «شیءٌ إله» گفته نمیشود.[۱۳]
وزن «فِعال» در إله به معنای «مفعول» است.[۱۴] اما برخی آن را به گونه حقیقی برنمیتابند، بلکه افاده معنای مفعولی را از باب غلبه استعمال معرفی میکنند.[۱۵]
برای إله در اصطلاح دو اعتبار ذکر شده است:
- 1. إله ذاتی، که مانند اللّه ذاتی، اسم ذات بدون در نظر گرفتن اسماء و صفات است.
- 2. إله وصفی، که مانند اللّه وصفی، اسم ذات جامع همه صفات کمال است.[۱۶]
إله در صورت اول از ریشه وَلَه به معنای ذاتی است که عقول و اذهان در شناخت او متحیرند؛ نه از ریشه اَلَه به معنای معبود، زیرا ذات غیبی با قطع نظر از اسماء و صفات، مشهود و معروف نیست و در نتیجه امکان ندارد که معبود باشد. ولی در صورت دوم از این ریشه مشتق و به معنای معبود است.[۱۷]
فخر رازی واژه إله را از اسماء جامعی میداند که بر این معانی دلالت دارد:
- 1. ذات خداوند.
- 2. صفات ذاتی او همچون واجبالوجود، ازلی و ابدی.
- 3. صفات سلبی و تنزیهی وی.
- 4. صفات اضافیه خداوند؛ مانند: ایجاد و تکوین.[۱۸]
به قولی واژه إله مشتق و به معنای خدا، آفریدگار و مدبّر جهان[۱۹] و صاحب نعمت هایی است که جز او کسی دیگر بر آن توانایی ندارد.[۲۰] برخی نیز با استشهاد به آیات قرآن، آن را در دوران نزول، همسان لفظ جلاله (الله) دانسته و معانی دیگر را بر فرض صحت، مربوط به قبل از عصر نزول یا احتمالاً از لوازم و آثار معانی إله (نه موضوعٌ له آن) معرفی کردهاند.[۲۱]
الله و اله
برخی اسم «الله» را مرتبه خاصی از اسم «إله» و در نتیجه مرتبه إله را بالاتر از مرتبه الله دانستهاند، از آن جهت که إله را اسم مرتبهای از وجود خداوند معرفی کردهاند که ادراک آن مرتبه وجودی جز به همین مقدار که آن را از حد ابطال و عدم خارج سازیم ممکن نیست؛ ولی الله را اسم مرتبهای دانستهاند که میتوان آفرینش و افعال دیگر را بدو منتسب کرد و نسبت دادن آفرینش، رزق، زنده ساختن و میراندن به الله و نه به إله را در آیات قرآن کریم نشانهای بر همین نکته گرفتهاند.[۲۲]
در قرآن مجید واژه إله هم در معبود راستین و حقیقی (خداوند): «وَإِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ» (سوره بقره/2، 163) و هم در معبودهای پنداری و دروغین:[۲۳] «اَلَّذینَ یَجعَلونَ مَعَ اللّهِ اِلهًا ءاخَر» (سوره حجر/15، 96) بهکار رفته است، بلکه بر آنچه مورد عبادت قرار گرفته و نزد او خضوع میشود، اعم از عاقل و غیرعاقل اطلاق شده است.[۲۴]
بیشترین کاربرد واژه إله در ضمن کلمه اخلاص است که مفاد آن همان محور کلی و بنیادین پیام قرآن، یعنی توحید در عبادت است.[۲۵] زیرا از یک سو از منظر قرآن کریم اصل وجود خداوند مسلّم و تردیدناپذیر است: «أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» (سوره ابراهیم/14، 10) و توحید ذاتی او نیز با اندک توجه عقلی روشن است، زیرا خداوند وجودی نامحدود است و فرض دو یا چند وجود غیرمحدود ممکن نیست.
از سویی دیگر، بتپرستان با اقرار به وجود خداوند گرفتار شرک در عبادت بوده و بتها را شفیع قرار داده و برای نزدیک شدن به خداوند آنها را پرستش میکردهاند: «مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَىٰ» (سوره زمر/39، 3) قرآن توحید عبادی و نفی هر معبودی غیر از خداوند را بر مسئله توحید در خالقیت و ربوبیت مبتنی ساخته: «ذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ» (سوره غافر/40، 62)، «هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّىٰ تُؤْفَكُونَ» (سوره فاطر/35، 3) و پرستش هر گونه إله دیگری را فاقد برهان و به کلی مردود دانسته: «وَمَنْ يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ لَا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ...» (سوره مؤمنون/23، 117) و آن را مستوجب عذاب الهی معرفی کرده است: «وَلَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ فَتُلْقَىٰ فِي جَهَنَّمَ...» (سوره اسراء/17، 39).
به گفته راغب اصفهانی حق آن بود که واژه إله جمع بسته نشود زیرا جز خداوند معبودی نیست، ولی عربها به سبب اعتقاد به معبودهای متعدد آن را جمع بستهاند.[۲۶]
پانویس
- ↑ مفاهیم القرآن، ج6، ص109؛ نگرش وحی بر خداشناسی، ج2، ص11.
- ↑ اسماء و صفات الهی، ج1، ص43.
- ↑ واژههای دخیل، ص125، 126.
- ↑ الفرقان، ج1، ص83.
- ↑ مفردات، ص82؛ لسانالعرب، ج1، ص188، «اله»؛ جامعالبیان، مج1، ج1، ص782.
- ↑ تفسیر بیضاوی، ج1، ص7.
- ↑ اقربالموارد، ج1، ص66؛ مجمعالبیان، ج1، ص90؛ کشفالاسرار، ج1، ص6.
- ↑ لسانالعرب، ج1، ص190؛ مفردات، ص83؛ التحقیق، ج1، ص106، «اله».
- ↑ لسانالعرب، ج1، ص189-190، «اله»؛ کشفالاسرار، ج1، ص432.
- ↑ الصحاح، ج6، ص2248؛ لغتنامه، ج2، ص2781.
- ↑ المنجد، ص743، «لیه»؛ التبیان، ج1، ص28؛ کشفالاسرار، ج1، ص432.
- ↑ مفردات، ص83، «اله».
- ↑ الکشاف، ج1، ص6؛ التبیان، ص33.
- ↑ المصباح، ص19-20؛ الاسماء الحسنی، ص59.
- ↑ التحقیق، ج1، ص120، «اله».
- ↑ شرح فصوص الحکمه، ص579.
- ↑ شرح فصوص الحکمه، ص579.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج1، ص143.
- ↑ مفاهیم القرآن، ج6، ص110.
- ↑ مجمع البیان، ج1، ص445.
- ↑ مفاهیمالقرآن، ج6، ص110.
- ↑ شرح اسماءالحسنی، ص41.
- ↑ قاموس قرآن، ج1، ص97.
- ↑ التحقیق، ج1، ص120.
- ↑ نمونه، ج20، ص11.
- ↑ مفردات، ص83، «اله».
منابع
- "إله: معبود از اسما و صفات خداوند"، دايرة المعارف قرآن کریم، ج4، علی محمدی آشنانی، مرکز فرهنگ و معارف قرآن.