معالم التنزيل فى تفسير القرآن (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی « تفسير بغوى با نام« معالم التنزيل» از مشهورترين و گرانقدرترين تفاسير نقلى( م...» ایجاد کرد)
 
 
(۱۱ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
تفسير بغوى با نام« معالم التنزيل» از مشهورترين و گرانقدرترين تفاسير نقلى( مأثور) اهل سنت محسوب مى‌گردد. به رغم مختصر بودنش، پالوده بودن از احاديث موضوع و اسرائيليات غريب و آراى بدعت آميز( نسبت به برخى تفاسير پيش از خود) را از ويژگيهاى مهم آن بر شمرده‌اند. در اين تفسير كه به زبان عربى است به بيان احكام شرعى ذيل آيات احكام و به داستانهاى شگفت و اخبار عجيب گذشتگان به اشاراتى بسيار روشن و شيوا پرداخته است. از تفسير« الكشف و البيان» ثعلبى بسيار متأثر بوده( بلكه اصل اين تفسير و محور آن بوده است) و به نقل مأثورات كفايت نكرده بلكه وجوه معانى، قراءات، لغات، اعراب، تفسير، تأويل، احكام و فقه، حكم و اشارات و نقدهايى بر آراى بدعت آميز و احاديث جعلى تفسير ثعلبى، در آن يافت مى‌شود.
+
{{مشخصات کتاب
  
از ابن تيميه پرسيدند: از تفاسير زمخشرى و قرطبى و بغوى كداميك به كتاب خدا و سنت پيامبر( ص) نزديك‌تر است؟ پاسخ داد: سالمترين آنها از جهت بدعت و احاديث ضعيف، تفسير بغوى است كه گر چه خلاصه تفسير ثعلبى است، بغوى احاديث جعلى و بدعت آميز آن را حذف كرده است.
+
|عنوان=
  
علاء الدين على بن محمد بغدادى معروف به خازن( متوفاى 725 ه) كه تفسير بغوى را تلخيص كرده است، علت انتخاب خود را چنين بيان مى‌كند:« زيرا كتاب« معالم التنزيل» نوشته علامه جليل، عالم كامل، احيا كننده سنت، قدوه و پيشواى امت، ابو محمد حسين بن مسعود بغوى، جزو بهترين و ارزشمندترين تأليفات در تفسير بود.( اين كتاب) جامع آراء صحيحه، عارى از شبهه و تحريف و آراسته به زيور احاديث نبويه و احكام شرعيه بود و در شيواترين عبارات و زيباترين اسلوب شكل گرفته بود... از اين رو خواستم تا از گوهرهاى تابناك آن بهره فراوان ببرم...»
+
|تصویر= [[پرونده:تفسير البغوي.jpg|240px|وسط]]
  
استاد عبد الرزاق مهدى، محقق داراحياء التراث العربى- بيروت در مقدمه تفسير بغوى مى‌نويسد:« اين تفسير از شيواترين كتب تفسيرى به شمار مى‌رود، نثر آن روان و منسجم است و متضمن احاديثى است كه سند همه آنها صحيح يا حسن است.» البته بايد متذكر شد كه احاديث جعلى و ضعيف نيز در اين تفسير به ندرت يافت مى‌شود، بدين جهت اين تهذيب و تعريفها را بايد به حالت غالبى در نظر گرفت. از اين رو دكتر محمد حسين ذهبى در التفسير و المفسرون مى‌نويسد:« روى هم رفته، اين تفسير، بهترين و سالمترين تفسير نقلى است كه در دسترس اهل علم قرار دارد.» بايد اضافه نمود كه اين مقايسه‌ها در رابطه با تفاسير نقلى اهل سنت صورت گرفته است.
+
|نویسنده= حسین بن مسعود بغوی
  
بغوى مقدمه‌اى بر تفسير خود نگاشته است كه ضمن بيان روش و انگيزه تأليف، اسانيدى را كه در نقل روايات، اقوال صحابه( غالبا ابن عباس) و تابعين، قرائتها، شأن نزول و مسائل تاريخى، داشته است بيان مى‌دارد، بهمين جهت در متن تفسير مطالب فوق را بدون ذكر سند، مى‌آورد.
+
|موضوع= تفسیر اهل سنت
و نيز بحثى در فضائل قرآن و تلاوت آن و وعيد بر تفسير به رأى، بيان داشته است.
 
  
==منابع تفسير==
+
|زبان= عربی
  
بغوى در تفسير خود از منابع متعددى بهره برده است. در بخش روايى از تفسير ثعلبى و كتب ائمه حديث و صحابه و تابعين، در جانب معناى آيه و تحليل لغوى الفاظ از لغو بينى مانند خليل بن احمد، سيبويه، اخفش و مبرد، از شيعه مانند محمد بن حنفيه، على بن الحسين زين العابدين« عليه السلام» امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام را مد نظر داشته، رواياتى از ايشان نقل مى‌نمايد.
+
|تعداد جلد= ۵
از ميان صوفيه كه آنها را به« ارباب اللسان» و« اهل الاشاره» نام مى‌برد، مطالبى از شهر بن حوشب، ابراهيم بن ادهم، فضيل بن عياض، سهل تسترى، جنيد و امثال آنها را متذكر مى‌گردد.
 
از تفاسير پيش از خود به جز تفسير ابن نقاش معتزلى، ابو الحسن واحدى( صاحب تفسير الوجيز و الوسيط و اسباب النزول)، يادى نمى‌نمايد. بغوى از تفسير ابن ابى حاتم رازى نيز استفاده فراوانى نموده است.
 
  
==انگيزه تأليف==
+
|عنوان افزوده1= تحقيق
  
بغوى در مقدمه خود درباره انگيزه تأليف تفسير مى‌نويسد:« عده‌اى از ياران و دوستان از من درخواست نوشتن تفسيرى بر قرآن نمودند من به دو جهت پذيرفتم، ابتدا براى اينكه مشمول حديث پيامبر( ص) گردم كه ابو سعيد خدرى از ايشان نقل مى‌كند:« ان رجالا يأتونكم من اقطار الارض يتفقهون فى الدين فاذا اتوكم فاستوصوا بهم خيرا». دوم اينكه به علماى گذشته در تدوين علم و ابقاء آن براى آيندگان تأسى كرده باشم، چيزى بر علوم آنها نيفزودم امّا، معارف آنها را با بيانى جديد براى نسلى جديد بازگو كرده، تا آن علوم باقى بماند. بدين جهت تفسيرى كه تطويل ممل و خسته كننده و اختصار مخل به معنا، در آن نباشد، عرضه كردم.»
+
|افزوده1= عبدالرزاق المهدی
  
==روش تفسير==
+
|عنوان افزوده2=
  
روش كلى وى در بيان و شرح آيات به مانند ساير مفسرين مى‌باشد، در ابتداى هر سوره، اطلاعات كلى از قبيل نام و وجه آن، محل نزول( مكى و مدنى بودن آن) و تعداد آيات آن، ارائه مى‌دهد. سپس وارد بخش تفسير آيات مى‌گردد.
+
|افزوده2=
  
وى در تفسير هر آيه، نخست به سراغ قرآن رفته است تا آيات مشابه و مفسر آن را بيابد، كه اين روش، اصيل‌ترين روش در فهم معانى قرآن است. سپس از احاديث نبوى و آنگاه از اقوال صحابه و تابعان استفاده كرده است. گاه سبب نزول آن را نيز بيان كرده و در صورت لزوم به ريشه‌يابى واژگان و اعراب و نكات بلاغى و ادبى مربوط به آيه پرداخته است، ولى با كمال اختصار و در عين حال با دقت و ظرافت لازم، از دفع شبهات وارده بر نظم قرآن و غيره نيز غفلت نورزيده است.
+
|لینک=
  
مباحث نحوى و ادبى تفسير مختصرى از تفسير ثعلبى و واحدى است. بغوى را امام محدث نيز گفته‌اند يعنى عالم به روايت و درايت آن است، اكثر احاديث مرفوعه را در تفسير خود مسند كرده است، و سعى دارد روايات ضعيف و موضوع و باطل را كه پيش از او ثعلبى آورده است، نقل ننمايد. با اينحال روايت ضعيف هم نقل كرده است، گاهى به ضعفش اشاره دارد مانند حديث شماره 38- 439- 917 و... و گاهى به ضعف حديث اشاره نمى‌كند مانند حديث شماره 17- 43- 80- 119- 160- و... روايت موضوع و باطل هم در تفسير وى راه پيدا كرده است مانند حديث شماره 580- 726- 891 و... كه اكثر در اسباب نزول است.
+
}}
بغوى را امام فقيه نيز لقب داده‌اند از اين جهت مباحث فقهى ذيل آيات احكام را بر مسلك شافعى را خوب بيان مى‌دارد، در برخى موارد اختصار را رعايت نموده است مانند بحث در سعى بين صفا و مره آيه 158 سوره بقره كه ضمن ذكر مختصر اقوال به ادله آنها نيز مى‌پردازد. گاهى در مباحث فقهى مقدارى بسط مى‌دهد، مانند بحث قصاص ذيل آيه 178 سوره بقره، بحث صوم ذيل آيه 183 بقره، بحث خمر ذيل آيه 219 بقره، بحث حيض آيه 222 بقره، بحث ايلاء آيه 226 بقره و... و گاهى بحث طولانى مطرح مى‌كند مانند بحث حج آيات 193 تا 203 بقره، بحث طلاق آيه 228 تا 237 بقره.
 
  
بغوى را مقرئ نيز لقب داده‌اند، بدين جهت در تفسير خود به ذكر قراءات مى‌پردازد و مشهور از آنها را مطرح كرده به وجوه آن مى‌پردازد، خود در مقدمه مى‌نويسد:« در تفسير، قراءات مشهور را انتخاب و ذكر كرده‌ام، زيرا اتفاق بر جواز قرائت آنها وجود دارد.» سعى دارد بحث قرائت را به اختصار مطرح نمايد، امّا گاهى طولانى مى‌شود مانند قرائت« صراط» در آيه 6 سوره فاتحه و قرائت« سفهاء» در آيه 13 بقره كه نظر قراء اهل كوفه و شام را بررسى مى‌كند.
+
'''«معالم التنزيل فى تفسير القرآن»''' معروف به «تفسیر بَغَوى» تألیف حسین بن مسعود فرّاء بغوی، از مشهورترین [[تفسیر اجتهادی|تفاسیر اجتهادی]] در [[اهل سنت]] محسوب مى‌گردد. مفسر در این [[تفسیر]] به مباحث گوناگون حدیثی، فقهی، کلامی، ادبی، تاریخی و قرائت به تناسب آیات پرداخته است.
  
بغوى در بحثهاى عقيدتى و كلامى به مثابه يكى از علماى اهل سنت عمل مى‌كند، اضطراب در كلمات وى بچشم مى‌خورد، در صفات خداوند گاهى مسلك سلف( عدم تأويل) را برمى‌گزيند و گاهى مسلك متأخرين( تأويل) را انتخاب مى‌كند. ذيل آيه 54 سوره اعراف« ثم استوى على العرش» در مقابل معتزله قرار مى‌گيرد و بيان« الاستواء غير مجهول و الكيف غير معقول و الايمان به واجب» را نقل مى‌كند و راه عدم تأويل و الكيف مجهول را پيش مى‌گيرد. و در آيه 42 سوره قلم« يوم يكشف عن ساق» تأويل را انتخاب كرده مى‌گويد:« عن امر فظيع شديد». و در آيه 22 سوره الفجر« و جاء ربك» مى‌نويسد:« جاء امره و قضاؤه و قال الكلبى ينزل حكمه».
+
==معرفی تفسیر==
 +
پیراسته بودن از [[حدیث جعلی|احادیث موضوع]] و [[اسرائیلیات|اسرائیلیات]] غریب و آراى [[بدعت]] آمیز (نسبت به برخى تفاسیر پیش از خود) را از ویژگیهاى مهم «تفسیر بغوى» بر شمرده‌اند.  
  
بغوى را محقق نيز دانسته‌اند، به همين جهت گاهى مبادرت به ذكر اقوال متعدد در تفسير آيه يا بيان معناى آن مى‌نمايد، بدون اينكه بين آنها ترجيحى قائل شود و يا اختلاف و اضطراب آن اقوال را بازگو كند. اما گاهى نيز به ترجيح يكى از اقوال مى‌پردازد كه اين كمتر اتفاق مى‌افتد. مانند آيه 34 سوره بقره«و اذ قلنا...»مى‌نويسد:« فيه قولان: الاصح...» و يا آيه 7 سوره آل عمران«و ما يعلم تأويله...»مى‌نويسد:«و اختلف العلماء فى نظم هذه الآية...»
+
«تفسیر بغوى» از تفسیر «[[الكشف و البيان عن تفسير القرآن (کتاب)|الکشف و البیان]]» ثعلبى بسیار متأثر بوده (بلکه اصل این تفسیر و محور آن بوده است) و به نقل مأثورات کفایت نکرده، بلکه وجوه معانى، [[قرائات قرآن|قراءات]]، لغات، [[اعراب قرآن|اعراب]]، [[تفسیر]]، [[تأویل]]، [[احکام]] و [[فقه]]، حِکم و اشارات و نقدهایى بر آراى بدعت آمیز و احادیث جعلى تفسیر ثعلبى، در آن یافت مى‌شود.
بغوى سعى دارد كه اسرائيليات تفسير ثعلبى و شاگردش واحدى را نقل ننمايد امّا با اينحال تعدادى از اينگونه روايات و قصه‌هاى تاريخى در تفسير او يافت شده است و كمتر به ضعف و جعلى بودن آنها مى‌پردازد. قصه‌هايى از قبيل شأن آدم و حوا و نزول آنها از بهشت ذيل آيه 36 سوره بقره«و قلنا اهبطوا بعضكم لبعض عدو...»و قصه غرق آل فرعون ذيل آيه 50 سوره بقره«و اذ فرقنا بكم البحر...»كه مبالغه و مطالب موهن زيادى دارد. و نيز قصه هاروت و ماروت ذيل آيه 102 بقره و داستان طولانى قتل جالوت توسط داود، ذيل آيه 259 سوره بقره.
 
  
بغوى به شيوه ثعلبى از آوردن روايات ائمه اطهار« عليه السلام» نيز دريغ نكرده است و هر جا روايتى، با شأن رفيع اهل بيت( ع) مناسبت داشته يا دليل بر منقبت و فضيلتى براى آنان بوده، بى پروا آن را بيان كرده است. مانند آيه 61 سوره آل عمران( آيه مباهله) كه نام حضرت على عليه السلام، فاطمة الزهرا« سلام الله عليها» و« حسنين عليهما السلام» را ضمن بيان داستان مباهله، ذكر مى‌كند.
+
از [[ابن تیمیه]] پرسیدند: از تفاسیر [[زمخشرى]] و قرطبى و بغوى، کدامیک به کتاب خدا و [[سنت|سنت پیامبر]] (صلی الله علیه وآله) نزدیک‌تر است؟ پاسخ داد: سالمترین آنها از جهت [[بدعت]] و احادیث ضعیف، تفسیر بغوى است که گرچه خلاصه تفسیر ثعلبى است، اما بغوى [[حدیث جعلی|احادیث جعلى]] و بدعت آمیز آن را حذف کرده است.
عده‌اى در اين موضوع در برخى چاپها، خواسته‌اند كه برخى عبارتها را حذف نمايند ولى غافل از اينكه حذف آن آشكار خواهد شد. به عنوان نمونه، بغوى( به تبع ثعلبى) ذيل آيه 214 سوره شعراء«و انذر عشيرتك الاقربين»روايت معروف و مفصلى را كه مورخان و مفسران به طور متواتر و با سندهاى صحيح از طريق محمد بن اسحاق، سيره نويس معروف و پدر تاريخ اسلامى، روايت كرده‌اند، آورده است، بدين مضمون:« پيامبر( ص) به على( ع) دستور داد تا فاميل و بستگان را دعوت كند و به آنان فرمود: هر كه از شما مرا يارى كند، برادر، وصىّ و جانشين من خواهد بود. تنها على( ع) برخاست و گفت: يا رسول الله( ص) من همواره ياور تو هستم. آنگاه پيامبر( ص) رو به آنان كرد و فرمود: إنّ هذا أخي و وصيي و خليفتي فيكم فاسمعوا له و اطيعوا»( تفسير بغوى ج 3 ص 481). اين ذيل در چاپهاى مكرر حذف شده است، جز در چاپ دار احياء التراث عربى- بيروت( 1420 ه 2000 م) چاپ حاضر، ولى تحريف كنندگان غافل مانده و ندانسته‌اند كه تفسير خازن كه برگرفته از تفسير بغوى است، حديث ياد شده را به طور كامل نقل كرده است.( تفسير خازن ج 3 ص 333).
 
  
==تحقيق اثر==
+
علاءالدین على بن محمد بغدادى معروف به خازن (متوفاى ۷۲۵ ق) که تفسیر بغوى را تلخیص کرده است، علت انتخاب خود را چنین بیان مى‌کند: «کتاب "معالم التنزیل" نوشته علامه جلیل، عالم کامل، احیا کننده سنت، قدوه و پیشواى امت، ابومحمد حسین بن مسعود بغوى، جزو بهترین و ارزشمندترین تألیفات در تفسیر بود. (این کتاب) جامع آراء صحیحه، عارى از شبهه و تحریف و آراسته به زیور احادیث نبویه و احکام شرعیه بود و در شیواترین عبارات و زیباترین اسلوب شکل گرفته بود... از این رو خواستم تا از گوهرهاى تابناک آن بهره فراوان ببرم...».
  
تحقيق تفسير بغوى توسط محقق عبد الرزاق المهدى انجام گرفته است.
+
استاد عبدالرزاق مهدى، محقق دار احیاء التراث العربى بیروت در مقدمه تفسیر بغوى مى‌نویسد: «این تفسیر از شیواترین کتب تفسیرى به شمار مى‌رود، نثر آن روان و منسجم است و متضمن احادیثى است که [[سند حدیث|سند]] همه آنها صحیح یا حسن است.»
وى ضمن مقدمه‌اى مباحثى درباره: 1- انواع تفاسير( درباره شيوه‌هاى تفسيرى و تأليفات آنها، كه به 7 نوع شيوه پرداخته است.) 2- علت و انگيزه تأليف تفسير توسط بغوى. 3- فوائدى مهم درباره تفسير و مفسران كه به اختلاف علماى گذشته در تفسير، احاديث جعلى در تفاسير و تقسيم اسرائيليات، پرداخته است. در اين بحث، به اختلاف علماى پيشين در تفسير، جمع آن و نقد بسيارى از روشها اشاره دارد. نمونه‌اى از احاديث جعلى در كتب تفسير را متذكر گشته به نقد آنها پرداخته است. و در بخش مفسران به مفسرين از صحابه و شاگردان آنها از تابعين پرداخته شرح حال مختصرى از هر يك از آنان ارائه مى‌دهد.
 
پس از آن به بغوى و تفسيرش مى‌پردازد و ضمن بيان روش او و توضيح بخش‌هاى مختلف تفسيرش، شرح حال مختصرى از بغوى و آثار و اساتيد و شاگردانش ارائه مى‌دهد. و در خاتمه به بررسى و توصيف نسخه‌هاى خطى كه محور تحقيق وى( در كنار دو نسخه چاپى) بوده‌اند، مى‌پردازد.
 
  
عمده فعاليتهاى محقق در اين تفسير عبارتند از
+
البته باید متذکر شد که احادیث جعلى و ضعیف نیز در این تفسیر به ندرت یافت مى‌شود، بدین جهت این تهذیب و تعریفها را باید به حالت غالبى در نظر گرفت. از این رو دکتر محمدحسین ذهبى در «التفسیر و المفسرون» مى‌نویسد: «روى هم رفته، این تفسیر، بهترین و سالمترین تفسیر نقلى است که در دسترس اهل علم قرار دارد.» باید اضافه نمود که این مقایسه‌ها در رابطه با تفاسیر نقلى [[اهل سنت]] صورت گرفته است.
  
1- مطابقت دو نسخه خطى با هم و مقايسه آنها با دو نسخه چاپى و اشاره به موارد اختلاف نسخه‌ها.
+
بغوى مقدمه‌اى بر تفسیر خود نگاشته است که ضمن بیان روش و انگیزه تألیف، اسانیدى را که در نقل روایات، اقوال [[صحابه]] (غالبا [[ابن عباس]]) و [[تابعین|تابعین]]، قرائتها، [[شأن نزول]] و مسائل تاریخى، داشته است بیان مى‌دارد، بهمین جهت در متن تفسیر مطالب فوق را بدون ذکر سند، مى‌آورد.
 +
و نیز بحثى در فضائل [[قرآن]] و [[تلاوت قرآن|تلاوت]] آن و وعید بر [[تفسیر به رأی]]، بیان داشته است.
  
2- تخريج احاديث
+
تفسیر «معالم التنزیل» توسط شیخ تاج‌الدین ابونصر عبدالوهاب بن محمد حسینى از علماى قرن نهم هجری تلخیص شده است.
 +
==انگیزه تألیف==
  
3- بررسى اسانيد روايات و صحت و ضعف آنها
+
بغوى در مقدمه خود درباره انگیزه تألیف تفسیر مى‌نویسد: «عده‌اى از یاران و دوستان از من درخواست نوشتن تفسیرى بر [[قرآن]] نمودند، من به دو جهت پذیرفتم، ابتدا براى اینکه مشمول حدیث [[پیامبر اسلام|پیامبر]] (صلی الله علیه وآله) گردم که [[ابو سعید خدری|ابوسعید خدرى]] از ایشان نقل مى‌کند: «انّ رجالا یأتونکم من اقطار الارض یتفقّهون فى الدین فاذا أتوکم فاستوصوا بهم خیرا». دوم اینکه به علماى گذشته در تدوین علم و ابقاء آن براى آیندگان تأسى کرده باشم، چیزى بر علوم آنها نیفزودم، امّا معارف آنها را با بیانى جدید براى نسلى جدید بازگو کرده، تا آن علوم باقى بماند. بدین جهت تفسیرى که تطویل مُملّ و خسته کننده و اختصار مُخلّ به معنا در آن نباشد، عرضه کردم.»
  
4- اشاره به شرح حال برخى راويان
+
==روش تفسیر==
  
5- ذكر طرق ديگر حديث كه مفسر آن را بيان نداشته است
+
روش کلى بغوى در بیان و شرح [[آیات]] چنین است که در ابتداى هر [[سوره]]، اطلاعات کلى از قبیل نام و وجه آن، محل نزول ([[سوره های مکی و مدنی|مکى و مدنى]] بودن آن) و تعداد آیات آن، ارائه مى‌دهد. سپس وارد بخش [[تفسیر قرآن|تفسیر]] آیات مى‌گردد.
  
6- شماره گذارى احاديث از ابتدا تا انتهاى تفسير كه به رقم 2440 حديث رسيده است.
+
وى در تفسیر هر آیه، نخست به سراغ [[قرآن]] رفته است تا آیات مشابه و مفسر آن را بیابد، که این روش، اصیل‌ترین روش در فهم معانى قرآن است. سپس از [[احادیث]] نبوى و آنگاه از اقوال [[صحابه]] و [[تابعان]] استفاده کرده است. گاه [[سبب نزول]] آن را نیز بیان کرده و در صورت لزوم به ریشه‌یابى واژگان و [[اعراب قرآن|اعراب]] و نکات [[بلاغت|بلاغى]] و ادبى مربوط به آیه پرداخته است، ولى با کمال اختصار و در عین حال با دقت و ظرافت لازم، از دفع شبهات وارده بر نظم قرآن و غیره نیز غفلت نورزیده است. مباحث [[نحو|نحوى]] و ادبى تفسیر، مختصرى از تفسیر ثعلبى و واحدى است.  
  
7- اشاره به اسرائيليات
+
بغوى را امام [[فقیه|فقیه]] نیز لقب داده‌اند، از این جهت مباحث فقهى ذیل [[آیات الاحکام|آیات احکام]] بر مسلک [[شافعی|شافعى]] را خوب بیان مى‌دارد. در برخى موارد اختصار را رعایت نموده است مانند بحث در [[سعی بین صفا و مروه]] آیه ۱۵۸ [[سوره بقره]] که ضمن ذکر مختصر اقوال به ادله آنها نیز مى‌پردازد. گاهى در مباحث فقهى مقدارى بسط مى‌دهد، مانند بحث [[قصاص]] ذیل آیه ۱۷۸ سوره بقره، بحث [[صوم]] ذیل آیه ۱۸۳ بقره، بحث خمر ذیل آیه ۲۱۹ بقره، بحث حیض آیه ۲۲۲ بقره، بحث [[ايلاء‌‌‌|ایلاء]] آیه ۲۲۶ بقره و... و گاهى بحث طولانى مطرح مى‌کند مانند بحث [[حج]] آیات ۱۹۳ تا ۲۰۳ بقره، بحث [[طلاق]] آیه ۲۲۸ تا ۲۳۷ بقره.
  
8- تخريج آيات شاهد
+
بغوى را مُقرئ نیز لقب داده‌اند، بدین جهت در تفسیر خود به ذکر [[قرائات قرآن|قراءات]] مى‌پردازد و مشهور از آنها را مطرح کرده به وجوه آن مى‌پردازد. او خود در مقدمه مى‌نویسد: «در تفسیر، قرائات مشهور را انتخاب و ذکر کرده‌ام، زیرا اتفاق بر جواز قرائت آنها وجود دارد.» وی سعى دارد بحث قرائت را به اختصار مطرح نماید، امّا گاهى طولانى مى‌شود مانند قرائت قرائت «سفهاء» در آیه ۱۳ بقره که نظر قراء اهل [[کوفه|کوفه]] و [[شام]] را بررسى مى‌کند.
  
9- تخريج شواهد شعرى
+
بغوى در بحثهاى عقیدتى و [[کلام|کلامى]] به مثابه یکى از علماى [[اهل سنت]] عمل مى‌کند، اضطراب در کلمات وى بچشم مى‌خورد، در صفات [[خداوند]] گاهى مسلک سلف، عدم [[تأویل|تأویل]] را برمى‌گزیند و گاهى مسلک متأخرین تأویل را انتخاب مى‌کند. ذیل آیه ۵۴ [[سوره اعراف]] {{متن قرآن|«ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ»}} در مقابل [[معتزله]] قرار مى‌گیرد و بیان «الاستواء غیر مجهول و الکیف غیر معقول و الایمان به واجب» را نقل مى‌کند و راه عدم تأویل و الکیف مجهول را پیش مى‌گیرد. و در آیه ۴۲ [[سوره قلم]] {{متن قرآن|«يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ سَاقٍ»}} تأویل را انتخاب کرده مى‌گوید: «عن امر فظیع شدید». و در آیه ۲۲ [[سوره فجر|سوره الفجر]] {{متن قرآن|«وَجَاءَ رَبُّكَ»}} مى‌نویسد: «جاء امره و قضاؤه و قال الکلبى ینزل حکمه».
  
10- شرح برخى‌مفردات غريب در شعر و نثر
+
بغوى گاهى مبادرت به ذکر اقوال متعدد در تفسیر [[آیه]] یا بیان معناى آن مى‌نماید، بدون اینکه بین آنها ترجیحى قائل شود و یا اختلاف و اضطراب آن اقوال را بازگو کند. اما گاهى نیز به ترجیح یکى از اقوال مى‌پردازد که این کمتر اتفاق مى‌افتد. مانند آیه ۳۴ سوره بقره {{متن قرآن|«وَإِذْ قُلْنَا...»}} مى‌نویسد: «فیه قولان: الاصح...» و یا آیه ۷ [[سوره آل عمران]] {{متن قرآن|«وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ...»}} مى‌نویسد: «و اختلف العلماء فى نظم هذه الآیة...».
  
11- تهيه فهرست مصادر و مراجع
+
بغوى سعى دارد که [[اسرائیلیات]] تفسیر ثعلبى و شاگردش واحدى را نقل ننماید، امّا با این حال، تعدادى از اینگونه روایات و قصه‌هاى تاریخى در تفسیر او یافت شده است و کمتر به ضعف و جعلى بودن آنها مى‌پردازد. قصه‌هایى از قبیل شأن [[حضرت آدم علیه السلام|آدم]] و [[حضرت حوّا|حوا]] و هبوط آنها از [[بهشت]] ذیل آیه ۳۶ سوره بقره {{متن قرآن|« وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ...»}} و قصه غرق آل [[فرعون]] ذیل آیه ۵۰ سوره بقره {{متن قرآن|«وَإِذْ فَرَقْنَا بِكُمُ الْبَحْرَ...»}} که مبالغه و مطالب موهن زیادى دارد. و نیز قصه [[هاروت و ماروت]] ذیل آیه ۱۰۲ بقره و داستان طولانى قتل [[جالوت]] توسط [[حضرت داود]]، ذیل آیه ۲۵۹ سوره بقره.
  
12- مقدمه‌اى در موضوعات ذكر شده در ابتداى عنوان. محقق در تخريج اسانيد از كتابهاى« شرح السنة» و« الانوار فى شمائل النبى المختار» بغوى و كتب روايى ديگر مانند صحيح بخارى استفاده كرده است.
+
بغوى را امام [[محدث]] نیز گفته‌اند، یعنى عالم به روایت و درایت آن است، اکثر [[حدیث مرفوع‌‌|احادیث مرفوعه]] را در تفسیر خود [[مسند]] کرده است، و سعى دارد روایات ضعیف و جعلی و باطل را که پیش از او ثعلبى آورده است، نقل ننماید. با این حال، روایات ضعیف هم نقل کرده است که گاهى به ضعفش اشاره دارد، و گاهى به ضعف حدیث اشاره نمى‌کند. روایت موضوع و باطل هم در تفسیر وى راه پیدا کرده است، مانند حدیث شماره ۵۸۰ و... که اکثر در [[اسباب نزول]] است.
مقدمه محقق به سال 1419 ه / 1998 م در سوريه- دمشق، نگاشته شده است.
 
  
==نقدى بر محقق==
+
بغوى به شیوه ثعلبى از آوردن روایات [[ائمه اطهار]] علیهم السلام نیز دریغ نکرده است و هر جا روایتى، با شأن رفیع [[اهل البیت|اهل بیت]]علیهم السلام مناسبت داشته یا دلیل بر منقبت و فضیلتى براى آنان بوده، بى پروا آن را بیان کرده است. مانند آیه ۶۱ سوره آل عمران ([[آیه مباهله|آیه مباهله]]) که نام [[امام علی علیه السلام|حضرت على]] علیه السلام، [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمة الزهرا]] علیهاالسلام و حسنین علیهما السلام را ضمن بیان داستان مباهله، ذکر مى‌کند.
  
محقق در بحث احاديث جعلى و موضوع اشاره به برخى مصاديق مى‌نمايد كه از جمله آنها، مأثورات منقول ذيل آيه 55 سوره مائده است، ايشان حديث صدقه دادن انگشتر توسط حضرت على( ع) را كه صحابه، تابعين و مفسرين مختلف شيعه و سنى آن را نقل نموده‌اند، از موارد مجعول دانسته و براى اثبات سخن خود به نقل قولى از ابن تيميه كه« انه من وضع الرافضة» و بيانى از ديگران اكتفا مى‌كند. وى هر گونه بيان مصداق را از جمله در آيه 7 سوره رعد و«لكل قوم هاد»و آيه 12 سوره حاقه«و تعيها اذن واعيه»كه حضرت على( ع) را به عنوان مصداق اعلاى آيه بيان مى‌دارد، جعلى خوانده است. ايشان فراموش نموده‌اند كه يكى از راههاى تبيين و تفسير آيات قرآن كه از تفسير لفظى فراتر است( و در مدار آن محسوب نمى‌گردد) بيان مصداق‌هاى آيات است كه توسط پيامبر( ص)، صحابه، تابعين و مفسران پيشين انجام گرفته است و نيز برخى از اين احاديث و منقولات، شأن و سبب نزول آيات بوده است. كه ارزيابى آنها بايد بدور از تعصبات مذهبى قرار گيرد. اين بخش از سخنان عبد الرزاق مهدى بايسته نقدى متكى بر تحقيق در روايات و مأثوراتى است كه در صدد بيان مصاديق آيات هستند و نيز مأثوراتى كه اسباب نزول آيات را بيان داشته است. فقط به ذكر اين نكته بسنده مى‌كنم، كه 24 حديث از اهل سنت نقل شده كه اين آيه( 55 سوره مائده) درباره حضرت على( ع) نازل شده است. روايات مربوطه را از صحابه افرادى مانند، ابوذر، ابن عباس، انس بن مالك، عمار، جابر، سلمة بن كهيل، ابو رافع، عمرو بن عاص و حضرت على عليه السلام كه اعلم، اعدل و اتقاى صحابه بوده نقل نموده‌اند، در بين ائمه( ع)، امام حسين( ع)، امام سجاد( ع)، امام باقر( ع)، امام صادق( ع) و امام هادى( ع) نيز اين روايات را داشته‌اند. علماى اهل سنت نيز بر نقل آن بدون رد و جرح اتفاق داشته‌اند، مانند احمد، نسايى، طبرى، طبرانى، و عبد بن حميد، كه اينها خود از ائمه تفسير مأثور و از حفاظ و ائمه حديث اهل سنت محسوب مى‌گردند. متكلمين نيز اينگونه روايت‌ها را تلقى به قبول نموده‌اند.
+
عده‌اى در این موضوع در برخى چاپها، خواسته‌اند که برخى عبارتها را حذف نمایند، ولى غافل از اینکه حذف آن آشکار خواهد شد. به عنوان نمونه، بغوى (به تبع ثعلبى) ذیل آیه ۲۱۴ [[سوره شعراء]] {{متن قرآن|«وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ»}} روایت معروف و مفصلى را که مورخان و مفسران به طور [[متواتر]] و با سندهاى صحیح از طریق [[محمد بن اسحاق]]، سیره نویس معروف و پدر تاریخ اسلامى، روایت کرده‌اند، آورده است، بدین مضمون: «[[پیامبر اسلام|پیامبر]] (صلی الله علیه وآله) به على علیه السلام دستور داد تا فامیل و بستگان را دعوت کند و به آنان فرمود: هر که از شما مرا یارى کند، برادر، وصىّ و جانشین من خواهد بود. تنها على علیه السلام برخاست و گفت: یا رسول الله (صلی الله علیه وآله) من همواره یاور تو هستم. آنگاه پیامبر(صلی الله علیه وآله) رو به آنان کرد و فرمود: إنّ هذا أخی و وصیی و خلیفتی فیکم فاسمعوا له و اطیعوا» (تفسیر بغوى، ج ۳ ص ۴۸۱). این ذیل در چاپهاى مکرر حذف شده است، جز در چاپ دار احیاء التراث عربى- بیروت (۱۴۲۰ ه/۲۰۰۰ م) چاپ حاضر، ولى تحریف کنندگان غافل مانده و ندانسته‌اند که تفسیر خازن که برگرفته از تفسیر بغوى است، حدیث یاد شده را به طور کامل نقل کرده است (تفسیر خازن، ج ۳ ص ۳۳۳).
  
فقها در مسئله« فعل كثير در نماز» و بحث« آيا صدقه مستحبى، زكاة ناميده مى‌شود يا خير؟» آنها را مطرح كرده‌اند. در صحت انطباق آيه بر روايات، بزرگان تفسير و ادب مانند زمخشرى، طبرى و ابو حيان در تفسير خود و راويان احاديث كه خود از اهل لسان عرب مى‌باشند، مناقشه‌اى ننموده‌اند. بنابر اين نمى‌توان ادعاى ضعف سند و جعلى بودن را پذيرفت و از اينگونه روايات چشم پوشى نمود.
+
==منابع تفسیر==
  
==نسخه شناسى==
+
فراء بغوى در تفسیر خود از منابع متعددى بهره برده است. در بخش روایى از «[[الكشف و البيان عن تفسير القرآن (کتاب)|الکشف و البیان]]» ثعلبى و کتب ائمه حدیث و [[صحابه]] و [[تابعین|تابعین]] بهره برده.
  
معالم التنزيل بارها همراه با تفسير ابن كثير و تفسير خازن به طبع رسيده است. از جمله، چاپ سنگى آن در هند همراه با تفسير ابن كثير، بومباى، سال 1295 ق در 1006 صفحه و بار دوم در سال 1296 ق. همچنين در قاهره چاپخانه استقامت در سال 1331 در حاشيه تفسير خازن- چاپ‌هاى مستقل آن از قبيل 1- المكتبة التجارية الكبرى در سال 1955 م، 2- مكتبة البابى الحلبى سال 1957 م در 4 مجلد. 3- بيروت دار المعرفة چاپ دوم به سال 1407 ق به تحقيق خالد عبد الرحمن العك و مروان سوار در 4 مجلد. 4- چاپ ديگر به سال 1970 م 5- افست چاپ قاهره در بيروت، توسط دارالفكر به سال 1405 ق در پنج مجلد. 6- نسخه حاضر توسط دار احياء التراث العربى در كشور لبنان، بيروت با تحقيق عبد الرزاق المهدى در 5 مجلد به قطع وزيرى، به عنوان چاپ اول به سال 1420 ق معادل 2000 ميلادى.
+
در جانب معناى [[آیه|آیه]] و تحلیل لغوى الفاظ از لغویانى مانند [[خلیل بن احمد فراهیدی|خلیل بن احمد]]، [[سیبویه]]، [[اخفش]] و مبرد، و از [[شیعه|شیعه]] مانند [[محمد بن حنفیه|محمد بن حنفیه]]، [[امام سجاد]] علیه السلام، [[امام باقر علیه السلام|امام باقر]] علیه السلام و [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] علیه السلام را مد نظر داشته، روایاتى از ایشان نقل مى‌نماید.
  
اين نسخه با تحقيق و پاورقى‌هاى محقق فوق انجام گرفته، آيات قرآن با شماره آنها، كاملا از متن تفسير مجزا و مشخص مى‌باشند. شماره آيات مورد بحث و سوره در بالاى صفحه به همراه جزء كتاب راهنماى محققان خواهد بود. در انتهاى هر مجلد فهرستى بر اساس سوره‌هاى موجود در آن ارائه شده است، فهرست مصادر و مراجع نيز توسط محقق انتهاى مجلد پنجم گنجانده شده است. تصويرى از صفحات نسخه‌هاى خطى كه منبأ و محور اين نسخه بوده‌اند در ابتداى مجلد اول تفسير نمايش داده شده است.
+
از میان [[تصوف|صوفیه]] که آنها را به «ارباب اللسان» و «اهل الاشاره» نام مى‌برد، مطالبى از شهر بن حوشب، [[ابراهیم ادهم]]، [[فضیل بن عیاض]]، سهل تسترى، جنید و امثال آنها را متذکر مى‌گردد.
  
مشخصات كامل دو نسخه خطى و سال كتابت آنها در مقدمه محقق بيان گشته و در پاورقى‌ها به جزئيات اختلاف آنها اشاره مى‌شود.
+
بغوى از تفاسیر پیش از خود نیز از تفسیر ابن نقاش معتزلى و از ابوالحسن واحدى (صاحب تفسیر الوجیز و الوسیط و اسباب النزول)، یادى نموموده و از [[تفسیر القرآن العظیم (ابن ابی حاتم) (کتاب)|تفسیر القرآن العظیم]] ابن ابى‌حاتم رازى نیز استفاده فراوانى نموده است.
  
اضافه بر تفاسيرى كه بعد از بغوى از اين اثر استفاده نموده يا آن را تلخيص كرده‌اند،( اين تفسير توسط شيخ تاج الدين ابو نصر، عبد الوهاب بن محمد حسينى از علماى قرن نهم مختصر شده است.) تأليفاتى درباره آن انجام گرفته است، از قبيل
+
==تحقیق کتاب==
  
1- البغوى الفراء و تفسيره للقرآن الكريم، محمد ابراهيم شريف، قاهره، دانشكده دارالعلوم دانشگاه قاهره 1406 ه 1986 م در 516 صفحه.
+
تحقیق «تفسیر بغوى» توسط عبدالرزاق المهدى انجام گرفته است. عمده فعالیتهاى محقق در این تفسیر عبارتند از:
  
2- البغوى و منهجه فى التفسير، عفاف عبد الغفور حميد، مكه مكرمه، دانشكده شريعت، دانشگاه ام القرى، 1400 ه رساله فوق ليسانس، چاپ ارشاد بغداد.
+
۱- مطابقت دو [[نسخه خطی]] با هم و مقایسه آنها با دو نسخه چاپى و اشاره به موارد اختلاف نسخه‌ها.
  
3- فهرست احاديث تفسير بغوى، توسط يوسف عبد الرحمن المرعشلى، بيروت، دار النور الاسلامى، دار البشائر الاسلامية، در 256 صفحه.
+
۲- [[تخریج حدیث|تخریج]] احادیث
  
==منابع مقاله==
+
۳- بررسى اسانید روایات و صحت و ضعف آنها
  
1- مقدمه محقق و مفسر جلد 1 به همراه ساير مجلدات تفسير
+
۴- اشاره به شرح حال برخى راویان
  
2- دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى به كوشش بهاء الدين خرمشاهى ج 1 ص 378 و 758
+
۵- ذکر طرق دیگر حدیث که مفسر آن را بیان نداشته است.
  
3- المفسرون حياتهم و منهجهم سيد محمد على ايازى صفحه 644
+
۶- شماره گذارى احادیث از ابتدا تا انتهاى تفسیر که به رقم ۲۴۴۰ حدیث رسیده است.
  
4- تفسير و مفسران آيت الله معرفت ج 2 صفحه 193
+
۷- اشاره به [[اسرائیلیات]]
  
5- التفسير و المفسرون دكتر ذهبى ج 1 ص 234
+
۸- تخریج آیات شاهد
  
6- مناهج المفسرين دكتر منيع عبد الحليم محمود صفحه 131
+
۹- تخریج شواهد شعرى
  
7- فصلنامه بينات سال دوم شماره 7 پاييز 1374 صفحه 7 فصلنامه مؤسسه معارف
+
۱۰- شرح برخى‌ مفردات غریب در شعر و نثر
  
اسلامى امام رضا عليه السلام
+
۱۱- تهیه فهرست مصادر و مراجع
  
8- تفسير الميزان مرحوم علامه طباطبايى ج 6 صفحه 2
+
۱۲- مقدمه‌اى در موضوعات ذکر شده در ابتداى عنوان.
  
 +
'''نقدى بر محقق:'''
  
==منبع==
+
محقق در بحث [[حدیث جعلى|احادیث جعلى]] اشاره به برخى مصادیق مى‌نماید که از جمله آنها، اخبار منقول ذیل آیه ۵۵ [[سوره مائده]] است. وی ماجرای [[صدقه]] دادن انگشتر توسط [[امام علی علیه السلام|حضرت على]]( علیه اسلام) را که [[صحابه]]، [[تابعین]] و مفسرین مختلف [[شیعه]] و [[سنی]] آن را نقل نموده‌اند، از موارد مجعول دانسته و براى اثبات سخن خود به نقل قولى از [[ابن تیمیه|ابن تیمیه]] که «انه من وضع الرافضة» و بیانى از دیگران اکتفا مى‌کند! همچنین هر گونه بیان مصداق را از جمله در آیه ۷ [[سوره رعد]] {{متن قرآن|«وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ»}} و آیه ۱۲ [[سوره الحاقه|سوره حاقه]] {{متن قرآن|«وَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ»}} که حضرت على( علیه السلام) را به عنوان مصداق اعلاى آیه بیان مى‌دارد، جعلى خوانده است. گویا وی فراموش نموده‌ که یکى از راههاى تبیین و تفسیر آیات قرآن که از تفسیر لفظى فراتر است (و در مدار آن محسوب نمى‌گردد) بیان مصداق‌هاى آیات است که توسط [[پیامبر]]( ص)، صحابه، تابعین و مفسران پیشین انجام گرفته است و نیز برخى از این احادیث و منقولات، شأن و [[سبب نزول]] آیات بوده است. که ارزیابى آنها باید به دور از [[تعصب|تعصبات]] مذهبى قرار گیرد.
  
نرم افزار جامع التفاسیر ، بخش کتابشناسی
+
این بخش از سخنان عبدالرزاق مهدى بایسته نقدى متکى بر تحقیق در روایاتى است که در صدد بیان مصادیق آیات هستند و نیز مأثوراتى که اسباب نزول آیات را بیان داشته است. فقط به ذکر این نکته بسنده مى‌شود، که ۲۴ حدیث از [[اهل سنت]] نقل شده که [[آیه 55 سوره مائده|آیه ۵۵ سوره مائده]] درباره حضرت على( علیه السلام) نازل شده است. روایات مربوطه را از صحابه افرادى مانند، [[ابوذر غفاری|ابوذر]]، [[ابن عباس]]، [[انس بن مالک|انس بن مالک]]، [[عمار یاسر|عمار]]، [[جابر ابن عبدالله انصاری|جابر]]، سلمة بن کهیل، ابو رافع، [[عمرو بن عاص]] و حضرت على علیه السلام که اعلم، اتقى و اعدل صحابه بوده نقل نموده‌اند، در بین [[ائمه اطهار]]علیهم السلام، [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]]( علیه السلام)، [[امام سجاد علیه السلام|امام سجاد]]( علیه السلام)، [[امام باقر علیه السلام|امام باقر]]( علیه السلام)، [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]]( علیه السلام) و [[امام هادی علیه السلام|امام هادى]]( علیه السلام) نیز این روایات را داشته‌اند. علماى اهل سنت نیز بر نقل آن بدون رد و انکار اتفاق نموده‌اند، مانند [[احمد بن حنبل]]، [[احمد بن شعیب نسائی]]، [[محمد بن جریر طبری]]، طبرانى و عبد بن حمید، که اینها خود از ائمه [[تفسیر مأثور]] و از حفاظ و ائمه حدیث اهل سنت محسوب مى‌گردند.
 +
متکلمین نیز اینگونه روایت‌ها را تلقى به قبول نموده‌اند. و فقها در مسئله «فعل کثیر در نماز» و بحث «آیا [[صدقه]] مستحبى، زکاة نامیده مى‌شود یا خیر؟» آنها را مطرح کرده‌اند. در صحت انطباق آیه بر روایات، بزرگان تفسیر و ادب مانند [[جارالله زمخشری|زمخشرى]]، طبرى و ابوحیان در تفسیر خود و راویان احادیث که خود از اهل لسان عرب مى‌باشند، مناقشه‌اى ننموده‌اند. بنابراین نمى‌توان ادعاى ضعف سند و جعلى بودن را پذیرفت و از اینگونه روایات چشم پوشى نمود.
 +
 
 +
==منابع==
 +
 
 +
*دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهى، به کوشش بهاءالدین خرمشاهى، ج ۱ ص ۳۷۸.
 +
*المفسرون حیاتهم و منهجهم، سید محمدعلى ایازى، ص ۶۴۴.
 +
*تفسیر و مفسران، محمدهادی معرفت، ج ۲ ص ۱۹۳.
 +
*التفسیر و المفسرون، محمدحسین ذهبى، ج ۱ ص ۲۳۴.
 +
*مناهج المفسرین، منیع عبدالحلیم محمود، ص۱۳۱.
 +
*فصلنامه بینات، سال دوم، شماره ۷، پاییز ۱۳۷۴، فصلنامه مؤسسه معارف اسلامى امام رضا علیه‌السلام.
 +
*[[نرم افزار جامع تفاسیر نور]]، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، بخش کتابشناسی.
  
 
{{تفسیر قرآن}}
 
{{تفسیر قرآن}}
[[رده: تفاسیر]]
+
[[رده: تفاسیر]][[رده: تفاسیر اجتهادی]][[رده: تفسیرهای اهل سنت]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۳۷

تفسير البغوي.jpg
نویسنده حسین بن مسعود بغوی
موضوع تفسیر اهل سنت
زبان عربی
تعداد جلد ۵
تحقيق عبدالرزاق المهدی

«معالم التنزيل فى تفسير القرآن» معروف به «تفسیر بَغَوى» تألیف حسین بن مسعود فرّاء بغوی، از مشهورترین تفاسیر اجتهادی در اهل سنت محسوب مى‌گردد. مفسر در این تفسیر به مباحث گوناگون حدیثی، فقهی، کلامی، ادبی، تاریخی و قرائت به تناسب آیات پرداخته است.

معرفی تفسیر

پیراسته بودن از احادیث موضوع و اسرائیلیات غریب و آراى بدعت آمیز (نسبت به برخى تفاسیر پیش از خود) را از ویژگیهاى مهم «تفسیر بغوى» بر شمرده‌اند.

«تفسیر بغوى» از تفسیر «الکشف و البیان» ثعلبى بسیار متأثر بوده (بلکه اصل این تفسیر و محور آن بوده است) و به نقل مأثورات کفایت نکرده، بلکه وجوه معانى، قراءات، لغات، اعراب، تفسیر، تأویل، احکام و فقه، حِکم و اشارات و نقدهایى بر آراى بدعت آمیز و احادیث جعلى تفسیر ثعلبى، در آن یافت مى‌شود.

از ابن تیمیه پرسیدند: از تفاسیر زمخشرى و قرطبى و بغوى، کدامیک به کتاب خدا و سنت پیامبر (صلی الله علیه وآله) نزدیک‌تر است؟ پاسخ داد: سالمترین آنها از جهت بدعت و احادیث ضعیف، تفسیر بغوى است که گرچه خلاصه تفسیر ثعلبى است، اما بغوى احادیث جعلى و بدعت آمیز آن را حذف کرده است.

علاءالدین على بن محمد بغدادى معروف به خازن (متوفاى ۷۲۵ ق) که تفسیر بغوى را تلخیص کرده است، علت انتخاب خود را چنین بیان مى‌کند: «کتاب "معالم التنزیل" نوشته علامه جلیل، عالم کامل، احیا کننده سنت، قدوه و پیشواى امت، ابومحمد حسین بن مسعود بغوى، جزو بهترین و ارزشمندترین تألیفات در تفسیر بود. (این کتاب) جامع آراء صحیحه، عارى از شبهه و تحریف و آراسته به زیور احادیث نبویه و احکام شرعیه بود و در شیواترین عبارات و زیباترین اسلوب شکل گرفته بود... از این رو خواستم تا از گوهرهاى تابناک آن بهره فراوان ببرم...».

استاد عبدالرزاق مهدى، محقق دار احیاء التراث العربى بیروت در مقدمه تفسیر بغوى مى‌نویسد: «این تفسیر از شیواترین کتب تفسیرى به شمار مى‌رود، نثر آن روان و منسجم است و متضمن احادیثى است که سند همه آنها صحیح یا حسن است.»

البته باید متذکر شد که احادیث جعلى و ضعیف نیز در این تفسیر به ندرت یافت مى‌شود، بدین جهت این تهذیب و تعریفها را باید به حالت غالبى در نظر گرفت. از این رو دکتر محمدحسین ذهبى در «التفسیر و المفسرون» مى‌نویسد: «روى هم رفته، این تفسیر، بهترین و سالمترین تفسیر نقلى است که در دسترس اهل علم قرار دارد.» باید اضافه نمود که این مقایسه‌ها در رابطه با تفاسیر نقلى اهل سنت صورت گرفته است.

بغوى مقدمه‌اى بر تفسیر خود نگاشته است که ضمن بیان روش و انگیزه تألیف، اسانیدى را که در نقل روایات، اقوال صحابه (غالبا ابن عباس) و تابعین، قرائتها، شأن نزول و مسائل تاریخى، داشته است بیان مى‌دارد، بهمین جهت در متن تفسیر مطالب فوق را بدون ذکر سند، مى‌آورد. و نیز بحثى در فضائل قرآن و تلاوت آن و وعید بر تفسیر به رأی، بیان داشته است.

تفسیر «معالم التنزیل» توسط شیخ تاج‌الدین ابونصر عبدالوهاب بن محمد حسینى از علماى قرن نهم هجری تلخیص شده است.

انگیزه تألیف

بغوى در مقدمه خود درباره انگیزه تألیف تفسیر مى‌نویسد: «عده‌اى از یاران و دوستان از من درخواست نوشتن تفسیرى بر قرآن نمودند، من به دو جهت پذیرفتم، ابتدا براى اینکه مشمول حدیث پیامبر (صلی الله علیه وآله) گردم که ابوسعید خدرى از ایشان نقل مى‌کند: «انّ رجالا یأتونکم من اقطار الارض یتفقّهون فى الدین فاذا أتوکم فاستوصوا بهم خیرا». دوم اینکه به علماى گذشته در تدوین علم و ابقاء آن براى آیندگان تأسى کرده باشم، چیزى بر علوم آنها نیفزودم، امّا معارف آنها را با بیانى جدید براى نسلى جدید بازگو کرده، تا آن علوم باقى بماند. بدین جهت تفسیرى که تطویل مُملّ و خسته کننده و اختصار مُخلّ به معنا در آن نباشد، عرضه کردم.»

روش تفسیر

روش کلى بغوى در بیان و شرح آیات چنین است که در ابتداى هر سوره، اطلاعات کلى از قبیل نام و وجه آن، محل نزول (مکى و مدنى بودن آن) و تعداد آیات آن، ارائه مى‌دهد. سپس وارد بخش تفسیر آیات مى‌گردد.

وى در تفسیر هر آیه، نخست به سراغ قرآن رفته است تا آیات مشابه و مفسر آن را بیابد، که این روش، اصیل‌ترین روش در فهم معانى قرآن است. سپس از احادیث نبوى و آنگاه از اقوال صحابه و تابعان استفاده کرده است. گاه سبب نزول آن را نیز بیان کرده و در صورت لزوم به ریشه‌یابى واژگان و اعراب و نکات بلاغى و ادبى مربوط به آیه پرداخته است، ولى با کمال اختصار و در عین حال با دقت و ظرافت لازم، از دفع شبهات وارده بر نظم قرآن و غیره نیز غفلت نورزیده است. مباحث نحوى و ادبى تفسیر، مختصرى از تفسیر ثعلبى و واحدى است.

بغوى را امام فقیه نیز لقب داده‌اند، از این جهت مباحث فقهى ذیل آیات احکام بر مسلک شافعى را خوب بیان مى‌دارد. در برخى موارد اختصار را رعایت نموده است مانند بحث در سعی بین صفا و مروه آیه ۱۵۸ سوره بقره که ضمن ذکر مختصر اقوال به ادله آنها نیز مى‌پردازد. گاهى در مباحث فقهى مقدارى بسط مى‌دهد، مانند بحث قصاص ذیل آیه ۱۷۸ سوره بقره، بحث صوم ذیل آیه ۱۸۳ بقره، بحث خمر ذیل آیه ۲۱۹ بقره، بحث حیض آیه ۲۲۲ بقره، بحث ایلاء آیه ۲۲۶ بقره و... و گاهى بحث طولانى مطرح مى‌کند مانند بحث حج آیات ۱۹۳ تا ۲۰۳ بقره، بحث طلاق آیه ۲۲۸ تا ۲۳۷ بقره.

بغوى را مُقرئ نیز لقب داده‌اند، بدین جهت در تفسیر خود به ذکر قراءات مى‌پردازد و مشهور از آنها را مطرح کرده به وجوه آن مى‌پردازد. او خود در مقدمه مى‌نویسد: «در تفسیر، قرائات مشهور را انتخاب و ذکر کرده‌ام، زیرا اتفاق بر جواز قرائت آنها وجود دارد.» وی سعى دارد بحث قرائت را به اختصار مطرح نماید، امّا گاهى طولانى مى‌شود مانند قرائت قرائت «سفهاء» در آیه ۱۳ بقره که نظر قراء اهل کوفه و شام را بررسى مى‌کند.

بغوى در بحثهاى عقیدتى و کلامى به مثابه یکى از علماى اهل سنت عمل مى‌کند، اضطراب در کلمات وى بچشم مى‌خورد، در صفات خداوند گاهى مسلک سلف، عدم تأویل را برمى‌گزیند و گاهى مسلک متأخرین تأویل را انتخاب مى‌کند. ذیل آیه ۵۴ سوره اعراف «ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ» در مقابل معتزله قرار مى‌گیرد و بیان «الاستواء غیر مجهول و الکیف غیر معقول و الایمان به واجب» را نقل مى‌کند و راه عدم تأویل و الکیف مجهول را پیش مى‌گیرد. و در آیه ۴۲ سوره قلم «يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ سَاقٍ» تأویل را انتخاب کرده مى‌گوید: «عن امر فظیع شدید». و در آیه ۲۲ سوره الفجر «وَجَاءَ رَبُّكَ» مى‌نویسد: «جاء امره و قضاؤه و قال الکلبى ینزل حکمه».

بغوى گاهى مبادرت به ذکر اقوال متعدد در تفسیر آیه یا بیان معناى آن مى‌نماید، بدون اینکه بین آنها ترجیحى قائل شود و یا اختلاف و اضطراب آن اقوال را بازگو کند. اما گاهى نیز به ترجیح یکى از اقوال مى‌پردازد که این کمتر اتفاق مى‌افتد. مانند آیه ۳۴ سوره بقره «وَإِذْ قُلْنَا...» مى‌نویسد: «فیه قولان: الاصح...» و یا آیه ۷ سوره آل عمران «وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ...» مى‌نویسد: «و اختلف العلماء فى نظم هذه الآیة...».

بغوى سعى دارد که اسرائیلیات تفسیر ثعلبى و شاگردش واحدى را نقل ننماید، امّا با این حال، تعدادى از اینگونه روایات و قصه‌هاى تاریخى در تفسیر او یافت شده است و کمتر به ضعف و جعلى بودن آنها مى‌پردازد. قصه‌هایى از قبیل شأن آدم و حوا و هبوط آنها از بهشت ذیل آیه ۳۶ سوره بقره « وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ...» و قصه غرق آل فرعون ذیل آیه ۵۰ سوره بقره «وَإِذْ فَرَقْنَا بِكُمُ الْبَحْرَ...» که مبالغه و مطالب موهن زیادى دارد. و نیز قصه هاروت و ماروت ذیل آیه ۱۰۲ بقره و داستان طولانى قتل جالوت توسط حضرت داود، ذیل آیه ۲۵۹ سوره بقره.

بغوى را امام محدث نیز گفته‌اند، یعنى عالم به روایت و درایت آن است، اکثر احادیث مرفوعه را در تفسیر خود مسند کرده است، و سعى دارد روایات ضعیف و جعلی و باطل را که پیش از او ثعلبى آورده است، نقل ننماید. با این حال، روایات ضعیف هم نقل کرده است که گاهى به ضعفش اشاره دارد، و گاهى به ضعف حدیث اشاره نمى‌کند. روایت موضوع و باطل هم در تفسیر وى راه پیدا کرده است، مانند حدیث شماره ۵۸۰ و... که اکثر در اسباب نزول است.

بغوى به شیوه ثعلبى از آوردن روایات ائمه اطهار علیهم السلام نیز دریغ نکرده است و هر جا روایتى، با شأن رفیع اهل بیتعلیهم السلام مناسبت داشته یا دلیل بر منقبت و فضیلتى براى آنان بوده، بى پروا آن را بیان کرده است. مانند آیه ۶۱ سوره آل عمران (آیه مباهله) که نام حضرت على علیه السلام، فاطمة الزهرا علیهاالسلام و حسنین علیهما السلام را ضمن بیان داستان مباهله، ذکر مى‌کند.

عده‌اى در این موضوع در برخى چاپها، خواسته‌اند که برخى عبارتها را حذف نمایند، ولى غافل از اینکه حذف آن آشکار خواهد شد. به عنوان نمونه، بغوى (به تبع ثعلبى) ذیل آیه ۲۱۴ سوره شعراء «وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ» روایت معروف و مفصلى را که مورخان و مفسران به طور متواتر و با سندهاى صحیح از طریق محمد بن اسحاق، سیره نویس معروف و پدر تاریخ اسلامى، روایت کرده‌اند، آورده است، بدین مضمون: «پیامبر (صلی الله علیه وآله) به على علیه السلام دستور داد تا فامیل و بستگان را دعوت کند و به آنان فرمود: هر که از شما مرا یارى کند، برادر، وصىّ و جانشین من خواهد بود. تنها على علیه السلام برخاست و گفت: یا رسول الله (صلی الله علیه وآله) من همواره یاور تو هستم. آنگاه پیامبر(صلی الله علیه وآله) رو به آنان کرد و فرمود: إنّ هذا أخی و وصیی و خلیفتی فیکم فاسمعوا له و اطیعوا» (تفسیر بغوى، ج ۳ ص ۴۸۱). این ذیل در چاپهاى مکرر حذف شده است، جز در چاپ دار احیاء التراث عربى- بیروت (۱۴۲۰ ه/۲۰۰۰ م) چاپ حاضر، ولى تحریف کنندگان غافل مانده و ندانسته‌اند که تفسیر خازن که برگرفته از تفسیر بغوى است، حدیث یاد شده را به طور کامل نقل کرده است (تفسیر خازن، ج ۳ ص ۳۳۳).

منابع تفسیر

فراء بغوى در تفسیر خود از منابع متعددى بهره برده است. در بخش روایى از «الکشف و البیان» ثعلبى و کتب ائمه حدیث و صحابه و تابعین بهره برده.

در جانب معناى آیه و تحلیل لغوى الفاظ از لغویانى مانند خلیل بن احمد، سیبویه، اخفش و مبرد، و از شیعه مانند محمد بن حنفیه، امام سجاد علیه السلام، امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام را مد نظر داشته، روایاتى از ایشان نقل مى‌نماید.

از میان صوفیه که آنها را به «ارباب اللسان» و «اهل الاشاره» نام مى‌برد، مطالبى از شهر بن حوشب، ابراهیم ادهم، فضیل بن عیاض، سهل تسترى، جنید و امثال آنها را متذکر مى‌گردد.

بغوى از تفاسیر پیش از خود نیز از تفسیر ابن نقاش معتزلى و از ابوالحسن واحدى (صاحب تفسیر الوجیز و الوسیط و اسباب النزول)، یادى نموموده و از تفسیر القرآن العظیم ابن ابى‌حاتم رازى نیز استفاده فراوانى نموده است.

تحقیق کتاب

تحقیق «تفسیر بغوى» توسط عبدالرزاق المهدى انجام گرفته است. عمده فعالیتهاى محقق در این تفسیر عبارتند از:

۱- مطابقت دو نسخه خطی با هم و مقایسه آنها با دو نسخه چاپى و اشاره به موارد اختلاف نسخه‌ها.

۲- تخریج احادیث

۳- بررسى اسانید روایات و صحت و ضعف آنها

۴- اشاره به شرح حال برخى راویان

۵- ذکر طرق دیگر حدیث که مفسر آن را بیان نداشته است.

۶- شماره گذارى احادیث از ابتدا تا انتهاى تفسیر که به رقم ۲۴۴۰ حدیث رسیده است.

۷- اشاره به اسرائیلیات

۸- تخریج آیات شاهد

۹- تخریج شواهد شعرى

۱۰- شرح برخى‌ مفردات غریب در شعر و نثر

۱۱- تهیه فهرست مصادر و مراجع

۱۲- مقدمه‌اى در موضوعات ذکر شده در ابتداى عنوان.

نقدى بر محقق:

محقق در بحث احادیث جعلى اشاره به برخى مصادیق مى‌نماید که از جمله آنها، اخبار منقول ذیل آیه ۵۵ سوره مائده است. وی ماجرای صدقه دادن انگشتر توسط حضرت على( علیه اسلام) را که صحابه، تابعین و مفسرین مختلف شیعه و سنی آن را نقل نموده‌اند، از موارد مجعول دانسته و براى اثبات سخن خود به نقل قولى از ابن تیمیه که «انه من وضع الرافضة» و بیانى از دیگران اکتفا مى‌کند! همچنین هر گونه بیان مصداق را از جمله در آیه ۷ سوره رعد «وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ» و آیه ۱۲ سوره حاقه «وَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ» که حضرت على( علیه السلام) را به عنوان مصداق اعلاى آیه بیان مى‌دارد، جعلى خوانده است. گویا وی فراموش نموده‌ که یکى از راههاى تبیین و تفسیر آیات قرآن که از تفسیر لفظى فراتر است (و در مدار آن محسوب نمى‌گردد) بیان مصداق‌هاى آیات است که توسط پیامبر( ص)، صحابه، تابعین و مفسران پیشین انجام گرفته است و نیز برخى از این احادیث و منقولات، شأن و سبب نزول آیات بوده است. که ارزیابى آنها باید به دور از تعصبات مذهبى قرار گیرد.

این بخش از سخنان عبدالرزاق مهدى بایسته نقدى متکى بر تحقیق در روایاتى است که در صدد بیان مصادیق آیات هستند و نیز مأثوراتى که اسباب نزول آیات را بیان داشته است. فقط به ذکر این نکته بسنده مى‌شود، که ۲۴ حدیث از اهل سنت نقل شده که آیه ۵۵ سوره مائده درباره حضرت على( علیه السلام) نازل شده است. روایات مربوطه را از صحابه افرادى مانند، ابوذر، ابن عباس، انس بن مالک، عمار، جابر، سلمة بن کهیل، ابو رافع، عمرو بن عاص و حضرت على علیه السلام که اعلم، اتقى و اعدل صحابه بوده نقل نموده‌اند، در بین ائمه اطهارعلیهم السلام، امام حسین( علیه السلام)، امام سجاد( علیه السلام)، امام باقر( علیه السلام)، امام صادق( علیه السلام) و امام هادى( علیه السلام) نیز این روایات را داشته‌اند. علماى اهل سنت نیز بر نقل آن بدون رد و انکار اتفاق نموده‌اند، مانند احمد بن حنبل، احمد بن شعیب نسائی، محمد بن جریر طبری، طبرانى و عبد بن حمید، که اینها خود از ائمه تفسیر مأثور و از حفاظ و ائمه حدیث اهل سنت محسوب مى‌گردند. متکلمین نیز اینگونه روایت‌ها را تلقى به قبول نموده‌اند. و فقها در مسئله «فعل کثیر در نماز» و بحث «آیا صدقه مستحبى، زکاة نامیده مى‌شود یا خیر؟» آنها را مطرح کرده‌اند. در صحت انطباق آیه بر روایات، بزرگان تفسیر و ادب مانند زمخشرى، طبرى و ابوحیان در تفسیر خود و راویان احادیث که خود از اهل لسان عرب مى‌باشند، مناقشه‌اى ننموده‌اند. بنابراین نمى‌توان ادعاى ضعف سند و جعلى بودن را پذیرفت و از اینگونه روایات چشم پوشى نمود.

منابع

  • دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهى، به کوشش بهاءالدین خرمشاهى، ج ۱ ص ۳۷۸.
  • المفسرون حیاتهم و منهجهم، سید محمدعلى ایازى، ص ۶۴۴.
  • تفسیر و مفسران، محمدهادی معرفت، ج ۲ ص ۱۹۳.
  • التفسیر و المفسرون، محمدحسین ذهبى، ج ۱ ص ۲۳۴.
  • مناهج المفسرین، منیع عبدالحلیم محمود، ص۱۳۱.
  • فصلنامه بینات، سال دوم، شماره ۷، پاییز ۱۳۷۴، فصلنامه مؤسسه معارف اسلامى امام رضا علیه‌السلام.
  • نرم افزار جامع تفاسیر نور، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، بخش کتابشناسی.
***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف:
مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه