جعل حدیث
«حدیث جعلی» یا «حدیث موضوع» -به معنی حدیث ساختگی-، روایتی است که به معصومین (علیهمالسلام) به دروغ نسبت داده شده و از جمله احادیث ضعیف محسوب میشود. در طول تاریخ ادیان الهی، همیشه مردمانی دروغساز بودهاند که با اهداف گوناگون و در اثر عوامل مختلف مانند تعصبات مذهبی، انحرافات عقیدتی، تقرب به حاکمان جور، غلوّ در مذهب و عقاید، و کسب مال یا مقام، دست به تحریف حقایق و جعل احادیث میزدند.
پیشینه جعل حدیث
مطابق حدیثی از امام علی علیهالسلام وضع و جعل در عهد پیامبر صلیاللّهعلیهوآله آغاز شد. طبق حدیث مذکور، در زمان پیامبر به آن حضرت روایات دروغین نسبت میدادند، تا آنجا که پیامبر به خطابه ایستاد و به مردم هشدار داد که نسبتدهندگان دروغ به او بسیار شدهاند و بدانند که جایگاهشان دوزخ خواهد بود: «قَدْ کثُرَتْ عَلَی الْکذَابَةُ فَمَنْ کذِبَ عَلَیّ مُتِعَمِّداً فَلْیتَبَوَّأَ مَقْعَدَه مِنَ النّارِ».[۱] سپس امیر مؤمنان علیهالسلام افزود که این رفتار ناشایست، پس از آن حضرت، گسترش نیز یافت.
اما عالمان و محدثان اهل سنت از حدیث یاد شده آغاز و انجام را روایت نکرده و به نقل «مَن کَذب علیَّ...» (هرکس بر من دروغ ببندد...» بسنده کردهاند. در عین حال، این نقل را با طرق بسیار گزارش کرده و حتی بر تواتر آن تأکید کردهاند.[۲]
در میان عالمان اهلسنت، شیخ محمد عبده از کسانی است که آغاز جعل و وضع را روزگار رسولاللّه صلیاللّهعلیهوآله میدانست.[۳]
ابوزهو نیز، گو اینکه جریان وضع و جعل را به شکل گسترده آن، پس از «فتنه» (واقعه قتل عثمان) میداند، اما وجود آن را در زمان رسولاللّه نفی نمیکند.[۴]
پژوهشیان دیگر غالباً وضع و جعل را در هنگام بروز «فتنه» و حتی بعد از آن میدانند، تا به روزگار صحابه جریان جعل و وضع و در نتیجه کذب بر رسولاللّه نسبت داده نشود، چرا که لازمه این امر آلوده شدن ساحت برخی از صحابیان به کذب و مخدوش شدن آموزه «عدالت صحابه» است.[۵]
پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) و وفات بسیاری از یاران راستین او از جمله امام علی(ع) و سیطره امویان، بازار حدیث سازی رونق گرفت و احادیث نادرستی درباره فضائل صحابیان و نکوهش علویان و اهل بیت(ع) و باورهایی مانند جبر و... جعل و نشر شدند. در این دوره جریانی شکل گرفت که بر پایه تکذیب و تردید، در مقام انکار فضائل و مناقب اهلبیت پیامبر و بهویژه امام علی علیهالسلام برآمد. گام نخست آنان تکذیب بود، اگر امکان نداشت، در چگونگی روایت و محتوا و مفهوم احادیث نبوی ایجاد تردید میکرد و اگر این نیز دشوار بود، همگون آن فضیلت یا با اندک مشابهتی برای دیگران برمیساخت. معاویه فضیلتسازی و فضیلتستیزی را به مثابه مرامنامه رسمی آن روز ابلاغ کرد.[۶]
در مورد آغازگری معاویه نسبت به جعل حدیث –آن هم جعل روایاتی در فضائل خلفای سه گانه و مذمت علی علیهالسلام- اسناد روشنی وجود دارد، از جمله، ابن ابی الحدید به نقل از ابوالحسن مدائنی (م، ۲۲۵ ق) می گوید: «پس از عام الجماعه – یعنی صلح امام حسن علیهالسلام – معاویه دستور العمل واحدی برای کارگزاران خود ارسال نمود و در مورد منع مردم از نقل فضائل علی علیه السلام و نیز اظهار لعن و بیزاری از آن حضرت فرمانی صادر کرد؛ در این فرمان آمده بود: بنگرید هر کس درباره عثمان منقبتی نقل کند وی را گرامی دارید و او را به خود نزدیک گردانید، در نتیجه ی این فرمان مردم به نقل فضائلی درباره عثمان مبادرت کردند و با توجه به صله و عطاهای معاویه در این باره به مبالغه پرداختند...، روزگاری به همین منوال سپری گردید تا آن که معاویه خطاب به کارگزاران خود بخشنامه دیگری صادر کرد و در آن متذکر شد: نقل حدیث درباره عثمان و در هر مکانی فراوان شده، چون نامه من به دست شما رسید از مردم دعوت کنید تا درباره دیگر صحابه از جمله خلفای اولیه (ابوبکر و عمر) روایاتی نقل کنند، خصوصا در مقابل هر حدیثی که مردم درباره ابوتراب (علی علیهالسلام) نقل می کنند، حدیثی هم در فضیلت صحابه نقل کنند...».[۷]
همچنین ابوجعفر اسکافی گفته است: «معاویه عده ای از صحابه و جماعتی از تابعان را ترغیب نمود که اخبار زشت و قبیحی درباره حضرت علی علیه السلام نقل کنند، اخباری که متضمن طعن و نکوهش علی علیه السلام و اظهار برائت از آن حضرت باشد. معاویه برای آنان جوایزی قرار داد تا آنها به چنین کاری ترغیب شدند... این راویان از طبقه صحابه: ابوهریره، عمرو بن عاص و مغیرة بن شعبه و از تابعان عروة بن زبیره بودند».[۸]
اقسام جاعلان حدیث
به گفته عبدالرحمان بن جوزی، کسانی که از روی عمد و قصد، جعل حدیث میکردند، سه دستهاند:
- دسته اول، آنان که حدیثی را به غلط یا اشتباه نقل کرده، سپس به اشتباه خود پی میبردند؛ ولی از تصحیح اشتباه خود سرباز میزدند و بر خطای خود پافشاری مینمودند؛ مبادا رسوا شوند و به آنان نسبت خطا و اشتباه داده شود.
- دسته دوم، آنان که از راویان دروغپرداز و ضعیف -با اینکه آنان را بر این صفت میشناختهاند- روایت کردهاند، ولی در نامهای آنان تدلیس کردهاند که گناه، متوجه این جاعلان تدلیسگر است.
- دسته سوم، گروهی که آگاهانه و از روی اراده، آشکار به جعل حدیث پرداختهاند. در این دسته، بعضی چون زنادقه به منظور ایجاد فساد در شریعت و القای شبهه در قلوب مؤمنین و بازیچه قراردادن دین به این کار دست میزدند؛ امثال ابن ابیالعوجاء، که به تنهایی چهار هزار حدیث جعل کرده و برخی افراد دیگر که تعداد زیادی حدیث ساختند و در آن حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام نمایاندند. برخی چون گروههای متعصب جاهلی که در راستای یاری مذهب و مرام خویش به جعل حدیث میپرداختند و چنان میپنداشتند که این کار رواست. بعضی دیگر، صوفیان زاهدمآب بودند که احادیثی در نوید و بیم خلق ساختند تا به پندار خویش مردم را بر انجام نیکوکاری و وانهادن بدکاری برانگیزند. مفهوم این کار این بود که شریعت ناقص و نیازمند تکمیل است و اینان با این عمل به تکمیل شریعت همت گماردهاند. گروه دیگر کسانی بودند که جعل سند برای هر کلام نیکو را جایز میشمردند. محمد بن خالد از پدرش روایت میکند که گفت: از محمد بن سعید شنیدم که میگفت: اگر کلامی که نقل میکنید سخنی نیکو باشد اشکالی ندارد برای آن سند جعل کنید. عدهای دیگر جهت نزدیک شدن به دربار سلاطین یا به دست آوردن عطا و بخششی، به جعل حدیث اقدام میکردند. از قبیل غیاث بن ابراهیم که حدیث «لا سبق الا فی... جناح» (یعنی: شرطبندی نشاید جز در چند چیز، از جمله پرنده، که مقصود کبوتر است.) را برای نزدیک شدن به دستگاه مهدی عباسی جعل کرد؛ چون میدانست او کبوتربازی را دوست میدارد. پارهای، حدیث را در جواب پرسش کنندگان به گونهای جعل میکردند که نزد آنان از جایگاه و منزلت والایی برخوردار گردند. برخی هم حدیث را در ستایش یا نکوهش بعضی از مردم در جهت نیل به اهداف مختلفی میساختند؛ همچون احادیث جعل شده در ستایش یا نکوهش شافعی و ابوحنیفه. عدهای هم احادیث عجیب و غریب جعل میکردند تا نظر مردم را به خود جلب کنند؛ همچون داستانسرایان (قصّاصون) که بیشترین سهم را در جعل حدیث داشتند. احادیثی با ظاهری آراسته و دلپسند جعل میکردند که در کتب صحاح، چنین احادیثی کمتر یافت میشود.
ابن جوزی می افزاید: بدون شک اینان انسانهایی فرومایهاند که از چشم خلق افتادهاند و نه دنیا دارند و نه آخرت. گروهی از این افسانهسرایان بهغایت نیرنگباز بودند؛ چون حدیث را میپرداختند و به هر کس که میخواستند بهویژه شخصیتهای جاافتاده و دارای منزلت اسناد میدادند. جعفر بن محمد طیالسی میگوید: احمد بن حنبل و یحیی بن معین در مسجد الرصافه (در بغداد) نماز گزاردند. قصاصی (قصهپرداز) پیش روی آنان بپا خواست و گفت: احمد بن حنبل و یحیی بن معین از عبدالرزاق از معمر از قتاده از انس برایمان روایت کردند که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: هر کس بگوید لا اله الا الله خداوند برای هر کلمه آن پرندهای میآفریند که منقارش از طلا و پرش از مرجان است... و داستان را تا حدود بیست ورق نقل کرد. احمد با تعجب به یحیی نگریست و یحیی به او. احمد به یحیی گفت: تو چنین حدیثی را برای او نقل کردهای؟ یحیی گفت: به خدا سوگند این قصه را اکنون میشنوم. چون داستان سراییاش پایان یافت و از بخشش مردم بهرهمند شد به انتظار کمک دیگران، در گوشهای نشست. یحیی به او اشاره کرد که جلو بیاید؛ او هم به گمان دریافت بخشش جلو آمد، یحیی به وی گفت: چه کسی برای تو چنین حدیثی نقل کرده است؟ گفت: احمد بن حنبل و یحیی بن معین. یحیی جواب داد: من یحیی هستم و این هم احمد؛ هرگز چنین حدیثی در احادیث رسول خدا نشنیدهام و تو اگر چارهای جز دروغ گفتن نداری، از زبان دیگران دروغ جعل کن! گفت: تو یحیی بن معین هستی؟ گفت: آری، جواب داد: بسیار شنیده بودم یحیی بن معین مرد احمقی است ولی تا این ساعت یقین پیدا نکرده بودم. یحیی خطاب به وی گفت: چگونه دانستی من احمق هستم؟ گفت: از آنجا که تو گمان میکنی در جهان یحیی بن معین و احمد بن حنبل جز شما دو نفر نیست. من این حدیث را از ۱۷ نفر به نام احمد بن حنبل و یحیی بن معین نوشتهام. احمد آستین خود را بر چهره نهاد و گفت: ماجرا را رها کن تا برخیزد و به گونهای که گویا آن دو را مسخره میکرد از جا برخاست.[۹]
آثاری درباره احادیث جعلی
از جمله پژوهشهای مهم حدیثی، بررسی جریان وضع و جعل است. این بحث و فحص، خود نوعی موضعگیری و پاسخدهی یا پاسخیابی در برابر خاورشناسان و کسانی است که بر آن طریق رفتهاند، چرا که آنان این فرضیه را پیش کشیدند که چون حدیث، یک قرن تمام نگاشته نشد، پس از آن، راویان از «حفظ» (و نه از روی نوشته) گزارش میکردند و میتوانستند هر سخنی را به جای حدیث عرضه کنند.[۱۰]
در این بخش، منابعی گزارش میشود که موضوع اصلی آنها وضع و جعل حدیث است که برخی احادیث جعلی در آن گردآوری شده است، از جمله:
- «الاربعون الودعانیه»، نوشته ابونصر محمد بن علی بن ودعان موصلی (متوفی ۴۹۴) از کتب قدیمی در این موضوع است.
- «الموضوعات»، اثر عبدالرحمان بن جوزی (۵۰۸-۸۹۷ ق)
- «اللئالی المصنوعة فی الاحادیث الموضوعة»، اثر جلال الدین سیوطی (۸۴۹-۹۱۱ ق)
- «الأخبار الدخیلة»، اثر شیخ محمدتقی شوشتری (۱۲۸۱-۱۳۷۲ ش)، محقق، محدّث و رجالی بزرگ شیعه صاحب «قاموس الرجال». بر کتاب «الاخبار الدخیلة»، پس از چاپ با کمک علیاکبر غفاری، یک مستدرک سه جلدی افزوده شد.[۱۱]
- «الدرّ الملتقط فی تبیین الغلط»، اثر حسن بن محمد معروف به صاغانی (۵۷۷-۶۵۰ ق)
- «الموضوعات فی الآثار و الأخبار»، تألیف هاشم معروف الحسنی. این کتاب از معدود آثار مستقلی است که به جریان وضع پرداخته و این پدیده را در میراث حدیثی اسلامی واقعبینانه و به دور از گرایشهای مسلکی و مذهبی گزارش کرده است.
- «الوضع فی الحدیث»، اثر عمر بن حسن عثمان فلّاته، مفصّلترین کتاب در موضوع جعل و وضع در حدیث است.
- «الرسائل العشر فی الأحادیث الموضوعة فی کتب السنة»، اثر سید علی حسینی میلانی. کتاب الرسائل با سمت و سوی حذف فضائل اهل بیت نگاشته شده و مشتمل است بر ده رساله درباره ده حدیث برساخته با همان آهنگِ یاد شده، مانند حدیث «اصحابی کالنجوم».
- «الوضّاعون و احادیثهم الموضوعة من کتاب الغدیر للشیخ الأمینی»، تألیف سید رامی یوزبکی. علامه امینی، نویسنده پرآوازه کتاب «الغدیر»، در مواردی از کتاب خود به موضوع «جعل و وضع» در حدیث پرداخته است.
- «موسوعة الأحادیث و الآثار الضعیفة و الموضوعة»، اثر علیحسن علی حلبی. این کتاب گستردهترین مجموعه حاوی احادیث موضوع و ضعیف است، با ذکر منابع و مصادر آنها.
پانویس
- پرش به بالا ↑ نهجالبلاغة؛ کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۶۲.
- پرش به بالا ↑ ابن جوزی، کتاب الموضوعات، ج۱، ص۵۶ـ۵۷
- پرش به بالا ↑ محمد حمزه، الحدیث النبوی و مکانته فی الفکر الاسلامی الحدیث، ج۱، ص۱۳۳
- پرش به بالا ↑ محمد ابوزهو، الحدیث و المحدثون، ج۱، ص۴۸۰.
- پرش به بالا ↑ محمد محمد ابوزهو، الحدیث و المحدثون، ج۱، ص۴۸۰؛ عمر فلّاته، الوضع فی الحدیث، ج۱، ص۱۷۵.
- پرش به بالا ↑ ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغة، ج۱۱، ص۴۴-۴۵.
- پرش به بالا ↑ ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغة، ج۱۱، ص۴۴-۴۶.
- پرش به بالا ↑ شرح نهج البلاغه ج ۴ ص ۶۳.
- پرش به بالا ↑ ابن جوزی، عبدالرحمن، الموضوعات، ج۱، ص۴۶-۳۵.
- پرش به بالا ↑ مصطفی سباعی، السنة و مکانتها فی التشریع الاسلامی، ج۱، ص۹۲.
- پرش به بالا ↑ محمدتقی شوشتری، الاخبار الدخیلة، ج۱، ص۱۶۸ـ۱۶۹
منابع
- "وضع و جعل"، دانشنامه جهان اسلام، شماره ۵۸۷۷.
- تفسیر و مفسران، محمدهادی معرفت، ج۲، ص۴۸.
- "جعل حدیث ابزاری در مقابل تشیع"، سایت مجمع جهانی شیعهشناسی.
- "چگونه میتوان روایات جعلی را از غیر جعلی تشخیص داد؟"، سایت پرسمان قرآن.