تفسیر ادبی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«تفسیر ادبی»، تفسیری مشتمل‌ بر مباحث‌ زبانی و ادبی قرآن‌، مانند لغت‌، اِعراب‌ و بلاغت‌ می‌باشد. تفاسیر لغوی، تفاسیر نحوی و تفاسیر بلاغی، از انواع تفسیر ادبی هستند. در تفسیر ادبی مفسر بیش از هر چیزی به صرف و نحو و قواعد دستوری مربوط به کلمه و کلام زبان عربی در فهم آیه توجه می کند.

تعریف تفسیر ادبی

گروهی از مفسران با گرایش به مباحث ادبی و نحوی به تفسیر قرآن می پردازند. در چنین تفسیرهایی، اهمیت زیادی به مباحث واژگان شناسی لغات زبان عرب داده شده و بر پژوهش های لفظی و عبارتی نیز برای کشف مفاهیم و مقاصد قرآن تاکید شده است.

چنین مفسرانی با کمک از علوم ادبی و تسلط بر صرف و نحو، به تفسیر آیات می پردازند و معانی آیات را با توجه به ترکیب کلمات و قرائت آنها، اجتهاد و بیان می کنند.

آگاهی به زبان عربی از نخستین ابزار فهم قرآن است و مفسران ادبی با تاکید بر آن به طور غالب راه تفسیر را پی گرفته اند. آنان معتقدند که قرآن به زبان عربی نازل شده و از این رو می بایست قواعد آن را به طور کامل فراگرفت و بکار بست تا فهم معانی آن میسر شود. از امام صادق علیه السلام نیز چنین روایت شده است: «تعلّموا العربیة فانّها کلام الله الذی یتکلم به خلقه»؛[۱] زبان عربی را فراگیرید که قرآن به زبان عربی است و خداوند با مردم به این زبان سخن گفته است.

انواع تفسیر ادبی

تفاسیر لغوی قرآن

عبداللّه‌ بن‌ عباس‌ (متوفی ۶۸ ق) در تفسیر لغات‌ قرآن‌ پیشقدم‌ بوده‌ و به‌ اشعار عرب‌ استشهاد می کرده‌ است‌[۲] تا آنجا که‌ او را بنیانگذار و پیشوای این‌ شیوه‌ از تفسیر دانسته‌اند.[۳] از ابن‌عباس‌ نقل‌ کرده‌اند که‌ می گفته‌ است‌ برای فهم‌ معنای واژه‌های غریب‌ قرآن‌ به‌ شعر عرب‌ مراجعه‌ می کند زیرا شعر، دیوانِ عرب‌ است‌. او این‌ روش‌ را به‌ دیگران‌ نیز توصیه‌ می کرده‌ است‌.[۴] نافع‌ بن‌ اَزرَق‌ (متوفی ۶۵) پرسشهایی از ابن‌عباس‌ راجع‌ به‌ واژگان‌ غریب‌ قرآن‌ کرده‌ و ابن‌عباس‌ با استشهاد از اشعار عرب‌ به‌ آنها پاسخ‌ داده‌ که‌ خود نمونه‌ای از تفسیر ادبی قرآن‌ کریم‌ است‌.[۵][۶][۷]

عبداللّه‌ بن‌ عَطیه‌ (متوفی ۳۸۳) از جمله‌ مفسرانی است‌ که‌ امتیاز تفسیرش‌ در استشهاد از شعر برای درک‌ معانی کلمات‌ قرآن‌ است‌ ولی از تفسیر او مطلب‌ چندانی باقی نمانده‌ است‌.[۸] ابن‌ انباری نیز با استناد به‌ روش‌ صحابه‌ و تابعین‌ در استدلال‌ به‌ لغت‌ و شعر عرب‌ برای تبیین‌ مشکلات‌ قرآن‌، شیوه نحویان‌ را در این‌ امر، صحیح‌ و عقیده مخالفان‌ را باطل‌ می داند.[۹] در مقابل‌، مخالفتهایی نیز با استشهاد از شعر برای بیان‌ معانی قرآن‌ صورت‌ گرفت،‌ با این‌ استدلال‌ که‌ قرآن‌ برای همه‌ چیز حجت‌ و دلیل‌ است‌ و چیزی نمی تواند حجت‌ بر قرآن‌ باشد.[۱۰][۱۱]

برخی از لغت‌شناسان‌ ضمن‌ توضیح‌ لغات‌، از آیات‌ قرآن‌ استشهاد می کردند و علاوه‌ بر معانی مفردات‌ آیات‌، به‌ مباحث‌ نحوی و قرائت های مختلف‌ آنها نیز می پرداختند.[۱۲] دیدگاههای تفسیری خلیل‌ بن‌ احمد فراهیدی در «کتاب العین‌» به‌ طور جداگانه‌ گردآوری شده‌ و با نام‌ «بَواکیر التفسیر القرآنی عندالخلیل‌ بن‌ احمد الفراهیدی» به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌. در سده‌های بعد نیز آثاری با عنوان‌ «لغات‌القرآن‌» تألیف‌ شد.[۱۳]

در قرن‌ دوم‌ نیز درباره مسائل‌ لغوی قرآن‌ کریم‌ پژوهش هایی صورت‌ گرفت‌ و آثاری با عناوین‌ «غریب‌القرآن‌»، «معانی القرآن‌»، «مشکل‌القرآن‌» و «مجازالقرآن‌» تألیف‌ شد.[۱۴] پیشینیان‌ این‌ عناوین‌ را مترادف‌ می دانستند و آنها را به‌ جای یکدیگر بکار می بردند.[۱۵]

غریب القرآن:

ابوحیان‌ غرناطی (متوفی ۷۴۵) واژگان‌ قرآن‌ را دو قسم‌ می داند: قسمی که‌ عموم‌ مُسْتَعْربِه‌ (عربهای غیرخالص‌) آن‌ را درمی یابند و قسمی که‌ فقط‌ متبحران‌ در عربی آن‌ را می فهمند؛ از این رو، مؤلفان‌ «غریب‌القرآن‌» برای شرح‌ و توضیح‌ قسم‌ دوم‌، کتاب‌ نوشته‌اند.[۱۶] عبدالقاهر جرجانی (متوفی ۴۷۱ یا ۴۷۴) با تأمل‌ در کتابهای غریب‌القرآن‌ معتقد است‌ که‌ اصولاً تعداد واژه‌های غریب‌ در قرآن‌ محدود و اندک‌ است‌ و غرابت‌ معانی این‌ واژه‌ها بیشتر به‌ سبب‌ وجه‌ استعاری آیات‌ قرآن‌ است‌ نه‌ دشواری الفاظ‌ آنها.

نخستین‌ مؤلف‌ در زمینه غریب‌القرآن‌، اَبان‌ بن‌ تَغْلِب‌ شیعی (متوفی ۱۴۱) بود.[۱۷] کتابی نیز با عنوان‌ تفسیر غریب‌القرآن‌ به‌ زید بن‌ علی بن‌ حسین‌ علیه‌السلام‌ (مقتول‌ در ۱۲۱) منسوب‌ است‌، هر چند که‌ این‌ کتاب‌ فقط‌ در تفسیر لغات‌ نیست‌. از مهمترین‌ مؤلفان‌ غریب‌القرآن‌، ابن‌ قتیبه‌ (متوفی ۲۷۶) است‌ که‌ کتاب‌ وی مصدر مهمی برای تفاسیر بعدی گشت‌.[۱۸] وی در این‌ کتاب‌، نخست‌ راجع‌ به‌ اشتقاق‌ اسماء و صفات‌ الاهی سخن‌ می گوید. سپس‌ درباره واژگان‌ پُربسامد قرآن‌ (مانند شرک‌، ظلم‌، جن‌ و انس‌) بحث‌ می کند و پس‌ از آن‌ به‌ ترتیب‌ سوره‌های قرآن‌، واژه‌های دشوار را معنی و تفسیر می کند و به‌ اشعار عرب‌ و اقوال‌ لغویان‌ استشهاد می نماید.

در دیگر کتابهای غریب‌القرآن‌، شرح‌ و تفسیر واژگان‌ دشوار به‌ ترتیب‌ الفبایی و با بهره‌گیری از اشعار عرب‌[۱۹] و اَمثال‌[۲۰] صورت‌ پذیرفته‌ است‌. راغب‌ اصفهانی (متوفی ۵۰۲) علاوه‌ بر تفسیر واژگان‌، به‌ تفاوت‌ واژه‌هایی که‌ ظاهراً یک‌ معنا دارند نیز اشاره‌ کرده‌ و معانی استعاری و کنایی آنها را توضیح‌ داده‌ است‌.[۲۱]

در برخی از این‌ کتابها نیز به‌ مباحث‌ صرفی و نحوی[۲۲] و به‌ اصل‌ غیرعربی برخی مفردات‌ قرآن‌ اشاره‌ شده‌ است‌. به‌ گفته سزگین‌[۲۳] استناد ابن‌عباس‌ به‌ ابیات‌ عربی نزد عالمان‌ لغت‌ سده دوم‌ که‌ کتاب‌ «غریب‌» می نگاشتند به‌ معیاری معتبر بدل‌ شد. در هر صورت‌ به‌ موضوع‌ غریب‌القرآن‌ در سده‌های گوناگون‌ توجه‌ شده‌ و درباره آن‌ کتابهای متعدد نگاشته‌ شده‌ است‌.[۲۴][۲۵][۲۶][۲۷]

معانی القرآن:

عنوان‌ دیگر کتابهایی که‌ در شرح‌ لغات‌ قرآن‌ تألیف‌ شده‌، «معانی القرآن‌» است‌. به‌ گفته ابن‌ صَلاح‌ (متوفی ۶۴۳) هرگاه‌ در کتابهای تفسیر، عبارت‌ «اهل‌المعانی» بکار رود، مراد کسانی هستند که‌ درباره معانی القرآن‌ کتابی تألیف‌ کرده‌اند.[۲۸]

یکی از نخستین‌ کسانی که‌ معانی القرآن‌ تألیف‌ کرده‌ محمد بن‌ حسن‌ بن‌ ابی ساره‌ رُؤاسی کوفی (متوفی ۱۸۷)، صحابی امام‌ باقر و امام‌ صادق‌ علیهماالسلام‌ و استاد کسائی و فَرّاء است‌.[۲۹][۳۰]

دو کتاب‌ مهم‌ دیگر در این‌ زمینه‌، معانی القرآن‌ یحیی بن‌ زیاد فَرّاء (متوفی ۲۰۷) و معانی القرآن‌ و اعرابه‌ از ابواسحاق‌ زَجّاج‌ (متوفی ۳۱۱) است‌. ویژگی های مهم‌ این‌ آثار عبارت‌اند از: مباحث‌ مبسوط‌ لغوی[۳۱] اشاره‌ به‌ مباحث‌ نحوی[۳۲] و تحلیل‌ نحوی قرائت های قرآن‌.[۳۳] کتاب‌ فرّاء، تفسیر لغوی و نحوی قرآن‌ کریم‌ است‌ که‌ جنبه نحوی آن‌ قویتر است‌. وی درباره برخی از مباحث‌ علم‌ معانی و بیان‌ (مانند ایجاز و اطناب‌، تشبیه‌، استعاره‌ و کنایه‌) نیز مطالبی آورده‌ است‌. فرّاء علاوه‌ بر معانی القرآن‌، کتابهای دیگری دارد با عنوان‌ الجمع‌ والتثنیه فی القرآن‌ والمصادر فی القرآن‌.[۳۴]

مجاز القرآن:

از دیگر آثار مهم‌ در تفسیر واژگان‌ قرآن‌، مجازالقرآن‌ از ابوعُبَیده‌ مَعْمَر بن‌ مُثَنّی (متوفی ۲۱۰) است‌. به‌ گفته زبیدی و اشبیلی، کتابهای دیگری با عنوان‌ غریب‌القرآن‌ و معانی القرآن‌ به‌ ابوعبیده‌ نسبت‌ داده‌اند ولی اینها در واقع‌ نامهای دیگر همان‌ مجازالقرآن‌ است‌.[۳۵] گفتنی است‌ که‌ مراد ابوعبیده‌ از کلمه مجاز، روشهایی است‌ که‌ قرآن‌ برای بیان‌ مقاصدش‌ بکار برده‌ است‌ و مرادِ وی معنای اصطلاحی بلاغی مجاز نیست‌.[۳۶] کلمه مجاز در این‌ کتاب‌ به‌ معنای تفسیر و توضیح‌، معنای لغوی، وزن‌ صرفی و وجه‌ اِعرابی کلمه‌ بکار رفته‌ است‌.[۳۷] ابوعبیده‌ در کتاب‌ خود، بیشتر به‌ معانی لغوی واژگان‌ قرآن‌ پرداخته‌ و به‌ اشعار عربی استناد فراوان‌ نموده‌ و غالباً نام‌ شاعران‌ را نیز آورده‌ است‌.[۳۸]

دیگر اثر ارزشمند سده سوم‌، تأویل‌ مشکل‌القرآن‌ از ابن‌قتیبه‌ است‌ که‌ مباحث‌ گوناگونی را مطرح‌ کرده‌ است‌، مانند مخارج‌ حروف‌، اِعراب‌، اشتقاق‌، وجوه‌ قرائت های مختلف‌، الفاظ‌ واحدی که‌ در معانی گوناگون‌ بکار رفته‌اند و حروف‌ معانی (حروفی که‌ دارای معنی هستند). استناد فراوان‌ به‌ اشعار عربی و کاربرد اصطلاحات‌ دو مکتب‌ نحوی بصره‌ و کوفه‌، از ویژگی های این‌ کتاب‌ است‌. وی گاهی به‌ مباحث‌ بلاغی آیات‌ نیز می پردازد.

تفاسیر نحوی قرآن

شروح‌ نحوی بر قرآن‌ کریم‌ نوع‌ دیگری از تفاسیر ادبی قرآن‌ به‌ حساب‌ می آیند. زرکشی (متوفی ۷۹۴) آگاهی سطحی از دانش‌ اِعراب‌ را برای مفسر کافی نمی داند بلکه‌ معتقد است‌ که‌ مفسر باید مسلط‌ بر اِعراب‌ باشد. از سده دوم‌، شرحهای نحوی بر قرآن‌ کریم‌ نگاشته‌ شد و دانشمندانی همچون‌ عیسی بن‌ عمر ثَقفی (متوفی ۱۴۹) و ابوعَمرو زَبّان‌ بن‌ علاء (متوفی ۱۵۴) از نخستین‌ کسانی بودند که‌ در این‌ موضوع‌، کتاب‌ تألیف‌ کردند ولی آثار آنان‌ به‌ دست‌ ما نرسیده‌ است‌. برخی نحویان‌ نیز هر چند به‌ عنوان‌ تفسیر، کتاب‌ مستقلی تألیف‌ نکردند ولی در آثار نحوی خود به‌ اِعراب‌ آیات‌ قرآن‌ توجه‌ بسیار نشان‌ دادند.[۳۹]

بخشی از کتابهای اَشباه‌ و نظایر هم‌ به‌ شرح‌ نحوی آیات‌ قرآن‌ اختصاص‌ دارد. برخی از نحویان‌ نیز مباحث‌ نحوی خود را کاملاً با استناد به‌ آیات‌ قرآن‌ مطرح‌ ساخته‌ و اساس‌ کتاب‌ نحو خود را بر نحو قرآن‌ بنیان‌ نهاده‌اند. گاهی نیز در تأیید مطالب‌ خود به‌ شعر جاهلی استشهاد کرده‌اند.[۴۰] بخش‌ مهمی از کتابهای علم‌ قرائت‌ نیز بر اساس‌ مباحث‌ نحوی تألیف‌ شده‌ و علت های صرفی و نحوی قرائت های گوناگون‌ آیات‌ با توجه‌ به‌ اشعار بررسی گردیده‌ است‌.[۴۱] و در ضمن‌ به‌ گویشهای مختلف‌ نیز اشاره‌ شده‌ است‌.[۴۲]

کتابهای اِعراب‌ القرآن‌ قسمت‌ اصلی تفاسیر نحوی قرآن‌ را شکل‌ می دهند و مؤلفان‌ آنها در تألیف‌ از شیوه‌های گوناگون‌ پیروی می کنند، مانند پرداختن‌ به‌ اِعراب‌ آیات‌ مشکل‌ قرآن‌، همچون‌ کار مکی بن‌ ابی طالب‌ حَموش‌ (متوفی ۴۳۷) در کتاب‌ مشکل‌ اعراب‌القرآن‌ ؛ پرداختن‌ به‌ اِعراب‌ غریب‌ قرآن‌، مانند کار ابن‌ انباری (متوفی ۵۷۷) در کتاب‌ البیان‌ فی اِعراب‌ غریب‌القرآن‌؛ پرداختن‌ به‌ اِعراب‌ تمام‌ آیات‌ قرآن‌، مانند کار عُکبَری (متوفی ۶۱۶) در کتاب‌ التّبیان‌ فی اِعراب‌القرآن‌ یا اِمْلاءُ ما مَنَّ به‌ الرّحمن‌؛ جمع‌ بین‌ قرائت‌ آیات‌ و اِعراب‌؛ بنا نهادن‌ بابی برای هر یک‌ از انواع‌ و اَشکالِ اِعراب‌، مانند کتاب‌ منسوب‌ به‌ زجّاج‌: اِعراب‌القرآن‌.[۴۳]

تفاسیر بلاغی قرآن‌

نوع‌ سوم‌ تفاسیر ادبی قرآن‌، تفاسیر بلاغی قرآن‌کریم‌اند. علوم‌ بلاغی بخشی از علوم‌ قرآنی معرفی شده‌ است‌ زیرا مسلمانان‌ برای اثبات‌ اعجاز قرآن‌ به‌ تدوین‌ علوم‌ بلاغی پرداختند و مباحث‌ مهم‌ بلاغی را در کتابهای اعجاز قرآن‌ مطرح‌ کردند. عبدالقاهر جرجانی مفسرانی را که‌ با علوم‌ بلاغی آشنا نیستند و معانی مجازی و تمثیلی را حقیقی می پندارند، نادان‌ و گمراه‌ می داند. زمخشری (متوفی ۵۳۸) شرط‌ دستیابی به‌ حقایق‌ قرآن‌ را تسلط‌ بر دو دانش‌ معانی و بیان‌ می داند که‌ مختص‌ قرآن‌اند. سکاکی (متوفی ۶۲۶) نیز مفسری را که‌ به‌ معانی و بیان‌ مسلط‌ نباشد سرزنش‌ می کند، زیرا پی بردن‌ به‌ لطایف‌ و اسرار قرآن‌ و مراد پروردگار برای کسی ممکن‌ خواهد بود که‌ در خدمت‌ معانی و بیان‌ باشد.

از نخستین‌ مؤلفان‌ در زمینه تفسیر ادبی جاحظ‌ (متوفی ۲۵۵) بوده‌ است‌ که کتابی راجع‌ به‌ آیات‌ قرآن‌ از حیث‌ ایجاز و حذف‌ و استعاره‌ فراهم‌ کرده‌ بود.[۴۴] ابن‌ندیم‌ از چندین‌ مؤلف‌ یاد کرده‌ است‌، از جمله‌ از ابن‌اِخْشید (متوفی ۳۲۶) و ابوعلی حسن‌ بن‌ علی بن‌ نصر که‌ کتابهایی با عنوان‌ نظم‌القرآن‌ داشته‌اند. برخی از دانشمندان‌ علوم‌ بلاغی نیز آثار خود را با استناد فراوان‌ به‌ آیات‌ قرآن‌ مطرح‌ ساختند، مانند ابن‌ ابی اِصْبَع‌ (متوفی ۶۵۴) در دو کتاب‌ تَحریرالتَّحْبیر و بدیع‌القرآن‌.[۴۵]

نخستین‌ تفسیر بلاغی قرآن‌ کریم‌ از شریف‌ رضی (متوفی ۴۰۶) با نام‌ تَلْخیص‌البَیان‌ فی مَجازات‌القرآن‌ است‌. شریف‌ رضی در این‌ کتاب‌، مجازها و استعاره‌ها و کنایه‌های قرآن‌ کریم‌ را به‌ ترتیب‌ سوره‌ها و آیات‌ و با استشهاد فراوان‌ به‌ اشعار عربی، تحت‌ عنوان‌ کلی «مجاز» آورده‌ است‌.[۴۶]

پانویس

  1. شیخ صدوق، خصال، ص ۲۵۸؛ شیخ طوسی، استبصار، ج۲، ص ۲۰.
  2. ابن‌ سعد، ج‌۲، قسم‌۲، ص‌۱۲۱.
  3. سزگین‌، ج‌۱، جزء۱، ص‌۵۹ـ۶۱، ۶۳ـ۶۴؛ کحّاله‌، ص‌۶۲.
  4. سیوطی، ۱۳۶۳ ش‌، ج‌۲، ص‌۶۷.
  5. رجوع کنید به مُبَرَّد، ۱۳۳۹، ج‌۳، ص‌۱۳.
  6. سیوطی، ۱۳۶۳ش‌، ج‌۲، ص‌۶۸ـ۱۰۵.
  7. گولد تسیهر، ص‌۹۰.
  8. سزگین‌، ج‌۱، جزء۱، ص‌۱۰۴ـ۱۰۵.
  9. قُرْطُبی، ج‌۱، جزء۱، ص‌۲۴.
  10. رجوع کنید به نظام‌الاعرج‌، ج‌۱، ص‌۶.
  11. سیوطی، ۱۳۶۳ش‌، ج‌۲، ص‌۶۷.
  12. مثلاً رجوع کنید به فراهیدی، ج‌۸، ص‌۲۰۸، ۳۹۷ـ۳۹۸؛ صاحب‌ بن‌ عَبّاد، ج‌۷، ص‌۸۹.
  13. برای آگاهی از آنها رجوع کنید به ابن‌ندیم‌، ص‌۳۸ـ۴۱؛آقا بزرگ‌ طهرانی، ج‌۱۸، ص‌۳۳۰ـ۳۳۱.
  14. همان‌، ج‌۱، جزء۱، ص‌۸۳.
  15. ابن‌ قُتَیبَه‌، ۱۳۷۸، مقدمه صقر.
  16. ابوحیان‌ غرناطی، ۱۳۹۷، ص‌۲۷ـ۲۸.
  17. سزگین‌، ج‌۱، جزء۱، ص‌۶۲؛ زرکلی، ج‌۱، ص‌۲۶ـ۲۷.
  18. رجوع کنید به ابن‌ قتیبه‌، ۱۳۷۸، مقدمه صقر.
  19. مانند: سجستانی، ص‌۱۵۳، ۱۸۴.
  20. مانند: ابوعبید هروی، ج‌۱، ص‌۲۲۳، ج‌۲، ص‌۱۴۶ـ۱۴۷.
  21. برای نمونه‌ رجوع کنید به ص‌۱۵۸، ۲۵۳.
  22. مانند ابوحیان‌ غرناطی، ۱۳۹۷، ص‌۴۶، ۱۰۷، ۲۴۱.
  23. ج‌۱، جزء۱، ص‌۶۱ـ۶۲.
  24. رجوع کنید به ابن‌ ندیم‌، ص‌۳۷.
  25. سیوطی، ۱۴۰۸، ص‌۹۱ـ۹۲.
  26. حاجی خلیفه‌، ج‌۲، ستون‌ ۱۲۰۳ـ۱۲۰۴، ۱۲۰۷ـ۱۲۰۸.
  27. آقا بزرگ‌ تهرانی، ج‌۱۶، ص‌۳۱ـ۳۲، ۴۶ـ۵۰.
  28. به‌ نقل‌ طاشکوپری زاده‌، ج‌۲، ص‌۲۷۳.
  29. داوودی، ج‌۲، ص‌۱۳۴.
  30. زرکلی، ج‌۶، ص‌۲۷۱.
  31. مثلاً رجوع کنید به فرّاء، ج‌۱، ص‌۱۱۴، ۱۲۳؛ زجّاج‌، ج‌۱، ص‌۱۰۷، ۲۷۸.
  32. رجوع کنید به فرّاء، ج‌۱، ص‌۳؛ زجّاج‌، ج‌۱، ص‌۲۵۲).
  33. رجوع کنید به زجّاج‌، ج‌۱، ص‌۲۵۳، ۳۱۳، ۳۸۴.
  34. ابن‌ندیم‌، ص‌۷۳؛ سیوطی، ۱۳۸۴، ج‌۲، ص‌۳۳۳.
  35. ابوعبیده‌، ج‌۱، مقدمه سزگین‌، ص‌۱۸.
  36. همان‌ مقدمه‌، ص‌۱۸ـ۱۹.
  37. رجوع کنید به صاوی جوینی، ص‌۷۶ـ۷۷.
  38. مثلاً رجوع کنید به ج‌۱، ص‌۲۳۲، ۲۵۸.
  39. برای نمونه‌ رجوع کنید به سیبویه‌، ج‌۵، بخش فهارس‌، ص‌۷ـ۲۸؛ مبرّد، ۱۳۸۲، ج‌۴، بخش‌ فهارس‌، ص‌۲۲۹ـ۲۴۵؛ ابن‌جنّی، ۱۳۷۲ـ۱۳۷۶، ج‌۳، ص‌۱۳۰، ۲۵۶، ۳۱۴؛ ابن‌هشام‌، ج‌۲، ص‌۵۳۱، ۶۳۵.
  40. مثلاً رجوع کنید به حدادی سمرقندی، ص‌ ۳۶۸ـ۳۷۰، ۴۳۴.
  41. مثلاً رجوع کنید به ابن‌ خالویه‌، ۱۴۱۳، ج‌۱، ص‌۱۹۷، ۲۲۵؛ ابوعلی فارسی، ج‌۱، ص‌۲۰، ۸۹؛ ابن‌جنّی، ۱۴۱۹، ج‌۱، ص‌۱۱۷.
  42. رجوع کنید به ابوعلی فارسی، ج‌۱، ص‌۸۶؛ ابن‌جنّی، ۱۴۱۹، ج‌۱، ص‌۱۳۷.
  43. عکبری، قسم‌۱، مقدمه بجاوی.
  44. رجوع کنید به جاحظ‌، ج‌۳، ص‌۸۶.
  45. برای نمونه‌ رجوع کنید به ج‌۲، ص‌۲۵۴ـ۲۹۹، ج‌۳، ص‌۴۱۴ـ۴۴۴.
  46. مثلاً رجوع کنید به ص‌ ۱۴۳، ۱۶۹، ۱۷۹ برای تفصیل‌ رجوع کنید به تلخیص‌البیان‌ فی مَجازات‌ القرآن‌.

منابع

  • روشهای تفسیر قرآن، سید رضا مودب، قم: انتشارات اشراق، ۱۳۸۰، ص۲۱۵.
  • "تفسیر ادبی"، باقر قربانی زرّین‌، دانشنامه جهان اسلام، تاریخ بازیابی: ۲۵ شهریور ۱۳۹۲.

مطالب مرتبط

***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: