فضیل بن عیاض
«فُضَیل بن عیاض» (۱۰۵-۱۸۷ ق)، صوفى، عارف و محدث نامدار مسلمان در قرن دوم هجری است. فضیل در جوانى راهزنى مىکرد؛ اما در پی حادثهای توبه کرد و به فراگیرى علم و حدیث پرداخت و یکى از پیشگامان تصوف گردید.
| نام کامل | فُضَیل بن عیاض |
| زادروز | ۱۰۵ قمری |
| زادگاه | سمرقند |
| وفات | ۱۸۷ قمری |
| مدفن | مکه، قبرستان معلاة |
| اساتید |
اعمش، ابن ابى لیلى، حمید طویل، یحیى بن سعید انصارى، سفیان ثوری،... |
| شاگردان |
ابن مبارک، یحیى بن سعید قطان، ابن عیینه، اصمعى، شافعى، بشر حافى،... |
| آثار |
حجاب الأقطار،... |
محتویات
زندگینامه
ابوعلی فُضیل بن عیاض تمیمی، در اصل از ولایت مرو خراسان بود. گفته شده که او در سال ۱۰۱ یا ۱۰۵ قمری در سمرقند یا ابیورد ولادت نمود و در منطقه دینور نشو و نما یافت.
فضیل در آغاز کار، راهزن خطرناکى بود که همه مردم از او وحشت داشتند. در سبب تحول او گفته شده: روزی از نزدیکى یک آبادى مى گذشت، دخترى را دید و نسبت به او علاقه مند شد، عشق سوزان دختر، «فضیل» را وادار کرد که شب هنگام از دیوار خانه او بالا رود و تصمیم داشت به هر قیمتى شده به وصال او نائل گردد. در این هنگام بود که صوت قرآن دلنشینی از خانه مجاور شنید. مردی این آیه شریفه را می خواند: «أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللّهِ...»؛[۱] آیا هنوز وقت آن نرسیده که دلهای مردم با ایمان با یاد خدا خاشع شود؟! شنیدن این آیه، چنان تحولی در درون فضیل به وجود آورد که بی اختیار گفت: «بَلى وَاللّهِ قَدْ آنَ...»؛ به خدا سوگند وقت آن رسیده است... . پس فوراً از دیوار پایین آمد و از گناهی که در نظر داشت چشم پوشید. همین تذکر سبب شد که فضیل از تمام آلودگی ها، خود را نجات دهد و دست از دزدی و گناه بشوید.[۲]
در همان شب که این دگرگونی در درون فضیل پدید آمده و او را سرگردان و منقلب ساخته بود، گذرش به کاروانسرایی افتاد که کاروانی در آن فرود آمده و بار انداخته بود. فضیل در گوشه ای خزید و سر به گریبان، بر گذشته پر گناه خود افسوس می خورد. در آن حال شنید که کاروانیان درباره ساعت حرکت سخن می گویند. یکی از کاروانیان می گفت: امشب حرکت نکنید و بگذارید هوا روشن شود، زیرا فضیل بر سر راه است و خطر او قافله را تهدید می کند. سخن اضطراب آمیز کاروانیان، آتشی در دل فضیل برافروخت و از اینکه جنایات او، این چنین مردم را مضطرب و پریشان ساخته به شدت متأثر شد و از جا برخاست و گفت: مردم بدانید من فضیل بن عیاضم و آسوده خاطر باشید که دیگر فضیل دزدی نمی کند و سر راه را بر کاروانیان نمی بندد. او به درگاه خدا بازگشته و از گناه خود توبه کرده است.
برخی نام فضیل را در ردیف راویان اهل سنت ثبت کردهاند،[۳] اما برخی دیگر برآناند که وی شیعه بوده و تقیه میکرده است.[۴]
گفته شده فضیل بنا بر توصیه امام صادق علیه السلام از سیاست دوری گزید و به انزوا رفت و تا آخر عمرش مجاور مکه شد.[۵] فضیل بن عیاض سرانجام، در مکه در ماه محرم سال ۱۸۷ قمری در سن ۸۲ سالگی درگذشت و در قبرستان معلاة (قبرستان ابوطالب) به خاک سپرده شد.
جایگاه علمی
برخی از استادان فضیل بن عیاض عبارتند از: اعمش، ابن ابى لیلى، حمید طویل، یحیى بن سعید انصارى. او مدتى در کوفه تحت تربیت سفیان ثوری نیز قرار گرفت. برخی علمای شیعه مانند شیخ طوسی، فضیل را از اصحاب و راویان موثق امام صادق علیه السلام برشمرده اند. فضیل دارای دست نوشتهای از امام صادق علیهالسلام بود که سلیمان بن داود آن را روایت کرده است.[۶]
همچنین ابن مبارک، یحیى بن سعید قطان، ابن مهدى، ابن عیینه، اصمعى، شافعى، بشر حافى، عبدالصمد ابن مردویه، عبدوه مروزى و حسین بن داوود بلخى از وى حدیث روایت کردهاند. بخارى، مسلم، ابو داوود، نسائى و ترمذى نیز در کتب خود به نقل حدیث از وى پرداختهاند.
عطار نیشابوری در «تذکرة الاولیاء» در وصف احوال او می گوید: «آن مقدم تائبان، آن معظم نایبان، آن آفتاب کرم و احسان، آن دریای ورع و عرفان، آن از کون کرده اعراض، پیر وقت فضل عیاض رحمة الله علیه، از کبار مشایخ بود و عیار طریقت بود، و ستوده اقران و مرجع قوم بود و در ریاضات و کرامات شأنی رفیع داشت و در ورع و معرفت بی همتا بود...». عطار سپس سخنانی از او نقل می کند: «... وگفت: به خدای اگر آخرت از سفالی بودی باقی و دنیا از زَر فانی، سزا بودی که رغبت خلق به سفال باقی بودی، فکیف که دنیا نیست الا سفال فانی، و آخرت زَر باقی... وگفت: حقیقت توکل آن است که به غیرالله امید ندارد و از غیر الله نترسد. وگفت: متوکل آن بود که واثق بود به خدای عزوجل که نه خدایرا در هرچه کند متهم دارد و نه شکایت کند. یعنی ظاهر و باطن یک رنگ بود در تسلیم».
همچنین از سخنان اوست: «به عزت پروردگار سوگند که اگر در آتشم کند امیدم به وى از دست نرود؛ بیم برتر از امید است، مادام که انسان از صحت و سلامت برخوردار است و چون به کام مرگ افتد امید برتر خواهد بود». یک بار در مکه به هارونالرشید، خلیفه عباسى اندرز داد و این کار باعث شد که در بغداد نزد صوفیه و زهاد محبوب شود و حتى مورد احترام احمد بن حنبل نیز قرار گرفت.
«حجاب الأقطار»، مناجاتی است از فضیل که برای رفع سوء قصد و چشم زخم میخواندند. فضیل در تألیف «حجاب الأقطار» به سنت امام صادق(ع) و سایر معصومین(ع) اقتدا کرده است.[۷]
پانویس
- ↑ سوره حدید، ۱۶.
- ↑ آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج۲۴، ص۱۵۱.
- ↑ احمد نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۱۰.
- ↑ عبدالله مامقانی، تنقیح المقال، ج۲، ص۱۴.
- ↑ فضیل عیاض از رهزنی تا رهروی، فریدالدین رادمهر، ص۳۴.
- ↑ علامه حلی، خلاصة الاقوال، ص۳۸۷؛ آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج۲۴، ص۱۵۱.
- ↑ فضیل عیاض از رهزنی تا رهروی، فریدالدین رادمهر، ص۱۲۳.
منابع
- اثرآفرینان، انجمن مفاخر فرهنگی، ج۴، ص۲۹۹.
- "داستان توبه فضیل عیاض"، سایت پرسمان.
- "ذکر فضیل عیاض"، تذکرة الاولیاء، عطار نیشابوری.
- "فضیل بصری"، دائرةالمعارف مؤلفان اسلامی، پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، ج۱، ص۶۱۶.
- فضیل عیاض از رهزنی تا رهروی، فریدالدین رادمهر.




