مبین (اسم الله): تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | لفظ '''«مُبين»''' در [[قرآن کریم]] 106 بار وارد شده و فقط در يک مورد به عنوان وصف [[خدا]] آمده است؛ چنانكه مىفرمايد: | |
+ | {{متن قرآن|«يَومَئِذ يُوَفِّيهِمُ اللّهُ دِينَهُمُ الحَقّ وَيَعْلَمُونَ أَنَّ اللّهَ هُوَ الحَقُّ المُبين»}}. ([[سوره نور]]/25) «چنين روزى خدا جزايشان را به ايشان مى دهد و مى دانند كه خدا حق آشكار است». | ||
− | + | لفظ «مُبين» اسم فاعل از «ابانَ» به معنى آشكار كرد مى باشد، و در قرآن موضوعات فراوانى با اين لفظ توصيف و تبيين شده است كه تنها به ذكر موضوعات آن مى پردازيم مانند: عدوّ، كتاب، ضلال، بلاغ، سحر، فوز، ثُعبان، ساحر، سلطان، قرآن، شهاب، امام، خصيم، لسان، خسران، إفك، شىء، نذير، ظالم، رسول، دخان، افق، اِثم و فتح. | |
+ | |||
+ | در [[تفسير]] آيه ياد شده مى گوييم مقصود از لفظ «دين» در [[آيه]]، مانند آيه {{متن قرآن|«مالك يومِ الدين»}} ([[سوره حمد]]/4) جزاء است و مقصود از جمله (يُوفِّيهِم) اين است كه خدا آنان را به جزاء (كيفر) كاملشان مى رساند و چيزى از آن نمى كاهد و امّا جمله: {{متن قرآن|«وَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللّهَ هُوَ الحَقُّ المُبين»}}، يادآور اين است كه وجود خدا آن چنان آشكار است كه در راه رسيدن به آن مانع و حايلى نيست، ولى بديهى و آشكار بودن وجود او مانع از آن نيست كه گاهى [[غفلت]] ميان انسان و معلوم فاصله شود، و در حقيقت علم ما به خدا بازگشت به رفع غفلت مى كند، در كلمات [[امام علی|امير مؤمنان]] (عليه السلام) وارد شده است: «يا مَنْ دلَّ عَلى ذاتِهِ بِذاتِهِ وَتَنَزَّهَ عَنْ مُجانَسَةِ مُخْلوقاتِهِ»<ref>دعاى صباح، منقول از امام على (عليه السلام).</ref>: اى كسى كه وجودش راهنماى خودش است، و از تشابه به مخلوقات پيراسته است. | ||
+ | |||
+ | [[امام حسين]] (عليه السلام) نیز در دعاى روز [[عرفه]] با خدا چنين راز و نياز مى كند: «كَيْفَ يَستَدِلُّ عليكَ بِما هُوَ فِى وُجودِه مُفتقر إليكَ، أيَكونُ لغيرك من الظُهور ما ليسَ لَك حتّى يَكونَ هُو المظهر لك، متى غبتَ حتّى تحْتاج إلى دليل يدلُّ عليك و متى بعدتْ حتّى تكونَ الآثارُ هى الّتى تُوصِل إليك، عميتْ عِيْن لا تراك عليها رقيباً»<ref>دعاى امام حسين (عليه السلام) در روز عرفه.</ref>: چگونه مى توان با چيزى كه در هستى نيازمند تو است بر وجود تو استدلال كرد، آيا ممكن است براى غير تو ظهور و وضوحى باشد كه براى وجود تو نيست تا اين كه وجود او نشانه وجود تو باشد. اساساً كى پنهان شدى تا نيازمند راهنمايى باشى كه برتو دلالت كند، كى از ما دور شدى تا آثار و آيات تو، ما را به تو برساند، كور است چشمى كه تو را رقيب و نگهبان خود نبيند. | ||
+ | |||
+ | بنابراين كلمات و بيانات، مقصود از توصيف خدا به اسم «مبين» اين است كه او در نهايت ظهور و آشكارى است، و نيازى به [[برهان]] و استدلال ندارد، و اگر گروهى درباره او اظهار شك و ترديد مى كنند، پرده غفلتى در برابر ديدگان آنان آويخته شده و مانع از مشاهده آن سوى پرده مى باشد. | ||
+ | |||
+ | گاهى گفته مى شود لفظ «مبين» گرفته از «ابانه» به معنى جدا ساختن است، و مبين اسم [[الله|خداى تعالى]] مىباشد، به دليل جدا كردن هر يك از مخلوقاتش از خلق ديگر، در حقيقت خدا آنها را از هم جدا ساخته است؛ پس مخلوقات، انواع و اصناف و اشخاص گوناگون دارند، به طورى كه دو فرد از هر صنف يكى نيستند و نخواهند بود، با اين كه از جميع صفات متحدند و يكى به ديگرى شبيه مىباشد.<ref>سيد حسين همدانى، شرح اسماء حسنى.</ref> | ||
+ | |||
+ | «مبين» بنابر تفسير اوّل، صفت ذات، و بنابر تفسير دوم، صفت فعل است كه از بينونت گرفته شده است، و معنى اوّل با مفاد آيه مناسبت بيشترى دارد. | ||
+ | ==پانویس== | ||
+ | {{پانویس}} | ||
+ | ==منابع== | ||
+ | *[https://tohid.ir/fa/index/book?bookID=167&page=14#id350_p350 منشور جاوید، جعفر سبحانی، ص 351-352، پایگاه اطلاعرسانی آیتالله سبحانی]. | ||
+ | *ترجمه شرح الاسماء الحسنى از علّامه سيدحسين همدانى دورودآبادى. | ||
{{الگو:اسماء الله}} | {{الگو:اسماء الله}} | ||
− | + | [[رده:واژگان قرآنی]][[رده:اسماء و صفات الهی]] | |
− | |||
− | [[رده:اسماء و صفات الهی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۴۲
لفظ «مُبين» در قرآن کریم 106 بار وارد شده و فقط در يک مورد به عنوان وصف خدا آمده است؛ چنانكه مىفرمايد:
«يَومَئِذ يُوَفِّيهِمُ اللّهُ دِينَهُمُ الحَقّ وَيَعْلَمُونَ أَنَّ اللّهَ هُوَ الحَقُّ المُبين». (سوره نور/25) «چنين روزى خدا جزايشان را به ايشان مى دهد و مى دانند كه خدا حق آشكار است».
لفظ «مُبين» اسم فاعل از «ابانَ» به معنى آشكار كرد مى باشد، و در قرآن موضوعات فراوانى با اين لفظ توصيف و تبيين شده است كه تنها به ذكر موضوعات آن مى پردازيم مانند: عدوّ، كتاب، ضلال، بلاغ، سحر، فوز، ثُعبان، ساحر، سلطان، قرآن، شهاب، امام، خصيم، لسان، خسران، إفك، شىء، نذير، ظالم، رسول، دخان، افق، اِثم و فتح.
در تفسير آيه ياد شده مى گوييم مقصود از لفظ «دين» در آيه، مانند آيه «مالك يومِ الدين» (سوره حمد/4) جزاء است و مقصود از جمله (يُوفِّيهِم) اين است كه خدا آنان را به جزاء (كيفر) كاملشان مى رساند و چيزى از آن نمى كاهد و امّا جمله: «وَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللّهَ هُوَ الحَقُّ المُبين»، يادآور اين است كه وجود خدا آن چنان آشكار است كه در راه رسيدن به آن مانع و حايلى نيست، ولى بديهى و آشكار بودن وجود او مانع از آن نيست كه گاهى غفلت ميان انسان و معلوم فاصله شود، و در حقيقت علم ما به خدا بازگشت به رفع غفلت مى كند، در كلمات امير مؤمنان (عليه السلام) وارد شده است: «يا مَنْ دلَّ عَلى ذاتِهِ بِذاتِهِ وَتَنَزَّهَ عَنْ مُجانَسَةِ مُخْلوقاتِهِ»[۱]: اى كسى كه وجودش راهنماى خودش است، و از تشابه به مخلوقات پيراسته است.
امام حسين (عليه السلام) نیز در دعاى روز عرفه با خدا چنين راز و نياز مى كند: «كَيْفَ يَستَدِلُّ عليكَ بِما هُوَ فِى وُجودِه مُفتقر إليكَ، أيَكونُ لغيرك من الظُهور ما ليسَ لَك حتّى يَكونَ هُو المظهر لك، متى غبتَ حتّى تحْتاج إلى دليل يدلُّ عليك و متى بعدتْ حتّى تكونَ الآثارُ هى الّتى تُوصِل إليك، عميتْ عِيْن لا تراك عليها رقيباً»[۲]: چگونه مى توان با چيزى كه در هستى نيازمند تو است بر وجود تو استدلال كرد، آيا ممكن است براى غير تو ظهور و وضوحى باشد كه براى وجود تو نيست تا اين كه وجود او نشانه وجود تو باشد. اساساً كى پنهان شدى تا نيازمند راهنمايى باشى كه برتو دلالت كند، كى از ما دور شدى تا آثار و آيات تو، ما را به تو برساند، كور است چشمى كه تو را رقيب و نگهبان خود نبيند.
بنابراين كلمات و بيانات، مقصود از توصيف خدا به اسم «مبين» اين است كه او در نهايت ظهور و آشكارى است، و نيازى به برهان و استدلال ندارد، و اگر گروهى درباره او اظهار شك و ترديد مى كنند، پرده غفلتى در برابر ديدگان آنان آويخته شده و مانع از مشاهده آن سوى پرده مى باشد.
گاهى گفته مى شود لفظ «مبين» گرفته از «ابانه» به معنى جدا ساختن است، و مبين اسم خداى تعالى مىباشد، به دليل جدا كردن هر يك از مخلوقاتش از خلق ديگر، در حقيقت خدا آنها را از هم جدا ساخته است؛ پس مخلوقات، انواع و اصناف و اشخاص گوناگون دارند، به طورى كه دو فرد از هر صنف يكى نيستند و نخواهند بود، با اين كه از جميع صفات متحدند و يكى به ديگرى شبيه مىباشد.[۳]
«مبين» بنابر تفسير اوّل، صفت ذات، و بنابر تفسير دوم، صفت فعل است كه از بينونت گرفته شده است، و معنى اوّل با مفاد آيه مناسبت بيشترى دارد.
پانویس
منابع
- منشور جاوید، جعفر سبحانی، ص 351-352، پایگاه اطلاعرسانی آیتالله سبحانی.
- ترجمه شرح الاسماء الحسنى از علّامه سيدحسين همدانى دورودآبادى.