معالم التنزيل فى تفسير القرآن (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
تفسير البغوي.jpg
نویسنده حسین بن مسعود بغوی
موضوع تفسیر اهل سنت
زبان عربی
تعداد جلد ۵
تحقيق عبدالرزاق المهدی

«معالم التنزيل فى تفسير القرآن» معروف به «تفسیر بَغَوى» تألیف حسین بن مسعود فرّاء بغوی، از مشهورترین تفاسیر اجتهادی در اهل سنت محسوب مى‌گردد. مفسر در این تفسیر به مباحث گوناگون حدیثی، فقهی، کلامی، ادبی، تاریخی و قرائت به تناسب آیات پرداخته است.

معرفی تفسیر

پیراسته بودن از احادیث موضوع و اسرائیلیات غریب و آراى بدعت آمیز (نسبت به برخى تفاسیر پیش از خود) را از ویژگیهاى مهم «تفسیر بغوى» بر شمرده‌اند.

«تفسیر بغوى» از تفسیر «الکشف و البیان» ثعلبى بسیار متأثر بوده (بلکه اصل این تفسیر و محور آن بوده است) و به نقل مأثورات کفایت نکرده، بلکه وجوه معانى، قراءات، لغات، اعراب، تفسیر، تأویل، احکام و فقه، حِکم و اشارات و نقدهایى بر آراى بدعت آمیز و احادیث جعلى تفسیر ثعلبى، در آن یافت مى‌شود.

از ابن تیمیه پرسیدند: از تفاسیر زمخشرى و قرطبى و بغوى، کدامیک به کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) نزدیک‌تر است؟ پاسخ داد: سالمترین آنها از جهت بدعت و احادیث ضعیف، تفسیر بغوى است که گرچه خلاصه تفسیر ثعلبى است، اما بغوى احادیث جعلى و بدعت آمیز آن را حذف کرده است.

علاءالدین على بن محمد بغدادى معروف به خازن (متوفاى ۷۲۵ ق) که تفسیر بغوى را تلخیص کرده است، علت انتخاب خود را چنین بیان مى‌کند: «کتاب "معالم التنزیل" نوشته علامه جلیل، عالم کامل، احیا کننده سنت، قدوه و پیشواى امت، ابومحمد حسین بن مسعود بغوى، جزو بهترین و ارزشمندترین تألیفات در تفسیر بود. (این کتاب) جامع آراء صحیحه، عارى از شبهه و تحریف و آراسته به زیور احادیث نبویه و احکام شرعیه بود و در شیواترین عبارات و زیباترین اسلوب شکل گرفته بود... از این رو خواستم تا از گوهرهاى تابناک آن بهره فراوان ببرم...».

استاد عبدالرزاق مهدى، محقق دار احیاء التراث العربى بیروت در مقدمه تفسیر بغوى مى‌نویسد: «این تفسیر از شیواترین کتب تفسیرى به شمار مى‌رود، نثر آن روان و منسجم است و متضمن احادیثى است که سند همه آنها صحیح یا حسن است.»

البته باید متذکر شد که احادیث جعلى و ضعیف نیز در این تفسیر به ندرت یافت مى‌شود، بدین جهت این تهذیب و تعریفها را باید به حالت غالبى در نظر گرفت. از این رو دکتر محمدحسین ذهبى در «التفسیر و المفسرون» مى‌نویسد: «روى هم رفته، این تفسیر، بهترین و سالمترین تفسیر نقلى است که در دسترس اهل علم قرار دارد.» باید اضافه نمود که این مقایسه‌ها در رابطه با تفاسیر نقلى اهل سنت صورت گرفته است.

بغوى مقدمه‌اى بر تفسیر خود نگاشته است که ضمن بیان روش و انگیزه تألیف، اسانیدى را که در نقل روایات، اقوال صحابه (غالبا ابن عباس) و تابعین، قرائتها، شأن نزول و مسائل تاریخى، داشته است بیان مى‌دارد، بهمین جهت در متن تفسیر مطالب فوق را بدون ذکر سند، مى‌آورد. و نیز بحثى در فضائل قرآن و تلاوت آن و وعید بر تفسیر به رأی، بیان داشته است.

تفسیر «معالم التنزیل» توسط شیخ تاج‌الدین ابونصر عبدالوهاب بن محمد حسینى از علماى قرن نهم هجری تلخیص شده است.

انگیزه تألیف

بغوى در مقدمه خود درباره انگیزه تألیف تفسیر مى‌نویسد: «عده‌اى از یاران و دوستان از من درخواست نوشتن تفسیرى بر قرآن نمودند، من به دو جهت پذیرفتم، ابتدا براى اینکه مشمول حدیث پیامبر (ص) گردم که ابوسعید خدرى از ایشان نقل مى‌کند: «انّ رجالا یأتونکم من اقطار الارض یتفقّهون فى الدین فاذا أتوکم فاستوصوا بهم خیرا». دوم اینکه به علماى گذشته در تدوین علم و ابقاء آن براى آیندگان تأسى کرده باشم، چیزى بر علوم آنها نیفزودم، امّا معارف آنها را با بیانى جدید براى نسلى جدید بازگو کرده، تا آن علوم باقى بماند. بدین جهت تفسیرى که تطویل مُملّ و خسته کننده و اختصار مُخلّ به معنا در آن نباشد، عرضه کردم.»

روش تفسیر

روش کلى بغوى در بیان و شرح آیات چنین است که در ابتداى هر سوره، اطلاعات کلى از قبیل نام و وجه آن، محل نزول (مکى و مدنى بودن آن) و تعداد آیات آن، ارائه مى‌دهد. سپس وارد بخش تفسیر آیات مى‌گردد.

وى در تفسیر هر آیه، نخست به سراغ قرآن رفته است تا آیات مشابه و مفسر آن را بیابد، که این روش، اصیل‌ترین روش در فهم معانى قرآن است. سپس از احادیث نبوى و آنگاه از اقوال صحابه و تابعان استفاده کرده است. گاه سبب نزول آن را نیز بیان کرده و در صورت لزوم به ریشه‌یابى واژگان و اعراب و نکات بلاغى و ادبى مربوط به آیه پرداخته است، ولى با کمال اختصار و در عین حال با دقت و ظرافت لازم، از دفع شبهات وارده بر نظم قرآن و غیره نیز غفلت نورزیده است. مباحث نحوى و ادبى تفسیر، مختصرى از تفسیر ثعلبى و واحدى است.

بغوى را امام فقیه نیز لقب داده‌اند، از این جهت مباحث فقهى ذیل آیات احکام بر مسلک شافعى را خوب بیان مى‌دارد. در برخى موارد اختصار را رعایت نموده است مانند بحث در سعی بین صفا و مروه آیه ۱۵۸ سوره بقره که ضمن ذکر مختصر اقوال به ادله آنها نیز مى‌پردازد. گاهى در مباحث فقهى مقدارى بسط مى‌دهد، مانند بحث قصاص ذیل آیه ۱۷۸ سوره بقره، بحث صوم ذیل آیه ۱۸۳ بقره، بحث خمر ذیل آیه ۲۱۹ بقره، بحث حیض آیه ۲۲۲ بقره، بحث ایلاء آیه ۲۲۶ بقره و... و گاهى بحث طولانى مطرح مى‌کند مانند بحث حج آیات ۱۹۳ تا ۲۰۳ بقره، بحث طلاق آیه ۲۲۸ تا ۲۳۷ بقره.

بغوى را مُقرئ نیز لقب داده‌اند، بدین جهت در تفسیر خود به ذکر قراءات مى‌پردازد و مشهور از آنها را مطرح کرده به وجوه آن مى‌پردازد. او خود در مقدمه مى‌نویسد: «در تفسیر، قرائات مشهور را انتخاب و ذکر کرده‌ام، زیرا اتفاق بر جواز قرائت آنها وجود دارد.» وی سعى دارد بحث قرائت را به اختصار مطرح نماید، امّا گاهى طولانى مى‌شود مانند قرائت قرائت «سفهاء» در آیه ۱۳ بقره که نظر قراء اهل کوفه و شام را بررسى مى‌کند.

بغوى در بحثهاى عقیدتى و کلامى به مثابه یکى از علماى اهل سنت عمل مى‌کند، اضطراب در کلمات وى بچشم مى‌خورد، در صفات خداوند گاهى مسلک سلف، عدم تأویل را برمى‌گزیند و گاهى مسلک متأخرین تأویل را انتخاب مى‌کند. ذیل آیه ۵۴ سوره اعراف «ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ» در مقابل معتزله قرار مى‌گیرد و بیان «الاستواء غیر مجهول و الکیف غیر معقول و الایمان به واجب» را نقل مى‌کند و راه عدم تأویل و الکیف مجهول را پیش مى‌گیرد. و در آیه ۴۲ سوره قلم «يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ سَاقٍ» تأویل را انتخاب کرده مى‌گوید: «عن امر فظیع شدید». و در آیه ۲۲ سوره الفجر «وَجَاءَ رَبُّكَ» مى‌نویسد: «جاء امره و قضاؤه و قال الکلبى ینزل حکمه».

بغوى گاهى مبادرت به ذکر اقوال متعدد در تفسیر آیه یا بیان معناى آن مى‌نماید، بدون اینکه بین آنها ترجیحى قائل شود و یا اختلاف و اضطراب آن اقوال را بازگو کند. اما گاهى نیز به ترجیح یکى از اقوال مى‌پردازد که این کمتر اتفاق مى‌افتد. مانند آیه ۳۴ سوره بقره «وَإِذْ قُلْنَا...» مى‌نویسد: «فیه قولان: الاصح...» و یا آیه ۷ سوره آل عمران «وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ...» مى‌نویسد: «و اختلف العلماء فى نظم هذه الآیة...».

بغوى سعى دارد که اسرائیلیات تفسیر ثعلبى و شاگردش واحدى را نقل ننماید، امّا با این حال، تعدادى از اینگونه روایات و قصه‌هاى تاریخى در تفسیر او یافت شده است و کمتر به ضعف و جعلى بودن آنها مى‌پردازد. قصه‌هایى از قبیل شأن آدم و حوا و هبوط آنها از بهشت ذیل آیه ۳۶ سوره بقره « وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ...» و قصه غرق آل فرعون ذیل آیه ۵۰ سوره بقره «وَإِذْ فَرَقْنَا بِكُمُ الْبَحْرَ...» که مبالغه و مطالب موهن زیادى دارد. و نیز قصه هاروت و ماروت ذیل آیه ۱۰۲ بقره و داستان طولانى قتل جالوت توسط حضرت داود، ذیل آیه ۲۵۹ سوره بقره.

بغوى را امام محدث نیز گفته‌اند، یعنى عالم به روایت و درایت آن است، اکثر احادیث مرفوعه را در تفسیر خود مسند کرده است، و سعى دارد روایات ضعیف و جعلی و باطل را که پیش از او ثعلبى آورده است، نقل ننماید. با این حال، روایات ضعیف هم نقل کرده است که گاهى به ضعفش اشاره دارد، و گاهى به ضعف حدیث اشاره نمى‌کند. روایت موضوع و باطل هم در تفسیر وى راه پیدا کرده است، مانند حدیث شماره ۵۸۰ و... که اکثر در اسباب نزول است.

بغوى به شیوه ثعلبى از آوردن روایات ائمه اطهار علیهم السلام نیز دریغ نکرده است و هر جا روایتى، با شأن رفیع اهل بیت(ع) مناسبت داشته یا دلیل بر منقبت و فضیلتى براى آنان بوده، بى پروا آن را بیان کرده است. مانند آیه ۶۱ سوره آل عمران (آیه مباهله) که نام حضرت على علیه السلام، فاطمة الزهرا علیهاالسلام و حسنین علیهما السلام را ضمن بیان داستان مباهله، ذکر مى‌کند.

عده‌اى در این موضوع در برخى چاپها، خواسته‌اند که برخى عبارتها را حذف نمایند، ولى غافل از اینکه حذف آن آشکار خواهد شد. به عنوان نمونه، بغوى (به تبع ثعلبى) ذیل آیه ۲۱۴ سوره شعراء «وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ» روایت معروف و مفصلى را که مورخان و مفسران به طور متواتر و با سندهاى صحیح از طریق محمد بن اسحاق، سیره نویس معروف و پدر تاریخ اسلامى، روایت کرده‌اند، آورده است، بدین مضمون: «پیامبر (ص) به على(ع) دستور داد تا فامیل و بستگان را دعوت کند و به آنان فرمود: هر که از شما مرا یارى کند، برادر، وصىّ و جانشین من خواهد بود. تنها على (ع) برخاست و گفت: یا رسول الله (ص) من همواره یاور تو هستم. آنگاه پیامبر(ص) رو به آنان کرد و فرمود: إنّ هذا أخی و وصیی و خلیفتی فیکم فاسمعوا له و اطیعوا» (تفسیر بغوى، ج ۳ ص ۴۸۱). این ذیل در چاپهاى مکرر حذف شده است، جز در چاپ دار احیاء التراث عربى- بیروت (۱۴۲۰ ه/۲۰۰۰ م) چاپ حاضر، ولى تحریف کنندگان غافل مانده و ندانسته‌اند که تفسیر خازن که برگرفته از تفسیر بغوى است، حدیث یاد شده را به طور کامل نقل کرده است (تفسیر خازن، ج ۳ ص ۳۳۳).

منابع تفسیر

فراء بغوى در تفسیر خود از منابع متعددى بهره برده است. در بخش روایى از «الکشف و البیان» ثعلبى و کتب ائمه حدیث و صحابه و تابعین بهره برده.

در جانب معناى آیه و تحلیل لغوى الفاظ از لغویانى مانند خلیل بن احمد، سیبویه، اخفش و مبرد، و از شیعه مانند محمد بن حنفیه، امام سجاد علیه السلام، امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام را مد نظر داشته، روایاتى از ایشان نقل مى‌نماید.

از میان صوفیه که آنها را به «ارباب اللسان» و «اهل الاشاره» نام مى‌برد، مطالبى از شهر بن حوشب، ابراهیم ادهم، فضیل بن عیاض، سهل تسترى، جنید و امثال آنها را متذکر مى‌گردد.

بغوى از تفاسیر پیش از خود نیز از تفسیر ابن نقاش معتزلى و از ابوالحسن واحدى (صاحب تفسیر الوجیز و الوسیط و اسباب النزول)، یادى نموموده و از تفسیر القرآن العظیم ابن ابى‌حاتم رازى نیز استفاده فراوانى نموده است.

تحقیق کتاب

تحقیق «تفسیر بغوى» توسط عبدالرزاق المهدى انجام گرفته است. عمده فعالیتهاى محقق در این تفسیر عبارتند از:

۱- مطابقت دو نسخه خطی با هم و مقایسه آنها با دو نسخه چاپى و اشاره به موارد اختلاف نسخه‌ها.

۲- تخریج احادیث

۳- بررسى اسانید روایات و صحت و ضعف آنها

۴- اشاره به شرح حال برخى راویان

۵- ذکر طرق دیگر حدیث که مفسر آن را بیان نداشته است.

۶- شماره گذارى احادیث از ابتدا تا انتهاى تفسیر که به رقم ۲۴۴۰ حدیث رسیده است.

۷- اشاره به اسرائیلیات

۸- تخریج آیات شاهد

۹- تخریج شواهد شعرى

۱۰- شرح برخى‌ مفردات غریب در شعر و نثر

۱۱- تهیه فهرست مصادر و مراجع

۱۲- مقدمه‌اى در موضوعات ذکر شده در ابتداى عنوان.

نقدى بر محقق:

محقق در بحث احادیث جعلى اشاره به برخى مصادیق مى‌نماید که از جمله آنها، اخبار منقول ذیل آیه ۵۵ سوره مائده است. وی ماجرای صدقه دادن انگشتر توسط حضرت على( ع) را که صحابه، تابعین و مفسرین مختلف شیعه و سنی آن را نقل نموده‌اند، از موارد مجعول دانسته و براى اثبات سخن خود به نقل قولى از ابن تیمیه که «انه من وضع الرافضة» و بیانى از دیگران اکتفا مى‌کند! همچنین هر گونه بیان مصداق را از جمله در آیه ۷ سوره رعد «وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ» و آیه ۱۲ سوره حاقه «وَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ» که حضرت على( ع) را به عنوان مصداق اعلاى آیه بیان مى‌دارد، جعلى خوانده است. گویا وی فراموش نموده‌ که یکى از راههاى تبیین و تفسیر آیات قرآن که از تفسیر لفظى فراتر است (و در مدار آن محسوب نمى‌گردد) بیان مصداق‌هاى آیات است که توسط پیامبر( ص)، صحابه، تابعین و مفسران پیشین انجام گرفته است و نیز برخى از این احادیث و منقولات، شأن و سبب نزول آیات بوده است. که ارزیابى آنها باید به دور از تعصبات مذهبى قرار گیرد.

این بخش از سخنان عبدالرزاق مهدى بایسته نقدى متکى بر تحقیق در روایاتى است که در صدد بیان مصادیق آیات هستند و نیز مأثوراتى که اسباب نزول آیات را بیان داشته است. فقط به ذکر این نکته بسنده مى‌شود، که ۲۴ حدیث از اهل سنت نقل شده که آیه ۵۵ سوره مائده درباره حضرت على( ع) نازل شده است. روایات مربوطه را از صحابه افرادى مانند، ابوذر، ابن عباس، انس بن مالک، عمار، جابر، سلمة بن کهیل، ابو رافع، عمرو بن عاص و حضرت على علیه السلام که اعلم، اتقى و اعدل صحابه بوده نقل نموده‌اند، در بین ائمه اطهار(ع)، امام حسین( ع)، امام سجاد( ع)، امام باقر( ع)، امام صادق( ع) و امام هادى( ع) نیز این روایات را داشته‌اند. علماى اهل سنت نیز بر نقل آن بدون رد و انکار اتفاق نموده‌اند، مانند احمد بن حنبل، احمد بن شعیب نسائی، محمد بن جریر طبری، طبرانى و عبد بن حمید، که اینها خود از ائمه تفسیر مأثور و از حفاظ و ائمه حدیث اهل سنت محسوب مى‌گردند. متکلمین نیز اینگونه روایت‌ها را تلقى به قبول نموده‌اند. و فقها در مسئله «فعل کثیر در نماز» و بحث «آیا صدقه مستحبى، زکاة نامیده مى‌شود یا خیر؟» آنها را مطرح کرده‌اند. در صحت انطباق آیه بر روایات، بزرگان تفسیر و ادب مانند زمخشرى، طبرى و ابوحیان در تفسیر خود و راویان احادیث که خود از اهل لسان عرب مى‌باشند، مناقشه‌اى ننموده‌اند. بنابراین نمى‌توان ادعاى ضعف سند و جعلى بودن را پذیرفت و از اینگونه روایات چشم پوشى نمود.

منابع

  • دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهى، به کوشش بهاءالدین خرمشاهى، ج ۱ ص ۳۷۸.
  • المفسرون حیاتهم و منهجهم، سید محمدعلى ایازى، ص ۶۴۴.
  • تفسیر و مفسران، محمدهادی معرفت، ج ۲ ص ۱۹۳.
  • التفسیر و المفسرون، محمدحسین ذهبى، ج ۱ ص ۲۳۴.
  • مناهج المفسرین، منیع عبدالحلیم محمود، ص۱۳۱.
  • فصلنامه بینات، سال دوم، شماره ۷، پاییز ۱۳۷۴، فصلنامه مؤسسه معارف اسلامى امام رضا علیه‌السلام.
  • نرم افزار جامع تفاسیر نور، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، بخش کتابشناسی.
***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: