منابع و پی نوشتهای متوسط
جامعیت مقاله متوسط
کیفیت پژوهش متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ارحم الراحمین (اسم الله)

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۰۶ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«أرحَم الراحِمین» از صفات خدای تعالی است. تعبیر «أرحم الراحمین» در قرآن کریم چهار بار آمده و در همگى به عنوان وصف خدا وارد شده است:

  • «...وَ أَدْخِلْنا فى رَحْمَتِک وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرّاحِمین». (اعراف/۱۵۱) «ما را در رحمت خود وارد کن، تو رحیم ترین رحم کنندگان هستى».
  • «...فَاللّهُ خَیرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرّاحِمینَ». (یوسف/۶۴) «خدا بهترین حافظ و رحیم ترین رحم کنندگان است».
  • «قالَ لا تَثْرِیبَ عَلَیکمُ الیومَ یغْفر اللّه لَکمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرّاحِمینَ». (یوسف/۹۲) «یوسف گفت امروز بر شما نگرانى نیست، خدا شماها را مى بخشد و او رحیم ترین رحم کنندگان است».
  • «وَ أَیوبَ إِذْ نادى رَبّه أَنّى مَسَّنِى الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرّاحِمینَ». (انبیاء/۸۳) «به یاد آر ایوب را آن گاه که خداى خود را ندا کرد و گفت: پروردگارا رنج و آزار بر من روى آورده، و تو رحیم ترین رحم کنندگانى».

ابن فارس مى گوید: «رحم» یک معنا بیش ندارد و آن حاکى از رقّت و عطوفت است و رَحْم و مرحمتْ و رحْمَت به یک معنا است، و به رابطه خویشاوندى «رحم» مى گویند که مایه هاى عطوفت در آن هست و نیز به رَحِم زن از آن جهت «رَحِم» مى گویند که مبدأ فرزند است که خود سبب عطوفت و رقت مى باشد.

راغب اصفهانی می گوید: رحمت عطوفتى است که احسان و نیکى را به دنبال دارد، ولى گاهى فقط در خود رقّت و مهربانى به کار مى رود و گاهى در احسان و نیکى، از این جهت هرگاه خدا با آن توصیف شود مقصود نیکى مجرد از رقّت قلب و عطوفت روحى است، و اگر در مورد بشر به کار رود، مقصود عطوفت و رقت قلب است، از این روى مى گویند، رحمت در مورد خدا به معنى تفضل و بخشش و در مورد انسان رقت قلب و عطوفت است. چنان که روایت شده: رحمت از جانب خدا انعام و تفضّل و از جانب آدمیان رقّت قلب و عاطفه است.[۱]

ظاهر گفتار این دو لغت شناس این است که رقّت جزء معنى ماده «رحم» است، ولى برهان عقلى سبب مى شود که به هنگام توصیف خدا با آن، از آن معنا تجرید شود.

مؤلف المیزان در تفسیر آیه "بسم الله الرحمن الرحیم" می گوید: رحمت در خدا به معنى عطا و احسان است.

طبرسى در موارد بسیارى از جمله در ذیل آیه ۱۵۷ سوره بقره، رحمت را نعمت معنى کرده است و در تفسیر سوره حمد پس از ذکر قول ابن عباس می‌گوید: خدا با رقّت و انفعال توصیف نمی‌شود، پس مراد از رحمت، نعمت و افضال است.

کوتاه سخن آنکه رحمت در خدا به معناى احسان و نعمت است و «ارحم الراحمین» به معناى بالاترین درجه احسان بخشایشگری است.

پانویس

  1. المفردات فی غریب القرآن، ص۳۴۷

منابع



اسماء الله در قرآن
تعداد:۱۳۵
الف اله، اَحَد، اوّل، آخِر، اعلى، اکرم، اعلم، ارحم الراحمین، احکم الحاکمین، احسن الخالقین، اهل التقوی، اهل‌ المغفرة، اقرب، ابقى، اسرع الحاسبین.
ب بارى، باطن، بدیع، بَرّ، بصیر.
ت توّاب.
ج جبّار، جامع.
ح حکیم، حلیم، حیّ، حق، حمید، حسیب، حفیظ، حفى.
خ خبیر، خالق، خلاق، خیر، خیرالماکرین، خیرالرازقین، خیرالفاصلین، خیرالحاکمین، خیرالفاتحین، خیرالغافرین، خیرالوارثین، خیرالراحمین، خیرالمنزلین.
ذ ذوالعرش، ذوالطول، ذوانتقام، ذوالفضل العظیم، ذوالرحمة، ذوالقوة، ذوالجلال و الاکرام، ذوالمعارج.
ر رحمان، رحیم، رؤوف، رب، رفیع الدرجات، رزاق، رقیب.
س سمیع، سلام، سریع الحساب، سریع العقاب.
ش شهید، شاکر، شکور، شدید العذاب، شدید العقاب، شدید المحال.
ص صمد.
ظ ظاهر.
ع عالِمُ غيبِ السماواتِ و الأرضِ، علیم، عزیز، عفوّ، على، عظیم، علام‌الغیوب، عالم الغیب و الشهادة.
غ غافرالذنب،غالب، غفار، غفور، غنى.
ف فالق الاصباح، فالق الحب و النوى، فاطر، فتّاح.
ق قوى، قدوس، قیوم، قاهر، قهار، قریب، قادر، قدیر، قابل‌التوب، القائم على کل نفس.
ک کبیر، کریم، کافی.
ل لطیف.
م مؤمن، مهیمن، متکبر، مصوِّر، مجید، مجیب، مبین، مولی، محیط، مقیت، متعال، محیى، متین، مقتدر، مستعان، مبدى، مالک الملک.
ن نصیر ، نور.
و وهاب، واحد، ولی، والی، واسع، وکیل، ودود.
ه هادی.