حفیّ (اسم الله)
کلمه «حفىّ» از «حَفِىَ» به معناى مبالغه در اکرام[۱] و نیکوکار لطیف است؛[۲] بدین معنا که با دقت، نیازها را پیگیرى و آنها را یکى پس از دیگرى برطرف مىسازد.[۳] این واژه به معناى عالِم هم آمده است.[۴]
صفت «حفىّ» در قرآن دوبار وارد شده است؛ یک مورد درباره خداوند به معناى بسیار نیکوکار، در آیه «قالَ سَلامٌ عَلَیک سَأَسْتَغْفِرُ لَک رَبِّى إِنَّهُ کانَ بِى حَفِیاً» (سوره مریم/۴۷) که از زبان حضرت ابراهیم علیه السلام آن گاه که آزر را براى ترک بت پرستى دعوت کرد بیان شده است.
و در آیه دیگر درباره غیر خدا به کار رفته است، چنان که مى فرماید: «... یسْأَلُونَک کأَنَّک حَفِىٌّ عَنْها قُلْ إِنّما عِلْمُها عِنْدَ اللّهِ...». (سوره اعراف/۱۸۷) «از تو وقت قیامت را مى پرسند، گویا (به شهادت سؤال) از آن آگاه هستى، بگو علم آخرت نزد خداست».
ابن فارس براى «حفىّ» سه معنى ریشه اى ذکر کرده که عبارتند از: منع و بازدارى، فزونى سؤال، پابرهنگى; ولى هیچ کدام از این سه معنا، در آیه نخست مناسبت ندارد; از این جهت راغب «حفى» را به معناى «بِرّ» و لطیف معنا کرده که ملازم با مهربانى است.
و معنى مناسب در آیه یاد شده در زیر همان معنى دوم در کلام ابن فارس است، چنان که مى فرماید: «إِنْ یسْأَلْکمُوها فَیحْفِکمْ تَبْخَلُوا وَ یخْرِج أَضْغانَکمْ». (سوره محمد/۳۷) «اگر خدا از شما اموالتان را بخواهد و در آن اصرار ورزد، بخل مى ورزید (و در نتیجه خدا) کینه هاى شما را بیرون مى آورد».
پانویس
منابع
- آیت الله سبحانی، منشور جاوید، ج ۲ ص ۱۷۵.
- فرهنگ قرآن، ج ۱۰.