ظاهر (اسم الله): تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | '''«ظاهر»''' اسم و صفت [[الله|خدای تعالی]] از باب «ظهر، یظهر» به معناى قادر بر آفریدههایش<ref>شرح اسماء اللّه الحسنى، نیشابورى، ص ۳۴۹.</ref> و داراى یک معنا است که بر قوت و بروز و آشکارشدن دلالت مى کند.<ref>اسما و صفات الهى فقط در قرآن، ج۱، ص ۸۰۳-۸۰۴.</ref> | |
− | + | واژه «ظاهر» به عنوان وصف خداوند یک بار در [[قرآن|قرآن کریم]] همراه با واژه «[[باطن (اسم الله)|باطن]]» به کار رفته است: {{متن قرآن|«هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِکلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ»}}؛ اوست اول و آخر و ظاهر و باطن، و او به هر چیزی داناست. ([[سوره حدید]]، ۳) | |
− | {{قرآن | + | «ظاهر» از ماده «ظُهْر» گرفته شده که قسمت روشن چیز را مى گویند، و اگر نیمه روز را ظُهْر گویند چون روشن ترین نقطه از روز همان وقت نیمه آن است، و از این جا معنى «باطن» نیز روشن مى شود و آن قسمت خفا و پنهانى شیئ است. از این جهت به آن نقطه روشن از حیوانات «ظَهْر» و نقطه پنهان «بَطْن» گفته مى شود، و در قرآن نیز این دو لفظ به همین ملاک به کار رفته اند، آن جا که مى فرماید: {{متن قرآن|«وَ ذَرُوا ظاهِرَ الإِثْمِ وَ باطنَهُ...»}}؛ ([[سوره انعام]]، ۱۲۰) گناهان آشکار و پنهان را ترک کنید. |
− | |||
− | [[شیخ طبرسی|طبرسى]] در [[مجمع البیان (کتاب)|مجمع البیان]] گوید: خداوند ظاهر است، یعنى غالب و چیره بر هر چیزى است و خداوند برتر از اشیا است و همه چیز مادون او است.<ref>مجمع البیان، ج۹-۱۰، ص۳۴۷.</ref> | + | بنابراین مقصود از توصیف خدا به «ظاهر» و «باطن»، ظهور و خفاى او است; [[شیخ طبرسی|طبرسى]] در [[مجمع البیان (کتاب)|مجمع البیان]] گوید: خداوند ظاهر است، یعنى غالب و چیره بر هر چیزى است و خداوند برتر از اشیا است و همه چیز مادون او است.<ref>مجمع البیان، ج۹-۱۰، ص۳۴۷.</ref> |
+ | |||
+ | اکنون باید دید چگونه خدا با این دو صفت متضاد، همزمان توصیف مى شود. در اینجا مفسران وجوه گوناگونى گفته اند و ما به بیان سه وجه اکتفا مى کنیم: | ||
+ | |||
+ | *خدا به وسیله آیات و نشانه هاى خود آشکار است و همگى بر قدرت و علم نامحدود او گواهى مى دهند، ولى در عین حال واقعیت و کنه خدا براى ما پنهان است. | ||
+ | |||
+ | *خدا به آشکار و پنهان علم دارد. در معنى نخست ظاهر و باطن صفت خود خدا است، درحالى که در معنى دوم صفت مخلوقات است. | ||
+ | |||
+ | *اتصاف خدا به این دو صفت، از شئون احاطه او بر ماسوى است، از آن جا که بر همه چیز محیط است، هرچه را که ظاهر فرض کنیم، خدا أظْهر و آشکاتر از آن است و هرچه را که باطن فرض کنیم، چون خدا بر آن احاطه دارد، از آن پنهان تر خواهد بود.<ref>صدوق، توحید، ص ۲۰۰؛ علامه طباطبایى، المیزان، ج۱۹، ص ۱۶۵؛ فخررازى، مفاتیح الغیب، ج۸، ص ۸۵.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
سطر ۱۲: | سطر ۱۹: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * فرهنگ قرآن، | + | *منشور جاوید، آیت الله جعفر سبحانی، ج ۲ ص ۱۵۸. |
+ | *فرهنگ قرآن، ج ۱۹، ص ۲۶۴. | ||
{{اسماء الله}} | {{اسماء الله}} | ||
[[رده:اسماء و صفات الهی]] | [[رده:اسماء و صفات الهی]] | ||
[[رده:واژگان قرآنی]] | [[رده:واژگان قرآنی]] | ||
+ | <references /> |
نسخهٔ کنونی تا ۴ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۲۱
«ظاهر» اسم و صفت خدای تعالی از باب «ظهر، یظهر» به معناى قادر بر آفریدههایش[۱] و داراى یک معنا است که بر قوت و بروز و آشکارشدن دلالت مى کند.[۲]
واژه «ظاهر» به عنوان وصف خداوند یک بار در قرآن کریم همراه با واژه «باطن» به کار رفته است: «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِکلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ»؛ اوست اول و آخر و ظاهر و باطن، و او به هر چیزی داناست. (سوره حدید، ۳)
«ظاهر» از ماده «ظُهْر» گرفته شده که قسمت روشن چیز را مى گویند، و اگر نیمه روز را ظُهْر گویند چون روشن ترین نقطه از روز همان وقت نیمه آن است، و از این جا معنى «باطن» نیز روشن مى شود و آن قسمت خفا و پنهانى شیئ است. از این جهت به آن نقطه روشن از حیوانات «ظَهْر» و نقطه پنهان «بَطْن» گفته مى شود، و در قرآن نیز این دو لفظ به همین ملاک به کار رفته اند، آن جا که مى فرماید: «وَ ذَرُوا ظاهِرَ الإِثْمِ وَ باطنَهُ...»؛ (سوره انعام، ۱۲۰) گناهان آشکار و پنهان را ترک کنید.
بنابراین مقصود از توصیف خدا به «ظاهر» و «باطن»، ظهور و خفاى او است; طبرسى در مجمع البیان گوید: خداوند ظاهر است، یعنى غالب و چیره بر هر چیزى است و خداوند برتر از اشیا است و همه چیز مادون او است.[۳]
اکنون باید دید چگونه خدا با این دو صفت متضاد، همزمان توصیف مى شود. در اینجا مفسران وجوه گوناگونى گفته اند و ما به بیان سه وجه اکتفا مى کنیم:
- خدا به وسیله آیات و نشانه هاى خود آشکار است و همگى بر قدرت و علم نامحدود او گواهى مى دهند، ولى در عین حال واقعیت و کنه خدا براى ما پنهان است.
- خدا به آشکار و پنهان علم دارد. در معنى نخست ظاهر و باطن صفت خود خدا است، درحالى که در معنى دوم صفت مخلوقات است.
- اتصاف خدا به این دو صفت، از شئون احاطه او بر ماسوى است، از آن جا که بر همه چیز محیط است، هرچه را که ظاهر فرض کنیم، خدا أظْهر و آشکاتر از آن است و هرچه را که باطن فرض کنیم، چون خدا بر آن احاطه دارد، از آن پنهان تر خواهد بود.[۴]
پانویس
منابع
- منشور جاوید، آیت الله جعفر سبحانی، ج ۲ ص ۱۵۸.
- فرهنگ قرآن، ج ۱۹، ص ۲۶۴.