رقیب (اسم الله): تفاوت بین نسخهها
سطر ۱۱: | سطر ۱۱: | ||
==کتاب منشور جاوید جلد ۲== | ==کتاب منشور جاوید جلد ۲== | ||
− | «رقيب» در قرآن پنج بار آمده و در سه مورد وصف خدا قرار گرفته است، چنان كه مى فرمايد: | + | «رقيب» در قرآن پنج بار آمده و در سه مورد وصف خدا قرار گرفته است، چنان كه مى فرمايد:(...فَلَمّا تَوفَّيْتَنى كُنت أَنْتَ الرَّقيبَ علَيهم)(مائده/117) «آن گاه كه مرا اخذ كردى، تو خود مراقب آنان (بنى اسرائيل) بودى». و باز مى فرمايد:(إِنَّ اللّهَكانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً)(نساء/1) «خدا مراقب شما است». |
− | و در آيه ديگر خدا را مراقب همه چيز معرفى كرده، مى فرمايد: | + | و در آيه ديگر خدا را مراقب همه چيز معرفى كرده، مى فرمايد:(...وَ كانَ اللّهُ عَلى كُلّ شَىء رَقِيباً) (احزاب/52) «خداوند مراقب همه چيز است». |
ابن فارس در تعيين معناى ريشه اى اين لفظ مى گويد: اين واژه يك معنا بيش ندارد و تمام معانى صورتهاى مختلف اين معنا هستند، هرگاه موجودى مشرف بر چيزى باشد و آن را تحت نظر بگيرد، از اين جهت به آن نگهبان و «رقيب» و به نقطه بلند «مرقب» مى گويند; در حالى كه راغب ريشه آن را «رقبه» به معنى گردن مى گيرد و مى گويد:«رقبه» نام عضو معروف (گردن) است واگر به نگهبان «رقيب» مى گويند حفظ گردن كنايه از حفظ خود انسان است. | ابن فارس در تعيين معناى ريشه اى اين لفظ مى گويد: اين واژه يك معنا بيش ندارد و تمام معانى صورتهاى مختلف اين معنا هستند، هرگاه موجودى مشرف بر چيزى باشد و آن را تحت نظر بگيرد، از اين جهت به آن نگهبان و «رقيب» و به نقطه بلند «مرقب» مى گويند; در حالى كه راغب ريشه آن را «رقبه» به معنى گردن مى گيرد و مى گويد:«رقبه» نام عضو معروف (گردن) است واگر به نگهبان «رقيب» مى گويند حفظ گردن كنايه از حفظ خود انسان است. | ||
سطر ۱۹: | سطر ۱۹: | ||
در هر حال، رقيب و [[شهید (اسم الله)| شهيد]] به يك معنا است و اگر هم تفاوتى داشته باشند، بسيار ناچيز است; از اين جهت حضرت مسيح هر دو واژه را به كار برده، مى گويد: | در هر حال، رقيب و [[شهید (اسم الله)| شهيد]] به يك معنا است و اگر هم تفاوتى داشته باشند، بسيار ناچيز است; از اين جهت حضرت مسيح هر دو واژه را به كار برده، مى گويد: | ||
− | + | (...وَ كنتُ عَلَيْهِمْ شَهيداً ما دمتُ فِيهِمْ فلمّا توَفَّيْتَنى كُنت أَنتَ الرَّقيبَ عليهم...). (مائدة/117) | |
« و من تا وقتى زنده بودم ناظر بر آنان بودم و آن گاه كه مرا اخذ كردى تو رقيب آنان بودى». | « و من تا وقتى زنده بودم ناظر بر آنان بودم و آن گاه كه مرا اخذ كردى تو رقيب آنان بودى». |
نسخهٔ ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۴۲
رقيب اسم خدا است؛ به اين معنا كه از آفريده هاى خود غافل نمى شود و نگهبانى است كه چيزى از او پنهان نمى گردد.[۱]
اين اسم سه بار به عنوان صفت خدا در قرآن ذكر شده است:
- «...اِنَّ اللّهَ كانَ عَلَيكُم رَقيبا». (سوره نساء(4)/1)
- «...فَلَمّا تَوَفَّيتَنى كُنتَ اَنتَ الرَّقيبَ عَلَيهِم واَنتَ عَلى كُلِّ شَىء شَهيد». (سوره مائده(5)/117)
- «...وكانَ اللّهُ عَلى كُلِّ شَىء رَقيبـا». (سوره احزاب(33)/52)
اسم شصت وششم: الرقيب
کتاب منشور جاوید جلد ۲
«رقيب» در قرآن پنج بار آمده و در سه مورد وصف خدا قرار گرفته است، چنان كه مى فرمايد:(...فَلَمّا تَوفَّيْتَنى كُنت أَنْتَ الرَّقيبَ علَيهم)(مائده/117) «آن گاه كه مرا اخذ كردى، تو خود مراقب آنان (بنى اسرائيل) بودى». و باز مى فرمايد:(إِنَّ اللّهَكانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً)(نساء/1) «خدا مراقب شما است».
و در آيه ديگر خدا را مراقب همه چيز معرفى كرده، مى فرمايد:(...وَ كانَ اللّهُ عَلى كُلّ شَىء رَقِيباً) (احزاب/52) «خداوند مراقب همه چيز است».
ابن فارس در تعيين معناى ريشه اى اين لفظ مى گويد: اين واژه يك معنا بيش ندارد و تمام معانى صورتهاى مختلف اين معنا هستند، هرگاه موجودى مشرف بر چيزى باشد و آن را تحت نظر بگيرد، از اين جهت به آن نگهبان و «رقيب» و به نقطه بلند «مرقب» مى گويند; در حالى كه راغب ريشه آن را «رقبه» به معنى گردن مى گيرد و مى گويد:«رقبه» نام عضو معروف (گردن) است واگر به نگهبان «رقيب» مى گويند حفظ گردن كنايه از حفظ خود انسان است.
در هر حال، رقيب و شهيد به يك معنا است و اگر هم تفاوتى داشته باشند، بسيار ناچيز است; از اين جهت حضرت مسيح هر دو واژه را به كار برده، مى گويد:
(...وَ كنتُ عَلَيْهِمْ شَهيداً ما دمتُ فِيهِمْ فلمّا توَفَّيْتَنى كُنت أَنتَ الرَّقيبَ عليهم...). (مائدة/117)
« و من تا وقتى زنده بودم ناظر بر آنان بودم و آن گاه كه مرا اخذ كردى تو رقيب آنان بودى».
در هر صورت متعلق شهادت ومراقبت اعمال بندگان و مكلفان است، صدوق مى گويد: رقيب به معنى حافظ و رقيب قوم، حافظ ونگهبان آنها است. [۲]
پانویس
- ↑ الاسماء والصّفات، بيهقى، ج1، ص138.
- ↑ منشور جاوید جلد۲، جعفر سبحانی، صفحه۲۶۸، پایگاه اطلاع رسانی آیت الله سبحانی
منابع
فرهنگ قرآن، جلد 15، صفحه 125.