القائم على کل نفس: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | «القائم عَلى کُلّ نفس» اسم مرکّبی است که در [[قرآن|قرآن کریم]] یک بار و به عنوان وصف [[خدا|خداوند]] وارد شده، چنان که مى فرماید: {{متن قرآن|«أَفَمَنْ هُوَ قَائِمٌ عَلَىٰ کلِّ نَفْسٍ بِمَا کسَبَتْ وَجَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکاءَ قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمَا لَا یعْلَمُ فِی الْأَرْضِ أَمْ بِظَاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ بَلْ زُینَ لِلَّذِینَ کفَرُوا مَکرُهُمْ وَصُدُّوا عَنِ السَّبِیلِ وَمَنْ یضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ»}} ([[سوره رعد]]، ۳۳)؛ «آیا کسى که بر کار هر انسانى ناظر است (مانند بتها است؟) و آنها براى خدا شریکانى قرار داده اند، بگو ایشان را نام ببرید، یا اینکه مى خواهید او (خدا) را در زمین به چیزى آگاه کنید که از آن بى خبر است، یا گفتارى ظاهرى و نادرست مى گویید؟ بلکه مکر کافران در نظرشان زیبا جلوه کرده و از راه راست باز مانده اند و هر که را خدا گمراه کند راهنمایى ندارد». | |
− | + | مفاد [[آیه]] این است که موجودى شایسته [[عبادت]] است که از همه حالات انسانِ عبادت کننده آگاه باشد و او جز خدا کسى نیست. این که گروهى براى خدا شریک قرار مى دهند در مورد آنها سه فرضیه باطل مطرح است: | |
− | + | ۱. نام این شرکا را ببرند تا درباره آنها مطالعه شود که آیا واقعاً واجد صفات خداوندى مى باشند تا مورد پرستش قرار گیرند؟ و اگر آنها [[لات]] و [[عزّی|عُزّى]] را نام ببرند همگى مى دانیم که آنها جمادى بیش نیستند و شایستگى عبادت را ندارند. | |
− | |||
− | + | ۲. یا این افراد ناآگاه مى خواهند خدا را از شریکانى آگاه سازند که خدا از آنها خبر ندارد؟ این فرضیه نیز باطل است، زیرا چیزى از دایره [[علم الهى]] بیرون نیست. | |
− | + | ۳. آنان گفتارى ظاهرى و نادرست مى گویند، و آنچه را که خدا نیست، خدا مى نامند. | |
− | + | و شاید فرض اخیر درست تر باشد، زیرا آنان هم مى دانستند که بتهاى مورد پرستش آنها کاره اى نیستند و صفات معبود در آنها وجود ندارد و همچنین از احاطه علم خدا آگاه بودند، از این جهت فرض اخیر متعین است و در ذیل آیه مى فرماید: «مکر و حیله کافران براى آنها زیبا جلوه کرده و از راه حق بازمانده اند، و هرگز هدایت نخواهند شد». و این جمله مى رساند که آنها با الفاظ بازى مى کنند، غیر خدا را خدا مى نامند و آن را مى پرستند. | |
− | + | اکنون که معنى آیه روشن شد، باید دید مقصود از اسم مرکب «قائم على کلّ نفس» چیست؟ این عبارت کنایه از سلطه گسترده حق است بر هر انسانى، زیرا کسى که بالا سر انسان مى ایستد، بر کارهاى او اشراف دارد و از تمام خصوصیات آگاه است، تو گویى خدا مِثْل موجودى است که از افق برتر مراقب همه اعمال انسانهاست. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | اکنون که معنى آیه روشن | ||
− | |||
− | این | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
+ | لفظ «قائم» در قرآن به معنى حافظ و نگهبان نیز استعمال شده است، چنان که مى فرماید: {{متن قرآن|«... وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِینَارٍ لَا یؤَدِّهِ إِلَیک إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَیهِ قَائِمًا....»}} ([[سوره آل عمران]]، ۷۵)؛ «برخى از [[اهل کتاب]] به گونه اى پست هستند که اگر او را به دینارى امین بشمارى (در اختیارش بگذارى) آن را برنمى گرداند، مگر این که بر او مسلط باشى». | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | + | * منشور جاوید، [[جعفر سبحانی]]، صفحه ۳۱۶-۳۱۷. | |
− | |||
{{اسماء الله}} | {{اسماء الله}} | ||
− | |||
[[رده:اسماء و صفات الهی]] | [[رده:اسماء و صفات الهی]] | ||
[[رده:واژگان قرآنی]] | [[رده:واژگان قرآنی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۰۷
«القائم عَلى کُلّ نفس» اسم مرکّبی است که در قرآن کریم یک بار و به عنوان وصف خداوند وارد شده، چنان که مى فرماید: «أَفَمَنْ هُوَ قَائِمٌ عَلَىٰ کلِّ نَفْسٍ بِمَا کسَبَتْ وَجَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکاءَ قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمَا لَا یعْلَمُ فِی الْأَرْضِ أَمْ بِظَاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ بَلْ زُینَ لِلَّذِینَ کفَرُوا مَکرُهُمْ وَصُدُّوا عَنِ السَّبِیلِ وَمَنْ یضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ» (سوره رعد، ۳۳)؛ «آیا کسى که بر کار هر انسانى ناظر است (مانند بتها است؟) و آنها براى خدا شریکانى قرار داده اند، بگو ایشان را نام ببرید، یا اینکه مى خواهید او (خدا) را در زمین به چیزى آگاه کنید که از آن بى خبر است، یا گفتارى ظاهرى و نادرست مى گویید؟ بلکه مکر کافران در نظرشان زیبا جلوه کرده و از راه راست باز مانده اند و هر که را خدا گمراه کند راهنمایى ندارد».
مفاد آیه این است که موجودى شایسته عبادت است که از همه حالات انسانِ عبادت کننده آگاه باشد و او جز خدا کسى نیست. این که گروهى براى خدا شریک قرار مى دهند در مورد آنها سه فرضیه باطل مطرح است:
۱. نام این شرکا را ببرند تا درباره آنها مطالعه شود که آیا واقعاً واجد صفات خداوندى مى باشند تا مورد پرستش قرار گیرند؟ و اگر آنها لات و عُزّى را نام ببرند همگى مى دانیم که آنها جمادى بیش نیستند و شایستگى عبادت را ندارند.
۲. یا این افراد ناآگاه مى خواهند خدا را از شریکانى آگاه سازند که خدا از آنها خبر ندارد؟ این فرضیه نیز باطل است، زیرا چیزى از دایره علم الهى بیرون نیست.
۳. آنان گفتارى ظاهرى و نادرست مى گویند، و آنچه را که خدا نیست، خدا مى نامند.
و شاید فرض اخیر درست تر باشد، زیرا آنان هم مى دانستند که بتهاى مورد پرستش آنها کاره اى نیستند و صفات معبود در آنها وجود ندارد و همچنین از احاطه علم خدا آگاه بودند، از این جهت فرض اخیر متعین است و در ذیل آیه مى فرماید: «مکر و حیله کافران براى آنها زیبا جلوه کرده و از راه حق بازمانده اند، و هرگز هدایت نخواهند شد». و این جمله مى رساند که آنها با الفاظ بازى مى کنند، غیر خدا را خدا مى نامند و آن را مى پرستند.
اکنون که معنى آیه روشن شد، باید دید مقصود از اسم مرکب «قائم على کلّ نفس» چیست؟ این عبارت کنایه از سلطه گسترده حق است بر هر انسانى، زیرا کسى که بالا سر انسان مى ایستد، بر کارهاى او اشراف دارد و از تمام خصوصیات آگاه است، تو گویى خدا مِثْل موجودى است که از افق برتر مراقب همه اعمال انسانهاست.
لفظ «قائم» در قرآن به معنى حافظ و نگهبان نیز استعمال شده است، چنان که مى فرماید: «... وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِینَارٍ لَا یؤَدِّهِ إِلَیک إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَیهِ قَائِمًا....» (سوره آل عمران، ۷۵)؛ «برخى از اهل کتاب به گونه اى پست هستند که اگر او را به دینارى امین بشمارى (در اختیارش بگذارى) آن را برنمى گرداند، مگر این که بر او مسلط باشى».
منابع
- منشور جاوید، جعفر سبحانی، صفحه ۳۱۶-۳۱۷.