غالب (اسم الله): تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | '''«الغالب»''' از اسماء و صفات [[خداوند]] و به معناى کسى است که با قدرت و توانمندى بر هر کس و هر چیز که بخواهد دست مى یابد.<ref>الأسنى فى شرح اسماء اللّه الحسنى، قرطبى، ج ۱، ص ۲۱۸.</ref> به عبارت دیگر، خدا موجود قاهرى است كه قدرتى بالاتر از آن نيست و مشيت او نافذ و پايدار است. | |
− | + | لفظ «غالب» سه بار در [[قرآن کریم]] آمده و در يك مورد وصف خدا قرار گرفته است. چنانکه مى فرمايد: {{متن قرآن|«... وَ كَذلِكَ مَكَّنّا لِيُوسُفَ فِى الأَرْض وَ لِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِيلِ الأَحادِيثِ وَ اللّهُ غالِبٌ عَلى أَمْرِهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ الناسِ لا يَعْلَمُونَ ...»}}. ([[سوره یوسف]]/ ۲۱) «اين چنين يوسف را متمكن ساختيم تا تعبير خواب را به او بياموزيم، خداوند بر كار خويش چيره است ولى اكثر مردم نمى دانند». | |
− | اين اسم و | + | مقصود از جمله {{متن قرآن|«وَ اللّهُ غالبٌ عَلى أَمْرِهِ»}} چيست؟ در اين جمله دو احتمال وجود دارد: يكى اين كه ضمير در كلمه «أمره» به [[حضرت یوسف علیه السلام|حضرت يوسف]] علیه السلام برگردد، ديگرى اين كه به [[خدا]] برگردد. بنابر احتمال نخست، مقصود اين است كه خدا در امور مربوط به يوسف توانا است، او را حفظ مى كند، روزى مى دهد و از قعر چاه به نهايت قدرت مى رساند و زعامت يوسف به اين شكل جلوه گاه اسم غالب بودن است. و بنابر احتمال دوم، مقصود اين است كه خدا در امور مربوط به خويش توانا است؛ جهان را مى آفريند و آن را تدبير مى كند، و مغلوب كسى نمى شود و آنجا كه [[اراده الهی|اراده]] كند احدى را ياراى تمرد و [[تكبر]] نيست. چنانكه در آيه ديگر مى فرمايد: {{متن قرآن|«... إِنَّ اللّهَ بالِغُ أَمْرِهِ...»}}. ([[سوره طلاق]]/ ۳) «خدا مشيت و تدبير خود را به پايان مى رساند». |
− | + | همچنین صفت «غالب» در مورد خداوند به صورت فعلى نیز یک بار در [[قرآن]] آمده است: {{متن قرآن|«کتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِی إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ»}}. ([[سوره مجادله]]/ ۲۱) خدا لازم و مقرّر کرده است که بی تردید من و پیامبرانم پیروزیم. همانا خدا نیرومند و توانای شکست ناپذیر است. | |
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
− | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | فرهنگ | + | * [http://tohid.ir/fa/index/book?bookID=167&page=12#id303_p303 منشور جاوید، آیت الله سبحانی، ج ۲، ص ۳۰۳]. |
+ | *[[فرهنگ قرآن (کتاب)|فرهنگ قرآن]]، ج ۲۱، ص ۳۷۲. | ||
+ | {{اسماء الله}} | ||
[[رده:اسماء و صفات الهی]] | [[رده:اسماء و صفات الهی]] | ||
[[رده:واژگان قرآنی]] | [[رده:واژگان قرآنی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۶
«الغالب» از اسماء و صفات خداوند و به معناى کسى است که با قدرت و توانمندى بر هر کس و هر چیز که بخواهد دست مى یابد.[۱] به عبارت دیگر، خدا موجود قاهرى است كه قدرتى بالاتر از آن نيست و مشيت او نافذ و پايدار است.
لفظ «غالب» سه بار در قرآن کریم آمده و در يك مورد وصف خدا قرار گرفته است. چنانکه مى فرمايد: «... وَ كَذلِكَ مَكَّنّا لِيُوسُفَ فِى الأَرْض وَ لِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِيلِ الأَحادِيثِ وَ اللّهُ غالِبٌ عَلى أَمْرِهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ الناسِ لا يَعْلَمُونَ ...». (سوره یوسف/ ۲۱) «اين چنين يوسف را متمكن ساختيم تا تعبير خواب را به او بياموزيم، خداوند بر كار خويش چيره است ولى اكثر مردم نمى دانند».
مقصود از جمله «وَ اللّهُ غالبٌ عَلى أَمْرِهِ» چيست؟ در اين جمله دو احتمال وجود دارد: يكى اين كه ضمير در كلمه «أمره» به حضرت يوسف علیه السلام برگردد، ديگرى اين كه به خدا برگردد. بنابر احتمال نخست، مقصود اين است كه خدا در امور مربوط به يوسف توانا است، او را حفظ مى كند، روزى مى دهد و از قعر چاه به نهايت قدرت مى رساند و زعامت يوسف به اين شكل جلوه گاه اسم غالب بودن است. و بنابر احتمال دوم، مقصود اين است كه خدا در امور مربوط به خويش توانا است؛ جهان را مى آفريند و آن را تدبير مى كند، و مغلوب كسى نمى شود و آنجا كه اراده كند احدى را ياراى تمرد و تكبر نيست. چنانكه در آيه ديگر مى فرمايد: «... إِنَّ اللّهَ بالِغُ أَمْرِهِ...». (سوره طلاق/ ۳) «خدا مشيت و تدبير خود را به پايان مى رساند».
همچنین صفت «غالب» در مورد خداوند به صورت فعلى نیز یک بار در قرآن آمده است: «کتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِی إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ». (سوره مجادله/ ۲۱) خدا لازم و مقرّر کرده است که بی تردید من و پیامبرانم پیروزیم. همانا خدا نیرومند و توانای شکست ناپذیر است.
پانویس
- ↑ الأسنى فى شرح اسماء اللّه الحسنى، قرطبى، ج ۱، ص ۲۱۸.
منابع
- منشور جاوید، آیت الله سبحانی، ج ۲، ص ۳۰۳.
- فرهنگ قرآن، ج ۲۱، ص ۳۷۲.