رحمان (اسم الله): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (مهدی موسوی صفحهٔ رحمان را به رحمان (اسم الله) منتقل کرد)
 
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
لفظ '''رحمان''' در [[قرآن]] 57 بار و در تمام موارد به عنوان وصف خدا آمده است.
+
لفظ '''رحمان''' در [[قرآن]] ۵۷ بار و در تمام موارد به عنوان وصف [[خداوند]] متعال آمده است.
  
واژه «رحمان» غالباً با «[[رحيم]]» و احياناً با «[[مستعان]]» همراه مى باشد، نمونه نخست:{{متن قرآن|«بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ»}}، و نمونه دومى {{متن قرآن|«...رَبِّ احْكُمْْ بِالحَقّ وَ رَبُّنا الرَّحْمنُ المُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ»}}(انبياء/112) «پروردگارا به حق داورى كن، پروردگار ما بخشاينده و در برابر نسبتهاى نارواى شما ياور ما است».
+
واژه «رحمان» غالباً با «[[رحیم]]» و احیاناً با «[[مستعان]]» همراه مى باشد، نمونه نخست: {{متن قرآن|«بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»}}، و نمونه دوم: {{متن قرآن|«...رَبِّ احْکمْْ بِالحَقّ وَ رَبُّنا الرَّحْمنُ المُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ»}} ([[سوره انبیاء|انبیاء]]/۱۱۲) «پروردگارا به حق داورى کن، پروردگار ما بخشاینده و در برابر نسبتهاى نارواى شما یاور ما است».
  
و امّا اسم رحيم با اسماى ديگرى هم وارد شده است.
+
رحمان و رحیم هر دو اسم از ماده «رحم» مشتق بوده و ما ریشه هر دو اسم را به هنگام بحث از ([[ارحم الراحمین (اسم الله)|ارحم الراحمین]])، بیان کردیم.  
  
هر دو اسم از ماده «رحم» مشتق بوده و ما ريشه هر دو اسم را به هنگام بحث از (ارحم الراحمين)، بيان كرديم. از آيات قرآن استفاده مى شود كه عرب جاهلى با لفظ«الرّحمن» آشنا نبوده است، لذا هنگامى كه پيامبر اكرم آنان را دعوت مى كرد كه براى رحمان سجده كنند، مى گفتند ما «رحمان» را نمى شناسيم چنان كه مى فرمايد:
+
از آیات قرآن استفاده مى شود که عرب [[جاهلیت|جاهلى]] با لفظ «الرّحمن» آشنا نبوده است، لذا هنگامى که [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] آنان را دعوت مى کرد که براى رحمان سجده کنند، مى گفتند ما «رحمان» را نمى شناسیم، چنانکه مى فرماید: {{متن قرآن|«وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اسجُدُوا للرَّحْمنِ قالُوا وَ مَا الرَّحمن أَنَسْجُدُ لِما تَأْمُرُنا وَ زادَهُمْ نُفوراً»}}.([[سوره فرقان|فرقان]]/۶۰)، «هنگامى که به آنها گفته مى شود براى رحمان سجده کنید، مى گویند رحمان کیست، آیا بر آنچه که امر مى کنى سجده کنیم، در این حالت از ایمان به حق گریزان بودند».
  
{{متن قرآن|«وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اسجُدُوا للرَّحْمنِ قالُوا وَ مَا الرَّحمن أَنَسْجُدُ لِما تَأْمُرُنا وَ زادَهُمْ نُفوراً»}}.(فرقان/60)
+
رحمان و رحیم هر دو از ماده واحد گرفته شده اند و در لغت عرب نظایر زیاد دارند مانند: عطش و عطشان، رىّ و ریان، فَرَح و فَرْحان، جزَل و جَزْلان، که دومى از تأکید و گسترش بیشترى برخوردار است و به تعبیر دیگر: در دومى مبالغه اى هست که در اولى نیست؛ از این جهت مفسران براى تفاوت این دو لفظ وجوهى را یادآور شده اند که منعکس مى کنیم:
  
«هنگامى كه به آنها گفته مى شود براى رحمان سجده كنيد، مى گويند رحمان كيست، آيا بر آنچه كه امر مى كنى سجده كنيم، در اين حالت از ايمان به حق گريزان بودند».
+
۱. رحمان به منزله اسم خاص (عَلَم) براى خدا است که به غیر او اطلاق نمى شود. در حالى که رحیم اسم عام است و به دیگرى نیز اطلاق مى شود.
  
==رحمان و رحیم==
+
۲. خداوند رحمان در دنیا و رحیم در آخرت مى باشد.
=== ===
 
  
رحمان و رحيم هر دو از ماده واحد گرفته شده اندو در لغت عرب نظاير زياد دارند مانند: عطش و عطشان، رىّ و ريّان، فَرَح و فَرْحان، جزَل و جَزْلان، كه دومى از تأكيدو گسترش بيشترى برخوردار است و به تعبير ديگر: در
+
۳. رحمان شامل همه مکلفان و رحیم به مؤمنان اختصاص دارد.
دومى مبالغه اى هست كه در اولى نيست; از اين جهت مفسران براى تفاوت اين دو لفظ وجوهى را يادآور شده اند كه منعكس مى كنيم:
 
  
1. رحمان به منزله اسم خاص(علم) براى خدا است كه به غير او اطلاق نمى شود.در حالى كه رحيم اسم عام است و به ديگرى نيز اطلاق مى شود.
+
۴. رحمان ناظر به یک رحمت و رحیم ناظر یک صد رحمت است.<ref>مجمع البیان، ج۱، ص ۲۱.</ref>
  
2. خداوند رحمان در دنيا و رحيم در آخرت مى باشد.
+
از میان وجوه یاد شده، وجه دوم صحیح تر است و شواهدى از آیات و روایات آن را تأیید مى کند، چنان که [[قرآن|قرآن کریم]] اسم رحمان را مطلق آورده و فرموده است: {{متن قرآن|«الرَّحْمنُ عَلَى العَرشِ اسْتَوى»}} ([[سوره طه|طه]]/۵) ولی اسم رحیم را مخصوص مؤمنان دانسته و فرموده است: {{متن قرآن|«وَ کانَ بِالمُؤْمِنینَ رَحِیماً»}}.([[سوره احزاب|احزاب]]/۴۳)
  
3. رحمان شامل همه مكلفان و رحيم به مؤمنان اختصاص دارد.
+
در روایتى [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] (علیه السلام) مى فرماید: «رحمان» اسم مخصوص خدا است، ولى با گسترش بیشتر نسبت به همه افراد انسان و «رحیم» اسم عام است بر خدا و غیر خدا اطلاق مى شود، ولى با گسترش کمتر. [[شیخ صدوق]] این حدیث را چنین معنا مى کند: «رحمان اسم خدا است که همه بندگان خدا را در بر مى گیرد، زیرا نسبت به همه، روزى بخش و منعم است و در این مورد [[مومن|مؤمن]] و [[کفر|کافر]] یکسان است، در حالى که رحیم از آن نظر اطلاق مى شود که به افراد با [[ایمان|ایمان]] در [[آخرت]] با نظر رحمت مى نگرد، چنان که مى فرماید: {{متن قرآن|«وَ کانَ بِالمُؤْمنینَ رَحیماً»}}.(احزاب/۴۳) و در نتیجه «رحمان» و «رحیم» مانند «ندمان» و «ندیم» دو اسم اند که از رحمت گرفته شده اند».<ref>توحید، صدوق، ص ۲۰۳.</ref>
  
4. رحمان ناظر به يك رحمت و رحيم ناظر يك صد رحمت است.<ref> مجمع البيان، ج1، ص 21 </ref>(1)
+
[[فخر رازى]] پس از نقل [[حدیث|حدیث]] یاد شده از [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] (علیه السلام)، به توضیح آن برخاسته و مى گوید: رحمان اسم خاص خداوند است و از نظر اثر همه را در بر مى گیرد، نیکوکار و بدکار را شامل مى شود و رحیم اسم عام است، زیرا بر غیر خدا نیز اطلاق مى شود; امّا از نظر اثر مخصوص مؤمنان است، آن گاه براى اثبات این مطلب چنین مى گوید: «آن گاه که عرب بخواهد درباره چیزى مبالغه کند مانند خشم و سیرى و برهنگى، مى گوید: «غضبان»، «شبعان»، «عریان»، مثلاً لفظ اخیر را در موردى به کار مى برد که برهنه واقعى باشد، ولى هرگاه جامه کهنه اى داشته باشد، درباره آن «عارى» به کار مى برد، نه «عریان» و چون لفظ «رحمان» بر همین وزن است، طبعاً بر مبالغه دلالت مى کند. و رحیم بر وزن «فعیل» گاهى به معنى فاعل است، مثل سمیع به معنى سامع، و گاهى به معنى مفعول است مانند: «قتیل» به معنى مقتول، و در هیچ کدام مبالغه منظور نیست، و معروف است که هرگاه از یک کلمه دو لفظ مشتق گردد، آنچه حروف بیشترى دارد بر معنى بیشترى دلالت دارد».<ref>فخر رازى، لوامع البینات، ص۱۵۲ـ ۱۷۲.</ref>
  
از ميان وجوه ياد شده، وجه دوم صحيح تر است و شواهدى از آيات و روايات آن را تأييد مى كند، چنان كه قرآن كريم اسم رحمان را مطلق آورده و فرموده است:{{متن قرآن|«الرَّحْمنُ عَلَى العَرشِ اسْتَوى»}} (طه/5) ولى اسم رحيم را مخصوص مؤمنان دانسته و فرموده است:{{متن قرآن|«وَ كانَ بِالمُؤْمِنينَ رَحِيماً»}}.(احزاب/43)
+
امّا نمایش این دو اسم در انسان این است که هرگاه خدمت بیشترى به مردم کرد، مظهر رحمان و هرگاه نسبت به مؤمنان مهربانى کرد، مظهر رحیم خواهد بود و اگر در برخى از روایات آمده است «تخلّقوا بأخلاق اللّه» شاید مقصود این است که انسان به اندازه توان تجلى گاه اوصاف خدا باشد، مگر موردى که تشبه ممنوع است مانند «مصور».
 
 
===در روایات===
 
 
 
در روايتى امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد:«رحمان» اسم مخصوص خدا است، ولى با گسترش بيشتر نسبت به همه افراد انسان و «رحيم» اسم عام است بر خدا وغير خدا اطلاق مى شود، ولى با گسترش كمتر، صدوق اين حديث را چنين معنا مى كند:«رحمان اسم خدا است كه همه بندگان خدا را در بر مى گيرد، زيرا نسبت به همه، روزى بخش و منعم است و در اين مورد مؤمن و كافر يكسان است، در حالى كه رحيم از آن نظر اطلاق مى شود كه به افراد با ايمان در آخرت با نظر رحمت مى نگرد، چنان كه مى فرمايد:{{متن قرآن|«وَ كانَ بِالمُؤْمنينَ رَحيماً»}}.(احزاب/43) و در نتيجه «رحمان» و «رحيم» مانند «ندمان» و «نديم» دو اسم اند كه از رحمت گرفته شده اند».
 
 
 
رازى پس ازنقل حديث ياد شده از امام صادق (عليه السلام)، به توضيح آن برخاسته و مى گويد: رحمان اسم خاص خداوند است و از نظر اثر همه را در بر مى گيرد، نيكوكار و بدكار را شامل مى شود و رحيم اسم عام است، زيرا بر غير خدا نيز اطلاق مى شود; امّا از نظر اثر مخصوص مؤمنان است، آن گاه براى اثبات اين مطلب چنين مى گويد:«آن گاه كه عرب بخواهد درباره چيزى مبالغه كند مانند خشم و سيرى و برهنگى،مى گويد: «غضبان»، «شبعان»، «عريان»،مثلاً لفظ اخير را در موردى به كار مى برد كه برهنه واقعى باشد، ولى هرگاه جامه كهنه اى داشته باشد، درباره ا ن «عارى» به كار مى برد، نه «عريان» و چون لفظ «الرحمان» بر همين وزن است، طبعاً بر مبالغه دلالت مى كند. و رحيم بر وزن «فعيل» گاهى به معنى فاعل است، مثل سميع به معنى سامع، و گاهى به معنى مفعول است مانند: «قتيل» به معنى مقتول، و در هيچ كدام مبالغه منظورنيست، و معروف است كه هرگاه از يك كلمه دو لفظ مشتق گردد، آنچه حروف بيشترى دارد بر معنى بيشترى دلالت دارد».(2)
 
 
 
امّا نمايش اين دو اسم در انسان اين است كه هرگاه خدمت بيشترى به مردم كرد، مظهر رحمان و هرگاه نسبت به مؤمنان مهربانى كرد، مظهر رحيم خواهد بودو اگر در برخى از روايات آمده است«تخلقوا بأخلاق اللّه» شايد مقصود اين است كه انسان به اندازه توان تجلى گاه اوصاف خدا باشد، مگر موردى كه تشبه ممنوع است مانند «مصور».<ref> [http://shia.ir/fa/persian/book?bookID=167&page=11  برگرفته از منشور جاوید، جعفر سبحانی، صفحه۲۶۰ تا ۲۶۳،  پایگاه اطلاع رسانی آیت الله سبحانی] </ref>
 
  
 
== پانویس ==
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
+
<references />
 
+
== منبع ==
{{اسماء الله}}
+
[http://tohid.ir/fa/index/book?bookID=167&page=12#id260_p260 برگرفته از منشور جاوید، جعفر سبحانی، صفحه ۲۶۰ تا ۲۶۳، پایگاه اطلاع رسانی آیت الله سبحانی.]{{اسماء الله}}
  
 
[[رده:اسماء و صفات الهی]]
 
[[رده:اسماء و صفات الهی]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۰۶:۲۵

لفظ رحمان در قرآن ۵۷ بار و در تمام موارد به عنوان وصف خداوند متعال آمده است.

واژه «رحمان» غالباً با «رحیم» و احیاناً با «مستعان» همراه مى باشد، نمونه نخست: «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»، و نمونه دوم: «...رَبِّ احْکمْْ بِالحَقّ وَ رَبُّنا الرَّحْمنُ المُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ» (انبیاء/۱۱۲) «پروردگارا به حق داورى کن، پروردگار ما بخشاینده و در برابر نسبتهاى نارواى شما یاور ما است».

رحمان و رحیم هر دو اسم از ماده «رحم» مشتق بوده و ما ریشه هر دو اسم را به هنگام بحث از (ارحم الراحمین)، بیان کردیم.

از آیات قرآن استفاده مى شود که عرب جاهلى با لفظ «الرّحمن» آشنا نبوده است، لذا هنگامى که پیامبر اکرم آنان را دعوت مى کرد که براى رحمان سجده کنند، مى گفتند ما «رحمان» را نمى شناسیم، چنانکه مى فرماید: «وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اسجُدُوا للرَّحْمنِ قالُوا وَ مَا الرَّحمن أَنَسْجُدُ لِما تَأْمُرُنا وَ زادَهُمْ نُفوراً».(فرقان/۶۰)، «هنگامى که به آنها گفته مى شود براى رحمان سجده کنید، مى گویند رحمان کیست، آیا بر آنچه که امر مى کنى سجده کنیم، در این حالت از ایمان به حق گریزان بودند».

رحمان و رحیم هر دو از ماده واحد گرفته شده اند و در لغت عرب نظایر زیاد دارند مانند: عطش و عطشان، رىّ و ریان، فَرَح و فَرْحان، جزَل و جَزْلان، که دومى از تأکید و گسترش بیشترى برخوردار است و به تعبیر دیگر: در دومى مبالغه اى هست که در اولى نیست؛ از این جهت مفسران براى تفاوت این دو لفظ وجوهى را یادآور شده اند که منعکس مى کنیم:

۱. رحمان به منزله اسم خاص (عَلَم) براى خدا است که به غیر او اطلاق نمى شود. در حالى که رحیم اسم عام است و به دیگرى نیز اطلاق مى شود.

۲. خداوند رحمان در دنیا و رحیم در آخرت مى باشد.

۳. رحمان شامل همه مکلفان و رحیم به مؤمنان اختصاص دارد.

۴. رحمان ناظر به یک رحمت و رحیم ناظر یک صد رحمت است.[۱]

از میان وجوه یاد شده، وجه دوم صحیح تر است و شواهدى از آیات و روایات آن را تأیید مى کند، چنان که قرآن کریم اسم رحمان را مطلق آورده و فرموده است: «الرَّحْمنُ عَلَى العَرشِ اسْتَوى» (طه/۵) ولی اسم رحیم را مخصوص مؤمنان دانسته و فرموده است: «وَ کانَ بِالمُؤْمِنینَ رَحِیماً».(احزاب/۴۳)

در روایتى امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: «رحمان» اسم مخصوص خدا است، ولى با گسترش بیشتر نسبت به همه افراد انسان و «رحیم» اسم عام است بر خدا و غیر خدا اطلاق مى شود، ولى با گسترش کمتر. شیخ صدوق این حدیث را چنین معنا مى کند: «رحمان اسم خدا است که همه بندگان خدا را در بر مى گیرد، زیرا نسبت به همه، روزى بخش و منعم است و در این مورد مؤمن و کافر یکسان است، در حالى که رحیم از آن نظر اطلاق مى شود که به افراد با ایمان در آخرت با نظر رحمت مى نگرد، چنان که مى فرماید: «وَ کانَ بِالمُؤْمنینَ رَحیماً».(احزاب/۴۳) و در نتیجه «رحمان» و «رحیم» مانند «ندمان» و «ندیم» دو اسم اند که از رحمت گرفته شده اند».[۲]

فخر رازى پس از نقل حدیث یاد شده از امام صادق (علیه السلام)، به توضیح آن برخاسته و مى گوید: رحمان اسم خاص خداوند است و از نظر اثر همه را در بر مى گیرد، نیکوکار و بدکار را شامل مى شود و رحیم اسم عام است، زیرا بر غیر خدا نیز اطلاق مى شود; امّا از نظر اثر مخصوص مؤمنان است، آن گاه براى اثبات این مطلب چنین مى گوید: «آن گاه که عرب بخواهد درباره چیزى مبالغه کند مانند خشم و سیرى و برهنگى، مى گوید: «غضبان»، «شبعان»، «عریان»، مثلاً لفظ اخیر را در موردى به کار مى برد که برهنه واقعى باشد، ولى هرگاه جامه کهنه اى داشته باشد، درباره آن «عارى» به کار مى برد، نه «عریان» و چون لفظ «رحمان» بر همین وزن است، طبعاً بر مبالغه دلالت مى کند. و رحیم بر وزن «فعیل» گاهى به معنى فاعل است، مثل سمیع به معنى سامع، و گاهى به معنى مفعول است مانند: «قتیل» به معنى مقتول، و در هیچ کدام مبالغه منظور نیست، و معروف است که هرگاه از یک کلمه دو لفظ مشتق گردد، آنچه حروف بیشترى دارد بر معنى بیشترى دلالت دارد».[۳]

امّا نمایش این دو اسم در انسان این است که هرگاه خدمت بیشترى به مردم کرد، مظهر رحمان و هرگاه نسبت به مؤمنان مهربانى کرد، مظهر رحیم خواهد بود و اگر در برخى از روایات آمده است «تخلّقوا بأخلاق اللّه» شاید مقصود این است که انسان به اندازه توان تجلى گاه اوصاف خدا باشد، مگر موردى که تشبه ممنوع است مانند «مصور».

پانویس

  1. مجمع البیان، ج۱، ص ۲۱.
  2. توحید، صدوق، ص ۲۰۳.
  3. فخر رازى، لوامع البینات، ص۱۵۲ـ ۱۷۲.

منبع

برگرفته از منشور جاوید، جعفر سبحانی، صفحه ۲۶۰ تا ۲۶۳، پایگاه اطلاع رسانی آیت الله سبحانی.

اسماء الله در قرآن
تعداد:۱۳۵
الف اله، اَحَد، اوّل، آخِر، اعلى، اکرم، اعلم، ارحم الراحمین، احکم الحاکمین، احسن الخالقین، اهل التقوی، اهل‌ المغفرة، اقرب، ابقى، اسرع الحاسبین.
ب بارى، باطن، بدیع، بَرّ، بصیر.
ت توّاب.
ج جبّار، جامع.
ح حکیم، حلیم، حیّ، حق، حمید، حسیب، حفیظ، حفى.
خ خبیر، خالق، خلاق، خیر، خیرالماکرین، خیرالرازقین، خیرالفاصلین، خیرالحاکمین، خیرالفاتحین، خیرالغافرین، خیرالوارثین، خیرالراحمین، خیرالمنزلین.
ذ ذوالعرش، ذوالطول، ذوانتقام، ذوالفضل العظیم، ذوالرحمة، ذوالقوة، ذوالجلال و الاکرام، ذوالمعارج.
ر رحمان، رحیم، رؤوف، رب، رفیع الدرجات، رزاق، رقیب.
س سمیع، سلام، سریع الحساب، سریع العقاب.
ش شهید، شاکر، شکور، شدید العذاب، شدید العقاب، شدید المحال.
ص صمد.
ظ ظاهر.
ع عالِمُ غيبِ السماواتِ و الأرضِ، علیم، عزیز، عفوّ، على، عظیم، علام‌الغیوب، عالم الغیب و الشهادة.
غ غافرالذنب،غالب، غفار، غفور، غنى.
ف فالق الاصباح، فالق الحب و النوى، فاطر، فتّاح.
ق قوى، قدوس، قیوم، قاهر، قهار، قریب، قادر، قدیر، قابل‌التوب، القائم على کل نفس.
ک کبیر، کریم، کافی.
ل لطیف.
م مؤمن، مهیمن، متکبر، مصوِّر، مجید، مجیب، مبین، مولی، محیط، مقیت، متعال، محیى، متین، مقتدر، مستعان، مبدى، مالک الملک.
ن نصیر ، نور.
و وهاب، واحد، ولی، والی، واسع، وکیل، ودود.
ه هادی.