مجیب

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ آوریل ۲۰۱۵، ساعت ۲۱:۴۷ توسط Goodosuser (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه جدید)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

اسم صد و شانزدهم: المجيب

لفظ «مجيب» و «مجيبون» هر يك، يك بار در قرآن آمده و وصف خدا قرار گرفته اند، چنان كه مى فرمايد:(...فَاسْتَغْفِروهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّى قَرِيبٌ مُجيبٌ).(هود/61)

«از او طلب بخشودگى كنيد، سپس توبه كنيد پروردگار من نزديك و اجابت كننده است».

و باز مى فرمايد: (وَ لَقَدْ نادانا نُوحٌ فَلنِعْمَ المُجيبُونَ).(صافات/75)

«نوح ما را ندا كرد، چه نيك اجابت كنندگانى هستيم». 1 . لوامع البينات، ص 295.

«مجيب» اسم فاعل از «اجاب» است كه از «جوب» گرفته شده است و آن گاهى به معنى دريدن و پاره كردن است و گاهى به معنى بازگشت به كلام، و هر دو با اجابت سازگار است، زيرا فرد مجيب سكوت را مى شكند چنان كه به سؤال سائل بر مى گردد، مسلماً اجابت خدا به وسيله سخن نيست، بلكه با پذيرفتن درخواست بندگان است و از كرم خود نياز آنها را رفع مى كند چنان كه مى فرمايد:

(وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادى عَنّى فَإِنِّى قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدّاعِ إِذا دَعان...).(بقره/186)

«هرگاه بندگان من، از من سؤال كنند من به آنان نزديكم، درخواست، درخواست كنندگان را پاسخ مى گويم آنگاه كه مرا بخوانند».

جمله:(إِذا دَعان) در تفسير آيه نقش اساسى دارد، زيرا از يك طرف وعده الهى بر پاسخ گفتن به درخواست، درخواست كنندگان است و از طرف ديگر كه قسمتى از دعاهاى بندگان اجابت نمى شود.

پاسخ آن اين است كه دعوت كننده به ظاهر خدا را دعوت مى كند، از اين جهت شرط (إِذا دَعان) در آن محقق نيست، او به هنگام دعا چه بسا به اسباب و وسايط دل مى بندد و از اين جهت از خدا درخواست نكرده است علاوه بر اين قسمتى از عدم استجابت دعا معلول فقدان شرايط استجابت دعا است زيرا دعا شرايطى دارد كه بايد رعايت شود، مثلاً دعا بر خلاف سنتهاى الهى هرگز مستجاب نمى شود همچنين دعا بر خلاف مصالح عمومى يا دعا بر امر حرام و هكذا....

خلاصه عدم استجابت دعا معلول يكى از دو چيز است، يا حقيقتاً خدا مدعو نيست، و يا شرايط استجابت دعا موجود نمى باشد.[۱]

منبع

اسماء الله در قرآن
تعداد:۱۳۵
الف اله، اَحَد، اوّل، آخِر، اعلى، اکرم، اعلم، ارحم الراحمین، احکم الحاکمین، احسن الخالقین، اهل التقوی، اهل‌ المغفرة، اقرب، ابقى، اسرع الحاسبین.
ب بارى، باطن، بدیع، بَرّ، بصیر.
ت توّاب.
ج جبّار، جامع.
ح حکیم، حلیم، حیّ، حق، حمید، حسیب، حفیظ، حفى.
خ خبیر، خالق، خلاق، خیر، خیرالماکرین، خیرالرازقین، خیرالفاصلین، خیرالحاکمین، خیرالفاتحین، خیرالغافرین، خیرالوارثین، خیرالراحمین، خیرالمنزلین.
ذ ذوالعرش، ذوالطول، ذوانتقام، ذوالفضل العظیم، ذوالرحمة، ذوالقوة، ذوالجلال و الاکرام، ذوالمعارج.
ر رحمان، رحیم، رؤوف، رب، رفیع الدرجات، رزاق، رقیب.
س سمیع، سلام، سریع الحساب، سریع العقاب.
ش شهید، شاکر، شکور، شدید العذاب، شدید العقاب، شدید المحال.
ص صمد.
ظ ظاهر.
ع عالِمُ غيبِ السماواتِ و الأرضِ، علیم، عزیز، عفوّ، على، عظیم، علام‌الغیوب، عالم الغیب و الشهادة.
غ غافرالذنب،غالب، غفار، غفور، غنى.
ف فالق الاصباح، فالق الحب و النوى، فاطر، فتّاح.
ق قوى، قدوس، قیوم، قاهر، قهار، قریب، قادر، قدیر، قابل‌التوب، القائم على کل نفس.
ک کبیر، کریم، کافی.
ل لطیف.
م مؤمن، مهیمن، متکبر، مصوِّر، مجید، مجیب، مبین، مولی، محیط، مقیت، متعال، محیى، متین، مقتدر، مستعان، مبدى، مالک الملک.
ن نصیر ، نور.
و وهاب، واحد، ولی، والی، واسع، وکیل، ودود.
ه هادی.