اهل المغفرة (اسم الله): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۹: سطر ۹:
 
و «أهل» در [[آیه]] به معنى لایق و شایسته است، از این جهت در زبان عرب به انسان لایق مى گویند:«مؤّهَلْ» و به شایستگى ها مى گویند«مؤَّهِلات».
 
و «أهل» در [[آیه]] به معنى لایق و شایسته است، از این جهت در زبان عرب به انسان لایق مى گویند:«مؤّهَلْ» و به شایستگى ها مى گویند«مؤَّهِلات».
  
[[علامه طباطبایى]] مى گوید: جمله {{متن قرآن|«هُوَ أَهْلُ التَّقْوى وَ أَهْلُ المَغْفِرَةِ»}} علت استثناء {{متن قرآن|«وَ ما یَذکرون إِلاّ أَنْ یَشاء اللّه»}}در جمله پیشین است، زیرا چون خدا شایسته این است که همه انسان‌ها از مخالفت با او بپرهیزند و او نیز شایسته این است که افراد را ببخشد. یک چنین فردى باید داراى اراده نافذ در ذات و اعمال آن‌ها باشد.<ref> [http://shia.ir/fa/persian/book?bookID=167&page=6 کتاب منشور جاوید-صفحه۱۴۶تا ۱۴۷ از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله سبحانی] </ref>
+
[[علامه طباطبایى]] مى گوید: جمله {{متن قرآن|«هُوَ أَهْلُ التَّقْوى وَ أَهْلُ المَغْفِرَةِ»}} علت استثناء {{متن قرآن|«وَمَا يَذْكُرُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ»}}در جمله پیشین است، زیرا چون خدا شایسته این است که همه انسان‌ها از مخالفت با او بپرهیزند و او نیز شایسته این است که افراد را ببخشد. یک چنین فردى باید داراى اراده نافذ در ذات و اعمال آن‌ها باشد.<ref> [http://shia.ir/fa/persian/book?bookID=167&page=6 کتاب منشور جاوید-صفحه۱۴۶تا ۱۴۷ از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله سبحانی] </ref>
  
  

نسخهٔ ‏۸ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۴۶

این صفت در قرآن یک بار آن هم به عنوان وصف خدا وارد شده اند.

چنان که مى فرماید:

«وَ ما یَذْکُرُونَ إِلاّ أَنْ یَشاءَ اللّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوى وَ أَهْلُ المَغْفِرَةِ». (سوره مدثر/56)

«پند نمى گیرند مگر این که خدا بخواهد، او شایسته پرهیز از مخالفت، وشایسته بخشندگى است».

و «أهل» در آیه به معنى لایق و شایسته است، از این جهت در زبان عرب به انسان لایق مى گویند:«مؤّهَلْ» و به شایستگى ها مى گویند«مؤَّهِلات».

علامه طباطبایى مى گوید: جمله «هُوَ أَهْلُ التَّقْوى وَ أَهْلُ المَغْفِرَةِ» علت استثناء «وَمَا يَذْكُرُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ»در جمله پیشین است، زیرا چون خدا شایسته این است که همه انسان‌ها از مخالفت با او بپرهیزند و او نیز شایسته این است که افراد را ببخشد. یک چنین فردى باید داراى اراده نافذ در ذات و اعمال آن‌ها باشد.[۱]


منابع

اسماء الله در قرآن
تعداد:۱۳۵
الف اله، اَحَد، اوّل، آخِر، اعلى، اکرم، اعلم، ارحم الراحمین، احکم الحاکمین، احسن الخالقین، اهل التقوی، اهل‌ المغفرة، اقرب، ابقى، اسرع الحاسبین.
ب بارى، باطن، بدیع، بَرّ، بصیر.
ت توّاب.
ج جبّار، جامع.
ح حکیم، حلیم، حیّ، حق، حمید، حسیب، حفیظ، حفى.
خ خبیر، خالق، خلاق، خیر، خیرالماکرین، خیرالرازقین، خیرالفاصلین، خیرالحاکمین، خیرالفاتحین، خیرالغافرین، خیرالوارثین، خیرالراحمین، خیرالمنزلین.
ذ ذوالعرش، ذوالطول، ذوانتقام، ذوالفضل العظیم، ذوالرحمة، ذوالقوة، ذوالجلال و الاکرام، ذوالمعارج.
ر رحمان، رحیم، رؤوف، رب، رفیع الدرجات، رزاق، رقیب.
س سمیع، سلام، سریع الحساب، سریع العقاب.
ش شهید، شاکر، شکور، شدید العذاب، شدید العقاب، شدید المحال.
ص صمد.
ظ ظاهر.
ع عالِمُ غيبِ السماواتِ و الأرضِ، علیم، عزیز، عفوّ، على، عظیم، علام‌الغیوب، عالم الغیب و الشهادة.
غ غافرالذنب،غالب، غفار، غفور، غنى.
ف فالق الاصباح، فالق الحب و النوى، فاطر، فتّاح.
ق قوى، قدوس، قیوم، قاهر، قهار، قریب، قادر، قدیر، قابل‌التوب، القائم على کل نفس.
ک کبیر، کریم، کافی.
ل لطیف.
م مؤمن، مهیمن، متکبر، مصوِّر، مجید، مجیب، مبین، مولی، محیط، مقیت، متعال، محیى، متین، مقتدر، مستعان، مبدى، مالک الملک.
ن نصیر ، نور.
و وهاب، واحد، ولی، والی، واسع، وکیل، ودود.
ه هادی.