حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
 
(۷۷ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{عالی}}
+
'''حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام''' (۵ بعثت - ۱۱ قمری)، دختر گرامی [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه وآله و [[حضرت خدیجه]]، همسر [[امام علی]] علیه‌السلام و مادر [[امام حسن]] و [[ امام حسین ]] علیهماالسلام است. حضرت فاطمه، [[معصوم|معصومه]] است و یازده نفر از [[ائمه اطهار|ائمه شیعه]] از نسل آن حضرت هستند. [[آیه|آیات]] و [[سوره|سوری]] از [[قرآن|قرآن کریم]] همچون [[سوره کوثر]]، [[سوره انسان]]، [[آیه تطهیر]] و [[آیه مودت]] در شأن حضرت فاطمه و همسر و فرزندانش نازل گردیده و ایشان به عنوان [[اهل البیت|اهل بیت]] رسول خدا خوانده شده اند. مطابق با روایتی از پیامبر اکرم، دوستی و دشمنی با حضرت فاطمه به منزله دوستی و دشمنی با پیامبر است و در روایتی دیگر آن حضرت را «سیدة نساء العالمین» نامیده است.
حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام، دختر گرامی [[رسول خدا]] صلي الله عليه و آله و ام المؤمنین حضرت خديجه كبری عليهاالسلام و همسر [[امام علی]] علیه السلام و مادر بزرگوار [[امام حسن]] علیه السلام و [[ امام حسین ]] علیه السلام می باشند.  
+
 
 +
حضرت فاطمه سلام الله علیها پس از [[رحلت پیامبر اسلام]]، از حق [[خلافت]] همسرش که به تعیین الهی بود به شدت دفاع نمود و در جریان هجوم [[عمر بن خطاب]] به خانه‌اش (به هواداری از خلافت [[ابوبکر]])، به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید.
  
 
{{شناسنامه ائمه
 
{{شناسنامه ائمه
سطر ۷: سطر ۸:
 
|تصویر= پرونده:حضرت-فاطمه.jpg
 
|تصویر= پرونده:حضرت-فاطمه.jpg
 
|نام= فاطمه
 
|نام= فاطمه
|لقب = زهرا،بتول،صدیقه،طاهره و ...
+
|لقب = زهرا، سیدة نساء العالمین، بتول، صدیقه، طاهره و ...
|کنیه=ام ابیها ،ام الائمه،ام الحسن،ام الحسین،ام المحسن
+
|کنیه=ام ابیها، ام الائمه، ام الحسن، ام الحسین، ام المحسن
 
|پدر= حضرت محمد صلی الله علیه و آله
 
|پدر= حضرت محمد صلی الله علیه و آله
 
|مادر= ام المؤمنین [[خدیجه کبری]] (سلام الله علیها)
 
|مادر= ام المؤمنین [[خدیجه کبری]] (سلام الله علیها)
 
|همسر= امیرالمؤمنین [[علی بن ابی طالب]] (علیه السلام)
 
|همسر= امیرالمؤمنین [[علی بن ابی طالب]] (علیه السلام)
|فرزندان = [[امام حسن]] ، [[امام حسین]] ، [[حضرت محسن]] ، [[حضرت زینب]] ، [[ام کلثوم]]
+
|فرزندان = [[امام حسن]]، [[امام حسین]]، [[حضرت محسن]]، [[حضرت زینب]]، [[ام کلثوم]]
|تاریخ ولادت=بیستم ماه جمادی الاخر پنج سال پس از بعثت
+
|تاریخ ولادت= بیستم جمادی الاخر، پنج سال پس از بعثت
|محل ولادت= مکه مکرمه
+
|محل ولادت= [[مکه]] مکرمه
 
|مدت امامت = ـــ
 
|مدت امامت = ـــ
|مدت عمر=18 سال
+
|مدت عمر= ۱۸ سال
|تاریخ شهادت=۳ جمادی الثانی سال ۱۱ق.
+
|تاریخ شهادت= ۳ جمادی الثانی سال ۱۱ هجری
 
|علت شهادت= وارد شدن ضربه به پهلوی حضرت در حمله به خانه ایشان  
 
|علت شهادت= وارد شدن ضربه به پهلوی حضرت در حمله به خانه ایشان  
 
|قاتل= توسط مهاجمان به خانه ایشان
 
|قاتل= توسط مهاجمان به خانه ایشان
 
|محل دفن= [[مدینه]] منوره
 
|محل دفن= [[مدینه]] منوره
 
}}
 
}}
==اسامی،کنیه و القاب حضرت فاطمه سلام الله علیها==
+
==نام، القاب و کنیه‌ها==
 +
برای آن حضرت در منابع القاب بسیاری ذکر شده است. در حدیثی از [[امام صادق]] علیه السلام آمده است: براى فاطمه نزد خداى عز و جل نه نام است: فاطمه، صدیقه، مبارکة، طاهرة، راضیة، مرضیة، محدثة، زهراء.<ref>شیخ صدوق، الخصال، ج ۲، ص ۴۱۴</ref>
  
 
===معنی فاطمه===
 
===معنی فاطمه===
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نام ایشان را فاطمه گذشتند. کلمه '''فاطمه''' اسم فاعل است که از مصدر "ف ط م" گرفته شده ؛ فَطمَ در زبان عربی به معنی بریدن، قطع کردن و جدا شدن آمده‌است. در مورد علت این نامگذاری در حدیثی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) آمده است:
+
[[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله نام ایشان را فاطمه گذشتند. کلمه '''فاطمه''' اسم فاعل است که از مصدر "ف ط م" گرفته شده ؛ فَطمَ در زبان عربی به معنی بریدن، قطع کردن و جدا شدن آمده‌است. در مورد علت این نامگذاری در [[حدیث|حدیثی]] از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده است: "إنّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ فَطمَ ابْنَتِی فاطِمَة وَ وُلدَها وَمَنْ أَحَبًّهُمْ مِنَ النّارِ فَلِذلِک سُمّیتْ فاطِمَة؛ خداوند دخترم فاطمه و فرزندانش و هر کس که آنها را دوست داشته باشد را از آتش دوزخ جدا کرده است به این دلیل او فاطمه نامیده شده است."<ref>کنز العمال ج۶ ص۲۱۹ ؛ الصواعق المحرقة ۹۶ </ref>
 +
 
 +
در جایی دیگر دلیل گذاشتن نام فاطمه را این گونه بیان کردند که از هر گونه بدی جدا و بریده شده است.<ref>ترجمه مسند فاطمه زهرا سلام الله علیها،ص ۲۵</ref>
 +
 
 +
===القاب و کنیه‌ها===
 +
از القاب ایشان لقب '''زهرا''' از شهرت بیشتری برخوردار است، و گاه با نام او همراه می آید (فاطمه الزهرا). زهرا مونث أَزْهَر است به معانی: روشن، آنکه چهره درخشان دارد، آنکه رنگ پاک و سفید دارد، ماه درخشان‏.<ref>فرهنگ ابجدی عربی فارسی (ترجمه المنجد)، فواد افرام البستانی؛ ترجمه رضا مهیار، ج۱، ص ۴۸</ref>
 +
 
 +
از امام صادق(ع) پرسیدند چرا فاطمه را زهرا نامیدند؟ فرمود: زیرا فاطمه چنان بود که چون در [[محراب]] می ایستاد نوری از او برای اهل آسمان درخشش می کرد همان طور که ستارگان برای اهل زمین درخشش دارند.<ref>بحارالأنوار (ط بیروت)، ج ۴۳، ص ۱۲، ح ۶.</ref>
 +
 
 +
از القاب آن حضرت که نشان از جایگاه بسیار رفیع ایشان دارد، لقب '''سیدة نساء العالمین''' (بزرگ بانوی زنان جهان) که پیامبر اکرم (ص) آن حضرت را چنین خوانده است.<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۷۰، ح۴۷۴۰؛ امالی شیخ صدوق، ص ۲۴۵، حدیث ۱۲</ref>
 +
 
 +
برخی از [[کنیه]] های آن حضرت عبارتند از: ام الحسن، ام الحسین، ام المحسن، ام الائمه،<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۴ق، ج۴۳، ص۱۶</ref> ام ابیها، اُمّ‌الخیرة، اُمّ‌المؤمنین، اُمّ‌الأخیار، اُمّ‌الفضایل، اُمّ‌الأزهار، اُمّ‌العلوم، اُمّ‌الأسماء.<ref>فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی، ج ۱</ref>
  
:"إنّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ فَطمَ ابْنَتِي فاطِمَة وَوُلدَها وَمَنْ أَحَبًّهُمْ مِنَ النّارِ فَلِذلِكَ سُمّيَتْ فاطِمَة
+
برای تفصیل رجوع شود به مقاله: «[[القاب حضرت فاطمه سلام الله علیها]]».
خداوند دخترم فاطمه و فرزندانش و هر کس که  آنها را دوست داشته باشد را از آتش دوزخ جدا کرده است به این دلیل او فاطمه نامیده شده است."<ref>كنز العمال ج6 ص219 ؛ الصواعق المحرقة 96 </ref>.
+
==زندگی‌نامه حضرت فاطمه==
 +
===ولادت ===
 +
روایات پیرامون سال ولادت حضرت زهرا علیهاالسلام متعدد و مختلف است اما سه مورد پنج سال پیش از [[مبعث حضرت محمد صلی الله علیه و آله|بعثت]]، سال دوم بعثت و سال پنجم بعثت از شهرت بیشتری برخوردار است. [[شیخ طوسی]] در ضمن بیان مناسبتهای ماه [[ماه جمادی الثانی|جمادی الثانی]] آورده است:
  
در جایی دیگر دلیل گذاشتن نام فاطمه را این گونه بیان کردند که از هر گونه بدی جدا و بریده شده است.<ref>ترجمه مسند فاطمه زهرا سلام الله علیها،ص 25</ref>
+
«روز ۲۰ ماه جمادی الثانی سال دوم مبعث، ولادت فاطمه علیها السلام در برخی روایات است و در روایتی دیگر، سال پنجم ذکر شده است و [[عامه]] (اهل سنّت) روایت می کنند که ولادت آن حضرت ۵ سال پیش از مبعث بوده است.»<ref>المصباح، شیخ طوسی، طبع هند، ص۵۵۴</ref>  
  
در مورد اینکه چرا نام ایشان را فاطمه گذاشتند حضرت می فرمایند:من دخترم را «فاطمه» نامیدم زیرا خدای عز و جل او و کسی را که دوستدار او باشد از آتش جدا و دور کرده است.<ref>بحارالانوار، ج 43، ص 12.2</ref>
+
همچنان که شیخ طوسی گفته، مشهور در میان مورخین [[اهل سنت]]، سال پنجم قبل از مبعث است. و عده ای تصریح به همزمانی آن با سال تجدید بناء [[کعبه]] یعنی سال پنجم پیش از مبعث نموده اند.<ref>تاریخ الخمیس، ج۱، ص۲۷۷؛ ذخائرالعقبی، ص۴۹؛ مقاتل الطالبیین، ص۴۸.</ref>
  
=== کنیه های حضرت ===
+
از علمای شیعه، [[شیخ مفید]] ولادت آن حضرت را سال دوم بعثت دانسته است و [[ابراهیم کفعمی|کفعمی]] نیز این قول را ترجیح داده است.<ref>رجوع شود به [http://payamezan.eshragh.ir/article_50273.html تاریخ ولادت صدیقه کبرا فاطمه زهرا(س)، سید ضیاء مرتضوى، پیام زن، آبان ۱۳۷۷، شماره۸۰]</ref> این قول مطابق است با روایتی که [[حاکم نیشابوری]] از علمای اهل سنت در کتاب [[مستدرک حاکم نیشابوری (کتاب)|مستدرک]] با استناد به امام جعفر صادق(علیه السلام) پذیرفته است: «فاطمه در ۲۱ سالگی درگذشت و هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) ۴۱ سال داشت به دنیا آمد».<ref>المستدرک، حاکم نیشابوری، ج ۳، ص ۱۷۸، ح ۴۷۶۵. نقل از [https://makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=43&catid=29683&pageindex=23&mid=324870 ولادت فاطمه زهرا(س)، پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم شیرازی]</ref>
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را با کنیه ی «ام ابیها» خوانده اند.اما حضرت کنیه های بسیار دیگری نیز دارند. مانند:
 
#ام الحسن
 
#ام الحسین
 
#ام المحسن
 
#ام الائمه<ref>زندگانی حضرت زهرا(سلام الله علیها) ترجمه جلد 43 بحارالنوار،علامه محمد باقر مجلسی(ره)،ص 100</ref>
 
#مّ‌الخیرة
 
#اُمّ‌المؤمنین
 
#اُمّ‌الأخیار
 
#اُمّ‌الفضایل
 
#اُمّ‌الأزهار
 
#اُمّ‌العلوم
 
#اُمّ‌الأسماء<ref>فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی، ج ۱</ref>
 
  
=== القاب حضرت زهرا (سلام الله علیها) ===
+
قول سوم که به نظر می رسد مشهور بین علماء [[شیعه]] است، (البته بعضی علمای اهل سنت نیز قائل به آن شده اند)<ref>نک: تاریخ الخمیس، ج۱، ص۲۷۸، و ذخائرالعقبی، ص۵۲.</ref> و روایات چندی نیز بر آن دلالت دارد، سال پنجم بعد از مبعث را هنگام ولادت می داند.<ref>نک: بحارالانوار، ج۴۳، صص۶ ـ ۱۰.</ref><ref> [http://payamezan.eshragh.ir/article_50273.html تاریخ ولادت صدیقه کبرا فاطمه زهرا(س)، سید ضیاء مرتضوى، پیام زن، آبان ۱۳۷۷، شماره۸۰]</ref>
نویسندگان سیره و محدثان اسلامی برای دختر پیغمبر لقب هائی چند نوشته اند: زهرا، صدیقه، طاهره، راضیه، مرضیه، مبارکه، بتول و لقب های دیگر. از این جمله لقب زهرا از شهرت بیشتری برخوردار است، و گاه با نام او همراه می آید (فاطمه زهرا) و یا بصورت ترکیب عربی (فاطمه الزهرا). از امام صادق(ع) پرسیدند چرا فاطمه را زهرا نامیدند؟ فرمود: زیرا فاطمه چنان بود که چون در محراب می ایستاد نوری از او برای اهل آسمان درخشش می کرد همان طور که ستارگان برای اهل زمین درخشش دارند.
 
  
برای تفصیل رجوع شود به [[القاب حضرت فاطمه سلام الله علیها]]
+
از میان این اقوال قول پنج سال پیش از بعثت به دلائل زیر نمی توان مورد قبول واقع شود:
=== ویژگی های ظاهری حضرت زهرا (سلام الله علیها) ===
 
حاکم در مستدرک به سند خود از انس بن مالک و نیز ابن شهرآشوب در مناقب هم از او نقل کرده اند که گفت:
 
«درباره ی چهره ی فاطمه از مادرم پرسیدم و او پاسخ داد: گویی او همانند ماه شب چهارده یا خورشید زیر ابر بود، همانند خورشیدی بود که از زیر ابر بیرون آمده. پوست بسیار سفیدی داشت و شبیه ترین مردم بود به رسول خدا (ص).»<ref>سید محسن امین ، فاطمه دخت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)،ص 3</ref>
 
  
نقش خاتم آن حضرت این عبارت بود: «امن المتوکلون.»<ref>همان،ص 3</ref>
+
*مورخان گفته اند که همه فرزندان [[خدیجه کبری|خدیجه]] علیهاالسلام پس از بعثت به دنیا آمدند.<ref>مناقب آل ابی طالب؛ ج ۳، ص ۳۹۳؛ تذکره الخواص، ص ۳۰۶- ۳۰۷؛ ضیاءالعالمین، ج ۲، ص ۴۶.</ref>
{{شناختنامه حضرت زهرا (س)}}
+
*نسایی روایت کرده که وقتی [[ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] از فاطمه علیهاالسلام خواستگاری کردند، پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله آنان را با این عذر که فاطمه کوچک است، رد کرد.<ref>ر. ک: خصائص امیرالمؤمنین علی، ص ۲۲۸؛ مناقب آل ابی‌طالب؛ ج ۳، ص ۳۹۳؛ تذکرة الخواص، ص ۳۰۶؛ ضیاءالعالمین، ج ۲، ص ۴۶.</ref> اگر گفته اهل سنت درست باشد که فاطمه علیهاالسلام پنج سال پیش از بعثت به دنیا آمده، در این صورت باید عمر او به هنگام خواستگاری که به اتفاق همه مورخان پس از هجرت بوده، حدود هجده یا نوزده سال باشد. در حالی که به کسی که در این سن است، کوچک گفته نمی شود.<ref>علامه جعفر مرتضی عاملی ، رنج های حضرت زهرا ( سلام الله علیها )، ص۲۹</ref>
 +
 
 +
مطابق با برخی روایات، رسول خدا (ص) قبل از انعقاد نطفه حضرت زهرا سلام الله علیها، از سوی خدا مأمور شد که چهل شبانه روز از حضرت خدیجه (س) فاصله بگیرد و خانه را ترک نموده در مکانی [[اعتکاف|معتکف]] گردد. آن حضرت این ایام را به [[روزه]] و [[عبادت]] سپری نمود و در پایان این اعتکاف چهل روزه [[جبرئیل]] بر رسول خدا فرود آمد و در حالى که طعامى با خود به همراه آورده بود، به پیامبر گفت: به فرمان خداوند با این طعامى که به دستور خدا از [[بهشت]] براى تو آورده‌ام [[افطار]] کن. پس رسول خدا با آن غذا افطار نمود و پس از افطار به سوى خانه خدیجه روان شد و همان شب نطفه پاک فاطمه منعقد گردید.<ref>علّامه مجلسى در بحار الانوار، ج ۱۶ ص ۷۸ و ۷۹</ref>
 +
 
 +
در روایتی آمده است که رسول خدا (ص) در دوران حمل حضرت فاطمه سلام الله علیها توسط خدیجه به او فرمود: اى خدیجه! جبرئیل مرا بشارت داده که او دختر است، و گفته که او منشأ نسلى پاک و مبارک است و خداوند تبارک و تعالى مقدّر نموده که نسل من از طریق او برقرار و پایدار بماند، و مقرّر فرموده که فرزندان او پس از انقطاع [[وحی|وحى]]، [[امام]] و خلیفه خدا در زمین باشند.<ref> زندگانى حضرت زهرا علیها السلام، ترجمه بحار الأنوار ،ص:۳۳</ref>
 +
 
 +
===حضرت زهرا در زمان پیامبر اکرم===
 +
 
 +
;<nowiki>در مکه:</nowiki>
 +
 
 +
زندگی حضرت فاطمه (س) از آغاز کودکی آمیخته به سختی ها و رنجها و مشکلات فراوان بود. هنوز بیش از دو سال از زندگی حضرت زهرا (س) نگذشته بود که [[قریش]] در صدد کشتن رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) برآمدند.<ref> الدر فی اختصار المغازی و السیر،ص۲۷ </ref> و چون [[ابوطالب علیه السلام|ابوطالب]] از این تصمیم مطلع گشت از بنی عبدالمطلب خواست تا داخل [[ شعب ابوطالب ]] شده و از جان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دفاع کنند. آنان به جز [[ابولهب بن عبدالمطلب|ابولهب]] و ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطلب به شعب رفتند.<ref>ترجمه دلائل النبوه،ترجمه محمود مهدوی دامغانی،ج ۲ ص ۶۵-۶۶ </ref> قریش نیز در واکنش به این حرکت، پیوندهای اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و ... را با آنان قطع کرد. این محاصره سه سال به طول انجامید.<ref>سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۳۷۵، ابن سعد، طبقات، ج ۱، ص ۲۰۸ و طبرسی، اعلام الوری، ص ۴۹، بیهقی، دلایل النبوة، ج ۲، ص ۳۱۱.</ref> مطابق با گزارش های تاریخی کسانی که درون شعب بوده‌اند، وضعیت سختی داشتند آنها قادر به برطرف کردن مایحتاج خود نبوده و حتی قریش راه ورود طعام و آب را بر روی آنان بسته بودند.<ref>انساب الاشراف ، ج۱، ص۲۳۴</ref>
 +
 
 +
در سال دهم بعثت پس از آنکه [[بنی هاشم]] از شعب ابی طالب بیرون آمدند و وضعیت آنها رو به بهبودی می رفت، حضرت ابوطالب (علیه السلام) از دنیا رفت و به فاصله چند روز پس از آن در حالی حضرت فاطمه سلام الله علیها بیش از پنج سال نداشتند، مادرش حضرت خدیجه (سلام الله علیها)، از دنیا رفت. در روایتی آمده است، پیش از خاکسپاری، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به قبر ایشان فرود آمدند در حالی که «فاطمه» دامان پدرش، پیامبر را گرفته بود و دور پدر می گشت و می پرسید: پدر جان! مادرم کجاست؟ و پیامبر پرسش او را بی پاسخ می گذاشت. او به سوی دیگران می رفت و از آنان سراغ مادر پرمهر خویش را می گرفت که در این هنگام «جبرئیل» فرود آمد و به پیامبر خبر داد که: «پروردگارت به شما فرمان می دهد که سلام ما را به «فاطمه» برسان و به او بگو: مادرش «خدیجه» اینک در بهشت زیبا و پرطراوت خداست... و او در کنار «[[آسیه]]» و «[[حضرت مریم|مریم]]» دختر «عمران» و مادر «[[حضرت عیسی علیه السلام|مسیح]]» است. پیامبر، «فاطمه» را در آغوش گرفت و مورد محبت قرار داد و پیام خدا را به او رسانید.<ref>فاطمه زهرا سلام الله علیها از ولادت تا شهادت ، محمدکاظم قزوینی؛ ص ۱۵۹</ref>
 +
 
 +
پس از وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها، سالهای حضور پیامبر در مکه مملوّ از آزارها و اهانت ها و تلاش های مستمر دشمنان برای محو [[اسلام]] و مسلمین بود. گاه دشمنان سنگدل، خاک یا خاکستر بر سر پیامبر (صلی الله علیه وآله) می پاشیدند، هنگامی که پیامبر به خانه می آمد، فاطمه (علیها السلام) خاک و خاکستر را از سر و صورت پدر پاک می کرد، در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، پیامبر می فرمود: «دخترم! غمگین مباش و اشک مریز که خداوند حافظ و نگهبان پدر توست».<ref> سیره ابن هشام، جلد ۱، صفحه ۴۱۶</ref>
 +
 
 +
در روایت آمده است دشمنان در [[حجر اسماعیل‌|حِجْر اسماعیل]] اجتماع داشتند و به بت ها سوگند خوردند که هر کجا «محمّد» را پیدا کنند، او را به قتل برسانند. فاطمه(علیها السلام) این خبر را شنید و به اطلاع پدر رسانید تا مراقبت بیشتری از خود کند.<ref>مناقب ابن شهر آشوب، جلد ۱، صفحه ۷۱</ref>
 +
 
 +
در [[صحیح بخاری (کتاب)|صحیح بخاری]] آمده است: [[ابوجهل]] مشتی از اراذل مکه را تحریک کرد که به هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه وآله) در [[مسجد الحرام|مسجدالحرام]] به [[سجده]] رفته بود، شکمبه گوسفندی را بیاورند و بر سر حضرت بیفکنند، هنگامی که این عمل انجام شد ابوجهل و اطرافیانش صدا به خنده بلند کردند و پیامبر را به باد مسخره گرفتند. بعضی از یاران، منظره را دیدند اما دشمن بی رحم چنان آماده بود که توانایی بر دفاع نداشتند. این خبر به گوش دختر کوچکش فاطمه (علیها السلام) رسید، به سرعت به مسجدالحرام آمد و با شجاعت مخصوص خودش ابوجهل و یارانش را با شمشیر زبان مجازات کرد، و به آنها نفرین فرمود.<ref> صحیح بخاری، جلد ۵، صفحه ۸</ref>
 +
 
 +
;<nowiki>هجرت به مدینه:</nowiki>
 +
 
 +
پس از رحلت ابوطالب و عدم حمایت بنی هاشم از رسول خدا (ص)، مکه دیگر جای امنی برای ایشان نبود و هر لحظه امکان قتل ایشان وجود داشت. پس از آنکه عده ای از مردم [[یثرب]] مسلمان شدند و دو بار در عقبه وفاداری خود را به رسول خدا (ص) اعلام کردند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تصمیم به [[هجرت به مدینه]] گرفتند. پیامبر (صلی الله علیه و آله) در شبی  که به [[لیلة المبیت]] معروف است و در آن شب قریشیان تصمیم به قتل ایشان گرفته بودند، با فداکاری [[امام علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علی]] (علیه السلام) راهی مدینه شدند.
 +
 
 +
در آن شب پیامبر (ص)، على (ع) را فرمود که صبح و شام بر دامنه کوه فریاد زند: هر که نزد محمّد امانتى دارد بیاید تا امانتش را به او پس دهیم. سپس به او فرمود: على؛ از این پس ناپسندى از قریش نخواهى دید تا به من بپیوندى. پس امانت مرا در حضور مردم و آشکارا ادا کن. من فاطمه دخترم را به تو مى‌ سپارم و هر دوى شما را به خداوند؛ او شما را حفظ کند.
 +
 
 +
پس از ورود رسول الله به [[قبا|قباء]] آن حضرت در منزل عمرو ابن عوف ساکن شدند و زمانی که [[ابوبکر]] پیشنهاد رفتن به مدینه را داد، آن حضرت نپذیرفتند و فرمودند: «من داخل مدینه نمی شوم تا اینکه پسر برادرم (یعنی علی علیه السلام) و دخترم فاطمه نزد من بیایند». وقتی شب شد ابوبکر از رسول الله (ص) جدا شده و داخل مدینه شد اما پیامبر در قباء باقی ماند و نامه ای برای علی (ع) نوشت و در آن از او خواست تا به ایشان بپیوندد. وقتی نامه به امیرالمومنین (ع) رسید حضرت به همراه حضرت فاطمه و مادرش [[فاطمه بنت اسد]] و فاطمه دختر زبیر بن عبدالمطلب و به راه افتاد و به دنبال آنها ایمن فرزند [[ام ایمن|ام ایمن]] (غلام رسول خدا) و ابو واقد فرستاده رسول خدا نیز آمده و به آنها ملحق شدند. وقتی قریشیان مطلع شدند، عده ای را به دنبال آن حضرت و همراهان  فرستادند و قصد وادار نمودن امام علی علیه السلام برای بازگرداندن کاروان به مکه را نمودند که با دفاع قهرمانانه ی آن حضرت، خوار و حقیر به مکه بازگشتند. و حضرت علی علیه السلام به همراه همسفرانش راه مدینه را پیش گرفتند و پس از مدتی به ضجنان رسیدند؛ شب را در آنجا مانده و در طول شب به عبادت خداوند مشغول بودند، در حال ایستاده یا نشسته و حتی در حالی که به پهلو دراز کشیده بودند. صبح هنگام مجددا راه مدینه را پیش گرفته و به هر منزلگاهی می رسیدند به همین وضعیت به عبادت می پرداختند.<ref>بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏۱۹، ص۶۴-۶۶</ref>  
 +
 
 +
در روایت ابو عبیده از پدرش و ابن ابی رافع آمده است که: در شأن آنها قبل از رسیدنشان به پیامبر این آیات نازل گردید: {{متن قرآن|«الَّذِینَ یذْکرُونَ اللَّهَ قِیامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَیتَفَکرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا ...»}} «آنهائی که در هر حال، ایستاده و نشسته و در حال خفتن، خدا را یاد کنند و دائم در خلقت آسمانها و زمین فکر کرده، پروردگارا تو این را بیهوده نیافریده ای ...».([[سوره آل عمران|آل عمران]]، ۱۹۱) تا آنجا که می فرماید: «{{متن قرآن|فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لا أُضِیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکمْ مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثى}}» که «ذکر» علی علیه السلام و «انثی» فاطمه سلام الله علیهاست و «بعضکم من بعض»‏ اشاره دارد به اینکه علی از فاطمه است.<ref>بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏۱۹، ص۶۶</ref>
 +
 
 +
===ازدواج با امیرالمؤمنین===
 +
علماى [[شیعه]] در تعیین سن حضرت فاطمه علیها السلام به هنگام [[ازدواج]] از چهارده سال بیشتر نگفته‌اند.<ref>امین، سید محسن ، أعیان الشیعة، ج ۱، ص ۳۱۳، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۶ ق</ref> اکثر عالمان شیعه معتقدند که، سن حضرت در زمان ازدواج، ۹ یا ۱۰ یا حداکثر ۱۱ سال بوده است.<ref>انصاری، اسماعیل،الموسوعة الکبرى عن فاطمة الزهراء،ج‌۴،ص۲۱، دلیل ما، قم، ۱۴۲۸ق</ref>
 +
 
 +
آن حضرت به ازدواج [[امام علی علیه السلام|امام علی]] علیه السلام در آمد که مطابق با برخی منابع در آن زمان ۲۱ سال داشتند.<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب فى معرفة الأصحاب ، ج ۴، ص ۱۸۹۳، بیروت، دار الجیل، ط الأولى،  ۱۴۱۲/۱۹۹۲.</ref> پیش از حضرت علی علیه السلام افرادی مانند [[ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] آمادگی خود را برای ازدواج با دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اعلام کرده بودند و هر دو از پیامبر یک پاسخ شنیده بودند و آن این که درباره ازدواج زهرا منتظر [[وحی]] الهی است.<ref> ابن سعد، طبقات، ج ۸، ص ۱۱،در سنن نسائی آمده است: پیغمبر(ص) در پاسخ آنان گفت: «فاطمه خردسال است» و چون علی(ع) او را از وی خواستگاری کرد، پذیرفت.(نسائی، سنن، ج ۶، ص ۶۲؛ فاطمـه الزّهراء، ص ۲۵، ج ۲)،الصواعق المحرّقه، ص ۱۶۲ و رجوع به انساب الاشراف، ص ۴۰۲ شود،بحار، ص ۹۲ و نک: فصل «گزیده ای از شعرای عربی».</ref>
 +
 
 +
مطابق با روایات وقتی حضرت علی علیه السلام به خواستگاری فاطمه سلام الله علیها رفت پیامبر به نزد فاطمه رفت و فرمود: «على بن ابى طالب، کسى است که خویشاوندى و فضیلت و اسلامش را مى شناسى و من از خدا خواسته‌ام که تو را به ازدواج بهترینِ آفریدگانش و محبوب ترینِ آنان در نزدش درآورد و على از تو خواستگارى کرده است. چه نظرى دارى؟».
 +
 
 +
فاطمه علیها السلام ساکت ماند و صورتش را برنگردانْد و پیامبر خدا، کراهتى در چهره اش ندید. پس برخاست، در حالى که مى گفت: «اللّه اکبر! سکوت او [نشانه] رضایت اوست».
 +
 
 +
پس [[جبرئیل|جبرئیل]] علیه السلام نزدش آمد و گفت: اى محمّد! او را به ازدواج على بن ابى طالب درآور که خداوند، این دو را براى هم پسندیده است.<ref>الأمالی للطوسی : ص ۳۹ ح ۴۴ ، بشارة المصطفى : ص ۲۶۱</ref>
 +
 
 +
از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که خطاب به على علیه السلام فرمود: «لولاک یا على لما کان لفاطمه کفو على وجه الارض:<ref>بحارالانوار ج ۴۳/ ۱۰۷</ref> یا على اگر تو نبودى، فاطمه را بر روى زمین کفوی نبود».
 +
 
 +
[[علامه حسن زاده آملی]] در شرح این روایت گفته‌اند: [[ازدواج|نکاح]] بر کفائت است -که باید مرد و زن کفو هم باشند- و مرد غیر [[معصوم]] را بر زنى که صاحب عصمت است راهى نیست.<ref>حسن زاده آملی؛ حسن، شرح فص حکمة عصمتیة فی کلمة فاطمیة، ص۱۷۸</ref>
 +
 +
برای تفصیل رجوع شود به: «[[ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س)]]».
 +
 
 +
===زندگی حضرت زهرا و امیرالمؤمنین===
 +
حضرت زهرا سلام الله علیها و امام علی علیه السلام زوجی هستند که هر دو معصوم و از خطا و اشتباه مبرا هستند. لذا زندگی ایشان زندگی کامل، سرتاسر طهارت و از هر نقص و اشتباهی بدور است. از روایات اندکی که در این مورد به دست رسیده است بر می آید که رفتار آنها با یکدیگر و با فرزندانشان به بهترین وجه و سرشار از عشق و علاقه بوده است. و آن دو همه امور خویش را بر اساس دستورات پیامبر اکرم (ص) تنظیم می‌نمودند. 
 +
 
 +
;<nowiki>رضایتمندی از یکدیگر:</nowiki>
 +
 
 +
امیرالمؤمنین علیه السلام در وصف زندگی شان با حضرت فاطمه سلام الله علیها می فرمایند: به خدای سوگند که در همه ی عمر زندگی مشترک، هرگز به فاطمه خشم نگرفته و هرگز او را به کاری وادار نساختم... . و او نیز به من هرگز خشم نگرفت و در هیچ کاری مرا نافرمانی نکرد. او به گونه ای بود که هر گاه به او می نگریستم غمها و اندوه هایم زدوده می‌شد.<ref>بحارالانوار، ج ۴۳ </ref>
 +
 
 +
;<nowiki>تقسیم کارها:</nowiki>
 +
 
 +
حضرت على (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) خدمت رسول خدا (صلى الله علیه و آله) آمدند و تقاضا کردند که خدمات خانه و زندگى را براى هر یک مقرر فرماید. رسول اکرم (صلى الله علیه و آله) فاطمه (سلام الله علیها) را به خدمات درون خانه گماشت و بیرون خانه را به على (علیه السلام) واگذاشت.
 +
 
 +
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: فقط خدا مى‌داند که من چه قدر مسرورم از این که رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) مرا ماءمور به امورى نساخت که فقط از عهده مردان برمى‌آید (کنایه از این که زنان توانایى حمل بار گران زندگى را ندارند).<ref>ناسخ التواریخ ، حالات حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، ص۴۱۷</ref> البته در موارد متعددی نیز ذکر شده است که امیرالمؤمنین (ع) در کارهای خانه به همسرشان کمک می‌کنند.<ref>فضائل الزهراء، ص ۷۷</ref>
 +
 
 +
از [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] علیه السلام روایت شده است که فرمود: حضرت امیر علیه السلام هیزم می‌آورد، آب می‌آورد، جاروب می‌کرد و فاطمه زهراء علیها السلام آسیاب می‎کرد، خمیر می‌کرد، نان می‌پخت.<ref>زندگانى حضرت زهرا علیها السلام (ترجمه جلد ۴۳ بحار الأنوار)، ترجمه نجفى، ص۱۶۹</ref>
 +
 
 +
;<nowiki>تحمل سختی های زندگی:</nowiki>
  
==میلاد حضرت زهرا (سلام الله علیها)==
+
از روایات و گزارشهای تاریخی مشخص می گردد که زندگی این زوح با سختی و البته [[صبر]] ایشان در برابر این سختیها همراه بوده است.  
=== تاریخ ولادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) ===
 
پیرامون تاریخ ولادت حضرت سه روایت وجود دارد و بین علمای شیعه و اهل سنت اختلاف است :
 
#روایت اهل سنت پنج سال قبل از بعثت :حداقل تاریخی که در مورد ولادت فاطمه(سلام الله عليها) ذکر کرده اند، و قول مشهور میان مورخین اهل سنت هم است، سال پنجم قبل از مبعث، همزمان با سال تجدید بناء کعبه می باشد.<ref>تاریخ الخمیس، ج1، ص277؛ ذخائرالعقبی، ص49؛ مقاتل الطالبیین، ص48.</ref>
 
#در سال دوم بعثت : حاکم در مستدرک خود به نقل از امام صادق (علیه السلام) حضرت فاطمه علیهاالسلام در سال دوم بعثت یعنی در چهل و یک سالگی پیامبر متولد شده است.  
 
#روایت شیعیان مبنی بر ولادت حضرت در سال پنجم پس از بعثت:امام باقر (علیه السلام) می فرمایند : حضرت فاطمه علیهاالسلام در سال پنجم بعد از مبعث رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم متولد گردید و به هنگام رحلت هجده سال و هفتاد و پنج روزه بود.<ref>زندگانی حضرت زهرا علیها السلام: برگزیده ای از کتاب جلاء العیون/ تالیف محمدباقر مجلسی ص 57</ref>
 
  
==== کدام تاریخ درست است؟ ====
+
;<nowiki>فرزندان:</nowiki>
با استدلال های زیر می توان اثبات کرد که میلاد حضرت در سال پنجم بعثت بوده است :
 
#مورخان گفته اند که همه فرزندان خدیجه علیهاالسلام پس از بعثت به دنیا آمدند<ref>مناقب آل ابی طالب؛ ج 3، ص 393؛ تذکره الخواص، ص 306- 307؛ ضیاءالعالمین، ج 2، ص 46.</ref> و فاطمه، کوچکترین آنها بود.
 
#روایات فراوانی که از شماری از صحابه مثل: عایشه، عمر و سعد بن مالک، ابن عباس و دیگران نقل شده که می گوید: نطفه ی فاطمه علیهاالسلام از میوه ی بهشتی بسته شد که پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله در اسراء و معراج تناول فرمود.<ref>بحارالانوار، ج 43، ص 2.: ینابیع المودّه، کنزالعمال، ج 6، ص 219؛ مناقب الامام علی بن ابی طالب، صص 221، 229؛ ضیاءالعالمین، ج 4، صص 6- 9؛ بحارالانوار، ج 43، ص 13، به نقل از علل الشرایع، ج 1 ص 178؛ ر. ک: ذخائرالعقبی، ص 26؛ میزان الاعتدال، ج 2، ص 400؛ ج 3، ص 439؛ لسان المیزان، ج 3، ص 267؛ طوالع الانوار، صص 112- 113؛ معرفه ما یجب لال البیت، ص 51؛ البتول الطاهره، صص 11- 15.</ref>
 
#نسایی روایت کرده که وقتی ابوبکر و عمر از فاطمه علیهاالسلام خواستگاری کردند، پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله آنان را با این عذر که فاطمه کوچک است، رد کرد.اگر گفته اهل سنت درست باشد که فاطمه علیهاالسلام پنج سال پیش از بعثت به دنیا آمده در این صورت باید عمر او به هنگام خواستگاری که به اتفاق همه مورخان پس از هجرت، بوده، حدود هجده یا نوزده سال باشد. در حالی که به کسی که در این سن است، کوچک گفته نمی شود.<ref>علامه جعفر مرتضی عاملی ، رنج های حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) ، ص 29</ref>
 
  
=== کیفیت میلاد دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ===
+
بی شک هیج زندگی در عالم، ثمره اش پربارتر و گرانبهاتر از زندگی این دو بزرگوار نیست. ثمره این زندگی درخت [[امامت]] است. امیرالمؤمنین و حضرت زهرا(س) صاحب سه پسر و دو دختر شدند. فرزندان این دو بزرگوار عبارتند از:
==== دوری چهل روزه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از حضرت خدیجه  (سلام الله علیها) ====
 
روزى رسول خدا در «ابطح» نشسته بود كه [[جبرئيل]] بر او نازل شده و فرمود: خداى بزرگ بر تو سلام فرستاده و امر نموده كه چهل شبانه روز از خديجه دورى كنى و به عبادت و تهجّد بپردازى. پيامبر طبق فرمان مقام ربوبى چهل روز به خانه خديجه نرفت و چهل شب را تا به صبح به عبادت و راز و نياز با خداى كريم گذرانيد و روزها را روزه گرفت. او براى اينكه خديجه نگران نشود پيامى توسّط [[عمار]] فرستاد و در آن به همسرش گفت: اى خديجه! اينكه به خانه نيامدم به خاطر ستيز با تو نيست، بلكه تو در نزد من عزيز و گرامى هستى، خداوند به من چنين دستور داده و من از فرمان او تبعيت مى‌كنم، خداوند نسبت به مصالح بندگانش آگاه‌تر است. اى خديجه! تو آن بانوى بزرگوارى هستى كه خداوند در هر روزى چندين بار به وجود تو بر فرشتگان مى‌ بالد، پس شبها درب خانه را ببند و آسوده خيال باش، و همان گونه كه من منتظر فرمان الهى هستم تو نيز در انتظار فرمان خداوند عالم باش. من در اين مدت، در خانه [[فاطمه بنت اسد]] ، مادر على عليه السّلام و همسر عموى پيامبر، حضرت [[ابوطالب]] خواهم بود.
 
  
حضرت خديجه به دستور پيامبر عمل كرد ولى از تنهايى و فراق پيامبر اندوهناك بود و مى‌ گريست.<ref>بحار الانوار،علّامه مجلسى،ج 16 ص 78 و 79</ref>
+
#[[امام حسن]] (ع) دومین امام [[شیعه|شیعیان]] که در سال سوم هجرت به دنیا آمدند.
 +
#[[امام حسین]] (ع) سومین امام شیعیان که در سال چهارم هجرت به دنیا آمدند.
 +
#[[حضرت زینب ]] (س) که در سال پنجم هجری به دینا آمدند.
 +
#[[ام کلثوم دختر علی بن ابی طالب | حضرت ام کلثوم]] (س)
 +
#حضرت محسن (ع) اولین شهید راه ولایت که به علت ضربه ای که به حضرت زهرا(س) وارد شد، ایشان در شکم مادرشان سقط شدند و به شهادت رسیدند.
  
==== خوردن میوه بهشتی ====
+
===حضرت فاطمه پس از پیامبر===
چهل روز گذشت، جبرئيل بر رسول خدا فرود آمد و در حالى كه طعامى با خود به همراه آورده بود، به پيامبر گفت: به فرمان خداوند با اين طعامى كه به دستور خدا از بهشت براى تو آورده‌ام افطار كن. پس رسول خدا با آن غذا افطار نمود و پس از افطار به سوى خانه خديجه روان شد و همان شب نطفه پاك فاطمه منعقد گرديد».<ref>علّامه مجلسى در بحار الانوار، ج 16 ص 78 و 79</ref>
+
'''جریان غصب خلافت:'''
  
رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود:هنگامى كه به آسمان عروج كردم، جبرئيل دستم را گرفته وارد بهشت نمود و خرمايى بهشتى به من داد، پس خرما را خوردم و در اثر آن نطفه‌اى در بطن من پديدار شد، هنگامى كه به زمين بازگشتم، با خديجه همبستر شدم و خديجه به فاطمه حامله گرديد، پس فاطمه حوريّه‌اى به شكل انسان است و من هر گاه مشتاق بوى بهشت مى‌شوم، بوى دخترم فاطمه را استشمام مى‌ كنم.<ref>زندگانى حضرت زهرا عليها السلام، ترجمه ج 43 بحار الأنوار ،ص:36</ref>
+
گر چه پیامبر اکرم (ص) قبل از وفات خویش در جایگاه های مختلفی از جمله [[واقعه غدیر|غدیر خم]]، [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] علیه السلام را به جانشینی خویش تعیین نموده بودند، اما پس از انتشار خبر [[رحلت پیامبر اسلام|رحلت پیامبر]] (صلى الله علیه وآله)، در حالى که على (علیه السلام) و برخى اصحاب در تدارک [[غسل]] و تدفین پیامبر بودند، جمعى از [[انصار]] در [[واقعه سقیفه بنی ساعده|سقیفه بنى ساعده]]، جمع شده و بر آن بودند تا [[سعد بن عباده]]، شیخى از بزرگان [[خزرج]] را به جانشینى رسول خدا نصب کنند. [[ابوبکر]]، [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[ابوعبیده جراح]] با شنیدن این خبر، بى درنگ و شتابان روانه سقیفه شدند. و پس از رد و بدل شدن سخنانی بین افراد حاضر از قبیله های اوس و خزرج که در این جریان مقابل یکدیگر قرار گرفته بودند و عده اندک [[مهاجرین]] حاضر در جلسه که مدعی بودند طبق سخن پیامبر ائمه باید از [[قریش]] باشند، در نهایت ابوبکر، عمر و ابوعبیده توانستند به کمک فضای مخالفت پیش آمده بین [[اوس]] و خزرج توانستند برای ابوبکر به عنوان خلیفه مسلمین -علی رغم تعیین علی علیه السلام توسط پیامبر- از جمع حاضر در سقیفه بیعت بگیرند.
  
به نظر مى ‌رسد تعارضى میان این دو روایت وجود نداشته باشد. چرا كه امكان جمع ميان آنها وجود دارد به اين نحو كه مى ‌توان گفت: رسول خدا (صلی الله علیه آله و سلم) پس از اتمام چهل روز به معراج رفته و در آنجا جبرئيل تحفه آسمانى و بهشتى را به وى عطا نموده، و در بازگشت از معراج نطفه فاطمه منعقد گرديده است.
+
این امر با اعتراضات [[اهل البیت|اهل بیت]] و اصحاب ایشان مواجه شد. در روایات آمده است که امام علی علیه السلام به همراه حضرت زهرا (ع) و حسنین (ع) در هنگام شب برای اتمام حجت با اصحاب به درب خانه های آنان می رفت و واقعه غدیر و سخنان پیامبر در حق خود، آنان را به دفاع از حق خویش فرا می خواند.<ref>رجوع شود به صفحه «[[اتمام حجت امام علی علیه السلام با اصحاب]]»</ref>
  
در مورد میوه بهشتی نیز میان صاحب نظران اختلاف است.سه نوع میوه در این مورد بیان شده است :
+
همچنین آمده است که عده ای از اصحاب ضمن سر باز زدن از بیعت، در خانه حضرت زهرا (س) به نشانه اعتراض تحصن کردند. خلیفه اول و دوم خبر یافتند که گروهى از مهاجرین و انصار با على بن ابیطالب در خانه فاطمه دختر رسول خدا جمع شده‎اند، پس با گروهى آمدند و به خانه هجوم آوردند.
#سیب بهشتی <ref>الذّريعة، ج 1، ص 6،فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفى(ص)، الرحماني الهمداني ،ص:135،فضائل الخمسة، الفيروزآبادي ،ج‌3،ص:125،الموسوعة الكبرى عن فاطمة الزهراء، الأنصاري ،ج‌2،ص:18</ref>
 
#خرما بهشتی<ref>مناقب الطاهرين، عماد طبرى ،ج‌1،ص:321،الموسوعة الكبرى عن فاطمة الزهراء، الأنصاري ،ج‌2،ص:34</ref>
 
#انگور بهشتی<ref>الموسوعة الكبرى عن فاطمة الزهراء، الأنصاري ،ج‌2،ص:57</ref>
 
  
==== دوران بارداری حضرت خدیجه (سلام الله علیها) ====
+
[[محمد طبری|طبری]] گوید: پس [[زبیر بن عوام|زبیر]] (پسر عمه امام علی)، با شمشیر کشیده، به مقابله او شتافت، ولی پایش لغزید و شمشیر از دستش بر زمین افتاد. پس مهاجمان حمله بردند و او را دستگیر کردند. نص طبری در این مورد این چنین است: بایعَ النّاسُ و استَشْبَتُوا لِلْبَیعه و تَخَلَّفَ عَلِیَّ و الزُّبَیرُ وَ اخْتَرطَ الزُّبَیرُ سَیفَه وَ قالَ لا اَعمَدُهُ حَتّی یبایعَ عَلیّ. فَبَلَغَ ذلِک اَبابکرِ وَ عُمَرَ. فقالَ عُمَرُ: خُذُوا سَیفَ الزُّبَیرِ فَاضْرِبوا بِهِ الحَجَر.<ref>طبری، ۲: ۴۴۳ و ۴۴۴ و ۴۴۶ و در چاپ اروپا، ۱: ۱۸۱۹ و ۱۸۲۰ و الریاض النضره، محبّ الدّین طبری، ۱: ۱۶۷ و تاریخ الخمیس، ۱۸۸: ۱ و ابن ابی الحدید، ۲: ۱۲۲ و ۱۳۲ و ۱۳۴ و ۵۸ و ۶: ۲ و کنزالعمال، ۳: ۱۲۸. </ref>
هنگامى كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم به پیامبری مبعوث گشتند، زنان مكه از خديجه كناره ‌گيرى نمودند و نزد وى نمى ‌رفتند، به او سلام نمى‌ كردند، و به هيچ زنى اجازه نمى‌ دادند كه با او معاشرت و تماس داشته باشد. اين برخورد زنان سبب ناراحتى و اندوه خديجه شد، البته غم و اندوه وى بيشتر براى پيامبر اسلام بود كه مبادا آسيبى متوجّه وى گردد.
 
وقتى خديجه به حضرت فاطمه حامله شد، فاطمه در رحم مادر همدم او بود و با مادرش سخن مى ‌گفت، و وى را به صبر توصيه مى ‌نمود، خديجه اين موضوع را از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مخفى مى‌ داشت تا اينكه يك روز پيامبر نزد خديجه آمد و شنيد كه او با كسى سخن مى ‌گويد، پس به او گفت: اى خديجه! با چه كسى سخن مى ‌گويى؟ خديجه گفت: با اين بچه ‌اى كه در رحم دارم، او با من سخن مى ‌گويد و مونس ساعات تنهايى من است.
 
  
رسول خدا فرمود: اى خديجه! جبرئيل مرا بشارت داده كه او دختر است، و گفته كه او منشأ نسلى پاك و مبارك است و خداوند تبارك و تعالى مقدّر نموده كه نسل من از طريق او برقرار و پايدار بماند، و مقرّر فرموده كه فرزندان او پس از انقطاع وحى امام و خليفه خدا در زمین باشند.<ref> زندگانى حضرت زهرا عليها السلام، ترجمه بحار الأنوار ،ص:33</ref>
+
عمر به همراه دیگر مهاجمان با خشونت وارد خانه شدند. در این میان، حضرت فاطمه(س) مهاجمان را تهدید کرد که اگر از خانه بیرون نروند به [[خدا]] شکایت خواهد کرد.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دارصادر، ج۲، ص۱۰۵.</ref> از این رو مهاجمان خانه را ترک کردند و به جز علی و [[بنی هاشم|بنی‌هاشم]] همه تحصن‌کنندگان را به [[مسجد]] بردند تا با ابوبکر بیعت کنند.<ref>ابن‌ ابی‌الحدید، شرح نهج‌ البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۲۱.</ref>
  
==== زنان بهشتی و وضع حمل حضرت خدیجه (سلام الله علیها) ====
+
'''غصب فدک:'''
هنگام وضع حمل ام المؤالمنین حضرت خدیجه (سلام الله علیها)  فرا رسيد، كسى را نزد زنان قريش و بنى هاشم فرستاد كه بيايند و ایشان در امر تولّد فرزند يارى نماييد. آنان درخواست حضرت را نادیده گرفته و ایشان را یاری ننمودند.
 
  
حضرت خديجه(سلام الله علیها) از شنيدن اين جواب غمگين شد؛ در همان حال چهار زن گندمگون و بلند بالا كه خديجه فكر مى ‌كرد از زنان بنى هاشم هستند نزد او حاضر شدند، هنگامى كه خديجه آنها را ديد اظهار درد و ناراحتى كرد، يكى از آنان گفت: اى خديجه! نگران نباش، زيرا ما فرستاده خداييم تا تو را در امر زايمان كمك كنيم، ما خواهران تو هستيم، من ساره هستم، و اين بانو آسيه دختر مزاحم (همسر فرعون) است كه در بهشت دوست و همراه تو خواهد بود، و اين مريم دختر عمران، و آن ديگرى كلثم خواهر موسى بن عمران است، پس يكى از آنان در سمت راست خديجه، و يكى در طرف چپ وى، و ديگرى در مقابل او و چهارمى ايشان در بالاى سر او نشستند، و بدين ترتيب حضرت خديجه(سلام الله علیها)، حضرت فاطمه عليها السّلام را در حالى كه پاك و پاكيزه بود، به دنيا آورد.<ref> زندگانى حضرت زهرا عليها السلام، ترجمه بحار الأنوار ،ص:34</ref>
+
پس از ماجرای سقیفه و [[غصب]] خلافت، از نخستین اقدام های  خلیفه این بود که [[فدک]] را از تصرف زهرا علیهاالسلام و امیرالمؤمینین علیه السلام خارج کند. از این رو [[ابوبکر]] دستور داد تا عوامل و کارگران آن حضرت را از فدک اخراج کردند و آن را به بیت‌المال ملحق نمودند.<ref> کلینی، اصول کافی، ۱۳۶۹ش، ج۱، ص۵۴۳؛ شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۲۸۹ و ۲۹۰</ref> وی برای توجیه کار خود به روایتی دست یازید که جز او هیچ یک از [[صحابه]] و روات آن را نقل نکرده‌اند. در [[صحیح بخاری (کتاب)|صحیح بخاری]] آمده است که ابوبکر در پاسخ حضرت زهرا (سلام الله علیها)، که به اقدام وی اعتراض نمود، چنین گفت: «إنّ رسول اللّه قال: لانورث ما ترکناه صدقة؛ ما ارث نمی‌گذاریم، هر چه از ما بماند صدقه است.<ref>صحیح بخاری، جلد ۵، ص ۱۹۸</ref>»
  
==== نوری که عالم را فراگرفت ====
+
پس از غصب فدک حضرت زهرا(سلام الله علیها) حضرت زهرا(سلام الله علیها) با گروهى از زنان نزد ابوبکر آمد و فرمود: آیا مى‏ خواهى زمینى را که پدرم پیغمبر خدا به من عطا فرموده بگیرى؟! ابو بکر دوات خواست تا بنویسد که فدک مال فاطمه باشد. عمر وارد شد و به او گفت: اى خلیفه پیامبر خدا! مبادا سند فدک را براى زهرا بنویسى مگر اینکه براى ادّعاى خود شاهد بیاورد.
هنگامى كه آن حضرت متولّد شد نورى از او ساطع گرديد و داخل خانه‌هاى مكّه شد به طورى كه در شرق و غرب اين شهر خانه‌اى باقى نبود مگر آنكه نور در آن داخل شده بود، آنگاه ده تن از حور العين در حالى كه به دست هر كدامشان يك طشت و ابريقى از بهشت كه پر از آب كوثر بود داخل اتاق شدند، آن بانويى كه در پايين پاهاى خديجه قرار گرفته بود آن ظرفها را از دست ايشان گرفته و فاطمه عليها السّلام را با آب كوثر شستشو داد.<ref> زندگانى حضرت زهرا عليها السلام، ترجمه بحار الأنوار ،ص:34</ref>
 
  
== حضرت زهرا (سلام الله علیها) در زمان پدر بزرگوارشان ==
+
حضرت فاطمه علیها السّلام فرمود: على و امّ ایمن براى مدّعاى من شهادت مى‏ دهند. عمر گفت: شهادت زن عجمى که فصاحت ندارد قبول نیست. على هم روى خمیر خود آتش مى ‏کشد. حضرت فاطمه با حالتى خشمناک بازگشت.<ref>بحارالانوار، ج ۲۹، ص ۶۴۵-۶۴۶</ref>
=== آموختن از پدر بزرگوارشان ===
 
حضرت زهرا(سلام الله علیها) در سایه ی توجه و محبت پیامبر و خدیجه (علیهاالسلام) رشد و بالندگی یافت. او در خانه ای تربیت شد که شعاع وحی آن رامی پوشانید و فرود آمد نگاه ملائک مقرب خداوندی بود.از نظر آموزش او ممتاز است؛ چرا که مربی او خدیجه، بزرگ بانوی اسلام است که با بذل جان و مال خود درخت نو پای دین را استواری بخشید.دیگری،حضرت محمد(صلی الله علیه و آله وسلم)، پیامبر خاتم و بزرگ معلم بشریت بود.
 
  
فاطمه (علیهاالسلام) همراه با پدر و مادر و دیگر ایمان آوردگان شاهد روزهای سخت و جانکاه بود.
+
پس از آنکه حضرت زهرا(سلام الله علیها) موفق نشدند تا فدک را با سند و شاهد از خلیفه پس بگیرند، ایشان سرپوش بر سر افکند و خود را در چادرى پیچیده با گروهى از زنان به جانب [[مسجد]] به راه افتاد. حضرت خود را سخت مستور داشته بود و همچون پیامبر خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم بدون هیچ کاستى قدم برمى‏ داشت، تا اینکه بر ابو بکر وارد شد. ابوبکر در مسجد نشسته بود و گروهى از مهاجرین و انصار بر گردش جمع شده بودند. براى دور ماندن حضرت از نگاه نامحرمان، پرده‌‏اى در مسجد آویخته شد و فاطمه علیها السّلام در پس آن قرار گرفتند و [[خطبه فدکیه]] را در مسجد رسول خدا ایراد کردند.
  
=== شرکت در شعب ابی طالب ===
+
'''هجوم به خانه حضرت زهرا:'''
هنوز بیش از دو بهار از زندگی صدیقه ی طاهره(س) نگذشته بود که عهدنامه ی بیدادگری قریش بسته شد.[[محاصره اقتصادی بنی هاشم]] سه سال به طول انجامید. فاطمه زهرا(س) نظاره گر یکی از دشوارترین دوران زندگانی پدر و مادر خویش و نیز بنی هاشم بود. از یک سو ایثار و پای مردی مؤمنان را در راه حفظ دین نظاره می کرد و از دیگر سو می بایست در آن سرزمین فاقد امکانات اولیه ی زندگی سهیم و شریک رنج و غم یاران پدر باشد.<ref>سیره ابن هشام، ج 1، ص 375، ابن سعد، طبقات، ج 1، ص 208 و طبرسی، اعلام الوری، ص 50 ـ 49، بیهقی، دلایل النبوة، ج 2، ص 311 و 312</ref> مدت سه سال ایشان درس صبر و مقاومت در راه رسیدن به اهداف الهی را در عمل آزمود.
 
  
=== در سوگ از دست دادن مادر ===
+
مطابق با آنچه به تفصیل در منابع [[شیعه]] نقل شده، دستگاه خلافت پس از بیعت گرفتن از مردم به انحاء گوناگون، متوجه امام علی علیه السلام شد تا به هر نحوی از آن حضرت بیعت بگیرند. عمر و عده ای دیگر از طرف خلیفه مامور شدند که به درب خانه امام علی علیه السلام رفته و ایشان را -که خلافت را مطابق تعیین خدا و ابلاغ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حق خود می دانست و از بیعت با ابوبکر سر باز می زد- برای بیعت به مسجد ببرند. آنها به زور وارد خانه فاطمه سلام الله علیها شده و آن حضرت را مضروب نموده، علی علیه السلام را با خشونت به سمت مسجد برای بیعت کشیدند.  
بانوی رحمت در حالی که بیش از پنج سال نداشتند، اندکی پس از تحمل رنج گران به پایان رسیدن عمر حامی بزرگ اسلام حضرت ابوطالب(ع) گرفتار مصیبتی بزرگ تر گردیدند و آن از دست دادن مادربزرگوارشان بود. عظمت این مصیبت بر پیامبر(ص) از آن جا آشکار می گردد که این سال را [[عام الحزن]] نامیدند. حضرت خدیجه(سلام الله علیها)، جهان را بدرود گفت و پیکر او را در نقطه ای بنام «حجون» به خاک سپردند.
 
  
پیش از خاک سپاری پیامبر (صلی الله علیه اله و سلم) به قبر ایشان فرود آمدند در حالی که «فاطمه» دخت ارجمندش دامان پدرش، پیامبر را گرفته بود و دور پدر می گشت و می پرسید: پدر جان! مادرم کجاست؟ و پیامبر پرسش او را بی پاسخ می گذاشت. او به سوی دیگران می رفت و از آنان سراغ مادر پرمهر خویش را می گرفت که در این هنگام «جبرئیل» فرود آمد و به پیامبر خبر داد که:«پروردگارت به شما فرمان می دهد که سلام ما را به «فاطمه» برسان و به او بگو: مادرش «خدیجه» اینک در بهشت زیبا و پرطراوت خداست. در کاخی از مروارید که غرفه هایش از طلا و ستونهایش از یاقوت سرخ است و او در کنار «آسیه» و «مریم» دختر «عمران» و مادر «مسیح» است.
+
[[فیض کاشانی]] در [[نوادر الاخبار فیما یتعلق باصول الدین (کتاب)|نوادر الاخبار]] کیفیت این واقعه را به نقل از منابع "التهاب نیران الأحزان‏" چنین می آورد: عمر گروهی را جمع کرد و با آنان به منزل امیر المومنین علیه السلام آمد. آنها به پشت در آمدند و در بسته بود، پس فریاد زدند ای علی خارج شو! خلیفه رسول خدا تو را می خواند، چون درب خانه به روی آنها باز نشد هیزم آوردند و آن را پشت در خانه ریختند و آتش آوردند تا آن را روشن کنند. در این هنگام عمر فریاد زد: به خدا قسم اگر در را باز نکنید آن را آتش می زنم. حضرت زهرا علیها السلام چون فهمید آنها منزلش را آتش می زنند برخواست و در را باز کرد. پس آن در را کنار زدند قبل از آنکه آن حضرت خود را از آنان بپوشاند. پس فاطمه پشت درب پنهان شد، سپس عمر در را به شدت کنار زد تا به حدی که او را بین درب و دیوار فشرد.
 +
 +
سپس آنها به سمت امیر المومنین علیه السلام هجوم آوردند و بر علیه او با هم یکدست شدند تا اینکه او را از خانه اش بیرون کشیدند در حالی که لباسش را به سرش کشیده بودند او را به مسجد کشیدند. پس فاطمه بین آنها و شوهرش حائل شد و گفت به خدا قسم نمی گذارم پسر عمویم را ظالمانه بکشید و ببرید وای بر شما چه زود بر خدا و رسولش در مورد ما اهل بیت خیانت کردید در حالی که رسول خدا صلی الله علیه و آله شما را به پیروی از ما و دوستی ما و و تمسک به ما فراخوانده بود. و خداوند تعالی فرمود: «{{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُکمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی}}؛ بگو من مزدی از شما طلب نمی کنم مگر دوستی نزدیکانم‏».  
  
پیامبر، «فاطمه» را در آغوش گرفت و مورد محبت قرار داد و پیام خدا را به او رسانید.او گفت: پروردگارم سرچشمه ی سلام و برکت و نعمت و آرامش است. سلام از اوست و سلام به او بازمی گردد.<ref>فاطمه زهرا سلام الله علیها از ولادت تا شهادت ، محمدکاظم قزوینی؛ ص 159</ref>
+
راوی گوید: پس اکثر آن گروه علی علیه السلام را به خاطر فاطمه سلام الله علیها رها کردند. پس [[عمر بن خطاب|عمر]] به قنفذ بن عمر امر نمود که او را به تازیانه بزند. پس قنفذ با تازیانه بر پشت او و بر پهلوهایش زد تا اینکه او را بی رمق نمود و آثار آن تازیانه ها بر جسم شریفش بر جای ماند و آن زدن، قویترین سبب در سقط جنین بود، جنینی که پیامبر اکرم (ص) او را محسن نامگذاری نموده بود... .<ref>فیض کاشانی، نوادر الاخبار، تحقیق مهدی انصاری قمی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى‏، تهران‏، چاپ اول، ۱۳۷۱ ش‏، ص ۱۸۳</ref>
=== حضرت زهرا (سلام الله علیها) درمان دردهای پدر ===
 
زندگی بانوی بانوان ار آغاز کودکی آمیخته به سختی ها و رنجها و مشکلات فراوان بود.هنوز سه سال به هجرت باقی مانده بود، سه سال مملوّ از  آزارها و اهانت ها و تلاش های مستمر دشمنان برای محو اسلام و مسلمین. گاه دشمنان سنگدل، خاک یا خاکستر بر سر پیامبر(صلی الله علیه وآله) می پاشیدند، هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) به خانه می آمد، فاطمه(علیها السلام) خاک و خاکستر را از سر و صورت پدر پاک می کرد، در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، پیامبر(صلی الله علیه وآله)می فرمود: «دخترم! غمگین مباش و اشک مریز که خداوند حافظ و نگهبان پدر توست».<ref> سیره ابن هشام، جلد 1، صفحه 416</ref>
 
  
گاه دشمنان در حِجْر اسماعیل اجتماع داشتند و به بت ها سوگند می خوردند که هر کجا «محمّد» را پیدا کنند، او را به قتل برسانند. فاطمه(علیها السلام) این خبر را می شنید و به اطلاع پدر می رسانید تا مراقبت بیشتری از خود کند<ref>مناقب ابن شهر آشوب، جلد 1، صفحه 71</ref>; و این نشان می دهد که نه تنها در درون خانه که در بیرون نیز فاطمه(علیها السلام) در فکر دفاع و نجات پدر بود.
+
منابع [[اهل سنت]] برخی از نقل این واقعه سرباز زده یا آن را انکار نموده اند. اما تعداد زیادی از آنها مواردی را گزارش داده اند که نشان از هتک حرمت خانه حضرت زهرا یا فراهم نمودن مقدمات آتش زدن خانه دارد. گر چه به تفصیل واقعه نپرداخته اند. موارد زیر نمونه هایی از این دست است:
  
در یکی از همان سالها، ابوجهل مشتی از اراذل مکه را تحریک کرد که به هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) در مسجدالحرام به سجده رفته بود، شکمبه گوسفندی را بیاورند و بر سر حضرت بیفکنند، هنگامی که این عمل انجام شد ابوجهل واطرافیانش صدا به خنده بلند کردند و پیامبر(صلی الله علیه وآله) را به باد مسخره گرفتند. بعضی از یاران، منظره را دیدند اما دشمن بی رحم چنان آماده بود که توانایی بر دفاع نداشتند. این خبر به گوش دختر کوچکش فاطمه(علیها السلام) رسید به سرعت به مسجدالحرام آمد و آن را برداشت و با شجاعت مخصوص خودش ابوجهل و یارانش را با شمشیر زبان مجازات کرد، و به آنها نفرین فرمود.<ref> صحیح بخاری، جلد 5، صفحه 8</ref> آری، در آن جا که گاهی مردان دلاور جرأت دفاع از پیامبر(صلی الله علیه وآله) را نداشتند، این دختر شجاع و خردسال حضور داشت و به دفاع از آن حضرت می پرداخت
+
احمد بن یحیی جابر بغدادی بلاذری (متوفای ۲۷۰)، این رویداد تاریخی را در کتاب «[[نساب الاشراف (کتاب)|انساب الاشراف]]» به این نحو نقل می کند: ابوبکر به دنبال علی علیه السلام فرستاد تا بیعت کند، ولی علی از بیعت امتناع ورزید. سپس عمر همراه با فتیله (آتشزا) حرکت کرد، و با فاطمه در مقابل باب خانه روبرو شد، فاطمه گفت: ای فرزند خطاب، می بینم در صدد سوزاندن خانه من هستی؟! عمر گفت: بلی، این کار کمک به چیزی است که پدرت برای آن مبعوث شده است!!<ref>انساب الأشراف، دار معارف، قاهره، ج۱، ص۵۸۶</ref>
  
=== هجرت به مدینه ===
+
ابن قتیبه دینوری (۲۱۲-۲۷۶) در کتاب «الإمامة و السیاسة» چنین می نویسد: ابوبکر از کسانی که از بیعت با او سربرتافتند و در خانه علی گرد آمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آنان فرستاد، او به در خانه علی(علیه السلام) آمد و همگان را صدا زد که بیرون بیایند و آنان از خروج از خانه امتناع ورزیدند. در این موقع عمر هیزم طلبید و گفت: به خدایی که جان عمر در دست اوست بیرون بیایید یا خانه را بر سرتان آتش می زنم. مردی به عمر گفت: ای اباحفصدر این خانه، فاطمه، دختر پیامبر است، گفت: باشد!!<ref>الامامه و السیاسه، ج ۱، ص۱۲</ref>
پس از رحلت حضرت ابوطالب (ع) و عدم حمایت بنی هاشم از رسول خدا (ص)،مکه دیگر جای امنی برای ایشان نبود و هر لحظه امکان قتل ایشان وجود داشت.پس از آنکه عده ای از مردم یثرب مسلمان شدند و دو بار در [[هجرت به مدینه |عقبه]] وفاداری خود را به رسول خدا (ص) اعلام کردند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تصمیم به [[هجرت به مدینه]] گرفتند.پیامبر (صلی الله علیه و آله) در شبی  که به [[لیلة المبیت]] معروف است و در آن شب قریشیان تصمیم به قتل ایشان گرفته بودند، با فداکاری امیرالمؤنین علی (علیه اسلام) راهی مدینه شدند.
 
  
در آن شب پيامبر (ص) على (ع) را فرمود كه صبح و شام بر دامنه كوه فرياد زند: هر كه نزد محمّد امانتى دارد بيايد تا امانتش را به او پس دهيم. سپس به او فرمود: على؛ از اين پس ناپسندى از قريش نخواهى ديد تا به من بپيوندى. پس امانت مرا در حضور مردم و آشكارا ادا كن. من فاطمه دخترم را به تو مى‌ سپارم و هر دوى شما را به خداوند؛ او شما را حفظ كند.
+
برخی دیگر از منابعی که به این موضوع اشاره دارند عبارتند از:
  
در این سفر پر مخاطره حضرت زهرا(س) نیز مهاجر فی سبیل الله بود. قریشیان دست از تعقیب آنان برنداشتند و قصد وادار نمودن امام علی(ع) برای بازگرداندن کاروان به مکه را نمودند که با دفاع قهرمانانه ی حیدر کرّار، خوار و حقیر به مکه بازگشتند.
+
*[[تاریخ طبری (کتاب)|تاریخ طبری]]، محمد بن جریر طبری، چاپ بیروت، ج۲، ص۴۴۳
 +
*مصنف ابن ابی شیبه، ج۸، ص۵۷۲
 +
*عقد الفرید، ابن عبد ربه، چاپ مکتبة هلال، ج۴، ص۹۳
 +
*[[فرائد السمطین (کتاب)|فرائد السمطین]]، ابراهیم بن محمد جوینی، طبع بیروت، ج ۲، ص ۳۴، ۳۵.
  
== ازدواج حضرت زهرا(سلام الله علیها) با امیرالمؤمنین (علیه السلام) ==
+
تعدادی از منابع اهل سنت نیز به نقل مطالبی پرداخته‌اند که نشان از وقوع این واقعه دارد. یا به بخشهایی از آن تصریح می نماید. به عنوان نمونه این روایت از ابوبکر در منابعی چند یافت می شود: ابوبکر درحال [[احتضار]] چنین گفت: سه چیز انجام دادم که ای کاش انجام نمی‌دادم، یکی از آن سه چیز: آرزو می کردم که ای کاش هتک حرمت خانه زهرا را نمی‌کردم.<ref>معجم کبیر طبرانی، تحقیق حمدی عبدالمجید سلفی، ج۱، ص۶۲، شماره حدیث ۳۴: «أمّا الثلاث اللائی وددت أنی لم أفعلهنّ، فوددت انّی لم أکن أکشف بیت فاطمة و ترکته»<p></p>
[[ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س)|ازدواج حضرت زهرا(سلام الله علیها) با امیرالمؤمنین (علیه السلام)]] به گفته علمای شیعه در اول ذی الحجه سال دوم هجری اتفاق افتاده است.
+
عقد الفرید، ابن عبد ربه، چاپ مکتبة هلال، ج۴، ص۹۳: «وددت انّی لم أکشف بیت فاطمة عن شی و إن کانوا اغلقوه علی الحرب.»
 +
<p></p>
 +
شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، چاپ مصر، ج۲، ص۴۶ و ۴۷: «وددت انّی لم أکن کشفت عن بیت فاطمة و ترکته ولو أغلق علی الحرب.»
 +
<p></p>
 +
مروج الذهب، مسعودی، چاپ دار اندلس، بیروت، ج۲، ص۳۰۱: « فوددت انّی لم أکن فتشت بیت فاطمة و ذکر فی ذلک کلاماً کثیراً!»
 +
</ref>
  
پس از آنکه حضرت زهرا(س) به سن ازدواج رسیدند،افرادی از قریش ایشان را از رسول خدا (ص) خواستگاری کردند.اما ایشان هر بار جواب منفی به اینان می دادند.تا اینکه حضرت علی (ع) به خواستگاری ایشان رفتند و حضرت زهرا(س) با سکوت سرشار از رضایت خویش به ایشان جواب مثبت دادند که موجب شادمانی بی حد و حصر رسول خدا (ص) شد.
+
ابراهیم بن سیار نظام معتزلی (۱۶۰-۲۳۱) در کتاب «الوافی بالوفیات» می گوید: عمر در روز اخذ بیعت برای ابی بکر، بر شکم فاطمه زد، او فرزندی که در رحم داشت و نام او را محسن نهاده بودند، سقط کرد.<ref>الوافی بالوفیات:، ج۶، ص۱۷، شماره ۲۴۴۴; ملل و نحل شهرستانی، ص۵۷</ref>
  
پس از رضایت حضرت زهرا(سو تعیین مهریه توسط رسول خدا (ص) که معادل پانصد درهم ( بهای زره فروخته شده امیرالمؤمنین) بود، پیامبر اسلام(ص) خطبه این دو بزرگوار را در مسجد در حضور انصار و مهاجر خواندند و پس از گذشتن یک ماه از خطبه، مراسم عروسی این بزرگواران برگزار شد و حضرت زهرا(س) به خانه حضرت علی (ع) رفتند.
+
ذهبی در کتاب «میزان الاعتدال» در شرح حال ابن أبی دارم می نویسد: «احمد بن محمّد» معروف به «ابن ابی دارم»، محدث کوفی (م، ۳۵۷ ق-کسی که محمّد بن أحمد بن حماد کوفی درباره او می گوید: «کان مستقیم الأمر عامة دهره»: او در سراسر عمر خود پوینده راه راست بود- نقل می کند که در محضر او این خبر خوانده شد: عمر لگدی بر فاطمه زد و او فرزندی که در رحم به نام محسن داشت سقط کرد.<ref>میزان الاعتدال، ج۳، ص۴۵۹:«انّ عمر رفس فاطمة حتی أسقطت بمحسن.»</ref>
  
== خانه حضرت زهرا (س) و امیرالمؤمنین علی (ع) ==
+
'''عیادت ابوبکر و عمر از حضرت زهرا:'''
=== حرمت این خانه از نگاه رسول خدا (ص) ===
 
حرمت این خانه را می توان از سیره رسول خدا (ص) و احترامی که ایشان به آن و اهالی آن می نهادند فهمید.از جابربن عبدالله انصاری نقل است که:
 
«روزی پیامبر به خانه ی دخت گرانمایه اش می رفت و من نیز افتخار همراهی او را داشتم. هنگامی که به درب سرای فاطمه رسیدیم آن حضرت دست روی آن نهاد و درب را گشود و با صدای رسا فرمود:السلام علیکم!
 
فاطمه علیهاالسلام در پاسخ پیامبر فرمود: سلام بر شما ای پیامبر خدا!
 
پیامبر فرمود اجازه می دهید وارد شوم؟
 
فاطمه گفت: افتخار دهید ای سفیر خدا!
 
پیامبر فرمود: آیا همراه من نیز وارد شود؟
 
فاطمه علیهاالسلام گفت اجازه دهید تا سرم را بپوشانم... . پیامبر فرمود: «فاطمه» جان با گوشه ای از آن پارچه روانداز سرت را بپوشان!
 
بانوی بانوان چنین کرد. آنگاه پیامبر فرمود سلام بر شما!
 
«فاطمه» به گرمی پاسخ او را داد که پیامبر بار دیگر اجازه ی ورود گرفت و همینگونه تا سه بار آن حضرت اجازه گرفت... و آنگاه گام به حریم پرمعنویت خانه ی «فاطمه» نهاد.<ref>فاطمه زهرا سلام الله علیها از ولادت تا شهادت ، محمدکاظم قزوینی؛ ص 218</ref>
 
  
=== زندگی خانوادگی این دو بزرگوار ===
+
مطابق با آنچه در روایات آمده است [[ابوبکر]] به همراه  [[عمر بن خطاب]] پس از واقعه هجوم و در حالی که حضرت زهرا در بستر بیماری بودند به عیادت آن حضرت آمدند و به ایشان سلام کردند، ولى آن حضرت روى خود را برگردانید و پاسخ آن‌ها را نداد. ابوبکر گفت: اى دختر پیامبر! ما آمده‌ایم تا رضایت شما را بدست آوریم از شما خواهش می‌‌کنیم که ما را ببخشید و از آن چه بر شما رسیده از ما درگذرید! زهرا سلام الله علیها فرمود: «شما اول جواب مرا بدهید، آیا از پیامبر شنیدید که درباره من فرمود: فاطمه پاره تن من است و من از او هستم. هر که او را بیازارد مرا آزرده و هر که مرا بیازارد خدا را آزرده است. هر که پس از مرگم فاطمه را بیازارد، مانند آن است که در زمان حیاتم مرا آزرده است».
بانوی بانوان که از مقام والا و موقعیت شکوهبار شوی گرانقدرش در بارگاه خدا به خوبی آگاه بود، به همین دلیل بسان یک زن باایمان بلکه بهتر و بیشتر، پیشوای راستین خویش را احترام می کرد و در برابر او سراپا گوش و هوش بود و نسبت به آن حضرت آنگونه که شایسته و بایسته بود، شناخت و معرفت داشت و آنگونه که می بایست از او فرمانبرداری و قدرشناسی می نمود.از سوی دیگر امیر مومنان نیز به بانوی بانوان همینگونه احترام می کرد.احترامی شایسته و بایسته و وصف ناپذیر.
 
  
امیرالمؤنین در وصف بانوی خویش می فرمایند:به خدای سوگند که در همه ی عمر زندگی مشترک، هرگز به فاطمه خشم نگرفته و هرگز او را به کاری وادار نساختم... . و او نیز به من هرگز خشم نگرفت و در هیچ کاری مرا نافرمانی نکرد. او به گونه ای بود که هرگاه به او می نگریستم غمها و اندوه هایم زدوده می شد.<ref>بحارالانوار، ج 43 </ref>
+
آن دو گفتند: آرى شنیدیم، آنگاه فاطمه فرمود: «پروردگارا! شاهد باش این دو نفر مرا آزردند! با شما سخن نمی‌‌گویم تا پروردگارم را ملاقات کنم و از شما شکایت نمایم».<ref>اعلام النساء، ج ۳، ص ۱۲۱۴-۱۲۱۵.</ref>
  
=== تقسیم کارها ===
+
برای تفصیل رجوع شود به «[[عیادت خلفا از حضرت زهرا(س)|عیادت خلفا از حضرت زهرا (س)]]».  
حضرت على (عليه السلام) و فاطمه (سلام الله عليها) خدمت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) آمدند و تقاضا كردند كه خدمات خانه و زندگى را براى هر يك مقرر فرمايد. حضرت رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فاطمه (سلام الله عليها) را به خدمات درون خانه گماشت و بيرون خانه را به على (عليه السلام) واگذاشت .
 
  
حضرت فاطمه (سلام الله عليها) فرمود: فقط خدا مى داند كه من چه قدر مسرورم از اين كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) مرا ماءمور به امورى نساخت كه فقط از عهده مردان برمى آيد (كنايه از اين كه زنان توانايى حمل بار گران زندگى را ندارند.<ref>ناسخ التواريخ ، حالات حضرت فاطمه (سلام الله عليها)، ص ‍ 417</ref>
+
===شهادت حضرت فاطمه===
 +
حضرت فاطمه سلام الله علیها بر اثر ضربه وارده به آن حضرت در هجوم به خانه شان، پس از چند روز از این واقعه، به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسیدند. درباره روز شهادت حضرت زهرا(س) در میان کتاب های تاریخی چند نظر وجود دارد. بعضی از مورخین این زمان را چهل روز و کسانی این مدت را شش ماه بعد از وفات پیامبر (ص) ذکر کرده‌اند. همچنین در روایاتی که از [[ائمه اطهار|ائمه]] (ع) به ما رسیده است دو تاریخ ذکر شده است که بسیاری از علمای [[شیعه]] تاریخ ۹۵ روز بعد از رحلت پیامبر را معتبر تر می دانند. مطابق با این نقل، شهادت آن حضرت در ۳ [[ماه جمادی الاول|جمادی الاخر]] سال ۱۱ هجری رخ داد.<ref>[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa8207 تاریخ دقیق شهادت حضرت زهرا (ع) کدام است؟، سایت اسلام کوئست]</ref>  
  
البته در موارد متعددی نیز ذکر شده است که امیرالمؤمنین (ع) در کارهای خانه به همسرشان کمک می کنند.<ref>فضائل الزهراء، ص 77</ref>
+
==آیات نازله در شأن حضرت فاطمه==
 +
'''آیه مباهله:'''
  
=== ثمره این زندگی ===
+
واقعه [[مباهله پیامبر اسلام با مسیحیان نجران|مباهله]] واقعه ای مربوط به سال نهم یا دهم هجری است. وقتى [[مسیحیت|مسیحیان]] [[نجران]] از روى لجاجت و عناد سخن پیامبر را درباره یگانگى آفریدگار و شخصیت [[حضرت عیسی ]] علیه‌السلام نپذیرفتند، [[آیه]] نازل شد که: «{{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبِینَ}}». ([[سوره آل عمران]]، آیه ۶۱) پس هر کس با تو درباره عیسی در مقام مجادله برآید بعد از آنکه به احوال او آگاهی یافتی، بگو: بیایید ما و شما فرزندان و زنان و کسانی را که به منزله خودمان هستند بخوانیم، سپس به مباهله برخیزیم (در حق یکدیگر نفرین کنیم) تا دروغگویان (و کافران) را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم.  
بی شک هیج زندگی در عالم، ثمره اش پربارتر و گرانبهاتر از زندگی این دو بزرگوار نیست. ثمره این زندگی درخت امامت است.امیرامؤمنین و حضرت زهرا(س) صاحب سه پسر و دو دختر شدند. فرزندان این دو بزرگوار عبارتند از:
 
#[[امام حسن]](ع) دومین امام شعیان که در سال سوم هجرت به دنیا آمدند.
 
#[[امام حسین]](ع) سومین امام شعیان که در سال چهارم هجرت به دنیا آمدند.
 
#[[حضرت زینب ]](س) که در سال پنجم هجری به دینا آمدند.
 
#[[ام کلثوم دختر علی بن ابی طالب | حضرت ام کلثوم (س)]]
 
#[[ حضرت محسن (ع)]] اولین شهید راه ولایت که بر دلیل ضربه که به حضرت زهرا(س) وارد شد، ایشان در شکم مادرشان سقط شدند و به شهادت رسیدند.
 
  
=== تربیت فرزندان ===
+
پیامبر صلی الله علیه و آله در موعد مقرر به همراه خویش [[امام حسن]] و [[امام حسین]] علیهماالسلام، [[حضرت فاطمه]] سلام الله علیها و دامادش [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] علیه‌السلام را آورد.<ref>شیخ مفید، الإرشاد، ج‏۱، ص۱۶۶ تا ۱۶۹.
کودک از زمانی که پا به عرصه وجود می گذارد، روح او چون لوحی سفید آمادگی پذیرش هر نقشی را دارد و اولین نقاشی که شخصیت او را جزء به جزء ترسیم می کند، مادر است.حضرت زهرا علیهاالسلام از آغازین لحظات زندگی فرزندانش، آنها را بزرگ و گرامی داشت و درصدد تربیت آنها برآمد.از جمله نکاتی که در سیره تربیتی حضرت زهرا (سلام الله علیها) دیده می شود،می توان به موارد زیر اشاره کرد:
+
برای مشاهده اسناد روایت در منابع شیعه و سنی رک:
*تأثیر شخصیت معنوی مادر بر کودک
+
تفسیر آیه «مباهله» از دیدگاه اهل بیت(ع) و اهل سنت، ایلقار اسماعیل زاده، طلوع، شماره ۱۰ و ۱۱ در دسترس در [https://hawzah.net/fa/Article/View/17990/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D9%87%D9%85%D8%A8%D8%A7%D9%87%D9%84%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%A8%DB%8C%D8%AA(%D8%B9)-%D9%88-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%B3%D9%86%D8%AA سایت حوزه]، بازیابی: ۱۵ اسفند ۱۳۹۶ </ref>
*انتخاب نام نیکو و تأثیر آن بر شخصیت فرزندان
 
*رفتار و اخلاق عملی مادر و تأثیر آن بر روی فرزندان
 
*پرورش شخصیت توحیدی فرزندان
 
*پرورش شخصیت عاطفی فرزندان
 
  
== فعالیت های اجتماعی حضرت زهرا (س) در زمان حیات پدربزرگوارشان ==
+
[[علامه طباطبایى|علامه طباطبائی]] در مورد [[آیه مباهله]] می گوید: رسول خدا در مقام امتثال این فرمان از «انفسنا» به غیر از علی و از «نسائنا» بجز فاطمه سلام ‌الله ‌علیها و از «ابنائنا» بجز حسنین علیهم‌السلام را نیاورد. معلوم می‌شود برای کلمه اول به جز علی علیه‌السلام و برای کلمه دوم به جز فاطمه سلام ‌الله ‌علیها و از سوم بجز حسنین علیهم‌السلام مصداق نیافت و کانه منظور از «ابناء» و «نساء» و «انفس» همان [[اهل البیت|اهل بیت]] رسول خدا بوده، همچنان ‌که در بعضی روایات به این معنا تصریح شده، بعد از آن که رسول خدا نام‌بردگان را با خود آورد عرضه داشت: «بارالها اینان‌اند اهل بیت من»، چون این عبارت می‌فهماند پروردگارا من به‌جز اینان کسی را نیافتم تا برای مباهله دعوت کنم.<ref>المیزان فى تفسیر القرآن، ج‌۳، ص۲۳۷</ref>
هر زمانی خواسته ها، قوانین و مقتضیات و شیوه های فعالیت خود را دارد که از هر مرد و زنی بر پایه ی آن انتظار فعالیت می رود و مطابق همین شرایط محاسبه می شود. همچنان که فعالیت هایش نیز بر همین اساس سنجیده می شود که تا چه اندازه در جامعه اسلامی تأثیر داشته است.
 
  
حضرت زهرا علیها السلام هرگز در یک نقطه از ابعاد زندگی توقف نداشت و به یک مرحله و یک بعد از ابعاد آن هرچند مهم، اکتفا نکرد؛ چرا که نه اسلام را محدود به بعد عبادی و فردی اش می دانست و نه رسالت و مسئولیت زن را تنها در خانه داری و تربیت فرزند می دید. از این رو به موازات اهتمام به مسائل خانه و خانواده و نیز مسائل عبادی، مسائل اجتماعی و مبارزاتی و سیاسی جامعه نیز برایش مطرح و با ارزش بود. <ref>علی رفیعی،درآمدی بر سیره فاطمی، قم :زمزم هدایت ،1378،ص148</ref>بنابراین، مهم‌ترین فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی آن حضرت را می‌توان در محورهای زیر خلاصه کرد:
+
این مطلب را نقلی از روایت مباهله که [[جارالله زمخشری|زمخشری]] از علمای [[اهل سنت]] در [[الکشاف عن حقائق غوامض التنزئل (کتاب)|تفسیر کشاف]] از [[عایشه]] نقل می کند تایید می نماید: حضرت رسول(ص) در روز مباهله بیرون آمد و عبایی از موی سیاه پوشیده بود چون امام حسن رسید، او را در ذیل عبای خود جای داد، سپس امام حسین رسید، او را نیز در ذیل عبای خود جای داد، و پس از آن، فاطمه و سپس علی؛ آنگاه گفت: {{متن قرآن|«...إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا...»}} ([[سوره احزاب]]/آیه۳۳) (ترجمه: جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند.)<ref>زمخشری، تفسیر الکشاف، ج۱، صص ۳۶۹-۳۷۰</ref>
  
==== مرجعیت علمی اصحاب ====
+
برای تفصیل رجوع شود به مقاله «[[مباهله]]».
از منابع تاریخى چنین بر مى‌ آید که حضرت زهرا علیهاالسلام براى ایفاى مسئولیت‌هاى اجتماعى با شخصیت‌هایى از یاران رسول خدا همچون [[سلمان]]، [[مقداد]]، [[ابوذر]]، [[بلال]]، [[عمار]] و [[جابر بن عبدالله انصارى]] در ارتباط بوده و آنان در جلساتی به حضور آن حضرت رسیده و حوزه درسى تشکیل مى‌دادند و ایشان سخنان آموزنده و اطلاعات و رازهاى غیبى و دعاهاى مخصوص به آنان مى‌ آموخت.<ref> مجلسی ، بحارالنوار ج 43 ، ص 66</ref>
 
  
==== بیان احکام شرعی بانوان ====
+
'''آیه تطهیر:'''
زنان مدینه خدمت آن حضرت می رسیدند و پرسشهای شرعی خود را از محضرش می پرسیدند و ایشان نیز با صبر و حوصله به پاسخ آنها می پرداخت؛ چنانکه حضرت [[امام حسن عسکری]] علیه السلام می فرماید:
 
  
زنی به حضور فاطمه علیهاالسلام رسید و عرض کرد، من مادری ناتوان دارم که نسبت به مسائل و احکام نمازش دچار شبهه و اشتباهی شده است، مرا نزد شما فرستاده تا آنرا بپرسم. حضرت به پرسش او پاسخ گفت. وی مسئله ای دیگر پرسید و حضرت پاسخ گفت. پرسش سومی مطرح کرد و همین طور تا ده پرسش را مطرح کرد و حضرت نیز پاسخ گفتند. آن زن از اینکه پرسشهایش زیاد شد خجالت کشید و عرض کرد ای دختر پیامبر! شما را زحمت ندهم. حضرت فرمودند: هر وقت خواستی بیا و هر چه می خواهی بپرس.
+
منظور از [[آیه تطهیر]] بخش دوم آیه ۳۳ [[سوره احزاب]]/۳۳ است که می فرماید: {{متن قرآن|«...انَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا»}}
  
==== حل اختلاف در مسائل دینی ====
+
این آیه بیان می کند که اراده خداوند بر این امر تعلق گرفته است که اهل بیت [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] از هر رجس و پلیدی پاک باشند. تعبیر «یُطهِّرکم» در پى «لِیُذهِبَ عَنکم الرِّجسَ» تأکیدى بر طهارت و پاکیزگى به دنبال دور شدن پلیدى‌ها است و «تَطهِیرًا» که مفعول مطلق است نیز تأکیدى دیگر براى طهارت به شمار مى‌رود. «الرِجسَ» که با الف و لام جنس است، هر گونه پلیدى فکرى و عملى اعم از شرک، کفر، نفاق و جهل و گناه را دربر مى‌گیرد.<ref> المیزان، ج‌ ۱۶، ص‌ ۳۱۲.</ref> مطابق با روایاتی که در منابع شیعه<ref>به عنوان نمونه: کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۲۸۶ ـ ۲۸۷‌؛ شیخ صدوق، الخصال‌، ص ۴۰۳، حدیث‌ ۱۱۳‌، و ص ۵۸۰، حدیث ۱؛ شیخ‌ طوسی‌، الامالی‌، ص ۳۶۸‌ و ۷۸۳‌؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۷ ص۵۵۹ و ج۸ ص ۳۵۷.</ref> و برخی از منابع اهل سنت<ref> طبری، جامع البیان، ج ۱۲، جزء ۲۲، ص ۶؛ ابن ابی حاتم رازی، تفسیر القـرآن العـظیم، ج ۹، ص ۳۱۳۱، حدیث ۱۷۶۷۳؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم‌، ج ۳، ص ۴۹۴؛ نیشابوری، اسباب النزول، ص ۲۹۵؛ سیوطی، الدرالمنثور، ج ۶، ص ۶۰۴؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج ۲، ص ۴۱۶. </ref> آمده است، منظوراز اهل البیت علیهم‌السلام؛ خمسه طیبه یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله، على، فاطمه، حسن و حسین علیهم‌السلام هستند.
امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید:
 
  
دو زن که در یکی از مباحث دینی با هم اختلاف داشتند، خدمت حضرت زهرا علیهاالسلام آمدند. بحث آن دو به نزاع و دعوا کشید، یکی از آن دو با ایمان بود و دیگری معاند و مخالف با اسلام. حضرت به زن مسلمان در گفتن دلایل و ادله خود کمک کرد تا بتواند مطالب حق خود را ثابت کند. او که توانست حرف خود را اثبات کند، از این جهت خیلی خوشحال شد. حضرت زهرا علیهاالسلام فرمودند: « خشنودی فرشتگان از پیروزی تو بر او بیش از خشنودی تو می باشد، چنانکه غمگین شدن شیطان و پیروانش بیش از ناراحتی و حزن آن زن می باشد.»
+
'''آیه مودت:'''
  
==== مددکاری و پرستاری از مجروحان جنگ ها ====
+
[[آیه مودت]] بخشی از آیه ۲۳ [[سوره شوری]] است که می فرماید: «{{متن قرآن|قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی}}...».
یکی از میدان حضور حضرت زهرا (س)،[[غزوه احد]] است.جایی که در آن بیش از هفتاد نفر از مسلمانان راستین از جمله [[حضرت حمزه سيد الشهداء علیه السلام]] به خاک خون کشیده شدند.همچنین در این نبرد پیشانی مقدس رسول خدا (ص) شکافته شد و دندان مبارک ایشان شکست. پیکر امیرالمؤنین علی (علیه السلام) که تنها مدافع رسول خدا (ص) در این نبرد بود،نیز سراسر پر زخم و خون بود.زمانی که آتش جنگ فروکش کرد حضرت زهرا (س) به همراه سایر زنان بنی هاشم و مسلمان به کمک مجروحان آمدند.در روایات تاریخی آمده است که:
 
  
هنگامی که حضرت زهرا (س) چهره پر از خون پدر را مشاهده کردند، خون ها را از رخسار نورافشان پدر، پاک نمودند در حالی که امیر مومنان(ع) با سپر خویش آب می ریختند و فاطمه(س) را یاری می کردند. آن حضرت چون دید جریان آب و شستشو، خونریزی را بیشتر می کند به همین جهت در پی چاره اندیشی خویش تکه حصیری آورد و آن را با شرایط خاصی سوزانید و خاکسترش را بر روی زخمها نهاد تا خون باز ایستد و چنین شد که خون بند آمد.<ref>فاطمه زهرا سلام الله علیها از ولادت تا شهادت ، محمدکاظم قزوینی؛ ص 168</ref>
+
سعید بن جبیر از ابن عباس نقل کند وقتى که این آیه نازل شد. گفتند: یا رسول اللّه اقربا و خویشاوندان شما چه کسانى هستند که مودت و دوستى آن‌ها بر ما واجب گردیده است؟ فرمود: على و فاطمه و حسن و حسین.<ref>ابن حنبل، فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع)، ۱۴۳۳ق، ص۲۹۵.</ref>  
  
همچنین در تاریخ نقل شده است که حضرت فاطمه علیها السلام در [[غزوه احزاب]] برای امیرالمؤنین(ع) و رسول خدا (ص) نان و غذا می برده اند <ref>ذخائر العقبی، ص 47.</ref>  و  در [[فتح مکه]] نیز حضور داشته و به پدر و همسرشان کمک مى ‌کردند. در جریان بیعت زنان مشرک با پیامبر نیز حاضر بودند.<ref>واقدی،المغازی، ج2، نشر دانش اسلامی ،ص83 </ref>
+
برای تفصیل رجوع شود به «[[آیه 23 سوره شوری|آیه ۲۳ سوره شوری]]».
  
==== شرکت در مباهله ====
+
'''سوره کوثر:'''
یکی از فضایل حضرت زهرا(س) شرکت در [[مباهله]] به همراه پدر،همسر و دو پسر خویش در سال نهم هجری است .
 
  
==== مرجعیت فکری، فرهنگی ====
+
مطابق با نقل [[ابن عباس]]، شأن نزول [[سوره کوثر]] آن است که [[عاص بن وائل]] پیامبر را نزد درب [[مسجد الحرام]] ملاقات نمود و با او گفتگو نمود. گروهى از بزرگان [[قریش|قریش]] در مسجد الحرام نشسته بودند، هنگامی که عاص بن وائل وارد بر افراد قریش شد در مسجد از او سؤال نمودند که با چه شخصى گفتگو و صحبت مى ‏نمودى؟ عاص پاسخ داد: با «ابتر» سخن می گفتم. و این سخن را بدین علت گفت که در همان ایام فرزند پیامبر از [[خدیجه کبری|خدیجه]] بنام عبداللّه وفات نموده بود و کسی که پسر نداشت را ابتر و مبتور مى‏ نامیدند (یعنی کسی که از او نسلی باقی نمی ماند).<ref>انوار درخشان در تفسیر قرآن، محمد حسینى همدانى، ج‏۱۸، ص۳۰۸</ref>
  
در اینکه حضرت زهرا علیهاالسلام در بین جامعه آن روز مورد مراجعه مردم بود و در امور مختلف اجتماعی نقش داشت، شکی نیست. چنانکه علامه سید جعفر مرتضی عاملی می نویسد:
+
این سوره کوتاهترین سوره قرآن است و متن آن چنین است: {{متن قرآن|«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ (۱) إِنَّا أَعْطَینَاک الْکوْثَرَ (۲) فَصَلِّ لِرَبِّک وَانْحَرْ (۳) إِنَّ شانِئَک هُوَ الْأَبْتَرُ(۴)»}} اى پیامبر، ما به تو خیر و برکت فراوان (فاطمه) عطا کردیم، کنون در برابر این نعمت بزرگ، براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن، مسلّما دشمن تو که مى ‏گوید صاحب فرزندى نخواهى شد و بلا عقب خواهى ماند، خود او ابتر و بلا عقب است.
  
«تاکیدهای مکرر و مداوم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در گفتار و رفتار، به علاوه مقام و موقعیت حضرت زهرا علیهاالسلام سبب شد تا ایشان مورد مراجعه مردم باشند و از درجه و موقعیت خاصی برخوردار گردند. چنانکه منزل ایشان پایگاه و پناهگاهی برای کسان زیادی بود که به آنجا رفت و آمد می کردند. علاوه بر زنان همسایه، دیگر بانوان مدینه نیز به آن حضرت مراجعه کرده و به منزلش رفت و آمد داشتند.»
+
مفسران گویند ظاهر آنست که بمناسبت [[شأن نزول]] سوره، مراد از [[کوثر]]، کثرت نسل باشد و منظور از آن فاطمه زهرا سلام اللّه علیها است که چهار فرزند مانند [[امام حسن علیه السلام|حسن]] و [[امام حسین علیه السلام|حسین]] علیهما السّلام و دو دختر داشت و از آنان نیز فرزندانى بسیار بوجود آمدند.<ref>انوار درخشان در تفسیر قرآن، محمد حسینى همدانى، ج‏۱۸، ص۳۰۹- اطیب البیان فى تفسیر القرآن، ج‏۱۴، ص ۲۴۴ - المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۲۰، ص ۳۷۰ - مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۱۰، ص: ۸۳۶</ref>
== در سوگ پدر ==
 
پس از آنکه رسول خدا (ص) از سفر حجة الوداع بازشگتند،دچار بیماری سختی شدند که خبر از فوت ایشان می داد.این بیماری برای اهل بیت رسول خدا (ص) بسیار سخت بود.
 
=== اولین کسی که از اهل بیت رسول خدا (ص) که به ایشان ملحق می شود ===
 
موقعی که شهادت پیغمبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم نزدیک گردید آن حضرت به قدری گریست که محاسن مبارکش تَر شد.
 
گفته شد:
 
یا رسول الله! چرا گریه می کنی؟
 
فرمود:
 
برای ذریّه و فرزندانم و آن ستم هایی که از ستمکاران امّتم بعد از من به ایشان می رسد، می گریم. گویا می بینم دخترم فاطمه ی زهراء بعد از من مظلوم واقع شده، هر چه صدا می زند:
 
یا اَبَتاه! احدی از امّت من به فریاد او نمی رسد.
 
وقتی فاطمه ی اطهر سلام الله علیها این مطلب را شنید، گریان شد. پیغمبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به وی فرمود:
 
ای دختر عزیزم! گریان مباش!
 
حضرت فاطمه سلام الله علیها عرض کرد:
 
پدر جان! من برای ظلم هایی
 
که بعد از تو خواهم دید گریه نمی کنم، بلکه به علّت مفارقت تو اشک می ریزم.
 
پیغمبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:
 
ای دختر محمّد! مژده باد تو را! زیرا تو اوّلین کسی هستی که زودتر از همه در میان اهل بیتم به من ملحق خواهی شد.<ref>سبل الهدى و الرشاد ج 12 ص 251 و راجع: ينابيع المودة ج 2 ص 55 و راجع:
 
صحيح البخاري (ط مطبعة الأميرية) ج 4 ص 203 و صحيح مسلم ج 7 ص 142 و مسند الطيالسي ص 196 و الطبقات الكبرى لابن سعد ج 8 ص 26 و حلية الأولياء ج 2 ص 39 و الخصائص للنسائي (ط دار التقدم بمصر) ص 34 و مصابيح السنة (ط دار الخيرية بمصر) ج 2 ص 204 و مسند أحمد ج 6 ص 282 و أنساب الأشراف ج 1 ص 552 و صفة الصفوة (ط حيدر آباد) ج 2 ص 5 و طرح التثريب ج 1 ص 149 و المختار من مناقب الأخيار (ط دمشق) ص 56 و نظم درر السمطين ص 179 و تذكرة الخواص ص 319 و منتخب تاريخ ابن عساكر ج 1 (ط الترقي بدمشق) ص 298 و البداية و النهاية ج 5 ص 226 و جمع الفوائد ج 2 ص 233 و تكملة المنهل العذب المورود ج 3 ص 222 و الثغور الباسمة (ط بمبي) ص 13 و أشعة اللمعات في شرح المشكاة ج 4 ص 693 و وسيلة النجاة للمولوي ص 228 و مرآة المؤمنين ص 190 و أضواء على الصحيحين ص 345 و فضائل الصحابة ص 77 و سنن ابن ماجة ج 1 ص 518 و مسند أبي يعلى ج 12 ص 112 و المعجم الكبير ج 22 ص 419 و عن أسد الغابة ج 5 ص 522 و الأوائل للطبراني ص 84 و عن المصادر التالية: كتاب الأربعين للماحوزي ص 314 و فتح الباري ج 8 ص 103 و مسند أبي يحيى الكوفي ص 79 و مسند ابن راهويه ج 5 ص 7 و السنن الكبرى للنسائي ج 5 ص 96 و 146 و السيرة النبوية لابن كثير ج 4 ص 448 و سير أعلام النبلاء ج 2 ص 120 و كشف الغمة ج 2 ص 80 و ترجمه جلد 43 بحارالنوار ص 483</ref>
 
  
=== توصیه های رسول خدا (ص) به امیرالمؤمنین در مورد حضرت زهرا(س) ===
+
'''سوره انسان:'''
حضرت در واپسین لحظات، علی و «فاطمه» و حسن و حسین را فراخواند و به همه ی کسانی که در خانه اش بودند دستور داد از آنجا بیرون روند و بر بانو ام سلمه فرمود بر درب خانه بایست تا کسی وارد نشود. ....آنگاه پیامبر سرش را بسوی آنان بلند کرد و در حالی که دست فاطمه(س) بر دست آن حضرت بود، دست علی(ع) را نیز گرفت و دست فاطمه(س) را بدست علی(ع) سپرد و فرمود:
 
  
ای اباالحسن! این امانت خدا و امانت پیامبرش، محمد(ص) است که به تو می سپارم.
+
در شأن ‌نزول مشهور [[سوره انسان]] از [[ابن عباس|ابن‌عباس]] آمده است: حسن و حسین علیهماالسلام بیمار شدند. پیامبر صلى الله علیه و آله به همراه جمعى اصحاب به [[عیادت بیماران|عیادت]] آنان آمدند و به [[امام علی علیه السلام|على]] علیه‌السلام پیشنهاد کردند تا براى شفاى فرزندان خود [[نذر]] کند. على علیه‌السلام و فاطمه علیهاالسلام و کنیزشان ([[فضه خدمتکار حضرت زهرا|فضه]]) نذر کردند که اگر آن‌ها شفا یابند سه روز [[روزه]] بگیرند. حسنین علیهماالسلام از بیمارى شفا یافتند (و آنان روزه گرفتند در حالى که) چیزى در خانه آنان نبود. على علیه‌السلام از شمعون خیبرى سه صاع جو به قرض گرفت.
امانت خدا و پیامبر را خوب حفظ کن. و من می دانم که تو آن را رعایت خواهی نمود. و افزود: علی جان! به خدای سوگند این سالار بانوان بهشت است. به خدای سوگند این مریم پرشکوه من است... آگاه باشید به خدای سوگند من به این منزلت رفیع نرسیده ام مگر اینکه برای فاطمه و شما همه ی مواهب را خواسته ام و خدا همه ی خواسته هایم را ارزانی داشته است.
 
علی جان! آنچه را فاطمه خواست، انجام ده چرا که من او را به کارهایی فرمان داده ام که فرشته ی وحی به من فرمان آورده است، و بدان که من از هر کس دخت فرزانه ام، خشنود باشد، خشنود خواهم شد، و پروردگار من و فرشتگان نیز خشنود خواهند بود.
 
علی جان! وای بر کسی که به فاطمه ستم روا دارد.
 
وای بر کسی که حق وی را غصب کند!
 
وای بر کسی که حرمت و شکوه او را هتک نماید...<ref>مولی محمد باقر مجلسی، بحارالانوار (مؤسسه الوفاء، بیروت، الطبعة الثانیه، 1403 ه - 1983م) ج 22، ص 479 به نقل از رضی بن علی بن الطاووس، الطرف، 18 - 21 و 27 و 28 ، محمدکاظم قزوینی ، فاطمه زهرا سلام الله علیها از ولادت تا شهادت ، ص 331</ref>
 
  
=== گریه حضرت زهرا(س) بر پدرشان ===
+
فاطمه علیهاالسلام یک صاع آن را آرد کرد و ۵ قرص نان پخت. هنگام [[افطار]] سائلى بر در خانه آمد و گفت: سلام بر شما اى خاندان محمد صلى الله علیه و آله بى‌توانى مسلمان هستم، غذایى به من دهید، خداوند به شما از غذاهاى بهشتى عطا کند. آنان مسکین را بر خود مقدم داشتند و در آن شب جز آب ننوشیدند. روز دوم را همچنان روزه گرفتند و به هنگام افطار یتیمى بر در خانه آمد و غذاى خود را به وى دادند. در سومین روز نیز به هنگام افطار اسیرى بر در خانه آمد و آنان سهم غذاى خود را به او بخشیدند.
حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام میفرماید: فاطمه زهراء بقدرى براى پیامبر اسلام صلى اللَّه علیه و آله گریه كرد كه اهل مدینه متأذى شدند و به وى گفتند: تو ما را بعلت كثرت گریه ناراحت كردى، یا شب گریه كن یا روز! لذا فاطمه از مدینه خارج میشد و روى قبر شهداء گریه میكرد.<ref>بحارالانوار، جلد ۴۳، ص ۳۵</ref>
 
==== بی تاب شدن از صدا مؤذن پیامبر (ص) ====
 
روایت شده وقتی پیغمبر خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به شهادت رسید بلال از گفتن اذان خودداری کرد و گفت:
 
من بعد از پیامبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم برای احدی اذان نخواهم گفت.
 
یک روز فاطمه ی زهراء سلام الله علیها فرمود:
 
من دوست دارم صدای اذان مؤذن پدرم را بشنوم، هنگامی که این سخن به گوش بلال رسید مشغول گفتن اذان شد. موقعی که بلال دو مرتبه گفت:
 
«اللهُ اَکْبَرُ»، حضرت زهرای اطهر سلام الله علیها به یاد روزگار پدرش رسول خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم افتاد و نتوانست از گریه خودداری نماید وقتی بلال گفت:
 
«اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله»، فاطمه ی اطهر سلام الله علیها صیحه ای زد و با صورت به روی زمین افتاد و غش کرد! ! مردم به بلال گفتند:
 
از گفتن اذان خودداری کن! زیرا فاطمه دختر پیغمبر از دنیا رفت و مردم این طور فکر کردند که حضرت فاطمه سلام الله علیها به شهادت است!
 
بلال پس از این جریان اذان را قطع نمود و آن را تمام نکرد. موقعی که فاطمه ی زهراء سلام الله علیها به هوش آمد به بلال فرمود:
 
اذان را تمام کن، ولی بلال نپذیرفت و به حضرت زهراء سلام الله علیها گفت:
 
ای بزرگترین زنان! من از اینکه تو هر گاه صدای اذان مرا می شنوی و این همه احساس ناراحتی می کنی می ترسم. لذا حضرت فاطمه سلام الله علیها وی را معاف نمود..<ref>بحارالانوار، جلد ۴۳،ص 37</ref>
 
  
== حضرت زهرا (س) و جریان غصب خلافت ==
+
صبح هنگام [[امام على]] علیه‌السلام دست حسنین علیهماالسلام را گرفته به نزد پیامبر آورد. پیامبر صلى الله علیه و آله آن‌ها را مشاهده کرد که از شدت گرسنگى مى‌لرزیدند. فرمود: مشاهده چنین حالى در شما براى من بسیار دشوار است، سپس برخاست و به همراهى آنان وارد خانه فاطمه علیهاالسلام شد و دخترش را دید که در محراب ایستاده در حالى که از شدت گرسنگى شکم او به پشت چسبیده و چشم‌هایش به گودى نشسته است. پیامبر صلى الله علیه و آله ناراحت شد. در همین هنگام جبرئیل فرود آمد و گفت: اى محمد این سوره را بگیر. خداوند با چنین خاندانى به تو تهنیت مى‌گوید، آنگاه سوره هل اتى (انسان) را بر او خواند.<ref> الکشاف، ج ۴، ص ۶۷۰؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۱۱ ـ ۶۱۴؛ روح المعانى، مج ۱۶، ج ۲۹، ص ۲۶۹ ـ ۲۷۰.</ref>
هنوز ساعتی از وفات رسول خدا (ص) نگذشت بود که عده ای در [[سقیفه بنی ساعده]] گرد هم آمدند تا خلافت رسول خدا (ص) را از مسیر اصلی آن منحرف کنند و آن را حق امیرامؤمنین (ع) بود از ایشان غصب کردند. در زمانی که ایشان سرگرم اجرای نقشه های شوم خویش بودند، اهل بیت پیامبر(ص) مشغول مراسم کفن و دفن رسول خدا (ص) بودند.پس از آنکه این [[سقیفه بنی ساعده |غصب خلاقت ]] ، غاصبان آن مردم را مجبور به بیعت با خلیفه اول کردند . این امر با اعتراضات اهل بیت و اصحاب ایشان و واکنش هایی از طرف غاصبان خلافت نسبت به این اعتراضات همراه بود. از جمله این اقدامات می توان به موارد زیر اشاره کرد:
 
#[[هجوم به خانه حضرت زهرا(س)|تحصن]] در خانه حضرت زهرا (س) و نشان دادن اعتراض خود به دستگاه حکومت
 
#[[غصب ارث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)|محروم کردن حضرت زهرا(س) از ارث رسول خدا (ص)]] با یک حدیث جعلی و مناظره حضرت زهرا(س) با غاصبان
 
#[[غصب فدک]] و اعتراض حضرت زهرا (س) به غاصبان آن و خواندن [[خطبه فدک]]
 
#[[اتمام حجت امام علی علیه السلام با اصحاب]] به همراه حضرت زهرا(ع) و حسنین در هنگام شب
 
#شکستن تحصن با اولین [[هجوم  به خانه حضرت زهرا(س)]] (هجوم مقدماتی) و شکستن شمشیر [[زبیر بن عوام]] توسط مهاجمان و گرفتن بیعت اجباری از متحصن کنندگان به جز اهل بیت
 
#دومین [[هجوم به خانه حضرت زهرا(س)]] (هجوم اصلی) و آتش زدن در خانه حضرت زهرا(س) و ضرب و جرح ایشان که منجر به سقط فرزند ایشان حضرت محسن (ع) شد و بیرون آوردن به اجبار امیرالمؤنین (ع) برای بیعت کردن با ابوبکر
 
#[[خطبه حضرت زهرا (ع) در جمع زنان انصار|خواندن خطبه توسط حضرت زهرا(س)]] در عیادتی که زنان انصار از ایشان کردند.
 
#[[عیادت خلفا از حضرت زهرا(س)]] (اولی و دومی) و بی محلی حضرت به ایشان در عیادتی که این دو از دختر پیامبر(ص) کردند.  
 
#[[شهادت حضرت زهرا (س)]] و بیعت امیرالمؤمنین با خلیفه وقت
 
  
== شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها==
+
برای تفصیل رجوع شود به «[[سوره انسان#شأن نزول سوره انسان|شأن نزول سوره انسان]]».
عمر و عده ای دیگر از طرف خلیفه مامور شدند که به درب خانه امام علی علیه السلام رفته و ایشان را که خلافت را مطابق تعیین خدا و ابلاغ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حق خود می دانست و از بیعت با ابوبکر سر باز می زد برای بیعت به مسجد ببرند. هنگامی که عمر و همراهانش برای اینکار به درب خانه آن حضرت آمدند. حضرت فاطمه سلام الله علیها به پشت در آمد و گفتگویی بین او و عمر رد بدل شد. عمر هنگامی که استکاف آن حضرت از باز نمودن درب خانه را دید. دستور داد تا هیزم آورده درب خانه را آتش بزنند و خود با لگد به درب خانه زد که در اثر اصابت آن به حضرت فاطمه سلام الله علیها آن حضرت که حامله بودند سقط جنین نموده، بر اثر ضربه وارده پس از چند روز به شهادت رسیدند.
+
==فضایل حضرت فاطمه==
شهادت آن حضرت در 3 جمادی الاخر سال 12 هجری رخ داد. <ref>[http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=44 شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعيتى انكار ناپذير، سایت ولیعصر]</ref>
+
برخی از فضایل و [[مناقب]] حضرت فاطمه علیهاالسلام طبق روایات چنین است:
==فضایل و مناقب حضرت فاطمه سلام الله علیها<ref> [http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource.do?action=resource&id=42479&scope=2RjFq46x5IgxXWe1tGLcICOtI-gStmcl&flowLastAction=view&from=search&query=%D8%A7%D9%85%D9%8A%D9%86%D9%8A&field=authorMain&collectionPID=0&lang=&count=20&execute=true  منبع این بخش کتاب فاطمه زهرا سلام الله علیها] نوشته علامه عبدالحسین امینی می‌باشد.
 
</ref> ==
 
  
# اشتراك حضرت فاطمه عليهاالسلام با پيامبر اكرم و اميرالمؤمنين و حسنين عليهم السلام در مقام عصمت و طهارت (بلکه طبق روایات آن حضرت عصمت کبرای الهی است).
+
#اشتراک حضرت فاطمه علیهاالسلام با [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] و [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] و [[امام حسن علیه السلام|حسن]] و [[امام حسین علیه السلام|حسین]] علیهم السلام در مقام [[عصمت]] و طهارت (بلکه طبق روایات آن حضرت عصمت کبرای الهی است).
# اشتراك حضرت صديقه سلام الله عليها با پدر و همسر و فرزندانش در مجاز بودن به ورود و توقف در مسجد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در جميع حالاتشان.
+
#اشتراک حضرت صدیقه سلام الله علیها با پدر و همسر و فرزندانش در مجاز بودن به ورود و توقف در [[مسجد النبی (ص)|مسجد پیامبر اکرم]] صلى الله علیه و آله و سلم در جمیع حالاتشان.
# مادر [[ائمه اطهار]] علیهم السلام است.
+
#مادر [[ائمه اطهار]] علیهم السلام است.
# هنگام ولادت فاطمه عليهاالسلام نور او تمام خانه هاى [[مكه]] را فراگرفت.
+
#هنگام ولادت فاطمه علیهاالسلام نور او تمام خانه هاى [[مکه]] را فراگرفت.
# نام گذارى زهرا عليهاالسلام از طرف خداوند متعال مى باشد.
+
#نام گذارى زهرا علیهاالسلام از طرف خداوند متعال مى باشد.
# نام فاطمه بر ساق عرش و درهای [[بهشت]] درج شده است.
+
#نام فاطمه بر ساق [[عرش]] و درهای [[بهشت]] درج شده است.
# جنگ و يا صلح با آن حضرت مانند جنگ و صلح با پيامبر و على و حسنين است.
+
#جنگ و یا صلح با آن حضرت مانند جنگ و صلح با پیامبر و على و حسنین است.
# سيده ى زنان عالم است.
+
#سیده ى زنان عالم است.
# دوستى و دشمنى با او مانند دوستى و دشمنى با پيامبر است.
+
#دوستى و دشمنى با او مانند دوستى و دشمنى با پیامبر است.
# آن حضرت محدثه است یعنی [[فرشتگان]] با او سخن می‌گفتند.
+
#آن حضرت محدثه است یعنی [[فرشتگان]] با او سخن می‌گفتند.
# شيعيان آن حضرت به بهشت بشارت داده شده‌اند.
+
#شیعیان آن حضرت به بهشت بشارت داده شده‌اند.
# مخالفان حضرتش به هلاکت می‌افتند.
+
#مخالفان حضرتش به هلاکت می‌افتند.
# در روز [[قیامت]] همانند پدر و همسر و فرزندانش سواره محشور می‌شود.
+
#در روز [[قیامت]] همانند پدر و همسر و فرزندانش سواره محشور می‌شود.
# شفیعه کبرای روز قیامت است.
+
#[[شفاعت|شفیعه]] کبرای روز قیامت است.
# حب فاطمه عليهاالسلام همانند حب همسر و فرزندان معصومش (كه اجر رسالت خاتم الانبياء است)، بر همگان واجب است.
+
#حبّ فاطمه علیهاالسلام همانند حبّ همسر و فرزندان معصومش (که اجر رسالت [[خاتم الأنبیاء|خاتم الانبیاء]] است)، بر همگان [[واجب]] است.
# با پدر و همسر و فرزندانش در قبه الوسيله يا درجةالوسيله ى بهشت جای دارند.
+
#با پدر و همسر و فرزندانش در قبة الوسیله یا درجةالوسیله‌ى بهشت جای دارند.
# با پدر و همسر و فرزندانش عليهم السلام در قبه اى از نور كه زير عرش برپا مى شود و جز پنج تن عليهم السلام كسى را به آن رتبه ى والا راه نيست جای دارد.
+
#با پدر و همسر و فرزندانش در قبه اى از نور که زیر [[عرش]] برپا مى شود و جز [[پنج تن]] علیهم السلام کسى را به آن رتبه ى والا راه نیست جای دارد.
# حضرت فاطمه عليهاالسلام يكى از افرادى است كه آيه ى مباهله در شان آن‌ها نازل شده است و آن وجود مقدس، بين چهار معصوم قرار گرفته است يعنى بين: محمد و انفسنا (على) و ابنائنا (حسن و حسين) عليهم السلام.
+
#در صفات و ارزش‌هاى معنوى هم کفو [[امام علی علیه السلام|امام على]] علیه السلام است.
# در صفات و ارزش‌هاى معنوى هم کفو على عليه  السلام است.
+
#بشر از [[حضرت آدم علیه السلام|آدم]] تا خاتم مأمور به [[توسل به اهل بیت علیهم السلام|توسل]] به حضرت صدیقه زهرا علیهاالسلام بوده است.
# بشر از آدم تا خاتم مامور به توسل به حضرت صديقه زهرا عليهاالسلام بوده است.
+
#هنگام ورود فاطمه علیهالسلام به صحنه [[حشر|محشر]]، از جانب حضرت حق تبارک و تعالى ندا مى شود: «اى اهل محشر نگاهتان را فروافکنید تا فاطمه عبور نماید».<ref> [http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource.do?action=resource&id=42479&scope=2RjFq46x5IgxXWe1tGLcICOtI-gStmcl&flowLastAction=view&from=search&query=%D8%A7%D9%85%D9%8A%D9%86%D9%8A&field=authorMain&collectionPID=0&lang=&count=20&execute=true منبع این بخش کتاب فاطمه زهرا سلام الله علیها] نوشته علامه عبدالحسین امینی می‌باشد. 
# [[سوره انسان]] در فضیلت او و همسر و دو فرزندش نازل گردیده.
+
</ref>
# هنگام ورود فاطمه عليهالسلام به صحنه ى محشر از جانب حضرت حق تبارك و تعالى ندا مى شود: «اى اهل محشر نگاهتان را فروافكنيد تا فاطمه عبور نمايد».
 
  
==پانویس ==
+
==پانویس==
<references/>
+
<references />
  
 
==پیوندها==
 
==پیوندها==
[http://ghadir.ahlolbait.com/content/%D8%A7%D8%B3%D9%86%D8%A7%D8%AF-%D9%87%D8%AC%D9%88%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%DB%8C-%D8%B5%D8%AF%DB%8C%D9%82%D9%87-%DB%8C-%D8%B7%D8%A7%D9%87%D8%B1%D9%87-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D8%A7-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85 اسناد هجوم به خانه ی صدیقه ی طاهره علیها السلام، سایت غدیر]
 
  
 +
*[[ولادت حضرت فاطمه سلام الله علیها]]
 +
*[[تقویم: شهادت حضرت فاطمه زهرا|شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها]]
 +
*[http://ghadir.ahlolbait.com/content/%D8%A7%D8%B3%D9%86%D8%A7%D8%AF-%D9%87%D8%AC%D9%88%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%DB%8C-%D8%B5%D8%AF%DB%8C%D9%82%D9%87-%DB%8C-%D8%B7%D8%A7%D9%87%D8%B1%D9%87-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D8%A7-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85 اسناد هجوم به خانه صدیقه طاهره علیها السلام، سایت غدیر]
 
{{چهارده معصوم علیهم السلام}}
 
{{چهارده معصوم علیهم السلام}}
  
 +
{{شناختنامه حضرت زهرا (س)}}
  
 
[[رده:ائمه اطهار]]
 
[[رده:ائمه اطهار]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۰۳

حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام (۵ بعثت - ۱۱ قمری)، دختر گرامی پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و حضرت خدیجه، همسر امام علی علیه‌السلام و مادر امام حسن و امام حسین علیهماالسلام است. حضرت فاطمه، معصومه است و یازده نفر از ائمه شیعه از نسل آن حضرت هستند. آیات و سوری از قرآن کریم همچون سوره کوثر، سوره انسان، آیه تطهیر و آیه مودت در شأن حضرت فاطمه و همسر و فرزندانش نازل گردیده و ایشان به عنوان اهل بیت رسول خدا خوانده شده اند. مطابق با روایتی از پیامبر اکرم، دوستی و دشمنی با حضرت فاطمه به منزله دوستی و دشمنی با پیامبر است و در روایتی دیگر آن حضرت را «سیدة نساء العالمین» نامیده است.

حضرت فاطمه سلام الله علیها پس از رحلت پیامبر اسلام، از حق خلافت همسرش که به تعیین الهی بود به شدت دفاع نمود و در جریان هجوم عمر بن خطاب به خانه‌اش (به هواداری از خلافت ابوبکر)، به شهادت رسید.

حضرت-فاطمه.jpg
مقام ام الائمه
نام فاطمه
القاب زهرا، سیدة نساء العالمین، بتول، صدیقه، طاهره و ...
کنیه ام ابیها، ام الائمه، ام الحسن، ام الحسین، ام المحسن
پدر حضرت محمد صلی الله علیه و آله
مادر ام المؤمنین خدیجه کبری (سلام الله علیها)
زادروز بیستم جمادی الاخر، پنج سال پس از بعثت
زادگاه مکه مکرمه
مدت امامت ـــ
مدت عمر ۱۸ سال
تاریخ شهادت ۳ جمادی الثانی سال ۱۱ هجری
علت شهادت وارد شدن ضربه به پهلوی حضرت در حمله به خانه ایشان
قاتل توسط مهاجمان به خانه ایشان
مدفن مدینه منوره


نام، القاب و کنیه‌ها

برای آن حضرت در منابع القاب بسیاری ذکر شده است. در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است: براى فاطمه نزد خداى عز و جل نه نام است: فاطمه، صدیقه، مبارکة، طاهرة، راضیة، مرضیة، محدثة، زهراء.[۱]

معنی فاطمه

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نام ایشان را فاطمه گذشتند. کلمه فاطمه اسم فاعل است که از مصدر "ف ط م" گرفته شده ؛ فَطمَ در زبان عربی به معنی بریدن، قطع کردن و جدا شدن آمده‌است. در مورد علت این نامگذاری در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده است: "إنّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ فَطمَ ابْنَتِی فاطِمَة وَ وُلدَها وَمَنْ أَحَبًّهُمْ مِنَ النّارِ فَلِذلِک سُمّیتْ فاطِمَة؛ خداوند دخترم فاطمه و فرزندانش و هر کس که آنها را دوست داشته باشد را از آتش دوزخ جدا کرده است به این دلیل او فاطمه نامیده شده است."[۲]

در جایی دیگر دلیل گذاشتن نام فاطمه را این گونه بیان کردند که از هر گونه بدی جدا و بریده شده است.[۳]

القاب و کنیه‌ها

از القاب ایشان لقب زهرا از شهرت بیشتری برخوردار است، و گاه با نام او همراه می آید (فاطمه الزهرا). زهرا مونث أَزْهَر است به معانی: روشن، آنکه چهره درخشان دارد، آنکه رنگ پاک و سفید دارد، ماه درخشان‏.[۴]

از امام صادق(ع) پرسیدند چرا فاطمه را زهرا نامیدند؟ فرمود: زیرا فاطمه چنان بود که چون در محراب می ایستاد نوری از او برای اهل آسمان درخشش می کرد همان طور که ستارگان برای اهل زمین درخشش دارند.[۵]

از القاب آن حضرت که نشان از جایگاه بسیار رفیع ایشان دارد، لقب سیدة نساء العالمین (بزرگ بانوی زنان جهان) که پیامبر اکرم (ص) آن حضرت را چنین خوانده است.[۶]

برخی از کنیه های آن حضرت عبارتند از: ام الحسن، ام الحسین، ام المحسن، ام الائمه،[۷] ام ابیها، اُمّ‌الخیرة، اُمّ‌المؤمنین، اُمّ‌الأخیار، اُمّ‌الفضایل، اُمّ‌الأزهار، اُمّ‌العلوم، اُمّ‌الأسماء.[۸]

برای تفصیل رجوع شود به مقاله: «القاب حضرت فاطمه سلام الله علیها».

زندگی‌نامه حضرت فاطمه

ولادت

روایات پیرامون سال ولادت حضرت زهرا علیهاالسلام متعدد و مختلف است اما سه مورد پنج سال پیش از بعثت، سال دوم بعثت و سال پنجم بعثت از شهرت بیشتری برخوردار است. شیخ طوسی در ضمن بیان مناسبتهای ماه جمادی الثانی آورده است:

«روز ۲۰ ماه جمادی الثانی سال دوم مبعث، ولادت فاطمه علیها السلام در برخی روایات است و در روایتی دیگر، سال پنجم ذکر شده است و عامه (اهل سنّت) روایت می کنند که ولادت آن حضرت ۵ سال پیش از مبعث بوده است.»[۹]

همچنان که شیخ طوسی گفته، مشهور در میان مورخین اهل سنت، سال پنجم قبل از مبعث است. و عده ای تصریح به همزمانی آن با سال تجدید بناء کعبه یعنی سال پنجم پیش از مبعث نموده اند.[۱۰]

از علمای شیعه، شیخ مفید ولادت آن حضرت را سال دوم بعثت دانسته است و کفعمی نیز این قول را ترجیح داده است.[۱۱] این قول مطابق است با روایتی که حاکم نیشابوری از علمای اهل سنت در کتاب مستدرک با استناد به امام جعفر صادق(علیه السلام) پذیرفته است: «فاطمه در ۲۱ سالگی درگذشت و هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) ۴۱ سال داشت به دنیا آمد».[۱۲]

قول سوم که به نظر می رسد مشهور بین علماء شیعه است، (البته بعضی علمای اهل سنت نیز قائل به آن شده اند)[۱۳] و روایات چندی نیز بر آن دلالت دارد، سال پنجم بعد از مبعث را هنگام ولادت می داند.[۱۴][۱۵]

از میان این اقوال قول پنج سال پیش از بعثت به دلائل زیر نمی توان مورد قبول واقع شود:

  • مورخان گفته اند که همه فرزندان خدیجه علیهاالسلام پس از بعثت به دنیا آمدند.[۱۶]
  • نسایی روایت کرده که وقتی ابوبکر و عمر از فاطمه علیهاالسلام خواستگاری کردند، پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله آنان را با این عذر که فاطمه کوچک است، رد کرد.[۱۷] اگر گفته اهل سنت درست باشد که فاطمه علیهاالسلام پنج سال پیش از بعثت به دنیا آمده، در این صورت باید عمر او به هنگام خواستگاری که به اتفاق همه مورخان پس از هجرت بوده، حدود هجده یا نوزده سال باشد. در حالی که به کسی که در این سن است، کوچک گفته نمی شود.[۱۸]

مطابق با برخی روایات، رسول خدا (ص) قبل از انعقاد نطفه حضرت زهرا سلام الله علیها، از سوی خدا مأمور شد که چهل شبانه روز از حضرت خدیجه (س) فاصله بگیرد و خانه را ترک نموده در مکانی معتکف گردد. آن حضرت این ایام را به روزه و عبادت سپری نمود و در پایان این اعتکاف چهل روزه جبرئیل بر رسول خدا فرود آمد و در حالى که طعامى با خود به همراه آورده بود، به پیامبر گفت: به فرمان خداوند با این طعامى که به دستور خدا از بهشت براى تو آورده‌ام افطار کن. پس رسول خدا با آن غذا افطار نمود و پس از افطار به سوى خانه خدیجه روان شد و همان شب نطفه پاک فاطمه منعقد گردید.[۱۹]

در روایتی آمده است که رسول خدا (ص) در دوران حمل حضرت فاطمه سلام الله علیها توسط خدیجه به او فرمود: اى خدیجه! جبرئیل مرا بشارت داده که او دختر است، و گفته که او منشأ نسلى پاک و مبارک است و خداوند تبارک و تعالى مقدّر نموده که نسل من از طریق او برقرار و پایدار بماند، و مقرّر فرموده که فرزندان او پس از انقطاع وحى، امام و خلیفه خدا در زمین باشند.[۲۰]

حضرت زهرا در زمان پیامبر اکرم

در مکه:

زندگی حضرت فاطمه (س) از آغاز کودکی آمیخته به سختی ها و رنجها و مشکلات فراوان بود. هنوز بیش از دو سال از زندگی حضرت زهرا (س) نگذشته بود که قریش در صدد کشتن رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) برآمدند.[۲۱] و چون ابوطالب از این تصمیم مطلع گشت از بنی عبدالمطلب خواست تا داخل شعب ابوطالب شده و از جان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دفاع کنند. آنان به جز ابولهب و ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطلب به شعب رفتند.[۲۲] قریش نیز در واکنش به این حرکت، پیوندهای اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و ... را با آنان قطع کرد. این محاصره سه سال به طول انجامید.[۲۳] مطابق با گزارش های تاریخی کسانی که درون شعب بوده‌اند، وضعیت سختی داشتند آنها قادر به برطرف کردن مایحتاج خود نبوده و حتی قریش راه ورود طعام و آب را بر روی آنان بسته بودند.[۲۴]

در سال دهم بعثت پس از آنکه بنی هاشم از شعب ابی طالب بیرون آمدند و وضعیت آنها رو به بهبودی می رفت، حضرت ابوطالب (علیه السلام) از دنیا رفت و به فاصله چند روز پس از آن در حالی حضرت فاطمه سلام الله علیها بیش از پنج سال نداشتند، مادرش حضرت خدیجه (سلام الله علیها)، از دنیا رفت. در روایتی آمده است، پیش از خاکسپاری، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به قبر ایشان فرود آمدند در حالی که «فاطمه» دامان پدرش، پیامبر را گرفته بود و دور پدر می گشت و می پرسید: پدر جان! مادرم کجاست؟ و پیامبر پرسش او را بی پاسخ می گذاشت. او به سوی دیگران می رفت و از آنان سراغ مادر پرمهر خویش را می گرفت که در این هنگام «جبرئیل» فرود آمد و به پیامبر خبر داد که: «پروردگارت به شما فرمان می دهد که سلام ما را به «فاطمه» برسان و به او بگو: مادرش «خدیجه» اینک در بهشت زیبا و پرطراوت خداست... و او در کنار «آسیه» و «مریم» دختر «عمران» و مادر «مسیح» است. پیامبر، «فاطمه» را در آغوش گرفت و مورد محبت قرار داد و پیام خدا را به او رسانید.[۲۵]

پس از وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها، سالهای حضور پیامبر در مکه مملوّ از آزارها و اهانت ها و تلاش های مستمر دشمنان برای محو اسلام و مسلمین بود. گاه دشمنان سنگدل، خاک یا خاکستر بر سر پیامبر (صلی الله علیه وآله) می پاشیدند، هنگامی که پیامبر به خانه می آمد، فاطمه (علیها السلام) خاک و خاکستر را از سر و صورت پدر پاک می کرد، در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، پیامبر می فرمود: «دخترم! غمگین مباش و اشک مریز که خداوند حافظ و نگهبان پدر توست».[۲۶]

در روایت آمده است دشمنان در حِجْر اسماعیل اجتماع داشتند و به بت ها سوگند خوردند که هر کجا «محمّد» را پیدا کنند، او را به قتل برسانند. فاطمه(علیها السلام) این خبر را شنید و به اطلاع پدر رسانید تا مراقبت بیشتری از خود کند.[۲۷]

در صحیح بخاری آمده است: ابوجهل مشتی از اراذل مکه را تحریک کرد که به هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه وآله) در مسجدالحرام به سجده رفته بود، شکمبه گوسفندی را بیاورند و بر سر حضرت بیفکنند، هنگامی که این عمل انجام شد ابوجهل و اطرافیانش صدا به خنده بلند کردند و پیامبر را به باد مسخره گرفتند. بعضی از یاران، منظره را دیدند اما دشمن بی رحم چنان آماده بود که توانایی بر دفاع نداشتند. این خبر به گوش دختر کوچکش فاطمه (علیها السلام) رسید، به سرعت به مسجدالحرام آمد و با شجاعت مخصوص خودش ابوجهل و یارانش را با شمشیر زبان مجازات کرد، و به آنها نفرین فرمود.[۲۸]

هجرت به مدینه:

پس از رحلت ابوطالب و عدم حمایت بنی هاشم از رسول خدا (ص)، مکه دیگر جای امنی برای ایشان نبود و هر لحظه امکان قتل ایشان وجود داشت. پس از آنکه عده ای از مردم یثرب مسلمان شدند و دو بار در عقبه وفاداری خود را به رسول خدا (ص) اعلام کردند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تصمیم به هجرت به مدینه گرفتند. پیامبر (صلی الله علیه و آله) در شبی که به لیلة المبیت معروف است و در آن شب قریشیان تصمیم به قتل ایشان گرفته بودند، با فداکاری امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) راهی مدینه شدند.

در آن شب پیامبر (ص)، على (ع) را فرمود که صبح و شام بر دامنه کوه فریاد زند: هر که نزد محمّد امانتى دارد بیاید تا امانتش را به او پس دهیم. سپس به او فرمود: على؛ از این پس ناپسندى از قریش نخواهى دید تا به من بپیوندى. پس امانت مرا در حضور مردم و آشکارا ادا کن. من فاطمه دخترم را به تو مى‌ سپارم و هر دوى شما را به خداوند؛ او شما را حفظ کند.

پس از ورود رسول الله به قباء آن حضرت در منزل عمرو ابن عوف ساکن شدند و زمانی که ابوبکر پیشنهاد رفتن به مدینه را داد، آن حضرت نپذیرفتند و فرمودند: «من داخل مدینه نمی شوم تا اینکه پسر برادرم (یعنی علی علیه السلام) و دخترم فاطمه نزد من بیایند». وقتی شب شد ابوبکر از رسول الله (ص) جدا شده و داخل مدینه شد اما پیامبر در قباء باقی ماند و نامه ای برای علی (ع) نوشت و در آن از او خواست تا به ایشان بپیوندد. وقتی نامه به امیرالمومنین (ع) رسید حضرت به همراه حضرت فاطمه و مادرش فاطمه بنت اسد و فاطمه دختر زبیر بن عبدالمطلب و به راه افتاد و به دنبال آنها ایمن فرزند ام ایمن (غلام رسول خدا) و ابو واقد فرستاده رسول خدا نیز آمده و به آنها ملحق شدند. وقتی قریشیان مطلع شدند، عده ای را به دنبال آن حضرت و همراهان فرستادند و قصد وادار نمودن امام علی علیه السلام برای بازگرداندن کاروان به مکه را نمودند که با دفاع قهرمانانه ی آن حضرت، خوار و حقیر به مکه بازگشتند. و حضرت علی علیه السلام به همراه همسفرانش راه مدینه را پیش گرفتند و پس از مدتی به ضجنان رسیدند؛ شب را در آنجا مانده و در طول شب به عبادت خداوند مشغول بودند، در حال ایستاده یا نشسته و حتی در حالی که به پهلو دراز کشیده بودند. صبح هنگام مجددا راه مدینه را پیش گرفته و به هر منزلگاهی می رسیدند به همین وضعیت به عبادت می پرداختند.[۲۹]

در روایت ابو عبیده از پدرش و ابن ابی رافع آمده است که: در شأن آنها قبل از رسیدنشان به پیامبر این آیات نازل گردید: «الَّذِینَ یذْکرُونَ اللَّهَ قِیامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَیتَفَکرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا ...» «آنهائی که در هر حال، ایستاده و نشسته و در حال خفتن، خدا را یاد کنند و دائم در خلقت آسمانها و زمین فکر کرده، پروردگارا تو این را بیهوده نیافریده ای ...».(آل عمران، ۱۹۱) تا آنجا که می فرماید: «فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لا أُضِیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکمْ مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثى» که «ذکر» علی علیه السلام و «انثی» فاطمه سلام الله علیهاست و «بعضکم من بعض»‏ اشاره دارد به اینکه علی از فاطمه است.[۳۰]

ازدواج با امیرالمؤمنین

علماى شیعه در تعیین سن حضرت فاطمه علیها السلام به هنگام ازدواج از چهارده سال بیشتر نگفته‌اند.[۳۱] اکثر عالمان شیعه معتقدند که، سن حضرت در زمان ازدواج، ۹ یا ۱۰ یا حداکثر ۱۱ سال بوده است.[۳۲]

آن حضرت به ازدواج امام علی علیه السلام در آمد که مطابق با برخی منابع در آن زمان ۲۱ سال داشتند.[۳۳] پیش از حضرت علی علیه السلام افرادی مانند ابوبکر و عمر آمادگی خود را برای ازدواج با دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اعلام کرده بودند و هر دو از پیامبر یک پاسخ شنیده بودند و آن این که درباره ازدواج زهرا منتظر وحی الهی است.[۳۴]

مطابق با روایات وقتی حضرت علی علیه السلام به خواستگاری فاطمه سلام الله علیها رفت پیامبر به نزد فاطمه رفت و فرمود: «على بن ابى طالب، کسى است که خویشاوندى و فضیلت و اسلامش را مى شناسى و من از خدا خواسته‌ام که تو را به ازدواج بهترینِ آفریدگانش و محبوب ترینِ آنان در نزدش درآورد و على از تو خواستگارى کرده است. چه نظرى دارى؟».

فاطمه علیها السلام ساکت ماند و صورتش را برنگردانْد و پیامبر خدا، کراهتى در چهره اش ندید. پس برخاست، در حالى که مى گفت: «اللّه اکبر! سکوت او [نشانه] رضایت اوست».

پس جبرئیل علیه السلام نزدش آمد و گفت: اى محمّد! او را به ازدواج على بن ابى طالب درآور که خداوند، این دو را براى هم پسندیده است.[۳۵]

از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که خطاب به على علیه السلام فرمود: «لولاک یا على لما کان لفاطمه کفو على وجه الارض:[۳۶] یا على اگر تو نبودى، فاطمه را بر روى زمین کفوی نبود».

علامه حسن زاده آملی در شرح این روایت گفته‌اند: نکاح بر کفائت است -که باید مرد و زن کفو هم باشند- و مرد غیر معصوم را بر زنى که صاحب عصمت است راهى نیست.[۳۷]

برای تفصیل رجوع شود به: «ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س)».

زندگی حضرت زهرا و امیرالمؤمنین

حضرت زهرا سلام الله علیها و امام علی علیه السلام زوجی هستند که هر دو معصوم و از خطا و اشتباه مبرا هستند. لذا زندگی ایشان زندگی کامل، سرتاسر طهارت و از هر نقص و اشتباهی بدور است. از روایات اندکی که در این مورد به دست رسیده است بر می آید که رفتار آنها با یکدیگر و با فرزندانشان به بهترین وجه و سرشار از عشق و علاقه بوده است. و آن دو همه امور خویش را بر اساس دستورات پیامبر اکرم (ص) تنظیم می‌نمودند.

رضایتمندی از یکدیگر:

امیرالمؤمنین علیه السلام در وصف زندگی شان با حضرت فاطمه سلام الله علیها می فرمایند: به خدای سوگند که در همه ی عمر زندگی مشترک، هرگز به فاطمه خشم نگرفته و هرگز او را به کاری وادار نساختم... . و او نیز به من هرگز خشم نگرفت و در هیچ کاری مرا نافرمانی نکرد. او به گونه ای بود که هر گاه به او می نگریستم غمها و اندوه هایم زدوده می‌شد.[۳۸]

تقسیم کارها:

حضرت على (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) خدمت رسول خدا (صلى الله علیه و آله) آمدند و تقاضا کردند که خدمات خانه و زندگى را براى هر یک مقرر فرماید. رسول اکرم (صلى الله علیه و آله) فاطمه (سلام الله علیها) را به خدمات درون خانه گماشت و بیرون خانه را به على (علیه السلام) واگذاشت.

حضرت فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: فقط خدا مى‌داند که من چه قدر مسرورم از این که رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) مرا ماءمور به امورى نساخت که فقط از عهده مردان برمى‌آید (کنایه از این که زنان توانایى حمل بار گران زندگى را ندارند).[۳۹] البته در موارد متعددی نیز ذکر شده است که امیرالمؤمنین (ع) در کارهای خانه به همسرشان کمک می‌کنند.[۴۰]

از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: حضرت امیر علیه السلام هیزم می‌آورد، آب می‌آورد، جاروب می‌کرد و فاطمه زهراء علیها السلام آسیاب می‎کرد، خمیر می‌کرد، نان می‌پخت.[۴۱]

تحمل سختی های زندگی:

از روایات و گزارشهای تاریخی مشخص می گردد که زندگی این زوح با سختی و البته صبر ایشان در برابر این سختیها همراه بوده است.

فرزندان:

بی شک هیج زندگی در عالم، ثمره اش پربارتر و گرانبهاتر از زندگی این دو بزرگوار نیست. ثمره این زندگی درخت امامت است. امیرالمؤمنین و حضرت زهرا(س) صاحب سه پسر و دو دختر شدند. فرزندان این دو بزرگوار عبارتند از:

  1. امام حسن (ع) دومین امام شیعیان که در سال سوم هجرت به دنیا آمدند.
  2. امام حسین (ع) سومین امام شیعیان که در سال چهارم هجرت به دنیا آمدند.
  3. حضرت زینب (س) که در سال پنجم هجری به دینا آمدند.
  4. حضرت ام کلثوم (س)
  5. حضرت محسن (ع) اولین شهید راه ولایت که به علت ضربه ای که به حضرت زهرا(س) وارد شد، ایشان در شکم مادرشان سقط شدند و به شهادت رسیدند.

حضرت فاطمه پس از پیامبر

جریان غصب خلافت:

گر چه پیامبر اکرم (ص) قبل از وفات خویش در جایگاه های مختلفی از جمله غدیر خم، حضرت علی علیه السلام را به جانشینی خویش تعیین نموده بودند، اما پس از انتشار خبر رحلت پیامبر (صلى الله علیه وآله)، در حالى که على (علیه السلام) و برخى اصحاب در تدارک غسل و تدفین پیامبر بودند، جمعى از انصار در سقیفه بنى ساعده، جمع شده و بر آن بودند تا سعد بن عباده، شیخى از بزرگان خزرج را به جانشینى رسول خدا نصب کنند. ابوبکر، عمر و ابوعبیده جراح با شنیدن این خبر، بى درنگ و شتابان روانه سقیفه شدند. و پس از رد و بدل شدن سخنانی بین افراد حاضر از قبیله های اوس و خزرج که در این جریان مقابل یکدیگر قرار گرفته بودند و عده اندک مهاجرین حاضر در جلسه که مدعی بودند طبق سخن پیامبر ائمه باید از قریش باشند، در نهایت ابوبکر، عمر و ابوعبیده توانستند به کمک فضای مخالفت پیش آمده بین اوس و خزرج توانستند برای ابوبکر به عنوان خلیفه مسلمین -علی رغم تعیین علی علیه السلام توسط پیامبر- از جمع حاضر در سقیفه بیعت بگیرند.

این امر با اعتراضات اهل بیت و اصحاب ایشان مواجه شد. در روایات آمده است که امام علی علیه السلام به همراه حضرت زهرا (ع) و حسنین (ع) در هنگام شب برای اتمام حجت با اصحاب به درب خانه های آنان می رفت و واقعه غدیر و سخنان پیامبر در حق خود، آنان را به دفاع از حق خویش فرا می خواند.[۴۲]

همچنین آمده است که عده ای از اصحاب ضمن سر باز زدن از بیعت، در خانه حضرت زهرا (س) به نشانه اعتراض تحصن کردند. خلیفه اول و دوم خبر یافتند که گروهى از مهاجرین و انصار با على بن ابیطالب در خانه فاطمه دختر رسول خدا جمع شده‎اند، پس با گروهى آمدند و به خانه هجوم آوردند.

طبری گوید: پس زبیر (پسر عمه امام علی)، با شمشیر کشیده، به مقابله او شتافت، ولی پایش لغزید و شمشیر از دستش بر زمین افتاد. پس مهاجمان حمله بردند و او را دستگیر کردند. نص طبری در این مورد این چنین است: بایعَ النّاسُ و استَشْبَتُوا لِلْبَیعه و تَخَلَّفَ عَلِیَّ و الزُّبَیرُ وَ اخْتَرطَ الزُّبَیرُ سَیفَه وَ قالَ لا اَعمَدُهُ حَتّی یبایعَ عَلیّ. فَبَلَغَ ذلِک اَبابکرِ وَ عُمَرَ. فقالَ عُمَرُ: خُذُوا سَیفَ الزُّبَیرِ فَاضْرِبوا بِهِ الحَجَر.[۴۳]

عمر به همراه دیگر مهاجمان با خشونت وارد خانه شدند. در این میان، حضرت فاطمه(س) مهاجمان را تهدید کرد که اگر از خانه بیرون نروند به خدا شکایت خواهد کرد.[۴۴] از این رو مهاجمان خانه را ترک کردند و به جز علی و بنی‌هاشم همه تحصن‌کنندگان را به مسجد بردند تا با ابوبکر بیعت کنند.[۴۵]

غصب فدک:

پس از ماجرای سقیفه و غصب خلافت، از نخستین اقدام های خلیفه این بود که فدک را از تصرف زهرا علیهاالسلام و امیرالمؤمینین علیه السلام خارج کند. از این رو ابوبکر دستور داد تا عوامل و کارگران آن حضرت را از فدک اخراج کردند و آن را به بیت‌المال ملحق نمودند.[۴۶] وی برای توجیه کار خود به روایتی دست یازید که جز او هیچ یک از صحابه و روات آن را نقل نکرده‌اند. در صحیح بخاری آمده است که ابوبکر در پاسخ حضرت زهرا (سلام الله علیها)، که به اقدام وی اعتراض نمود، چنین گفت: «إنّ رسول اللّه قال: لانورث ما ترکناه صدقة؛ ما ارث نمی‌گذاریم، هر چه از ما بماند صدقه است.[۴۷]»

پس از غصب فدک حضرت زهرا(سلام الله علیها) حضرت زهرا(سلام الله علیها) با گروهى از زنان نزد ابوبکر آمد و فرمود: آیا مى‏ خواهى زمینى را که پدرم پیغمبر خدا به من عطا فرموده بگیرى؟! ابو بکر دوات خواست تا بنویسد که فدک مال فاطمه باشد. عمر وارد شد و به او گفت: اى خلیفه پیامبر خدا! مبادا سند فدک را براى زهرا بنویسى مگر اینکه براى ادّعاى خود شاهد بیاورد.

حضرت فاطمه علیها السّلام فرمود: على و امّ ایمن براى مدّعاى من شهادت مى‏ دهند. عمر گفت: شهادت زن عجمى که فصاحت ندارد قبول نیست. على هم روى خمیر خود آتش مى ‏کشد. حضرت فاطمه با حالتى خشمناک بازگشت.[۴۸]

پس از آنکه حضرت زهرا(سلام الله علیها) موفق نشدند تا فدک را با سند و شاهد از خلیفه پس بگیرند، ایشان سرپوش بر سر افکند و خود را در چادرى پیچیده با گروهى از زنان به جانب مسجد به راه افتاد. حضرت خود را سخت مستور داشته بود و همچون پیامبر خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم بدون هیچ کاستى قدم برمى‏ داشت، تا اینکه بر ابو بکر وارد شد. ابوبکر در مسجد نشسته بود و گروهى از مهاجرین و انصار بر گردش جمع شده بودند. براى دور ماندن حضرت از نگاه نامحرمان، پرده‌‏اى در مسجد آویخته شد و فاطمه علیها السّلام در پس آن قرار گرفتند و خطبه فدکیه را در مسجد رسول خدا ایراد کردند.

هجوم به خانه حضرت زهرا:

مطابق با آنچه به تفصیل در منابع شیعه نقل شده، دستگاه خلافت پس از بیعت گرفتن از مردم به انحاء گوناگون، متوجه امام علی علیه السلام شد تا به هر نحوی از آن حضرت بیعت بگیرند. عمر و عده ای دیگر از طرف خلیفه مامور شدند که به درب خانه امام علی علیه السلام رفته و ایشان را -که خلافت را مطابق تعیین خدا و ابلاغ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حق خود می دانست و از بیعت با ابوبکر سر باز می زد- برای بیعت به مسجد ببرند. آنها به زور وارد خانه فاطمه سلام الله علیها شده و آن حضرت را مضروب نموده، علی علیه السلام را با خشونت به سمت مسجد برای بیعت کشیدند.

فیض کاشانی در نوادر الاخبار کیفیت این واقعه را به نقل از منابع "التهاب نیران الأحزان‏" چنین می آورد: عمر گروهی را جمع کرد و با آنان به منزل امیر المومنین علیه السلام آمد. آنها به پشت در آمدند و در بسته بود، پس فریاد زدند ای علی خارج شو! خلیفه رسول خدا تو را می خواند، چون درب خانه به روی آنها باز نشد هیزم آوردند و آن را پشت در خانه ریختند و آتش آوردند تا آن را روشن کنند. در این هنگام عمر فریاد زد: به خدا قسم اگر در را باز نکنید آن را آتش می زنم. حضرت زهرا علیها السلام چون فهمید آنها منزلش را آتش می زنند برخواست و در را باز کرد. پس آن در را کنار زدند قبل از آنکه آن حضرت خود را از آنان بپوشاند. پس فاطمه پشت درب پنهان شد، سپس عمر در را به شدت کنار زد تا به حدی که او را بین درب و دیوار فشرد.

سپس آنها به سمت امیر المومنین علیه السلام هجوم آوردند و بر علیه او با هم یکدست شدند تا اینکه او را از خانه اش بیرون کشیدند در حالی که لباسش را به سرش کشیده بودند او را به مسجد کشیدند. پس فاطمه بین آنها و شوهرش حائل شد و گفت به خدا قسم نمی گذارم پسر عمویم را ظالمانه بکشید و ببرید وای بر شما چه زود بر خدا و رسولش در مورد ما اهل بیت خیانت کردید در حالی که رسول خدا صلی الله علیه و آله شما را به پیروی از ما و دوستی ما و و تمسک به ما فراخوانده بود. و خداوند تعالی فرمود: «قُلْ لَا أَسْأَلُکمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی؛ بگو من مزدی از شما طلب نمی کنم مگر دوستی نزدیکانم‏».

راوی گوید: پس اکثر آن گروه علی علیه السلام را به خاطر فاطمه سلام الله علیها رها کردند. پس عمر به قنفذ بن عمر امر نمود که او را به تازیانه بزند. پس قنفذ با تازیانه بر پشت او و بر پهلوهایش زد تا اینکه او را بی رمق نمود و آثار آن تازیانه ها بر جسم شریفش بر جای ماند و آن زدن، قویترین سبب در سقط جنین بود، جنینی که پیامبر اکرم (ص) او را محسن نامگذاری نموده بود... .[۴۹]

منابع اهل سنت برخی از نقل این واقعه سرباز زده یا آن را انکار نموده اند. اما تعداد زیادی از آنها مواردی را گزارش داده اند که نشان از هتک حرمت خانه حضرت زهرا یا فراهم نمودن مقدمات آتش زدن خانه دارد. گر چه به تفصیل واقعه نپرداخته اند. موارد زیر نمونه هایی از این دست است:

احمد بن یحیی جابر بغدادی بلاذری (متوفای ۲۷۰)، این رویداد تاریخی را در کتاب «انساب الاشراف» به این نحو نقل می کند: ابوبکر به دنبال علی علیه السلام فرستاد تا بیعت کند، ولی علی از بیعت امتناع ورزید. سپس عمر همراه با فتیله (آتشزا) حرکت کرد، و با فاطمه در مقابل باب خانه روبرو شد، فاطمه گفت: ای فرزند خطاب، می بینم در صدد سوزاندن خانه من هستی؟! عمر گفت: بلی، این کار کمک به چیزی است که پدرت برای آن مبعوث شده است!![۵۰]

ابن قتیبه دینوری (۲۱۲-۲۷۶) در کتاب «الإمامة و السیاسة» چنین می نویسد: ابوبکر از کسانی که از بیعت با او سربرتافتند و در خانه علی گرد آمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آنان فرستاد، او به در خانه علی(علیه السلام) آمد و همگان را صدا زد که بیرون بیایند و آنان از خروج از خانه امتناع ورزیدند. در این موقع عمر هیزم طلبید و گفت: به خدایی که جان عمر در دست اوست بیرون بیایید یا خانه را بر سرتان آتش می زنم. مردی به عمر گفت: ای اباحفصدر این خانه، فاطمه، دختر پیامبر است، گفت: باشد!![۵۱]

برخی دیگر از منابعی که به این موضوع اشاره دارند عبارتند از:

  • تاریخ طبری، محمد بن جریر طبری، چاپ بیروت، ج۲، ص۴۴۳
  • مصنف ابن ابی شیبه، ج۸، ص۵۷۲
  • عقد الفرید، ابن عبد ربه، چاپ مکتبة هلال، ج۴، ص۹۳
  • فرائد السمطین، ابراهیم بن محمد جوینی، طبع بیروت، ج ۲، ص ۳۴، ۳۵.

تعدادی از منابع اهل سنت نیز به نقل مطالبی پرداخته‌اند که نشان از وقوع این واقعه دارد. یا به بخشهایی از آن تصریح می نماید. به عنوان نمونه این روایت از ابوبکر در منابعی چند یافت می شود: ابوبکر درحال احتضار چنین گفت: سه چیز انجام دادم که ای کاش انجام نمی‌دادم، یکی از آن سه چیز: آرزو می کردم که ای کاش هتک حرمت خانه زهرا را نمی‌کردم.[۵۲]

ابراهیم بن سیار نظام معتزلی (۱۶۰-۲۳۱) در کتاب «الوافی بالوفیات» می گوید: عمر در روز اخذ بیعت برای ابی بکر، بر شکم فاطمه زد، او فرزندی که در رحم داشت و نام او را محسن نهاده بودند، سقط کرد.[۵۳]

ذهبی در کتاب «میزان الاعتدال» در شرح حال ابن أبی دارم می نویسد: «احمد بن محمّد» معروف به «ابن ابی دارم»، محدث کوفی (م، ۳۵۷ ق)، -کسی که محمّد بن أحمد بن حماد کوفی درباره او می گوید: «کان مستقیم الأمر عامة دهره»: او در سراسر عمر خود پوینده راه راست بود- نقل می کند که در محضر او این خبر خوانده شد: عمر لگدی بر فاطمه زد و او فرزندی که در رحم به نام محسن داشت سقط کرد.[۵۴]

عیادت ابوبکر و عمر از حضرت زهرا:

مطابق با آنچه در روایات آمده است ابوبکر به همراه عمر بن خطاب پس از واقعه هجوم و در حالی که حضرت زهرا در بستر بیماری بودند به عیادت آن حضرت آمدند و به ایشان سلام کردند، ولى آن حضرت روى خود را برگردانید و پاسخ آن‌ها را نداد. ابوبکر گفت: اى دختر پیامبر! ما آمده‌ایم تا رضایت شما را بدست آوریم از شما خواهش می‌‌کنیم که ما را ببخشید و از آن چه بر شما رسیده از ما درگذرید! زهرا سلام الله علیها فرمود: «شما اول جواب مرا بدهید، آیا از پیامبر شنیدید که درباره من فرمود: فاطمه پاره تن من است و من از او هستم. هر که او را بیازارد مرا آزرده و هر که مرا بیازارد خدا را آزرده است. هر که پس از مرگم فاطمه را بیازارد، مانند آن است که در زمان حیاتم مرا آزرده است».

آن دو گفتند: آرى شنیدیم، آنگاه فاطمه فرمود: «پروردگارا! شاهد باش این دو نفر مرا آزردند! با شما سخن نمی‌‌گویم تا پروردگارم را ملاقات کنم و از شما شکایت نمایم».[۵۵]

برای تفصیل رجوع شود به «عیادت خلفا از حضرت زهرا (س)».

شهادت حضرت فاطمه

حضرت فاطمه سلام الله علیها بر اثر ضربه وارده به آن حضرت در هجوم به خانه شان، پس از چند روز از این واقعه، به شهادت رسیدند. درباره روز شهادت حضرت زهرا(س) در میان کتاب های تاریخی چند نظر وجود دارد. بعضی از مورخین این زمان را چهل روز و کسانی این مدت را شش ماه بعد از وفات پیامبر (ص) ذکر کرده‌اند. همچنین در روایاتی که از ائمه (ع) به ما رسیده است دو تاریخ ذکر شده است که بسیاری از علمای شیعه تاریخ ۹۵ روز بعد از رحلت پیامبر را معتبر تر می دانند. مطابق با این نقل، شهادت آن حضرت در ۳ جمادی الاخر سال ۱۱ هجری رخ داد.[۵۶]

آیات نازله در شأن حضرت فاطمه

آیه مباهله:

واقعه مباهله واقعه ای مربوط به سال نهم یا دهم هجری است. وقتى مسیحیان نجران از روى لجاجت و عناد سخن پیامبر را درباره یگانگى آفریدگار و شخصیت حضرت عیسی علیه‌السلام نپذیرفتند، آیه نازل شد که: «فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبِینَ». (سوره آل عمران، آیه ۶۱) پس هر کس با تو درباره عیسی در مقام مجادله برآید بعد از آنکه به احوال او آگاهی یافتی، بگو: بیایید ما و شما فرزندان و زنان و کسانی را که به منزله خودمان هستند بخوانیم، سپس به مباهله برخیزیم (در حق یکدیگر نفرین کنیم) تا دروغگویان (و کافران) را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم.

پیامبر صلی الله علیه و آله در موعد مقرر به همراه خویش امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، حضرت فاطمه سلام الله علیها و دامادش حضرت علی علیه‌السلام را آورد.[۵۷]

علامه طباطبائی در مورد آیه مباهله می گوید: رسول خدا در مقام امتثال این فرمان از «انفسنا» به غیر از علی و از «نسائنا» بجز فاطمه سلام ‌الله ‌علیها و از «ابنائنا» بجز حسنین علیهم‌السلام را نیاورد. معلوم می‌شود برای کلمه اول به جز علی علیه‌السلام و برای کلمه دوم به جز فاطمه سلام ‌الله ‌علیها و از سوم بجز حسنین علیهم‌السلام مصداق نیافت و کانه منظور از «ابناء» و «نساء» و «انفس» همان اهل بیت رسول خدا بوده، همچنان ‌که در بعضی روایات به این معنا تصریح شده، بعد از آن که رسول خدا نام‌بردگان را با خود آورد عرضه داشت: «بارالها اینان‌اند اهل بیت من»، چون این عبارت می‌فهماند پروردگارا من به‌جز اینان کسی را نیافتم تا برای مباهله دعوت کنم.[۵۸]

این مطلب را نقلی از روایت مباهله که زمخشری از علمای اهل سنت در تفسیر کشاف از عایشه نقل می کند تایید می نماید: حضرت رسول(ص) در روز مباهله بیرون آمد و عبایی از موی سیاه پوشیده بود چون امام حسن رسید، او را در ذیل عبای خود جای داد، سپس امام حسین رسید، او را نیز در ذیل عبای خود جای داد، و پس از آن، فاطمه و سپس علی؛ آنگاه گفت: «...إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا...» (سوره احزاب/آیه۳۳) (ترجمه: جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند.)[۵۹]

برای تفصیل رجوع شود به مقاله «مباهله».

آیه تطهیر:

منظور از آیه تطهیر بخش دوم آیه ۳۳ سوره احزاب/۳۳ است که می فرماید: «...انَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا»

این آیه بیان می کند که اراده خداوند بر این امر تعلق گرفته است که اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله از هر رجس و پلیدی پاک باشند. تعبیر «یُطهِّرکم» در پى «لِیُذهِبَ عَنکم الرِّجسَ» تأکیدى بر طهارت و پاکیزگى به دنبال دور شدن پلیدى‌ها است و «تَطهِیرًا» که مفعول مطلق است نیز تأکیدى دیگر براى طهارت به شمار مى‌رود. «الرِجسَ» که با الف و لام جنس است، هر گونه پلیدى فکرى و عملى اعم از شرک، کفر، نفاق و جهل و گناه را دربر مى‌گیرد.[۶۰] مطابق با روایاتی که در منابع شیعه[۶۱] و برخی از منابع اهل سنت[۶۲] آمده است، منظوراز اهل البیت علیهم‌السلام؛ خمسه طیبه یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله، على، فاطمه، حسن و حسین علیهم‌السلام هستند.

آیه مودت:

آیه مودت بخشی از آیه ۲۳ سوره شوری است که می فرماید: «قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی...».

سعید بن جبیر از ابن عباس نقل کند وقتى که این آیه نازل شد. گفتند: یا رسول اللّه اقربا و خویشاوندان شما چه کسانى هستند که مودت و دوستى آن‌ها بر ما واجب گردیده است؟ فرمود: على و فاطمه و حسن و حسین.[۶۳]

برای تفصیل رجوع شود به «آیه ۲۳ سوره شوری».

سوره کوثر:

مطابق با نقل ابن عباس، شأن نزول سوره کوثر آن است که عاص بن وائل پیامبر را نزد درب مسجد الحرام ملاقات نمود و با او گفتگو نمود. گروهى از بزرگان قریش در مسجد الحرام نشسته بودند، هنگامی که عاص بن وائل وارد بر افراد قریش شد در مسجد از او سؤال نمودند که با چه شخصى گفتگو و صحبت مى ‏نمودى؟ عاص پاسخ داد: با «ابتر» سخن می گفتم. و این سخن را بدین علت گفت که در همان ایام فرزند پیامبر از خدیجه بنام عبداللّه وفات نموده بود و کسی که پسر نداشت را ابتر و مبتور مى‏ نامیدند (یعنی کسی که از او نسلی باقی نمی ماند).[۶۴]

این سوره کوتاهترین سوره قرآن است و متن آن چنین است: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ (۱) إِنَّا أَعْطَینَاک الْکوْثَرَ (۲) فَصَلِّ لِرَبِّک وَانْحَرْ (۳) إِنَّ شانِئَک هُوَ الْأَبْتَرُ(۴)» اى پیامبر، ما به تو خیر و برکت فراوان (فاطمه) عطا کردیم، کنون در برابر این نعمت بزرگ، براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن، مسلّما دشمن تو که مى ‏گوید صاحب فرزندى نخواهى شد و بلا عقب خواهى ماند، خود او ابتر و بلا عقب است.

مفسران گویند ظاهر آنست که بمناسبت شأن نزول سوره، مراد از کوثر، کثرت نسل باشد و منظور از آن فاطمه زهرا سلام اللّه علیها است که چهار فرزند مانند حسن و حسین علیهما السّلام و دو دختر داشت و از آنان نیز فرزندانى بسیار بوجود آمدند.[۶۵]

سوره انسان:

در شأن ‌نزول مشهور سوره انسان از ابن‌عباس آمده است: حسن و حسین علیهماالسلام بیمار شدند. پیامبر صلى الله علیه و آله به همراه جمعى اصحاب به عیادت آنان آمدند و به على علیه‌السلام پیشنهاد کردند تا براى شفاى فرزندان خود نذر کند. على علیه‌السلام و فاطمه علیهاالسلام و کنیزشان (فضه) نذر کردند که اگر آن‌ها شفا یابند سه روز روزه بگیرند. حسنین علیهماالسلام از بیمارى شفا یافتند (و آنان روزه گرفتند در حالى که) چیزى در خانه آنان نبود. على علیه‌السلام از شمعون خیبرى سه صاع جو به قرض گرفت.

فاطمه علیهاالسلام یک صاع آن را آرد کرد و ۵ قرص نان پخت. هنگام افطار سائلى بر در خانه آمد و گفت: سلام بر شما اى خاندان محمد صلى الله علیه و آله بى‌توانى مسلمان هستم، غذایى به من دهید، خداوند به شما از غذاهاى بهشتى عطا کند. آنان مسکین را بر خود مقدم داشتند و در آن شب جز آب ننوشیدند. روز دوم را همچنان روزه گرفتند و به هنگام افطار یتیمى بر در خانه آمد و غذاى خود را به وى دادند. در سومین روز نیز به هنگام افطار اسیرى بر در خانه آمد و آنان سهم غذاى خود را به او بخشیدند.

صبح هنگام امام على علیه‌السلام دست حسنین علیهماالسلام را گرفته به نزد پیامبر آورد. پیامبر صلى الله علیه و آله آن‌ها را مشاهده کرد که از شدت گرسنگى مى‌لرزیدند. فرمود: مشاهده چنین حالى در شما براى من بسیار دشوار است، سپس برخاست و به همراهى آنان وارد خانه فاطمه علیهاالسلام شد و دخترش را دید که در محراب ایستاده در حالى که از شدت گرسنگى شکم او به پشت چسبیده و چشم‌هایش به گودى نشسته است. پیامبر صلى الله علیه و آله ناراحت شد. در همین هنگام جبرئیل فرود آمد و گفت: اى محمد این سوره را بگیر. خداوند با چنین خاندانى به تو تهنیت مى‌گوید، آنگاه سوره هل اتى (انسان) را بر او خواند.[۶۶]

برای تفصیل رجوع شود به «شأن نزول سوره انسان».

فضایل حضرت فاطمه

برخی از فضایل و مناقب حضرت فاطمه علیهاالسلام طبق روایات چنین است:

  1. اشتراک حضرت فاطمه علیهاالسلام با پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین و حسن و حسین علیهم السلام در مقام عصمت و طهارت (بلکه طبق روایات آن حضرت عصمت کبرای الهی است).
  2. اشتراک حضرت صدیقه سلام الله علیها با پدر و همسر و فرزندانش در مجاز بودن به ورود و توقف در مسجد پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم در جمیع حالاتشان.
  3. مادر ائمه اطهار علیهم السلام است.
  4. هنگام ولادت فاطمه علیهاالسلام نور او تمام خانه هاى مکه را فراگرفت.
  5. نام گذارى زهرا علیهاالسلام از طرف خداوند متعال مى باشد.
  6. نام فاطمه بر ساق عرش و درهای بهشت درج شده است.
  7. جنگ و یا صلح با آن حضرت مانند جنگ و صلح با پیامبر و على و حسنین است.
  8. سیده ى زنان عالم است.
  9. دوستى و دشمنى با او مانند دوستى و دشمنى با پیامبر است.
  10. آن حضرت محدثه است یعنی فرشتگان با او سخن می‌گفتند.
  11. شیعیان آن حضرت به بهشت بشارت داده شده‌اند.
  12. مخالفان حضرتش به هلاکت می‌افتند.
  13. در روز قیامت همانند پدر و همسر و فرزندانش سواره محشور می‌شود.
  14. شفیعه کبرای روز قیامت است.
  15. حبّ فاطمه علیهاالسلام همانند حبّ همسر و فرزندان معصومش (که اجر رسالت خاتم الانبیاء است)، بر همگان واجب است.
  16. با پدر و همسر و فرزندانش در قبة الوسیله یا درجةالوسیله‌ى بهشت جای دارند.
  17. با پدر و همسر و فرزندانش در قبه اى از نور که زیر عرش برپا مى شود و جز پنج تن علیهم السلام کسى را به آن رتبه ى والا راه نیست جای دارد.
  18. در صفات و ارزش‌هاى معنوى هم کفو امام على علیه السلام است.
  19. بشر از آدم تا خاتم مأمور به توسل به حضرت صدیقه زهرا علیهاالسلام بوده است.
  20. هنگام ورود فاطمه علیهالسلام به صحنه محشر، از جانب حضرت حق تبارک و تعالى ندا مى شود: «اى اهل محشر نگاهتان را فروافکنید تا فاطمه عبور نماید».[۶۷]

پانویس

  1. شیخ صدوق، الخصال، ج ۲، ص ۴۱۴
  2. کنز العمال ج۶ ص۲۱۹ ؛ الصواعق المحرقة ۹۶
  3. ترجمه مسند فاطمه زهرا سلام الله علیها،ص ۲۵
  4. فرهنگ ابجدی عربی فارسی (ترجمه المنجد)، فواد افرام البستانی؛ ترجمه رضا مهیار، ج۱، ص ۴۸
  5. بحارالأنوار (ط بیروت)، ج ۴۳، ص ۱۲، ح ۶.
  6. حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۷۰، ح۴۷۴۰؛ امالی شیخ صدوق، ص ۲۴۵، حدیث ۱۲
  7. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۴ق، ج۴۳، ص۱۶
  8. فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی، ج ۱
  9. المصباح، شیخ طوسی، طبع هند، ص۵۵۴
  10. تاریخ الخمیس، ج۱، ص۲۷۷؛ ذخائرالعقبی، ص۴۹؛ مقاتل الطالبیین، ص۴۸.
  11. رجوع شود به تاریخ ولادت صدیقه کبرا فاطمه زهرا(س)، سید ضیاء مرتضوى، پیام زن، آبان ۱۳۷۷، شماره۸۰
  12. المستدرک، حاکم نیشابوری، ج ۳، ص ۱۷۸، ح ۴۷۶۵. نقل از ولادت فاطمه زهرا(س)، پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم شیرازی
  13. نک: تاریخ الخمیس، ج۱، ص۲۷۸، و ذخائرالعقبی، ص۵۲.
  14. نک: بحارالانوار، ج۴۳، صص۶ ـ ۱۰.
  15. تاریخ ولادت صدیقه کبرا فاطمه زهرا(س)، سید ضیاء مرتضوى، پیام زن، آبان ۱۳۷۷، شماره۸۰
  16. مناقب آل ابی طالب؛ ج ۳، ص ۳۹۳؛ تذکره الخواص، ص ۳۰۶- ۳۰۷؛ ضیاءالعالمین، ج ۲، ص ۴۶.
  17. ر. ک: خصائص امیرالمؤمنین علی، ص ۲۲۸؛ مناقب آل ابی‌طالب؛ ج ۳، ص ۳۹۳؛ تذکرة الخواص، ص ۳۰۶؛ ضیاءالعالمین، ج ۲، ص ۴۶.
  18. علامه جعفر مرتضی عاملی ، رنج های حضرت زهرا ( سلام الله علیها )، ص۲۹
  19. علّامه مجلسى در بحار الانوار، ج ۱۶ ص ۷۸ و ۷۹
  20. زندگانى حضرت زهرا علیها السلام، ترجمه بحار الأنوار ،ص:۳۳
  21. الدر فی اختصار المغازی و السیر،ص۲۷
  22. ترجمه دلائل النبوه،ترجمه محمود مهدوی دامغانی،ج ۲ ص ۶۵-۶۶
  23. سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۳۷۵، ابن سعد، طبقات، ج ۱، ص ۲۰۸ و طبرسی، اعلام الوری، ص ۴۹، بیهقی، دلایل النبوة، ج ۲، ص ۳۱۱.
  24. انساب الاشراف ، ج۱، ص۲۳۴
  25. فاطمه زهرا سلام الله علیها از ولادت تا شهادت ، محمدکاظم قزوینی؛ ص ۱۵۹
  26. سیره ابن هشام، جلد ۱، صفحه ۴۱۶
  27. مناقب ابن شهر آشوب، جلد ۱، صفحه ۷۱
  28. صحیح بخاری، جلد ۵، صفحه ۸
  29. بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏۱۹، ص۶۴-۶۶
  30. بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏۱۹، ص۶۶
  31. امین، سید محسن ، أعیان الشیعة، ج ۱، ص ۳۱۳، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۶ ق
  32. انصاری، اسماعیل،الموسوعة الکبرى عن فاطمة الزهراء،ج‌۴،ص۲۱، دلیل ما، قم، ۱۴۲۸ق
  33. ابن عبد البر، الاستیعاب فى معرفة الأصحاب ، ج ۴، ص ۱۸۹۳، بیروت، دار الجیل، ط الأولى، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
  34. ابن سعد، طبقات، ج ۸، ص ۱۱،در سنن نسائی آمده است: پیغمبر(ص) در پاسخ آنان گفت: «فاطمه خردسال است» و چون علی(ع) او را از وی خواستگاری کرد، پذیرفت.(نسائی، سنن، ج ۶، ص ۶۲؛ فاطمـه الزّهراء، ص ۲۵، ج ۲)،الصواعق المحرّقه، ص ۱۶۲ و رجوع به انساب الاشراف، ص ۴۰۲ شود،بحار، ص ۹۲ و نک: فصل «گزیده ای از شعرای عربی».
  35. الأمالی للطوسی : ص ۳۹ ح ۴۴ ، بشارة المصطفى : ص ۲۶۱
  36. بحارالانوار ج ۴۳/ ۱۰۷
  37. حسن زاده آملی؛ حسن، شرح فص حکمة عصمتیة فی کلمة فاطمیة، ص۱۷۸
  38. بحارالانوار، ج ۴۳
  39. ناسخ التواریخ ، حالات حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، ص۴۱۷
  40. فضائل الزهراء، ص ۷۷
  41. زندگانى حضرت زهرا علیها السلام (ترجمه جلد ۴۳ بحار الأنوار)، ترجمه نجفى، ص۱۶۹
  42. رجوع شود به صفحه «اتمام حجت امام علی علیه السلام با اصحاب»
  43. طبری، ۲: ۴۴۳ و ۴۴۴ و ۴۴۶ و در چاپ اروپا، ۱: ۱۸۱۹ و ۱۸۲۰ و الریاض النضره، محبّ الدّین طبری، ۱: ۱۶۷ و تاریخ الخمیس، ۱۸۸: ۱ و ابن ابی الحدید، ۲: ۱۲۲ و ۱۳۲ و ۱۳۴ و ۵۸ و ۶: ۲ و کنزالعمال، ۳: ۱۲۸.
  44. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دارصادر، ج۲، ص۱۰۵.
  45. ابن‌ ابی‌الحدید، شرح نهج‌ البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۲۱.
  46. کلینی، اصول کافی، ۱۳۶۹ش، ج۱، ص۵۴۳؛ شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۲۸۹ و ۲۹۰
  47. صحیح بخاری، جلد ۵، ص ۱۹۸
  48. بحارالانوار، ج ۲۹، ص ۶۴۵-۶۴۶
  49. فیض کاشانی، نوادر الاخبار، تحقیق مهدی انصاری قمی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى‏، تهران‏، چاپ اول، ۱۳۷۱ ش‏، ص ۱۸۳
  50. انساب الأشراف، دار معارف، قاهره، ج۱، ص۵۸۶
  51. الامامه و السیاسه، ج ۱، ص۱۲
  52. معجم کبیر طبرانی، تحقیق حمدی عبدالمجید سلفی، ج۱، ص۶۲، شماره حدیث ۳۴: «أمّا الثلاث اللائی وددت أنی لم أفعلهنّ، فوددت انّی لم أکن أکشف بیت فاطمة و ترکته»

    عقد الفرید، ابن عبد ربه، چاپ مکتبة هلال، ج۴، ص۹۳: «وددت انّی لم أکشف بیت فاطمة عن شی و إن کانوا اغلقوه علی الحرب.»

    شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، چاپ مصر، ج۲، ص۴۶ و ۴۷: «وددت انّی لم أکن کشفت عن بیت فاطمة و ترکته ولو أغلق علی الحرب.»

    مروج الذهب، مسعودی، چاپ دار اندلس، بیروت، ج۲، ص۳۰۱: « فوددت انّی لم أکن فتشت بیت فاطمة و ذکر فی ذلک کلاماً کثیراً!»

  53. الوافی بالوفیات:، ج۶، ص۱۷، شماره ۲۴۴۴; ملل و نحل شهرستانی، ص۵۷
  54. میزان الاعتدال، ج۳، ص۴۵۹:«انّ عمر رفس فاطمة حتی أسقطت بمحسن.»
  55. اعلام النساء، ج ۳، ص ۱۲۱۴-۱۲۱۵.
  56. تاریخ دقیق شهادت حضرت زهرا (ع) کدام است؟، سایت اسلام کوئست
  57. شیخ مفید، الإرشاد، ج‏۱، ص۱۶۶ تا ۱۶۹. برای مشاهده اسناد روایت در منابع شیعه و سنی رک: تفسیر آیه «مباهله» از دیدگاه اهل بیت(ع) و اهل سنت، ایلقار اسماعیل زاده، طلوع، شماره ۱۰ و ۱۱ در دسترس در سایت حوزه، بازیابی: ۱۵ اسفند ۱۳۹۶
  58. المیزان فى تفسیر القرآن، ج‌۳، ص۲۳۷
  59. زمخشری، تفسیر الکشاف، ج۱، صص ۳۶۹-۳۷۰
  60. المیزان، ج‌ ۱۶، ص‌ ۳۱۲.
  61. به عنوان نمونه: کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۲۸۶ ـ ۲۸۷‌؛ شیخ صدوق، الخصال‌، ص ۴۰۳، حدیث‌ ۱۱۳‌، و ص ۵۸۰، حدیث ۱؛ شیخ‌ طوسی‌، الامالی‌، ص ۳۶۸‌ و ۷۸۳‌؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۷ ص۵۵۹ و ج۸ ص ۳۵۷.
  62. طبری، جامع البیان، ج ۱۲، جزء ۲۲، ص ۶؛ ابن ابی حاتم رازی، تفسیر القـرآن العـظیم، ج ۹، ص ۳۱۳۱، حدیث ۱۷۶۷۳؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم‌، ج ۳، ص ۴۹۴؛ نیشابوری، اسباب النزول، ص ۲۹۵؛ سیوطی، الدرالمنثور، ج ۶، ص ۶۰۴؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج ۲، ص ۴۱۶.
  63. ابن حنبل، فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع)، ۱۴۳۳ق، ص۲۹۵.
  64. انوار درخشان در تفسیر قرآن، محمد حسینى همدانى، ج‏۱۸، ص۳۰۸
  65. انوار درخشان در تفسیر قرآن، محمد حسینى همدانى، ج‏۱۸، ص۳۰۹- اطیب البیان فى تفسیر القرآن، ج‏۱۴، ص ۲۴۴ - المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۲۰، ص ۳۷۰ - مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۱۰، ص: ۸۳۶
  66. الکشاف، ج ۴، ص ۶۷۰؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۱۱ ـ ۶۱۴؛ روح المعانى، مج ۱۶، ج ۲۹، ص ۲۶۹ ـ ۲۷۰.
  67. منبع این بخش کتاب فاطمه زهرا سلام الله علیها نوشته علامه عبدالحسین امینی می‌باشد.

پیوندها

چهارده معصوم علیهم السلام
اسامی

حضرت محمد صلی الله علیه و آلهحضرت فاطمه سلام الله علیها

امام علی علیه السلامامام حسن علیه السلامامام حسین علیه السلامامام سجاد علیه السلامامام باقر علیه السلامامام صادق علیه السلامامام کاظم علیه السلامامام رضا علیه السلامامام جواد علیه السلامامام هادی علیه السلامامام حسن عسکری علیه السلامامام زمان عجل الله تعالی فرجه

مفاهیم وابسته
اهل البیت علیهم السلامعصمتپنج تنعترتساداتاهل الذکراکمال دیناولی الأمر
آیات و احادیث مرتبط
آیه تطهیرآیه امامتآیه اکمالحدیث ثقلینحدیث سفینهحدیث یوم الدارحدیث طیر مشوی