سنجش مقاله انجام نشده است

اعداد در قرآن: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۳۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 +
{{خوب}}
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}}
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}}
 +
در [[قرآن کریم]]، از ۳۱ عدد صحیح و ۸ عدد کسری نام برده شده است.
  
واژه عدد 6 بار در قرآن به صورت اسم و به دو معنا آمده است<ref>. واژگان پژوهی قرآنی، ص 236، «عد».</ref>
+
==واژه‌شناسی==
  
==واژه شناسی اَعداد ==
+
واژه «اَعداد» جمع عدد، در لغت غالباً به معنای شماره و رقم و گاه به معنای شمارش تعداد یا به معنای معدود (شمرده و مقدار) است.<ref>قاموس قرآن، ج۴، ص۲۹۹، «عدد»؛ فرهنگ الرائد، ج۲، ص۱۱۷۰؛ فرهنگ معاصر، ص۴۰۳، «عد».</ref>
  
 +
لغت شناسان عدد را به یکی های ترکیب شده یا ترکیب آحاد تعریف کرده‌اند.<ref>مفردات، ص۵۵۰، «عد».</ref> عدد در اصطلاح [[فلسفه]]، از مقوله «کمّ» به حساب می‌آید که یکی از [[مقولات عشر]] است. برخی فلاسفه عدد را از مفاهیم ماهوی<ref>الشفا، ص۱۰۳-۱۰۵، ۱۱۲-۱۱۵.</ref> و بعضی آن را از مفاهیم اعتباری می‌دانند.<ref>آموزش فلسفه، ج۲، ص۱۸۳.</ref>
  
 +
ریاضی‌دانان، اعداد را به حقیقی، صحیح، طبیعی، کسری، گویا، مخلوط، موهومی، مثبت، منفی و... تقسیم می‌کنند.<ref>فرهنگ بزرگ سخن، ج۵، ۴۹-۷۹، «عدد».</ref>
  
اعداد جمع عدد و عدد اسم و مشتق از «ع  د  د» است.<ref>. لسان‌العرب، ج 9، ص 76؛ تاج العروس، ج 5، ص 94  95، «عدّ».</ref> واژه عدد در لغت غالباً به معنای شماره و رقم و گاه به معنای شمارش تعداد، یا به معنای معدود (شمرده و مقدار) است.<ref>. قاموس قرآن، ج 4، ص 299، «عدد»؛ فرهنگ الرائد، ج 2، ص 1170؛ فرهنگ معاصر، ص 403، «عد».</ref> لغت شناسان عدد را به یکیهای ترکیب شده یا ترکیب آحاد تعریف کرده‌اند.<ref>. مفردات، ص 550، «عد».</ref> عدد در اصطلاح فلسفه، از مقوله «کمّ» به حساب می‌آید که یکی از مقولات عشر است. برخی فلاسفه عدد را از مفاهیم ماهوی<ref>. الشفا، ص 103  105، 112  115.</ref> و بعضی آن را از مفاهیم اعتباری می‌دانند.<ref>. آموزش فلسفه، ج 2، ص 183.</ref>
+
==تاریخچه اعداد==
  
ریاضی‌دانان اعداد را به حقیقی، صحیح، طبیعی، کسری، گویا، مخلوط، موهومی، مثبت، منفی و... تقسیم می‌کنند.<ref>. فرهنگ بزرگ سخن، ج 5، 4979، «عدد».</ref>
+
شمارش در تاریخ بشر پیشینه‌ای کهن دارد و بشر پیش از اختراع [[خط]] به آن آگاهی داشته است. انسانهای نخستین برای نشان دادن اعداد و ارقام، خطوطی را رسم می‌کردند. مورخان با توجه به اسناد تاریخی، [[بابل|بابلی]] ها را نخستین واضعان حساب و عدد می‌دانند؛ آنان با وضع حساب و عدد، سال را به ۱۲ ماه و ماه را به ۳۰ شبانه روز و شبانه روز را به ساعات، دقایق و ثانیه‌ها تقسیم کردند و عدد را تا ۶۰ به توان ۴ می‌شمردند. تقسیمات شمارشی آنها شصت شصت بوده که در اصطلاح «حساب ستّینی» نامیده می‌شود.<ref>اعلام قرآن، ص۲۴۴؛ موسوعة المورد، ج۱، ص۹۹.</ref> برخی نیز بر این باورند که اعداد و مسمّیات آنها و ارقام و مدلولاتشان از علم اسماء است که خداوند به [[حضرت آدم]] علیه السلام آموخت.<ref>معجزة الارقام والترقیم، ص۵۷.</ref>: {{متن قرآن|«وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کلَّهَا»}}. ([[سوره بقره]]/۲، ۳۱)
  
 +
استفاده از عدد و حساب در همه شئون زندگی و رشته‌های علمی گوناگون، شاخص و صفت علمی غالب عصر ماست. کشف اتم، فضانوردی و کاوش در کرات آسمانی، طب، اقتصاد و بسیاری دیگر از رشته‌های علمی و حتی اداره یک زندگی ساده همگی، عرصه‌های استفاده از اعداد، ارقام و حساب است.
  
 +
در خواندن برخی [[دعا|ادعیه]] و [[ذکر (اصطلاح اخلاق و عرفان)|اذکار]] [[مستحب]] وارده از سوی [[ائمه اطهار|معصومان]] علیهم السلام، عدد و روز خاصی سفارش شده است که رعایت آن طبق دستور لازم است. [[امام صادق]] علیه السلام فرمود: بدانید که اسماءاللّه به منزله گنج‌اند و عدد به منزله ذراع، اگر ذراع را کمتر بگیری به گنج نمی‌رسی و اگر فزون‌تر بگیری از آن درمی‌گذری.<ref>نور علی نور، ص۵۳.</ref> از این‌ رو عرفا برای اعداد، اسرار، ارواح و منازلی قائل‌اند و عدد را سرّی از اسرار الهی در عالم وجود می‌دانند.<ref>الفتوحات المکیه، ج۱، ص۳۴۹.</ref>
  
== تاریخچه اعداد ==
+
[[قرآن]] در آیاتی پرشمار با ذکر اعداد و ارقام، توجه انسان را به شمارش و حساب جلب کرده است: {{متن قرآن|«وَإِنَّ یوْمًا عِنْدَ رَبِّک کأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ»}}. ([[سوره حج]]/۲۲، ۴۷)؛ همچنین انسان را متوجه عناصر زمان کرده که با محاسبه به ساعات، ایام، ماهها و سالها منتهی می‌شود: {{متن قرآن|«هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ»}}. ([[سوره یونس]]/۱۰، ۵) تاریخ، مبتنی بر گردش ماه و خورشید طبیعی و همگانی است.
  
 +
==عدد در قرآن==
  
 +
واژه «عدد» شش بار در [[قرآن|قرآن کریم]] به صورت اسم و به دو معنا آمده است:<ref>واژگان پژوهی قرآنی، ص۲۳۶، «عد».</ref>
  
شمارش، در تاریخ بشر پیشینه‌ای کهن دارد و بشر پیش از اختراع خط به آن آگاهی داشته است. انسانهای نخستین برای نشان دادن اعداد و ارقام، خطوطی را رسم می‌کردند. مورّخان با توجه به اسناد تاریخی، بابلیها را نخستین واضعان حساب و عدد می‌دانند؛ ایشان با وضع حساب و عدد، سال را به 12 ماه و ماه را به 30 شبانه روز، و شبانه روز را به ساعات، دقایق و ثانیه‌ها تقسیم کردند و عدد را تا 60 به توان 4 می‌شمردند. تقسیمات شمارشی آنها شصت شصت بوده که در اصطلاح «حساب ستّینی» نامیده می‌شود.<ref>. اعلام قرآن، ص 244؛ موسوعة المورد، ج 1، ص 99.</ref> برخی نیز بر این باورند که اعداد و مسمیّات آنها و ارقام و مدلولاتشان از علم اسماء است که خداوند به حضرت آدم(علیه السلام)آموخت<ref>. معجزة الارقام والترقیم، ص 57.</ref>:«و عَلَّمَ ءادَمَ الاَسماءَ کُلَّها» (بقره/2،31)
+
*تعداد، شماره، شمارش: ([[سوره یونس]]/۱۰، ۵؛ [[سوره اسراء]]/۱۷، ۱۲؛ [[سوره مؤمنون]]/۲۳، ۱۱۲؛ [[سوره جن]]/۷۲، ۲۴، ۲۸)
 +
*زیاد، بسیار و در عین حال معین و مشخص: ([[سوره کهف]]/۱۸، ۱۱).<ref>التبیان، ج۷، ص۱۳؛ مجمع‌البیان، ج۶، ص۶۹۸.</ref>
  
استفاده از عدد و حساب در همه شئون زندگی و رشته‌های علمی گوناگون، شاخص و صفت علمی غالب عصر ماست. کشف اتم، فضانوردی و کاوش در کرات آسمانی، طب، اقتصاد و بسیاری دیگر از رشته‌های علمی و حتّی اداره یک زندگی ساده، همگی، عرصه‌های استفاده از اعداد، ارقام و حساب است.
+
مصادیق اعدادی که در قرآن ذکر شده، ۳۰ عدد صحیح است که بعضی از آنها بارها تکرار شده<ref>عجائب العدد والمعدود، ص۱۰۷.</ref> و با احتساب عدد ۹۵۰ که به طور ضمنی از آن یاد شده: {{متن قرآن|«فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَامًا»}} ([[سوره عنکبوت]]/۱۴، ۲۹)، ۳۱ عدد صحیح و ۸ عدد کسری است<ref>موسوعة الاعداد، ص۲۹.</ref> که به ترتیب از کوچک به بزرگ، آنها را ذکر می‌کنیم:
  
در خواندن برخی ادعیه و اذکار مستحب وارده از سوی معصومان(علیهم السلام) عدد و روز خاصی سفارش شده است که رعایت آن طبق دستور لازم است؛ امام صادق(علیه السلام) فرمود:بدانید که اسماءاللّه به منزله گنج‌اند و عدد به منزله ذراع، اگر ذراع را کمتر بگیری به گنج نمی‌رسی و اگر فزون‌تر بگیری از آن درمی‌گذری<ref>. نور علی نور، ص 53.</ref>، ازاین‌رو عرفا برای اعداد، اسرار، ارواح و منازلی قائل‌اند و عدد را سرّی از اسرار الهی در عالم وجود می‌دانند.<ref>. الفتوحات المکیه، ج 1، ص 349.</ref>
+
===اعداد صحیح===
  
قرآن در آیاتی پرشمار با ذکر اعداد و ارقام، توجّه انسان را به شمارش و حساب جلب کرده است:«و اِنَّ یَومًا عِندَ رَبِّکَ کَاَلفِ سَنَة مِمّا تَعُدّون» (حجّ/22،47)؛ همچنین انسان را متوجه عناصر زمان کرده که با محاسبه، به ساعات، ایام، ماهها و سالها منتهی می‌شود<ref>..</ref>:«هُوَ الَّذی جَعَلَ الشَّمسَ ضِیاءً والقَمَرَ نورًا وقَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعلَموا عَدَدَ السِّنینَ والحِسابَ» (یونس/10، 5) تاریخ، مبتنی بر گردش ماه و خورشید طبیعی و همگانی است.
+
'''واحد:'''
  
 +
«واحد» به معنای یک که ۶۱ بار در قرآن آمده و ۲۲ بار آن در ارتباط با [[توحید]] و یگانگی [[خدا]] است: {{متن قرآن|«وَإِلَٰهُکمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَٰنُ الرَّحِیمُ»}}. ([[سوره بقره]]/۲، ۱۶۳) این‌ گونه آیات دلالت دارد که خدا یکی است و [[اله]] و معبودی جز او نیست. مقصود از وحدت و یگانگی خدا «وحدت عددی» نیست؛<ref>المیزان، ج۶، ص۸۷؛ الخصال، ص۲.</ref> بلکه منظور «وحدت حَقّه» است؛ یعنی وجود خدا به‌ گونه‌ای است که تصور هر گونه شریک دیگری برای او ممکن نیست<ref>منشور جاوید، ج۲، ص۱۸۳.</ref> و ذات او از هر گونه کثرت و ترکیب پیراسته است.<ref>همان، ص۲۲۰.</ref>
  
 +
'''دو:'''
  
== عدد در قرآن ==
+
واژه‌های اثنان، اثنین و اثنتین، معادل عربی عدد «دو» است که ۱۵ بار در قرآن در ۱۲ [[آیه]] و مرتبط با ۹ موضوع ذکر شده است:
  
 +
*الف. سهم‌ [[ارث]] فرزندان میت در صورتی که دو یا بیش از دو دختر باشند. ([[سوره نساء]]/۴، ۱۱، ۱۷۶)
 +
*ب. دوبار زنده شدن و مردن انسانها به صورت مردن پس از زندگی دنیا و زنده شدن برای حیات [[برزخ|برزخی]] و سپس مردن پس از حیات برزخی و زنده شدن برای حساب روز [[قیامت]].<ref>المیزان، ج۱۷، ص۳۱۳.</ref> ([[سوره غافر]]/۴۰، ۱۱)
 +
*ج. شاهد و گواه گرفتن دو نفر بر [[وصیت]]. ([[سوره مائده]]/۵، ۱۰۶)
 +
*د. زوجیت در آفرینش حیوانات (دو گونه نر و ماده) ([[سوره انعام]]/۶، ۱۴۳-۱۴۴)
 +
*ه. زوجیت در آفرینش میوه‌ها (دو گونه ترش و شیرین، تابستانی و زمستانی و...) ([[سوره رعد]]/۱۳، ۳)
 +
*و. نفی [[شرک]] و دوگانه‌پرستی. ([[سوره نحل]]/۱۶، ۵۱)
 +
*ز. داستان [[حضرت نوح]] علیه السلام در طوفان و دستور خدا به او که از هر نوعی از حیوانات یک جفت (نر و ماده) بر کشتی سوار کند تا نسل آنها قطع نشود.<ref>نمونه، ج۹، ص۹۸.</ref> ([[سوره مؤمنون]]/۲۳، ۲۷؛ [[سوره هود]]/۱۱، ۴۰)
 +
*ح. تکذیب فرستادگان خدا به سوی مردم [[انطاکیه]] که در ابتدا دو نفر بودند.([[سوره یس]]/۳۶، ۱۴)
 +
*ط. همچنین واژه «مَثْنی» که به معنای دوتا دوتا است<ref>مجمع البحرین، ج۱، ص۳۲۶.</ref> و سه بار در قرآن آمده است: ۱. جواز [[ازدواج]] با بیش از یک زن. ([[سوره نساء]]/۴، ۳)؛ ۲. قیام در راه خدا. ([[سوره سبا]]/۳۴، ۴۶)؛ ۳. قدرت فرشتگان ([[سوره فاطر]]/۳۵، ۱).
 +
*ی. واژه «ثانی» نیز به معنای دوم یک مرتبه درباره [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت پیامبر]] صلی الله علیه وآله که تنها یک همراه داشت، در قرآن ذکر شده است. ([[سوره توبه]]/۹، ۴۰)
  
 +
'''سه:'''
  
واژه عدد 6 بار در قرآن به صورت اسم و به دو معنا آمده است<ref>. واژگان پژوهی قرآنی، ص 236، «عد».</ref>:
+
واژه‌های ثلاث و ثلاثه که معادل عربی عدد سه است، ۱۷ بار در ۱۶ آیه و مرتبط با ۱۳ موضوع در قرآن ذکر شده است:
  
1. تعداد، شماره، شمارش. (یونس/10، 5؛ اسراء/17، 12؛ مؤمنون/23، 112؛ جنّ/72، 24، 28)
+
*الف. عدّه [[طلاق]] که سه طُهر است. ([[سوره طلاق]]/۶۵، ۴؛ [[سوره بقره]]/۲، ۲۲۸)
 +
*ب. [[کفاره|کفّاره]] قربانی به این ترتیب که اگر کسی در ایام [[حج]] نتوانست قربانی کند باید ۱۰ روز، روزه بگیرد؛ سه روز در ایام حج و ۷ روز پس از بازگشت. ([[سوره بقره]]/۲، ۱۹۶)<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۵۲۰.</ref>
 +
*ج. نفی شرک و قائل شدن به اقانیم سه‌گانه اب و ابن و [[روح القدس در مسیحیت|روح‌القدس]] ([[تثلیث]]).<ref>لغت‌نامه، ج۲، ص۲۶۶۴.</ref> ([[سوره نساء]]/۴، ۱۷۱؛ [[سوره مائده]]/۵، ۷۳)
 +
*د. تعداد احتمالی [[اصحاب کهف]]. ([[سوره کهف]]/۱۸، ۲۲)
 +
*ه. فرزنددار شدن [[حضرت زکریا علیه السلام|حضرت زکریا]]، به این ترتیب که خداوند در دوران پیری به او مژده آن را داد و او که از این امر شگفت‌زده شده بود از خدا خواست تا نشانه‌ای برایش قرار دهد. خداوند هم این نشانه را قرار داد که تا سه روز نتواند با مردم سخن بگوید. ([[سوره مریم]]/۱۹، ۱۰؛ [[سوره آل‌ عمران]]/۳، ۴۱)<ref>جامع البیان، مج۹، ج۱۶، ص۶۵-۶۶.</ref>
 +
*و. کفاره شکستن سوگند که عبارت است از [[اطعام]] یا پوشاندن ۱۰ مسکین، آزاد کردن یک بنده یا سه‌روز، [[روزه]]. ([[سوره مائده]]/۵، ۸۹)<ref>مجمع‌البیان، ج۳، ص۳۶۸.</ref>
 +
*ز. متخلفان از [[جنگ تبوک]] که سه نفر بودند: کعب بن مالک، هلال بن امیه و مرارة بن ربیع. ([[سوره توبه]]/۹، ۱۱۸)<ref>همان، ج۵، ص۱۲۰؛ تفسیرالمنار، ج۱۱، ص۶۶.</ref>
 +
*ح. نجوا که هرگاه سه نفر با هم آهسته و در گوشی سخن بگویند خداوند چهارمی آنهاست و سخن آهسته و در گوشی آنها را می‌شنود و هیچ‌چیز بر او پوشیده نیست. ([[سوره مجادله]]/۵۸، ۷)<ref>جامع البیان، مج۱۴، ج۲۸، ص۱۷-۱۸.</ref>
 +
*ط. آفرینش انسان در تاریکی های سه‌گانه؛ خداوند انسان را در تاریکی شکم و رحم و پرده نازک دور تا دور جنین می‌آفریند. ([[سوره زمر]]/۳۹، ۶)<ref>مجمع البیان، ج۸، ص۷۶۶.</ref>
 +
*ی. اجازه گرفتن کودکان برای ورود به اتاق پدر و مادر در سه وقت: پیش از [[نماز صبح]]، هنگام استراحت ظهر و پس از [[نماز عشاء]] که پوشش آنها متناسب با وضعیت خواب است. ([[سوره نور]]/۲۴، ۵۸)<ref>همان، ج۷، ص۲۴۲.</ref>
 +
*ک. سایه سه شعبه آتش [[جهنم]]؛ دود آتش جهنم سه شعبه دارد: شاخه‌ای از بالای سر، شاخه‌ای از سمت راست و شاخه‌ای از سمت چپ، گنهکاران را احاطه می‌کند و آنها را در کام خود فرو می‌برد. ([[سوره مرسلات]]/۷۷، ۳۰)<ref>التبیان، ج۱۰، ص۲۳۰؛ نمونه، ج۲۵، ص۴۱۷.</ref>
 +
*ل. مدّت مهلت به پی‌کنندگان ناقه صالح؛ [[حضرت صالح]] علیه السلام به کسانی که ناقه وی را پی کردند سه روز مهلت داد تا از لذایذ دنیوی استفاده کنند و پس از سه روز [[عذاب]] الهی فرود آمد و آنها را نابود کرد. ([[سوره هود]]/۱۱، ۶۵)<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۲۶۵.</ref>
 +
*م. گروه‌بندی انسانها در [[قیامت]]؛ مردم در روز قیامت سه صنف و گروه هستند: [[اصحاب یمین]]، [[اصحاب شمال]] و [[سابقون]]. ([[سوره واقعه]]/۵۶، ۷)<ref>جامع البیان، مج۱۳، ج۲۷، ص۲۲۰.</ref>
  
2. زیاد، بسیار و در عین حال معین و مشخص.<ref>. التبیان، ج 7، ص 13؛ مجمع‌البیان، ج 6، ص 698.</ref> (کهف/18، 11)
+
واژه‌های «ثالث و ثالثه» به معنای سوم نیز سه بار در قرآن ذکر شده است:
  
مصادیق اعدادی که در قرآن ذکر شده 30 عدد صحیح است که بعضی از آنها بارها تکرار شده<ref>. عجائب العدد و المعدود، ص 107.</ref> و با احتساب عدد 950 که ضمناً از آن یاد شده:«فَلَبِثَ فیهِم اَلفَ سَنَة اِلاّ خَمسینَ عامًا» (عنکبوت/14،29)، 31 عدد صحیح و 8 عدد کسری است<ref>. موسوعة الاعداد، ص 29.</ref> که به ترتیب از کوچک به بزرگ، آنها را ذکر می‌کنیم:
+
*الف. معتقدان به [[تثلیث]] در زمره کافران‌اند. ([[سوره مائده]]/۵، ۷۳)
 +
. فرستاده شدن سومین رسول به سوی [[انطاکیه]] پس از تکذیب دو رسول. ([[سوره یس]]/۳۶، ۱۴)
 +
*ج. منات، سومین بت مشرکان پس از [[لات]] و [[عزّی]] است. ([[سوره نجم]]/۵۳، ۲۰).
  
 +
همچنین واژه ثُلاث به معنای سه تا سه تا<ref>مجمع البحرین، ج۱، ص۳۲۶.</ref> دو بار در قرآن ذکر شده است:
  
 +
*الف. جواز [[ازدواج]] با بیش از یک زن. ([[سوره نساء]]/۴، ۳)
 +
*ب. بالهای [[فرشتگان]]. ([[سوره فاطر]]/۳۵، ۱)
  
== اعداد صحیح ==
+
'''چهار:'''
  
 +
واژه‌های اربع و اربعه، ۱۲ بار در ۱۲ آیه و مرتبط با ۱۰ موضوع در قرآن دیده می‌شود:
  
 +
*الف. عده وفات که ۴ ماه و اندی است. ([[سوره بقره]]/۲، ۲۳۴)<ref>المیزان، ج۲، ص۲۴۲-۲۴۳.</ref>
 +
*ب. ۴ پرنده که [[حضرت ابراهیم]] علیه السلام به دستور خداوند و برای رؤیت چگونگی زنده کردن مردگان کشت. ([[سوره بقره]]/۲، ۲۶۰)<ref>همان، ص۳۷۵؛ البرهان، ج۱، ص۵۳۶.</ref>
 +
*ج. [[ايلاء‌‌‌|ایلاء]]؛ اگر مردی از روی خشم و برای اذیت کردن همسرش [[سوگند]] یاد کرد که با او نزدیکی نکند، حاکم شرع ۴ ماه به او مهلت می‌دهد که یا به مقتضای زوجیت بازگردد یا زن را [[طلاق]] دهد. ([[سوره بقره]]/۲، ۲۲۶)<ref>المیزان، ج۲، ص۲۲۶.</ref>
 +
*د. [[قذف]]؛ اگر کسی به زن [[محصن|محصنه]] و عفیفه‌ای نسبت [[زنا]] داد و ۴ گواه که ناظر زنا بوده‌اند نیاورد، ۸۰ تازیانه می‌خورد. ([[سوره نور]]/۲۴، ۴، ۱۳)
 +
*ه. [[لعان]]؛ کسانی که به زنان خود نسبت زنا می‌دهند و ۴ شاهد ندارند، باید ۴ بار پیاپی بگویند: خدا را گواه می‌گیرم که در این نسبتی که می‌دهم، صادقم و بار پنجم بگویند: لعنت خدا بر من اگر از دروغگویان باشم. در مقابل، زن نیز باید ۴ بار بگوید: خدا را شاهد می‌گیرم که این مرد از دروغگویان است و بار پنجم بگوید: لعنت خدا بر من اگر این‌ مرد از راستگویان باشد. ([[سوره نور]]/۲۴، ۶۹)<ref>همان، ج۱۵، ص۸۲.</ref>
 +
*و. [[شهادت (در فقه)|شهادت]] بر زنا؛ خداوند فقط برای شهادت بر زنا ۴ شاهد قرار داده و این به جهت سختگیری بر مدعی و حفظ [[آبرو|آبروی]] مردم است. ([[سوره نساء]]/۴، ۱۵)<ref>تفسیر قرطبی، ج۵، ص۵۶؛ روح المعانی، مج۳، ج۴، ص۳۶۶.</ref>
 +
*ز. تعداد ماههای حرام که ۴ تا است: [[ذی‌ القعده]]، [[ماه ذی الحجه|ذی‌ الحجه]]، [[ماه محرم|محرم]] و [[رجب]]. ([[سوره توبه]]/۹، ۳۶)<ref>تفسیر قرطبی، ج۸، ص۸۵.</ref>
 +
*ح. اتمام حجت [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلی الله علیه وآله با مشرکان و تعیین ۴ ماه فرصت به آنها. ([[سوره توبه]]/۹، ۲)<ref>جامع‌البیان، مج۶، ج۱۰، ص۸۱؛ تفسیر قرطبی، ج۸، ص۸۵؛ نورالثقلین، ج۲، ص۱۸۱-۱۸۳.</ref>
 +
*ط. چهارپایان که در کنار خزندگان و دو پایان از گونه‌های جانداران‌اند. ([[سوره نور]]/۲۴، ۴۵)<ref>المیزان، ج۱۵، ص۱۳۷.</ref>
 +
*ی. آفرینش کوهها و دیگر پدیده‌ها و نعمتهای زمین در ۴ روز. ([[سوره فصلت]]/۴۱، ۱۰)<ref>جامع البیان، مج۱۲، ج۲۴، ص۱۲۱-۱۲۲.</ref>
  
''' واحد'''
+
واژه «رابع» نیز به معنای چهارم، دو مرتبه در قرآن ذکر شده است:
  
به معنای یک که 61 بار در قرآن آمده و 22 بار آن در ارتباط با توحید و یگانگی خداست:«واِلهُکُم اِلهٌ واحِدٌ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الرَّحمنُ الرَّحیم» (بقره/2، 163) این‌گونه آیات دلالت دارد که خدا یکی است و اله و معبودی جز او نیست. مقصود از وحدت و یگانگی خدا «وحدت عددی» نیست<ref>. المیزان، ج 6، ص 87؛ الخصال، ص 2.</ref>، بلکه منظور «وحدت حَقّه» است؛ یعنی وجود خدا به‌گونه‌ای است که تصور هرگونه شریک دیگری برای او ممکن نیست<ref>. منشور جاوید، ج 2، ص 183.</ref> و ذات او از هرگونه کثرت و ترکیب پیراسته است.<ref>. همان، ص 220.</ref> ( => توحید و نیز => اللّه)
+
*الف. شمار احتمالی [[اصحاب کهف]]. ([[سوره کهف]]/۱۸، ۲۲)
 +
. علم و احاطه خدا بر نجوا و سخنان درگوشی. ([[سوره مجادله]]/۵۸، ۷).
  
''' دو'''
+
واژه «رُباع» نیز که به معنای چهارتا چهارتا است،<ref>مجمع البحرین، ج۱، ص۳۲۶.</ref> دو بار در قرآن آمده است:
  
واژه‌های اثنان، اثنین و اثنتین، معادل عربی عدد «دو» است که 15 بار در قرآن در 12 آیه و مرتبط با 9 موضوع ذکر شده است:الف. سهم‌الارث فرزندان میّت در صورتی که دو یا بیش از دو دختر باشند. (نساء/4،11، 176) ب. دوبار زنده شدن و مردن انسانها به صورت مردن پس از زندگی دنیا و زنده شدن برای حیات برزخی و سپس مردن پس از حیات برزخی و زنده شدن برای حساب روزقیامت.<ref>. المیزان، ج 17، ص 313.</ref> (غافر/40،11) ج. شاهد و گواه گرفتن دو نفر بر وصیّت. (مائده/5،106) د. زوجیّت در آفرینش حیوانات (دوگونه نر و ماده) (انعام/6،143  144) ه. زوجیّت در آفرینش میوه‌ها (دوگونه ترش و شیرین، تابستانی و زمستانی و...). (رعد/13،3) و. نفی شرک و دوگانه‌پرستی. (نحل/16،51) ز. داستان حضرت نوح(علیه السلام) در طوفان و دستور خدا به او که از هر نوعی از حیوانات یک جفت (نر و ماده) بر کشتی سوار کند تا نسل آنها قطع نشود.<ref>. نمونه، ج 9، ص 98.</ref> (مؤمنون/23،27؛ هود/11،40) ح. تکذیب فرستادگان خدا به سوی مردم انطاکیه که در ابتدا دو نفر بودند (یس/36،14)؛ همچنین واژه «مَثْنی» که به معنای دوتا دوتاست<ref>. مجمع البحرین، ج 1، ص 326.</ref> سه بار در قرآن آمده است:الف. جواز ازدواج با بیش از یک زن. (نساء/4،3) ب. قیام در راه خدا. (سبأ/34،46) ج. قدرت فرشتگان. (فاطر/35،1) واژه «ثانی» نیز به معنای دوم یک مرتبه درباره هجرت پیامبر(صلی الله علیه وآله)که تنها یک همراه داشت، در قرآن ذکر شده است. (توبه/9،40)
+
*جواز ازدواج با بیش از یک زن ([[سوره نساء]]/۴، ۳)
 +
*بالهای فرشتگان. ([[سوره فاطر]]/۳۵، ۱)
  
''' سه'''
+
'''پنج:'''
  
واژه‌های ثلاث و ثلاثه که معادل عربی عدد سه است 17 بار در 16 آیه و مرتبط با 13 موضوع در قرآن ذکر شده است:الف. عدّه طلاق که سه طُهر است. (طلاق/65،4؛ بقره/2،228) ب. کفّاره قربانی به این ترتیب که اگر کسی در ایّام حجّ نتوانست قربانی کند باید 10 روز روزه بگیرد؛ سه روز در ایام حجّ و 7 روز پس از بازگشت. (بقره/2،196)<ref>. مجمع البیان، ج 2، ص 520.</ref> ج. نفی شرک و قائل شدن به اقانیم سه‌گانه اب و ابن و روح‌القدس.<ref>. لغت‌نامه، ج 2، ص 2664.</ref> (نساء/4،171؛ مائده/5،73) د. تعداد احتمالی اصحاب کهف. (کهف/18،22) ه. فرزنددار شدن زکریا، به این ترتیب که خداوند در دوران پیری به او مژده آن را داد و او که از این امر شگفت‌زده شده بود از خدا خواست تا نشانه‌ای برایش قرار دهد. خداوند هم این نشانه را قرار داد که تا سه روز نتواند با مردم سخن بگوید، در حالی که صحیح و سالم بود. (مریم/19،10؛ آل‌عمران/3،41)<ref>. جامع البیان، مج 9، ج 16، ص 65  66.</ref> و. کفّاره شکستن سوگند که عبارت است از اطعام یا پوشاندن 10 مسکین، آزاد کردن یک بنده یا سه‌روز، روزه. (مائده/5،89)<ref>. مجمع‌البیان، ج 3، ص 368.</ref> ز. متخلفان از جنگ تبوک که سه نفر بودند:کعب بن مالک، هلال بن امیه و مرارة بن ربیع. (توبه/ 9،118)<ref>. همان، ج 5، ص120؛ تفسیرالمنار، ج11، ص 66.</ref> ح. نجوا، که هرگاه سه نفر با هم آهسته و در گوشی سخن بگویند خداوند چهارمی آنهاست و سخن آهسته و در گوشی آنها را می‌شنود و هیچ‌چیز بر او پوشیده نیست. (مجادله/58،7)<ref>. جامع البیان، مج 14، ج 28، ص 17  18.</ref> ط. آفرینش انسان در تاریکیهای سه‌گانه؛ خداوند انسان را در تاریکی شکم و رحم و پرده نازک دور تا دور جنین می‌آفریند. (زمر/39،6)<ref>. مجمع البیان، ج 8، ص 766.</ref> ی. اجازه گرفتن کودکان برای ورود به اتاق پدر و مادر در سه وقت:پیش از نماز صبح، هنگام استراحت ظهر و پس از نماز عشاء که پوشش آنها متناسب با وضعیت خواب است. (نور/24،58)<ref>. همان، ج 7، ص 242.</ref> ک. سایه سه شعبه آتش جهنم؛ دود آتش جهنم سه شعبه دارد:شاخه‌ای از بالای سر، شاخه‌ای از سمت راست و شاخه‌ای از سمت چپ، گنهکاران را احاطه می‌کند و آنها را در کام خود فرو می‌برد. (مرسلات/77،30)<ref>. التبیان، ج 10، ص 230؛ نمونه، ج 25، ص 417.</ref> ل. مدّتِ مهلت به پی‌کنندگان ناقه صالح؛ حضرت صالح(علیه السلام)به کسانی که ناقه وی را پی کردند سه روز مهلت داد تا از لذایذ دنیوی استفاده کنند و پس از سه روز عذاب الهی فرود آمد و آنها را نابود کرد. (هود/11،65)<ref>. مجمع البیان، ج 5، ص 265.</ref> م. گروه‌بندی انسانها در قیامت؛ مردم در روز قیامت سه صنف و گروه هستند:اصحاب یمین، اصحاب شمال و سابقون. (واقعه/56،7)<ref>. جامع البیان، مج 13، ج 27، ص 220.</ref>
+
این عدد دو مرتبه در قرآن و مرتبط با دو موضوع دیده می‌شود:
  
واژه‌های «ثالث و ثالثه» به معنای سوم نیز سه بار در قرآن ذکر شده است:الف. معتقدان به تثلیث در زمره کافران‌اند. (مائده/5،73) ب. فرستاده شدن سومین رسول به سوی انطاکیه پس از تکذیب دو رسول. (یس/36،14) ج. منات، سومین بت مشرکان پس از لات و عزّی است (نجم/53،20)؛ همچنین واژه ثُلاث به معنای سه تا سه تا<ref>. مجمع البحرین، ج 1، ص 326.</ref> دو بار در قرآن ذکر شده است:الف. جواز ازدواج با بیش از یک زن. (نساء/4،3) ب. بالهای فرشتگان. (فاطر/35،1)
+
*الف. شمار احتمالی اصحاب کهف. ([[سوره کهف]]/۱۸، ۲۲)
 +
*ب. هیچ‌گاه سه نفر با هم نجوا نمی‌کنند، مگر این که خداوند چهارمین آنهاست و هیچ‌گاه ۵ نفر با هم نجوا نمی‌کنند، مگر اینکه خداوند ششمین آنهاست. ([[سوره مجادله]]/۵۸، ۷) در این آیه نخست از نجوای سه نفری و سپس ۵ نفری سخن می‌گوید و از نجوای ۴ نفری برای رعایت فصاحت در کلام و عدم تکرار سخن نگفته<ref>نمونه، ج۲۳، ص۴۲۵.</ref> و به مراتب عدد از سه تا ۶ بدون هیچ‌گونه تکرار اشاره کرده است.<ref>المیزان، ج۱۹، ص۱۸۴.</ref>
  
'''چهار'''
+
واژه «خامسه» نیز به معنای پنجم دو بار در ارتباط با موضوع [[لعان]] در قرآن آمده است. ([[سوره نور]]/۲۴، ۷-۹)
  
واژه‌های اربع و اربعه 12 بار در 12 آیه و مرتبط با 10 موضوع در قرآن دیده می‌شود:الف. عدّه وفات که 4 ماه و اندی است. (بقره/2،234)<ref>. المیزان، ج 2، ص 242  243.</ref> ب. 4 پرنده که حضرت ابراهیم(علیه السلام)به دستور خداوند و برای رؤیت چگونگی زنده کردن مردگان کشت. (بقره/2،260)<ref>. همان، ص 375؛ البرهان، ج 1، ص 536.</ref> ج. ایلاء؛ اگر مردی از روی خشم و برای اذیّت کردن همسرش سوگند یاد کرد که با او نزدیکی نکند، حاکم شرع 4 ماه به او مهلت می‌دهد که یا به مقتضای زوجیت بازگردد یا زن را طلاق دهد. (بقره/2،226)<ref>. المیزان، ج 2، ص 226.</ref> د. قذف؛ اگر کسی به زن محصنه و عفیفه‌ای نسبت زنا داد و 4 گواه که ناظر زنا بوده‌اند نیاورد 80 تازیانه می‌خورد. (نور/24،4، 13) ه. لعان؛ کسانی که به زنان خود نسبت زنا می‌دهند و 4 شاهد ندارند، باید 4 بار پیاپی بگویند:خدا را گواه می‌گیرم که در این نسبتی که می‌دهم صادقم و بار پنجم بگویند:لعنت خدا بر من اگر از دروغگویان باشم. در مقابل، زن نیز باید 4 بار بگوید:خدا را شاهد می‌گیرم که این مرد از دروغگویان است و بار پنجم بگوید:لعنت خدا بر من اگر این‌مرد از راستگویان باشد. (نور/24،69)<ref>. همان، ج 15، ص 82.</ref> و. شهادت بر زنا؛ خداوند فقط برای شهادت بر زنا 4 شاهد قرار داده و این به جهت سختگیری بر مدّعی و حفظ آبروی مردم است. (نساء/4،15)<ref>. تفسیر قرطبی، ج 5، ص 56؛ روح المعانی، مج 3، ج 4، ص 366.</ref> ز. تعداد ماههای حرام که 4 تا است:ذی‌القعده، ذی‌الحجه، محرّم و رجب. (توبه/9،36)<ref>. تفسیر قرطبی، ج 8، ص 85.</ref> ح. اتمام حجت پیامبر(صلی الله علیه وآله) با مشرکان و تعیین 4 ماه فرصت به آنها. (توبه/9،2)<ref>. جامع‌البیان، مج 6، ج 10، ص 81؛ تفسیر قرطبی، ج 8، ص 85؛ نورالثقلین، ج 2، ص 181  183.</ref> ط. چهارپایان که در کنار خزندگان و دو پایان از گونه‌های جانداران‌اند. (نور/24،45)<ref>. المیزان، ج 15، ص 137.</ref> ی. آفرینش کوهها و دیگر پدیده‌ها و نعمتهای زمین در 4 روز. (فصّلت/41،10)<ref>. جامع البیان، مج 12، ج 24، ص 121  122.</ref>
+
'''شش:'''
  
واژه «رابع» نیز به معنای چهارم دو مرتبه در قرآن ذکر شده است:الف. شمار احتمالی اصحاب کهف. (کهف/18،22) ب. علم و احاطه خدا بر نجوا و سخنان درگوشی. (مجادله/58،7) واژه «رُباع» نیز که به معنای 4 تا 4 تاست<ref>. مجمع البحرین، ج 1، ص 326.</ref> دو بار در قرآن آمده است:جواز ازدواج با بیش از یک زن (نساء/4،3) و بالهای فرشتگان. (فاطر/35،1)
+
این عدد ۷ بار در قرآن آمده و در همه موارد با آفرینش آسمانها و زمین مرتبط است؛ در ۴ آیه، تعبیر {{متن قرآن|«خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیامٍ»}} آمده ([[سوره اعراف]]/۷، ۵۴؛ [[سوره یونس]]/۱۰، ۳؛ [[سوره هود]]/۱۱، ۷؛ [[سوره حدید]]/۵۷، ۴) و در سه آیه، افزون بر آسمانها و زمین «مابینهما» نیز آمده است که در حقیقت توضیحی است برای جمله قبل. ([[سوره فرقان]]/۲۵، ۵۹؛ [[سوره سجده]]/۳۲، ۴؛ [[سوره ق]]/۵۰، ۳۸)<ref>نمونه، ج۶، ص۲۰۰.</ref>
  
''' پنج'''
+
واژه «سادس» نیز که به معنای ششم است، دو بار در قرآن آمده است:
  
این عدد دو مرتبه در قرآن و مرتبط با دو موضوع دیده می‌شود:الف. شمار احتمالی اصحاب کهف. (کهف/18،22) ب. هیچ‌گاه سه نفر با هم نجوا نمی‌کنند، مگر اینکه خداوند چهارمین آنهاست و هیچ‌گاه 5 نفر با هم نجوا نمی‌کنند، مگر اینکه خداوند ششمین آنهاست. (مجادله/58،7) در این آیه نخست از نجوای سه نفری و سپس 5 نفری سخن می‌گوید و از نجوای 4 نفری برای رعایت فصاحت در کلام و عدم تکرار سخن نگفته<ref>. نمونه، ج 23، ص 425.</ref> و به مراتب عدد از سه تا 6 بدون هیچ‌گونه تکرار اشاره کرده است.<ref>. المیزان، ج 19، ص 184.</ref> واژه «خامسه» نیز به معنای پنجم دو بار در ارتباط با موضوع لعان در قرآن آمده است. (نور/24،7  9)
+
*الف. شمار احتمالی [[اصحاب کهف]]. ([[سوره کهف]]/۱۸، ۲۲)
 +
*ب. علم و احاطه خداوند به نجوا و سخنان درِ گوشی. ([[سوره مجادله]]/۵۸، ۷)
  
'''شش'''
+
'''هفت:'''
  
این عدد 7 بار در قرآن آمده و در همه موارد با آفرینش آسمانها و زمین مرتبط است؛ در 4 آیه، تعبیر «خَلَقَ السَّموتِ والاَرضَ فی سِتَّةِ اَیّام» آمده (اعراف/7،54؛ یونس/10،3؛ هود/11،7؛ حدید/57،4) و در سه آیه، افزون بر آسمانها و زمین «مابینهما» نیز آمده است که در حقیقت توضیحی است برای جمله قبل. (فرقان/25، 59؛ سجده/32، 4؛ ق/50، 38)<ref>. نمونه، ج 6، ص 200.</ref> واژه «سادس» نیز که به معنای ششم است، دو بار در قرآن آمده است:الف. شمار احتمالی اصحاب کهف. (کهف/18،22) ب. علم و احاطه خداوند به نجوا و سخنان درِ گوشی. (مجادله/58،7)
+
این عدد، ۲۴ بار و مرتبط با ۹ موضوع در قرآن آمده است:
  
''' هفت'''
+
*الف. آسمانهای هفت‌گانه که در ۹ آیه قرآن از آن یاد شده است: ([[سوره بقره]]/۲، ۲۹؛ [[سوره مؤمنون]]/۲۳، ۱۷، ۸۶؛ [[سوره فصلت]]/۴۱، ۱۲؛ [[سوره طلاق]]/۶۵، ۱۲؛ [[سوره ملک]]/۶۷، ۳؛ [[سوره نوح]]/۷۱، ۱۵؛ [[سوره اسراء]]/۱۷، ۴۴؛ [[سوره نبا]]/۷۸، ۱۲). مفسران و قرآن‌پژوهان در این که مراد از آسمانهای هفت‌گانه چیست نظرات گوناگونی ابراز داشته‌اند.<ref>همان، ج‌۱، ص‌۱۶۶‌‌-۱۶۷.</ref>
 +
*ب. رؤیای پادشاه [[مصر]] که ۷ گاو لاغر را در حال خوردن ۷ گاو چاق و همچنین ۷ خوشه سبز را در کنار ۷ خوشه خشک دید. [[حضرت یوسف]] علیه السلام خوابش را چنین تعبیر کرد که پس از ۷ سال فراوانی نعمت، ۷ سال قحطی پیش می‌آید؛<ref>مجمع‌البیان، ج۵، ص۳۶۴-۳۶۵.</ref> نیز به آنان گفت: ۷ سال پیاپی کشت و کار کنند و آنچه را می‌دروند، در خوشه نگهداری و انبار کنند و جز کمی از آن را نخورند تا در سالهای قحطی و سختی از آن استفاده کنند. ([[سوره یوسف]]/۱۲، ۴۳، ۴۶-۴۹)<ref>مجمع‌البیان، ج۵، ص۳۶۴-۳۶۵.</ref>
 +
*ج. تشبیه [[انفاق]] در راه خدا به دانه‌ای که از آن ۷ خوشه بروید و در هر خوشه‌ای ۱۰۰ دانه باشد، یعنی انفاق در راه خدا ۷۰۰ برابر پاداش دارد. ([[سوره بقره]]/۲، ۲۶۱)<ref>مجمع‌البیان، ج۲، ص۶۴۶.</ref>
 +
*د. نابودی [[قوم عاد]] به وسیله باد سرد و شدیدی که ۷ شب و ۸ روز پیاپی بر آنها وزید. ([[سوره حاقه]]/۶۹، ۷)<ref>روح‌المعانی، مج۱۶، ج۲۹، ص۷۱؛ المیزان، ج۱۹، ص۳۹۳.</ref>
 +
*ه. سبع مثانی. ([[سوره حجر]]/۱۵، ۸۷) مقصود از «[[سبع مثانی]]» بنابر روایات [[اهل‌ بیت]] علیهم السلام، [[سوره‌ حمد]] است.<ref>المیزان، ج۱۲، ص۱۹۱.</ref>
 +
*و. درهای هفت‌گانه [[جهنم]]. ([[سوره حجر]]/۱۵، ۴۴) مفسران در بیان منظور از این درها گفته‌اند: جهنم ۷ نوع [[عذاب]] دارد و هر نوعی به مقتضای واردان چند قسم است. گناهانی که مستوجب آتش جهنم است ۷ قسم است.<ref>روح‌المعانی، مج۸، ج۱۴، ص۸۳؛ المیزان، ج۱۲، ص۱۷۰.</ref>
 +
*ز. بی‌نهایت‌ بودن کلمات‌ الهی. ([[سوره لقمان]]/۳۱، ۲۷) اگر همه درختان به قلم تبدیل شوند و دریاها به اضافه ۷ برابر خود مرکب شوند و کلمات و نشانه‌های خدا را بنویسند، دریاها می‌خشکند پیش از آنکه کلمات الهی تمام شوند؛ چون کلمات خدا نامتناهی است.<ref>تفسیر ماوردی، ج۴، ص۳۴۴؛ المیزان، ج۱۶، ص۲۳۲-۲۳۳.</ref>
 +
*ح. شمار احتمالی [[اصحاب کهف]] ([[سوره کهف]]/۱۸، ۲۲) که بنا به شواهدی در آیه، نظر مورد تأیید قرآن همین قول است.<ref>مجمع‌البیان، ج۶، ص۷۱۰؛ المیزان، ج۱۳، ص۲۶۸.</ref>
 +
*ط. [[کفاره]] کسی که در [[حج]] قربانی نکرده، سه روز [[روزه]] در حج و ۷ روز پس از بازگشت است. ([[سوره بقره]]/۲، ۱۹۶)<ref>تحریرالوسیله، ج۱، ص۴۱۱.</ref>
  
این عدد، 24 بار و مرتبط با 9 موضوع در قرآن آمده است:الف. آسمانهای هفت‌گانه که در 9 آیه قرآن از آن یاد شده است. (بقره/2،29؛ مؤمنون/23،17، 86؛ فصّلت/ 41،12؛ طلاق/65،12؛ ملک/67،3؛ نوح/71،15؛ اسراء/17،44؛ نبأ/78،12) مفسران و قرآن‌پژوهان در اینکه مراد از آسمانهای هفت‌گانه چیست نظرات گوناگونی ابراز داشته‌اند.<ref>. همان، ج‌1، ص‌166‌‌167.</ref>ب. رؤیای پادشاه مصر که 7 گاو لاغر را در حال خوردن 7 گاو چاق و همچنین 7 خوشه سبز را در کنار 7 خوشه خشک دید. یوسف(علیه السلام)خوابش راچنین تعبیر کرد که پس از 7سال فراوانی نعمت، 7سال قحطی پیش می‌آید<ref>. مجمع‌البیان، ج 5، ص 364  365.</ref>؛ نیز به آنان گفت:7 سال پیاپی کشت و کار کنند و آنچه را می‌دروند، در خوشه نگهداری و انبار کنند و جز کمی از آن را نخورند تا در سالهای قحطی و سختی از آن استفاده کنند. (یوسف/12،43، 46  49)<ref>. مجمع‌البیان، ج 5، ص 364  365.</ref> ج. تشبیه انفاق در راه خدا به دانه‌ای که از آن 7 خوشه بروید و در هر خوشه‌ای 100 دانه باشد، یعنی انفاق در راه خدا 700 برابر پاداش دارد. (بقره/2،261)<ref>. مجمع‌البیان، ج 2، ص 646.</ref> د. نابودی قوم عاد به وسیله باد سرد و شدیدی که 7 شب و 8 روز پیاپی بر آنها وزید. (حاقّه/69،7<ref>. روح‌المعانی، مج16، ج29، ص 71؛ المیزان، ج 19، ص 393.</ref>) ه. سبع مثانی. (حجر/15،87) مقصود از «سبع مثانی» بنابر روایات پیامبر(صلی الله علیه وآله) و اهل‌بیت(علیهم السلام)سوره‌حمد است.<ref>. المیزان، ج 12، ص 191.</ref> و. درهای هفت‌گانه جهنم. (حجر/15،44) مفسران در بیان منظور از این درها گفته‌اند:جهنم 7 نوع عذاب دارد و هر نوعی به مقتضای واردان چند قسم است. گناهانی که مستوجب آتش جهنم است 7 قسم است.<ref>. روح‌المعانی، مج8، ج14، ص 83؛ المیزان، ج 12، ص 170.</ref>
+
'''هشت:'''
  
ز. بی‌نهایت‌بودن کلمات‌الهی. (لقمان/31،27) اگر همه درختان به قلم تبدیل شوند و دریاها به اضافه 7 برابر خود مرکب شوند و کلمات و نشانه‌های خدا را بنویسند، دریاها می‌خشکند پیش از آنکه کلمات الهی تمام شوند؛ چون کلمات خدا نامتناهی است.<ref>. تفسیر ماوردی، ج 4، ص 344؛ المیزان، ج 16، ص 232  233.</ref> ح. شمار احتمالی اصحاب کهف (کهف/18،22) که بنا به شواهدی در آیه، نظر مورد تأیید قرآن همین قول است.<ref>. مجمع‌البیان، ج6، ص710؛ المیزان، ج13، ص268.</ref> ط. کفّاره کسی که در حجّ قربانی نکرده، سه روز روزه در حجّ و 7 روز پس از بازگشت است. (بقره/2،196)<ref>. تحریرالوسیله، ج 1، ص 411.</ref>
+
عدد ۸ در قرآن ۵ مرتبه و مرتبط با ۴ موضوع آمده است:
  
''' هشت'''
+
*الف. آفرینش ۸ تا از دامها (گاو، شتر، گوسفند و بز): {{متن قرآن|«وَأَنْزَلَ لَکمْ مِنَ الْأَنْعَامِ ثَمَانِیةَ أَزْوَاجٍ»}} ([[سوره زمر]]/۳۹، ۶ و نیز [[سوره انعام]]/۶، ۱۴۳) مقصود از «ثمانیة ازواج» این است که خداوند از هر یک از «ضأن» «معز»، «بقر» و «ابل» دو تا یعنی دو گونه نر و ماده آفریده است.<ref>مجمع‌البیان، ج۴، ص۵۸۱؛ المیزان، ج۷، ص۳۶۵.</ref>
 +
*ب. شمار حاملان [[عرش]] الهی: {{متن قرآن|«وَیحْمِلُ عَرْشَ رَبِّک فَوْقَهُمْ یوْمَئِذٍ ثَمَانِیةٌ»}} ([[سوره حاقه]]/۶۹، ۱۷) در این که منظور از این حاملان هشت‌گانه، ۸ نفر از [[ملائکه]] یا از [[پیامبران]] و [[ائمه اطهار|امامان]] یا ۸ ردیف فرشته است، نظرات مختلفی از سوی مفسران ارائه شده است.<ref>المیزان، ج۱۹، ص۳۹۸-۴۰۱؛ انوارالقرآن، ج۶، ص۳۶۲.</ref>
 +
*ج. هلاکت قوم [[حضرت هود]] علیه السلام در ۷ شب و ۸ روز. ([[سوره حاقه]]/۶۹، ۷)
 +
*د. [[مهریه]] همسر [[حضرت موسی]] علیه السلام: {{متن قرآن|«عَلَىٰ أَنْ تَأْجُرَنِی ثَمَانِی حِجَجٍ»}} ([[سوره قصص]]/۲۸، ۲۷) که ۸ سال موسی علیه السلام در خدمت [[حضرت شعیب]] علیه السلام بود و بعد به اختیار موسی دو سال بر آن افزوده شد.<ref>انوارالقرآن، ج۴، ص۴۴۳.</ref>
  
عدد 8 در قرآن 5 مرتبه و مرتبط با 4 موضوع آمده است:الف. آفرینش 8 تا از دامها (گاو، شتر، گوسفند و بز):«و اَنزَلَ لَکُم مِنَ الاَنعمِ ثَمنیَةَ اَزوج» (زمر/39،6 و نیز انعام/6،143) مقصود از «ثمانیة ازواج» این است که خداوند از هر یک از «ضأن» «معز»، «بقر» و «ابل» دو تا یعنی دو گونه نر و ماده آفریده است.<ref>. مجمع‌البیان، ج4، ص581؛ المیزان، ج7، ص 365.</ref> ب. شمار حاملان عرش الهی:«و یَحمِلُ عَرشَ رَبِّکَ فَوقَهُم یَومَئِذ ثَمنِیَه» (حاقّه/69،17) در اینکه منظور از این حاملان هشت‌گانه، 8 نفر از ملائکه یا از پیامبران و امامان یا 8 ردیف فرشته است، نظرات مختلفی از سوی مفسران ارائه شده است.<ref>. المیزان، ج 19، ص 398، 401؛ انوارالقرآن، ج 6، ص 362.</ref> ج. هلاکت قوم هود در 7 شب و 8 روز. (حاقّه/69،7) د. مهریه همسر موسی(علیه السلام):«عَلی اَن تَأجُرَنی ثَمنِیَ حِجَج» (قصص/28،27) که 8 سال حضرت موسی در خدمت شعیب بود و بعد به اختیار موسی(علیه السلام)دو سال بر آن افزوده شد.<ref>. انوارالقرآن، ج 4، ص 443.</ref> واژه «ثامن» که به معنای هشتم است نیز یک بار در ارتباط با شمار اصحاب کهف در قرآن آمده است. (کهف/18،22)
+
واژه «ثامن» که به معنای هشتم است نیز یک بار در ارتباط با شمار [[اصحاب کهف]] در قرآن آمده است. ([[سوره کهف]]/۱۸، ۲۲)
  
''' نُه'''
+
'''نُه:'''
  
عدد 9 سه بار و مرتبط با دو موضوع در قرآن دیده می‌شود:الف. معجزات نُه‌گانه موسی(علیه السلام):«و لَقَد ءاتَینا موسی تِسعَ ءایت بَیِّنت» (اسراء/17،101) منظور از این معجزات تنها معجزاتی است که در برابر فرعون آورده شده که عبارت است از عصا، ید بیضا، طوفان، ملخ، قورباغه، آفت نباتی، خون، قحطی و کمبود میوه‌ها.<ref>. المیزان، ج 13، ص 218؛ نمونه، ج 12، ص 311؛ انوارالقرآن، ج 4، ص 375.</ref> (نیز ر.ک:اعراف/7،130، 133؛ نمل/27، 10، 12) ب. پی‌کنندگان ناقه صالح در شهر حجر که 9 نفر بوده‌اند:«و کانَ فِی‌المَدینَةِ تِسعَةُ رَهط یُفسِدونَ فِی‌الاَرضِ» (نمل/27،48)<ref>. مجمع‌البیان، ج 7، ص 354؛ انوارالقرآن، ج 4، ص 397.</ref>
+
عدد ۹ سه بار و مرتبط با دو موضوع در قرآن دیده می‌شود:
  
''' ده'''
+
*الف. [[معجزه|معجزات]] نُه‌گانه [[حضرت موسی]] علیه السلام: {{متن قرآن|«وَلَقَدْ آتَینَا مُوسَىٰ تِسْعَ آیاتٍ بَینَاتٍ»}} ([[سوره اسراء]]/۱۷، ۱۰۱) منظور از این معجزات تنها معجزاتی است که در برابر [[فرعون]] آورده شده که عبارت است از عصا، ید بیضا، طوفان، ملخ، قورباغه، آفت نباتی، خون، قحطی و کمبود میوه‌ها.<ref>المیزان، ج۱۳، ص۲۱۸؛ نمونه، ج۱۲، ص۳۱۱؛ انوارالقرآن، ج۴، ص۳۷۵.</ref> (نیز ر.ک: [[سوره اعراف]]/۷، ۱۳۰، ۱۳۳؛ [[سوره نمل]]/۲۷، ۱۰، ۱۲)
 +
*ب. پی‌کنندگان ناقه [[حضرت صالح]] علیه السلام در شهر حِجر که ۹ نفر بوده‌اند: {{متن قرآن|«وَکانَ فِی الْمَدِینَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ یفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ»}}. ([[سوره نمل]]/۲۷، ۴۸)<ref>مجمع‌البیان، ج۷، ص۳۵۴؛ انوارالقرآن، ج۴، ص۳۹۷.</ref>
  
عدد 10، 9بار و مرتبط با 9موضوع در قرآن آمده است:الف. پاداش نیکوکاری:«مَن جاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ عَشرُ اَمثالِها» (انعام/6،160) که طبق این آیه 10 برابر می‌گردد. ب. کفّاره قربانی حجّ؛ کسی که نتواند در حجّ قربانی کند باید سه روز در ایام حجّ و 7 روز هنگام بازگشت، روزه بگیرد که مجموعاً 10 روز می‌شود:«و سَبعَة اِذا رَجَعتُم تِلکَ عَشَرَةٌ کامِلَةٌ» (بقره/2،196) ج. کفّاره حَنث قسم؛ اگر کسی بر انجام یا ترک کاری سوگند یاد کرد و مطابق آن عمل نکرد باید بنده‌ای را آزاد، یا 10 مستمند را اطعام کند یا سه روز، روزه بگیرد:«فَکَفّرَتُهُ اِطعامُ عَشَرَةِ مَسکینَ» (مائده/5،89)<ref>. تحریرالوسیله، ج 2، ص 110.</ref> د. عدّه زن شوهر مرده که 4 ماه و 10 روز است:«یَتَرَبَّصنَ بِاَنفُسِهِنَّ اَربَعَةَ اَشهُر و عَشرًا» (بقره/2،234) ه. میقات موسی(علیه السلام) که مجموعاً 40 شب، از ماه ذی‌قعده تا شب دهم ذی‌حجه بود:«و وعَدنا موسی ثَلثینَ لَیلَةً و اَتمَمنها بِعَشر» (اعراف/7،142)<ref>. التبیان، ج4، ص531؛ مجمع‌البیان، ج 4، ص 728.</ref> و. مهریه همسر موسی(علیه السلام) که 8 سال کارگری برای حضرت شعیب(علیه السلام)بود و در پایان، از روی اختیار 10 سال شد:«فَاِن اَتمَمتَ عَشرًا فَمِن عِندِکَ» (قصص/28،27)<ref>. انوارالقرآن، ج4، ص443؛ التبیان، ج 8، ص 145.</ref> ز. شبهای ده‌گانه که مورد سوگند الهی قرار گرفته و منظور از آنها شبهای ده‌گانه اول ذی حجه است<ref>. انوار القرآن، ج 6، ص 621؛ نورالثقلین، ج 5، ص 571.</ref> یا امامان معصوم از امام حسن مجتبی تا امام حسن عسکری(علیهم السلام) در کنار شفع که امیرمؤمنان و فاطمه(علیهما السلام) را شامل می‌شود و وَتْر که خدای واحد است:«والفَجر * ولَیال عَشر» (فجر/89،1  2)<ref>. البرهان، ج 5، ص 650.</ref> ح. تحدّی به آوردن 10 سوره به‌سان قرآن:«قُل فَأتوا بِعَشرِ سُوَر مِثلِهِ مُفتَرَیت» (هود/11،13) ط. گفتوگوی مجرمان در روز قیامت که بر اثر طولانی بودن عذاب، مدت درنگ در دنیا را تنها 10 روز می‌پندارند:«یَتَخفَتونَ بَینَهُم اِن لَبِثتُم اِلاّ عَشرا» (طه/20،103)<ref>. مجمع‌البیان، مج 7، ص 48؛ انوارالقرآن، ج 3، ص 634.</ref>
+
'''ده:'''
  
''' یازده'''
+
عدد ۱۰، ۹ بار و مرتبط با ۹ موضوع در قرآن آمده است:
  
عدد 11 یک بار در قرآن، در ارتباط با رؤیای حضرت یوسف(علیه السلام) ذکر شده است:«یاَبَتِ اِنّی رَاَیتُ اَحَدَ عَشَرَ کَوکَبًا والشَّمسَ والقَمَرَ رَاَیتُهُم لی سجِدین» (یوسف/12،4) امام باقر(علیه السلام)فرمود:تأویل خواب این بود که یوسف(علیه السلام)به پادشاهی مصر رسید و پدر و مادر و برادرانش نزد او آمدند. خورشید مادر، ماه پدر و 11 ستاره برادرانش بودند که همگی وقتی نزد وی آمدند و نگاهشان به یوسف(علیه السلام)افتاد، سجده شکر کردند و سجودشان برای خدا بود.<ref>. البرهان، ج 3، ص 153؛ نورالثقلین، ج 2، ص 410.</ref>
+
*الف. پاداش نیکوکاری: {{متن قرآن|«مَن جاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ عَشرُ اَمثالِها»}} ([[سوره انعام]]/۶، ۱۶۰) که طبق این آیه ۱۰ برابر می‌گردد.
 +
*ب. [[کفاره]] قربانی حج؛ کسی که نتواند در حج قربانی کند باید سه روز در ایام حج و ۷ روز هنگام بازگشت، [[روزه]] بگیرد که مجموعاً ۱۰ روز می‌شود: {{متن قرآن|«وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ ۗ تِلْک عَشَرَةٌ کامِلَةٌ»}} ([[سوره بقره]]/۲، ۱۹۶)
 +
*ج. کفاره حَنث قسم؛ اگر کسی بر انجام یا ترک کاری [[سوگند]] یاد کرد و مطابق آن عمل نکرد باید بنده‌ای را آزاد، یا ۱۰ مستمند را [[اطعام]] کند یا سه روز، روزه بگیرد: {{متن قرآن|«فَکفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاکینَ»}}. ([[سوره مائده]]/۵، ۸۹)<ref>تحریرالوسیله، ج۲، ص۱۱۰.</ref>
 +
*د. عدّه زن شوهر مرده که ۴ ماه و ۱۰ روز است: {{متن قرآن|«یتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا»}}. ([[سوره بقره]]/۲، ۲۳۴)
  
'''دوازده'''
+
*ه. میقات [[حضرت موسی]] علیه السلام که مجموعاً ۴۰ شب، از ماه [[ذی‌ القعده]] تا شب دهم [[ذی الحجه]] بود: {{متن قرآن|«  وَوَاعَدْنَا مُوسَىٰ ثَلَاثِینَ لَیلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ»}} ([[سوره اعراف]]/۷، ۱۴۲)<ref>التبیان، ج۴، ص۵۳۱؛ مجمع‌البیان، ج۴، ص۷۲۸.</ref>
  
این عدد 5 بار، در 4 آیه و مرتبط با 4 موضوع در قرآن کریم آمده است:الف. ماههای دوازده‌گانه سال:«اِنَّ عِدَّةَ الشُّهورِ عِندَ اللّهِ اثنا عَشَرَ شَهرًا» (توبه/9،37) ب. تقسیم بنی‌اسرائیل به 12 گروه:«و قَطَّعنهُمُ اثنَتَی عَشرَةَ اَسباطًا اُمَمًا» (اعراف/7،160) ج. شمار نقبای بنی‌اسرائیل که 12 نفر و بنا به نظر برخی مفسران از وزیران موسی(علیه السلام)بوده‌اند<ref>. روح المعانی، مج 4، ج 6، ص 129.</ref>:«و بَعَثنا مِنهُمُ اثنَی عَشَرَ نَقیبًا» (مائده/5،12) د. شمار چشمه‌هایی که خداوند برای بنی‌اسرائیل از سنگ جوشاند:«فَانفَجَرَت مِنهُ اثنَتا عَشرَةَ عَینًا» (بقره/2،60؛ اعراف/7، 160)
+
*و. [[مهریه]] همسر [[حضرت موسی]] علیه السلام که ۸ سال کارگری برای [[حضرت شعیب]] علیه السلام بود و در پایان، از روی اختیار ۱۰ سال شد: {{متن قرآن|«فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِک»}}. ([[سوره قصص]]/۲۸، ۲۷)<ref>انوارالقرآن، ج۴، ص۴۴۳؛ التبیان، ج۸، ص۱۴۵.</ref>
  
'''نوزده'''
+
*ز. شبهای ده‌گانه که مورد سوگند الهی قرار گرفته و منظور از آنها شبهای ده‌گانه اول [[ذی الحجه]] است.<ref>انوار القرآن، ج۶، ص۶۲۱؛ نورالثقلین، ج۵، ص۵۷۱.</ref> یا [[امامان معصوم]] از [[امام حسن]] تا [[امام حسن عسکری]] علیهم السلام در کنار شفع که [[امیرالمومنین|امیرمؤمنان]] و [[حضرت فاطمه]] علیهماالسلام را شامل می‌شود و وَتْر که خدای واحد است: {{متن قرآن|«والفَجر × وَلَیالٍ عَشْرٍ»}}. ([[سوره فجر]]/۸۹، ۱-۲)<ref>البرهان، ج۵، ص۶۵۰.</ref>
  
عدد 19 یک بار در قرآن آمده است:«عَلَیها تِسعَةَ عَشَر» (مدثّر/74،30)؛ 19 فرشته بر جهنم موکل و عهده‌دار عذاب مجرمان هستند.<ref>. المیزان، ج 20، ص 88.</ref> برخی گفته‌اند:مقصود 19 صنف از اصناف فرشتگان است.<ref>. انوار القرآن، ج 6، ص 447.</ref> برخی نیز آنان را رؤسا و سرگروههای فرشتگان مأمور عذاب می‌دانند که شمار همه آنها را با هیچ لفظ و عبارتی نمی‌توان بیان کرد.<ref>. تفسیر قرطبی، ج 19، ص 53.</ref> در این باره که چرا عدد 19 درباره فرشتگان دوزخ به‌کار رفته، بین مفسران اختلاف است؛ عده‌ای راز آن را هماهنگی با اخبار پیامبران پیشین می‌دانند و برخی می‌گویند:چون عدد 19 بزرگ‌ترین عدد آحاد، یعنی 9 و کوچک‌ترین عدد عشرات یعنی 10 را در خود جمع کرده است.<ref>. مجمع‌البیان، ج 10، ص 586.</ref> برخی دیگر بر این باورند که مقصود از آن مبالغه در کثرت است.<ref>. نثر طوبی، ج 1، ص 107.</ref>
+
*ح. [[تحدی در قرآن|تحدّی]] به آوردن ۱۰ [[سوره]] مانند [[قرآن]]: {{متن قرآن|«قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیاتٍ»}}. ([[سوره هود]]/۱۱، ۱۳)
  
''' بیست'''
+
*ط. گفتگوی مجرمان در روز [[قیامت]] که بر اثر طولانی بودن عذاب، مدت درنگ در دنیا را تنها ۱۰ روز می‌پندارند: {{متن قرآن|«یتَخَافَتُونَ بَینَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا عَشْرًا»}} ([[سوره طه]]/۲۰، ۱۰۳).<ref>مجمع‌البیان، مج۷، ص۴۸؛ انوارالقرآن، ج۳، ص۶۳۴.</ref>
  
این عدد یک بار در قرآن، درباره تشویق و ترغیب مسلمانان به جهاد با کافران و مشرکان آمده است:«اِن یَکُن مِنکُم عِشرونَ صبِرونَ یَغلِبوا مِائَتَینِ» (انفال/8،65) در صدر اسلام بر هر مسلمانی واجب بود که با 10 نفر از کافران بجنگد و اگر می‌گریخت، فراری محسوب می‌شد. سپس خداوند به علت ضعف آنها این حکم را برداشت و بر آنها واجب کرد که یک نفر از مسلمانان با دو نفر از کافران بجنگد.<ref>. البرهان، ج 2، ص 709.</ref> مجاهد می‌گوید:این حکم مربوط به جنگ بدر است که هر مسلمانی مأمور بود با 10 نفر از مشرکان بجنگد<ref>. تفسیر ماوردی، ج 2، ص 332.</ref> و هر 20 نفر باید با 200 نفر می‌جنگید.
+
'''یازده:'''
  
''' سی'''
+
عدد ۱۱ یک بار در قرآن، در ارتباط با رؤیای [[حضرت یوسف]] علیه السلام ذکر شده است: {{متن قرآن|«یا أَبَتِ إِنِّی رَأَیتُ أَحَدَ عَشَرَ کوْکبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ»}}. ([[سوره یوسف]]/۱۲، ۴) [[امام باقر]] علیه السلام فرمود: [[تأویل]] خواب این بود که حضرت یوسف علیه السلام به پادشاهی [[مصر]] رسید و پدر و مادر و برادرانش نزد او آمدند. خورشید مادر، ماه پدر و ۱۱ ستاره برادرانش بودند که همگی وقتی نزد وی آمدند و نگاهشان به یوسف علیه السلام افتاد، [[سجده]] شکر کردند و سجودشان برای خدا بود.<ref>البرهان، ج۳، ص۱۵۳؛ نورالثقلین، ج۲، ص۴۱۰.</ref>
  
عدد 30 دو بار و مرتبط با دو موضوع در قرآن آمده‌است:الف. میقات‌موسی(علیه السلام):«و وعَدنا موسی ثَلثینَ لَیلَةً واَتمَمنها بِعَشر» (اعراف/7،142) ب. اقل مدت بارداری و دوران شیردهی:«و حَملُهُ و فِصلُهُ ثَلثونَ شَهرًا» (احقاف/46،15) 30 ماه مدتی است که برای اقل حمل و حدّ کامل شیردهی مقدّر شده است، چون مدت کامل شیردهی 24 ماه است (بقره/2،233)، پس اقل مدت حمل 6 ماه است، بنابراین، اگر فرزند 9 ماهه به دنیا آمد، موجب نقصان دوران شیردهی نمی‌شود.<ref>. همان، ج 5، ص 276.</ref> برخی گفته‌اند:این مدت، مجموع ایام حمل و شیردهی است؛ یعنی اگر بچه‌ای 6 ماهه به دنیا آمد دوران شیردهی 24 ماه و اگر 9 ماهه به دنیا آمد، دوران شیردهی 21 ماه است.<ref>. همان، ج 5، ص 276.</ref> این قول از ابن عباس نقل شده است.<ref>. مجمع البیان، مج 9، ص 130.</ref>
+
'''دوازده:'''
  
'''چهل'''
+
این عدد ۵ بار، در ۴ آیه و مرتبط با ۴ موضوع در [[قرآن کریم]] آمده است:
  
این عدد 4 بار در قرآن آمده است. ( => اربعین)
+
*الف. ماههای دوازده‌گانه سال: {{متن قرآن|«اِنَّ عِدَّةَ الشُّهورِ عِندَاللّهِ اثنا عَشَرَ شَهرًا»}}. ([[سوره توبه]]/۹، ۳۷)
  
''' پنجاه'''
+
*ب. تقسیم [[بنی اسرائیل|بنی‌اسرائیل]] به ۱۲ گروه: {{متن قرآن|«وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَی عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا»}}. ([[سوره اعراف]]/۷، ۱۶۰)
  
عدد 50 در قرآن یک بار و در ارتباط با بیان مدت پیامبری حضرت نوح(علیه السلام)آمده است:«ولَقَد اَرسَلنا نوحًا اِلی قَومِهِ فَلَبِثَ فیهِم اَلفَ سَنَة اِلاّ خَمسینَ عامًا» (عنکبوت/29،14) ( => هزار، در همین مقاله)
+
*ج. شمار نقبای بنی‌اسرائیل که ۱۲ نفر و بنا به نظر برخی مفسران از وزیران [[حضرت موسی]] علیه السلام بوده‌اند:<ref>روح المعانی، مج۴، ج۶، ص۱۲۹.</ref> {{متن قرآن|«وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَی عَشَرَ نَقِیبًا»}} ([[سوره مائده]]/۵، ۱۲)
  
''' شصت'''
+
*د. شمار چشمه‌هایی که خداوند برای بنی‌اسرائیل از سنگ جوشاند: {{متن قرآن|«فَانفَجَرَت مِنهُ اثنَتا عَشرَةَ عَینًا»}}. ([[سوره بقره]]/۲، ۶۰؛ [[سوره اعراف]]/۷، ۱۶۰)
  
این عدد یک بار و درباره کفّاره ظهار در قرآن آمده که سه چیز است:آزاد کردن بنده، و در صورت عجز دو ماه روزه پی در پی و در صورت ناتوانی، اطعام 60 مسکین:«فَمَن لَم یَستَطِع فَاِطعَامُ سِتّینَ مِسکینًا» (مجادله/58،4)<ref>. تحریرالوسیله، ج 2، ص 318.</ref> ظهار، نوعی طلاق در زمان جاهلیت بوده که مرد به همسر خود می‌گفت:ظَهْرکِ کظهر أمّی (پشت تو مانند پشت مادر من است) و بدین وسیله او را مانند مادر خویش بر خود حرام می‌کرد.
+
'''نوزده:'''
  
'''هفتاد'''
+
عدد ۱۹ یک بار در قرآن آمده است: {{متن قرآن|«عَلَیها تِسعَةَ عَشَر»}} ([[سوره مدثر]]/۷۴، ۳۰)؛ ۱۹ [[فرشته]] بر [[جهنم]] موکل و عهده‌دار [[عذاب]] مجرمان هستند.<ref>المیزان، ج۲۰، ص۸۸.</ref> برخی گفته‌اند: مقصود ۱۹ صنف از اصناف فرشتگان است.<ref>انوارالقرآن، ج۶، ص۴۴۷.</ref> برخی نیز آنان را رؤسا و سرگروه های فرشتگان مأمور عذاب می‌دانند که شمار همه آنها را با هیچ لفظ و عبارتی نمی‌توان بیان کرد.<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۹، ص۵۳.</ref>
  
عدد 70 سه بار، در سه آیه و مرتبط با سه موضوع در قرآن آمده است:الف. شمار برگزیدگان موسی(علیه السلام) برای میقات با خدا:«واختارَ موسی قَومَهُ سَبعینَ رَجُلاً لِمیقتِنا» (اعراف/7،155) و گرفتار آمدن آنها به عذاب، پس از اصرار بر تقاضای رؤیت خداوند و زنده شدن مجدّد آنان به درخواست موسی(علیه السلام). (اعراف/7،155)<ref>. التبیان، ج 4، ص 556؛ البرهان، ج 2، ص 591؛ المیزان، ج 8، ص 270.</ref> ب. عدم آمرزش منافقان، هر چند رسول خدا(صلی الله علیه وآله) 70 بار برای آنان طلب آمرزش کند:«اِن تَستَغفِر لَهُم سَبعینَ مَرَّةً فَلَن یَغفِرَ اللّهُ لَهُم» (توبه/9،80) ذکر عدد 70 در اینجا کنایه از کثرت است و خصوصیتی ندارد، چنان که عدد 100 و 1000 گاهی در کثرت به‌کار می‌رود.<ref>. همان، ج 9، ص 351  352؛ انوار القرآن، ج 2، ص 576.</ref> ج. طول زنجیری که جهنمیان را با آن می‌بندند که 70 ذراع است:«ثُمَّ فی سِلسِلَة ذَرعُها سَبعونَ ذِراعًا فاسلُکوه» (حاقّه/69،32) برخی مفسران، اندازه ذراعهای اخروی را متفاوت از ذراعهای دنیا دانسته<ref>. جامع‌البیان، مج 14، ج 29، ص 78.</ref> و برخی نیز گفته‌اند:ممکن است مقصود از 70 همین عدد خاص باشد که در این صورت خدا می‌داند حکمت 70 زراع بودن این زنجیر چیست و برخی نیز تکثیر و مبالغه را منظور نظر آیه دانسته‌اند.<ref>. روح‌المعانی، مج 16، ج 29، ص 85.</ref>
+
در این باره که چرا عدد ۱۹ درباره فرشتگان [[دوزخ]] بکار رفته، بین مفسران اختلاف است؛ عده‌ای راز آن را هماهنگی با اخبار پیامبران پیشین می‌دانند و برخی می‌گویند: چون عدد ۱۹ بزرگترین عدد آحاد، یعنی ۹ و کوچک‌ترین عدد عشرات یعنی ۱۰ را در خود جمع کرده است.<ref>مجمع‌البیان، ج۱۰، ص۵۸۶.</ref> برخی دیگر بر این باورند که مقصود از آن مبالغه در کثرت است.<ref>نثر طوبی، ج۱، ص۱۰۷.</ref>
  
'''هشتاد'''
+
'''بیست:'''
  
این عدد یک بار و درباره حدّ «قذف» در قرآن آمده است. شخص قذف کننده وقتی بیّنه و شاهدی برای صحت گفتارش نیاورد، سه حکم بر او ثابت است:80 ضربه شلاّق، عدم پذیرش شهادت وی، و فاسق بودن او نزد خدا و مردم:«فَاجلِدوهُم ثَمنینَ جَلدَةً ولا تَقبَلوا لَهُم شَهدَةً اَبَدًا و اُولئِکَ هُمُ الفسِقون» (نور/24،4)<ref>. تفسیر ابن کثیر، ج 3، ص 275.</ref>
+
این عدد یک بار در قرآن، درباره تشویق و ترغیب مسلمانان به [[جهاد]] با کافران و مشرکان آمده است: {{متن قرآن|«إِنْ یکنْ مِنْکمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ یغْلِبُوا مِائَتَینِ»}} ([[سوره انفال]]/۸، ۶۵) در صدر [[اسلام]] بر هر مسلمانی واجب بود که با ۱۰ نفر از کافران بجنگد و اگر می‌گریخت، فراری محسوب می‌شد. سپس خداوند به علت ضعف آنها این حکم را برداشت و بر آنها واجب کرد که یک نفر از مسلمانان با دو نفر از کافران بجنگد.<ref>البرهان، ج۲، ص۷۰۹.</ref> مجاهد می‌گوید: این حکم مربوط به [[جنگ بدر]] است که هر مسلمانی مأمور بود با ۱۰ نفر از مشرکان بجنگد.<ref>تفسیر ماوردی، ج۲، ص۳۳۲.</ref> و هر ۲۰ نفر باید با ۲۰۰ نفر می‌جنگید.
  
''' نود و نه'''
+
'''سی:'''
  
عدد 99 یک بار و درباره کسانی که برای طرح دعوا و فصل خصومت نزد حضرت داود(علیه السلام)آمدند، مطرح شده است:«اِنَّ هذا اَخی لَهُ تِسعٌ و تِسعونَ نَعجَةً ولِیَ نَعجَةٌ واحِدَةٌ» (ص/38،23) بیشتر مفسران معتقدند این دو نفر از فرشتگان بودند که خداوند برای آزمودن داود(علیه السلام)نزد او فرستاد.<ref>. المیزان، ج‌17، ص‌193.</ref>یکی از آن دو گفت:این برادر من 99 گوسفند دارد و من یک گوسفند و آن یک گوسفند را هم می‌خواهد از من بگیرد.<ref>. تفسیر مراغی، مج‌8‌، ج‌23، ص‌109.</ref>او در دعوا بر من غالب آمده، چون در طرح حجت از من تواناتر است.<ref>. انوار القرآن، ج 5، ص 193.</ref> داود(علیه السلام) به نفع برادری که یک میش داشت حکم کرد و سپس متوجه شد که این امتحانی از جانب خدا بوده و او شتابزده داوری کرده است. طبق روایتی از امام رضا(علیه السلام)عجله او از این جهت بود که از مدّعی بیّنه نخواست و نظر مدّعی علیه را هم نپرسید.<ref>. عیون اخبارالرضا(علیه السلام)، ج 1، ص 394؛ المیزان، ج 17، ص 200.</ref>
+
عدد ۳۰ دو بار و مرتبط با دو موضوع در قرآن آمده‌ است:
  
''' صد'''
+
*الف. میقات‌ [[حضرت موسی]] علیه السلام: {{متن قرآن|«وَوَاعَدْنَا مُوسَىٰ ثَلَاثِینَ لَیلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ»}}. ([[سوره اعراف]]/۷، ۱۴۲)
  
عدد 100، 6بار، در 5آیه و مرتبط با 4 موضوع در قرآن آمده است:الف. داستان عزیر<ref>. نورالثقلین، ج 1، ص 269.</ref> یا ارمیا<ref>. البرهان، ج 1، ص 529، 532.</ref> که به دستور خداوند پس از 100 سال دوباره زنده شد:«فَاَماتَهُ اللّهُ مِائَةَ عام ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ کَم لَبِثتَ قالَ لَبِثتُ یَومًا اَو بَعضَ یَوم قالَ بَل لَبِثتَ مِائَةَ عام» (بقره/2،259) و بدین ترتیب نشانه‌ای بر امکان برپا شدن رستاخیز اقامه شد. ب. پاداش انفاق که به دانه گندمی تشبیه شده که به 7 خوشه و هر خوشه با 100 دانه گندم تبدیل می‌شود:«مَثَلُ الَّذینَ یُنفِقونَ اَمولَهُم فی سَبیلِ اللّهِ کَمَثَلِ حَبَّة اَنبَتَت سَبعَ سَنابِلَ فی کُلِّ سُنبُلَة مِائَةُ حَبَّة» (بقره/2،261)<ref>. نورالثقلین، ج 1، ص 282.</ref> ج. تحریک و ترغیب مسلمانان به جهاد که 100 نفر از آنان می‌توانند بر 1000 یا 200 نفر از کافران چیره شوند:«واِن یَکُن مِنکُم مِائَةٌ یَغلِبوا اَلفًا... فَاِن یَکُن مِنکُم مِائَةٌ صَابِرَةٌ یَغلِبوا مِائَتَینِ» (انفال/8،65  66) د. حدّ زنای غیر محصنه؛ زن یا مرد آزاد، بالغ و عاقلی که محصن (همسردار) نیستند اگر مرتکب زنا شدند کیفر هریک 100 ضربه تازیانه است، به عقوبت گناهی که انجام داده‌اند:«الزّانِیَةُ والزّانی فَاجلِدوا کُلَّ واحِد مِنهُما مِائَةَ جَلدَة» (نور/24،2)<ref>. تفسیر مراغی، مج 6، ج 18، ص 68.</ref>
+
*ب. اقل مدت بارداری و دوران شیردهی: {{متن قرآن|«و حَملُهُ و فِصلُهُ ثَلثونَ شَهرًا»}} ([[سوره احقاف]]/۴۶، ۱۵). ۳۰ ماه مدتی است که برای اقلّ حمل و حد کامل شیردهی مقدر شده است، چون مدت کامل شیردهی ۲۴ ماه است ([[سوره بقره]]/۲، ۲۳۳)، پس اقل مدت حمل ۶ ماه است، بنابراین اگر فرزند ۹ ماهه به دنیا آمد، موجب نقصان دوران شیردهی نمی‌شود.<ref>همان، ج۵، ص۲۷۶.</ref>
  
''' دویست'''
+
'''چهل:'''
  
این عدد دو بار در آیات 65  66 انفال/8 که درباره تشویق مسلمانان به جهاد است ذکر شده است. ( => عدد بیست و صد در همین
+
این عدد ۴ بار در قرآن آمده است:
  
مقاله)
+
* الف. میقات‌ [[حضرت موسی]] علیه السلام: {{متن قرآن|«وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِینَ لَیْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ وَأَنتُمْ ظَالِمُونَ»}}. ([[سوره بقره]]/ ۵۱) و آنگاه که با موسى چهل شب قرار گذاشتیم آنگاه در غیاب وى شما گوساله را [به پرستش] گرفتید در حالى که ستمکار بودید.
 +
* ب. میقات‌ حضرت موسی علیه السلام: {{متن قرآن|«وَ وَاعَدْنَا مُوسَىٰ ثَلَاثِینَ لَیلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیلَةً...»}}. ([[سوره اعراف]]/۷، ۱۴۲) و با موسى ۳۰ شب وعده گذاشتیم و آن را با ۱۰ شب دیگر تمام کردیم تا آنکه وقت معین پروردگارش در چهل شب به سر آمد... .
 +
* ج. محرومیت چهل ساله بنی اسرائیل از ورود به [[ارض مقدس]]: {{متن قرآن|«قالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَیْهِمْ أَرْبَعِینَ سَنَةً یَتِیهُونَ فِی الأَرْضِ فَلاَ تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ»}} ([[سوره مائده]]/ ۲۶) [خدا به موسى] فرمود [ورود به] آن [سرزمین] ۴۰ سال بر ایشان حرام شد [که] در بیابان سرگردان خواهند بود پس تو بر گروه نافرمانان اندوه مخور.
 +
* د. زمان چهل سالگی انسان: {{متن قرآن|«و وَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کرْهًا وَوَضَعَتْهُ کرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکرَ نِعْمَتَک الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ...»}} ([[سوره احقاف|سوره أحقاف]]/۱۵). و انسان را [نسبت] به پدر و مادرش به احسان سفارش کردیم مادرش با تحمل رنج به او باردار شد و با تحمل رنج او را به دنیا آورد و با برداشتن و از شیرگرفتن او ۳۰ ماه است تا آنگاه که به رشد کامل خود برسد و به ۴۰ سال برسد مى‌‏گوید پروردگارا بر دلم بیفکن تا نعمتى را که به من و به پدر و مادرم ارزانى داشته‏‌اى سپاس گویم... .
  
'''سیصد و سیصد و نه'''
+
'''پنجاه:'''
  
این دو عدد هرکدام یک بار، در یک آیه و در ارتباط با مدت خواب اصحاب کهف در قرآن آمده است:«و لَبِثوا فی کَهفِهِم ثَلثَ مِائَة سِنینَ وازدادوا تِسعا» (کهف/18،25) افزودن 9 سال به 300 سال مفید این معناست که مدّت توقف و خواب اصحاب کهف در غار، 300 سال شمسی و 309 سال قمری بوده است، چون تفاوت حساب شمسی و قمری در 300 سال حدود 9 سال است.<ref>. المیزان، ج 13، ص 276.</ref>
+
عدد ۵۰ در قرآن یک بار و در ارتباط با بیان مدت پیامبری [[حضرت نوح]] علیه السلام آمده است: {{متن قرآن|«وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَامًا»}} ([[سوره عنکبوت]]/۲۹، ۱۴)  
  
'''نهصد و پنجاه'''
+
'''شصت:'''
  
عدد 950 یک بار، در یک آیه و درباره مدت پیامبری حضرت نوح(علیه السلام)ذکر شده است:«ولَقَد اَرسَلنا نوحًا اِلی قَومِهِ فَلَبِثَ فیهِم اَلفَ سَنَة اِلاّ خَمسینَ عامًا» (عنکبوت/29،14) خداوند به جای 950 سال فرموده:1000 سال به جز 50 سال که برای تکثیر عدد است. ظاهر آیه این است که 950 سال مدت پیامبری نوح(علیه السلام)بوده؛ نه مدت عمرش، بنابراین، نظر قرآن با تورات کنونی که مدت عمر نوح(علیه السلام)را 950 سال می‌داند،<ref>. کتاب مقدس، تکوین، 9:29.</ref> مغایر است.
+
این عدد یک بار و درباره [[کفاره]] «ظِهار» در قرآن آمده که سه چیز است: آزاد کردن بنده و در صورت عجز دو ماه [[روزه]] پی در پی و در صورت ناتوانی، اطعام ۶۰ مسکین: {{متن قرآن|«فَمَنْ لَمْ یسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّینَ مِسْکینًا»}}. ([[سوره مجادله]]/۵۸، ۴)<ref>تحریرالوسیله، ج۲، ص۳۱۸.</ref> ظهار، نوعی [[طلاق]] در زمان [[جاهلیت]] بوده که مرد به همسر خود می‌گفت: «ظَهْرُکِ کَظهرِ أمّی» (پشت تو مانند پشت مادر من است) و بدین وسیله او را مانند مادر خویش بر خود حرام می‌کرد.
  
'''هزار'''
+
'''هفتاد:'''
  
این عدد 8 بار، در 8 آیه قرآن کریم آمده است:الف. خداوند در آیه 96 بقره/2 درباره حرص یهود به زندگی دنیا فرموده:هریک از آنها (یهودیان یا علمای یهود)<ref>. مجمع‌البیان، ج 1، ص 323.</ref> دوست دارد 1000 سال، یعنی طولانی‌ترین و بیشترین عمر را داشته باشد:«یَوَدُّ اَحَدُهم لَوْ یُعَمَّر اَلْفَ سَنَة» عدد 1000 در اینجا کنایه از کثرت است.<ref>. المیزان، ج 1، ص 229.</ref> ب. پیامبر و مسلمانان در جنگ بدر با توجه به کمی شمار لشکر خود و فزونی لشکر دشمن، از خداوند کمک خواستند و خداوند دعای آنها را مستجاب کرد و آنان را با 1000 نفر از فرشتگان یاری داد:«اَنّی مَمِدُّکُمْ بِاَلْف مِنَ الْمَلئکَةِ مُرْدِفین» (انفال/9،8)<ref>. انوارالقرآن، ج 2، ص 445  446.</ref> ج و د. طبق آیات 65  66 انفال/8 که درباره تشویق مسلمانان به جهاد است، ابتدا هر 100 نفر از مسلمانان باید با 1000 نفر می‌جنگید و پس از تخفیف، هر 1000 نفر با 2000 نفر:«و اِن یَکُن مِنکُم مِائَةٌ یَغلِبوا اَلفًا... *... و اِن یَکُن مِنکُم اَلفٌ یَغلِبوا اَلفَینِ» ه. در آیه 47 حجّ/22 هر روز نزد خداوند معادل 1000 سال انسانها شمرده شده است:«و اِنَّ یَومًا عِندَ رَبِّکَ کَاَلفِ سَنَة مِمّا تَعُدّون» دیدگاههای مفسران درباره این آیه متفاوت است؛ گروهی از جمله ابن عباس، معتقدند که یک روز از روزهای قیامت با 1000 سال برابر است. گروهی دیگر بر این باورند که یک روز از روزهایی که خدا آسمانها و زمین را در آن آفرید برابر با 1000 سال است. بعضی معتقدند مفهوم آیه این است که در برابر قدرت خدا یک روز و 1000 سال یکی است و برخی دیگر هم بر این عقیده‌اند که یک روز عذاب آخرت از نظر شدت و عظمت، با 1000 سال عذاب دنیا برابر است، همان‌گونه که یک روز نعمتهای گوناگون بهشت با نعمتهای متنوع 1000 ساله این دنیا برابر است.<ref>. مجمع‌البیان، ج 7، ص 142  143.</ref> و. در آیه 5 سجده/32 نیز از روزی به درازی 1000 سال بشری یاد شده است:«ثُمَّ یَعرُجُ اِلَیهِ فی یَوم کانَ مِقدارُهُ اَلفَ سَنَة مِمّا تَعُدّون» از ابن عباس دو تفسیر راجع به این آیه ذکر شده:یکی اینکه مقصود فرشتگانی است که برای انجام فرمان خدا با آوردن وحی فرود می‌آیند و باز می‌گردند، آمد و شد آنها در یک روز به‌گونه‌ای است که اگر شما بخواهید آن اندازه راه بروید و باز گردید، 1000 سال طول می‌کشد و دیگر اینکه مقصود روز قیامت است که برابر 1000 سال دنیاست. وی تهافت ظاهری این آیه را با آیه چهارم سوره معارج که می‌گوید:مدت روز قیامت 000/50 سال است، این‌گونه حل می‌کند که آن آیه درباره کافران است، چون حال مردم در قیامت متفاوت است.<ref>. همان، ج 8، ص 510.</ref> ز. در آیه 3 قدر/97 درباره بزرگداشت شب قدر آمده است که عمل نیک در آن بهتر از عمل نیک در 1000 ماهی است که شب قدر در آنها نباشد:«لَیلَةُ القَدرِ خَیرٌ مِن اَلفِ شَهر». ح. آیه 14 عنکبوت/29 درباره مدت دعوت نوح. ( => همین مقاله، نهصد و پنجاه)
+
عدد ۷۰ سه بار، در سه آیه و مرتبط با سه موضوع در قرآن آمده است:
  
''' دو هزار'''
+
*الف. شمار برگزیدگان [[حضرت موسی]] علیه السلام برای میقات با خدا: {{متن قرآن|«وَاخْتَارَ مُوسَىٰ قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا لِمِیقَاتِنَا»}}. ([[سوره اعراف]]/۷، ۱۵۵) و گرفتار آمدن آنها به عذاب پس از اصرار بر تقاضای رؤیت خداوند و زنده شدن مجدد آنان به درخواست موسی علیه السلام. ([[سوره اعراف]]/۷، ۱۵۵)<ref>التبیان، ج۴، ص۵۵۶؛ البرهان، ج۲، ص۵۹۱؛ المیزان، ج۸، ص۲۷۰.</ref>
  
عدد 2000 یک بار در یک آیه قرآن و درباره تشویق مسلمانان به جهاد ذکر شده است:«و اِن یَکُن مِنکُم اَلفٌ یَغلِبوا اَلفَینِ» (انفال/8،66) ( => همین مقاله، هزار)
+
*ب. عدم آمرزش [[منافقان]]، هر چند [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله ۷۰ بار برای آنان طلب آمرزش کند: {{متن قرآن|«اِن تَستَغفِر لَهُم سَبعینَ مَرَّةً فَلَن یَغفِرَاللّهُ لَهُم»}} ([[سوره توبه]]/۹، ۸۰) ذکر عدد ۷۰ در اینجا کنایه از کثرت است و خصوصیتی ندارد، چنان که عدد ۱۰۰ و ۱۰۰۰ گاهی در کثرت بکار می‌رود.<ref>همان، ج۹، ص۳۵۱-۳۵۲؛ انوار القرآن، ج۲، ص۵۷۶.</ref>
  
'''سه هزار'''
+
*ج. طول زنجیری که جهنمیان را با آن می‌بندند که ۷۰ ذراع است: {{متن قرآن|«ثُمَّ فِی سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُکوهُ» }} ([[سوره حاقه]]/۶۹، ۳۲) برخی مفسران، اندازه ذراعهای اخروی را متفاوت از ذراعهای دنیا دانسته<ref>جامع‌البیان، مج۱۴، ج۲۹، ص۷۸.</ref> و برخی نیز گفته‌اند: ممکن است مقصود از ۷۰ همین عدد خاص باشد که در این صورت خدا می‌داند حکمت ۷۰ زراع بودن این زنجیر چیست و برخی نیز تکثیر و مبالغه را منظور نظر آیه دانسته‌اند.<ref>روح‌المعانی، مج۱۶، ج۲۹، ص۸۵.</ref>
  
این عدد یک بار، در قرآن و درباره شمار فرشتگانی است که مسلمانان را در جنگ بدر کمک کرده‌اند<ref>. مجمع‌البیان، ج 8، ص 828.</ref>:«اَلَن یَکفِیَکُم اَن یُمِدَّکُم رَبُّکُم بِثَلثَةِ ءالف مِّنَ المَلئِکَةِ مُنزَلین» (آل‌عمران/3،124)
+
'''هشتاد:'''
  
'''پنج هزار'''
+
این عدد یک بار و درباره حد «[[قذف]]» در قرآن آمده است. شخص قذف کننده وقتی بیّنه و شاهدی برای صحت گفتارش نیاورد، سه حکم بر او ثابت است: ۸۰ ضربه شلاق، عدم پذیرش شهادت وی و فاسق بودن او نزد خدا و مردم: {{متن قرآن|«فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا ۚ وَأُولَٰئِک هُمُ الْفَاسِقُونَ»}}. ([[سوره نور]]/۲۴، ۴)<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۲۷۵.</ref>
  
این عدد یک بار، در قرآن و درباره شمار فرشتگانی است که خداوند وعده داد در جنگ احد به کمک مسلمانان بیایند:<ref>. مجمع‌البیان، ج 8، ص 828.</ref>«یُمدِدکُم رَبُّکُم بِخَمسَةِ ءالف مِنَ المَلئِکَةِ» (آل‌عمران/3،125)
+
'''نود و نه:'''
  
'''پنجاه هزار'''
+
عدد ۹۹ یک بار و درباره کسانی که برای طرح دعوا و فصل خصومت نزد [[حضرت داود]] علیه السلام آمدند، مطرح شده است: {{متن قرآن|«إِنَّ هَٰذَا أَخِی لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِی نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ»}}. ([[سوره ص]]/۳۸، ۲۳) بیشتر مفسران معتقدند این دو نفر از فرشتگان بودند که خداوند برای آزمودن [[حضرت داود]] علیه السلام نزد او فرستاد.<ref>المیزان، ج‌۱۷، ص‌۱۹۳.</ref>
  
این عدد یک بار، در آیه 4 معارج/70 درباره مدت عروج روح و فرشتگان، به ساحت قدس ربوبی آمده است:«تَعرُجُ المَلئِکَةُ والرّوحُ اِلَیهِ فی یَوم کانَ مِقدارُهُ خَمسینَ اَلفَ‌سَنَه»
+
'''صد:'''
  
'''صد هزار'''
+
عدد ۱۰۰، ۶ بار در ۵ آیه و مرتبط با ۴ موضوع در قرآن آمده است:
  
این عدد یک بار، در آیه 147 صافّات/37 ذکر شده است:«و اَرسَلنهُ اِلی مِائَةِ اَلف اَویَزیدون = و او [یونس] را به سوی جمعیت 000/100 نفری  یا بیشتر  فرستادیم». خداوند پس از نجات دادن یونس(علیه السلام) از شکم ماهی او را به سوی مردم نینوا فرستاد. تعداد افرادی که یونس(علیه السلام)به عنوان رسول الهی به سوی آنها رفت 000/100 یا بیشتر بود. در مقدار افزون بر 000/100 اختلاف است؛ 000/20، 000/30 و 000/70 نقل شده است.<ref>. مجمع‌البیان، ج 8، ص 716  717.</ref>
+
*الف. داستان [[حضرت عزیر علیه السلام|حضرت عزیر]]<ref>نورالثقلین، ج۱، ص۲۶۹.</ref> یا [[حضرت ارمیا علیه السلام|حضرت ارمیا]]<ref>البرهان، ج۱، ص۵۲۹-۵۳۲.</ref> که به دستور خداوند پس از ۱۰۰ سال دوباره زنده شد: {{متن قرآن|«فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ کمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ یوْمًاأَوْ بَعْضَ یوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ»}} ([[سوره بقره]]/۲، ۲۵۹) و بدین ترتیب نشانه‌ای بر امکان برپا شدن رستاخیز اقامه شد.
  
 +
*ب. پاداش [[انفاق]] که به دانه گندمی تشبیه شده که به ۷ خوشه و هر خوشه با ۱۰۰ دانه گندم تبدیل می‌شود: {{متن قرآن|«مَثَلُ الَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ»}}.([[سوره بقره]]/۲  ، ۲۶۱)<ref>نورالثقلین، ج۱، ص۲۸۲.</ref>
  
== اعداد كسرى ==
+
*ج. تحریک و ترغیب مسلمانان به [[جهاد]] که ۱۰۰ نفر از آنان می‌توانند بر ۱۰۰۰ یا ۲۰۰ نفر از کافران چیره شوند: {{متن قرآن|«وَإِنْ یکنْ مِنْکمْ مِائَةٌ یغْلِبُوا أَلْفًا ... فَإِنْ یکنْ مِنْکمْ مِائَةٌ صَابِرَةٌ یغْلِبُوا مِائَتَینِ»}}. ([[سوره انفال]]/۸، ۶۵-۶۶)
  
''' يك دوم'''
+
*د. حدّ زنای غیرمحصنه؛ زن یا مرد آزاد، بالغ و عاقلی که [[محصن]] (همسردار) نیستند اگر مرتکب [[زنا]] شدند کیفر هر یک ۱۰۰ ضربه تازیانه است، به عقوبت گناهی که انجام داده‌اند: {{متن قرآن|«الزَّانِیةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ»}}. ([[سوره نور]]/۲۴، ۲)<ref>تفسیر مراغی، مج۶، ج۱۸، ص۶۸.</ref>
  
اين عدد، 7 بار و در ارتباط با 4 موضوع در قرآن آمده است: الف. مهر زنانى كه با آنان آميزش نشده، هنگام طلاق:«و اِن طَـلَّقتُموهُنَّ مِن قَبلِ اَن تَمَسُّوهُنَّ وقَد فَرَضتُم لَهُنَّ فَريضَةً فَنِصفُ ما فَرَضتُم» (بقره/2،237) ب. سهم‌الارث كه يك دوم آن به سه دسته از افراد اختصاص دارد. (نساء/4، 11 ـ 12 ، 176) ج. حدّ زناى كنيزان، نيمى از حد زناى زنان آزاد است: «فَاِذا احصنّ فَاِنْ اَتَينَ بِفاحِشَة فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ ما عَلَى الْمُحْصِنات» (نساء/4،25)، پس درخصوص كنيزان‌محصنه 50 ضربه‌شلاق است.[1] د. فرمان شب زنده‌دارى به پيامبر به اندازه نيمى از شب يا اندكى كمتر كه در آيات 2 ـ 3 و 20 مزمّل/73 به آن اشاره شده است: «قم‌الّيل الاّ قليلا * نصفه او انقص منه قليلا»
+
'''دویست:'''
  
''' يك سوم'''
+
این عدد دو بار در آیات ۶۵-۶۶ [[سوره انفال]]/۸ که درباره تشویق مسلمانان به جهاد است، ذکر شده است:{{متن قرآن|«وَإِنْ یکنْ مِنْکمْ مِائَةٌ یغْلِبُوا أَلْفًا ... فَإِنْ یکنْ مِنْکمْ مِائَةٌ صَابِرَةٌ یغْلِبُوا مِائَتَینِ»}}.
  
اين عدد سه مرتبه در قرآن و درباره دو موضوع ذكر شده است: الف. سهم‌الارث دو دسته از وارثان كه در آيات 11 ـ 12 نساء/4 به آن اشاره شده است. ( =>  ارث) ب. شب زنده‌دارى پيامبر و گروهى از ياران آن حضرت: «اِنَّ رَبَّكَ يَعلَمُ اَنَّكَ تَقومُ اَدنى مِن ثُلُثَىِ الَّيلِ ونِصفَهُ وثُلُثَهُ و طَـائِفَةٌ مِنَ الَّذينَ مَعَكَ» (مزمّل/73،20)
+
'''سیصد و سیصد و نه:'''
  
'''يك چهارم'''
+
این دو عدد هر کدام یک بار، در یک آیه و در ارتباط با مدت خواب [[اصحاب کهف]] در قرآن آمده است: {{متن قرآن|«وَلَبِثُوا فِی کهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِائَةٍ سِنِینَ وَازْدَادُوا تِسْعًا»}}. ([[سوره کهف]]/۱۸، ۲۵) افزودن ۹ سال به ۳۰۰ سال مفید این معناست که مدت توقف و خواب اصحاب کهف در غار، ۳۰۰ سال شمسی و ۳۰۹ سال قمری بوده است، چون تفاوت حساب شمسی و قمری در ۳۰۰ سال، حدود ۹ سال است.<ref>المیزان، ج۱۳، ص۲۷۶.</ref>
  
اين عدد كسرى دو بار در آيه 12 نساء/4 درباره سهم الارث دو دسته از وارثان آمده است. ( =>  ارث)
+
'''نهصد و پنجاه:'''
  
''' يك پنجم'''
+
عدد ۹۵۰ یک بار، در یک آیه و درباره مدت پیامبری [[حضرت نوح]] علیه السلام ذکر شده است: {{متن قرآن|«وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَامًا»}} ([[سوره عنکبوت]]/۲۹، ۱۴) خداوند به جای ۹۵۰ سال فرموده: ۱۰۰۰ سال به جز ۵۰ سال، که برای تکثیر عدد است. ظاهر آیه این است که ۹۵۰ سال مدت پیامبری نوح علیه السلام بوده نه مدت عمرش؛ بنابراین، نظر قرآن با [[تورات]] کنونی که مدت عمر حضرت نوح علیه السلام را ۹۵۰ سال می‌داند،<ref>کتاب مقدس، تکوین، ۹: ۲۹.</ref> مغایر است.
 
اين عدد يك بار در آيه 41 انفال/8 و درباره خمس اموال آمده است. ( => خمس)
 
  
''' يك ششم'''  
+
'''هزار:'''
  
اين كسر سه بار در آيات 11 ـ 12 نساء/4 درباره سهم الارث سه گروه آمده است. ( =>  ارث)
+
این عدد ۸ بار در ۸ آیه از [[قرآن کریم]] آمده است:
  
''' يك هشتم'''
+
*الف. خداوند در آیه ۹۶ [[سوره بقره]]/۲ درباره حرص [[یهود]] به زندگی دنیا فرموده: هر یک از آنها (یهودیان یا علمای یهود)<ref>مجمع‌البیان، ج۱، ص۳۲۳.</ref> دوست دارد ۱۰۰۰ سال، یعنی طولانی‌ترین و بیشترین عمر را داشته باشد: {{متن قرآن|«یَوَدُّ اَحَدُهم لَوْ یُعَمَّر اَلْفَ سَنَة»}}. عدد ۱۰۰۰ در اینجا کنایه از کثرت است.<ref>المیزان، ج۱، ص۲۲۹.</ref>
  
اين عدد يك بار در آيه 12 نساء/4 و در زمينه سهم الارث يك گروه از وارثان آمده است. ( => ارث)
+
*ب. پیامبر و مسلمانان در [[جنگ بدر]] با توجه به کمی شمار لشکر خود و فزونی لشکر دشمن، از خداوند کمک خواستند و خداوند دعای آنها را مستجاب کرد و آنان را با ۱۰۰۰ نفر از [[فرشتگان]] یاری داد: {{متن قرآن|«أَنِّی مُمِدُّکمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلَائِکةِ مُرْدِفِینَ»}}. ([[سوره انفال]]/۹، ۸)<ref>انوارالقرآن، ج۲، ص۴۴۵-۴۴۶.</ref>
  
''' دو سوم'''
+
*ج و د. طبق آیات ۶۵-۶۶ [[سوره انفال]]/۸ که درباره تشویق مسلمانان به جهاد است، ابتدا هر ۱۰۰ نفر از مسلمانان باید با ۱۰۰۰ نفر می‌جنگید و پس از تخفیف هر ۱۰۰۰ نفر با ۲۰۰۰ نفر: {{متن قرآن|«وَإِنْ یکنْ مِنْکمْ مِائَةٌ یغْلِبُوا أَلْفًا... × ... وَإِنْ یکنْ مِنْکمْ أَلْفٌ یغْلِبُوا أَلْفَینِ»}}.
  
اين كسر سه بار در قرآن و درارتباط با دوموضوع آمده است: الف. سهم‌الارث دو گروه از وارثان كه در آيات 11 و 176 نساء/4 آمده است. ( => ارث) ب. شب زنده‌دارى پيامبر(صلى الله عليه وآله)و گروهى از ياران او كه در آيه 20 مزمّل/73 بيان شده است.
+
*ه. در آیه ۴۷ [[سوره حج]]/۲۲، هر روز نزد خداوند معادل ۱۰۰۰ سال انسانها شمرده شده است: {{متن قرآن|«وَإِنَّ یوْمًا عِنْدَ رَبِّک کأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ»}} دیدگاههای مفسران درباره این آیه متفاوت است؛ گروهی از جمله [[ابن عباس]]، معتقدند که یک روز از روزهای [[قیامت]] با ۱۰۰۰ سال برابر است. گروهی دیگر بر این باورند که یک روز از روزهایی که خدا آسمانها و زمین را در آن آفرید برابر با ۱۰۰۰ سال است. بعضی معتقدند مفهوم آیه این است که در برابر قدرت خدا یک روز و ۱۰۰۰ سال یکی است و برخی دیگر هم بر این عقیده‌اند که یک روز عذاب آخرت از نظر شدت و عظمت، با ۱۰۰۰ سال عذاب دنیا برابر است، همان‌گونه که یک روز نعمت های گوناگون [[بهشت]] با نعمت های متنوع ۱۰۰۰ ساله این دنیا برابر است.<ref>مجمع‌البیان، ج ۷، ص۱۴۲-۱۴۳.</ref>
  
''' يك دهم'''
+
*و. در آیه ۵ [[سوره سجده]]/۳۲ نیز از روزی به درازی ۱۰۰۰ سال بشری یاد شده است: {{متن قرآن|«ثُمَّ یعْرُجُ إِلَیهِ فِی یوْمٍ کانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ»}} از ابن عباس دو [[تفسیر]] راجع به این آیه ذکر شده: یکی این که مقصود فرشتگانی است که برای انجام فرمان خدا با آوردن [[وحی]] فرود می‌آیند و بازمی‌گردند، آمد و شد آنها در یک روز به‌گونه‌ای است که اگر شما بخواهید آن اندازه راه بروید و بازگردید، ۱۰۰۰ سال طول می‌کشد و دیگر این که مقصود روز قیامت است که برابر ۱۰۰۰ سال دنیاست. وی تهافت ظاهری این آیه را با آیه چهارم [[سوره معارج]] که می‌گوید: مدت روز قیامت ۵۰۰۰۰ سال است، این‌گونه حل می‌کند که آن آیه درباره کافران است، چون حال مردم در قیامت متفاوت است.<ref>همان، ج۸، ص۵۱۰.</ref>
  
آيه 45 سبأ/34 در زمينه تكذيب پيامبران از ناحيه اقوام پيش از اسلام و مشركان قريش است، در حالى كه «معشار» (101) قوت و نيرو و مال و طول عمر پيشينيان را نداشتند[2]؛ همچنين گفته شده: در تعدادى از آيات قرآن 4 عمل اصلى حساب ذكر شده است[3]: جمع (اعراف/7،142؛ كهف/18،25)، تفريق (عنكبوت/29،14؛ توبه/9،36)، ضرب (بقره/2،261) و تقسيم. (بقره/2،237؛ نساء/4،11 ـ 12)
+
*ز. در آیه ۳ [[سوره قدر]]/۹۷ درباره بزرگداشت [[شب قدر]] آمده است که عمل نیک در آن بهتر از عمل نیک در ۱۰۰۰ ماهی است که شب قدر در آنها نباشد: {{متن قرآن|«لَیلَةُ القَدرِ خَیرٌ مِن اَلفِ شَهر»}}.
  
== منابع ==
+
*ح. آیه ۱۴ [[سوره عنکبوت]]/۲۹ درباره مدت دعوت [[حضرت نوح]]: {{متن قرآن|«وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَامًا»}}.
  
*محمدحسين حقيقى،اعداد،دايرة المعارف قرآن کریم ،ج 4،[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/3.htm مرکز فرهنگ و معارف قرآن ]
+
'''دو هزار:'''
  
[[رده: واژگان قرآنی]]
+
عدد ۲۰۰۰، یک بار در یک آیه قرآن و درباره تشویق مسلمانان به [[جهاد]] ذکر شده است: {{متن قرآن|«وَإِنْ یکنْ مِنْکمْ أَلْفٌ یغْلِبُوا أَلْفَینِ»}}. ([[سوره انفال]]/۸، ۶۶)
  
[[رده: اعجاز قرآن]]
+
'''سه هزار:'''
  
 +
این عدد یکبار در قرآن و درباره شمار فرشتگانی است که مسلمانان را در [[جنگ بدر]] کمک کرده‌اند:<ref>مجمع‌البیان، ج۸، ص۸۲۸.</ref> {{متن قرآن|«أَلَنْ یکفِیکمْ أَنْ یمِدَّکمْ رَبُّکمْ بِثَلَاثَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِکةِ مُنْزَلِینَ»}} ([[سوره آل‌ عمران]]/۳، ۱۲۴).
  
==پانویس ==
+
'''پنج هزار:'''
 +
 
 +
این عدد یک بار در قرآن و درباره شمار فرشتگانی است که خداوند وعده داد در [[جنگ احد]] به کمک مسلمانان بیایند:<ref>مجمع‌البیان، ج۸، ص۸۲۸.</ref> {{متن قرآن|«یمْدِدْکمْ رَبُّکمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِکةِ»}}. ([[سوره آل‌ عمران]]/۳، ۱۲۵)
 +
 
 +
'''پنجاه هزار:'''
 +
 
 +
این عدد یک بار در آیه ۴ [[سوره معارج]]/۷۰ درباره مدت عروج [[روح]] و فرشتگان، به ساحت قدس ربوبی آمده است: {{متن قرآن|«تَعْرُجُ الْمَلَائِکةُ وَالرُّوحُ إِلَیهِ فِی یوْمٍ کانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَةٍ»}}.
 +
 
 +
'''صد هزار:'''
 +
 
 +
این عدد یک بار در آیه ۱۴۷ [[سوره صافات]]/۳۷ ذکر شده است: {{متن قرآن|«وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَىٰ مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ یزِیدُونَ»}}؛ و او [<nowiki/>[[حضرت یونس]]] را به سوی جمعیت ۱۰۰۰۰۰ نفری  یا بیشتر  فرستادیم. خداوند پس از نجات دادن حضرت یونس علیه السلام از شکم ماهی او را به سوی مردم [[نینوا]] فرستاد. تعداد افرادی که یونس علیه السلام به عنوان رسول الهی به سوی آنها رفت ۱۰۰۰۰۰ یا بیشتر بود. در مقدار افزون بر ۱۰۰۰۰۰ اختلاف است؛ ۲۰۰۰۰، ۳۰۰۰۰ و ۷۰۰۰۰ نقل شده است.<ref>مجمع‌البیان، ج۸، ص۷۱۶-۷۱۷.</ref>
 +
 
 +
===اعداد کسرى===
 +
 
 +
''' یک دوم:'''
 +
 
 +
این عدد، ۷ بار و در ارتباط با ۴ موضوع در قرآن آمده است:
 +
 
 +
*الف. [[مهریه]] زنانى که با آنان آمیزش نشده، هنگام [[طلاق]]: {{متن قرآن|«و اِن طَلَّقتُموهُنَّ مِن قَبلِ اَن تَمَسُّوهُنَّ وقَد فَرَضتُم لَهُنَّ فَریضَةً فَنِصفُ ما فَرَضتُم»}}. ([[سوره بقره]]/۲، ۲۳۷)
 +
 
 +
*ب. سهم‌ [[ارث]] که یک دوم آن به سه دسته از افراد اختصاص دارد: {{متن قرآن|«یوصِیکمُ اللَّهُ فِی أَوْلَادِکمْ لِلذَّکرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیینِ فَإِنْ کنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَینِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَک وَإِنْ کانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ...* وَلَکمْ نِصْفُ مَا تَرَک أَزْوَاجُکمْ إِنْ لَمْ یکنْ لَهُنَّ وَلَدٌ...*...* یسْتَفْتُونَک قُلِ اللَّهُ یفْتِیکمْ فِی الْکلَالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَک لَیسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَک...»}} ([[سوره نساء]]/۴، ۱۱ـ۱۲ و ۱۷۶)
 +
 
 +
*ج. [[حدود‌‌‌‌|حدّ]] زناى کنیزان، نیمى از حد زناى زنان آزاد است: {{متن قرآن|«فَاِذا احصنّ فَاِنْ اَتَینَ بِفاحِشَة فَعَلَیهِنَّ نِصْفُ ما عَلَى الْمُحْصِنات»}}. ([[سوره نساء]]/۴، ۲۵) پس در خصوص کنیزان‌ محصنه ۵۰ ضربه‌ شلاق است.
 +
 
 +
*د. فرمان [[تهجد|شب زنده‌دارى]] به [[پیامبر اسلام|پیامبر]] به اندازه نیمى از شب یا اندکى کمتر که در آیات ۲ـ۳ و ۲۰ [[سوره مزمل]]/۷۳ به آن اشاره شده است: {{متن قرآن|«قُمِ اللَّیلَ إِلَّا قَلِیلًا × نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلًا»}}.
 +
 
 +
'''یک سوم:'''
 +
 
 +
این عدد سه مرتبه در قرآن و درباره دو موضوع ذکر شده است:
 +
 
 +
*الف. سهم‌الارث دو دسته از وارثان که در آیات ۱۱ـ۱۲ [[سوره نساء]]/۴ به آن اشاره شده است:{{متن قرآن|«... فَإِنْ لَمْ یکنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ ...* وَإِنْ کانَ رَجُلٌ یورَثُ کلَالَةً ... فَإِنْ کانُوا أَکثَرَ مِنْ ذَٰلِک فَهُمْ شُرَکاءُ فِی الثُّلُثِ...»}}.
 +
 
 +
*ب. شب زنده‌دارى پیامبر و گروهى از یاران آن حضرت: {{متن قرآن|«اِنَّ رَبَّک یعلَمُ اَنَّک تَقومُ اَدنى مِن ثُلُثَىِ الَّیلِ و نِصفَهُ و ثُلُثَهُ و طَائِفَةٌ مِنَ الَّذینَ مَعَک»}}. ([[سوره مزمل]]/۷۳، ۲۰)
 +
 
 +
'''یک چهارم:'''
 +
 
 +
این عدد کسرى دو بار در آیه ۱۲ [[سوره نساء]] درباره سهم الارث دو دسته از وارثان آمده است: {{متن قرآن|«وَلَکمْ نِصْفُ مَا تَرَک أَزْوَاجُکمْ إِنْ لَمْ یکنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ کانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَکمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَکنَ...»}}.
 +
 
 +
'''یک پنجم:'''
 +
 
 +
این عدد یک بار در آیه ۴۱ [[سوره انفال]]/۸ و درباره [[خمس]] اموال آمده است: {{متن قرآن|«وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَىٰ وَالْیتَامَىٰ وَالْمَسَاکینِ وَابْنِ السَّبِیلِ...»}}.
 +
 
 +
'''یک ششم:'''
 +
 
 +
این کسر سه بار در آیات ۱۱ـ۱۲ [[سوره نساء]]/۴ درباره سهم الارث سه گروه آمده است: {{متن قرآن|«... وَلِأَبَوَیهِ لِکلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَک إِنْ کانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ یکنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ کانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ... * ... وَإِنْ کانَ رَجُلٌ یورَثُ کلَالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ...»}}.
 +
 
 +
'''یک هشتم:'''
 +
 
 +
این عدد یک بار در آیه ۱۲ [[سوره نساء]]/۴ و در زمینه سهم الارث یک گروه از وارثان آمده است: {{متن قرآن|«وَلَکمْ نِصْفُ مَا تَرَک أَزْوَاجُکمْ إِنْ لَمْ یکنْ لَهُنَّ وَلَدٌ... وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَکتُمْ إِنْ لَمْ یکنْ لَکمْ وَلَدٌ فَإِنْ کانَ لَکمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَکتُمْ...»}}.
 +
 
 +
'''دو سوم:'''
 +
 
 +
این کسر سه بار در قرآن و در ارتباط با دو موضوع آمده است:
 +
 
 +
*الف. سهم‌الارث دو گروه از وارثان که در آیات ۱۱ و ۱۷۶ [[سوره نساء]]/۴ آمده است: {{متن قرآن|«یوصِیکمُ اللَّهُ فِی أَوْلَادِکمْ لِلذَّکرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیینِ فَإِنْ کنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَینِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَک...* ... * یسْتَفْتُونَک قُلِ اللَّهُ یفْتِیکمْ فِی الْکلَالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَک لَیسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَک وَهُوَ یرِثُهَا إِنْ لَمْ یکنْ لَهَا وَلَدٌ فَإِنْ کانَتَا اثْنَتَینِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَک...»}}.
 +
 
 +
*ب. شب زنده‌دارى پیامبر صلى الله علیه و آله و گروهى از یاران او که در آیه ۲۰ [[سوره مزمل]]/۷۳ بیان شده است.
 +
 
 +
'''یک دهم'''
 +
 
 +
آیه ۴۵ [[سوره سبا]]/۳۴ در زمینه تکذیب پیامبران از ناحیه اقوام پیش از [[اسلام]] و مشرکان [[قریش]] است: {{متن قرآن|«وَکذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَمَا بَلَغُوا مِعْشَارَ مَا آتَینَاهُمْ فَکذَّبُوا رُسُلِی...»}} و کسانی که پیش از اینان بودند [آیات ما و پیامبران را] تکذیب کردند، و اینان به یک دهم قدرت و ثروتی که به آنان داده بودیم، نرسیده اند، پس پیامبرانم را تکذیب کردند... .
 +
 
 +
همچنین گفته شده: در تعدادى از آیات قرآن، چهار عمل اصلى حساب ذکر شده است: جمع ([[سوره اعراف]]/۷، ۱۴۲؛ [[سوره کهف]]/۱۸، ۲۵)، تفریق ([[سوره عنکبوت]]/۲۹، ۱۴؛ [[سوره توبه]]/۹  ، ۳۶)، ضرب ([[سوره بقره]]/۲، ۲۶۱) و تقسیم. ([[سوره بقره]]/۲، ۲۳۷؛ [[سوره نساء]]/۴، ۱۱ـ۱۲)
 +
==پانویس==
 
<references />
 
<references />
 +
==منابع==
 +
*[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/3.htm "اعداد"، دایرة المعارف قرآن کریم، محمدحسین حقیقى، ج۴].
 +
{{قرآن}}
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=نشده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب=
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها=
 +
|رعایت سطح مخاطب عام=
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای=
 +
|جامعیت=
 +
|رعایت اختصار=
 +
|سیر منطقی=
 +
}}
 +
[[رده:قرآن]][[رده:واژگان قرآنی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۶:۵۴


Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

در قرآن کریم، از ۳۱ عدد صحیح و ۸ عدد کسری نام برده شده است.

واژه‌شناسی

واژه «اَعداد» جمع عدد، در لغت غالباً به معنای شماره و رقم و گاه به معنای شمارش تعداد یا به معنای معدود (شمرده و مقدار) است.[۱]

لغت شناسان عدد را به یکی های ترکیب شده یا ترکیب آحاد تعریف کرده‌اند.[۲] عدد در اصطلاح فلسفه، از مقوله «کمّ» به حساب می‌آید که یکی از مقولات عشر است. برخی فلاسفه عدد را از مفاهیم ماهوی[۳] و بعضی آن را از مفاهیم اعتباری می‌دانند.[۴]

ریاضی‌دانان، اعداد را به حقیقی، صحیح، طبیعی، کسری، گویا، مخلوط، موهومی، مثبت، منفی و... تقسیم می‌کنند.[۵]

تاریخچه اعداد

شمارش در تاریخ بشر پیشینه‌ای کهن دارد و بشر پیش از اختراع خط به آن آگاهی داشته است. انسانهای نخستین برای نشان دادن اعداد و ارقام، خطوطی را رسم می‌کردند. مورخان با توجه به اسناد تاریخی، بابلی ها را نخستین واضعان حساب و عدد می‌دانند؛ آنان با وضع حساب و عدد، سال را به ۱۲ ماه و ماه را به ۳۰ شبانه روز و شبانه روز را به ساعات، دقایق و ثانیه‌ها تقسیم کردند و عدد را تا ۶۰ به توان ۴ می‌شمردند. تقسیمات شمارشی آنها شصت شصت بوده که در اصطلاح «حساب ستّینی» نامیده می‌شود.[۶] برخی نیز بر این باورند که اعداد و مسمّیات آنها و ارقام و مدلولاتشان از علم اسماء است که خداوند به حضرت آدم علیه السلام آموخت.[۷]: «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کلَّهَا». (سوره بقره/۲، ۳۱)

استفاده از عدد و حساب در همه شئون زندگی و رشته‌های علمی گوناگون، شاخص و صفت علمی غالب عصر ماست. کشف اتم، فضانوردی و کاوش در کرات آسمانی، طب، اقتصاد و بسیاری دیگر از رشته‌های علمی و حتی اداره یک زندگی ساده همگی، عرصه‌های استفاده از اعداد، ارقام و حساب است.

در خواندن برخی ادعیه و اذکار مستحب وارده از سوی معصومان علیهم السلام، عدد و روز خاصی سفارش شده است که رعایت آن طبق دستور لازم است. امام صادق علیه السلام فرمود: بدانید که اسماءاللّه به منزله گنج‌اند و عدد به منزله ذراع، اگر ذراع را کمتر بگیری به گنج نمی‌رسی و اگر فزون‌تر بگیری از آن درمی‌گذری.[۸] از این‌ رو عرفا برای اعداد، اسرار، ارواح و منازلی قائل‌اند و عدد را سرّی از اسرار الهی در عالم وجود می‌دانند.[۹]

قرآن در آیاتی پرشمار با ذکر اعداد و ارقام، توجه انسان را به شمارش و حساب جلب کرده است: «وَإِنَّ یوْمًا عِنْدَ رَبِّک کأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ». (سوره حج/۲۲، ۴۷)؛ همچنین انسان را متوجه عناصر زمان کرده که با محاسبه به ساعات، ایام، ماهها و سالها منتهی می‌شود: «هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ». (سوره یونس/۱۰، ۵) تاریخ، مبتنی بر گردش ماه و خورشید طبیعی و همگانی است.

عدد در قرآن

واژه «عدد» شش بار در قرآن کریم به صورت اسم و به دو معنا آمده است:[۱۰]

مصادیق اعدادی که در قرآن ذکر شده، ۳۰ عدد صحیح است که بعضی از آنها بارها تکرار شده[۱۲] و با احتساب عدد ۹۵۰ که به طور ضمنی از آن یاد شده: «فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَامًا» (سوره عنکبوت/۱۴، ۲۹)، ۳۱ عدد صحیح و ۸ عدد کسری است[۱۳] که به ترتیب از کوچک به بزرگ، آنها را ذکر می‌کنیم:

اعداد صحیح

واحد:

«واحد» به معنای یک که ۶۱ بار در قرآن آمده و ۲۲ بار آن در ارتباط با توحید و یگانگی خدا است: «وَإِلَٰهُکمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَٰنُ الرَّحِیمُ». (سوره بقره/۲، ۱۶۳) این‌ گونه آیات دلالت دارد که خدا یکی است و اله و معبودی جز او نیست. مقصود از وحدت و یگانگی خدا «وحدت عددی» نیست؛[۱۴] بلکه منظور «وحدت حَقّه» است؛ یعنی وجود خدا به‌ گونه‌ای است که تصور هر گونه شریک دیگری برای او ممکن نیست[۱۵] و ذات او از هر گونه کثرت و ترکیب پیراسته است.[۱۶]

دو:

واژه‌های اثنان، اثنین و اثنتین، معادل عربی عدد «دو» است که ۱۵ بار در قرآن در ۱۲ آیه و مرتبط با ۹ موضوع ذکر شده است:

  • الف. سهم‌ ارث فرزندان میت در صورتی که دو یا بیش از دو دختر باشند. (سوره نساء/۴، ۱۱، ۱۷۶)
  • ب. دوبار زنده شدن و مردن انسانها به صورت مردن پس از زندگی دنیا و زنده شدن برای حیات برزخی و سپس مردن پس از حیات برزخی و زنده شدن برای حساب روز قیامت.[۱۷] (سوره غافر/۴۰، ۱۱)
  • ج. شاهد و گواه گرفتن دو نفر بر وصیت. (سوره مائده/۵، ۱۰۶)
  • د. زوجیت در آفرینش حیوانات (دو گونه نر و ماده) (سوره انعام/۶، ۱۴۳-۱۴۴)
  • ه. زوجیت در آفرینش میوه‌ها (دو گونه ترش و شیرین، تابستانی و زمستانی و...) (سوره رعد/۱۳، ۳)
  • و. نفی شرک و دوگانه‌پرستی. (سوره نحل/۱۶، ۵۱)
  • ز. داستان حضرت نوح علیه السلام در طوفان و دستور خدا به او که از هر نوعی از حیوانات یک جفت (نر و ماده) بر کشتی سوار کند تا نسل آنها قطع نشود.[۱۸] (سوره مؤمنون/۲۳، ۲۷؛ سوره هود/۱۱، ۴۰)
  • ح. تکذیب فرستادگان خدا به سوی مردم انطاکیه که در ابتدا دو نفر بودند.(سوره یس/۳۶، ۱۴)
  • ط. همچنین واژه «مَثْنی» که به معنای دوتا دوتا است[۱۹] و سه بار در قرآن آمده است: ۱. جواز ازدواج با بیش از یک زن. (سوره نساء/۴، ۳)؛ ۲. قیام در راه خدا. (سوره سبا/۳۴، ۴۶)؛ ۳. قدرت فرشتگان (سوره فاطر/۳۵، ۱).
  • ی. واژه «ثانی» نیز به معنای دوم یک مرتبه درباره هجرت پیامبر صلی الله علیه وآله که تنها یک همراه داشت، در قرآن ذکر شده است. (سوره توبه/۹، ۴۰)

سه:

واژه‌های ثلاث و ثلاثه که معادل عربی عدد سه است، ۱۷ بار در ۱۶ آیه و مرتبط با ۱۳ موضوع در قرآن ذکر شده است:

  • الف. عدّه طلاق که سه طُهر است. (سوره طلاق/۶۵، ۴؛ سوره بقره/۲، ۲۲۸)
  • ب. کفّاره قربانی به این ترتیب که اگر کسی در ایام حج نتوانست قربانی کند باید ۱۰ روز، روزه بگیرد؛ سه روز در ایام حج و ۷ روز پس از بازگشت. (سوره بقره/۲، ۱۹۶)[۲۰]
  • ج. نفی شرک و قائل شدن به اقانیم سه‌گانه اب و ابن و روح‌القدس (تثلیث).[۲۱] (سوره نساء/۴، ۱۷۱؛ سوره مائده/۵، ۷۳)
  • د. تعداد احتمالی اصحاب کهف. (سوره کهف/۱۸، ۲۲)
  • ه. فرزنددار شدن حضرت زکریا، به این ترتیب که خداوند در دوران پیری به او مژده آن را داد و او که از این امر شگفت‌زده شده بود از خدا خواست تا نشانه‌ای برایش قرار دهد. خداوند هم این نشانه را قرار داد که تا سه روز نتواند با مردم سخن بگوید. (سوره مریم/۱۹، ۱۰؛ سوره آل‌ عمران/۳، ۴۱)[۲۲]
  • و. کفاره شکستن سوگند که عبارت است از اطعام یا پوشاندن ۱۰ مسکین، آزاد کردن یک بنده یا سه‌روز، روزه. (سوره مائده/۵، ۸۹)[۲۳]
  • ز. متخلفان از جنگ تبوک که سه نفر بودند: کعب بن مالک، هلال بن امیه و مرارة بن ربیع. (سوره توبه/۹، ۱۱۸)[۲۴]
  • ح. نجوا که هرگاه سه نفر با هم آهسته و در گوشی سخن بگویند خداوند چهارمی آنهاست و سخن آهسته و در گوشی آنها را می‌شنود و هیچ‌چیز بر او پوشیده نیست. (سوره مجادله/۵۸، ۷)[۲۵]
  • ط. آفرینش انسان در تاریکی های سه‌گانه؛ خداوند انسان را در تاریکی شکم و رحم و پرده نازک دور تا دور جنین می‌آفریند. (سوره زمر/۳۹، ۶)[۲۶]
  • ی. اجازه گرفتن کودکان برای ورود به اتاق پدر و مادر در سه وقت: پیش از نماز صبح، هنگام استراحت ظهر و پس از نماز عشاء که پوشش آنها متناسب با وضعیت خواب است. (سوره نور/۲۴، ۵۸)[۲۷]
  • ک. سایه سه شعبه آتش جهنم؛ دود آتش جهنم سه شعبه دارد: شاخه‌ای از بالای سر، شاخه‌ای از سمت راست و شاخه‌ای از سمت چپ، گنهکاران را احاطه می‌کند و آنها را در کام خود فرو می‌برد. (سوره مرسلات/۷۷، ۳۰)[۲۸]
  • ل. مدّت مهلت به پی‌کنندگان ناقه صالح؛ حضرت صالح علیه السلام به کسانی که ناقه وی را پی کردند سه روز مهلت داد تا از لذایذ دنیوی استفاده کنند و پس از سه روز عذاب الهی فرود آمد و آنها را نابود کرد. (سوره هود/۱۱، ۶۵)[۲۹]
  • م. گروه‌بندی انسانها در قیامت؛ مردم در روز قیامت سه صنف و گروه هستند: اصحاب یمین، اصحاب شمال و سابقون. (سوره واقعه/۵۶، ۷)[۳۰]

واژه‌های «ثالث و ثالثه» به معنای سوم نیز سه بار در قرآن ذکر شده است:

همچنین واژه ثُلاث به معنای سه تا سه تا[۳۱] دو بار در قرآن ذکر شده است:

چهار:

واژه‌های اربع و اربعه، ۱۲ بار در ۱۲ آیه و مرتبط با ۱۰ موضوع در قرآن دیده می‌شود:

  • الف. عده وفات که ۴ ماه و اندی است. (سوره بقره/۲، ۲۳۴)[۳۲]
  • ب. ۴ پرنده که حضرت ابراهیم علیه السلام به دستور خداوند و برای رؤیت چگونگی زنده کردن مردگان کشت. (سوره بقره/۲، ۲۶۰)[۳۳]
  • ج. ایلاء؛ اگر مردی از روی خشم و برای اذیت کردن همسرش سوگند یاد کرد که با او نزدیکی نکند، حاکم شرع ۴ ماه به او مهلت می‌دهد که یا به مقتضای زوجیت بازگردد یا زن را طلاق دهد. (سوره بقره/۲، ۲۲۶)[۳۴]
  • د. قذف؛ اگر کسی به زن محصنه و عفیفه‌ای نسبت زنا داد و ۴ گواه که ناظر زنا بوده‌اند نیاورد، ۸۰ تازیانه می‌خورد. (سوره نور/۲۴، ۴، ۱۳)
  • ه. لعان؛ کسانی که به زنان خود نسبت زنا می‌دهند و ۴ شاهد ندارند، باید ۴ بار پیاپی بگویند: خدا را گواه می‌گیرم که در این نسبتی که می‌دهم، صادقم و بار پنجم بگویند: لعنت خدا بر من اگر از دروغگویان باشم. در مقابل، زن نیز باید ۴ بار بگوید: خدا را شاهد می‌گیرم که این مرد از دروغگویان است و بار پنجم بگوید: لعنت خدا بر من اگر این‌ مرد از راستگویان باشد. (سوره نور/۲۴، ۶۹)[۳۵]
  • و. شهادت بر زنا؛ خداوند فقط برای شهادت بر زنا ۴ شاهد قرار داده و این به جهت سختگیری بر مدعی و حفظ آبروی مردم است. (سوره نساء/۴، ۱۵)[۳۶]
  • ز. تعداد ماههای حرام که ۴ تا است: ذی‌ القعده، ذی‌ الحجه، محرم و رجب. (سوره توبه/۹، ۳۶)[۳۷]
  • ح. اتمام حجت پیامبر صلی الله علیه وآله با مشرکان و تعیین ۴ ماه فرصت به آنها. (سوره توبه/۹، ۲)[۳۸]
  • ط. چهارپایان که در کنار خزندگان و دو پایان از گونه‌های جانداران‌اند. (سوره نور/۲۴، ۴۵)[۳۹]
  • ی. آفرینش کوهها و دیگر پدیده‌ها و نعمتهای زمین در ۴ روز. (سوره فصلت/۴۱، ۱۰)[۴۰]

واژه «رابع» نیز به معنای چهارم، دو مرتبه در قرآن ذکر شده است:

واژه «رُباع» نیز که به معنای چهارتا چهارتا است،[۴۱] دو بار در قرآن آمده است:

پنج:

این عدد دو مرتبه در قرآن و مرتبط با دو موضوع دیده می‌شود:

  • الف. شمار احتمالی اصحاب کهف. (سوره کهف/۱۸، ۲۲)
  • ب. هیچ‌گاه سه نفر با هم نجوا نمی‌کنند، مگر این که خداوند چهارمین آنهاست و هیچ‌گاه ۵ نفر با هم نجوا نمی‌کنند، مگر اینکه خداوند ششمین آنهاست. (سوره مجادله/۵۸، ۷) در این آیه نخست از نجوای سه نفری و سپس ۵ نفری سخن می‌گوید و از نجوای ۴ نفری برای رعایت فصاحت در کلام و عدم تکرار سخن نگفته[۴۲] و به مراتب عدد از سه تا ۶ بدون هیچ‌گونه تکرار اشاره کرده است.[۴۳]

واژه «خامسه» نیز به معنای پنجم دو بار در ارتباط با موضوع لعان در قرآن آمده است. (سوره نور/۲۴، ۷-۹)

شش:

این عدد ۷ بار در قرآن آمده و در همه موارد با آفرینش آسمانها و زمین مرتبط است؛ در ۴ آیه، تعبیر «خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیامٍ» آمده (سوره اعراف/۷، ۵۴؛ سوره یونس/۱۰، ۳؛ سوره هود/۱۱، ۷؛ سوره حدید/۵۷، ۴) و در سه آیه، افزون بر آسمانها و زمین «مابینهما» نیز آمده است که در حقیقت توضیحی است برای جمله قبل. (سوره فرقان/۲۵، ۵۹؛ سوره سجده/۳۲، ۴؛ سوره ق/۵۰، ۳۸)[۴۴]

واژه «سادس» نیز که به معنای ششم است، دو بار در قرآن آمده است:

هفت:

این عدد، ۲۴ بار و مرتبط با ۹ موضوع در قرآن آمده است:

  • الف. آسمانهای هفت‌گانه که در ۹ آیه قرآن از آن یاد شده است: (سوره بقره/۲، ۲۹؛ سوره مؤمنون/۲۳، ۱۷، ۸۶؛ سوره فصلت/۴۱، ۱۲؛ سوره طلاق/۶۵، ۱۲؛ سوره ملک/۶۷، ۳؛ سوره نوح/۷۱، ۱۵؛ سوره اسراء/۱۷، ۴۴؛ سوره نبا/۷۸، ۱۲). مفسران و قرآن‌پژوهان در این که مراد از آسمانهای هفت‌گانه چیست نظرات گوناگونی ابراز داشته‌اند.[۴۵]
  • ب. رؤیای پادشاه مصر که ۷ گاو لاغر را در حال خوردن ۷ گاو چاق و همچنین ۷ خوشه سبز را در کنار ۷ خوشه خشک دید. حضرت یوسف علیه السلام خوابش را چنین تعبیر کرد که پس از ۷ سال فراوانی نعمت، ۷ سال قحطی پیش می‌آید؛[۴۶] نیز به آنان گفت: ۷ سال پیاپی کشت و کار کنند و آنچه را می‌دروند، در خوشه نگهداری و انبار کنند و جز کمی از آن را نخورند تا در سالهای قحطی و سختی از آن استفاده کنند. (سوره یوسف/۱۲، ۴۳، ۴۶-۴۹)[۴۷]
  • ج. تشبیه انفاق در راه خدا به دانه‌ای که از آن ۷ خوشه بروید و در هر خوشه‌ای ۱۰۰ دانه باشد، یعنی انفاق در راه خدا ۷۰۰ برابر پاداش دارد. (سوره بقره/۲، ۲۶۱)[۴۸]
  • د. نابودی قوم عاد به وسیله باد سرد و شدیدی که ۷ شب و ۸ روز پیاپی بر آنها وزید. (سوره حاقه/۶۹، ۷)[۴۹]
  • ه. سبع مثانی. (سوره حجر/۱۵، ۸۷) مقصود از «سبع مثانی» بنابر روایات اهل‌ بیت علیهم السلام، سوره‌ حمد است.[۵۰]
  • و. درهای هفت‌گانه جهنم. (سوره حجر/۱۵، ۴۴) مفسران در بیان منظور از این درها گفته‌اند: جهنم ۷ نوع عذاب دارد و هر نوعی به مقتضای واردان چند قسم است. گناهانی که مستوجب آتش جهنم است ۷ قسم است.[۵۱]
  • ز. بی‌نهایت‌ بودن کلمات‌ الهی. (سوره لقمان/۳۱، ۲۷) اگر همه درختان به قلم تبدیل شوند و دریاها به اضافه ۷ برابر خود مرکب شوند و کلمات و نشانه‌های خدا را بنویسند، دریاها می‌خشکند پیش از آنکه کلمات الهی تمام شوند؛ چون کلمات خدا نامتناهی است.[۵۲]
  • ح. شمار احتمالی اصحاب کهف (سوره کهف/۱۸، ۲۲) که بنا به شواهدی در آیه، نظر مورد تأیید قرآن همین قول است.[۵۳]
  • ط. کفاره کسی که در حج قربانی نکرده، سه روز روزه در حج و ۷ روز پس از بازگشت است. (سوره بقره/۲، ۱۹۶)[۵۴]

هشت:

عدد ۸ در قرآن ۵ مرتبه و مرتبط با ۴ موضوع آمده است:

  • الف. آفرینش ۸ تا از دامها (گاو، شتر، گوسفند و بز): «وَأَنْزَلَ لَکمْ مِنَ الْأَنْعَامِ ثَمَانِیةَ أَزْوَاجٍ» (سوره زمر/۳۹، ۶ و نیز سوره انعام/۶، ۱۴۳) مقصود از «ثمانیة ازواج» این است که خداوند از هر یک از «ضأن» «معز»، «بقر» و «ابل» دو تا یعنی دو گونه نر و ماده آفریده است.[۵۵]
  • ب. شمار حاملان عرش الهی: «وَیحْمِلُ عَرْشَ رَبِّک فَوْقَهُمْ یوْمَئِذٍ ثَمَانِیةٌ» (سوره حاقه/۶۹، ۱۷) در این که منظور از این حاملان هشت‌گانه، ۸ نفر از ملائکه یا از پیامبران و امامان یا ۸ ردیف فرشته است، نظرات مختلفی از سوی مفسران ارائه شده است.[۵۶]
  • ج. هلاکت قوم حضرت هود علیه السلام در ۷ شب و ۸ روز. (سوره حاقه/۶۹، ۷)
  • د. مهریه همسر حضرت موسی علیه السلام: «عَلَىٰ أَنْ تَأْجُرَنِی ثَمَانِی حِجَجٍ» (سوره قصص/۲۸، ۲۷) که ۸ سال موسی علیه السلام در خدمت حضرت شعیب علیه السلام بود و بعد به اختیار موسی دو سال بر آن افزوده شد.[۵۷]

واژه «ثامن» که به معنای هشتم است نیز یک بار در ارتباط با شمار اصحاب کهف در قرآن آمده است. (سوره کهف/۱۸، ۲۲)

نُه:

عدد ۹ سه بار و مرتبط با دو موضوع در قرآن دیده می‌شود:

  • الف. معجزات نُه‌گانه حضرت موسی علیه السلام: «وَلَقَدْ آتَینَا مُوسَىٰ تِسْعَ آیاتٍ بَینَاتٍ» (سوره اسراء/۱۷، ۱۰۱) منظور از این معجزات تنها معجزاتی است که در برابر فرعون آورده شده که عبارت است از عصا، ید بیضا، طوفان، ملخ، قورباغه، آفت نباتی، خون، قحطی و کمبود میوه‌ها.[۵۸] (نیز ر.ک: سوره اعراف/۷، ۱۳۰، ۱۳۳؛ سوره نمل/۲۷، ۱۰، ۱۲)
  • ب. پی‌کنندگان ناقه حضرت صالح علیه السلام در شهر حِجر که ۹ نفر بوده‌اند: «وَکانَ فِی الْمَدِینَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ یفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ». (سوره نمل/۲۷، ۴۸)[۵۹]

ده:

عدد ۱۰، ۹ بار و مرتبط با ۹ موضوع در قرآن آمده است:

  • الف. پاداش نیکوکاری: «مَن جاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ عَشرُ اَمثالِها» (سوره انعام/۶، ۱۶۰) که طبق این آیه ۱۰ برابر می‌گردد.
  • ب. کفاره قربانی حج؛ کسی که نتواند در حج قربانی کند باید سه روز در ایام حج و ۷ روز هنگام بازگشت، روزه بگیرد که مجموعاً ۱۰ روز می‌شود: «وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ ۗ تِلْک عَشَرَةٌ کامِلَةٌ» (سوره بقره/۲، ۱۹۶)
  • ج. کفاره حَنث قسم؛ اگر کسی بر انجام یا ترک کاری سوگند یاد کرد و مطابق آن عمل نکرد باید بنده‌ای را آزاد، یا ۱۰ مستمند را اطعام کند یا سه روز، روزه بگیرد: «فَکفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاکینَ». (سوره مائده/۵، ۸۹)[۶۰]
  • د. عدّه زن شوهر مرده که ۴ ماه و ۱۰ روز است: «یتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا». (سوره بقره/۲، ۲۳۴)
  • و. مهریه همسر حضرت موسی علیه السلام که ۸ سال کارگری برای حضرت شعیب علیه السلام بود و در پایان، از روی اختیار ۱۰ سال شد: «فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِک». (سوره قصص/۲۸، ۲۷)[۶۲]
  • ط. گفتگوی مجرمان در روز قیامت که بر اثر طولانی بودن عذاب، مدت درنگ در دنیا را تنها ۱۰ روز می‌پندارند: «یتَخَافَتُونَ بَینَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا عَشْرًا» (سوره طه/۲۰، ۱۰۳).[۶۵]

یازده:

عدد ۱۱ یک بار در قرآن، در ارتباط با رؤیای حضرت یوسف علیه السلام ذکر شده است: «یا أَبَتِ إِنِّی رَأَیتُ أَحَدَ عَشَرَ کوْکبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ». (سوره یوسف/۱۲، ۴) امام باقر علیه السلام فرمود: تأویل خواب این بود که حضرت یوسف علیه السلام به پادشاهی مصر رسید و پدر و مادر و برادرانش نزد او آمدند. خورشید مادر، ماه پدر و ۱۱ ستاره برادرانش بودند که همگی وقتی نزد وی آمدند و نگاهشان به یوسف علیه السلام افتاد، سجده شکر کردند و سجودشان برای خدا بود.[۶۶]

دوازده:

این عدد ۵ بار، در ۴ آیه و مرتبط با ۴ موضوع در قرآن کریم آمده است:

  • الف. ماههای دوازده‌گانه سال: «اِنَّ عِدَّةَ الشُّهورِ عِندَاللّهِ اثنا عَشَرَ شَهرًا». (سوره توبه/۹، ۳۷)
  • ج. شمار نقبای بنی‌اسرائیل که ۱۲ نفر و بنا به نظر برخی مفسران از وزیران حضرت موسی علیه السلام بوده‌اند:[۶۷] «وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَی عَشَرَ نَقِیبًا» (سوره مائده/۵، ۱۲)
  • د. شمار چشمه‌هایی که خداوند برای بنی‌اسرائیل از سنگ جوشاند: «فَانفَجَرَت مِنهُ اثنَتا عَشرَةَ عَینًا». (سوره بقره/۲، ۶۰؛ سوره اعراف/۷، ۱۶۰)

نوزده:

عدد ۱۹ یک بار در قرآن آمده است: «عَلَیها تِسعَةَ عَشَر» (سوره مدثر/۷۴، ۳۰)؛ ۱۹ فرشته بر جهنم موکل و عهده‌دار عذاب مجرمان هستند.[۶۸] برخی گفته‌اند: مقصود ۱۹ صنف از اصناف فرشتگان است.[۶۹] برخی نیز آنان را رؤسا و سرگروه های فرشتگان مأمور عذاب می‌دانند که شمار همه آنها را با هیچ لفظ و عبارتی نمی‌توان بیان کرد.[۷۰]

در این باره که چرا عدد ۱۹ درباره فرشتگان دوزخ بکار رفته، بین مفسران اختلاف است؛ عده‌ای راز آن را هماهنگی با اخبار پیامبران پیشین می‌دانند و برخی می‌گویند: چون عدد ۱۹ بزرگترین عدد آحاد، یعنی ۹ و کوچک‌ترین عدد عشرات یعنی ۱۰ را در خود جمع کرده است.[۷۱] برخی دیگر بر این باورند که مقصود از آن مبالغه در کثرت است.[۷۲]

بیست:

این عدد یک بار در قرآن، درباره تشویق و ترغیب مسلمانان به جهاد با کافران و مشرکان آمده است: «إِنْ یکنْ مِنْکمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ یغْلِبُوا مِائَتَینِ» (سوره انفال/۸، ۶۵) در صدر اسلام بر هر مسلمانی واجب بود که با ۱۰ نفر از کافران بجنگد و اگر می‌گریخت، فراری محسوب می‌شد. سپس خداوند به علت ضعف آنها این حکم را برداشت و بر آنها واجب کرد که یک نفر از مسلمانان با دو نفر از کافران بجنگد.[۷۳] مجاهد می‌گوید: این حکم مربوط به جنگ بدر است که هر مسلمانی مأمور بود با ۱۰ نفر از مشرکان بجنگد.[۷۴] و هر ۲۰ نفر باید با ۲۰۰ نفر می‌جنگید.

سی:

عدد ۳۰ دو بار و مرتبط با دو موضوع در قرآن آمده‌ است:

  • الف. میقات‌ حضرت موسی علیه السلام: «وَوَاعَدْنَا مُوسَىٰ ثَلَاثِینَ لَیلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ». (سوره اعراف/۷، ۱۴۲)
  • ب. اقل مدت بارداری و دوران شیردهی: «و حَملُهُ و فِصلُهُ ثَلثونَ شَهرًا» (سوره احقاف/۴۶، ۱۵). ۳۰ ماه مدتی است که برای اقلّ حمل و حد کامل شیردهی مقدر شده است، چون مدت کامل شیردهی ۲۴ ماه است (سوره بقره/۲، ۲۳۳)، پس اقل مدت حمل ۶ ماه است، بنابراین اگر فرزند ۹ ماهه به دنیا آمد، موجب نقصان دوران شیردهی نمی‌شود.[۷۵]

چهل:

این عدد ۴ بار در قرآن آمده است:

  • الف. میقات‌ حضرت موسی علیه السلام: «وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِینَ لَیْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ وَأَنتُمْ ظَالِمُونَ». (سوره بقره/ ۵۱) و آنگاه که با موسى چهل شب قرار گذاشتیم آنگاه در غیاب وى شما گوساله را [به پرستش] گرفتید در حالى که ستمکار بودید.
  • ب. میقات‌ حضرت موسی علیه السلام: «وَ وَاعَدْنَا مُوسَىٰ ثَلَاثِینَ لَیلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیلَةً...». (سوره اعراف/۷، ۱۴۲) و با موسى ۳۰ شب وعده گذاشتیم و آن را با ۱۰ شب دیگر تمام کردیم تا آنکه وقت معین پروردگارش در چهل شب به سر آمد... .
  • ج. محرومیت چهل ساله بنی اسرائیل از ورود به ارض مقدس: «قالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَیْهِمْ أَرْبَعِینَ سَنَةً یَتِیهُونَ فِی الأَرْضِ فَلاَ تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ» (سوره مائده/ ۲۶) [خدا به موسى] فرمود [ورود به] آن [سرزمین] ۴۰ سال بر ایشان حرام شد [که] در بیابان سرگردان خواهند بود پس تو بر گروه نافرمانان اندوه مخور.
  • د. زمان چهل سالگی انسان: «و وَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کرْهًا وَوَضَعَتْهُ کرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکرَ نِعْمَتَک الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ...» (سوره أحقاف/۱۵). و انسان را [نسبت] به پدر و مادرش به احسان سفارش کردیم مادرش با تحمل رنج به او باردار شد و با تحمل رنج او را به دنیا آورد و با برداشتن و از شیرگرفتن او ۳۰ ماه است تا آنگاه که به رشد کامل خود برسد و به ۴۰ سال برسد مى‌‏گوید پروردگارا بر دلم بیفکن تا نعمتى را که به من و به پدر و مادرم ارزانى داشته‏‌اى سپاس گویم... .

پنجاه:

عدد ۵۰ در قرآن یک بار و در ارتباط با بیان مدت پیامبری حضرت نوح علیه السلام آمده است: «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَامًا» (سوره عنکبوت/۲۹، ۱۴)

شصت:

این عدد یک بار و درباره کفاره «ظِهار» در قرآن آمده که سه چیز است: آزاد کردن بنده و در صورت عجز دو ماه روزه پی در پی و در صورت ناتوانی، اطعام ۶۰ مسکین: «فَمَنْ لَمْ یسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّینَ مِسْکینًا». (سوره مجادله/۵۸، ۴)[۷۶] ظهار، نوعی طلاق در زمان جاهلیت بوده که مرد به همسر خود می‌گفت: «ظَهْرُکِ کَظهرِ أمّی» (پشت تو مانند پشت مادر من است) و بدین وسیله او را مانند مادر خویش بر خود حرام می‌کرد.

هفتاد:

عدد ۷۰ سه بار، در سه آیه و مرتبط با سه موضوع در قرآن آمده است:

  • الف. شمار برگزیدگان حضرت موسی علیه السلام برای میقات با خدا: «وَاخْتَارَ مُوسَىٰ قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا لِمِیقَاتِنَا». (سوره اعراف/۷، ۱۵۵) و گرفتار آمدن آنها به عذاب پس از اصرار بر تقاضای رؤیت خداوند و زنده شدن مجدد آنان به درخواست موسی علیه السلام. (سوره اعراف/۷، ۱۵۵)[۷۷]
  • ب. عدم آمرزش منافقان، هر چند رسول خدا صلی الله علیه و آله ۷۰ بار برای آنان طلب آمرزش کند: «اِن تَستَغفِر لَهُم سَبعینَ مَرَّةً فَلَن یَغفِرَاللّهُ لَهُم» (سوره توبه/۹، ۸۰) ذکر عدد ۷۰ در اینجا کنایه از کثرت است و خصوصیتی ندارد، چنان که عدد ۱۰۰ و ۱۰۰۰ گاهی در کثرت بکار می‌رود.[۷۸]
  • ج. طول زنجیری که جهنمیان را با آن می‌بندند که ۷۰ ذراع است: «ثُمَّ فِی سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُکوهُ» (سوره حاقه/۶۹، ۳۲) برخی مفسران، اندازه ذراعهای اخروی را متفاوت از ذراعهای دنیا دانسته[۷۹] و برخی نیز گفته‌اند: ممکن است مقصود از ۷۰ همین عدد خاص باشد که در این صورت خدا می‌داند حکمت ۷۰ زراع بودن این زنجیر چیست و برخی نیز تکثیر و مبالغه را منظور نظر آیه دانسته‌اند.[۸۰]

هشتاد:

این عدد یک بار و درباره حد «قذف» در قرآن آمده است. شخص قذف کننده وقتی بیّنه و شاهدی برای صحت گفتارش نیاورد، سه حکم بر او ثابت است: ۸۰ ضربه شلاق، عدم پذیرش شهادت وی و فاسق بودن او نزد خدا و مردم: «فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا ۚ وَأُولَٰئِک هُمُ الْفَاسِقُونَ». (سوره نور/۲۴، ۴)[۸۱]

نود و نه:

عدد ۹۹ یک بار و درباره کسانی که برای طرح دعوا و فصل خصومت نزد حضرت داود علیه السلام آمدند، مطرح شده است: «إِنَّ هَٰذَا أَخِی لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِی نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ». (سوره ص/۳۸، ۲۳) بیشتر مفسران معتقدند این دو نفر از فرشتگان بودند که خداوند برای آزمودن حضرت داود علیه السلام نزد او فرستاد.[۸۲]

صد:

عدد ۱۰۰، ۶ بار در ۵ آیه و مرتبط با ۴ موضوع در قرآن آمده است:

  • الف. داستان حضرت عزیر[۸۳] یا حضرت ارمیا[۸۴] که به دستور خداوند پس از ۱۰۰ سال دوباره زنده شد: «فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ کمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ یوْمًاأَوْ بَعْضَ یوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ» (سوره بقره/۲، ۲۵۹) و بدین ترتیب نشانه‌ای بر امکان برپا شدن رستاخیز اقامه شد.
  • ب. پاداش انفاق که به دانه گندمی تشبیه شده که به ۷ خوشه و هر خوشه با ۱۰۰ دانه گندم تبدیل می‌شود: «مَثَلُ الَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ».(سوره بقره/۲ ، ۲۶۱)[۸۵]
  • ج. تحریک و ترغیب مسلمانان به جهاد که ۱۰۰ نفر از آنان می‌توانند بر ۱۰۰۰ یا ۲۰۰ نفر از کافران چیره شوند: «وَإِنْ یکنْ مِنْکمْ مِائَةٌ یغْلِبُوا أَلْفًا ... فَإِنْ یکنْ مِنْکمْ مِائَةٌ صَابِرَةٌ یغْلِبُوا مِائَتَینِ». (سوره انفال/۸، ۶۵-۶۶)
  • د. حدّ زنای غیرمحصنه؛ زن یا مرد آزاد، بالغ و عاقلی که محصن (همسردار) نیستند اگر مرتکب زنا شدند کیفر هر یک ۱۰۰ ضربه تازیانه است، به عقوبت گناهی که انجام داده‌اند: «الزَّانِیةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ». (سوره نور/۲۴، ۲)[۸۶]

دویست:

این عدد دو بار در آیات ۶۵-۶۶ سوره انفال/۸ که درباره تشویق مسلمانان به جهاد است، ذکر شده است:«وَإِنْ یکنْ مِنْکمْ مِائَةٌ یغْلِبُوا أَلْفًا ... فَإِنْ یکنْ مِنْکمْ مِائَةٌ صَابِرَةٌ یغْلِبُوا مِائَتَینِ».

سیصد و سیصد و نه:

این دو عدد هر کدام یک بار، در یک آیه و در ارتباط با مدت خواب اصحاب کهف در قرآن آمده است: «وَلَبِثُوا فِی کهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِائَةٍ سِنِینَ وَازْدَادُوا تِسْعًا». (سوره کهف/۱۸، ۲۵) افزودن ۹ سال به ۳۰۰ سال مفید این معناست که مدت توقف و خواب اصحاب کهف در غار، ۳۰۰ سال شمسی و ۳۰۹ سال قمری بوده است، چون تفاوت حساب شمسی و قمری در ۳۰۰ سال، حدود ۹ سال است.[۸۷]

نهصد و پنجاه:

عدد ۹۵۰ یک بار، در یک آیه و درباره مدت پیامبری حضرت نوح علیه السلام ذکر شده است: «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَامًا» (سوره عنکبوت/۲۹، ۱۴) خداوند به جای ۹۵۰ سال فرموده: ۱۰۰۰ سال به جز ۵۰ سال، که برای تکثیر عدد است. ظاهر آیه این است که ۹۵۰ سال مدت پیامبری نوح علیه السلام بوده نه مدت عمرش؛ بنابراین، نظر قرآن با تورات کنونی که مدت عمر حضرت نوح علیه السلام را ۹۵۰ سال می‌داند،[۸۸] مغایر است.

هزار:

این عدد ۸ بار در ۸ آیه از قرآن کریم آمده است:

  • الف. خداوند در آیه ۹۶ سوره بقره/۲ درباره حرص یهود به زندگی دنیا فرموده: هر یک از آنها (یهودیان یا علمای یهود)[۸۹] دوست دارد ۱۰۰۰ سال، یعنی طولانی‌ترین و بیشترین عمر را داشته باشد: «یَوَدُّ اَحَدُهم لَوْ یُعَمَّر اَلْفَ سَنَة». عدد ۱۰۰۰ در اینجا کنایه از کثرت است.[۹۰]
  • ب. پیامبر و مسلمانان در جنگ بدر با توجه به کمی شمار لشکر خود و فزونی لشکر دشمن، از خداوند کمک خواستند و خداوند دعای آنها را مستجاب کرد و آنان را با ۱۰۰۰ نفر از فرشتگان یاری داد: «أَنِّی مُمِدُّکمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلَائِکةِ مُرْدِفِینَ». (سوره انفال/۹، ۸)[۹۱]
  • ج و د. طبق آیات ۶۵-۶۶ سوره انفال/۸ که درباره تشویق مسلمانان به جهاد است، ابتدا هر ۱۰۰ نفر از مسلمانان باید با ۱۰۰۰ نفر می‌جنگید و پس از تخفیف هر ۱۰۰۰ نفر با ۲۰۰۰ نفر: «وَإِنْ یکنْ مِنْکمْ مِائَةٌ یغْلِبُوا أَلْفًا... × ... وَإِنْ یکنْ مِنْکمْ أَلْفٌ یغْلِبُوا أَلْفَینِ».
  • ه. در آیه ۴۷ سوره حج/۲۲، هر روز نزد خداوند معادل ۱۰۰۰ سال انسانها شمرده شده است: «وَإِنَّ یوْمًا عِنْدَ رَبِّک کأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ» دیدگاههای مفسران درباره این آیه متفاوت است؛ گروهی از جمله ابن عباس، معتقدند که یک روز از روزهای قیامت با ۱۰۰۰ سال برابر است. گروهی دیگر بر این باورند که یک روز از روزهایی که خدا آسمانها و زمین را در آن آفرید برابر با ۱۰۰۰ سال است. بعضی معتقدند مفهوم آیه این است که در برابر قدرت خدا یک روز و ۱۰۰۰ سال یکی است و برخی دیگر هم بر این عقیده‌اند که یک روز عذاب آخرت از نظر شدت و عظمت، با ۱۰۰۰ سال عذاب دنیا برابر است، همان‌گونه که یک روز نعمت های گوناگون بهشت با نعمت های متنوع ۱۰۰۰ ساله این دنیا برابر است.[۹۲]
  • و. در آیه ۵ سوره سجده/۳۲ نیز از روزی به درازی ۱۰۰۰ سال بشری یاد شده است: «ثُمَّ یعْرُجُ إِلَیهِ فِی یوْمٍ کانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ» از ابن عباس دو تفسیر راجع به این آیه ذکر شده: یکی این که مقصود فرشتگانی است که برای انجام فرمان خدا با آوردن وحی فرود می‌آیند و بازمی‌گردند، آمد و شد آنها در یک روز به‌گونه‌ای است که اگر شما بخواهید آن اندازه راه بروید و بازگردید، ۱۰۰۰ سال طول می‌کشد و دیگر این که مقصود روز قیامت است که برابر ۱۰۰۰ سال دنیاست. وی تهافت ظاهری این آیه را با آیه چهارم سوره معارج که می‌گوید: مدت روز قیامت ۵۰۰۰۰ سال است، این‌گونه حل می‌کند که آن آیه درباره کافران است، چون حال مردم در قیامت متفاوت است.[۹۳]
  • ز. در آیه ۳ سوره قدر/۹۷ درباره بزرگداشت شب قدر آمده است که عمل نیک در آن بهتر از عمل نیک در ۱۰۰۰ ماهی است که شب قدر در آنها نباشد: «لَیلَةُ القَدرِ خَیرٌ مِن اَلفِ شَهر».
  • ح. آیه ۱۴ سوره عنکبوت/۲۹ درباره مدت دعوت حضرت نوح: «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَامًا».

دو هزار:

عدد ۲۰۰۰، یک بار در یک آیه قرآن و درباره تشویق مسلمانان به جهاد ذکر شده است: «وَإِنْ یکنْ مِنْکمْ أَلْفٌ یغْلِبُوا أَلْفَینِ». (سوره انفال/۸، ۶۶)

سه هزار:

این عدد یکبار در قرآن و درباره شمار فرشتگانی است که مسلمانان را در جنگ بدر کمک کرده‌اند:[۹۴] «أَلَنْ یکفِیکمْ أَنْ یمِدَّکمْ رَبُّکمْ بِثَلَاثَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِکةِ مُنْزَلِینَ» (سوره آل‌ عمران/۳، ۱۲۴).

پنج هزار:

این عدد یک بار در قرآن و درباره شمار فرشتگانی است که خداوند وعده داد در جنگ احد به کمک مسلمانان بیایند:[۹۵] «یمْدِدْکمْ رَبُّکمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِکةِ». (سوره آل‌ عمران/۳، ۱۲۵)

پنجاه هزار:

این عدد یک بار در آیه ۴ سوره معارج/۷۰ درباره مدت عروج روح و فرشتگان، به ساحت قدس ربوبی آمده است: «تَعْرُجُ الْمَلَائِکةُ وَالرُّوحُ إِلَیهِ فِی یوْمٍ کانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَةٍ».

صد هزار:

این عدد یک بار در آیه ۱۴۷ سوره صافات/۳۷ ذکر شده است: «وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَىٰ مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ یزِیدُونَ»؛ و او [حضرت یونس] را به سوی جمعیت ۱۰۰۰۰۰ نفری یا بیشتر فرستادیم. خداوند پس از نجات دادن حضرت یونس علیه السلام از شکم ماهی او را به سوی مردم نینوا فرستاد. تعداد افرادی که یونس علیه السلام به عنوان رسول الهی به سوی آنها رفت ۱۰۰۰۰۰ یا بیشتر بود. در مقدار افزون بر ۱۰۰۰۰۰ اختلاف است؛ ۲۰۰۰۰، ۳۰۰۰۰ و ۷۰۰۰۰ نقل شده است.[۹۶]

اعداد کسرى

یک دوم:

این عدد، ۷ بار و در ارتباط با ۴ موضوع در قرآن آمده است:

  • الف. مهریه زنانى که با آنان آمیزش نشده، هنگام طلاق: «و اِن طَلَّقتُموهُنَّ مِن قَبلِ اَن تَمَسُّوهُنَّ وقَد فَرَضتُم لَهُنَّ فَریضَةً فَنِصفُ ما فَرَضتُم». (سوره بقره/۲، ۲۳۷)
  • ب. سهم‌ ارث که یک دوم آن به سه دسته از افراد اختصاص دارد: «یوصِیکمُ اللَّهُ فِی أَوْلَادِکمْ لِلذَّکرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیینِ فَإِنْ کنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَینِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَک وَإِنْ کانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ...* وَلَکمْ نِصْفُ مَا تَرَک أَزْوَاجُکمْ إِنْ لَمْ یکنْ لَهُنَّ وَلَدٌ...*...* یسْتَفْتُونَک قُلِ اللَّهُ یفْتِیکمْ فِی الْکلَالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَک لَیسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَک...» (سوره نساء/۴، ۱۱ـ۱۲ و ۱۷۶)
  • ج. حدّ زناى کنیزان، نیمى از حد زناى زنان آزاد است: «فَاِذا احصنّ فَاِنْ اَتَینَ بِفاحِشَة فَعَلَیهِنَّ نِصْفُ ما عَلَى الْمُحْصِنات». (سوره نساء/۴، ۲۵) پس در خصوص کنیزان‌ محصنه ۵۰ ضربه‌ شلاق است.
  • د. فرمان شب زنده‌دارى به پیامبر به اندازه نیمى از شب یا اندکى کمتر که در آیات ۲ـ۳ و ۲۰ سوره مزمل/۷۳ به آن اشاره شده است: «قُمِ اللَّیلَ إِلَّا قَلِیلًا × نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلًا».

یک سوم:

این عدد سه مرتبه در قرآن و درباره دو موضوع ذکر شده است:

  • الف. سهم‌الارث دو دسته از وارثان که در آیات ۱۱ـ۱۲ سوره نساء/۴ به آن اشاره شده است:«... فَإِنْ لَمْ یکنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ ...* وَإِنْ کانَ رَجُلٌ یورَثُ کلَالَةً ... فَإِنْ کانُوا أَکثَرَ مِنْ ذَٰلِک فَهُمْ شُرَکاءُ فِی الثُّلُثِ...».
  • ب. شب زنده‌دارى پیامبر و گروهى از یاران آن حضرت: «اِنَّ رَبَّک یعلَمُ اَنَّک تَقومُ اَدنى مِن ثُلُثَىِ الَّیلِ و نِصفَهُ و ثُلُثَهُ و طَائِفَةٌ مِنَ الَّذینَ مَعَک». (سوره مزمل/۷۳، ۲۰)

یک چهارم:

این عدد کسرى دو بار در آیه ۱۲ سوره نساء درباره سهم الارث دو دسته از وارثان آمده است: «وَلَکمْ نِصْفُ مَا تَرَک أَزْوَاجُکمْ إِنْ لَمْ یکنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ کانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَکمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَکنَ...».

یک پنجم:

این عدد یک بار در آیه ۴۱ سوره انفال/۸ و درباره خمس اموال آمده است: «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَىٰ وَالْیتَامَىٰ وَالْمَسَاکینِ وَابْنِ السَّبِیلِ...».

یک ششم:

این کسر سه بار در آیات ۱۱ـ۱۲ سوره نساء/۴ درباره سهم الارث سه گروه آمده است: «... وَلِأَبَوَیهِ لِکلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَک إِنْ کانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ یکنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ کانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ... * ... وَإِنْ کانَ رَجُلٌ یورَثُ کلَالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ...».

یک هشتم:

این عدد یک بار در آیه ۱۲ سوره نساء/۴ و در زمینه سهم الارث یک گروه از وارثان آمده است: «وَلَکمْ نِصْفُ مَا تَرَک أَزْوَاجُکمْ إِنْ لَمْ یکنْ لَهُنَّ وَلَدٌ... وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَکتُمْ إِنْ لَمْ یکنْ لَکمْ وَلَدٌ فَإِنْ کانَ لَکمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَکتُمْ...».

دو سوم:

این کسر سه بار در قرآن و در ارتباط با دو موضوع آمده است:

  • الف. سهم‌الارث دو گروه از وارثان که در آیات ۱۱ و ۱۷۶ سوره نساء/۴ آمده است: «یوصِیکمُ اللَّهُ فِی أَوْلَادِکمْ لِلذَّکرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیینِ فَإِنْ کنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَینِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَک...* ... * یسْتَفْتُونَک قُلِ اللَّهُ یفْتِیکمْ فِی الْکلَالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَک لَیسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَک وَهُوَ یرِثُهَا إِنْ لَمْ یکنْ لَهَا وَلَدٌ فَإِنْ کانَتَا اثْنَتَینِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَک...».
  • ب. شب زنده‌دارى پیامبر صلى الله علیه و آله و گروهى از یاران او که در آیه ۲۰ سوره مزمل/۷۳ بیان شده است.

یک دهم

آیه ۴۵ سوره سبا/۳۴ در زمینه تکذیب پیامبران از ناحیه اقوام پیش از اسلام و مشرکان قریش است: «وَکذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَمَا بَلَغُوا مِعْشَارَ مَا آتَینَاهُمْ فَکذَّبُوا رُسُلِی...» و کسانی که پیش از اینان بودند [آیات ما و پیامبران را] تکذیب کردند، و اینان به یک دهم قدرت و ثروتی که به آنان داده بودیم، نرسیده اند، پس پیامبرانم را تکذیب کردند... .

همچنین گفته شده: در تعدادى از آیات قرآن، چهار عمل اصلى حساب ذکر شده است: جمع (سوره اعراف/۷، ۱۴۲؛ سوره کهف/۱۸، ۲۵)، تفریق (سوره عنکبوت/۲۹، ۱۴؛ سوره توبه/۹ ، ۳۶)، ضرب (سوره بقره/۲، ۲۶۱) و تقسیم. (سوره بقره/۲، ۲۳۷؛ سوره نساء/۴، ۱۱ـ۱۲)

پانویس

  1. قاموس قرآن، ج۴، ص۲۹۹، «عدد»؛ فرهنگ الرائد، ج۲، ص۱۱۷۰؛ فرهنگ معاصر، ص۴۰۳، «عد».
  2. مفردات، ص۵۵۰، «عد».
  3. الشفا، ص۱۰۳-۱۰۵، ۱۱۲-۱۱۵.
  4. آموزش فلسفه، ج۲، ص۱۸۳.
  5. فرهنگ بزرگ سخن، ج۵، ۴۹-۷۹، «عدد».
  6. اعلام قرآن، ص۲۴۴؛ موسوعة المورد، ج۱، ص۹۹.
  7. معجزة الارقام والترقیم، ص۵۷.
  8. نور علی نور، ص۵۳.
  9. الفتوحات المکیه، ج۱، ص۳۴۹.
  10. واژگان پژوهی قرآنی، ص۲۳۶، «عد».
  11. التبیان، ج۷، ص۱۳؛ مجمع‌البیان، ج۶، ص۶۹۸.
  12. عجائب العدد والمعدود، ص۱۰۷.
  13. موسوعة الاعداد، ص۲۹.
  14. المیزان، ج۶، ص۸۷؛ الخصال، ص۲.
  15. منشور جاوید، ج۲، ص۱۸۳.
  16. همان، ص۲۲۰.
  17. المیزان، ج۱۷، ص۳۱۳.
  18. نمونه، ج۹، ص۹۸.
  19. مجمع البحرین، ج۱، ص۳۲۶.
  20. مجمع البیان، ج۲، ص۵۲۰.
  21. لغت‌نامه، ج۲، ص۲۶۶۴.
  22. جامع البیان، مج۹، ج۱۶، ص۶۵-۶۶.
  23. مجمع‌البیان، ج۳، ص۳۶۸.
  24. همان، ج۵، ص۱۲۰؛ تفسیرالمنار، ج۱۱، ص۶۶.
  25. جامع البیان، مج۱۴، ج۲۸، ص۱۷-۱۸.
  26. مجمع البیان، ج۸، ص۷۶۶.
  27. همان، ج۷، ص۲۴۲.
  28. التبیان، ج۱۰، ص۲۳۰؛ نمونه، ج۲۵، ص۴۱۷.
  29. مجمع البیان، ج۵، ص۲۶۵.
  30. جامع البیان، مج۱۳، ج۲۷، ص۲۲۰.
  31. مجمع البحرین، ج۱، ص۳۲۶.
  32. المیزان، ج۲، ص۲۴۲-۲۴۳.
  33. همان، ص۳۷۵؛ البرهان، ج۱، ص۵۳۶.
  34. المیزان، ج۲، ص۲۲۶.
  35. همان، ج۱۵، ص۸۲.
  36. تفسیر قرطبی، ج۵، ص۵۶؛ روح المعانی، مج۳، ج۴، ص۳۶۶.
  37. تفسیر قرطبی، ج۸، ص۸۵.
  38. جامع‌البیان، مج۶، ج۱۰، ص۸۱؛ تفسیر قرطبی، ج۸، ص۸۵؛ نورالثقلین، ج۲، ص۱۸۱-۱۸۳.
  39. المیزان، ج۱۵، ص۱۳۷.
  40. جامع البیان، مج۱۲، ج۲۴، ص۱۲۱-۱۲۲.
  41. مجمع البحرین، ج۱، ص۳۲۶.
  42. نمونه، ج۲۳، ص۴۲۵.
  43. المیزان، ج۱۹، ص۱۸۴.
  44. نمونه، ج۶، ص۲۰۰.
  45. همان، ج‌۱، ص‌۱۶۶‌‌-۱۶۷.
  46. مجمع‌البیان، ج۵، ص۳۶۴-۳۶۵.
  47. مجمع‌البیان، ج۵، ص۳۶۴-۳۶۵.
  48. مجمع‌البیان، ج۲، ص۶۴۶.
  49. روح‌المعانی، مج۱۶، ج۲۹، ص۷۱؛ المیزان، ج۱۹، ص۳۹۳.
  50. المیزان، ج۱۲، ص۱۹۱.
  51. روح‌المعانی، مج۸، ج۱۴، ص۸۳؛ المیزان، ج۱۲، ص۱۷۰.
  52. تفسیر ماوردی، ج۴، ص۳۴۴؛ المیزان، ج۱۶، ص۲۳۲-۲۳۳.
  53. مجمع‌البیان، ج۶، ص۷۱۰؛ المیزان، ج۱۳، ص۲۶۸.
  54. تحریرالوسیله، ج۱، ص۴۱۱.
  55. مجمع‌البیان، ج۴، ص۵۸۱؛ المیزان، ج۷، ص۳۶۵.
  56. المیزان، ج۱۹، ص۳۹۸-۴۰۱؛ انوارالقرآن، ج۶، ص۳۶۲.
  57. انوارالقرآن، ج۴، ص۴۴۳.
  58. المیزان، ج۱۳، ص۲۱۸؛ نمونه، ج۱۲، ص۳۱۱؛ انوارالقرآن، ج۴، ص۳۷۵.
  59. مجمع‌البیان، ج۷، ص۳۵۴؛ انوارالقرآن، ج۴، ص۳۹۷.
  60. تحریرالوسیله، ج۲، ص۱۱۰.
  61. التبیان، ج۴، ص۵۳۱؛ مجمع‌البیان، ج۴، ص۷۲۸.
  62. انوارالقرآن، ج۴، ص۴۴۳؛ التبیان، ج۸، ص۱۴۵.
  63. انوار القرآن، ج۶، ص۶۲۱؛ نورالثقلین، ج۵، ص۵۷۱.
  64. البرهان، ج۵، ص۶۵۰.
  65. مجمع‌البیان، مج۷، ص۴۸؛ انوارالقرآن، ج۳، ص۶۳۴.
  66. البرهان، ج۳، ص۱۵۳؛ نورالثقلین، ج۲، ص۴۱۰.
  67. روح المعانی، مج۴، ج۶، ص۱۲۹.
  68. المیزان، ج۲۰، ص۸۸.
  69. انوارالقرآن، ج۶، ص۴۴۷.
  70. تفسیر قرطبی، ج۱۹، ص۵۳.
  71. مجمع‌البیان، ج۱۰، ص۵۸۶.
  72. نثر طوبی، ج۱، ص۱۰۷.
  73. البرهان، ج۲، ص۷۰۹.
  74. تفسیر ماوردی، ج۲، ص۳۳۲.
  75. همان، ج۵، ص۲۷۶.
  76. تحریرالوسیله، ج۲، ص۳۱۸.
  77. التبیان، ج۴، ص۵۵۶؛ البرهان، ج۲، ص۵۹۱؛ المیزان، ج۸، ص۲۷۰.
  78. همان، ج۹، ص۳۵۱-۳۵۲؛ انوار القرآن، ج۲، ص۵۷۶.
  79. جامع‌البیان، مج۱۴، ج۲۹، ص۷۸.
  80. روح‌المعانی، مج۱۶، ج۲۹، ص۸۵.
  81. تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۲۷۵.
  82. المیزان، ج‌۱۷، ص‌۱۹۳.
  83. نورالثقلین، ج۱، ص۲۶۹.
  84. البرهان، ج۱، ص۵۲۹-۵۳۲.
  85. نورالثقلین، ج۱، ص۲۸۲.
  86. تفسیر مراغی، مج۶، ج۱۸، ص۶۸.
  87. المیزان، ج۱۳، ص۲۷۶.
  88. کتاب مقدس، تکوین، ۹: ۲۹.
  89. مجمع‌البیان، ج۱، ص۳۲۳.
  90. المیزان، ج۱، ص۲۲۹.
  91. انوارالقرآن، ج۲، ص۴۴۵-۴۴۶.
  92. مجمع‌البیان، ج ۷، ص۱۴۲-۱۴۳.
  93. همان، ج۸، ص۵۱۰.
  94. مجمع‌البیان، ج۸، ص۸۲۸.
  95. مجمع‌البیان، ج۸، ص۸۲۸.
  96. مجمع‌البیان، ج۸، ص۷۱۶-۷۱۷.

منابع

قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن