شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

آل فرعون

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


«آل فرعون» قوم، پیروان و هم‌کیشان فرعون هستند،[۱] که نسبت به حضرت موسی علیه‌السلام انکار و عناد داشتند و بر بنی‌اسرائیل ستم می‌ورزیدند. اخلاق و رفتار ناهنجار آل‌ فرعون در قرآن کریم به تفصیل بیان شده است.

واژه‌شناسی

واژه «آل‌فرعون» ۱۳ بار در قرآن آمده که در یک مورد از مأموریت موسی علیه السلام به سوی آنان و در موارد دیگر از کفر، تکذیب، شکنجه‌گری و در نهایت عذاب آنان در دنیا، برزخ و آخرت سخن رفته است. با توجه به گوناگونی معانی «آل»، مفسران در گستره شمول آل‌فرعون بر یک رأی نیستند؛ ولی با توجه به کارکرد این واژه گویا مقصود، نزدیکان و پیروان و هم‌فکران فرعون باشند؛ چنان‌که قارون از بنی‌اسرائیل [= قوم موسی] است (سوره قصص/۲۸، ۷۶) و در ردیف فرعون، هامان و در حقیقت آل‌فرعون قرار گرفته (سوره عنکبوت/۲۹، ۳۹؛ سوره غافر/۴۰، ۲۴) و آسیه همسر فرعون، از آل او به شمار نرفته؛ بلکه مَثَل اهل ایمان معرفی شده است. (سوره تحریم/۶۶‌، ۱۱)

قرآن از کسانی که بر گِرد فرعون، کارگزار و هم رأی وی بوده‌اند، با تعابیر قوم ۲۷ بار، ملأ ۱۳ بار، رکن ۱ بار، جُند و جنود ۶ بار یاد کرده که با آل‌فرعون، تقارب مفهومی و مصداقی دارند؛ به طور مثال، انطباق قوم فرعون بر آل‌فرعون، با کنار هم نهادن آیاتی نظیر «یَقدُمُ قَومَهُ یَومَ‌القِیمَة...» (سوره هود/۱۱، ۹۸) و «و‌أَغرَقنا ءَالَ فِرعَون...» (سوره بقره/۲، ۵۰) بدست می‌آید؛ چنان‌که قرآن کشتار پسران بنی‌اسرائیل و ستم به آنان را گاهی به فرعون (سوره قصص/۲۸، ۴)، گاهی به آل‌ فرعون (سوره بقره/۲، ۴۹) و گاه به قوم فرعون (سوره اعراف/۷، ۱۲۷) نسبت داده و ارسال حضرت موسی را به سوی فرعون و قوم وی (سوره نمل/۲۷، ۱۲) فرعون و ملأ (سوره اعراف/۷، ۱۰۳) و آل‌فرعون (سوره قمر/۵۴‌، ۴۱) دانسته است.

در تورات از اطرافیان و کارگزاران فرعون و ستم آن‌ها بر بنی‌اسرائیل و نیز از نزول عذاب و نابودی آنان در رود نیل سخن رفته است.[۲]

توجه قرآن به سرگذشت آل‌فرعون

نگاهی به آیات و سوره‌های قرآن کریم، اهتمام فراوانِ قرآن به تبیین داستان «آل‌فرعون» از زوایای گوناگون را نشان می‌دهد. در احوال دیگر پیامبران، محاجه‌ آنان با قومشان دیده می‌شود؛ مانند مناظره حضرت ابراهیم علیه السلام با قوم خود (سوره انعام/۶‌، ۷۴۸۲) و محاجه حضرت لوط علیه السلام (سوره شعراء/۲۶، ۱۶۰-۱۷۵)؛ یا گفتگوی آنان‌ با سران قومشان چون حضرت نوح، حضرت هود، حضرت صالح و حضرت شعیب علیهم السلام (سوره هود/۱۱، ۲۵۹۵؛ سوره اعراف/۷، ۵۹-۹۳) یا محاجّه ابراهیم با طاغوت زمان خود نمرود (سوره بقره/۲، ۲۵۸). اما در محاجه‌های حضرت موسی علیه السلام و فرعون، حضور اطرافیان فرعون (ملأ) در کنار فرعون موضوعیت ویژه می‌یابد و از اعمال و سرنوشت آنان نیز در مواضع گوناگون و یا تأثیر آل‌فرعون بر تصمیم‌گیری‌های فرعون سخن می‌رود.

هنگامی‌ که حضرت موسی برای انجام مأموریت خود نزد فرعون می‌آید، بی‌درنگ سخن‌ سران قوم فرعون را با یکدیگر نقل می‌کند (سوره اعراف/۷، ۱۰۹) بی‌آن که از فرعون سخنی به میان آید. گویا آنان در مجلسی مشورتی بوده‌اند تا پس از مشاوره، آنچه را تشخیص می‌دهند به فرعون بازگویند. آنچه آنان تشخیص دادند، مهلت موسی و هارون و‌ گردآوردن ساحران از شهرهای دور و نزدیک بود.[۳] (سوره اعراف/۷، ۱۰۹-۱۱۲) قرآن‌ در جایی دیگر از مشورت فرعون با سران قوم خود درباره موسی سخن می‌گوید (سوره شعراء/۲۶، ۳۴ و ۳۵) و هنگام طرح توطئه کشتن موسی نیز سخن از سرانی است که به این نتیجه رسیده‌اند: «وَجَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ یسْعَىٰ قَالَ یا مُوسَىٰ إِنَّ الْمَلَأَ یأْتَمِرُونَ بِک لِیقْتُلُوک». (سوره قصص/۲۸، ۲۰)

از دلایل موضوعیت یافتن سرگذشت آل‌ فرعون در قرآن، شاید این است که بسیاری از اصول و سنّت‌هایی که خداوند در سراسر قرآن، به صورت کلی بیان فرموده، در داستان آل فرعون به‌ صورت عینی تبیین شده؛ چنان‌که قرآن آنان را عبرت آیندگان قرار داده است: «فَجَعَلْنَاهُمْ سَلَفًا وَمَثَلًا لِلْآخِرِینَ». (سوره زخرف/۴۳، ۵۶)

ابن‌ عاشور، علت تخصیص آل‌فرعون را به ذکر در قرآن، سرنوشت نهایی آنان دانسته و گفته است: فقط نابودی این امت نزد اهل‌ کتاب روشن است؛ برخلاف هلاکت قوم عاد و ثمود که نزد عرب از شهرت بیش‌تری برخوردار بوده؛ از این‌رو سرگذشت آنان مورد توجه قرآن قرار گرفته است.[۴]

اخلاق و رفتار آل‌فرعون

قرآن، سه‌ بار از دأب آل‌فرعون و پیشینیان آنان سخن گفته است. واژه دأب در اصل، استمرار و اصرار در کاری تا حد خستگی است؛ سپس معنای آن به شأن، امر و عادت منتقل شده است.[۵] اخلاق زشت و رفتار ناهنجار آل‌فرعون در قرآن گزارش و‌ زوایای آن به تفصیل تبیین شده است و نقش این‌گونه، رفتارها در انحطاط و سرانجامِ شوم این قوم از علل اهتمام قرآن به بررسی و تبیین اعمال و سرنوشت آنان است. برخی از اوصاف فرعونیان که در قرآن گزارش شده، بدین قرار است:

سوء ادب

این حالت در گفتگوی آنان با پیامبرشان مشهود است: «وَلَمَّا وَقَعَ عَلَیهِمُ الرِّجْزُ قَالُوا یا مُوسَى ادْعُ لَنَا رَبَّک بِمَا عَهِدَ عِنْدَک»؛ و هنگامی که بر آل‌ فرعون عذاب فرود آمد، گفتند: ای موسی! پروردگارت را به عهدی که نزد تو دارد برای ما بخوان. (سوره اعراف/۷، ۱۳۴) این سخن به دلیل وصف خداوند به پروردگار موسی و نه پروردگار خودشان، آن هم در حالت خطر، حاکی از سوء ادب آنان است.[۶]

انکار و عناد

«فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ آیاتُنَا مُبْصِرَةً قَالُوا هَٰذَا سِحْرٌ مُبِینٌ × وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا ۚ فَانْظُرْ کیفَ کانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِینَ»؛ (سوره نمل/۲۷، ۱۳ و ۱۴) پس هنگامی‌ که آیات روشن‌گر ما به سوی آنان آمد، گفتند: این سحری آشکار است و با آن‌که دل‌هایشان بدان یقین داشت، آن را از روی ستم و تکبر انکار کردند؛ پس ببین که فرجام فسادگران چگونه بود. این گروه به موقعیت والای موسی و قدرت‌مندی خدای وی نیز معتقد بودند؛ با این حال در لجاجت با وی کوتاهی نمی‌کردند. (سوره اعراف/۷، ۱۳۴)

خودپسندی

«فَإِذَا جَاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُوا لَنَا هَٰذِهِ ۖ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَیئَةٌ یطَّیرُوا بِمُوسَىٰ وَمَنْ مَعَهُ...‌»؛ (سوره اعراف/۷، ۱۳۱) اگر فراوانی و نعمت به آنان می‌رسید، آن را حق خود دانسته، نه این‌که از جانب خدا بدانند و می‌گفتند: فراوانی نعمت که هماره در بلاد ما بوده، حق ما است و آن را از جانب خدا نمی‌دانستند تا سپاس آن را به جای آورند[۷] و هرگاه به ایشان عذاب‌هایی مانند خشک‌سالی نازل می‌شد، موسی و قوم وی را به بد یُمنی متّهم می‌کردند.[۸]خداوند در پاسخ آنان می‌فرماید: «أَلَا إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَلَٰکنَّ أَکثَرَهُمْ لَا یعْلَمُونَ». (سوره اعراف/۷، ۱۳۱) خدا است که شومی و برکت می‌آورد و اگر می‌اندیشیدند، خیر یا ایمنی از شر را پیش از وقوع آن می‌طلبیدند[۹] و درمی‌یافتند امر شومی که به آنان خواهد رسید، همان عِقابی است که بدان وعده داده شده‌اند و خداوند آن را در روز قیامت و نه در دنیا بر سر آنان خواهد آورد.[۱۰]

کاخ‌سازی و خوش‌نشینی

از آیه ۱۳۷ سوره اعراف برمی‌آید که آل‌فرعون دارای قصرها و بناهای برافراشته‌ای بودند که خداوند آن‌ها را ویران کرد:[۱۱] «وَدَمَّرْنَا مَا کانَ یصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا کانُوا یعْرِشُونَ».

اختناق و مبارزه با توحید

«وَقَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یکتُمُ إِیمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ یقُولَ رَبِّی اللَّهُ»؛ و مردی مؤمن از آل‌فرعون که ایمان خود را نهان می‌داشت، گفت: آیا مردی را می‌کُشید [به این گناه] که می‌گوید: پروردگار من خدا است؟ (سوره غافر/۴۰، ۲۸) کتمان ایمان مؤمن آل‌فرعون و عزم آل‌فرعون به قتل حضرت موسی، از سخت‌گیری فرعونیان درباره عقاید توحیدی دیگران حکایت دارد.[۱۲]

بت‌پرستی

فرعونیان رها شدن خدایان دروغین (و عبادت نشدنشان) را یکی از آثار تبلیغ موسی علیه السلام برمی‌شمرند و فرعون را به برخورد جدی با موسی علیه السلام تحریک می‌کردند: «وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَىٰ وَقَوْمَهُ لِیفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَیذَرَک وَآلِهَتَک». (سوره اعراف/۷، ۱۲۷)

استضعاف و استکبار

«وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کانُوا یسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا»؛ و [پس از نابودی آل‌فرعون] به آن گروهی که پیوسته تضعیف می‌شدند، [بخش‌های] باختری و خاوری سرزمین [فلسطین] را میراث دادیم. (سوره اعراف/۷، ۱۳۷) به گفته برخی مفسران، فرعون بنی‌اسرائیل را می‌آزرد و مملوک خویش می‌کرد و آنان را به گروه‌هایی تقسیم و هر گروه را به کاری برای خود چون بنّایی، زراعت و صناعت وامی‌داشت و افراد ناتوان را به پرداخت جزیه ملزم‌ می‌کرد.[۱۳]قرآن در آیه دیگر، گروهی از آل‌فرعون را مستکبرانی معرفی کرده که در آتش دوزخ اند و توانایی برداشتن عذاب از ضعیفان پیرو خود را ندارند: «وَإِذْ یتَحَاجُّونَ فِی النَّارِ فَیقُولُ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِینَ اسْتَکبَرُوا إِنَّا کنَّا لَکمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِیبًا مِنَ النَّارِ × قَالَ الَّذِینَ اسْتَکبَرُوا إِنَّا کلٌّ فِیهَا إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَکمَ بَینَ الْعِبَادِ». (سوره غافر/۴۰، ۴۷ و ۴۸)

شکنجه و نسل‌کشی

«وَإِذْ نَجَّینَاکمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یسُومُونَکمْ سُوءَ الْعَذَابِ یذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکمْ وَیسْتَحْیونَ نِسَاءَکمْ ۚ وَفِی ذَٰلِکمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّکمْ عَظِیمٌ»؛ و [یاد کنید] آن‌گاه که شما را از چنگ فرعونیان رهانیدیم؛ شما را سخت شکنجه می‌کردند؛ پسران شما را سر می‌بریدند و‌ زنان شما را زنده می‌گذاشتند و در آن آزمایش بزرگی از جانب پروردگارتان بود. (سوره بقره/۲، ۴۹)

آیات ۱۴۱ سوره اعراف و ۶ سوره ابراهیم نیز به همین مطلب اشاره دارد. فخر رازی درباره زیان‌های ذبح پسران و زنده نگه‌داشتن دختران بنی‌اسرائیل به مواردی مانند کمی مردان، انقطاع نسل، عذاب روحی مادران و بهره‌گیری جنسی از زن‌های آنان که نهایت ذلّت یک قوم است،[۱۴] اشاره می‌کند.

پیمان‌شکنی

آل‌فرعون هرگاه گرفتار عذاب می‌شدند، با موسی پیمان می‌بستند که ایمان آورند و بنی‌اسرائیل را رها سازند و چون عذاب از آنان برداشته می‌شد، پیمان می‌شکستند: «وَلَمَّا وَقَعَ عَلَیهِمُ الرِّجْزُ قَالُوا یا مُوسَى ادْعُ لَنَا رَبَّک بِمَا عَهِدَ عِنْدَک لَئِنْ کشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَک وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَک بَنِی إِسْرَائِیلَ * فَلَمَّا کشَفْنَا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلَىٰ أَجَلٍ هُمْ بَالِغُوهُ إِذَا هُمْ ینْکثُونَ» (سوره اعراف/۷، ۱۳۴ و ۱۳۵) و آیه ۵۰ سوره زخرف نیز از پیمان‌شکنی آنان خبر می‌دهد: «فَلَمَّا کشَفْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِذَا هُمْ ینْکثُونَ». فعل مضارع در آیات پیشین، به تکرار و استمرار پیمان‌شکنی‌های آنان اشاره دارد.

تهمت

از دیگر رفتار فرعونیان متّهم ساختن موسی به انواع تهمت‌ها است:

  • الف. تهمت سحر: «وَقَالُوا یا أَیهَ السَّاحِرُ ادْعُ لَنَا رَبَّک بِمَا عَهِدَ عِنْدَک إِنَّنَا لَمُهْتَدُونَ»؛ (سوره زخرف/۴۳، ۴۹) ملأ فرعون گفتند: موسی جادوگر است: «قَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هَٰذَا لَسَاحِرٌ عَلِیمٌ». (سوره اعراف/۷، ۱۰۹)
  • ب. تهمت به فسادگری: سران قوم فرعون، حضرت موسی علیه السلام را به افساد در زمین متهم کردند: «وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَىٰ وَقَوْمَهُ لِیفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ» (سوره اعراف/۷، ۱۲۷) در همین جهت می‌گفتند که موسی قصد دارد مردم را از سرزمینشان بیرون کند: «یرِیدُ أَنْ یخْرِجَکمْ مِنْ أَرْضِکمْ». (سوره اعراف/۷، ۱۱۰)
  • ج.‌ فال بد زدن: هنگامی‌ که آل‌فرعون بر اثر رفتارشان دچار خشک‌سالی شدند، به موسی و پیروانش فال بد زدند: «فَإِذَا جَاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُوا لَنَا هَٰذِهِ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَیئَةٌ یطَّیرُوا بِمُوسَىٰ وَمَنْ مَعَهُ». (سوره اعراف/۷، ۱۳۱)

تمسخر و تکذیب

هنگامی که موسی علیه السلام با معجزه‌ها نزد فرعونیان آمد، به تمسخر می‌خندیدند: «فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِآیاتِنَا إِذَا هُمْ مِنْهَا یضْحَکونَ» (زخرف/۴۳، ۴۷)، «وَقَالُوا مَهْمَا تَأْتِنَا بِهِ مِنْ آیةٍ لِتَسْحَرَنَا بِهَا فَمَا نَحْنُ لَک بِمُؤْمِنِینَ»؛ و گفتند هر آیه‌ای که بیاوری تا ما را بدان افسون کنی، ما به تو ایمان آورنده نیستیم. (اعراف/۷،۱۳۲) این سخن، برای نا امید ساختن موسی از ایمان آنان است. کاربرد لفظ «آیه» و نیز تصریح به این نکته که غرض موسی از آوردن نشانه، سحرکردن آنان است نیز استهزای موسی است.[۱۵] نیز سوره زخرف/۴۳، ۴۹؛ سوره اعراف/۷، ۱۰۹.

دعوت به آتش

آل فرعون از پیشوایان دعوت‌کننده به آتش اند: «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یدْعُونَ إِلَى النَّارِ» (سوره قصص/۲۸، ۴۱) و بسیاری از ضعیفان قوم فرعون، پیروی از چنین پیشوایانی را موجب عذاب خود می‌دانند. (سوره غافر/۴۰، ۴۷ و ۴۸)

گروه‌های هم‌سو با آل‌فرعون

کسانی نیز هر چند از آل‌فرعون نبوده‌اند، به آنان در سرکشی و انکار یاری می‌رساندند. یک گروه ساحرانی بودند که در حساس‌ترین لحظه‌ها، متوجه خطای خود شده به خدا ایمان آوردند. (سوره اعراف/۷، ۱۲۰ و ۱۲۱؛ سوره طه/۲۰، ۷۰؛ سوره شعراء/۲۶، ۴۶ و ۴۷)

گروه دیگر، بزرگان بنی‌اسرائیل بودند: «فَمَا آمَنَ لِمُوسَىٰ إِلَّا ذُرِّیةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَىٰ خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ یفْتِنَهُمْ»؛ سرانجام [کسی] به موسی ایمان نیاورد، مگر فرزندانی از قوم وی در حالی که بیم داشتند فرعون و سران آنان، ایشان را آزار بیازارند. (سوره یونس/۱۰، ۸۳) به گفته علامه طباطبایی، ضمیر در «قومه» به موسی بازمی‌گردد و مقصود از ذریه، قوم موسی و نیز بعضی از ضعفای بنی‌اسرائیل در برابر بزرگان این قوم است؛ هر چند بنی‌اسرائیل، همگی در بند قبطیان بوده‌اند، عادت صاحبان قدرت و ثروت در این گونه موارد، حفظ موقعیت اجتماعی خود و تقرب به جبّاران است.

بزرگان بنی‌اسرائیل نیز از اظهار ایمان به موسی ناتوان بوده‌اند. داستان بنی‌اسرائیل در قرآن بهترین گواه برای نشان دادن عدم ایمان شمار بسیاری از مخالفان موسی[۱۶] و پیامبران پس از او در میان بنی‌اسرائیل است؛ چنان‌که قارون نیز با ستم بر قوم موسی و همراهی با آل‌فرعون وصف شده است: «إِنَّ قَارُونَ کانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَىٰ فَبَغَىٰ عَلَیهِمْ». (سوره قصص/۲۸، ۷۶)

مؤمن آل‌فرعون

قرآن در برابر تبیین استکبار و فساد آل فرعون، از مؤمن آل‌فرعون یاد نموده و سخنان حکمت‌آمیز وی را به تفصیل بیان می‌کند. (سوره غافر/۴۰، ۲۸-۳۴ و ۳۸-۴۴) برخلاف نظر برخی مفسران، این شخص از قبطیان بوده است نه از بنی‌اسرائیل؛[۱۷] چنانکه به آل فرعون با «یا قومِ» خطاب می‌کند و آنان را دارای ملک و حکومت می‌داند: «یا قَوْمِ لَکمُ الْمُلْک الْیوْمَ ظَاهِرِینَ فِی الْأَرْضِ فَمَنْ ینْصُرُنَا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جَاءَنَا»؛ ای قوم من! امروز فرمان‌روایی از آن شما است [و] بر این سرزمین چیره‌اید [ولی] چه کسی ما را از بلای خدا اگر به ما برسد حمایت خواهد کرد؟ (سوره غافر/۴۰، ۲۹)

با توجه به این‌که بنی‌اسرائیل در آن زمان از ملک برخوردار نبوده‌اند، گوینده این سخن (مؤمن آل‌فرعون) نمی‌تواند از قوم بنی‌اسرائیل باشد. قرآن نیز وی را به صراحت «رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ» (سوره غافر/۴۰، ۲۸) خوانده است.

نفرین موسی بر آل‌فرعون

استمرار تبهکاری آل‌فرعون، موسی علیه السلام را واداشت که برای آنان آرزوی نابودی کند. حضرت موسی نخست، بنی‌اسرائیل را امیدوار به نابودی فرعونیان و جانشینی آنان کرد: «عَسَىٰ رَبُّکمْ أَنْ یهْلِک عَدُوَّکمْ وَیسْتَخْلِفَکمْ فِی الْأَرْضِ فَینْظُرَ کیفَ تَعْمَلُونَ» (سوره اعراف/۷، ۱۲۹) و پس از ناامیدی از هدایت آنان، نفرینشان کرد:[۱۸] «وَقَالَ مُوسَىٰ رَبَّنَا إِنَّک آتَیتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِینَةً وَأَمْوَالًا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا رَبَّنَا لِیضِلُّوا عَنْ سَبِیلِک رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَىٰ أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ فَلَا یؤْمِنُوا حَتَّىٰ یرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِیمَ» و موسی گفت: پروردگارا! تو به فرعون و سران قوم وی در زندگی دنیا، زیور و اموال داده‌ای. پروردگارا! تا [پیروان خود] را از راه تو گمراه کنند. پروردگارا! اموالشان را نابود و آنان را سخت‌دل گردان که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند. (سوره یونس/۱۰، ۸۸)

تکرار «رَبَّنا» در این آیه، بیان‌گر شدّت نفرین موسی علیه السلام در حق آنان است. نفرین موسی و برادرش هارون که دعای وی را آمین می‌گفت،[۱۹] در حق فرعونیان مستجاب شد. (سوره یونس/۱۰، ۸۹) خداوند، موسی علیه السلام را به بیرون بردن شبانه بنی‌اسرائیل از مصر فرمان داد. فرعون و لشکریانش بامدادان به تعقیب آنان پرداختند و این مقدمه نابودی آنان بود.[۲۰]

عذاب آل‌فرعون

عذاب در دنیا

«وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِینَ وَنَقْصٍ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یذَّکرُونَ» (سوره اعراف/۷، ۱۳۰؛ سوره زخرف/۴۳، ۴۸). «فَأَرْسَلْنَا عَلَیهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ ...»؛ پس بر آنان، طوفان و ملخ و کنه ریز و قورباغه‌ها و خون را [به صورت نشانه‌هایی آشکار] فرستادیم. (سوره اعراف/۷، ۱۳۳)

درباره مقصود آیه از طوفان، اقوال متعددی از جمله باران، سیل شدید،[۲۱] مرگ[۲۲] و طاعون نقل شده است.[۲۳] طبری می‌گوید: سخن درست نزد من با توجه به آنچه از ابن‌ عباس با استناد به آیه «فَطَافَ عَلَیهَا طَائِفٌ مِنْ رَبِّک...» (سوره قلم/۶۸‌، ۱۹) نقل شده، این است: طوفان امری است که آنان را از سوی خدا محاصره کرد و می‌تواند باران شدید یا مرگ پیاپی و سریع باشد. وی در نهایت شواهدی را نقل می‌کند که منظور از طوفان، باران شدید است.[۲۴] ملخ نیز محصول آنان را می‌خورْد.[۲۵] کنه ریز، خون آنان را می‌مکید[۲۶] و قورباغه در بستر و ظروف و جامه‌های آنان آشیانه کرده بود.[۲۷] نزول خون بر آنان نیز سبب آلودگی آنان شد[۲۸] و نیز گفته شده که اگر کسی از آل فرعون، مشتی آب برای نوشیدنی برمی‌گرفت، آب را در دستان خود خون تازه می‌یافت؛ بی‌آن‌که چنین مشکلی برای بنی‌اسرائیل پیش آید.[۲۹]

تعبیر «آیات مُفَصَّلات» در سوره اعراف/۷، ۱۳۳، اشاره به تفکیک نشانه‌های مزبور و عدم نزول آن‌ها به صورت همزمان است.[۳۰] نزول پی در پی این امور، الهی بودن و اتفاقی نبودن آن‌ها را به بنی‌اسرائیل می‌رساند تا آن‌ها را تصادف نپندارند؛ بلکه هشدارهایی جدی از سوی خدای تعالی بشمارند و با دست برداشتن از لجاجت و انکار، برای آنچه انتظار آن را می‌کشیدند، چاره واقعی بیندیشند؛[۳۱] اما آنان با نزول هر یک از عذاب‌های پنج‌گانه پیشین، از موسی می‌خواستند که دست به دعا بردارد تا عذاب از آنان برطرف شود و چون عذاب از آنان برداشته می‌شد، اعمال تباه خود را از سر می‌گرفتند. (سوره اعراف/۷، ۱۳۴)[۳۲]

خداوند بر شدت عذاب آل‌فرعون بارها تأکید کرده است: «فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رَابِیةً». (سوره حاقه/۶۹‌، ۱۰) «أَخَذْنَاهُمْ أَخْذَ عَزِیزٍ مُقْتَدِرٍ». (سوره قمر/۵۴‌، ۴۲)

فخر رازی دلیل کاربرد واژه أخذ در این آیه را همانندی آل‌فرعون با سرکشان می‌داند.[۳۳] «فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِی الْیمِّ»؛ پس او و سپاهیانش‌ را فروگرفتیم و آنان را در دریا افکندیم. (سوره قصص/۲۸، ۴۰) نیز سوره ذاریات/۵۱‌، ۴۰ و سوره طه/۲۰، ۷۸ که به گفته علامه طباطبایی در این دو کلام، اشاره‌ای گویا به عظمت و قدرت الهی در مجازات آل فرعون نهفته شده.[۳۴] در آیه «فَصَبَّ عَلَیهِمْ رَبُّک سَوْطَ عَذَابٍ» (سوره فجر/۸۹‌،‌ ۱۳) نواختن تازیانه عذاب، کنایه از عذاب پیاپی و شدید و‌ تنوینِ عذاب، مفید معنای تفخیم و خارج از وصف بودن آن است.[۳۵]

عذاب در برزخ

به جز قوم نوح که به عذاب برزخی آن‌ها اشاره کوتاه شده، (سوره نوح/۷۱، ۲۵) یگانه گروهی که در قرآن به صراحت از فعلیّت عذاب برزخی آنان سخن به میان آمده، آل‌فرعون است: «وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ × النَّارُ یعْرَضُونَ عَلَیهَا غُدُوًّا وَعَشِیا»؛ و فرعونیان را عذاب سخت فرو گرفت. [اکنون] صبح و شام بر آتش عرضه می‌شوند.

در همین آیه، بی‌درنگ به عذاب آخرتی آنان جدا از عذاب برزخی اشاره شده است. (سوره غافر/۴۰، ۴۵ و ۴۶) «سوء العذاب» در آیه پیشین، یادآور «سوء العذاب» در «وَإِذْ نَجَّینَاکمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یسُومُونَکمْ سُوءَ الْعَذَابِ...» (سوره بقره/۲، ۴۹) است. بنابر روایتی از امام‌ صادق علیه السلام آیه ۴۶ سوره غافر به برزخ مربوط است؛ زیرا در آخرت، صبح و شامی وجود ندارد.[۳۶]

عذاب در آخرت

«و‌یَومَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدخِلوا ءَالَ فِرعونَ أَشَدَّ العَذاب»؛ و روزی که رستاخیز برپا شود، [فریاد رسد که] فرعونیان را در سخت‌ترین [انواع] عذاب درآورید. (سوره غافر/۴۰، ۴۶) همچنین آنان از پیشوایان دعوت کننده به سوی آتش به شمار می‌آیند: «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یدْعُونَ إِلَى النَّارِ». (سوره قصص/۲۸، ۴۱)

آیات ۴۷ و ۴۸ سوره غافر از محاجّه فرعونیان در جهنم خبر می‌دهد. خداوند در این دنیا غیر از عذاب غرق شدن در دریا، لعنت خود را هم در پی آن قرار داد؛ بلکه لعنت در پی لعنت را نصیب آنان کرد: «وَأَتْبَعْنَاهُمْ فِی هَٰذِهِ الدُّنْیا لَعْنَةً وَیوْمَ الْقِیامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِینَ». (سوره قصص/۲۸،‌ ۴۲)

علامه طباطبایی در توضیح مقبوح بودن آل‌فرعون می‌گوید: روز قیامت، یاریِ هیچ یاری کننده‌ای به آنان نمی‌رسد و حالتی را خواهند یافت که نفوس از آنان مشمئز خواهد گردید و‌ کسی نزدیک آنان نخواهد شد.[۳۷]

سرانجام آل‌فرعون

خداوند سرانجام، آل‌فرعون را از باغ‌ها و چشمه‌سارها بیرون راند و گنجینه‌ها و جایگاه‌های نیکو و پر از نعمت را از آنان ستاند و بنی‌اسرائیل را وارث آن جایگاه‌های نیکو و پرنعمت کرد:[۳۸] «فَأَخْرَجْنَاهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَعُیونٍ * وَکنُوزٍ وَمَقَامٍ کرِیمٍ * کذَٰلِک وَأَوْرَثْنَاهَا بَنِی إِسْرَائِیلَ» (سوره شعراء/۲۶، ۵۷-۵۹) و خدا آنان را عبرت و موعظه‌ای برای آیندگان قرار داد: «فَجَعَلْنَاهُمْ سَلَفًا وَمَثَلًا لِلْآخِرِینَ». (سوره زخرف/۴۳، ۵۶)

پانویس

  1. جامع‌البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۳۸۵.
  2. کتاب مقدّس، خروج: ۵ تا ۱۴؛ قاموس کتاب، ص‌۶۴۹ و ۶۵۰‌.
  3. المیزان، ج‌۸‌، ص‌۲۱۴.
  4. التحریر والتنویر، ج‌۳، ص‌۱۷۵.
  5. جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۲۵۹.
  6. الفرقان، ج‌۸ و ۹، ص‌۲۶۶.
  7. مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۷۱۹.
  8. کشف‌الاسرار، ج‌۳، ص‌۷۱۰.
  9. مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۷۱۹.
  10. همان.
  11. مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۷۱۹.
  12. فرهنگ قرآن، ج‌۱، ص‌۲۴۵.
  13. جامع‌البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۳۸۷.
  14. التفسیر الکبیر، ج‌۱، ص‌۶۸‌.
  15. المیزان، ج‌۸‌، ص‌۲۲۷.
  16. المیزان، ج‌۱۰، ص‌۱۱۲.
  17. مجمع‌البیان، ج‌۸‌، ص‌۸۱۱‌.
  18. کشف‌الاسرار، ج‌۳، ص‌۷۱۲.
  19. مجمع‌البیان، ج‌۵‌، ص‌۱۹۶.
  20. مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۱۹۸.
  21. مجمع البیان، ج‌۴، ص‌۷۱۹.
  22. جامع‌البیان، مج‌۶‌، ج‌۹، ص‌۴۱.
  23. همان، ص‌۴۲.
  24. جامع‌البیان، مج‌۶‌، ج‌۹، ص‌۴۴ و ۴۵.
  25. الفرقان، ج‌۸ و ۹، ص‌۲۶۳.
  26. الفرقان، ج‌۸ و ۹، ص‌۲۶۳.
  27. ماوردی، ج‌۲، ص‌۲۵۲.
  28. فرهنگ قرآن، ج‌۱، ص‌۲۴۶.
  29. ماوردی، ج‌۲، ص‌۲۵۲ و ۲۵۳.
  30. همان، ص‌۲۵۳.
  31. المیزان، ج‌۸‌، ص‌۲۲۷.
  32. همان.
  33. التفسیرالکبیر، ج‌۲۴، ص‌۲۵۴.
  34. المیزان، ج‌۱۶، ص‌۳۸ و ج‌۱۴، ص‌۱۸۴.
  35. همان، ج‌۲۰، ص‌۲۸۱.
  36. مجمع‌البیان، ج‌۸‌، ص‌۸۱۸‌.
  37. المیزان، ج‌۱۶، ص‌۳۹.
  38. مجمع‌البیان، ج۷، ص۳۰۰.

منابع

قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن