آیه 11 سوره تحریم
<<10 | آیه 11 سوره تحریم | 12>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و باز خدا برای مؤمنان (آسیه) زن فرعون را مَثَل آورد هنگامی که (از شوهر کافرش بیزاری جست و) عرض کرد: بار الها (من از قصر فرعونی و عزت دنیوی او گذشتم) تو خانهای برای من نزد خود در بهشت بنا کن و مرا از شرّ فرعون (کافر) و کردارش و از قوم ستمکار نجات بخش.
و خدا برای مؤمنان همسر فرعون را مثل زده است هنگامی که گفت: پروردگارا! برای من نزد خودت خانه ای در بهشت بنا کن ومرا از فرعون وکردارش رهایی بخش ومرا از مردم ستمکار نجات ده.
و براى كسانى كه ايمان آوردهاند، خدا همسر فرعون را مثل آورده، آنگاه كه گفت: «پروردگارا، پيش خود در بهشت خانهاى برايم بساز، و مرا از فرعون و كردارش نجات ده، و مرا از دست مردم ستمگر برهان.»
و خدا براى كسانى كه ايمان آوردهاند، آن فرعون را مثَل مىزند آنگاه كه گفت: اى پروردگار من، براى من در بهشت نزد خود خانهاى بنا كن و مرا از فرعون و عملش نجات ده و مرا از مردم ستمكاره برهان.
و خداوند برای مؤمنان، به همسر فرعون مثَل زده است، در آن هنگام که گفت: «پروردگارا! خانهای برای من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایی بخش!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«إِبْنِ»: بنا کن. بساز.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ «11»
و خداوند براى كسانى كه ايمان آوردهاند، به همسر فرعون مثل زده است.
آن گاه كه گفت: پروردگارا! براى من نزد خويش در بهشت خانهاى بساز و مرا از فرعون و كردار او نجات بده و مرا از گروه ستمگر رهايى بخش.
نکته ها
در آيات قبل، دو نمونه زن بد (همسر نوح و لوط) معرّفى شد و در آيات 11 و 12، دو نمونه زن خوب معرّفى مىشود. (همسر فرعون و حضرت مريم)
هنگامى كه آسيه، (همسر فرعون) معجزه حضرت موسى را ديد، به او ايمان آورد و فرعون، به كيفر اين كار، دست و پايش را به زمين ميخكوب كرد و او را زير آفتاب سوزان قرار داد. هنگامى كه آسيه آخرين لحظههاى عمر خود را مىگذرانيد، دعايش اين بود، «رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ» «1»
لازم نيست الگو، پيامبر يا امام معصوم باشد و لازم نيست سابقه توحيدى داشته باشد. زن فرعون، نه معصوم بود و نه موحّد، بلكه با ديدن معجزه موسى ايمان آورد.
در معرّفى الگو و تجليل از شخصيتها، فرقى ميان زن و مرد نيست. قرآن به پيامبرش
«1». تفسير مجمع البيان.
جلد 10 - صفحه 139
دستور مىدهد كه ياد ابراهيم را زنده نگه دار: «وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِبْراهِيمَ» «1» و يادآور مريم باش: «وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مَرْيَمَ» «2» چنانكه در اين آيه، همسر فرعون را معرّفى مىكند.
«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ»
سيماى همسر فرعون
1. محيطزده نبود و جامعه شخصيّت او را نساخته بود. او با منطق در برابر رژيمى فاسد ايستاد.
2. زرق و برق زده نبود و به تمام مظاهر دنيوى پشت كرد و از كاخ و رفاه و ماديات گذشت.
3. فضاى سكوت و خفقان را شكست.
4. صبور بود و زير شكنجه جان داد و به شهادت رسيد، ولى از راه و مكتبش دست بر نداشت.
5. حامى رهبر معصوم زمان خود، حضرت موسى بود.
6. بلند همّت بود. او به كمتر از بهشت و قرب خدا قانع نبود.
7. شهامت داشت و تهديدات فرعون در او أثر نگذاشت.
8. رضاى خالق را بر رضاى خلق مقدم داشت.
9. منطق و عقل و وحى را بر مسايل خانوادگى ترجيح مىداد.
10. با نهى از منكر خود كه گفت: «لا تَقْتُلُوهُ» «3» موسى را در كودكى از مرگ نجات داد.
همسر فرعون ثابت كرد بسيارى از شعارهايى كه در طول زمان، جزو فرهنگ مردم شده، غلط است و بايد آن را عوض كرد.
مىگويند: خواهى نشوى رسوا، هم رنگ جماعت شو، امّا او گفت: من هم رنگ جماعت نمىشوم و رسوا هم نمىشوم.
مىگويند: يك دست صدا ندارد، امّا او ثابت كرد كه يك نفر نيز مىتواند موج ايجاد كند.
مىگويند: زن شخصيّت مستقل ندارد، امّا او ثابت كرد زن در انتخاب راه مستقل است.
مىگويند: با مشت نمىشود به جنگ درفش رفت، امّا او ثابت كرد حق ماندنى است و اگر مشت روى آهن اثر ندارد، روى افكار عمومى در تاريخ اثر دارد.
«1». مريم، 41.
«2». مريم، 16.
«3». قصص، 9.
جلد 10 - صفحه 140
مىگويند: با يك گل بهار نمىشود، امّا او ثابت كرد اگر خدا بخواهد با يك گل بهار مىشود.
مىگويند: فلانى نمك خورد و نمكگير شد، همسر فرعون نان و نمك فرعون را خورد، ولى از عقيده او متنفّر بود و مىگفت: «نَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ» خدايا! مرا از فرعون نجات بده.
انواع خانوادهها در قرآن
1. زن و شوهرى كه همفكر و همگام در كار خير هستند. (همچون حضرت على و حضرت زهرا عليهما السلام) «يُطْعِمُونَ الطَّعامَ» «1»
2. زن و شوهرى كه در خباثت همفكر و همگام هستند. (ابولهب و همسرش) تَبَّتْ يَدا أَبِي لَهَبٍ ... وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ
3. خانوادهاى كه مرد خوب، امّا زن بد است. (زن لوط و نوح) كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ ...
فَخانَتاهُما «2»
4. خانوادهاى كه مرد بد، امّا همسر خوب است. (زن فرعون) «مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ»
پیام ها
1- زن مىتواند الگوى مردان تاريخ شود. «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ»
2- مقايسه الگوها، از روشهاى تربيت است. مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا ... مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا
3- فشار محيط و جامعه، وابستگى اقتصادى، زن بودن، تقاضاى همسر و ترس از آوارگى، هيچ كدام دليل بى دينى نمىشود. ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ ...
4- براى اتمام حجت، يك نمونه هم كافى است. ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا ... امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ
5- حرف اول را اراده انسان مىزند، نه چيز ديگر. ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا ... امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ
6- مبارزه با طاغوت، با دعا منافاتى ندارد. رَبِ ... نَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ
7- نجات از طاغوت، پشتوانه معنوى لازم دارد. «رَبِ .. نَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ»
8- مهمتر از بهشت، قرب معنوى به خداست. رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ ...
«1». انسان، 8.
«2». تحريم، 10.
جلد 10 - صفحه 141
9- ايمان سبب تنفّر از ستمگران است. زن فرعون به خاطر ايمانى كه داشت از تمام رفتارهاى فرعونى متنفر بود. «نَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ»
10- اطاعت زن از مردم در عقيده لازم نيست، بلكه گاهى بايد موضع بگيرد.
«نَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ»
11- روابط خانوادگى مرز دارد و همين كه به انحراف و كفر رسيد بايد تغيير كند.
«نَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ»
12- تبرّى از كفر، شرط ايمان است. «نَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ»
13- ابراز تنفّر و انزجار از ديگران، بايد ملاك و معيار عقلى و شرعى داشته باشد.
مِنْ فِرْعَوْنَ ... مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ «11»
بعد از آن بيان تمثيل ديگر فرمايد:
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا: و بيان فرمود خدا مثلى را، لِلَّذِينَ آمَنُوا: براى كسانى كه ايمان آوردهاند، امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ: زن فرعون آسيه بنت مزاحم را كه به جهت خلوص ايمان فايز شد و وصلت او با فرعون، به او ضررى نرسانيد و نقصى در قرب و منزلت او نزد حضرت عزت پيدا نشد، چنانچه صلاحيت حضرت نوح و لوط، نفعى به زنان آنها نرسانيد و ايشان را از عذاب ابدى نرهانيد.
به قولى آسيه، عمه حضرت موسى عليه السّلام بود. مروى است وقتى سحره
جلد 13 - صفحه 233
سحر خود را انداختند و حضرت موسى عليه السّلام عصا را انداخت اژدها شد، تمام را بلعيد. آسيه ايمان آورد و مدتى ايمان خود را از فرعون پنهان مىداشت.
چون فرعون مطلع شد، گفت: از دين او برگرد. برنگشت. او را تهديد نمود، قبول نكرد. امر كرد او را چهار ميخ كرده در آفتاب بيفكنند. حق تعالى ملائكه را فرمود تا به اطراف او آمده، به بالهاى خود، او را سايه انداختند. فرعون امر كرد سنگى بزرگ آوردند به روى سينه او نهند. آسيه چون آن سنگ را ديد، دعا كرد به نجات خود از فرعون و دخول بهشت، چنانچه فرمايد:
إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي: ياد بياور زمانى را كه آسيه گفت: پروردگارا بنا كن براى من، عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ: نزد خود خانهاى در بهشت، يعنى در مقام قرب مرا جاى ده، وَ نَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ: و نجات ده مرا از فرعون و كردار ناپسنديده او كه كفر است و طغيان و تعذيب بدون جرم از بندگان. وَ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ: و نجات فرما مرا از گروه ستمكاران كه قبطيان و ساير تابعان فرعونند. خلاصه حق تعالى دعاى او را مستجاب، حجاب از پيش او برداشته، پيش از آنكه سنگ بر او واقع شود، جاى او را كه از يك در سفيد بود به او نشان داد. خوشحال شد، بعد قبض روح او شد، و سنگ بر جسد بيجان آمد، و الم عذاب نچشيد. «1» تبصره: آيه را دلالاتى است:
1- استعاذه به خدا و التجاء به او و خلاصى از محن و نوائب از او، سيره صالحين است.
2- وصلت كفار، ضرر به مؤمن متقى نرساند، و ناقص عمل او نيست، چنانچه؟؟؟ آسيه را منزلت و قرب ناقص نگردانيد با آنكه در تحت دشمنترين خدا بود.
3- قطع طمع كسى كه مرتكب معصيت شود، به اميد آنكه صلاح غير،
«1» مدرك ياد شده، صفحات 346 و 347.
جلد 13 - صفحه 234
نفع به او رساند.
4- اخبار به آنكه معصيت غير، ضرر به كسى نرساند كه مطيع خدا باشد.
5- استقامت و ثبات در دين حق آسيه، آگاهى است براى متدينان در ثبات ايمان و عدم تزلزل آنان در محن و بلاهاى زمان، چنانچه آسيه ملكه مصر و در نهايت جلالت به دربار فرعون بود، براى ديندارى در تحت فشار طرد، و رنج و بلا واقع شد و عاقبت جان عزيز خود را داد و دين حق را نداد و به روضه رضوان واصل شد؛ اين عمليات عبرتى است براى مؤمنان در هر عصر و زمان.
از حضرت صادق عليه السّلام قال: المؤمن اشدّ من زبر الحديد، انّ زبر الحديد اذا دخل النّار تغيّر، و انّ المؤمن لو قتل ثمّ نشر ثمّ قتل لم يتغيّر قلبه. «1» فرمود: مؤمن سختتر است از پاره آهن، بدرستى كه پاره آهن وقتى داخل آتش شود تغيير كند، و مؤمن اگر كشته شود و زنده شود بعد كشته شود، تغيير نكند قلب او از حق.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ «6» يا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «7» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ يَوْمَ لا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «8» يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «9» ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ قِيلَ ادْخُلا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ «10»
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ «11» وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتِينَ «12»
جلد 5 صفحه 232
ترجمه
اى كسانيكه ايمان آورديد نگاه داريد خودتان و كسان خود را از آتشى كه آتش گيره آن مردمان و سنگها است مأمورين بر آن ملائكه سنگدلان سخت گيرانند نافرمانى نميكنند خدا را در آنچه امر فرمود ايشان را و انجام ميدهند آنچه را كه مأمور ميشوند
اى كسانيكه كافر شديد عذرخواهى نكنيد امروز جز اين نيست كه جزا داده ميشويد آنچه را كه بوديد عمل ميكرديد
اى كسانيكه ايمان آورديد بازگشت نمائيد بسوى خدا بازگشتى خالص در نصيحت شايد پروردگار شما بپوشاند از شما گناهان شما را و داخل كند شما را در بهشتهائيكه جارى ميشود در زمين آنها نهرها روز كه خوار نسازد خدا پيغمبر و آنانرا كه ايمان آوردند با او نور ايشان ميتابد پيش رويشان و بجانب راستشان گويند پروردگارا كامل فرما براى ما نور ما را و بيامرز ما را همانا تو بر هر چيز توانائى
اى پيغمبر جهاد كن با كافران و منافقان و سختگيرى كن بر آنها و جايگاهشان دوزخ است و بد بازگشتگاهى است آن
زده است خدا مثلى براى آنانكه كافر شدند بزن نوح و زن لوط كه بودند در زير فرمان دو بنده از بندگان ما كه شايسته بودند پس خيانت كردند با آن دو پس دفع ننمودند از آندو چيزى از عذاب خدا را و گفته شد داخل شويد در آتش با داخل شوندگان
و زده است خدا مثلى براى آنانكه ايمان آوردند بزن فرعون هنگاميكه گفت پروردگارا بنا كن براى من در نزد خود خانهاى در بهشت و نجات ده مرا از فرعون و كردار او و نجات ده مرا از گروه ستمكاران
و بمريم دختر عمران آنكه نگه داشت رحم خويش را پس دميديم در آن از روح خود و تصديق كرد سخنان پروردگارش و كتابهاى او را و بود از عبادت كنندگان.
تفسير
خداوند متعال بعد از تأديب و انذار زنان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در آيات سابقه دستور تأديب و انذار اهل و عيال را باهل ايمان داده كه ايشانرا امر فرموده بمحافظت و نگهدارى خودشان و اهل بيتشان را از معصيت بامتثال اوامر و نواهى الهى براى ايمنى از آتش جهنّم كه آتشافروز آن ابدان اهل معصيت و سنگ كبريت است چنانچه در سوره بقره ذيل آيه شريفه فان لم تفعلوا و لن تفعلوا گذشت و اگر
جلد 5 صفحه 233
نبود نقل از معصوم بنظر حقير محتمل بود مراد از حجاره قلوب قاسيه اهل معصيت باشد كه در سختى مانند سنگ است و مأمورين انتظامى آن آتش كه نوزده فرشته معروف به زبانيهاند مهيب و بيرحم و سختگير و قوى پنجهاند و معصومند از گناه و جدّى در اجراء اوامر الهى و بر حسب روايات معتبره محافظت و نگهدارى كسان از گناه باداء وظيفه امر بمعروف و نهى از منكر است نسبت بآنها و بيش از اين تكليفى نيست نهايت آنكه مهر و محبّت نسبى و سببى را بايد كنار گذارند و محبّت عقلى الهى را بر شفقت طبيعى و شهوت نفسانى ترجيح دهند و در تعليم و تربيت آنها بآداب دينى كوتاهى ننمايند و روز قيامت براى كفّار جاى عذرجوئى و عذرخواهى نيست چون در دنيا كه دار تكليف است هر كار خواستهاند كردهاند و در آخرت كه دار جزا است محلّى براى پذيرفتن عذر آنها باقى نمانده و اين اعلام بآنها در وقت ورود در آتش خواهد شد كه اين جزاى اعمال خودتان است از كسى گله نداشته باشيد تجاوز در عذاب از مقدار استحقاقتان نشده و بعد از اين خداوند اهل ايمانرا امر بتوبه فرموده ولى نه توبه صورى باغراض دنيوى بلكه توبه واقعى خالص از غرض و مرض براى بازگشت حقيقى باطاعت خدا و رسول مانند كسيكه خودش را نصيحت نموده و پشيمان از گناه شده و عزم جزمى دارد كه ديگر مرتكب معصيت نشود چون نصوح مأخوذ از نصح و مجازا بتوبه نسبت داده شده براى مبالغه در آن و در روايات ائمه اطهار توبه نصوح بتوبهاى كه بازگشت از آن بگناه نشود و بتوبهاى كه باطن توبه كننده در آن مانند ظاهرش بلكه بهتر باشد تفسير شده و در بعضى از روايات ذكر شده كه خدا كسيرا كه توبه نصوح كند دوست دارد و تمام گناهان او را در دنيا و آخرت مستور ميدارد و از بعضى آثار استفاده ميشود كه توبه كامل بندامت از گناه سابق و عزم بر ترك لاحق و قضاء فوائت و اداء ديون و ردّ مظالم و تحصيل رضاى صاحبان حقوق و چشيدن مرارت عبادت بقدريكه چشيده از حلاوت معصيت است و بعد از توبه گفتهاند خداوند گناهان تائب را ميآمرزد چون عسى از خداوند براى وجوب و قبول توبه واجب است و بنظر حقير تفضّل است و باين جهت بلفظ عسى كه ظاهر در شك و ترديد است تعبير شده براى
جلد 5 صفحه 234
آنكه مؤمن هميشه بين خوف و رجاء باشد و در ادعيه التماس از قبول توبه شده و اين دليل بر حتمى نبودن آن است و چون روز قيامت شود خداوند پيغمبر خود و اهل ايمان حقيقى باو را كه با او بودند در دنيا ظاهرا و باطنا سرشكسته و خوار و ذليل نميفرمايد بلكه سر بلند و عزيز و محترم ميدارد بقبول شفاعت و دخول در جنّت و مزيّت مقام و منزلت آنان بر ساير امم و نورشان كه حاصل از اعمال سابقه ايشان است ميتابد در مقابلشان و صفحه محشر را روشن مينمايد و نوريكه از نامههاى اعمال آنان كه بدست راستشان است برخاسته ميشود از جانب راستشان تابش دارد علاوه بر آنكه ائمه اطهار بر حسب نقل مجمع و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام پيش رو و در جانب راست اهل ايمان سير مينمايند تا برسند بمنازل خودشان در بهشت و ايشان هميشه با خدا راز و نياز داشته و دارند و طالب مزيد نور و رحمت و مغفرت الهى بوده و هستند و در مقابل اينجماعت اهل نفاق و عداوت با خانواده نبوّت از اين امّتند كه خوار و رو سياه در اسفل السافلين جهنّم جاى خواهند گرفت و بعد از اين خداوند آيه شريفه يا ايّها النّبى جاهد الكفّار و المنافقين را كه در سوره برائت شرح آن گذشت تكرار فرموده بنظر حقير براى آنكه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با آن دو زن كه در آيات سابقه گذشت و پدرانشان و ياورانشان مجاهده فرمايد بصبر و سكون و تحمّل و مدارا و ترك ملاطفت و ابر از خشونت تا از اين پرروتر نشوند و منافات ندارد كه آنجا مراد همان باشد كه بيان شد و اينجا مراد اين باشد كه جهاد كن با كفّار بشمشير و با منافقين بتدبير و لذا بعد از اين دو مثل از زنان كافره براى كفّار ذكر فرموده يكى زن حضرت نوح و ديگر زن حضرت لوط كه گفتهاند اوّلى واعله و دوّمى واهله نام داشته و بآن دو پيغمبر محترم خيانت نمودند بنفاق و افشاء سرّ و پيوند با اجانب و نسبت آن دو زن با آن دو پيغمبر اصلا بحال آن دو فائده نداشت و ذرّهاى از عذاب آن دو بملاحظه آن دو نبى معظّم كاسته نشد و مأمورين دوزخ بآنها گفته يا خواهند گفت كه داخل شويد در جهنّم با كسانيكه هيچ آشنائى با پيغمبران ندارند براى آنكه كسى بطمع نسبت با پيغمبر جرئت در معصيت خدا پيدا نكند و براى آنكه كسى بملاحظه نسبت با كافر و بودن در تحت
جلد 5 صفحه 235
نفوذ او مأيوس از سعادت خود نباشد مثل زده بآسيه بنت مزاحم زن فرعون از زنان با ايمان كه گرفتار مرد خدا نشناس بودند و دين خود را تا آخر حفظ نمودند چون گفتهاند وقتى فرعون از ايمان او بحضرت موسى مطّلع شد و او را بچهار ميخ كشيد از خدا خواست كه او را مرگ دهد و ببهشت ببرد و از شرّ فرعون و اعمال ناشايسته او برهاند و خداوند دعاى او را مستجاب فرمود و منزل بهشتى او را پيش از مرگ باو ارائه داد و براى آنكه زنان عالم بدانند كه با حفظ عفّت و عصمت و پاكدامنى و طهارت و اطاعت و عبادت ميتوان بمقامى رسيد كه فوق آن متصوّر نيست مثل زده بمريم بنت عمران عليها السلام كه ناموس خود را در تمام مدّت عمر از هر جهت حفظ نمود و شوهر نكرد و هميشه بعبادت مشغول بود و مائده بهشتى براى او ميرسيد تا خداوند روح پاك شريفى را بدست قدرت خود بدون واسطه خلق فرمود و بواسطه پاكى و شرافت آن بخود نسبت داد و بتوسط جبرئيل از گريبان او به رحمش واصل فرمود و از آن حضرت عيسى بوجود آمد و روح اللّه شد و آنزن بتمام مواعيد الهيّه و كتب آسمانى ايمان داشت و همه را تصديق نمود و حقّا مردانه قيام بدعا و ثنا و عبادت و اطاعت خدا نمود و لذا حقّ او را از قانتين شمرده كه جمع مذكّر است و گفتهاند از باب تغليب است و بالاترين فضيلت او و آسيه آنست كه نام آن دو در كمال و فضل رديف حضرت خديجه و حضرت فاطمه در اخبار مأثوره ذكر شده است و ثواب قرائت اينسوره ذيل سوره سابقه ذكر شد و فرج بر عورت مرد و زن و فرجههائى كه در بدن است اطلاق ميشود و مراد از نفخ ظاهرا افاضه از حقّ و تعلّق دادن است و بيان شده و الحمد للّه رب العالمين.
جلد 5 صفحه 236
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا امرَأَتَ فِرعَونَ إِذ قالَت رَبِّ ابنِ لِي عِندَكَ بَيتاً فِي الجَنَّةِ وَ نَجِّنِي مِن فِرعَونَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِي مِنَ القَومِ الظّالِمِينَ «11»
و مثل ميزند خداوند براي كساني که ايمان آوردند امرأه فرعون را زماني که گفت: پروردگار من بنا فرما خانهاي از براي من در نزد خود در بهشت و نجات ده مرا از فرعون و عمل فرعون و نجات بخش مرا از قوم ستمكاران.
گفتند: پس از معجزه موسي که سحر سحره فرعون را عصاي موسي بلعيد آسيه زن فرعون ايمان آورد هر چه فرعون خواست او را منصرف كند و او را اذيت ميكرد او دست برنداشت عاقبت دستور داد او را چهار ميخه بزمين كوبيدند دستها و پاهاي او را و سنگ عظيمي بر روي او گذاشتند تا هلاك شد.
يعني اي مؤمنين اگر شما را قطعه قطعه كنند نبايد دست از ايمان بكشيد مخصوصا زنهاي مؤمنه که گرفتار شوهرهاي فاسق فاجر ضال مضل ميشوند نبايد دست از وظائف ديني خود بردارند.
ضَرَبَ اللّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا که شامل رجال و نساء ميشود بواسطه تغليب امرَأَتَ فِرعَونَ که واقعا چه جلالت و عظمت داشت و او مانع شد از قتل موسي و فرعون را منصرف كرد مع ذلک ايمان آورد و گرفتار چنگال فرعون شد که گفت:
إِذ قالَت رَبِّ ابنِ لِي عِندَكَ بَيتاً فِي الجَنَّةِ
جلد 17 - صفحه 84
وَ نَجِّنِي مِن فِرعَونَ وَ عَمَلِهِ اعمال سوء فرعون بسيار است بالاتر از اينكه بقصد كشتن خدا برود که بگويد به هامان که بناي صرح كند تا مطلع شود بخداي موسي:
يا هان إبن لي صرحا لعلي اطلع الي اله موسي بلكه منكر شود و بگويد: أَنَا رَبُّكُمُ الأَعلي نازعات آيه 23. و به موسي گويد: لَئِنِ اتَّخَذتَ إِلهَاً غَيرِي لَأَجعَلَنَّكَ مِنَ المَسجُونِينَ شعراء آيه 29. و ظلمهايي که به بني اسرائيل ميكرد: يُذَبِّحُ أَبناءَهُم وَ يَستَحيِي نِساءَهُم قصص آيه 4. و مردان آنها را باعمال شاقه وادار ميكرد، و زنهاي آنها را به كنيزي و كلفتي و خدمتكاري ميگرفت، و بچههاي آنها را سر ميبريد و ساير اعمال خبيثه که مرتكب ميشد و طغيان و سركشي که ميفرمايد: إِنَّهُ طَغي طه آيه 24.
وَ نَجِّنِي مِنَ القَومِ الظّالِمِينَ که آل فرعون بودند قبطيان که خداوند خطاب به بني اسرائيل ميفرمايد: إِذ نَجَّيناكُم مِن آلِ فِرعَونَ يَسُومُونَكُم سُوءَ العَذابِ ... الايه بقره آيه 49، و بامر فرعون با آسيه كردند آنچه ذكر شد و او را كشتند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 11)- سپس دو مثال برای افراد با ایمان ذکر کرده، میگوید: «و خداوند برای مؤمنان به همسر فرعون مثل زده است در آن هنگام که گفت: پروردگارا! خانهای برای من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایی بخش» (و ضرب الله مثلا للذین آمنوا امرات فرعون اذ قالت رب ابن لی عندک بیتا فی الجنة و نجنی من فرعون و عمله و نجنی من القوم الظالمین).
معروف این است که نام همسر فرعون «آسیه» و نام پدرش «مزاحم» بوده است، گفتهاند هنگامی که معجزه موسی علیه السّلام را در مقابل ساحران مشاهده کرد اعماق قلبش به نور ایمان روشن شد، و از همان لحظه به موسی ایمان آورد او پیوسته ایمان خود را مکتوم میداشت، هنگامی که فرعون از ایمان او با خبر شد بارها او را نهی کرد، ولی این زن با استقامت هرگز تسلیم خواسته فرعون نشد.
سر انجام فرعون دستور داد دست و پاهایش را با میخها بسته، در زیر آفتاب سوزان قرار دهند، و سنگ عظیمی بر سینه او بیفکنند، هنگامی که آخرین لحظههای عمر خود را میگذراند دعایش این بود «پروردگارا! برای من خانهای در بهشت در جوار خودت بنا کن و مرا از فرعون و اعمالش رهائی بخش و مرا از این قوم ظالم نجات ده»! خداوند نیز دعای این مؤمن پاکباز فداکار را اجابت فرمود و او را در کنار بهترین زنان جهان مانند مریم قرار داد.
در روایتی از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله میخوانیم: «برترین زنان اهل بهشت چهار نفرند «خدیجه» دختر خویلد و «فاطمه» دختر محمد صلّی اللّه علیه و آله و «مریم» دختر عمران و «آسیه» دختر مزاحم همسر فرعون».
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم