و در اين دنيا، لعنتى بدرقهى آنان كرديم و روز قيامت، آنان از زشت چهرهگان خواهند بود.
جلد 7 - صفحه 61
نکته ها
قرآن مجيد همچنان كه در مورد پيشوايان هدايت و نور، كلمهى «أَئِمَّةً» را بكار برده است، «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا» «1» اين كلمه را بر جلوداران ضلالت و نار نيز اطلاق فرموده است، «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ» و از اين رو است كه در قيامت، هر كس با رهبرى كه در دنيا انتخاب كرده به دادگاه عدل الهى احضار مىشود. «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» «2» فرعون نيز به عنوان يكى از همين پيشوايان در آن روز قومش را به دوزخ وارد مىكند.
وَ أَتْبَعْناهُمْ فِي هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَةً: و لا حق و پيرو و متصل گردانيديم ايشان را در اين دنيا لعنت را تا ملائكه و مؤمنان بر آنها لعن مىكنند، يا دورى از رحمت را لازم حال ايشان ساختيم. وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ:
و روز قيامت ايشان از زشت رويانند. از ابن عباس: رويهاى آنها سياه و چشمهاى آنها ازرق، و اين از صفت جهنميان است «1». يا در آن روز مطرود و مأيوسند از رحمت كه هرگز رائحه رحمت به شامه آنها نرسد، يا رسوا شوندگان يا هلاك شدگانند.
و گفت فرعون اى گروه اشراف نميدانم براى شما خدائى غير از خود پس برافروز آتش براى من اى هامان بر گل پس بنا كن براى من قصرى باشد كه من اطلاع يابم بر خداى موسى و همانا من ميپندارم او را از دروغگويان
و گردنكشى كردند او و لشگريانش در زمين بنا حق و پنداشتند كه آنها بسوى ما باز گردانيده نميشوند
پس گرفتيم او و لشگريانش را پس انداختيم آنها را در دريا پس بنگر چگونه بود سر انجام ستمكاران
و قرار داديم آنها را پيشوايانى كه
جلد 4 صفحه 189
ميخوانند بسوى آتش و روز قيامت يارى كرده نميشوند
و از پى در آورديم آنانرا در اين دنيا لعنت و دورى از رحمت و روز قيامت آنها از زشت رويانند.
تفسير
بعد از آنكه فرعون در مقابل معجزه و آيات بيّنات الهى از معارضه با حضرت موسى عاجز شد براى اشتباه كارى بعوام و تشبيه وجود حق بوجود خلق در احتياج بمكان و زمان باعيان قوم خود گفت منكه خدائى غير از خودم كه قابل ستايش و پرستش باشد براى شما پيدا نكردم و رو بهامان وزير خود نمود و گفت تو از امروز مشغول بتهيّه خشت و پختن آجر شو و بزودى قصر بسيار بلندى بساز كه ما بالاى بام آن برويم شايد خداى موسى را به بينيم اگر چه گمان من آنستكه چنين خدائى كه او ميگويد در آسمان وجود ندارد و محتمل است آنملعون اينكلام را بر سبيل استهزاء و سخريّه گفته باشد چون هر كس مختصر شعورى داشته باشد ميداند خداوند برفتن روى بام بلند مشهود نميشود ولى قمّى ره نقل فرموده كه هامان برحسب دستور قصر بلندى ساخت كه از بلندى كسى نميتوانست روى بام آن بايستد چون باد او را پرت ميكرد و خداوند بادهايى را فرستاد كه آنرا خراب كرد لذا فرعون و هامان صندوقى تهيه نمودند و چهار كركس را گرفته و گرسنه نگهداشتند و چهار چوب در چهار كنج صندوق نصب نمودند و بر سر هر چوبى پاره گوشتى گذاردند و پاهاى كركسها را بچوبها بستند و خودشان در صندوق نشستند و كركسها بهواى رسيدن بگوشت پرواز كردند و آنها را بردند تا جائيكه از پائين جز آب مشهود نبود و از بالا آسمان بهمان دورى سابق از آنها بود تا شب شد و از زمين جز تاريكى نميديدند و در آسمان ستارهها بهمان دورى سابق مشهود بود پس بادها صندوق را بجانب زمين معطوف نمود و فرود آمدند و موجب مزيد سركشى فرعون شد چنانچه خداوند فرموده پس تكبّر و سركشى كردند فرعون و لشگريانش در زمين بناحق و گمان كردند كه آنها بازگشت بحكم الهى نميكنند در روز حشر براى آنكه از شدّت جهل و نادانى تصوّر كردند كه خدائى نيست چون اگر بود ديده ميشد و يكسره منكر مبدء و معاد شدند چنانچه فعلاهم ماديّون دنيا ميگويند ما چيزيرا كه احساس نميكنيم تصديق نمىنمائيم و چون خدا محسوس نيست پس نيست و اين عزل نمودن اشرف موجودات و اول مخلوق الهى
جلد 4 صفحه 190
است از حكم فرمائى در دستگاه خلقت كه آن عقل است و حقّ بشر آنستكه در تمام امور خود اول بآن مراجعه نمايد چون حاكم على الاطلاق در مملكت وجود از طرف خداوند او است و باو حق شناخته ميشود و از باطل ممتاز مىگردد و باو ثواب داده و عقاب كرده مىشوند بندگان و خداوند آنها را باعمال ناشايسته خودشان گرفت و در رود نيل يا درياى قلزم انداخت مانند كسيكه مشت ريگى را بردارد و پرتاب نمايد در حقارت و خفّت و سهولت و همه غرق شدند چنانچه در سور سابقه گذشت و خداوند از آنها در كتاب خود معرّفى فرمود بغوايت و ضلالت و آنكه هر كس پيروى از آنها نمايد مستحق عقوبت و آتش جهنم است پس قرار داد آنها را مقتداى اهل ضلال و گمراهى باعلام از حالشان يا بآنكه قوّه نافرمانى بآنها داد و براى اعراضشان از ذكر بحال خودشان واگذار فرمود تا گمراه شدند و گمراه كردند مردم را باقوال و اعمالشان و خواندند آنها را بسوى آتش جهنم قولا و عملا و روز قيامت كسى نميتواند عذاب الهى را از آنها دفع نمايد يا تخفيفى در عذاب آنها دهد بنصرت يا شفاعت و غيرها در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه ائمه در كتاب خدا دو نوعند يكى آنانكه خدا فرموده و قرار داديم ايشانرا امامان كه هدايت مينمايند بامر ما نه بامر مردم و مقدّم ميدارند امر و حكم خدا را بر امر و حكم مردم، ديگر آنانكه فرموده و قرار داديم آنها را امامان كه ميخوانند بسوى آتش و مقدم ميدارند امر و حكم خودشان را بر امر و حكم خدا و عمل ميكنند بهواى نفس خودشان بر خلاف فرموده او تعالى شأنه و خداوند بدرقه نموده است آنها را در دنيا بلعنت خود و بلعنت اهل ايمان آنها را بامر خدا و دورى از رحمت و حرمان از نعمت و روز قيامت از زشت رويان و تقبيح شدگانند و لا يرجعون بفتح ياء و كسر جيم نيز قرائت شده است و تكرار قصه حضرت موسى و فرعون در قرآن زيادتر از ساير انبياء شايد بملاحظه زيادى پيروان آنحضرت در عربستان و محبوبيّت او در آن اقوام و كثرت موجبات عبرت در آن حكايت باشد و اللّه اعلم.
بعد اشاره فرمود پرده از چشم من برداشته شد ديدم حيوانات بسيار بصور مختلفه و تك تك آدم ميان آنها طواف ميكنند و پيغمبر اكرم در خواب ديد ميمونهاي زيادي از منبر او بالا ميروند فرود ميآيند که بني اميه
جلد 14 - صفحه 242
بودند و امثال اينها بسيار مشاهده شده يا آنكه قبايح اعمال و اخلاق و عقايد آنها ظاهر ميشود که «يَومَ تُبلَي السَّرائِرُ» است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 42)- باز برای تأکید بیشتر، قرآن چهره آنها را در دنیا و آخرت، چنین ترسیم میکند: «و در این دنیا نیز لعنتی بدنبال آنان قرار دادیم و روز قیامت از زشت رویانند» (وَ أَتْبَعْناهُمْ فِی هذِهِ الدُّنْیا لَعْنَةً وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِینَ).
لعنت خدا که همان طرد از رحمت است، و لعنت فرشتگان و مؤمنان که نفرین است، هر صبح و شام و هر وقت و بیوقت نثار آنها میشود.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: